Telegram Web Link
‌‌

می دانم
شبی تاریک در پی است
و من به چراغ نامت محتاجم

#شمس_لنگرودی


.



من نیز، هر "صبح"
اینجا کنار پنجره پر بسته
دلتنگ،شعری سرودی می‌سرایم
با حسرت ِ پرواز ِ آن مرغ خوش‌آهنگ
‌‌او می سراید تا فضای صبحدم را
هر لحظه رنگین‌تر کند با هر ترانه
من می سرایم تا نمیرم؛ تا بمانم
بر ما چنین رفته‌ست فرمان زمانه •••

#فریدون_مشیری




هر صبح
زندگی برای ادامه پیدا کردن ،
به دنبال بهانه می‌گردد ...
و چه بهانه‌ای زیباتر از چشمانت ...!

👤علی_سیدصالحی



‌‌



بد مکن از گردش دوران بترس
دور مکافات کند ز آن بترس


#وحشی_بافقی



میان من و بزمِ وصل تو تا کی؟

جدائی
جدائی
جدائی
جدائی


#فیض_کاشانی




هرگز نمی‌شود که تو را دید و بعد از آن
جایی نفس کشید به جز در هوای تو..

#افشین_یداللهی


تنهایی ها عمیق‌اند
عمیق مثل صورت مردگان
حلزون ها چقدر تنهایند
به جز آشیانه‌ی خود همراهی ندارند
تنهایی ها عمیق اند، آشیانه‌ی کوچکم!
و تو در خاموشی هایم می درخشی
در آتش و روشنی می درخشی
و من آن قدر دوستت دارم
که فراموش می کنم
زندگی با بلعیدن زندگان است تنها که ادامه دارد

#شمس_لنگرودی
با تو قهرم...
ولی اگر زحمتی نیست...
هر روز یک دوستت دارم ...
از روی پیش خوان دلم بردار و...
خرج چشم هایت کن...
عزیز دلم ...
مبادا عاشقی یادت برود...
که بی عشق ...
" همه ی روزها روز مباداست "...


#سوسن_درفش
‌‌


زانشب که سر زلف تو در خواب بدیدم
حیران و پریشانم و تعبیر نکردی

یک عالم و عاقل به جهان نیست که او را
دیوانه آن زلف چو زنجیر نکردی

#مولانا


Forwarded from 
‌‌

دعوتت کرده ام به عشق
ميزبان لبخندهايم
شب نشينی چشمانم
اين جا معرکه ای گرفته دوست داشتن
ميان احرام دستانت
پا بوس غزل های دلدادگی مان ...

#عرفان_یزدانی





تو قشنگ ترین رویای عاشقانه‌های منی
درست مثل رویایی
که هر صبح از زیر پلکهایم عاشقانه
پر می‌کشد
و شانه‌هایم 
ساعتها
عطر موهای تو را می‌دهد...

#امید_آذر




صد بار گر از غمت بمیرم
پیوند به دیگری نگیرم..

#جامی





از خوابی عمیق بیدار میشوم
تا به زنی شیرین
که او را در خواب دیدم، بیندیشم ...
و دمادم شراب بنوشم
و شعر بسرایم ...
به محبوبم، آن لیلی
آن بانوی دهان مست و ابریشم پا
بگوئید که بیمار و مشتاق اویم ...
من رد پای
زنی بر دلم میبینم ...

#محمد_الماغوط




هرزمان با من و هرلحظه گریزان از من...

#کلیم_کاشانی

‌‌


دوست مَشمار،
آنکه در نعمت زند
لاف یاری و برادر خواندگی

دوست آن دانم
که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی...

#سعدی





با سادگی تمام بی صدا شکستیم
چه زخمهایی که از عزیزان خوردیم
اشکها را پشت لبخندی مخفی می کنیم
که خیلی درد می کند
و هيچ كس نمی فهمد
ما را درد همین نفهمیدن می کُشد
نه زخم‌ها..

#احمد_شاملو




قول بده
یک شب می آیی و
برایم قصه می گویی
قول میدهم
هزار شب آن را
برای خودم تکرار کنم و
هزار و یک شب
از نو نوشته شود

#محسن_صفری




یک شب مرا مهمان نما
درخانه سبز خیال
تا با همه دلواپسی
سکنی گزینم در برت ...

#هما_کشتگر




ای آفتاب روشن و ای سایه همای
ما را نگاهی از تو تمامست اگر کنی..

#سعدی



تو را با دیگران می‌بینم و در صبر می‌سوزم ...

#حسین_زحمتکش

2024/09/23 19:17:44
Back to Top
HTML Embed Code: