گفتی: دلِ هجر هیچ داری؟ گفتم:
گر داشتمی دل، دلِ آن داشتمی
-مهستی گنجهای
#پرسه_در_پارسی
@shahinkalantari
گر داشتمی دل، دلِ آن داشتمی
-مهستی گنجهای
#پرسه_در_پارسی
@shahinkalantari
Forwarded from نشر نویسندهساز
سخنران: شاهین کلانتری
آموزش+پرسشوپاسخ
https://www.skyroom.online/ch/madresenevisandegi/nevisandesaz
پس از کلیک روی پیوند بالا، گزینهی «میهمان» را انتخاب کنید و سپس نام و نام خانوادگی خود را ثبت کنید. نیاز به نام کاربری و رمز عبور نیست.
برای ورود به اسکایروم باید فیلترشکن خاموش باشد تا صدا و تصویر را با کیفیت بالاتری دریافت کنید.
هر وقت به مشکل خوردید صفحه را ببندید و از نو بگشایید.
مدرسه نویسندگی+نشر نویسندهساز
@nevisandehsaz
@shahinkalantari
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Audio
#پادکست #نویسندهساز
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
چیست این پارهنویسی؟
آلدوس هاکسلی هر تابلوی نقاشی را پنجرهیی به دنیاهای دیگر مینامید.
ایدهآل نویسنده: تبدیل هر پاره به پنجره.
اما قدری دربارهی پاره و پارهنویسی:
برای «Fragment» برابرنهادِ «قطعه» را هم برگزیدهاند، اما «پاره» مناسبتر است، نخست آنکه «قطعه» نام قالبی پارینه در شعر پارسیست و شاید به بدشناسی (سوءتفاهم) بینجامد، دوم: پاره پارسیست و خوشآهنگتر.
حالیا پیشنهاد: بیایید به کوتاهنوشتههای کانالهایمان بگوییم: «پاره». بهتر از «یادداشت» است که برخی بهخطا با «یادداشت روزانه» یکی میپندارندش. پاره بنا نیست تنها پارهیی از روزمرگیهای ما باشد. در پاره میتوان قصه گفت، فلسفید و هر نوع نوشتنی را آزمود.
یداله رویایی در پیشگفتار «فنومنولوژی حجم» نوشته بود:
«پارهنویسی برای من روش اندیشیدن است. مایه و متد کار است. پارهها هم خود، محصول همین شیوهاند. آزادی به من میدهند: آزادی اندیشه، آزادیِ نوشتن.
منطقی پارهها را پیش نمیبَرد، پاره خودش پیش میرود. به آسانی نوشته میشود. نوعی نویسش است که در آن، خوانش هم شیوهی خاصِ خود را میآموزد: پارهخوانی، خوانشی دیگر.»
پایهیی «پاره» بگوییم؟
شاهین کلانتری
در همین رابطه: پارهنویسی چیست؟
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
آلدوس هاکسلی هر تابلوی نقاشی را پنجرهیی به دنیاهای دیگر مینامید.
ایدهآل نویسنده: تبدیل هر پاره به پنجره.
اما قدری دربارهی پاره و پارهنویسی:
برای «Fragment» برابرنهادِ «قطعه» را هم برگزیدهاند، اما «پاره» مناسبتر است، نخست آنکه «قطعه» نام قالبی پارینه در شعر پارسیست و شاید به بدشناسی (سوءتفاهم) بینجامد، دوم: پاره پارسیست و خوشآهنگتر.
حالیا پیشنهاد: بیایید به کوتاهنوشتههای کانالهایمان بگوییم: «پاره». بهتر از «یادداشت» است که برخی بهخطا با «یادداشت روزانه» یکی میپندارندش. پاره بنا نیست تنها پارهیی از روزمرگیهای ما باشد. در پاره میتوان قصه گفت، فلسفید و هر نوع نوشتنی را آزمود.
یداله رویایی در پیشگفتار «فنومنولوژی حجم» نوشته بود:
«پارهنویسی برای من روش اندیشیدن است. مایه و متد کار است. پارهها هم خود، محصول همین شیوهاند. آزادی به من میدهند: آزادی اندیشه، آزادیِ نوشتن.
منطقی پارهها را پیش نمیبَرد، پاره خودش پیش میرود. به آسانی نوشته میشود. نوعی نویسش است که در آن، خوانش هم شیوهی خاصِ خود را میآموزد: پارهخوانی، خوانشی دیگر.»
پایهیی «پاره» بگوییم؟
شاهین کلانتری
در همین رابطه: پارهنویسی چیست؟
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
تپیدن و نرسیدن چه عالمی دارد
خوشا کسی که به دنبال محمل است هنوز
-محمد اقبال
#پرسه_در_پارسی
@shahinkalantari
خوشا کسی که به دنبال محمل است هنوز
-محمد اقبال
#پرسه_در_پارسی
@shahinkalantari
Audio
#پادکست #نویسندهساز
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from بخوان و بنویس و حرف بزن | مهتاب صادقی
پارهنویسی
دکتر کزازی سخنشناسِ سرهنویس معاصر
در مورد واژهٔ "پاره" مینویسد:
«پاره در پهلوی در ریخت پارگ pārag بکار میرفته، در معنی مزد و پاداش. در پهلوی نیز در همین معنی به کار میرفته است.
و گر پاره خواهی روانم تُراست»
حضرت مولانا در غزل ۲۰۹۵ دیوان شمس پاره را شورانگیز به کار میبرد:
«سیپاره به کف در چله شدی
سیپاره منم ترک چله کن»
این عنوان بامزه و بامسمّا ذهن را هزارجا میبرد.
گاه ترکیب نو با معنای خاص میسازد و گاه از حکایتهای عام سر درمیآورد.
فرهنگ مترادف و متضاد
۱. برخ، برخه، تکه، جزء، قطعه، لخت
۲. بهر، حصه، قسمت
۳. بخش، فصل
۴. دریده، شرحه، گسسته، گسیخته
۵. ژنده، غاز، فرسوده، مندرس
۶. خرقه، مرقع، وصله
۷. پرش، پرواز، پریدن
۸. باج، خراج، رشوت، رشوه
۹. کود
کلمه پاره مهمان هرجا که باشد و به هر شکلی معنیآفرینی کند، کنار نویسی خوش مینشیند.
#پارهنویسی
مهتاب صادقی
@mahtabsadeghi48
دکتر کزازی سخنشناسِ سرهنویس معاصر
در مورد واژهٔ "پاره" مینویسد:
«پاره در پهلوی در ریخت پارگ pārag بکار میرفته، در معنی مزد و پاداش. در پهلوی نیز در همین معنی به کار میرفته است.
و گر پاره خواهی روانم تُراست»
حضرت مولانا در غزل ۲۰۹۵ دیوان شمس پاره را شورانگیز به کار میبرد:
«سیپاره به کف در چله شدی
سیپاره منم ترک چله کن»
این عنوان بامزه و بامسمّا ذهن را هزارجا میبرد.
گاه ترکیب نو با معنای خاص میسازد و گاه از حکایتهای عام سر درمیآورد.
فرهنگ مترادف و متضاد
۱. برخ، برخه، تکه، جزء، قطعه، لخت
۲. بهر، حصه، قسمت
۳. بخش، فصل
۴. دریده، شرحه، گسسته، گسیخته
۵. ژنده، غاز، فرسوده، مندرس
۶. خرقه، مرقع، وصله
۷. پرش، پرواز، پریدن
۸. باج، خراج، رشوت، رشوه
۹. کود
کلمه پاره مهمان هرجا که باشد و به هر شکلی معنیآفرینی کند، کنار نویسی خوش مینشیند.
#پارهنویسی
مهتاب صادقی
@mahtabsadeghi48
با واژهها بیاغازیم+یک عمر و یک رمان
میخاستم بگویم چه خوب که به عنوان پروژهیی شخصی در مسیر آموختن، همیشه به نگارش کتابی غیرداستانی بیندیشیم (حتا اگر هرگز آن را منتشر نکنیم). میخاستم بگویم بهترین راه برای آغاز کتابی غیرداستانی تعریف دقیق کلمات است و میخاستم مثالی بیاورم که یاد پاراگراف نخست کتاب «جهان رمان*» افتادم:
«واژهی منحصر به فرد «رمان» یادآور واقعیتی آشنا است که معناهای ضمنی و دلپسندی دارد: مثل رمانهای سیمنون (در کمسیر مگره) یا جیمز باند یا زنجیرهای از وقایع، توطئهها و عشقهای آتشین؛ دنیای شلوغ جنگ و صلح، قهرمانان خیالی، چهرههای تاریخی، طرح و توطئههای ساختگی، نبردهای واقعی، مقاصد مغشوش، جاهطلبیها، فلسفهي زندگی... همهی این وقاطع رنج سفر را از خاطر میزداید. پس «رمان» از ابتدا با واژهی «سرگرمی»، «استراحتِ ذهن و جسم»، «تفریح» هم معنا میشود. چون ما را از زندگی واقعی رها و دنیای تخیلات غوطهورمان میکند. در واقع شاید رمان این مجال را به ما میدهد تا با واقعیت بیشتر دمخور شویم و عمق آن را بهتر دریابیم.»
میخاستم از نگارش کتاب غیرداستانی بیشتر بگویم اما رمان یقهام را گرفت و به تعریف رمان نگریستم در واژهنامهی شخصیام:
«رمان: بهترین قالب داستان»
و کاش برای رمان نوشتن هیچ عجله نکنی. نه، بهتر است بگویم عجله کن، اما منتشر نکن. بنویس و بینداز توی کشو.
یک رمان کافی است. فقط یک رمان. یعنی اصلن بیا خیال کنیم که فقط میتوانیم در تمام عمرمان یک رمان منتشر کنیم. آنوقت عجله میکنی؟ گفتی میترسی بمیری و ننوشته باشیش. گفتم بعد مرگ افسوس ننوشتنش را نخاهی خورد.
فقط یک رمان، رمانی که بتواند فرمی نو به ادبیات بیفزاید، جز این اتلاف وقت است و برای اتلاف وقت راههای بهتری هم هست.
شاهین کلانتری
*رولان بورنوف، رئال اوئله، ترجمهی نازیلا خلخالی، نشر مرکز، ۱۳۷۸
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
میخاستم بگویم چه خوب که به عنوان پروژهیی شخصی در مسیر آموختن، همیشه به نگارش کتابی غیرداستانی بیندیشیم (حتا اگر هرگز آن را منتشر نکنیم). میخاستم بگویم بهترین راه برای آغاز کتابی غیرداستانی تعریف دقیق کلمات است و میخاستم مثالی بیاورم که یاد پاراگراف نخست کتاب «جهان رمان*» افتادم:
«واژهی منحصر به فرد «رمان» یادآور واقعیتی آشنا است که معناهای ضمنی و دلپسندی دارد: مثل رمانهای سیمنون (در کمسیر مگره) یا جیمز باند یا زنجیرهای از وقایع، توطئهها و عشقهای آتشین؛ دنیای شلوغ جنگ و صلح، قهرمانان خیالی، چهرههای تاریخی، طرح و توطئههای ساختگی، نبردهای واقعی، مقاصد مغشوش، جاهطلبیها، فلسفهي زندگی... همهی این وقاطع رنج سفر را از خاطر میزداید. پس «رمان» از ابتدا با واژهی «سرگرمی»، «استراحتِ ذهن و جسم»، «تفریح» هم معنا میشود. چون ما را از زندگی واقعی رها و دنیای تخیلات غوطهورمان میکند. در واقع شاید رمان این مجال را به ما میدهد تا با واقعیت بیشتر دمخور شویم و عمق آن را بهتر دریابیم.»
میخاستم از نگارش کتاب غیرداستانی بیشتر بگویم اما رمان یقهام را گرفت و به تعریف رمان نگریستم در واژهنامهی شخصیام:
«رمان: بهترین قالب داستان»
و کاش برای رمان نوشتن هیچ عجله نکنی. نه، بهتر است بگویم عجله کن، اما منتشر نکن. بنویس و بینداز توی کشو.
یک رمان کافی است. فقط یک رمان. یعنی اصلن بیا خیال کنیم که فقط میتوانیم در تمام عمرمان یک رمان منتشر کنیم. آنوقت عجله میکنی؟ گفتی میترسی بمیری و ننوشته باشیش. گفتم بعد مرگ افسوس ننوشتنش را نخاهی خورد.
فقط یک رمان، رمانی که بتواند فرمی نو به ادبیات بیفزاید، جز این اتلاف وقت است و برای اتلاف وقت راههای بهتری هم هست.
شاهین کلانتری
*رولان بورنوف، رئال اوئله، ترجمهی نازیلا خلخالی، نشر مرکز، ۱۳۷۸
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Forwarded from کلاس نویسندگی | دورههای جدید مدرسه نویسندگی
شعر سپید و آزاد و کوتاه
با تمرکز بر گسترش دایرهی واژگان
(محتوای این دوره بهکلی با دورهی پیشین متفاوت است.)
اجرای زنده و ویدیوی در بستر اسکایروم
۷ جلسه
همهی جلسات ذخیره هم میشوند.
شروع از ۱۱ آبان
جمعهها، از ساعت ۱۵ تا ۱۶
۹۰۰ هزار تومان
۱. شعر چگونه متولد میشود؟
۲. از روی چه شعرهایی بنویسیم؟
۳. دانش و بینش زبانی خودمان را چگونه تقویت کنیم؟
۴. چگونه با سرعت بیشتری دایرهی لغاتمان را گسترش دهیم؟
۵. چگونه از کهنهها و کلیشههای شعری بپرهیزیم؟
۶. چگونه در مسیر رسیدن به زبان شعری خاص خودمان گام بنهیم؟
۷. چگونه نقد شعر بنویسیم؟
+مطالعهی هفتگی دفتر شعری کمیاب
5892 1010 2243 1759
(به نام رحیم کلانتری)
https://www.tg-me.com/nevisandeganim
بررسی تکتک نوشتههای شرکتکنندگان
مشاهده
بخشی از نظرات شرکتکنندگان دورهی قبل:
مشاهده
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ما ز آغاز و ز انجام جهان بیخبریم
اول و آخر این کهنه کتاب افتاده است
-کلیم کاشانی
#پرسه_در_پارسی
@shahinkalantari
اول و آخر این کهنه کتاب افتاده است
-کلیم کاشانی
#پرسه_در_پارسی
@shahinkalantari
Audio
#پادکست #نویسندهساز
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
جملههای بتنی
تا رنج هست، تا کلمه هست، نویسنده هم هست.
پیسخن:
هوادار سرسخت دگرگوییام (یعنی نوشتن یک جمله به دهها شکل تا رسیدن به صورت مناسب جمله)، گاه اما، جملهیی، مثل مصرعی، میفتد سر زبانم و تو گویی نوشتن آن در پیکری دیگر خبطی نابخشودنیست. جملهی امشب یکی از همین جملههاست.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
تا رنج هست، تا کلمه هست، نویسنده هم هست.
پیسخن:
هوادار سرسخت دگرگوییام (یعنی نوشتن یک جمله به دهها شکل تا رسیدن به صورت مناسب جمله)، گاه اما، جملهیی، مثل مصرعی، میفتد سر زبانم و تو گویی نوشتن آن در پیکری دیگر خبطی نابخشودنیست. جملهی امشب یکی از همین جملههاست.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Forwarded from کلاس نویسندگی | دورههای جدید مدرسه نویسندگی
داستاننویسی در قالب یادداشتهای روزانه
#کارگاه_هفته
کتابی را تصور کنید که در مقدمهی آن ادعا شود کل متنْ دفتر خاطرات فردی دیگر است که از بد حادثه دست شما افتاده و به دلایلی خاص تصمیم به انتشارش گرفتهاید.
هدف ما در کارگاه «منداستان» نوشتن چنین داستانیست.
روایت داستان در قالب یادداشتهای روزانه از قالبهای جذابیست که بسیاری از نویسندگان جهان از آن بهره جستهاند. در کارگاه منداستان با بهترین نمونههای این جنس ادبی آشنا میشویم.
پنجشنبه (۱۰ آبان)
از ساعت ۱۰:۳۰ الی ۱۲:۳۰
آموزش+نوشتن+بازخورد به تمرینها
6274 1212 0871 5987
به نام نسیم کلانتری
@nevisandeganim
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
🌟وبینار نویسندهساز
سخنران: شاهین کلانتری
⌨️جایی برای طرح دغدغههای شما در نویسندگی
آموزش+پرسشوپاسخ
⭐حضور برای همه آزاد و رایگان است
🕒از شنبه تا چهارشنبهی هر هفته، ساعت ۱۷
🔵لینک ورود به وبینار:
https://www.skyroom.online/ch/madresenevisandegi/nevisandesaz…
سخنران: شاهین کلانتری
⌨️جایی برای طرح دغدغههای شما در نویسندگی
آموزش+پرسشوپاسخ
⭐حضور برای همه آزاد و رایگان است
🕒از شنبه تا چهارشنبهی هر هفته، ساعت ۱۷
🔵لینک ورود به وبینار:
https://www.skyroom.online/ch/madresenevisandegi/nevisandesaz…
گردبادی را که میبینی در این دامان دشت
روح مجنون است که میآید به استقبال ما
-صائب تبریزی
#پرسه_در_پارسی
@shahinkalantari
روح مجنون است که میآید به استقبال ما
-صائب تبریزی
#پرسه_در_پارسی
@shahinkalantari
Forwarded from شورای نوواژهسازی
Audio
#پادکست #نویسندهساز
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
یک من من
یک «من» قلنبه بنویس وسط صفحه. یک خط گرد هم بکش دورش. بگذار منت بزاید، هرچه میخاهد بزاید. دهها کلمهی مختلف را بچسبان بهش:
من و موش
من و دیوار
من و خیار
من و خیال
من و یخچال
من و روشنایی
من و اندوه
و...
هر روز این کار را بکن. ببین منت چه چیزهایی دارد برای گفتن. منت را انقدر بزن به چیزهای دیگر تا جرقه بزند. به جرقهها بنگر. کدام درخشانتر است؟ کدام وسوسهزاتر است؟ با آن منت آتش به پا کن.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
یک «من» قلنبه بنویس وسط صفحه. یک خط گرد هم بکش دورش. بگذار منت بزاید، هرچه میخاهد بزاید. دهها کلمهی مختلف را بچسبان بهش:
من و موش
من و دیوار
من و خیار
من و خیال
من و یخچال
من و روشنایی
من و اندوه
و...
هر روز این کار را بکن. ببین منت چه چیزهایی دارد برای گفتن. منت را انقدر بزن به چیزهای دیگر تا جرقه بزند. به جرقهها بنگر. کدام درخشانتر است؟ کدام وسوسهزاتر است؟ با آن منت آتش به پا کن.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar