ازیدن در خابوبیدار
در خابوبیدارِ دمِصبح به ایدهیی رسیدم دربارهی نحوِ جمله، نه مضمون جمله، و خشنودم که توی خاب هم «نحو» است مسئلهام نه موضوع.
ذهنم سرریز بود از متنی سراسر از «از»؛ افسوس متنی که در خاب به همین نحو نوشتم فراموشیدم و اکنون، کوششی برای بازیافت آن الهام:
«از عشق که کلمهی همیشه است از تقدیمنامهی کتاب اولِ نشر از تقدیم کتاب به همسفرانم از ماندن و نوشتن از به یداله رویایی و «از دوستت دارم» و از «ازها»ی ناتمامِ رضا قاسمی در سایت «دوات» و از این ساعت شب که از ماندهام و از شب مینویسم از زبانی زرگرانه که برساختهام از از خودم را میازم از از و خوش دارم بشکنم هر چه را نحوِ مسلط اجبار میکند از تو که ازهام را اوهام نمیپنداری و از با ازهات میپیوندی به ازهام از نوشتن آزادی میخاهی از هایهای و هویهوی و میل به هذیان از زبان از که میشود بلای جان از بیجرأتی از بی ازازانگی از دانهدانههای بلال زبان بنایی ساختن از پیتزای قصهی عاشق برشی برداشتن از ازآب نهراسیدن از ازیدهها و ازدودهها از اینکه نترس از بشکن و بشکن بزن از خوشیِ درهمشکستن هر قاعده.»
گاه برای گشودن بندهای کهنهی ذهن ناگزیریم از نحوشکنی، از.
شاهین کلانتری
*«نَحو (به انگلیسی: syntax) یا جملهشناسی در زبانشناسی به دانش مطالعهی قواعد مربوط به نحوهی ترکیب و در کنار هم آمدن واژهها بهمنظور ایجاد و درک جملات در یک زبان گفته میشود. (+)»
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
در خابوبیدارِ دمِصبح به ایدهیی رسیدم دربارهی نحوِ جمله، نه مضمون جمله، و خشنودم که توی خاب هم «نحو» است مسئلهام نه موضوع.
ذهنم سرریز بود از متنی سراسر از «از»؛ افسوس متنی که در خاب به همین نحو نوشتم فراموشیدم و اکنون، کوششی برای بازیافت آن الهام:
«از عشق که کلمهی همیشه است از تقدیمنامهی کتاب اولِ نشر از تقدیم کتاب به همسفرانم از ماندن و نوشتن از به یداله رویایی و «از دوستت دارم» و از «ازها»ی ناتمامِ رضا قاسمی در سایت «دوات» و از این ساعت شب که از ماندهام و از شب مینویسم از زبانی زرگرانه که برساختهام از از خودم را میازم از از و خوش دارم بشکنم هر چه را نحوِ مسلط اجبار میکند از تو که ازهام را اوهام نمیپنداری و از با ازهات میپیوندی به ازهام از نوشتن آزادی میخاهی از هایهای و هویهوی و میل به هذیان از زبان از که میشود بلای جان از بیجرأتی از بی ازازانگی از دانهدانههای بلال زبان بنایی ساختن از پیتزای قصهی عاشق برشی برداشتن از ازآب نهراسیدن از ازیدهها و ازدودهها از اینکه نترس از بشکن و بشکن بزن از خوشیِ درهمشکستن هر قاعده.»
گاه برای گشودن بندهای کهنهی ذهن ناگزیریم از نحوشکنی، از.
شاهین کلانتری
*«نَحو (به انگلیسی: syntax) یا جملهشناسی در زبانشناسی به دانش مطالعهی قواعد مربوط به نحوهی ترکیب و در کنار هم آمدن واژهها بهمنظور ایجاد و درک جملات در یک زبان گفته میشود. (+)»
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
©️محمدعلی اسلامی نُدوشن، کلمهها، ص۳۷۳
#از_نوشتن
@shahinkalantari
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بگو تا بسازی
بگو چه میخاهی بسازی، به خودت، به دیگری نه، که زوال ایده در نقل زودهنگام آن با دیگرانست.
برای خودت بگو، شفاف بگو، هزارباره بگو.
صبح که برخاستی جلسهیی ترتیب بده با سرآمدانِ جایجای روانت، نقشه را بگذار روی میز و مشورت بخاه، با نوشتن. آشکارا بگو که میخاهی چه چیزی بسازی.
چیزی که بسازی خودت را میسازی، دیگران را هم شاید که بسازی.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
بگو چه میخاهی بسازی، به خودت، به دیگری نه، که زوال ایده در نقل زودهنگام آن با دیگرانست.
برای خودت بگو، شفاف بگو، هزارباره بگو.
صبح که برخاستی جلسهیی ترتیب بده با سرآمدانِ جایجای روانت، نقشه را بگذار روی میز و مشورت بخاه، با نوشتن. آشکارا بگو که میخاهی چه چیزی بسازی.
چیزی که بسازی خودت را میسازی، دیگران را هم شاید که بسازی.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Audio
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ظرفیت «جستارگاه» تکمیل شد.
بزودی فراخان کارگاه بعدی منتشر خاهد شد.
بزودی فراخان کارگاه بعدی منتشر خاهد شد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اسم خوب و حس خوب
کار نو کلمهی نو میخاهد. کلماتی برای برانگیختنِ تو به حرکت.
به رابطهی نامیدن و انگیختن اندیشیدهیی هیچ؟
مثلن الان برای اتاق خابت یک اسم متفاوت بگذار.
حالیا حست چیست؟
دستشویی را ببین، همین که «اتاق تفکر» مینامیش، ارجوقرب دیگری مییابد.
تأثیر نامها را پیشتر دریافته بودم، اما امروز بهم ثابت شد؛ با «جستارگاه». انگار همین اسم سبب شده این کارگاه را هفتچندان بیشتر دوست بدارم.
تغییر را با تغییر نامها بیاغاز. جواب هم نداد ضرر نمیکنی.
راستی، اسم دفترچهی یادداشتهای روزانهات را چه میگذاری؟
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
کار نو کلمهی نو میخاهد. کلماتی برای برانگیختنِ تو به حرکت.
به رابطهی نامیدن و انگیختن اندیشیدهیی هیچ؟
مثلن الان برای اتاق خابت یک اسم متفاوت بگذار.
حالیا حست چیست؟
دستشویی را ببین، همین که «اتاق تفکر» مینامیش، ارجوقرب دیگری مییابد.
تأثیر نامها را پیشتر دریافته بودم، اما امروز بهم ثابت شد؛ با «جستارگاه». انگار همین اسم سبب شده این کارگاه را هفتچندان بیشتر دوست بدارم.
تغییر را با تغییر نامها بیاغاز. جواب هم نداد ضرر نمیکنی.
راستی، اسم دفترچهی یادداشتهای روزانهات را چه میگذاری؟
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Forwarded from کلاس نویسندگی | دورههای جدید مدرسه نویسندگی
madresenevisandegi.com/195
https://shahinkalantari.com/yadegari
@nevisandeganim
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Audio
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بهترین اسم کتاب
یکی از پرخانندهترین نوشتههای وبگاهم مطلبیست با عنوان «چگونه اسم داستانم را انتخاب کنم؟» که البته بیشتر خانندگان آن بهجای مطالعهی مطلب و اجرای پیشنهادش، متمایلند نظری بگذارند و دربارهی اسم اثرشان مشورت بخاهند. اما نام خوب، زورکی به چنگ نمیآید. مثال بزنم.
نام برخی کتابها را بیش از خودشان و نام برخی را هم به اندازهی خود آنها دوست دارم، از جمله: «از شیطان آموخت و سوزاند». رمانِ مهم فرخنده آقایی که باید صد برابر افزونتر قدر ببیند. نویسنده این عنوان را از متنی قدیمی وام گرفته که عین متن پشت جلد داستان آمده است:
«نادرشاه را کشتند
گفتیم دنیا از شر آسوده شد
عادل شاه جدید او را خواندند
گفتند دنیا آسوده شد
دنیا از اول بدتر شد
از ایل لر شکایت سر کنیم
میگویند میآید و آباد میکند
سردار دادگستر
از آمدن سردار خوشحال شدیم
تا فهمیدیم قحطی انداخت
نیرو و نفس از ما برخاست
هر کسی شلغمی آورد و پول بار کرد
نان شد هشت عباسی
زردک شد یک بیستی
از شیطان آموخت و سوزاند
آنگاه دیوانه شد و تاب نیاورد...
-تاریخ جلفای اصفهان
از مرثیهی باقر اوغلی دربارهی ویرانی جلفا»
اسم خوب جوشیدنیست. کوشش برای جوشش را دریاب.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
یکی از پرخانندهترین نوشتههای وبگاهم مطلبیست با عنوان «چگونه اسم داستانم را انتخاب کنم؟» که البته بیشتر خانندگان آن بهجای مطالعهی مطلب و اجرای پیشنهادش، متمایلند نظری بگذارند و دربارهی اسم اثرشان مشورت بخاهند. اما نام خوب، زورکی به چنگ نمیآید. مثال بزنم.
نام برخی کتابها را بیش از خودشان و نام برخی را هم به اندازهی خود آنها دوست دارم، از جمله: «از شیطان آموخت و سوزاند». رمانِ مهم فرخنده آقایی که باید صد برابر افزونتر قدر ببیند. نویسنده این عنوان را از متنی قدیمی وام گرفته که عین متن پشت جلد داستان آمده است:
«نادرشاه را کشتند
گفتیم دنیا از شر آسوده شد
عادل شاه جدید او را خواندند
گفتند دنیا آسوده شد
دنیا از اول بدتر شد
از ایل لر شکایت سر کنیم
میگویند میآید و آباد میکند
سردار دادگستر
از آمدن سردار خوشحال شدیم
تا فهمیدیم قحطی انداخت
نیرو و نفس از ما برخاست
هر کسی شلغمی آورد و پول بار کرد
نان شد هشت عباسی
زردک شد یک بیستی
از شیطان آموخت و سوزاند
آنگاه دیوانه شد و تاب نیاورد...
-تاریخ جلفای اصفهان
از مرثیهی باقر اوغلی دربارهی ویرانی جلفا»
اسم خوب جوشیدنیست. کوشش برای جوشش را دریاب.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Forwarded from کلاس نویسندگی | دورههای جدید مدرسه نویسندگی
غوطه در دریای شعر سپید و آزاد و کوتاه
اجرای زنده و ویدیوی در بستر اسکایروم
۷ جلسه+۳ جلسهی بازخورد به شعرهای همسفران دوره
همهی جلسات ذخیره هم میشوند.
شروع از ۱۶ شهریور
جمعهها، از ساعت ۱۵ تا ۱۶
۹۰۰ هزار تومان
۱. جریانشناسی شعر فارسی در قرن پیشین
۲. چگونه بفهمیم چیزی که نوشتهایم شعر است؟
۳. شعر از چه شاعرانی و شعرهایی بیاموزیم؟
۴. کلماتی که باید به دایرهی واژگان شاعر افزوده شوند
۵. نخستین گامهای انتشار حرفهیی شعر
۶. چگونه در مسیر رسیدن به زبان شعری خاص خودمان گام بنهیم؟
۷. کشف شعری که در هر روز از زندگیمان نهفته است
+کاربست شعر در داستان و فیلمنامه و مقاله
5892 1010 2243 1759
(به نام رحیم کلانتری)
https://www.tg-me.com/nevisandeganim
بررسی نوشتههای شرکتکنندگان در جلسات جداگانه
مشاهده
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
©️منصور اوجی، شعر چیزیست شبیه گرگ، ص ۲۱
#از_نوشتن
@shahinkalantari
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
نیم ساعت شش ساعت است
دیوید لینچ در «صید ماهی بزرگ» مینویسد اگر بداند ساعتی بعد جایی قرار دارد و باید خودش را برساند، نمیتواند روی کارش تمرکز کند، برای یک ساعت نقاشی کردن لازم است چند ساعت قبل و بعد آن هم وقت خالی داشته باشد (نقل به مضمون).
این حرف ده سال است با من مانده، اما همیشه ناباورانه در برابرش ایستادهام، هرچند تمام تجربهام تأییدگر آن بوده و بس.
نیم ساعت نیم ساعت نیست، دستکم شش ساعت است. یعنی اگر با کسی جلسهیی نیمساعته داری و خیال میکنی آن نیمساعت بهاندازهی نیمساعت زمان و توان میفرساید، خیر، سخت در اشتباهی، سه ساعتِ پسوپیش آن را هم فنارفته ببین.
حالا میفهمی چرا باید بیرحمانه «نه» گفت؟
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
دیوید لینچ در «صید ماهی بزرگ» مینویسد اگر بداند ساعتی بعد جایی قرار دارد و باید خودش را برساند، نمیتواند روی کارش تمرکز کند، برای یک ساعت نقاشی کردن لازم است چند ساعت قبل و بعد آن هم وقت خالی داشته باشد (نقل به مضمون).
این حرف ده سال است با من مانده، اما همیشه ناباورانه در برابرش ایستادهام، هرچند تمام تجربهام تأییدگر آن بوده و بس.
نیم ساعت نیم ساعت نیست، دستکم شش ساعت است. یعنی اگر با کسی جلسهیی نیمساعته داری و خیال میکنی آن نیمساعت بهاندازهی نیمساعت زمان و توان میفرساید، خیر، سخت در اشتباهی، سه ساعتِ پسوپیش آن را هم فنارفته ببین.
حالا میفهمی چرا باید بیرحمانه «نه» گفت؟
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Audio
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
نوشتههات بوی هندوانه میدهند
تعریف بدبختی در لغتنامهی من: کم نوشتن
(آن نوشتنِ آزادانه که بیقصدِ انتشار است، اما کیفیتش همیشه در آنچه منتشر میکنی پیداست.)
شاید اغراقآمیز به نگر آید، ولی به انبوهِ دستآمدهایِ آزادنویسی که مینگرم، شدیدن احساس خسران میکنم از روزهای بیپُرنویسی.
اما چیست که نمیگذارد بیشتر بنویسیم؟
سیاههیی از راهبندها:
جسم آدمیزاد: بله. تن آدم ساخته نشده انگار برای پشتمیزنشینی.
کمبود انرژی: از جمله آنکه، سیری و گرسنگی هر دو به یک اندازه از انرژی لازم برای نوشتن میکاهند.
خابآلودگی: کمبود خاب باعث میشود زودتر عصبی و تسلیم شوی.
پرمشغلهگی: انبوه پروندههای ذهنیِ نابسته سبب میشوند هنگام نوشتن احساس عذابوجدان کنی.
محیط نامناسب: شاید بهانه بهنظر برسد، ولی بههرحال نقش خلوت را نمیتوان نادیده گرفت.
وسوسه: وسوسههای بیشمار از جمله ولگردی در گوشی، رفتن سراغ کتابها، منبعیابی و...
افکار مزاحم: آیا این نوع نوشتن به جایی میرسد؟ از کجا معلوم که من استعداد نوشتن دارم؟ با اینهمه بیسوادی زود نیست آغاز نوشتن؟ اصلن ما که در نهایت قرار است بمیریم، حالا چرا زور بزنیم برای نوشتن چیزهای ناچیز؟ و...
نوشتن دشمن زیاد دارد. این یکی واقعن توهم توطئه نیست.
میگویی راهکار؟ زیستی مجنونوار: محاصرهی خود با هرجور ابزاروافزارِ نوشتن.
به دیگرسویم نوشته بودم: « نوشتههات بوی هندوانه میدهند، وقتی که بیشتر مینویسی.»
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
تعریف بدبختی در لغتنامهی من: کم نوشتن
(آن نوشتنِ آزادانه که بیقصدِ انتشار است، اما کیفیتش همیشه در آنچه منتشر میکنی پیداست.)
شاید اغراقآمیز به نگر آید، ولی به انبوهِ دستآمدهایِ آزادنویسی که مینگرم، شدیدن احساس خسران میکنم از روزهای بیپُرنویسی.
اما چیست که نمیگذارد بیشتر بنویسیم؟
سیاههیی از راهبندها:
جسم آدمیزاد: بله. تن آدم ساخته نشده انگار برای پشتمیزنشینی.
کمبود انرژی: از جمله آنکه، سیری و گرسنگی هر دو به یک اندازه از انرژی لازم برای نوشتن میکاهند.
خابآلودگی: کمبود خاب باعث میشود زودتر عصبی و تسلیم شوی.
پرمشغلهگی: انبوه پروندههای ذهنیِ نابسته سبب میشوند هنگام نوشتن احساس عذابوجدان کنی.
محیط نامناسب: شاید بهانه بهنظر برسد، ولی بههرحال نقش خلوت را نمیتوان نادیده گرفت.
وسوسه: وسوسههای بیشمار از جمله ولگردی در گوشی، رفتن سراغ کتابها، منبعیابی و...
افکار مزاحم: آیا این نوع نوشتن به جایی میرسد؟ از کجا معلوم که من استعداد نوشتن دارم؟ با اینهمه بیسوادی زود نیست آغاز نوشتن؟ اصلن ما که در نهایت قرار است بمیریم، حالا چرا زور بزنیم برای نوشتن چیزهای ناچیز؟ و...
نوشتن دشمن زیاد دارد. این یکی واقعن توهم توطئه نیست.
میگویی راهکار؟ زیستی مجنونوار: محاصرهی خود با هرجور ابزاروافزارِ نوشتن.
به دیگرسویم نوشته بودم: « نوشتههات بوی هندوانه میدهند، وقتی که بیشتر مینویسی.»
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
نحوهی نحوآموزی
نخستین گام:
در آزادنویسی
به جای نوشتن جملههایی
با موضوعات مختلف،
تنها یک جمله را
به دهها شکل گوناگون بنویس.
شاهین کلانتری
پینوشت:
«نَحو (به انگلیسی: syntax) یا جملهشناسی در زبانشناسی به دانش مطالعهی قواعد مربوط به نحوهی ترکیب و در کنار هم آمدن واژهها بهمنظور ایجاد و درک جملات در یک زبان گفته میشود. (+)»
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
نخستین گام:
در آزادنویسی
به جای نوشتن جملههایی
با موضوعات مختلف،
تنها یک جمله را
به دهها شکل گوناگون بنویس.
شاهین کلانتری
پینوشت:
«نَحو (به انگلیسی: syntax) یا جملهشناسی در زبانشناسی به دانش مطالعهی قواعد مربوط به نحوهی ترکیب و در کنار هم آمدن واژهها بهمنظور ایجاد و درک جملات در یک زبان گفته میشود. (+)»
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
تقطیع برای تأکید
یعنی جمله را
قطعهقطعه کنی
و هر تکه را
در سطری سوا بیاوری.
یادآورِ شعر سپید است
که در آن سپیدی صفحه نیز
بهاندازهی سیاهی آن
شاعرانه است و چندمعنایی.
(یاد حرف شهرام افتادم. خداتومن داده بودم به چاپ اولِ دفتر شعر «از دوستت دارم» و داشتم با ولع ورقش میزدم، کتاب را ازم گرفت و خیلی جدی گفت: «بیشتر صفحههاش هم خالیهها، ولی بههرحال قدیمیه دیگه، گرونه.»)
اما در نمونههایی از نثر هم
میتوان از تقطیع بهره جست
از جمله در نوشتار کوتاهِ آموزشی
برای تأکید بر برخی نکتهها.
چنان که اینجا چنین کردهام.
حتا برخی قصهنویسها هم چنین تجربههایی دارند
از جمله نویسندهی آلمانی، سارا گروسمان
که رمانهای قطوری برای نوجوانان مینویسد
شاید این شیوه رغبت بیشتری در مخاطبان کمحوصله برانگیزد.
بنگرید به سرآغاز داستان «ماه خاموش» او:
«تلفن سبز رنگ
بر دیوار راهرو
بهندرت زنگ میخورد.
هر که با مادر کار داشت به تلفن همراه خودش زنگ میزند.
مثل آنجلا.»
تقطیع
کن
ولی
فقط
به
فراخور
نیاز.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
یعنی جمله را
قطعهقطعه کنی
و هر تکه را
در سطری سوا بیاوری.
یادآورِ شعر سپید است
که در آن سپیدی صفحه نیز
بهاندازهی سیاهی آن
شاعرانه است و چندمعنایی.
(یاد حرف شهرام افتادم. خداتومن داده بودم به چاپ اولِ دفتر شعر «از دوستت دارم» و داشتم با ولع ورقش میزدم، کتاب را ازم گرفت و خیلی جدی گفت: «بیشتر صفحههاش هم خالیهها، ولی بههرحال قدیمیه دیگه، گرونه.»)
اما در نمونههایی از نثر هم
میتوان از تقطیع بهره جست
از جمله در نوشتار کوتاهِ آموزشی
برای تأکید بر برخی نکتهها.
چنان که اینجا چنین کردهام.
حتا برخی قصهنویسها هم چنین تجربههایی دارند
از جمله نویسندهی آلمانی، سارا گروسمان
که رمانهای قطوری برای نوجوانان مینویسد
شاید این شیوه رغبت بیشتری در مخاطبان کمحوصله برانگیزد.
بنگرید به سرآغاز داستان «ماه خاموش» او:
«تلفن سبز رنگ
بر دیوار راهرو
بهندرت زنگ میخورد.
هر که با مادر کار داشت به تلفن همراه خودش زنگ میزند.
مثل آنجلا.»
تقطیع
کن
ولی
فقط
به
فراخور
نیاز.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
-منصور اوجی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
کتاب قدرت نوشتن-مدرسه نویسندگی.pdf
1.5 MB
📥دانلود رایگان
این کتابچه را سالها پیش هوا کرده بودیم.
مجموعهایست از جملات قصاری دربارهی نوشتن و نویسندگی.
ShahinKalantari.com
@shahinkalantari
این کتابچه را سالها پیش هوا کرده بودیم.
مجموعهایست از جملات قصاری دربارهی نوشتن و نویسندگی.
ShahinKalantari.com
@shahinkalantari