مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
۱. دربارهی یک فرد:
۲. دربارهی یک کتاب:
۳. دربارهی یک خاطره:
۴. دربارهی یک شعر:
۵. دربارهی یک هدف:
۶. دربارهی یک حس:
۷. سپاسگزاری:
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
https://www.tg-me.com/shahinkalantari/11600
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
▶️ وبینار رایگان «نوشتیار» | آموزش+پرسشوپاسخ
📣 ساعت ۱۵ امروز
(از شنبه تا چهارشنبهی هر هفته، ساعت ۱۵)
🔴 وبینار نوشتیار | پرسشوپاسخ دربارهی نوشتن
✔️جایی برای طرح دغدغههای شما در نویسندگی
🟢حضور برای همه آزاد و رایگان است.
✅نوشتیار: شاهین کلانتری…
📣 ساعت ۱۵ امروز
(از شنبه تا چهارشنبهی هر هفته، ساعت ۱۵)
🔴 وبینار نوشتیار | پرسشوپاسخ دربارهی نوشتن
✔️جایی برای طرح دغدغههای شما در نویسندگی
🟢حضور برای همه آزاد و رایگان است.
✅نوشتیار: شاهین کلانتری…
Forwarded from اهل نوشتن
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
©️ارنست همینگوی | از پیشگفتار احمد کساییپور در کتاب «داستان یک رمان»، ص ۱۳
#قصار #از_نوشتن
@shahinkalantari
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from کلاس نویسندگی | دورههای جدید مدرسه نویسندگی
madresenevisandegi.com/195
همچنین میتوانید نظرات شرکتکنندگان دورههای قبلی را در لینک زیر بخوانید:
https://shahinkalantari.com/yadegari
@nevisandeganim
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from کاغذ
چند نقل قول از آلیس مونرو
دو روز پیش آلیس مونرو، نویسندهٔ برجستهٔ داستان کوتاه، در ۹۲ سالگی درگذشت. او را «چخوف کانادا» نام داده بودند. فارسیزبانان این برندهٔ نوبل ادبیات را با ترجمههای خواندنی مژده دقیقی و ترانه علیدوستی میشناسند.
وبسایت گاردین به مناسبت درگذشت او نقل قولهایی از مونرو را بازنشر کرده که چند نمونه را در زیر میخوانید:
▪️دربارهٔ نویسنده شدن
«کتابها در نظرم چیزهایی جادویی بودند و دوست داشتم جزوی از این جادو باشم ... بعد از مدتی، این برایم کافی نبود و بیش از اینها میخواستم، پس شروع کردم به سرهم کردن داستانهایی کاملاً تقلیدی که در کانادا میگذشتند – کاری که البته کمی ناجور بود، اما از این بابت بد به دلم راه نمیدادم. این کار را میکردم تا بهنوعی انتقام ناتوانیام در راهیافتن به درون دنیای کتابها را بگیرم. کتابها برایم اهمیت خاصی داشتند.»
(گفتوگو با گاردین، ۲۰۰۳)
▪️دربارهٔ ننوشتن رمان
«من به هیچ عنوان با قصد قبلی نویسندهٔ داستان کوتاه نشدم. داستان کوتاه نوشتم چون وقت نمیکردم چیز دیگری بنویسم – صاحب سه بچه بودم. چیزی نگذشت که به نوشتن داستان عادت کردم و مطالبم را از این منظر دیدم. حالا هم فکر نمیکنم روزی بخواهم رمان بنویسم.»
(گفتوگوبا نیویورک تایمز، ۲۰۱۳)
«ناراحتم از اینکه چیزهای زیادی ننوشتهام، اما از طرفی از آن مقداری که تا به حال نوشتهام عمیقاً خرسندم. زیرا مقطعی بود در دورانی که جوانتر بودم، که ممکن بود به احتمال زیاد اصلاً هیچچیز ننویسم، مقطعی که بینهایت هراسیده بودم.»
(گفتوگو با گاردین، ۲۰۱۳)
▪️دربارهٔ دوران افسردگی در اواخر دههٔ بیست زندکیاش
«بخشی از جمله را مینوشتم و بعد ول میکردم. کاملاً امیدم را از دست داده بودم، خودباوریام را از دست داده بودم. شاید راهی نداشتم جز این که این را از سر بگذرانم. گمانم علتش این بود که همچنان میخواستم دست به کار بزرگی بزنم – از آن کارهای بزرگ که مردها انجامش میدهند.»
(گفتوگو با گاردین، ۲۰۱۳)
▪️دربارهٔ شیوهٔ داستانگوییاش
«میخواهم به همان شیوهٔ کهنه و قدیمی قصه بگویم –روایت آنچه برای یک نفر اتفاق میافتد– اما میخواهم "آنچه اتفاق میافتد" با اندکی وقفه، چرخش و شگفتی ارائه شود. میخواهم خواننده چیز شگفتانگیزی را احساس کند – نه "آنچه اتفاق میافتد"، بلکه احساس کند همهچیز چگونه اتفاق میافتد. این قصههای داستان کوتاههای بلند به بهترین نحو این کار را برایم انجام میدهند.»
(گفتوگو با نیویورک تایمز، ۱۹۸۶)
▪️فرار | ترجمهٔ مژده دقیقی | نشر نیلوفر | ۳۹۴ ص. رقعی | ۲۸۵,۰۰۰ تومان
▪️زندگی عزیز | ترجمهٔ مژده دقیقی | نشر ماهی | ۲۲۳ ص. رقعی | چاپ تمام
▪️رویای مادرم | ترجمهٔ ترانه علیدوستی | نشر مرکز | ۲۵۶ ص. رقعی | ۵۸,۵۰۰ تومان
(با کلیک روی عکس مونرو، میتوانید تصویر جلد کتابها را هم ببینید)
#نقل_قول #یاد
@kaaghaz
دو روز پیش آلیس مونرو، نویسندهٔ برجستهٔ داستان کوتاه، در ۹۲ سالگی درگذشت. او را «چخوف کانادا» نام داده بودند. فارسیزبانان این برندهٔ نوبل ادبیات را با ترجمههای خواندنی مژده دقیقی و ترانه علیدوستی میشناسند.
وبسایت گاردین به مناسبت درگذشت او نقل قولهایی از مونرو را بازنشر کرده که چند نمونه را در زیر میخوانید:
▪️دربارهٔ نویسنده شدن
«کتابها در نظرم چیزهایی جادویی بودند و دوست داشتم جزوی از این جادو باشم ... بعد از مدتی، این برایم کافی نبود و بیش از اینها میخواستم، پس شروع کردم به سرهم کردن داستانهایی کاملاً تقلیدی که در کانادا میگذشتند – کاری که البته کمی ناجور بود، اما از این بابت بد به دلم راه نمیدادم. این کار را میکردم تا بهنوعی انتقام ناتوانیام در راهیافتن به درون دنیای کتابها را بگیرم. کتابها برایم اهمیت خاصی داشتند.»
(گفتوگو با گاردین، ۲۰۰۳)
▪️دربارهٔ ننوشتن رمان
«من به هیچ عنوان با قصد قبلی نویسندهٔ داستان کوتاه نشدم. داستان کوتاه نوشتم چون وقت نمیکردم چیز دیگری بنویسم – صاحب سه بچه بودم. چیزی نگذشت که به نوشتن داستان عادت کردم و مطالبم را از این منظر دیدم. حالا هم فکر نمیکنم روزی بخواهم رمان بنویسم.»
(گفتوگوبا نیویورک تایمز، ۲۰۱۳)
«ناراحتم از اینکه چیزهای زیادی ننوشتهام، اما از طرفی از آن مقداری که تا به حال نوشتهام عمیقاً خرسندم. زیرا مقطعی بود در دورانی که جوانتر بودم، که ممکن بود به احتمال زیاد اصلاً هیچچیز ننویسم، مقطعی که بینهایت هراسیده بودم.»
(گفتوگو با گاردین، ۲۰۱۳)
▪️دربارهٔ دوران افسردگی در اواخر دههٔ بیست زندکیاش
«بخشی از جمله را مینوشتم و بعد ول میکردم. کاملاً امیدم را از دست داده بودم، خودباوریام را از دست داده بودم. شاید راهی نداشتم جز این که این را از سر بگذرانم. گمانم علتش این بود که همچنان میخواستم دست به کار بزرگی بزنم – از آن کارهای بزرگ که مردها انجامش میدهند.»
(گفتوگو با گاردین، ۲۰۱۳)
▪️دربارهٔ شیوهٔ داستانگوییاش
«میخواهم به همان شیوهٔ کهنه و قدیمی قصه بگویم –روایت آنچه برای یک نفر اتفاق میافتد– اما میخواهم "آنچه اتفاق میافتد" با اندکی وقفه، چرخش و شگفتی ارائه شود. میخواهم خواننده چیز شگفتانگیزی را احساس کند – نه "آنچه اتفاق میافتد"، بلکه احساس کند همهچیز چگونه اتفاق میافتد. این قصههای داستان کوتاههای بلند به بهترین نحو این کار را برایم انجام میدهند.»
(گفتوگو با نیویورک تایمز، ۱۹۸۶)
▪️فرار | ترجمهٔ مژده دقیقی | نشر نیلوفر | ۳۹۴ ص. رقعی | ۲۸۵,۰۰۰ تومان
▪️زندگی عزیز | ترجمهٔ مژده دقیقی | نشر ماهی | ۲۲۳ ص. رقعی | چاپ تمام
▪️رویای مادرم | ترجمهٔ ترانه علیدوستی | نشر مرکز | ۲۵۶ ص. رقعی | ۵۸,۵۰۰ تومان
(با کلیک روی عکس مونرو، میتوانید تصویر جلد کتابها را هم ببینید)
#نقل_قول #یاد
@kaaghaz
Telegram
عکس و فایل کاغذ
چند نقل قول از آلیس مونرو
«هر رمز و راز تیره و تاری هم در قلبِ جریان نویسندگی وجود داشت، او فقط روی یکی از اسرارِ کار پافشاری میکرد: اینکه تو باید جان به در ببری، جای ساکتی گیر بیاوری و هر روز کار کنی»
©️از کتاب «لاتاری، چخوف و داستانهای دیگر»، ترجمهی جعفر مدرس صادقی، نشر مرکز، ص ۱۵۷
#قصار #از_نوشتن
@shahinkalantari
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from پادکست آموزشی|ناهید عبدی
📌گلی بیرون از محفظهٔ شیشهای
برای محافظت از یک سری چیزهای ارزشمند، باید رهایشان کرد.
نباید دو دسته به آنها چسبید. بهتر است رها شوند تا جایگاهشان را در جهان بیابند.
اما چگونه؟
🔹تصور کنید اتفاقی ناخوشایند رخ داده.
یکباره با خود سازهٔ آرزویی با تصویری آرمانی از آینده را ویران میکند.
میدانید بعد از تماشای این ویرانی باید چه کرد؟
گاهی این بهترین راهکار است:
🔹با ذهنی خسته و زخمی و پر از سوال، خود را به ضیافتی دعوت کنید.
خود را به انجام کاری که معمولا نمیکنید و پر از پیام «احترام به خود» است دعوت کنید.
مثلا بهترین لباستان را بپوشید و به بهترین کافهای که میشناسید بروید.
درد را رها کنید تا جایگاهش را به مرور در زندگیتان پیدا کند.
🔹در وقت خوشی هم چنین کنید.
بعد از جشن و پایکوبی، دستاوردها را رها کنید و به زندگی عادی برگردید و برای از نو ساختن تلاش کنید.
موفقیت را هم رها کنید تا جایگاهش را به مرور در زندگیتان پیدا کند.
🔹و در بلندمدت، بعد از این رهاییِ اولیه، باری دیگر از غم و شادی رها شوید. چگونه؟
با نوشتن.
دربارهاش بنویسید.
نوشتههایتان را منتشر کنید.
با نوشتن و انتشار ایدهها، دیگران هم به تماشای گل شما مینشینند و فرصتی برای تفکر مییابند.
مثل گل شازده کوچولو، برای محافظت از شادی ارزشمند یا غم ارزشمند (ارزشمند است چون برایش هزینهٔ روحی دادهاید) آن را در محفظهای شیشهای نگه ندارید.
رهایش کنید.
🔹با مداومت در نوشتن،
با مداومت در سهیم شدن گل خود با دیگران،
قبیلهای از آدمهای همفکر خواهید ساخت؛
و نکتهٔ کلیدی در این وادی، «مداومت» است.
عادتِ نوشتن، عادتِ سهیم شدن داستان خود با دیگران، از ما آدمهایی متفاوت میسازد.
گاهی تنها تفاوت ما با تصویر آرمانیای که از خود داریم، در یک کلمه خلاصه میشود:
تفاوت در «تعهد» است.
تعهد، حلقهٔ مفقود زندگی خیلی از ماست.
✍️ناهید عبدی
@nahidabdilearning
Nahidabdi.com
پ.ن. قرار است در یک دورهمی دوستانه، تعهد و نظم شخصی را تمرین کنیم.
اگر دوست دارید کنار ما باشید، اطلاعات این برنامه را با کلیک روی لینک زیر مشاهده کنید:
https://www.tg-me.com/nahidabdilearning/2939
برای محافظت از یک سری چیزهای ارزشمند، باید رهایشان کرد.
نباید دو دسته به آنها چسبید. بهتر است رها شوند تا جایگاهشان را در جهان بیابند.
اما چگونه؟
🔹تصور کنید اتفاقی ناخوشایند رخ داده.
یکباره با خود سازهٔ آرزویی با تصویری آرمانی از آینده را ویران میکند.
میدانید بعد از تماشای این ویرانی باید چه کرد؟
گاهی این بهترین راهکار است:
🔹با ذهنی خسته و زخمی و پر از سوال، خود را به ضیافتی دعوت کنید.
خود را به انجام کاری که معمولا نمیکنید و پر از پیام «احترام به خود» است دعوت کنید.
مثلا بهترین لباستان را بپوشید و به بهترین کافهای که میشناسید بروید.
درد را رها کنید تا جایگاهش را به مرور در زندگیتان پیدا کند.
🔹در وقت خوشی هم چنین کنید.
بعد از جشن و پایکوبی، دستاوردها را رها کنید و به زندگی عادی برگردید و برای از نو ساختن تلاش کنید.
موفقیت را هم رها کنید تا جایگاهش را به مرور در زندگیتان پیدا کند.
🔹و در بلندمدت، بعد از این رهاییِ اولیه، باری دیگر از غم و شادی رها شوید. چگونه؟
با نوشتن.
دربارهاش بنویسید.
نوشتههایتان را منتشر کنید.
با نوشتن و انتشار ایدهها، دیگران هم به تماشای گل شما مینشینند و فرصتی برای تفکر مییابند.
مثل گل شازده کوچولو، برای محافظت از شادی ارزشمند یا غم ارزشمند (ارزشمند است چون برایش هزینهٔ روحی دادهاید) آن را در محفظهای شیشهای نگه ندارید.
رهایش کنید.
🔹با مداومت در نوشتن،
با مداومت در سهیم شدن گل خود با دیگران،
قبیلهای از آدمهای همفکر خواهید ساخت؛
و نکتهٔ کلیدی در این وادی، «مداومت» است.
عادتِ نوشتن، عادتِ سهیم شدن داستان خود با دیگران، از ما آدمهایی متفاوت میسازد.
گاهی تنها تفاوت ما با تصویر آرمانیای که از خود داریم، در یک کلمه خلاصه میشود:
تفاوت در «تعهد» است.
تعهد، حلقهٔ مفقود زندگی خیلی از ماست.
✍️ناهید عبدی
@nahidabdilearning
Nahidabdi.com
پ.ن. قرار است در یک دورهمی دوستانه، تعهد و نظم شخصی را تمرین کنیم.
اگر دوست دارید کنار ما باشید، اطلاعات این برنامه را با کلیک روی لینک زیر مشاهده کنید:
https://www.tg-me.com/nahidabdilearning/2939
Telegram
پادکست آموزشی|ناهید عبدی
📌دورهی فشردهی «نظم شخصی»
✅ مدرس: ناهید عبدی
«انضباط آزادی است.»
✔️وقتی حس کنترل بیشتری بر ذهن و زندگیمان داریم که به گفتهٔ جوکووبلینک، منظمتر باشیم.
✅این دوره برای افرادی طراحی شده که به دنبال نظم بیشتری در زندگی شخصی و کاریشان هستند. کسانی که…
✅ مدرس: ناهید عبدی
«انضباط آزادی است.»
✔️وقتی حس کنترل بیشتری بر ذهن و زندگیمان داریم که به گفتهٔ جوکووبلینک، منظمتر باشیم.
✅این دوره برای افرادی طراحی شده که به دنبال نظم بیشتری در زندگی شخصی و کاریشان هستند. کسانی که…
Audio
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from نوشتباز|یادداشتهای یک پزشک-نویسنده|میترا جاجرمی
📍کمالگرایی: فرصت یا مانع؟
دیروز در وبینار نوشتیار دوستی پرسید: «هر روز مینویسم، اما فکر میکنم نوشتههایم خوب نیستند و به علت کمالگرایی منتشرشان نمیکنم. چه کنم؟» در پاسخ ایشان، میخواهم از تجربهی خودم بگویم شاید کمککننده باشد. از وقتی به خاطر دارم، همیشه میخواستم در هر کاری که انجام میدهم، از دیگران بهتر باشم. این روحیه نتیجه هم میداد. در تمام دوران تحصیل، شاگرد اول بودم. در مسابقات علمیای که برگزار میشد جزو نفرات برتر بودم. ساعتها درس میخواندم، به کلاسهای مختلف میرفتم، تست میزدم و در آزمونهای آزمایشی شرکت میکردم تا بتوانم در رشتهی پزشکی که بهترین رشتهی گروه تجربی بود، پذیرفته شوم.
کمالگرایی هنوز هم در من وجود دارد، اما بهتدریج این روحیه را متوجه خودم کردم. اکنون به جایی رسیدهام که نمیخواهم از دیگران بهتر باشم، میخواهم هر روز نسخهای بهتر و کمالیافتهتر از خودم باشم. در ابتدای راه نوشتن، همهی ما بد مینویسیم. این یک واقعیت است و بهتر است که آن را قبول کنیم. اما این موضوع منِ کمالگرا را از ادامه دادن بازنمیدارد، بلکه کمکم میکند تا بیشتر تلاش کنم تا هر روز بهتر بنویسم. کمالگرای واقعی کسی است که آنقدر ادامه میدهد و پافشاری میکند که هر روز به کمال مطلوبش نزدیکتر شود. برخی دچار انفعال هستند، کاری نمیکنند و این بیعملی را به گردن کمالگرایی میاندازند. مواظب باشید اهمالکاری یا تنبلی را با کمالگرایی اشتباه نگیرید.
بگذارید مثالی برایتان بزنم. در دورهی «کتابنویسی» شرکت کرده بودم. قرار بود طی یک ماه یک کتاب غیرداستانی بنویسیم. بیشتر دوستان چند صفحهای نوشتند و بعد هم رها کردند، اما من ادامه دادم. سخت بود؟ البته. کار دشواری بود. زمان کمی داشتم و اولین باری بود که میخواستم کتاب بنویسم. اما کمالگرایی به کمکم آمد. با خودم گفتم در حال حاضر، کمال من نوشتن و به اتمام رساندن این کتاب است، پس چند ساعت در روز وقت گذاشتم و نوشتم. نسخهی اولیهی کتاب در عرض سه هفته نوشته شد و نتیجهی آن کتابی شد با عنوان «بنویس تا زنده بمانی» که چاپ شد و بازخوردهای خوبی هم داشت.
نمیگویم شاهکار خلق کردم، اما همین که توانستم کاری را انجام دهم که بیشتر افراد نمیکنند، از خودم راضیام. اگر کمالگرا نبودم، مثل بقیه در میانهی راه متوقف میشدم. کمالگرایی انگیزهای است که مرا رو به جلو میراند. در طی این دو سال و اندی هر روز چیزی منتشر کردهام و به قول استاد تا الان که لولو مرا نخورده است. گاهی ما ترسهایمان را پشت نقاب «کمالگرایی» پنهان میکنیم. مطمئنید به دلیل کمالگرایی منتشر نمیکنید؟ شاید میپندارید خوب مینویسید و میترسید با انتشار و در معرض دید قرار دادن نوشتههایتان، این تصور خواهد شکست. شاید هم میل به دیده شدن در شما زیاد است و میترسید منتشر کنید و کسی محل گربه به نوشتههایتان نگذارد و دلسرد شوید.
دیروز در وبینار نوشتیار دوستی پرسید: «هر روز مینویسم، اما فکر میکنم نوشتههایم خوب نیستند و به علت کمالگرایی منتشرشان نمیکنم. چه کنم؟» در پاسخ ایشان، میخواهم از تجربهی خودم بگویم شاید کمککننده باشد. از وقتی به خاطر دارم، همیشه میخواستم در هر کاری که انجام میدهم، از دیگران بهتر باشم. این روحیه نتیجه هم میداد. در تمام دوران تحصیل، شاگرد اول بودم. در مسابقات علمیای که برگزار میشد جزو نفرات برتر بودم. ساعتها درس میخواندم، به کلاسهای مختلف میرفتم، تست میزدم و در آزمونهای آزمایشی شرکت میکردم تا بتوانم در رشتهی پزشکی که بهترین رشتهی گروه تجربی بود، پذیرفته شوم.
کمالگرایی هنوز هم در من وجود دارد، اما بهتدریج این روحیه را متوجه خودم کردم. اکنون به جایی رسیدهام که نمیخواهم از دیگران بهتر باشم، میخواهم هر روز نسخهای بهتر و کمالیافتهتر از خودم باشم. در ابتدای راه نوشتن، همهی ما بد مینویسیم. این یک واقعیت است و بهتر است که آن را قبول کنیم. اما این موضوع منِ کمالگرا را از ادامه دادن بازنمیدارد، بلکه کمکم میکند تا بیشتر تلاش کنم تا هر روز بهتر بنویسم. کمالگرای واقعی کسی است که آنقدر ادامه میدهد و پافشاری میکند که هر روز به کمال مطلوبش نزدیکتر شود. برخی دچار انفعال هستند، کاری نمیکنند و این بیعملی را به گردن کمالگرایی میاندازند. مواظب باشید اهمالکاری یا تنبلی را با کمالگرایی اشتباه نگیرید.
بگذارید مثالی برایتان بزنم. در دورهی «کتابنویسی» شرکت کرده بودم. قرار بود طی یک ماه یک کتاب غیرداستانی بنویسیم. بیشتر دوستان چند صفحهای نوشتند و بعد هم رها کردند، اما من ادامه دادم. سخت بود؟ البته. کار دشواری بود. زمان کمی داشتم و اولین باری بود که میخواستم کتاب بنویسم. اما کمالگرایی به کمکم آمد. با خودم گفتم در حال حاضر، کمال من نوشتن و به اتمام رساندن این کتاب است، پس چند ساعت در روز وقت گذاشتم و نوشتم. نسخهی اولیهی کتاب در عرض سه هفته نوشته شد و نتیجهی آن کتابی شد با عنوان «بنویس تا زنده بمانی» که چاپ شد و بازخوردهای خوبی هم داشت.
نمیگویم شاهکار خلق کردم، اما همین که توانستم کاری را انجام دهم که بیشتر افراد نمیکنند، از خودم راضیام. اگر کمالگرا نبودم، مثل بقیه در میانهی راه متوقف میشدم. کمالگرایی انگیزهای است که مرا رو به جلو میراند. در طی این دو سال و اندی هر روز چیزی منتشر کردهام و به قول استاد تا الان که لولو مرا نخورده است. گاهی ما ترسهایمان را پشت نقاب «کمالگرایی» پنهان میکنیم. مطمئنید به دلیل کمالگرایی منتشر نمیکنید؟ شاید میپندارید خوب مینویسید و میترسید با انتشار و در معرض دید قرار دادن نوشتههایتان، این تصور خواهد شکست. شاید هم میل به دیده شدن در شما زیاد است و میترسید منتشر کنید و کسی محل گربه به نوشتههایتان نگذارد و دلسرد شوید.
Audio
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
https://www.tg-me.com/shahinkalantari/11681
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
📣۱۰۰ داستان | دورهی جامع داستان کوتاه
🔥تمرکز این دوره بر آموزش و نگارش داستان کوتاه است:
در دورهی «۱۰۰ داستان» ۱۰۰ داستان کوتاه تمرینی مینویسیم.
🍀در این دوره:
۱۰۰ داستان کوتاه میخوانیم.
۱۰۰ داستان کوتاه مینویسیم.
با ایدههای بیشماری برای نوشتن…
🔥تمرکز این دوره بر آموزش و نگارش داستان کوتاه است:
در دورهی «۱۰۰ داستان» ۱۰۰ داستان کوتاه تمرینی مینویسیم.
🍀در این دوره:
۱۰۰ داستان کوتاه میخوانیم.
۱۰۰ داستان کوتاه مینویسیم.
با ایدههای بیشماری برای نوشتن…
©️جان آپدایک، فرهنگ نوین گفتهها، ص ۱۶۹
#قصار #از_نوشتن
@shahinkalantari
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Audio
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
نقشهی راه تبدیل علایق به کسبوکار اینترنتی از طریق تولید محتوا
@shahinkalantari
بهترین تمرینها برای شروع نویسندگی
نویسندگی و کارآفرینی چگونه با هم ترکیب میشوند؟
چگونه موضوع مناسبی برای فعالیت در یک حوزهی خاص انتخاب کنیم؟
چرا همهی ما باید با دو مهارت «تولید محتوا» و «تبلیغنویسی» آشنا باشیم؟
با چه مدلها و برنامههایی میتوان یک کسبوکار اینترنتی را به جریان درآمدی پایداری رساند؟
چگونه در مسیر نویسنده-کارآفرین شدن تداوم داشته باشیم؟
چگونه سفارشها و پروژههای پولسازی در زمینهی تولید محتوا و تبلیعنویسی دریافت کنیم؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نقشهی راه تبدیل علایق به کسبوکار اینترنتی از طریق تولید محتوا
@shahinkalantari
بهترین تمرینها برای شروع نویسندگی
نویسندگی و کارآفرینی چگونه با هم ترکیب میشوند؟
چگونه موضوع مناسبی برای فعالیت در یک حوزهی خاص انتخاب کنیم؟
چرا همهی ما باید با دو مهارت «تولید محتوا» و «تبلیغنویسی» آشنا باشیم؟
با چه مدلها و برنامههایی میتوان یک کسبوکار اینترنتی را به جریان درآمدی پایداری رساند؟
چگونه در مسیر نویسنده-کارآفرین شدن تداوم داشته باشیم؟
چگونه سفارشها و پروژههای پولسازی در زمینهی تولید محتوا و تبلیعنویسی دریافت کنیم؟
@shahinkalantari
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
وبینار_نویسنده_کارآفرین_شاهین_کلانتری.pdf
2.6 MB
Audio
وبینار نوشتیار را بشنوید | ۲۵
☁️ نکات متنوعی دربارهی نوشتن و نویسندگی
✉️ وقتی واژهنامه به دادمان میرسد
🎞 تماشای ویدیوی وبینار در یوتیوب
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM