#صبحتون_پر_از_اتفاقهای_قشنگ
كل صباح لا يشرق صوتك فيه
ليل منفي كئيب يصير فيه الاسبوع
سبعة قرون...
هر صبحی که صدای تو در آن طلوع نکند، شبی تبعیدی و اندوهناک است که هفته در آن هفت قرن میشود...
#غادة_السمان
@sheradabemoaser
كل صباح لا يشرق صوتك فيه
ليل منفي كئيب يصير فيه الاسبوع
سبعة قرون...
هر صبحی که صدای تو در آن طلوع نکند، شبی تبعیدی و اندوهناک است که هفته در آن هفت قرن میشود...
#غادة_السمان
@sheradabemoaser
ربما الحياة امرأة حزينة وحائرة تعلق الثیاب على حبل الغسيل في كل يوم، ثم تأتي ريح عاتية فتأخذها...
شايد زندگی، زنی غمگین و حیرتزده باشد که هر روز لباسها را روی طناب پهن میکند، سپس بادی سهمگین میوزد و آنها را با خود میبرد..
برگردان : #محمد_حمادی
@sheradabemoaser
شايد زندگی، زنی غمگین و حیرتزده باشد که هر روز لباسها را روی طناب پهن میکند، سپس بادی سهمگین میوزد و آنها را با خود میبرد..
برگردان : #محمد_حمادی
@sheradabemoaser
Zolfaye Ghejeri
Mohammad Reza Shajarian
#شجریان
مِن بين كُل هذا القلق، كان التفكير بك إِطمِئنان.
«وسط این همه آشفتگی و پریشانی، فكر كردن به تو آرامش است.»
@sheradabemoaser
مِن بين كُل هذا القلق، كان التفكير بك إِطمِئنان.
«وسط این همه آشفتگی و پریشانی، فكر كردن به تو آرامش است.»
@sheradabemoaser
لا تعبر المحيطات للأشخاص
الذين لن يعبروا البرك من أجلك.
براى كسانى كه به خاطر تو،
از بركه اى عبور نمى كنند، از اقيانوس ها عبور نكن...
@sheradabemoaser
#داستایوفسکی
الذين لن يعبروا البرك من أجلك.
براى كسانى كه به خاطر تو،
از بركه اى عبور نمى كنند، از اقيانوس ها عبور نكن...
@sheradabemoaser
#داستایوفسکی
كُلُ شيء يحترق بالحرارة
إلّا المشاعر تحترق بالبرودة.
همه چیز با گرما میسوزد
تنها احساسات هستند
که با سرما میسوزند...
@sheradabemoaser
إلّا المشاعر تحترق بالبرودة.
همه چیز با گرما میسوزد
تنها احساسات هستند
که با سرما میسوزند...
@sheradabemoaser
-لا تُحِب مِن بَعدي شخصاً عادیّاً
علی الاقلِّ أهزِمنی بِشخصٍ أفضل منّي حتّی لاأموت مَرَّتَینِ
بعد از من عاشق یک فرد معمولی نشو، حداقل مرا با کسی بهتر از من شکست بده تا دوبار نمیرم..!
#لاأدري
@sheradabemoaser
علی الاقلِّ أهزِمنی بِشخصٍ أفضل منّي حتّی لاأموت مَرَّتَینِ
بعد از من عاشق یک فرد معمولی نشو، حداقل مرا با کسی بهتر از من شکست بده تا دوبار نمیرم..!
#لاأدري
@sheradabemoaser
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسافری در اتوبوس میگوید:
چیزی مرا شاد نمیکند.
نه رادیو،
نه روزنامههای صبح،
و نه قلعههای روی بلندیها...
میخواهم گریه کنم.
راننده میگوید: صبر کن به ایستگاه برسیم، و خودت تنها، هر چقدر میخواهی گریه کن
خانمی می گوید: من هم همینطور...
هیچ چیز شادم نمی کند.
پسرم را به سمت گورم بردم،
از آنجا خوشش آمد و خوابید...
بدون اینکه با من وداع کرده باشد.
دانشجویی میگوید:
من هم همینطورم...چیزی شادم نمیکند
باستانشناسی خواندم بدون اینکه حقیقتی را در سنگها بیابم.
آیا واقعا من، خودم هستم؟
سربازی میگوید:
من نیز همینطورم. چیزی شادم نمیکند.
دائما سایههایی که دورم را گرفتهاند، مرا محاصره میکند.
راننده عصبی، میگوید:
به آخرین ایستگاه نزدیک میشویم..
همگی آماده باشید تا پیاده شوید!
مسافران فریاد میزنند:
ما میخواهیم بعد از ایستگاه پیاده شویم!
پس بران!
میگویم:
من نیز مثل آنها هستم...
هیچ چیزی خوشحالم نمیکند.
اما..
از سفر خستهام...
مرا همین جا پیاده کن!
#محمود_درویش
#معصومه_قهرمانپور
@sheradabemoaser
چیزی مرا شاد نمیکند.
نه رادیو،
نه روزنامههای صبح،
و نه قلعههای روی بلندیها...
میخواهم گریه کنم.
راننده میگوید: صبر کن به ایستگاه برسیم، و خودت تنها، هر چقدر میخواهی گریه کن
خانمی می گوید: من هم همینطور...
هیچ چیز شادم نمی کند.
پسرم را به سمت گورم بردم،
از آنجا خوشش آمد و خوابید...
بدون اینکه با من وداع کرده باشد.
دانشجویی میگوید:
من هم همینطورم...چیزی شادم نمیکند
باستانشناسی خواندم بدون اینکه حقیقتی را در سنگها بیابم.
آیا واقعا من، خودم هستم؟
سربازی میگوید:
من نیز همینطورم. چیزی شادم نمیکند.
دائما سایههایی که دورم را گرفتهاند، مرا محاصره میکند.
راننده عصبی، میگوید:
به آخرین ایستگاه نزدیک میشویم..
همگی آماده باشید تا پیاده شوید!
مسافران فریاد میزنند:
ما میخواهیم بعد از ایستگاه پیاده شویم!
پس بران!
میگویم:
من نیز مثل آنها هستم...
هیچ چیزی خوشحالم نمیکند.
اما..
از سفر خستهام...
مرا همین جا پیاده کن!
#محمود_درویش
#معصومه_قهرمانپور
@sheradabemoaser
لست أمام عيني، لكنّك كُل مَا أرى.
در برابر چشمانم نیستی،
اما تمام آنچه میبینم، تویی.
#احمد_شوقى
@sheradabemoaser
در برابر چشمانم نیستی،
اما تمام آنچه میبینم، تویی.
#احمد_شوقى
@sheradabemoaser
Az To Khoundan
Sattar - [ Listen2Music.ir ]
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
وَأسأل نفسي ما فائدة عيناي إن كانت لا تراك مجدداً؟
«از خودم میپرسم چشمانم را چه سود اگر دوباره تو را نبینند!؟»
#محمود_درویش
#قهرمانپور
@sheradabemoaser
وَأسأل نفسي ما فائدة عيناي إن كانت لا تراك مجدداً؟
«از خودم میپرسم چشمانم را چه سود اگر دوباره تو را نبینند!؟»
#محمود_درویش
#قهرمانپور
@sheradabemoaser
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ام_كلثوم
کُلُّ ذَنبِکَ مَغفُورٌ سِوَی الاِعراضِ عَنِّی
اُدنُ مِنِّی
اُدنُ مِنّی
اُدنُ مِنّی.
«همهیِ گناهانت جز روگرداندن از من بخشیده شده است؛
به من نزدیک شو
به من نزدیک شو
به من نزدیک شو.»
@sheradabemoaser
کُلُّ ذَنبِکَ مَغفُورٌ سِوَی الاِعراضِ عَنِّی
اُدنُ مِنِّی
اُدنُ مِنّی
اُدنُ مِنّی.
«همهیِ گناهانت جز روگرداندن از من بخشیده شده است؛
به من نزدیک شو
به من نزدیک شو
به من نزدیک شو.»
@sheradabemoaser
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قالت:
انتِ تُحبين،
صفي لي كيفَ هوَ؟
قلت:
كأن كُل ما فقدتهُ يوماً...عاد.
«گفت: تو عاشقی،
برایم توصیف کن که "عشق" چگونه است؟
گفتم: انگار روزی هرچه از دست داده بودم... برگشت.»
#نيرة_وحيد
@sheradabemoaser
انتِ تُحبين،
صفي لي كيفَ هوَ؟
قلت:
كأن كُل ما فقدتهُ يوماً...عاد.
«گفت: تو عاشقی،
برایم توصیف کن که "عشق" چگونه است؟
گفتم: انگار روزی هرچه از دست داده بودم... برگشت.»
#نيرة_وحيد
@sheradabemoaser
أريد المزيد من الأصابع لأشير بها كلها إليك، وأصرخ: هذا حبيبي.
انگشتهای بیشتری میخواهم
تا با همهی آنها به تو اشاره کنم
و فریاد بزنم :
این محبوب من است..!
#غاده_السمان
@sheradabemoaser
انگشتهای بیشتری میخواهم
تا با همهی آنها به تو اشاره کنم
و فریاد بزنم :
این محبوب من است..!
#غاده_السمان
@sheradabemoaser
محمود التركي - عاشق مجنون ( فيديو كليب ) | 2023
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
كلهم حولي ولكني بدونك وحدي ...
همه پیرامونم هستند اما بدون تو تنهایم...
#أدهم_شرقاوي
#قهرمانپور
@sheradabemoaser
كلهم حولي ولكني بدونك وحدي ...
همه پیرامونم هستند اما بدون تو تنهایم...
#أدهم_شرقاوي
#قهرمانپور
@sheradabemoaser
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علَى هَذِهِ الأَرْض مَا يَسْتَحِقُّ الحَياةْ
نِهَايَةُ أَيلُولَ
سَيِّدَةٌ تترُكُ الأَرْبَعِينَ بِكَامِلِ مشْمِشِهَا
ساعَةُ الشَّمْسِ فِي السَّجْنِ
غَيْمٌ يُقَلِّدُ سِرْباً مِنَ الكَائِنَاتِ
هُتَافَاتُ شَعْبٍ لِمَنْ يَصْعَدُونَ إلى حَتْفِهِمْ بَاسِمينَ
وَخَوْفُ الطُّغَاةِ مِنَ الأُغْنِيَاتْ
علَى هَذِهِ الأَرْض مَا يَسْتَحِقُّ الحَياةْ
عَلَى هَذِهِ الأرضِ سَيَّدَةُ الأُرْضِ
أُمُّ البِدَايَاتِ أُمَّ النِّهَايَاتِ...
------------------------
بر این خاک چیزی است که ارزش زیستن دارد:
پایان سپتامبر
بانویی که در تمامتِ زردآلوییِ خویش چهل سالگی را ترک میکند
ساعتِ آفتاب در زندان
ابری که فوجی کائنات را تقلید میکند
هوراهای خلقی برای آنان که لبخندبه لب به سوی مرگِ خویش بالا میروند
و بیمِ خودکامگان از ترانهها.
بر این خاک چیزی است که ارزش زیستن دارد:
بر این خاک که بانوی زمین است
مادرِ آغازها
مادرِفرجامها...
#محمود_درویش
@sheradabemoaser
نِهَايَةُ أَيلُولَ
سَيِّدَةٌ تترُكُ الأَرْبَعِينَ بِكَامِلِ مشْمِشِهَا
ساعَةُ الشَّمْسِ فِي السَّجْنِ
غَيْمٌ يُقَلِّدُ سِرْباً مِنَ الكَائِنَاتِ
هُتَافَاتُ شَعْبٍ لِمَنْ يَصْعَدُونَ إلى حَتْفِهِمْ بَاسِمينَ
وَخَوْفُ الطُّغَاةِ مِنَ الأُغْنِيَاتْ
علَى هَذِهِ الأَرْض مَا يَسْتَحِقُّ الحَياةْ
عَلَى هَذِهِ الأرضِ سَيَّدَةُ الأُرْضِ
أُمُّ البِدَايَاتِ أُمَّ النِّهَايَاتِ...
------------------------
بر این خاک چیزی است که ارزش زیستن دارد:
پایان سپتامبر
بانویی که در تمامتِ زردآلوییِ خویش چهل سالگی را ترک میکند
ساعتِ آفتاب در زندان
ابری که فوجی کائنات را تقلید میکند
هوراهای خلقی برای آنان که لبخندبه لب به سوی مرگِ خویش بالا میروند
و بیمِ خودکامگان از ترانهها.
بر این خاک چیزی است که ارزش زیستن دارد:
بر این خاک که بانوی زمین است
مادرِ آغازها
مادرِفرجامها...
#محمود_درویش
@sheradabemoaser
#صباح_الخیر
للذين مازالت الضحكة على
وجوههم رغم كل شيء.
#صبح_بخیر به کسانی که
با وجودِ همه چیز
هنوز لَبخند بر لب دارند...
#صباح_الخیر
@sheradabemoaser
للذين مازالت الضحكة على
وجوههم رغم كل شيء.
#صبح_بخیر به کسانی که
با وجودِ همه چیز
هنوز لَبخند بر لب دارند...
#صباح_الخیر
@sheradabemoaser
شعر و نوشته ادبی معاصر ✨
عبد الحليم حافظ – قارئة الفنجان
قارئة الفنجان
فالگیر
نشست (زن) و ترس در دیدگانش بود
به فنجان واژگونم به دقت نگریست
گفت: پسرم اندوهگین مباش
پسرم عشق سرنوشت توست
پسرم به یقین شهید میمیرد هر آنکس که در راه محبوب جان بسپارد.
پسرم ، پسرم
بسیار نگریستهام و ستارگان بسیار را مرور کردهام.
اما فنجانی شبیه به فنجان تو نخواندهام.
بسیار نگریستهام و ستارگان بسیار را مرور کردهام.
اما غمی که مانند غم تو باشد نشناختهام
سرنوشتت، بیبادبان در دریای عشق راندن است.
وسراسر زندگیات کتابی ست از اشک
و تو گرفتار میان آب و آتش.
با وجود تمامی سوزشها
و با وجود تمامی پیآمدها
و با وجود اندوهی که ماندگار است در شب و روز.
و با وجود باد، گردباد و هوای بارانی
پسرم، پسرم عشق بر جای میماند
عشق زیباترین سرگذشتهاست
در زندگیات زنیست با چشمانی شکوهمند
لبانش چون خوشه انگور!
وخنده اش نغمه مهربانی!
موی پریشان او چونان مجنون به اکناف دنیا سفر میکند
پسرم زنی را اختیار کردهای که قلب دنیا دوستدار اوست
اما آسمان تو بارانیست و راه تو بستهی بسته
و محبوبهی قلب تو در کاخی که نگهبانانی دارد در خواب است
هر آن که بخواهد به منزلگاهش وارد شود و هر آن که به خواستگاریاش برود
از پرچین باغش بگذرد
وگرهی گیسوانش را بگشاید
پسرم ،ناپدید میشود ناپدید
پسرم
پسرم به زودی در همه جا به جستجوی او خواهی پرداخت
از موج دریا و مرواریدهای کرانهها سراغش را میگیری
و در مینوردی و میپیمایی دریاها و دریاها را
و اشک های تو رودها را لبریز خواهد کرد
و غمت چون فزونی مییابد درختان سر بر می کشند
پسرم اما روزی باز خواهی گشت، نومید و تن خسته
و آن زمان از پس گذار عمر خواهی دانست
که در تمامی زندگی به دنبال رشتهای از دود بودهای
پسرم معشوقه ی دلت نه وطنی دارد ،نه زمینی و نشانی
وه چه دشوار است پسرم عشق تو به زنی که او را نام و نشانی نیست....
#نزار_قبانی
#عبدالحليم_حافظ 🥀
@sheradabemoaser
فالگیر
نشست (زن) و ترس در دیدگانش بود
به فنجان واژگونم به دقت نگریست
گفت: پسرم اندوهگین مباش
پسرم عشق سرنوشت توست
پسرم به یقین شهید میمیرد هر آنکس که در راه محبوب جان بسپارد.
پسرم ، پسرم
بسیار نگریستهام و ستارگان بسیار را مرور کردهام.
اما فنجانی شبیه به فنجان تو نخواندهام.
بسیار نگریستهام و ستارگان بسیار را مرور کردهام.
اما غمی که مانند غم تو باشد نشناختهام
سرنوشتت، بیبادبان در دریای عشق راندن است.
وسراسر زندگیات کتابی ست از اشک
و تو گرفتار میان آب و آتش.
با وجود تمامی سوزشها
و با وجود تمامی پیآمدها
و با وجود اندوهی که ماندگار است در شب و روز.
و با وجود باد، گردباد و هوای بارانی
پسرم، پسرم عشق بر جای میماند
عشق زیباترین سرگذشتهاست
در زندگیات زنیست با چشمانی شکوهمند
لبانش چون خوشه انگور!
وخنده اش نغمه مهربانی!
موی پریشان او چونان مجنون به اکناف دنیا سفر میکند
پسرم زنی را اختیار کردهای که قلب دنیا دوستدار اوست
اما آسمان تو بارانیست و راه تو بستهی بسته
و محبوبهی قلب تو در کاخی که نگهبانانی دارد در خواب است
هر آن که بخواهد به منزلگاهش وارد شود و هر آن که به خواستگاریاش برود
از پرچین باغش بگذرد
وگرهی گیسوانش را بگشاید
پسرم ،ناپدید میشود ناپدید
پسرم
پسرم به زودی در همه جا به جستجوی او خواهی پرداخت
از موج دریا و مرواریدهای کرانهها سراغش را میگیری
و در مینوردی و میپیمایی دریاها و دریاها را
و اشک های تو رودها را لبریز خواهد کرد
و غمت چون فزونی مییابد درختان سر بر می کشند
پسرم اما روزی باز خواهی گشت، نومید و تن خسته
و آن زمان از پس گذار عمر خواهی دانست
که در تمامی زندگی به دنبال رشتهای از دود بودهای
پسرم معشوقه ی دلت نه وطنی دارد ،نه زمینی و نشانی
وه چه دشوار است پسرم عشق تو به زنی که او را نام و نشانی نیست....
#نزار_قبانی
#عبدالحليم_حافظ 🥀
@sheradabemoaser