Telegram Web Link
به کسی ندارم الفت، زجهانیان مگر تو
اگرم تو هم برانی،
سر بی کسی سلامت


#سعدی



شعر سپیدار

@sher_sepidar
4
بیچاره‌تر از عاشق بی‌صبر، کجاست؟

#مولانا
2
بی‌دهان تو
کجاست طعمِ شراب؟
و بی‌تو هیچ عطرِ زیبایی نیست،
تو پیشینه‌یِ تمامِ عطرهایی،

نزار قبانی
تو را در آغوش کشیدم
تا تنت را طاقت بیاوری

#علیرضا_قاسمیان_خمسه
1
تورا در روزگاری دوست‌دارم که عشق را نمی‌شناسند...

#نزار_قبانی
3👏2
Khallini ~ İsmail Uluçay
@CEEPORT کانال سیپورت
حجاب چهرهٔ جان می‌شود غبار تنم
خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم


#حضرت_حافظ



#خاص_گوش_کنید
#موزیک_بیکلام
#آرامش_بخش
#موزیک




👇👇👇👇👇

═════════
لذت زندگی آگاهانه
@shabnamnadery
2
آیدای من!
تو آخرین چوب کبریتی هستی که
می باید به آتشی عظیم مبدل شوی و
از زندگی من،
در برابر سرمای مرگ در این بیابان پر از وحشت دفاع کنی..
اگر این چوب کبریت نگیرد،
مرگ در این برهوت حتمی است!

#شاملو



شعر سپیدار

@sher_sepidar
1👍1
دلم دریا به دریا از تماشای تو می‌گیرد
دلم دریاست اما از تماشای تو می‌گیرد

نسیم از گیسوانت رد شد و باران تو را بوسید
طبیعت سهم خود را از تماشای تو می‌گیرد

#فاضل شعر سپیدار

@sher_sepidar
3
Forwarded from شبنم نادری
❄️


باران
دموکرات ترین عاشق دنیاست .
برایش فرقی ندارد
می بارد ،
از آسمان
حتی در دل کویر.
نوازش گر خوبی است ،
تمام برگها را ،
زمین ها را
دشت ها را ،
سقف خانه ها را ...
دل تو را
دست می کشد و
حس می کند.
باران
دموکرات ترین
عاشقی است که
از خودش
هیچ نشانه ای
از بوسه
بر روی پیشانی کسی
نمی گذارد،
اما حلاوت آمدنش
مذاق هر کویر زده ای را
سیراب می کند.

#شبنم_نادری #باران



@shabnamnadery
4👏1
«هر آدمی در جان خودش،
یک کویر دارد که باید از آن عبور کند.»



📗 رمان «روزگار سپری‌شدهٔ مردم سالخورده»

محمود دولت آبادی
1
Forwarded from شبنم نادری
.
تـــو

اشــاره کن ،
بــا سرانگشتـان عزیزت ،
کــه از این جهان پر از عشق .
چقدر نصیب می خواهے ؟

مـن بـــا اشــارت تـو ،
هستے را
به عاشقے وا مے دارم .

امـــا خوش انـــصاف ...

وقتے نمی خواهے عاشـــقی کنے ،
گــــرد و غبار نشــسته بـــر طاقچه و ،
تـرک شیشه و ،
پنچــری مـاشین و ،
هواے آلـــوده و ،
تــرافیک و
خشکسالے دریــاچه ارومیـه و
تـوافق هسته اے را ...
طومار نکن. ..

.. من باقطره ی شبنمی
که از نگاه تو
بر من بیفتد
سبز می شوم .

نمے خواهد
بــااارااان را

بـــهانه کنے



#شبنم_نادری #باران



👇👇👇👇👇

═════════
لذت زندگی آگاهانه
@shabnamnadery
1
دستم به دامنت
کاری بکن ...
چیزی بگو
بارانی شو ،
یا نسیم دلنوازی
یا بوی عطر مست کننده ای


در هجوم وحشی پاییز،
بر این زمین خشک ،
رحمی نما
جان چه می داند ، در کدام صفحه تقویم
باید شکوفه زند

تو لب تر کن که کجا،
من بهار را پیشاپیش
به زانو درمی‌آورم.
تا به پای بودنت
زمین گیر شود ...


دستم به دامنت
این حجم از تنها گذاشتنم،
بر من روا نیست !

به این پاییزِ ِخشکیده ی
باران ندیده ،
آیا دل رحمی روا نیست !

دیدارت
کی میّسر می شود ،
بهار من !





#شبنم_نادری
#باران
#پاییز_باران_ندیده
١۴٠۴
#وقتی_که_شاعر_بودم

شعر سپیدار

@sher_sepidar
1
از من مخواه
عاشقانه بگویم .
عشق سرانجام قصه کسی است
که
در خشک ترین پاییز،
چتر برمی دارد
و می داند
#پاییز تمام نشده،
با زمزمه ی بهاری که در راه است ، غرق در
شکوفه می شود .

و باران فقط
در آسمان او می بارد .

از من مخواه
عاشقانه بنویسم .
بخوانم ،
برقصم .


من بهارهای زیادی را
#پاییز بوده ام .


#شبنم_نادری
#باران
#پاییز_باران_ندیده
١۴٠۴
#وقتی_که_شاعر_بودم

شعر سپیدار

@sher_sepidar
😢1
باران!
با من از لذت سفری بگو که بی من رفتی؛
از جاده‌ای که عطر خاکِ خیس،
در پیچ‌وخم‌هایش
نام مرا زمزمه می‌کرد و تو نشنیدی…

از پرواز پرنده‌ای بگو
که در اوج ابرها دیدی؛
پرنده‌ای که سایه‌اش
روی شانه‌های باد افتاده بود
و خیال می‌کردی شاید منم
که خودم را به آسمانت رسانده‌ام.

از نوازش نور بر تن ابر بگو،
وقتی خورشید
مثل عاشقی بی‌قرار
به آهستگی بند بندِ آسمان را می‌بوسید.

از نسیم بگو
که بر شاخسار خشکیده وزید
و در دل آن تنه‌ی فراموش‌شده
خواب هزار جوانه بیدار شد.

از لحظه‌ای بگو
که به جای باریدن بر سر زمین،
بر جان خسته‌ی یک گمشده در کویر باریدی؛
کسی که سال‌ها
با زبان ترک‌خورده‌ی روحش
نامت را
از میان شن‌ها صدا می‌زد.

باران!
بگو،
دریا چرا بی‌قرار بود؟
آن موج‌های متلاطم
بر کشتی کدام ناخدا می‌خورد؟
بر دلی که سکانش
میان طوفانِ نبودنت می‌لرزید؟

بگو!
در میان آن اقیانوس بی‌پایان،
کدام غروبِ چشم‌نواز
رنجِ سال‌ها تنهایی را از تو گرفت؟
غروبی که رنگ‌هایش
در آب می‌ریخت
و مثل معجزه‌ای بی‌نام
دستانت را گرم کرد؟
نمی‌دانم چرا بی‌تابم…
بی‌تابِ تو!
که نیستی،
که نمی‌باری،
که دلتنگی مرا
از این گستره‌ی نبودنت نمی‌بینی…

باران!
بگو
کدام آسمان،
کدام ابر،
کدام زمین،
کدام جنگل،
من را بیشتر از تو می‌خواهد؟

من تشنه‌ترینم به تو،
و تو دورترینی به من.
دلتنگ‌ترینم،
و تو خاموش‌ترینی…




#شبنم_نادری
#باران
#پاییز_باران_ندیده
١۴٠۴
#وقتی_که_شاعر_بودم

شعر سپیدار

@sher_sepidar
😢1
گاهی جهان
از میان انگشت‌ها می‌گذرد
در لمس رگ‌های کلمه
و حضوری آرام
که بر پلک سکوت می‌لغزد
نفسی‌ که از خطوط می‌روید
احساس واژه‌هاست
هنگامی‌که چشم‌ها
راه می‌روند


#مجید_رفیع‌_زاد


شعر سپیدار

@sher_sepidar
2
یک شب بخیرحال مرا خوب می کند
آن را بگو و نسخه ی من را تمام کن.

#فاطمه_دشتی
شعر سپیدار

@sher_sepidar
2
2025/12/14 13:01:43
Back to Top
HTML Embed Code: