مردم هیچوقت،کسی که رویاهایشان را به قتل رسانده است،نمی بخشند!
کناب قوانین چارتین
کناب قوانین چارتین
یه دیالوگ از ویل استاکز توی فیلم Annie:
گاهی چیزی که دنبالش میگردی
دقیقا جلوی چشمته🫧🌱
گاهی چیزی که دنبالش میگردی
دقیقا جلوی چشمته🫧🌱
به همه کسانی که میتوانند صدای من را بشنوند میگویم که ناامید نباشید!
تنفر در انسانها از بین خواهد رفت و دیکتاتورها خواهند مُرد و قدرتی که آنها از مردم گرفتهاند به مردم باز خواهد گشت...
تا مادامی که انسانیت نمرده است، آزادی از بین نخواهد رفت...
یک دیکتاتور کلاً برای مردمش ترسناک است، و دیکتاتور تنها از یک چیز مردم میترسد: آگاهی!
| چارلی چاپلین
تنفر در انسانها از بین خواهد رفت و دیکتاتورها خواهند مُرد و قدرتی که آنها از مردم گرفتهاند به مردم باز خواهد گشت...
تا مادامی که انسانیت نمرده است، آزادی از بین نخواهد رفت...
یک دیکتاتور کلاً برای مردمش ترسناک است، و دیکتاتور تنها از یک چیز مردم میترسد: آگاهی!
| چارلی چاپلین
در خانهی همسایهای نهچنداندور، تولد گرفتهاند. میکوبند و میرقصند و صدای خنده و سرخوشیشان تا اینجا میرسد. تا این سرزمین تاریک. من با میگرن و لبخند، پنجره را باز گذاشتهام تا خنکای شب و آزار صدا یادم بیاورد زندهام.
آهنگی شاد را دستهجمعی میخوانند. یاد آنشب میافتم که چهار صبح در ایستگاه پنج توچال با غریبه ها مست کردیم و رقصیدیم. بعد رفتیم تا قله. آنجا هم رقصیدیم. بعد، تنها برگشتم پایین. نزدیک ایستگاه دو بودم که توی هدفونم صدای ابی آمد: تن تو کو. یکمرتبه خالی شدم: چرا این آهنگ مرا یاد هیچ تنی نمیاندازد؟ قلبم کو؟ خاطراتم؟ عجب. ببین چطور جشن همسایه مرا به مرور عزای دلم وا میدارد.
اطرافم تا چشم کار میکند، آدمها تنها ماندهاند. تنها و رنجور و آزارنده. میسوزند، و ملک عذاب یک "دیگری" هستند. باز کناره گرفتهام، و سرگرم تماشای زوال تدریجی همهچیزم. دارم به جوانهای توی مهمانی فکر میکنم؛ سرخوش و سالم و احتمالا امیدوارند. و زنده. چقدر دوستشان دارم. کاش بردیا هم اینجا بود و با آنها میرقصید.
چشمهایت را ببند و به یک صبح بهتر فکر کن. به یک شب خوشایند، مثلا در ساحل. به یک نور ملایم. به دردنداشتن. به جوانیات فکر کن، وقتی در مهمانی رقصیدی و دل باختی. یعنی امشب در مهمانی همسایه کسی دل میبازد؟ خداوندی اگر هست، کاش رحم کند بر دلی که بیتاب کسی باشد که سهمش نیست.
صدای آهنگ را کم کردهاند. صدای خندهها هم کمتر شده. شب به شادکامی آنها غلبه کرد. کمکم چراغها دارند خاموش میشوند. اما من تاریک و ساکت و بیدارم، و مثل فانوسدریایی کهنهای که دیگر چراغ ندارد، سنگ بزرگی هستم که همیشه برای تنهایی دریا غمگین است.
همین.
#حمیدسلیمی
آهنگی شاد را دستهجمعی میخوانند. یاد آنشب میافتم که چهار صبح در ایستگاه پنج توچال با غریبه ها مست کردیم و رقصیدیم. بعد رفتیم تا قله. آنجا هم رقصیدیم. بعد، تنها برگشتم پایین. نزدیک ایستگاه دو بودم که توی هدفونم صدای ابی آمد: تن تو کو. یکمرتبه خالی شدم: چرا این آهنگ مرا یاد هیچ تنی نمیاندازد؟ قلبم کو؟ خاطراتم؟ عجب. ببین چطور جشن همسایه مرا به مرور عزای دلم وا میدارد.
اطرافم تا چشم کار میکند، آدمها تنها ماندهاند. تنها و رنجور و آزارنده. میسوزند، و ملک عذاب یک "دیگری" هستند. باز کناره گرفتهام، و سرگرم تماشای زوال تدریجی همهچیزم. دارم به جوانهای توی مهمانی فکر میکنم؛ سرخوش و سالم و احتمالا امیدوارند. و زنده. چقدر دوستشان دارم. کاش بردیا هم اینجا بود و با آنها میرقصید.
چشمهایت را ببند و به یک صبح بهتر فکر کن. به یک شب خوشایند، مثلا در ساحل. به یک نور ملایم. به دردنداشتن. به جوانیات فکر کن، وقتی در مهمانی رقصیدی و دل باختی. یعنی امشب در مهمانی همسایه کسی دل میبازد؟ خداوندی اگر هست، کاش رحم کند بر دلی که بیتاب کسی باشد که سهمش نیست.
صدای آهنگ را کم کردهاند. صدای خندهها هم کمتر شده. شب به شادکامی آنها غلبه کرد. کمکم چراغها دارند خاموش میشوند. اما من تاریک و ساکت و بیدارم، و مثل فانوسدریایی کهنهای که دیگر چراغ ندارد، سنگ بزرگی هستم که همیشه برای تنهایی دریا غمگین است.
همین.
#حمیدسلیمی
تا به حال طعم بیخیالی را چشیدهای؟
ملس است و دلچسب!
چقدر مینشیند به جانت،
و دلشاد از تمام اتفاقات اطرافت لذت میبری.
سلام صبحتون بخیر ❤️
ملس است و دلچسب!
چقدر مینشیند به جانت،
و دلشاد از تمام اتفاقات اطرافت لذت میبری.
سلام صبحتون بخیر ❤️
Eastern Love (Original Mix)
DNDM
كساني كه دوستشان داري و كساني كه از آنها متنفري،
همگي جلوه هاي خداوند هستند،
همين جمله كوتاه ميتواند تمام زندگيت را دگرگون سازد.
لحظه اي كه فرد دريابد كه همه چيز يكي است
عشق به خودي خود طلوع ميكند
و این يعني تصوف.
- اﺷﻮ
آدینه بارانی آبانماهتون شاد 🌧🌧
همگي جلوه هاي خداوند هستند،
همين جمله كوتاه ميتواند تمام زندگيت را دگرگون سازد.
لحظه اي كه فرد دريابد كه همه چيز يكي است
عشق به خودي خود طلوع ميكند
و این يعني تصوف.
- اﺷﻮ
آدینه بارانی آبانماهتون شاد 🌧🌧
• 5 اشتباه مالی دختران جوان :
1- سرمایهگذاری نکردن.
2- تکیه کردن به خانواده و مستقل نبودن.
3- برنامه نداشتن برای آینده.
4- خریدن وسایل ترند و همراه بودن با مد.
5- شرکت نکردن در رویداد های مالی مفید.
• درس های مالی برای نسل جوان که نمیدانستید :
1- تعیین اهداف مالی و پس انداز.
2- داشتن دخل و خرج.
3- توانایی محاسبه سود و زیان.
4- خواندن و درک شرایط و ضوابط قرارداد ها.
5- قوانین مالیاتی کشور خود را بدانید.
6- نحوه ایجاد بودجه متناسب با درآمد.
7- دانش و مهارت کافی برای سرمایه گذاری.
• 8 مهارت تضمینی برای کسب درآمد :
1- تدریس
2- مشاوره
3- نویسندگی
4- فریلنسری
5- مدیریت
6- برنامه ریزی
7- کوچینگ
8- طراحی سایت
1- سرمایهگذاری نکردن.
2- تکیه کردن به خانواده و مستقل نبودن.
3- برنامه نداشتن برای آینده.
4- خریدن وسایل ترند و همراه بودن با مد.
5- شرکت نکردن در رویداد های مالی مفید.
• درس های مالی برای نسل جوان که نمیدانستید :
1- تعیین اهداف مالی و پس انداز.
2- داشتن دخل و خرج.
3- توانایی محاسبه سود و زیان.
4- خواندن و درک شرایط و ضوابط قرارداد ها.
5- قوانین مالیاتی کشور خود را بدانید.
6- نحوه ایجاد بودجه متناسب با درآمد.
7- دانش و مهارت کافی برای سرمایه گذاری.
• 8 مهارت تضمینی برای کسب درآمد :
1- تدریس
2- مشاوره
3- نویسندگی
4- فریلنسری
5- مدیریت
6- برنامه ریزی
7- کوچینگ
8- طراحی سایت
من شیفته زنان تلاشگرم.
زنانی که منتظر نماندهاند یکمرد از راه برسد و آنان را خوشبخت کند، زنانی که با تمام سختی، روی پای خودشان ایستادهاند، #زمین خورده و بلند شدهاند.
من شیفتهی لبخندهای معصومانه و تواَم با اقتدار زنانیام که بارهای سنگینتر از طاقتشان برداشتهاند و مسئولیتهای فراتراز توانشان به عهده گرفتهاند و شبیه به جنگجوی میدانی خالی از همرزم، به پیکار با مشکلات، قضاوتها و سختیهای روزگار برخاستهاند.
من شیفتهی زنانیام که بیش از آنکه پناهبرنده باشند، پناهدهنده و بیش از آنکه گلایه کنند، تلاش میکنند و بیش از آنکه منتظر بمانند، میایستند وحقشان را از میان چنگالهای تیز و بستهی روزگار میگیرند، هرچقدر شکسته، بلاتکلیف و غمگین باشند...
من شیفتهی ظرافتیام که در عین جسارت و غرور اتفاق میافتد و شیفتهی قدرتیام که از چشمهای مهربان و احساسات ظریف یک_زن انتظار نمیرود!
من شیفتهی آنانیام که وقتی همه میگویند نمیشود؛ کفشهای آهنینشان را میپوشند و به دلِ ماجرا میزنند تا ثابت کنند میشود
تا ثابت کنند میتوان محالترینها را با نیروی شگرف خواستن و تلاش کردن، به دست آورد.
شیفتهی زنانیام که ظریف خطابشان کردند و آنها با تمام قدرت، ثابت کردند که به ظرافت نیست!
عظیمترین اتفاقات و رویدادهای جهان، ازشاهرگی ظریف اما سخت میگذرد.
آنان که خودشان را باور داشتند و عزتمندانه زیستند و میانگین جسارت و اقتدار و زیباییِ جهان را ارتقا دادند و نور بودند، وقتی که جهان را تاریکی و ناامیدی و رکود، احاطه کردهبود.
#نرگس_صرافیان_طوفان
زنانی که منتظر نماندهاند یکمرد از راه برسد و آنان را خوشبخت کند، زنانی که با تمام سختی، روی پای خودشان ایستادهاند، #زمین خورده و بلند شدهاند.
من شیفتهی لبخندهای معصومانه و تواَم با اقتدار زنانیام که بارهای سنگینتر از طاقتشان برداشتهاند و مسئولیتهای فراتراز توانشان به عهده گرفتهاند و شبیه به جنگجوی میدانی خالی از همرزم، به پیکار با مشکلات، قضاوتها و سختیهای روزگار برخاستهاند.
من شیفتهی زنانیام که بیش از آنکه پناهبرنده باشند، پناهدهنده و بیش از آنکه گلایه کنند، تلاش میکنند و بیش از آنکه منتظر بمانند، میایستند وحقشان را از میان چنگالهای تیز و بستهی روزگار میگیرند، هرچقدر شکسته، بلاتکلیف و غمگین باشند...
من شیفتهی ظرافتیام که در عین جسارت و غرور اتفاق میافتد و شیفتهی قدرتیام که از چشمهای مهربان و احساسات ظریف یک_زن انتظار نمیرود!
من شیفتهی آنانیام که وقتی همه میگویند نمیشود؛ کفشهای آهنینشان را میپوشند و به دلِ ماجرا میزنند تا ثابت کنند میشود
تا ثابت کنند میتوان محالترینها را با نیروی شگرف خواستن و تلاش کردن، به دست آورد.
شیفتهی زنانیام که ظریف خطابشان کردند و آنها با تمام قدرت، ثابت کردند که به ظرافت نیست!
عظیمترین اتفاقات و رویدادهای جهان، ازشاهرگی ظریف اما سخت میگذرد.
آنان که خودشان را باور داشتند و عزتمندانه زیستند و میانگین جسارت و اقتدار و زیباییِ جهان را ارتقا دادند و نور بودند، وقتی که جهان را تاریکی و ناامیدی و رکود، احاطه کردهبود.
#نرگس_صرافیان_طوفان