تکرار نیک
«رنگ همکار ما هر روز زردتر میشد، رنگ همهی همکاران ما هر روز زردتر میشد. سر همکار ما هر روز سفیدتر میشد، سر همهی همکاران ما هر روز سفید میشد.»
در این پاره از سطرهای آغازین داستان «... و دیوارها گوش داشتند*» تکرار جلب توجه میکند.
تکرار همیشه بد نیست.
با تکرار میتوان به ضربآهنگهای خاص و جالب رسید، جملهها را تقویت کرد و بر زیبایی نثر افزود.
البته مقصود ما تکرار سنجیده و بهجاست.
تمرین:
برخی اوقات که بداهه مینویسید، میتوانید از این شیوه استفاده کنید:
یک جمله بنویسید. سپس در جملهی بعدی همان جمله را با اندک تغییری بنویسید. سپستر همان جمله را باز با قدری دگرگونی بنویسید. میتوانید یک صفحهی کامل را فقط با شکلهای متفاوت یک جمله پر کنید.
چنین متنی شاید به کار انتشار نیاید، اما از آن تمرینهای عضلهساز است که میتواند ظرفیتهای تکرار را برایتان نمایان کند.
شاهین کلانتری
*از مجموعه داستان «... و دیوارها گوش داشتند»، سپوژمی زریاب، نشر آتنا، ۱۳۸۲
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
«رنگ همکار ما هر روز زردتر میشد، رنگ همهی همکاران ما هر روز زردتر میشد. سر همکار ما هر روز سفیدتر میشد، سر همهی همکاران ما هر روز سفید میشد.»
در این پاره از سطرهای آغازین داستان «... و دیوارها گوش داشتند*» تکرار جلب توجه میکند.
تکرار همیشه بد نیست.
با تکرار میتوان به ضربآهنگهای خاص و جالب رسید، جملهها را تقویت کرد و بر زیبایی نثر افزود.
البته مقصود ما تکرار سنجیده و بهجاست.
تمرین:
برخی اوقات که بداهه مینویسید، میتوانید از این شیوه استفاده کنید:
یک جمله بنویسید. سپس در جملهی بعدی همان جمله را با اندک تغییری بنویسید. سپستر همان جمله را باز با قدری دگرگونی بنویسید. میتوانید یک صفحهی کامل را فقط با شکلهای متفاوت یک جمله پر کنید.
چنین متنی شاید به کار انتشار نیاید، اما از آن تمرینهای عضلهساز است که میتواند ظرفیتهای تکرار را برایتان نمایان کند.
شاهین کلانتری
*از مجموعه داستان «... و دیوارها گوش داشتند»، سپوژمی زریاب، نشر آتنا، ۱۳۸۲
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Audio
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بی استعاره
بی استعاره دستهای زبان چه خالیتر بود، استخوان جملهها به تنشان میچسبید و شوق سخن گفتن یکسره از میان میرفت.
به زور استعاره است که میتوان گهگاه از مرداب تکرار رهید.
گاه تا نهایت تفاهم تنها یک استعاره فاصله است.
توان معناسازی برای زندگی را وامدار استعارهایم.
در پرداختن به هر کار نخست باید به استعارههای آن اندیشید. میخواهی نویسنده شوی، اما سرگردانی و هی از نوشتن دور میافتی؛ چرا فکر نمیکنی یک دلیلش آن است که هنوز استعارهی مناسب نوشتن را برای خودت نیافتهای (یا نساختهای)؟
حالا که حرف نوشتن و استعارهاست، این نوشتهی امید مهرگان را بخوانیم:
«اگر استعارهی زایمان طبیعی را برای صورتبندیِ عملِ نوشتن و خلقِ اثر نوشتاری جدی بگیریم، میتوانیم آن را چنین ادامه دهیم: آفرینش، یک نوشتهی ادبی زایمانی نیست که در آن، یک زهدان بهشیوهای طبیعی باردار شده باشد، یعنی نه بدینطریق که رحمِ نویسنده-مادر میزبانِ اسپرمهایی باشد که فردی بهغایت نزدیک به او تحویل داده است: برعکس، نویسنده صاحب یک رحمِ اجارهای است، و اسپرمهایی بیگانه از موجودی بیگانه عمل تلقیح را در او ممکن میسازند. اگرچه جنین برای رشد خویش از بدن او خوراک میگیرد. او نیز هرگز بهطور طبیعی، در یک زمان خاص، بیرون نمیآید، بلکه همواره بهشیوهای خشونتبار، بهسبک تولد سزار، زاده میشود. ولی بطن او میزبانِ اسپرمهای کیست؟ احتمالاً کل فرهنگ و سنت نوشتاری، و نطفه نیز در نیمروزی پرهیاهو زیر آسمان تاریخ بسته شده است.*»
شاهین کلانتری
*ایدههای منثور، نشر روزبهان، ۱۳۹۱
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
بی استعاره دستهای زبان چه خالیتر بود، استخوان جملهها به تنشان میچسبید و شوق سخن گفتن یکسره از میان میرفت.
به زور استعاره است که میتوان گهگاه از مرداب تکرار رهید.
گاه تا نهایت تفاهم تنها یک استعاره فاصله است.
توان معناسازی برای زندگی را وامدار استعارهایم.
در پرداختن به هر کار نخست باید به استعارههای آن اندیشید. میخواهی نویسنده شوی، اما سرگردانی و هی از نوشتن دور میافتی؛ چرا فکر نمیکنی یک دلیلش آن است که هنوز استعارهی مناسب نوشتن را برای خودت نیافتهای (یا نساختهای)؟
حالا که حرف نوشتن و استعارهاست، این نوشتهی امید مهرگان را بخوانیم:
«اگر استعارهی زایمان طبیعی را برای صورتبندیِ عملِ نوشتن و خلقِ اثر نوشتاری جدی بگیریم، میتوانیم آن را چنین ادامه دهیم: آفرینش، یک نوشتهی ادبی زایمانی نیست که در آن، یک زهدان بهشیوهای طبیعی باردار شده باشد، یعنی نه بدینطریق که رحمِ نویسنده-مادر میزبانِ اسپرمهایی باشد که فردی بهغایت نزدیک به او تحویل داده است: برعکس، نویسنده صاحب یک رحمِ اجارهای است، و اسپرمهایی بیگانه از موجودی بیگانه عمل تلقیح را در او ممکن میسازند. اگرچه جنین برای رشد خویش از بدن او خوراک میگیرد. او نیز هرگز بهطور طبیعی، در یک زمان خاص، بیرون نمیآید، بلکه همواره بهشیوهای خشونتبار، بهسبک تولد سزار، زاده میشود. ولی بطن او میزبانِ اسپرمهای کیست؟ احتمالاً کل فرهنگ و سنت نوشتاری، و نطفه نیز در نیمروزی پرهیاهو زیر آسمان تاریخ بسته شده است.*»
شاهین کلانتری
*ایدههای منثور، نشر روزبهان، ۱۳۹۱
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Forwarded from کلاس نویسندگی | دورههای جدید مدرسه نویسندگی
ماجرا اینه که داستانهایی که فقط ۲ تا شخصیت دارن یه جورعجیبی جالبن، خلوت و خوبن.
چنین داستانهایی چیزای زیادی هم به خود نویسنده یاد میدن. نوشتن این نوع قصهها کمک میکنه نویسنده شخصیتپردازی و دیالوگنویسی و پیرنگسازی رو خیلی بهتر و دقیقتر یاد بگیره.
چرا اینو میگم؟
چون چند سالی مثل یه کاراگاه دنبال نمایشنامهها و فیلمها و داستانهایی بودم که فقط ۲ تا شخصیت دارن. شاید قضیه از اینجا شروع شد که خوندن چنین نمایشنامههایی برام راحتتر بود. شخصیتها و دیالوگها قاطیپاتی نمیشدن تو ذهنم.
واسه همین شروع کردم به جمع کردن مجموعهیی از این نمایشنامهها.
مدتها گذشت تا توی چند تا کلاس حضوری، نوشتن ۲نفرهها رو آزمایش کردم. خیلی جواب داد.
نتیجه این شد که به کلی تمرین مفید و مؤثر برای شکلدادن به این نوع داستانها رسیدم.
حالا میخوام اینا رو تو یه سری دورهی فشرده با شما در میون بذارم، اونم با یه امتیاز ویژه، اینکه هر بار نیم ساعت کلاس داشته باشیم و نیم ساعت هم بنویسیم. این با هم نوشتن مهمه، چون باعث میشه فوری چیزی که یاد گرفتید به کار ببندید.
علاوه بر این هر چی داستان خوب ۲ نفره که میشناسم رو براتون خلاصه میکنم و میگم.
ته دوره میبینید که یه ۲نفرهی خوب نوشتید که شاید سر از جاهای خوبی هم دربیاره.
پینوشت:
خوشبختانه دورهی اول و دوم بازخوردهای خیلی خوبی داشت، به همین دلیل با اطمینانخاطر بیشتری فراخوان دورهی جدید رو اعلام میکنیم.
شاهین کلانتری
(همهی جلسات ذخیره هم میشوند و به صورت دائمی در دسترس اعضای دوره قرار میگیرند.)
5892101022431759
(به نام رحیم کلانتری)
یا از طریق درگاه پرداخت رسمی مدرسه نویسندگی اقدام کنید:
madresenevisandegi.com/2nafare
www.tg-me.com/nevisandeganim
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دریا میداند
حسین رحمت نوشته بود: «نمیخواستم اینها را بنویسم. دریا میداند. سالهاست که میداند.»
نوشتنی همانهاست که نمیخواهی بنویسی، همانها که میدانی دریا میداند، اما باید گفت، دوباره باید گفت.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
حسین رحمت نوشته بود: «نمیخواستم اینها را بنویسم. دریا میداند. سالهاست که میداند.»
نوشتنی همانهاست که نمیخواهی بنویسی، همانها که میدانی دریا میداند، اما باید گفت، دوباره باید گفت.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
گفتوگو برای گسترش دایرهی واژگان
از دیدن برخی عادتهای نویسندگان بزرگ به وجد میآیی و شوق بیشتری برای خواندن و نوشتن مییابی. برای مثال، این حرف خورخه لوئیس بورخس شما را هوس نمیاندازد که روزتان را با واژهنامه شروع کنید؟
«من هر روز صبح یک ساعت فرهنگ لغات را مطالعه میکنم، چون لغات برای شاعر مانند آجر برای معمار است.»
واژهنامه را بگشاییم.
کمی میان صفحات پرسه بزنیم و ده-پانزده کلمه را در فهرستی یادداشت کنیم.
سپس دست هر واژه را بگیریم و به مکانهای گوناگون برویم.
از کلمه بپرسیم.
-ای واژه، تو در کنار دریا چه چیزهایی را برایم تداعی میکنی؟
لحظهیی بعد کویر را تخیل کنیم.
-های لغت، در این کویر داغ ذهنم را چگونه برمیانگیزی؟
کلمه در کنار ساحل شاید تو را به شعر برساند و لحظاتی بعد، در میان صحرا داستانی را در ذهنت برویاند.
پس، کلمات را به جاهای مختلف وصل کنیم و با پرسشهای پیدرپی راه تداعی را بگشایم.
لغات زمانی در ذهن ما ماندگار میشوند که با آنها گفتوگو کنیم.
پیشنهاد:
اگر دنبال یک لغتنامهی کاغذی خوب میگردید پیشنهادم «فرهنگ موضوعی فارسی» از بهروز صفرزاده است. امتیاز این لغتنامه دستهبندی موضوعیِ متنوع آن است که کار هر نویسندهیی را بسیار راحت میکند. میتوانید هر بار روی موضوع خاصی تمرکز کنید و طیفی از کلمات مرتبط را به دایرهی واژگانتان بیفزایید.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
از دیدن برخی عادتهای نویسندگان بزرگ به وجد میآیی و شوق بیشتری برای خواندن و نوشتن مییابی. برای مثال، این حرف خورخه لوئیس بورخس شما را هوس نمیاندازد که روزتان را با واژهنامه شروع کنید؟
«من هر روز صبح یک ساعت فرهنگ لغات را مطالعه میکنم، چون لغات برای شاعر مانند آجر برای معمار است.»
واژهنامه را بگشاییم.
کمی میان صفحات پرسه بزنیم و ده-پانزده کلمه را در فهرستی یادداشت کنیم.
سپس دست هر واژه را بگیریم و به مکانهای گوناگون برویم.
از کلمه بپرسیم.
-ای واژه، تو در کنار دریا چه چیزهایی را برایم تداعی میکنی؟
لحظهیی بعد کویر را تخیل کنیم.
-های لغت، در این کویر داغ ذهنم را چگونه برمیانگیزی؟
کلمه در کنار ساحل شاید تو را به شعر برساند و لحظاتی بعد، در میان صحرا داستانی را در ذهنت برویاند.
پس، کلمات را به جاهای مختلف وصل کنیم و با پرسشهای پیدرپی راه تداعی را بگشایم.
لغات زمانی در ذهن ما ماندگار میشوند که با آنها گفتوگو کنیم.
پیشنهاد:
اگر دنبال یک لغتنامهی کاغذی خوب میگردید پیشنهادم «فرهنگ موضوعی فارسی» از بهروز صفرزاده است. امتیاز این لغتنامه دستهبندی موضوعیِ متنوع آن است که کار هر نویسندهیی را بسیار راحت میکند. میتوانید هر بار روی موضوع خاصی تمرکز کنید و طیفی از کلمات مرتبط را به دایرهی واژگانتان بیفزایید.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Audio
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
https://www.tg-me.com/shahinkalantari/11735
https://www.tg-me.com/shahinkalantari/11696
https://www.tg-me.com/shahinkalantari/11741
https://www.tg-me.com/shahinkalantari/11881
https://www.tg-me.com/shahinkalantari/12058
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اهمیت رمان پلیسی | کارآگاهی که مینوشت
رمان پلیسیِ خوب شاید بیش از هر نوع دیگری از داستان بتواند آدمها را به قصه خواندن علاقهمند سازد. کتابهای جنایی-معمایی ممکن است آثاری بازاری یا کمارزش به نظر برسند، اما این جنس ادبی در نمونههای اعلای خودش هیچ کم از سایر گونههای ادبی ندارد.
جنایینویسی هوش و مهارت فراوانی میطلبد و تنها نویسندههای دقیق و خوشفکر توان طراحی چنین داستانهایی را دارند.
از چهرههای کلاسیک جنایینویسی (آرتور کانن دویل، آگاتا کریستی، ژرژ سیمنون و...) که بگذریم خالق یکی از بهترین کارآگاههای معاصر، آندرآ کامیلری، است. او سالها کارگردان تئاتر بوده و آثار آوانگاردی را هم روی صحنه برده از جمله نمایشنامههای ساموئل بکت؛ کامیلری پلیسینویسی را یک دهه پس از شکست دو رمان اولش میآغازد و اینبار خوش میدرخشد.
کمیسر سالوو مونتالبانو، کارآگاه شکمو، شوخطبع و فرهیخته و قدری عصبی رمانهای اوست.
مونتالبانو گاه برای حل معماها دست به قلم میشود و تکنیکی به کار میبرد که پژوهشگرانی مانند اتان کراس در کتاب «نشخوار ذهنی»، با شواهد علمی، اثربخشی آن را تأیید میکنند.
او عادت دارد در مرحلهیی از حل معما که هنوز پاسخ روشنی نیافته نامهیی برای خودش بنویسد و در این نامه از سیر تا پیاز هر چه گذشته برای خودش روایت کند:
«حالا وقتش بود افکارش را سروسامان بدهد... قلم و کاغذی برداشت و پشت میز ناهارخوری نشست. میخواست برای مرتب کردن افکارش نامهای خطاب به خودش بنویسد.*»
متن نامه داستان را بهخوبی گسترش میدهد و موجب درک بهتر خواننده از خط سیر داستان میشود.
اگر میخواهید به رمان پلیسی (و به طور کلی به رمان خواندن) علاقهمندتر شوید «مزرعهی کوزهگر» گزینهی مناسبیست. از دلیل انتخاب نام کتاب حیرتزده خواهید شد.
شاهین کلانتری
*مزرعهی کوزهگر، ترجمهی بنفشه شریفیخو، نشر قطره، ص ۱۸۷
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
رمان پلیسیِ خوب شاید بیش از هر نوع دیگری از داستان بتواند آدمها را به قصه خواندن علاقهمند سازد. کتابهای جنایی-معمایی ممکن است آثاری بازاری یا کمارزش به نظر برسند، اما این جنس ادبی در نمونههای اعلای خودش هیچ کم از سایر گونههای ادبی ندارد.
جنایینویسی هوش و مهارت فراوانی میطلبد و تنها نویسندههای دقیق و خوشفکر توان طراحی چنین داستانهایی را دارند.
از چهرههای کلاسیک جنایینویسی (آرتور کانن دویل، آگاتا کریستی، ژرژ سیمنون و...) که بگذریم خالق یکی از بهترین کارآگاههای معاصر، آندرآ کامیلری، است. او سالها کارگردان تئاتر بوده و آثار آوانگاردی را هم روی صحنه برده از جمله نمایشنامههای ساموئل بکت؛ کامیلری پلیسینویسی را یک دهه پس از شکست دو رمان اولش میآغازد و اینبار خوش میدرخشد.
کمیسر سالوو مونتالبانو، کارآگاه شکمو، شوخطبع و فرهیخته و قدری عصبی رمانهای اوست.
مونتالبانو گاه برای حل معماها دست به قلم میشود و تکنیکی به کار میبرد که پژوهشگرانی مانند اتان کراس در کتاب «نشخوار ذهنی»، با شواهد علمی، اثربخشی آن را تأیید میکنند.
او عادت دارد در مرحلهیی از حل معما که هنوز پاسخ روشنی نیافته نامهیی برای خودش بنویسد و در این نامه از سیر تا پیاز هر چه گذشته برای خودش روایت کند:
«حالا وقتش بود افکارش را سروسامان بدهد... قلم و کاغذی برداشت و پشت میز ناهارخوری نشست. میخواست برای مرتب کردن افکارش نامهای خطاب به خودش بنویسد.*»
متن نامه داستان را بهخوبی گسترش میدهد و موجب درک بهتر خواننده از خط سیر داستان میشود.
اگر میخواهید به رمان پلیسی (و به طور کلی به رمان خواندن) علاقهمندتر شوید «مزرعهی کوزهگر» گزینهی مناسبیست. از دلیل انتخاب نام کتاب حیرتزده خواهید شد.
شاهین کلانتری
*مزرعهی کوزهگر، ترجمهی بنفشه شریفیخو، نشر قطره، ص ۱۸۷
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Audio
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
رسانهی شخصی چیست؟
رسانهی شخصی فضای اختصاصی هر فرد در اینترنت است.
رسانهی شخصی میتواند کانالی در تلگرام، صفحهیی در اینستاگرام، وبلاگی در وب و… باشد.
رسانهی شخصی زمانی شکل میگیرد که در آن به انتشار محتوا بپردازیم.
محتوا میتواند در قالب متن، صوت، ویدیو و... ارائه شود.
نکات بایسته در ساختن رسانهی شخصیِ حرفهیی:
جامعهی هدف مشخصی را تعیین کنید. هرچقدر تصور روشنتری از مخاطبان خودتان داشته باشید، در تولید محتوا دقیقتر عمل میکنید.
جامعهی مخاطبان شما میتواند محدود یا وسیع، تخصصی یا عمومی باشد.
تقویم محتوا داشته باشید. بینظمی در انتشار محتوا مانع شکلگیری رابطهی عمیق و پایدار با مخاطب است.
تداوم در انتشار محتوا اعتماد و اعتبار ایجاد میکند.
به استعارهیی که از رسانهی شخصی در ذهن دارید اهمیت بدهید. خیلی وقتها انتخاب یا تغییر استعارهیی که از یک کار داریم عملکردمان را دگرگون میکند.
برای مثال یکی رسانهی شخصیاش را دکهی کوچکی در کوچهپسکوچههای اینترنت میبینید، دیگری جزیرهیی تفریحی در میان اقیانوس، یکی بهچشم کافهیی شلوغ به رسانهاش مینگرد، دیگری بهچشم فرزندی که باید با دل و جان او را پرورد.
دستاوردهای داشتن رسانهی شخصی حرفهیی:
با رسانهی شخصی میتوانید روند یادگیری خودتان را دگرگون کنید و به نظم و انسجام ذهنی برسید.
رسانهی شخصی یعنی تریبون اختصاصی شما در فضای دنیای امروز.
با داشتن یک رسانهی شخصی نیرومند و اثرگذار شانس بیشتری برای تبلیغ و ترویج ایدهها و افکارتان خواهید داشت.
رسانهی شخصی فعال میتواند شبکهیی نیرومند از ارتباطات مؤثر را برایتان ایجاد کند.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
رسانهی شخصی فضای اختصاصی هر فرد در اینترنت است.
رسانهی شخصی میتواند کانالی در تلگرام، صفحهیی در اینستاگرام، وبلاگی در وب و… باشد.
رسانهی شخصی زمانی شکل میگیرد که در آن به انتشار محتوا بپردازیم.
محتوا میتواند در قالب متن، صوت، ویدیو و... ارائه شود.
نکات بایسته در ساختن رسانهی شخصیِ حرفهیی:
جامعهی هدف مشخصی را تعیین کنید. هرچقدر تصور روشنتری از مخاطبان خودتان داشته باشید، در تولید محتوا دقیقتر عمل میکنید.
جامعهی مخاطبان شما میتواند محدود یا وسیع، تخصصی یا عمومی باشد.
تقویم محتوا داشته باشید. بینظمی در انتشار محتوا مانع شکلگیری رابطهی عمیق و پایدار با مخاطب است.
تداوم در انتشار محتوا اعتماد و اعتبار ایجاد میکند.
به استعارهیی که از رسانهی شخصی در ذهن دارید اهمیت بدهید. خیلی وقتها انتخاب یا تغییر استعارهیی که از یک کار داریم عملکردمان را دگرگون میکند.
برای مثال یکی رسانهی شخصیاش را دکهی کوچکی در کوچهپسکوچههای اینترنت میبینید، دیگری جزیرهیی تفریحی در میان اقیانوس، یکی بهچشم کافهیی شلوغ به رسانهاش مینگرد، دیگری بهچشم فرزندی که باید با دل و جان او را پرورد.
دستاوردهای داشتن رسانهی شخصی حرفهیی:
با رسانهی شخصی میتوانید روند یادگیری خودتان را دگرگون کنید و به نظم و انسجام ذهنی برسید.
رسانهی شخصی یعنی تریبون اختصاصی شما در فضای دنیای امروز.
با داشتن یک رسانهی شخصی نیرومند و اثرگذار شانس بیشتری برای تبلیغ و ترویج ایدهها و افکارتان خواهید داشت.
رسانهی شخصی فعال میتواند شبکهیی نیرومند از ارتباطات مؤثر را برایتان ایجاد کند.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
رسانهی شخصی چیست؟ رسانهی شخصی فضای اختصاصی هر فرد در اینترنت است. رسانهی شخصی میتواند کانالی در تلگرام، صفحهیی در اینستاگرام، وبلاگی در وب و… باشد. رسانهی شخصی زمانی شکل میگیرد که در آن به انتشار محتوا بپردازیم. محتوا میتواند در قالب متن، صوت، ویدیو…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
کلاس نویسندگی | دورههای جدید مدرسه نویسندگی
🔥دورهی جدید، مهر ۱۴۰۳
⭐️ دورهی آنلاین مدیریت رسانهی شخصی
📝سرفصلها:
مدیریت دانش شخصی
نظم و تداوم
موضوعیابی
مواجهه با کمبود ایده
خلق برند شخصی
مدیریت سبد رسانهها
محصولات و خدمات
تبلیغ و ترویج رسانهی شخصی
تسریع فرآیند درآمدزایی رسانهی شخصی
➕برنامهی…
⭐️ دورهی آنلاین مدیریت رسانهی شخصی
📝سرفصلها:
مدیریت دانش شخصی
نظم و تداوم
موضوعیابی
مواجهه با کمبود ایده
خلق برند شخصی
مدیریت سبد رسانهها
محصولات و خدمات
تبلیغ و ترویج رسانهی شخصی
تسریع فرآیند درآمدزایی رسانهی شخصی
➕برنامهی…
سنجههای یک نویسنده
برخی جملهها چنان در ذهن نقش میبندند که میشوند یکی از معیارهای آدم در سنجش احوالش. برای من، این حرف اریک واینر، یکی از همین جملههاست:
«شايد خوشبختی چنين چيزی باشد: نداشتن اين احساس كه بايد جای ديگری باشيد، كار ديگری بكنيد و كس ديگری باشيد.»
همیشه میتوانم این جمله را بگذارم جلویم و از خودم یک خروار سؤال کنم:
آیا از جایگاه کنونیات در زندگی راضی هستی؟
اگر نیستی، چرا؟
چگونه میتوانی همین امروز قدمی در جهت دگرگونی اوضاع برداری؟
و...
پیشنهاد:
معیارهایمان را یک جا گردآوری کنیم.
این معیارها میتوانند دربارهی تمام بخشهای زندگی ما باشند.
اما ویژگی یک معیار مناسب چیست؟
معادل فارسی کلمهی معیار «سنجه» است، معیار مناسب معیاریست که با آن بتوانیم بخشی از زندگیمان را بهدرستی بسنجیم.
خوبیِ نوشتن معیارها و مرور مکرر آنها این است که سوژهیی همیشگی برای یادداشتنویسی روزانه فراهم میشود.
هر روز میتوانیم دربارهی یکی از معیارهایمان چند پرسش طرح کنیم و سپس عملکرد خودمان را بسنجیم.
سقراط گفته بود: «زندگی نسنجیده ارزش زیستن ندارد.»
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
برخی جملهها چنان در ذهن نقش میبندند که میشوند یکی از معیارهای آدم در سنجش احوالش. برای من، این حرف اریک واینر، یکی از همین جملههاست:
«شايد خوشبختی چنين چيزی باشد: نداشتن اين احساس كه بايد جای ديگری باشيد، كار ديگری بكنيد و كس ديگری باشيد.»
همیشه میتوانم این جمله را بگذارم جلویم و از خودم یک خروار سؤال کنم:
آیا از جایگاه کنونیات در زندگی راضی هستی؟
اگر نیستی، چرا؟
چگونه میتوانی همین امروز قدمی در جهت دگرگونی اوضاع برداری؟
و...
پیشنهاد:
معیارهایمان را یک جا گردآوری کنیم.
این معیارها میتوانند دربارهی تمام بخشهای زندگی ما باشند.
اما ویژگی یک معیار مناسب چیست؟
معادل فارسی کلمهی معیار «سنجه» است، معیار مناسب معیاریست که با آن بتوانیم بخشی از زندگیمان را بهدرستی بسنجیم.
خوبیِ نوشتن معیارها و مرور مکرر آنها این است که سوژهیی همیشگی برای یادداشتنویسی روزانه فراهم میشود.
هر روز میتوانیم دربارهی یکی از معیارهایمان چند پرسش طرح کنیم و سپس عملکرد خودمان را بسنجیم.
سقراط گفته بود: «زندگی نسنجیده ارزش زیستن ندارد.»
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
زایایی و زیبایی
امروز نسیم رفت. تنها خواهرم. کانادا. پی درس و کار و زندگی. همه گریستند. من نَگریستم. تنها نِگریستم. چرا ناراحت نبودم؟ یک دلیل دارد: او در مسیر هدفش پیش میرود. برای آدم هدفمند فقط میتوانم شادی کنم.
در علافیهای قبل پرواز یک رمان را تمام کردم. بعد سر تا ته سالن انتظار را سی-چهل بار پیمودم. نه، هیچ غمگین نبودم. دوست داشتم زودتر از آنجا بیرون بزنم و کارهایم را جدیتر از همیشه ادامه بدهم. یک آن شور نوشتن همهی وجودم را گرفت. دوست داشتم بنویسم و حسم را ثبت کنم.
دیدم من مینویسم برای محافظت از زیباییهای زندگیام. این بهترین انگیزهام برای نوشتن است. ثبت هر زیبایی -بزرگ یا کوچک، مادی یا معنوی- گامی برای خلق دوبارهی زیباییست: نوشتار زیبازاد.
در راه برگشت روی تابلوی مطبی خواندم: «نازایی و زیبایی». دیدم با اندک تغییری برای عنوان یادداشت امروز بدک نیست.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
امروز نسیم رفت. تنها خواهرم. کانادا. پی درس و کار و زندگی. همه گریستند. من نَگریستم. تنها نِگریستم. چرا ناراحت نبودم؟ یک دلیل دارد: او در مسیر هدفش پیش میرود. برای آدم هدفمند فقط میتوانم شادی کنم.
در علافیهای قبل پرواز یک رمان را تمام کردم. بعد سر تا ته سالن انتظار را سی-چهل بار پیمودم. نه، هیچ غمگین نبودم. دوست داشتم زودتر از آنجا بیرون بزنم و کارهایم را جدیتر از همیشه ادامه بدهم. یک آن شور نوشتن همهی وجودم را گرفت. دوست داشتم بنویسم و حسم را ثبت کنم.
دیدم من مینویسم برای محافظت از زیباییهای زندگیام. این بهترین انگیزهام برای نوشتن است. ثبت هر زیبایی -بزرگ یا کوچک، مادی یا معنوی- گامی برای خلق دوبارهی زیباییست: نوشتار زیبازاد.
در راه برگشت روی تابلوی مطبی خواندم: «نازایی و زیبایی». دیدم با اندک تغییری برای عنوان یادداشت امروز بدک نیست.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Audio
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
پنداری نردبانیست که آتشنشانی میگذارد تا مرا از مخمصهی ننوشتن خلاص کند.
باری، از همهی شما همسفران مدرسه نویسندگی دعوت میکنم تا هر روز با هم نردبان نوشتن را بپیماییم.
برای آشنایی با این تمرین روی پیوند زیر کلیک کنید:
https://www.tg-me.com/shahinkalantari/11455
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
🔖تمرینی برای همیشه نوشتن:
۵ تا ۵ دقیقه تا پیمودن نردبان نویسندگی
1️⃣. برای هر روز روی کاغذ نردبانی شبیه جدولی با ۵ خانهی مربعی بکشید. از پایین به بالا ۱ تا ۵ عدد بزنید.
2️⃣. متعهد شوید که در طول روز ۵ نوبت زمانسنج را تنظیم کنید و حداقل ۵ دقیقه بنویسید.…
۵ تا ۵ دقیقه تا پیمودن نردبان نویسندگی
1️⃣. برای هر روز روی کاغذ نردبانی شبیه جدولی با ۵ خانهی مربعی بکشید. از پایین به بالا ۱ تا ۵ عدد بزنید.
2️⃣. متعهد شوید که در طول روز ۵ نوبت زمانسنج را تنظیم کنید و حداقل ۵ دقیقه بنویسید.…
فقط نگاه میکنم
در یادداشتگاهِ گوشی فهرستی دارم از هزارها واژه که از اینسو و آنسو گرد آوردهام.
هر هنگام که بتوانم مینشینم و تنها به این کلمات مینگرم.
چند نمونه:
نهانگاه
طعمیاد
دامنگستر
شادمانساز
چالاک
هیچ پافشاری نمیکنم که آنها را به خاطر بسپارم یا بیدرنگ در نوشتهیی بیاورمشان.
اتفاق جالب چندی بعد میافتد. میبینم بیکه فشاری به ذهنم آورده باشم، لغتهای فهرست در گفتار و نوشتارم جاری شدهاند.
واژه ببینیم. با واژهها ببینیم.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
در یادداشتگاهِ گوشی فهرستی دارم از هزارها واژه که از اینسو و آنسو گرد آوردهام.
هر هنگام که بتوانم مینشینم و تنها به این کلمات مینگرم.
چند نمونه:
نهانگاه
طعمیاد
دامنگستر
شادمانساز
چالاک
هیچ پافشاری نمیکنم که آنها را به خاطر بسپارم یا بیدرنگ در نوشتهیی بیاورمشان.
اتفاق جالب چندی بعد میافتد. میبینم بیکه فشاری به ذهنم آورده باشم، لغتهای فهرست در گفتار و نوشتارم جاری شدهاند.
واژه ببینیم. با واژهها ببینیم.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
ایدهی یادداشت خوب از کجا میآید؟
بپنداریم که رسانهیی داریم که هر روز میخواهیم در آن یادداشتی سودمند منتشر کنیم.
انتشار روزانه اما دشوار است، اگر نوشتن را مستقیم به زندگی خودمان وصل نکنیم.
باید بیازمایی، چهربندی کنی و گزارش بدهی.
لذت واقعی هم در نگارش چنین متنهاییست، چون از دل تجربه میجوشد.
از خودم مثال میزنم:
من همیشه در تکاپوی نوشتنم.
این پویه وامیداردم به آزمودن روشهای رنگارنگ.
پس ایدهی یادداشتهای من نقل همین کارآزماییهاست که با زمینهی رسانهی شخصیام نیز سازگار است.
در چه زمینهای تشنهی آزمودن شیوههای نو هستید؟
بیشتر بیازمایید، بیشتر بنویسید.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
بپنداریم که رسانهیی داریم که هر روز میخواهیم در آن یادداشتی سودمند منتشر کنیم.
انتشار روزانه اما دشوار است، اگر نوشتن را مستقیم به زندگی خودمان وصل نکنیم.
باید بیازمایی، چهربندی کنی و گزارش بدهی.
لذت واقعی هم در نگارش چنین متنهاییست، چون از دل تجربه میجوشد.
از خودم مثال میزنم:
من همیشه در تکاپوی نوشتنم.
این پویه وامیداردم به آزمودن روشهای رنگارنگ.
پس ایدهی یادداشتهای من نقل همین کارآزماییهاست که با زمینهی رسانهی شخصیام نیز سازگار است.
در چه زمینهای تشنهی آزمودن شیوههای نو هستید؟
بیشتر بیازمایید، بیشتر بنویسید.
شاهین کلانتری
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
وانویس ترسناک نیست
نوشتهی خوب در مرحلهی «وانویس»یا «بازنویسی» شکل میگیرد.
بازنویسی فقط جابجا کردن نقطه و ویرگول است. گاهگاه در این مرحله بیش از نیمی از متن سراسر دگرگون یا حذف میشود.
ولی نویسندهی نوقلم ما میگوید:
«بله، قبول. اما این متن نهایت توان من است. من هزار بار هم بازنویسی کنم همین میشود. چیزی دیگری ندارم که به نوشتهام اضافه کنم، یا نمیدانم کدام بخشها را میتوان حذف کرد یا جور بهتری نوشت.»
اما بازنویسی قرار نیست یکباره انجام شود. نوعی از بازنویسی که دستکم گرفتهایم وانویسکردن با فاصلهی چندساله است. کاری که اکبر رادی بیش از سایر نویسندگان معاصر ما جدی میگرفت و به همین دلیل مقایسهی نسخههای مختلف نمایشنامههای او کلاس درسِ نوشتن است.
آئوگوستو روئاباستوس توصیه میکند: «فکر میکنم هر نویسندهای، حتی نویسندگان مشهور و کاربلد، که روی سخنم با آنهاست، باید بارها آثارشان را بازنویسی کنند. کتاب به کتاب این کار را بکنند، طوری که آخرین نسخهٔ هر اثر تماماً با نسخهٔ اول آن متفاوت باشد.*»
نهایت تلاشمان را برای بهبود نسخهی اول بکنیم، اما بیش از اندازه خودمان را نیازاریم. بخشی از کار را باید به ماهها و سالهای آینده موکول کرد. اینطوری وانویس نه تنها ترسناک نیست که به بخشی شیرین از مسیر نویسندگی تبدیل میشود.
شاهین کلانتری
*پسر انسان، ترجمهی مزدک صدر، نشر فرهنگ جاوید، ص ۲۰
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
نوشتهی خوب در مرحلهی «وانویس»یا «بازنویسی» شکل میگیرد.
بازنویسی فقط جابجا کردن نقطه و ویرگول است. گاهگاه در این مرحله بیش از نیمی از متن سراسر دگرگون یا حذف میشود.
ولی نویسندهی نوقلم ما میگوید:
«بله، قبول. اما این متن نهایت توان من است. من هزار بار هم بازنویسی کنم همین میشود. چیزی دیگری ندارم که به نوشتهام اضافه کنم، یا نمیدانم کدام بخشها را میتوان حذف کرد یا جور بهتری نوشت.»
اما بازنویسی قرار نیست یکباره انجام شود. نوعی از بازنویسی که دستکم گرفتهایم وانویسکردن با فاصلهی چندساله است. کاری که اکبر رادی بیش از سایر نویسندگان معاصر ما جدی میگرفت و به همین دلیل مقایسهی نسخههای مختلف نمایشنامههای او کلاس درسِ نوشتن است.
آئوگوستو روئاباستوس توصیه میکند: «فکر میکنم هر نویسندهای، حتی نویسندگان مشهور و کاربلد، که روی سخنم با آنهاست، باید بارها آثارشان را بازنویسی کنند. کتاب به کتاب این کار را بکنند، طوری که آخرین نسخهٔ هر اثر تماماً با نسخهٔ اول آن متفاوت باشد.*»
نهایت تلاشمان را برای بهبود نسخهی اول بکنیم، اما بیش از اندازه خودمان را نیازاریم. بخشی از کار را باید به ماهها و سالهای آینده موکول کرد. اینطوری وانویس نه تنها ترسناک نیست که به بخشی شیرین از مسیر نویسندگی تبدیل میشود.
شاهین کلانتری
*پسر انسان، ترجمهی مزدک صدر، نشر فرهنگ جاوید، ص ۲۰
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Audio
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM