‌


إنَّ عيْنَيْكِ هُمَا ما كَتَبَ اللهُ عليَّا
‏فاتركيني نائماً بينهما
‏واقْفِلي البابَ عليَّا.

چشمان تو را خداوند بر من مُقدّر ساخته،
بگذار میان آن‌ها خواب بمانم وُ
در را به رویِ من قفل کن.

#نزار_قبانی



‌

‌


شب مهتاب همان به که ز اندوه بمیری

تو که با ماه رخی وعده ی دیدار نداری...


#سیمین_بهبهانی


🍁 @shernabbbb🍁

‌


شبی خیال تو
از دشت خواب من بگذشت
دگر به خواب نرفت
این دل خیال پرست

#فریدون_مشیری



‌

🍁 @shernabbbb 🍁


‌باد صبـح آمٖـد نـسـیـم زلـف جـانـان می‌برد

راستی نیک از کـمـنـد زلـف او جـان می‌برد

می‌فرستم جان به دست باد پیشش گرچه

ناتوان افتاده‌ است، افتان و خیزان می‌برد

#سلمان_ساوجی

‌

‌


من خراب توام و
چشم تو بیمار من است

#صائب_تبریزی



‌

‌


گاهی؛
دلم می خواهد
بگذارم بروم
بی هرچه آشنا...
گوشه ی دوری گمنام
حوالیِ جایی بی اسم.
گاهی واقعا خیال می کنم
روی دست خداوند مانده ام
خسته اش کرده ام...

#سید_علی_صالحی



‌

بهشت
مکان نیست
بهشت یک حسه
و فقط کسی که دوسش داری
میتونه به وجودش بیاره ...

#المیرا_دهنوی

براي آرام كردنِ دِلَم
ديگر نوشتن فايده ندارد

فقط بايد باشي
تا ببوسمت.


#علی_قاضی_نظام

‌


دردی که گذشت ست ز درمان
به که گویم ؟!

#هلالی_جغتایی

‌

🍁 @shernabbbb 🍁

عاشقت‌ خواهم شد
آنگونه که داستانِ شبِ
مادر بزرگ ها شویم ،
آن طور که صدای این عشق
در‌گوشِ دنیا بپیچد
و خدا پاییزش را به ما هدیه دهد!


#حامد_نیازی

‌

همه شب تا به سحر، از غم رویت شادیم
به امیدی که بیائی تو به غمخواری ما

#شاطر_عباس_صبوحی


🍁 @shernabbbb🍁

🍁 @shernabbbb 🍁

صبح
است
چه بي تابانه مي خواهمت
و براي گفتن
دوستت
دارم
لحظه شماري مي كنم
بيدار
شو

#سارا_قبادي


‌

‌


صنما مرده آنم که تو جانم باشی

می‌دهم جان که مگر جان جهانم باشی

#سلمان_ساوجی


🍁 @shernabbbb 🍁

🍁 @shernabbbb 🍁


به جای پيرهن
زندگی‌ام را تنت می‌کنم
دلم را گوشه‌ی واژگانم گره می‌زنم ..
راه نرو
تو به جانِ آویخته‌ام بوسه بزن
تا دستان زندگی خط بخورد ...

#عباس_معروفی

‌

برای به دست آوردن دست های تو
دست های دیگران را
از دست داده ام
لیوانی هستم
که نیمه های پر و خالی ام
در هراس از یکدیگر
به دیواره ام فشار می‌آورند ...

#رسول_یونان


‌

‌


رفتنت چون بودنت
تکرار رنج زندگی است...

#فاضل_نظری


‌

‌



زمانی از دست دادن برای من فاجعه بود!
بعدها آنقدر از دست داده بودم که به مرور یاد گرفتم؛ دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم .

#عباس_معروفی


‌

.
ســرت را
بر بــازوانم بگذار
تنـت را هم در کنار دلـم
میان آغوش خیالم
نفـس بکش ..
تمام ترس و خستگیم از شب
تمام می شود
اگر
حتی
در آغوشِ خیالم خفته باشی ...


#بهمن_فاطمی