Telegram Web Link
👀ساعت خواب

این هم شیوه‌یی جالب برای تأکید روی اهمیت ویژه‌ی یک نکته است؛ اینکه بگویی که اگر تمام نکات دیگر را هم از یاد بردید یا جدی‌ نگرفتید مهم نیست اما این یک نکته را هرطورشده به خاطر بسپارید. ببیند متیو واکر در فهرست «۱۲ نکته برای داشتن خواب سالم*» چگونه از این روش بهره برده:

«به یک برنامه خواب پایبند باشید. هر روز ساعتی مشخص بخوابید و بیدار شوید. مردم به‌عنوان موجوداتی که بنده‌ی عادت هستند، برای سازگاری با تغییرات الگوی خواب مشکل دارند. خوابیدن اضافی در آخر هفته، کمبود خواب در طور هفته را به‌طور کامل جبران نمی‌کند و بیدار شدن در صبح روز اول هفته را هم دشوارتر می‌کند. زنگ ساعت را برای زمان خواب‌تان تنظیم کنید. ما اغلب زنگ ساعت را برای زمان بیدارشدن تنظیم می‌کنیم، اما در مورد زمان خواب نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم. اگر فقط یک توصیه وجود داشته باشد که از این دوازده نکته به یاد داشته باشید و آن را به کار بگیرید،‌باید همین نکته باشد.»

راستش، بحث تکنیک و مکنیک بهانه بود، این حرف واکر را نقل کردم بلکه حیا کنم و از امشب مثل آدمیزاد بخوابم. معیار خوشبختی ما را باش؛ خوابیدن رأس ساعت یازده شب.

شاهین کلانتری

*کتاب «چرا می‌خوابیم؟»، ترجمه‌ی ناهید ملکی، نشر نوین، ص ۳۷۳

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ویژگی نثر الماس‌گونه

«نثر الماس‌گونه» اصطلاحی‌ست که اکبر رادی از آن برای توصیف برخی آثارش که با «انضباطی فولادین» نوشته به کار می‌برد و ویژگی اصلی چنین نثری را اینگونه بیان می‌کند:

«تکرار یک کلمه یا کلمات مشابه به پاره‌ای از طبایع خوش نمی‌آید. به‌خصوص سخن‌سنج‌ها این دستور را خیلی خوب رعایت می‌کنند. تکرار از یک‌سو می‌تواند نشانگر فقر نویسنده باشد و از سوی دیگر بی‌حوصلگی و سرسری و باری به هر جهت بودن تلقی شود. این برای من خوشایند نیست، اما دیده‌ام نویسندگانی را که خیلی راحت از کنار این مسائل می‌گذرند. مثلاً قشنگ، زیبا، خوشگل، جمیل و... هم‌معنا هستند، اما این کلمات برای نویسنده‌ی دقیق، شأن نزول واحدی ندارند و تشخیص وجوه افتراقی مترادفات، از تکرار آن‌ها جلوگیری می‌کند.*»

دو نکته را دریابیم:
یک) با دایره واژگان محدود نمی‌توان به نثر الماس‌گونه رسید. گسترش دایره‌ی واژگان نخستین اولویت نویسنده‌ است. جرج برنارد شاو می‌گوید: «تا زمانی که حداقل پنج مترادف برای هر کلمه ندانید، نویسنده نمی‌شوید.»

دو) دایره‌ واژگان وسیع نباید به ریخت‌وپاش کلمات منجر شود. آوردن چند مترداف در کنار هم هنری نیست. نثر الماس‌گونه زمانی شکل می‌گیرد که هر کلمه چنان دقیق سر جای خودش قرار بگیرد که هیچ مترادف دیگری نتواند به‌سادگی جایگزین آن شود.

خوشحالم که همسفران من در مدرسه نویسندگی در طول روز بارها به وبگاهی مانند «واژه‌‌دان» سر می‌زنند. گابریل گارسیا مارکز زمانی گفته بود: «تعجب می‌کنید اگر برایتان بگویم که من به کمکِ کوهی از لغت‌نامه‌ها می‌نویسم، و همیشه هم در پی لغت‌نامه‌هایی در زمینه‌ی مترادفات هستم.»

شاهین کلانتری

*هفته‌نامه‌ی «کتاب هفته»، شماره‌ی ۱۸۲، ۱۳۸۳، ص ۱۰

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤️شروع ماه تازه با یادداشت‌نویسی روزانه

🎙 در همین رابطه چهلمین قسمت پادکست نوشتیار را بشنوید

⬇️
دانلود: فایل ماهانه‌ی یادداشت‌نویسی

#بروبیابنویس
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📝هر آنچه می‌گویم

«هر آنچه توصیف می‌کنم تئاتر است، حتی آنجا که تئاتر موضوعِ مورد بحث نباشد.»
هوارد بارکر این جمله را ۴ بار در ۴ پاره‌ی کتاب «مرگ، آن یگانه و هنر تئاتر» که مجموعه‌یی از قطعه‌نوشتار است تکرار می‌کند. پنداری این ترجیع‌بند تمام سخنان اوست.

باری، گمانم درباره‌ی نوشته‌های بسیاری از ما هم این نکته صادق است، البته جای «تئاتر» می‌توان هر کلمه‌ی دیگری را جایگزین کرد. برای مثال:
«هر آنچه توصیف می‌کنم عشق است، حتی آنجا که عشق موضوعِ مورد بحث نباشد.»

شما چه واژه‌یی را برمی‌گزینید؟
 
شاهین کلانتری

 
*ترجمه‌ی علیرضا فخرکننده، نشر گام نو، ۱۳۸۹
 
#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Audio
✉️ سوادی که با خواندن و نوشتن به دست می‌آوریم

وبینار نو‌شتیار را بشنوید

☁️نکات متنوعی درباره‌ی نوشتن و نویسندگی

🎞 تماشای ویدیوی وبینار در یوتیوب

#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
😏نویسنده‌ی هزارچشم

با برخی نمونه‌های کوچک، بسیاری از نکات بزرگ را می‌توان گفت. شعرِ «تفاسیر*» از مرید البرغوثی از همین نمونه‌هاست:

«شاعری نشسته در کافه‌ای‌، شعر می‌نویسد
پیرزن
فکر می‌کند دارد به مادرش نامه می‌نویسد
زن جوان
فکر می‌کند دارد به دوست دخترش نامه می‌نویسد
کودک
فکر می‌کند دارد نقاشی می‌کند
تاجر
فکر می‌کند دارد معامله‌ای را بررسی می‌کند
گردشگر
فکر می‌کند دارد کارت پستالی می‌نویسد
کارمند
فکر می‌کند دارد قسط‌هایش را محاسبه می‌کند
مامور مخفی پلیس
گام بر می دارد، به آهستگی، به سوی او»

یکی از تمرین‌های ما در دوره‌‌ی نویسندگی خلاق نوشتن یک موقعیت واحد از زوایای مختلف است. چرا که با تلاش برای زدن عینک‌های جورواجور است که می‌توان به لحن‌ها و فضاها و ایده‌های متفاوت رسید.
شاید بتوان گفت نوشتن در اصل یعنی دیدن دنیا از گوشه‌‌های گوناگون. آیا آثار نویسندگان بزرگ را به خاطر همین وسعت دید نمی‌ستاییم؟

پیشنهاد تمرین:
بکوشید یک صحنه را دست‌کم از پنج منظر متنوع ببینید و توصیف کنید.

شاهین کلانتری

*ترجمه از انگلیسی: عادل بیابانگرد جوان

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Audio
✉️ سواد واقعی چگونه است؟ | نگاهی به کتاب «مسئله‌ی مدرسه» از نعمت‌‌الله فاضلی

وبینار نو‌شتیار را بشنوید

☁️نکات متنوعی درباره‌ی نوشتن و نویسندگی

🎞 تماشای ویدیوی وبینار در یوتیوب

#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
خوره‌گی

نویسندگی از سویی گره خورده با خوره‌گی. نویسنده‌ خوره‌‌ی گردآوری چیزهاست؛ خوره‌ی جمع‌آوری کلمات، لحظه‌ها،‌ حس‌ها، معانی، کتاب‌ها، گفت‌وگوها و... یکی از این خوره‌ها فراهم‌آوریِ سرنام‌هاست*؛ سرنام‌های سگ‌دار، مثل چشم‌های سگ‌دار که می‌گیرند و نمی‌رهند.

حالیا یکی از این سرنام‌ها:
«هفت راه غیر عملی»
در فهرست کتاب «بر نقد هنری چه آمد؟**» دیدمش. اصلن به همین خاطر خریدمش. آشنایی‌زدایی می‌کند. شاید این سرنام در جای دیگری جواب ندهد، اما با حال‌وهوای این کتاب می‌خواند.

با جمع‌آوریِ فعالانه‌ی چیزهاست که می‌توان به کشف الگوهای ناشناخته امید داشت.

شما بگویید:
جالب‌ترین سرنامی که به‌تازگی دیده‌اید چه بوده؟

شاهین کلانتری

*«سَرنام» برابرنهاد دیگری برای «تیتر» ‌است، افسوس که به‌اندازه‌ی «عنوان» بسامد بالایی ندارد.
**از جیمز الکینز، ترجمه‌ی مهسا فرهادی‌کیا، نشر حرفه هنرمند

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Audio
✉️ شروع کتاب «الفبای زندگی | خواندن و نوشتن به مثابهٔ استعاره» از نعمت‌‌الله فاضلی

وبینار نو‌شتیار را بشنوید

☁️نکات متنوعی درباره‌ی نوشتن و نویسندگی

🎞 تماشای ویدیوی وبینار در یوتیوب

#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایده‌ی خوب کجاست؟

فرض کن برای رسیدن به چشمه‌ باید یک ساعت راه بروی، اما تو هر بار پنج دقیقه به سمت چشمه می‌روی و منصرف می‌شوی و برمی‌گردی. حالا مضحک نیست که از تشنگی بنالی؟

نوشتن هم همینطور است:
تا دست‌کم یک ساعت، پیوسته و بی‌حواس‌پرتی، ننویسی، به ایده‌ی چشمگیری نمی‌رسی.

شاید بتوانم بگویم این مهم‌ترین درسی‌ست که در فرایند نوشتن آموخته‌ام.

شاهین کلانتری

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
💥شروع ۶۲مین دوره‌ی نویسندگی خلاق از مرداد ۱۴۰۳

✔️ فراخوان دور‌ه‌ی جدید نویسندگی خلاق (کلاس اصلی و پایه‌ی مدرسه نویسندگی)

👀۸ جلسه کلاس+۸ جلسه متن‌خوانی و بازخورد)

🌐 آنلاین (تمامی جلسات ذخیره هم خواهد شد)

✔️شرکت در این کلاس فقط پس از پذیرش در مصاحبه‌ی تلفنی با مدرس دوره (شاهین کلانتری) امکان‌پذیر است.

🟣شهریه: با تخفیف ویژه به طور موقت، یک میلیون و نهصد هزار تومان

🟢لینک جزئیات و سرفصل‌های دوره در سایت رسمی مدرسه نویسندگی:
madresenevisandegi.com/195

همچنین می‌توانید نظرات شرکت‌کنندگان‌ دوره‌های قبلی را در لینک زیر بخوانید:
https://shahinkalantari.com/yadegari

🔽برای درخواست ثبت‌نام نام و نام خانوادگی‌ و شماره‌ی تماستان را برای تیم پشتیبانی مدرسه نویسندگی ارسال کنید:

➡️
@nevisandeganim
👆
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تسکین‌گاهی از جمله‌ها

پوشه‌یی کوچک با جلدی پارچه‌یی می‌‌خواهد، پارچه‌یی با رنگی دلباز. هر جمله باید روی کاغذی جداگانه نوشته شود. قرار است این پوشه تسکین‌گاه باشد، تا هر بار که می‌گشاییش دلت گشوده شود. توی این پوشه از این جمله‌ها نگه‌ دار:

« هر آن‌چه زیباست، زیبا می‌‌ماند، حتا اگر پژمرده باشد.*»

شاهین کلانتری

*از ماکسیم گورکی، نقل از «فرهنگ نوین گفته‌ها»

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
Audio
✉️ چیزی که همیشه مایه‌ی شگفتی نویسنده است

وبینار نو‌شتیار را بشنوید

☁️نکات متنوعی درباره‌ی نوشتن و نویسندگی

🎞 تماشای ویدیوی وبینار در یوتیوب

#پادکست #نوشتیار
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تلف‌زارِ بین ۲ کار

کیست که از عملکردش ناراضی نباشد؟ این‌همه کتاب و کلاس درباره‌ی مدیریت زمان و افزایش بهره‌وری نشان می‌دهند که حل قضیه به این سادگی‌ها نیست.
به‌طور معمول دربار‌ه‌ی اینکه قبل یا هنگام انجام یک کار چطور بهتر عمل کنیم حرف بسیار است. اما درباره‌ی لحظه‌های حساسِ بین کارها کم‌تر گفته شده.

فرض کنید یک ساعت وقت می‌گذارید و یکی از کارهای مهم روزتان را انجام می‌دهید. تمام که شد چه می‌‌کنید؟
گوشی‌ دست می‌گیرد و در شبکه‌های اجتماعی پرسه می‌زنید؟ با همکارانتان گپ می‌زنید؟ چیزی می‌خورید؟
شاید هم همه‌‌ی این کارها را با هم انجام می‌دهید.
البته گاهی چنان سرمان شلوغ است که به‌ناچار فوری کار دیگری را می‌آغازیم، یا حتا همزمان چند کار انجام می‌دهیم و اصلن متوجه نمی‌شویم کدام کار کی شروع شده و کی تمام.

باری، حساس‌ترین لحظه‌ها همین وقفه‌های بین دو کار است. هر کسی باید عملکرد خودش را مدتی به دقت ثبت کند تا ببینید این زمان‌های میانی را چطور طی می‌کند.
آنوقت شاید متوجه بشیم دلیل هدررفت وقت ما کارهایی‌ست که از سر عادت لابه‌لای کارها انجام می‌دهیم.

چند دقیقه خبر خواندن، گپ‌وگفت بی‌خاصیت با اطرافیان، درگیر شدن در نشخورهای ذهنی و... رفتار اغلب ما در فواصل بین کارهاست (رفتارهای انرژی‌خور).
اما کدام‌یک از ما بین این کار تا آن کار دقایقی را صرف انجام حرکات کششی،‌ قدم‌زدن، مراقبه، چُرتی کوتاه، یا چند کلمه آزانویسی می‌‌کنیم (اقدامات انرژی‌زا)؟

برای انجام بهتر کارها باید به بهبود کیفیت فاصله‌ی بین کارها اندیشید.

پی‌نوشت:
واژه‌ی «تَلَف‌زار» را اول بار در شعری از احسان مهتدی دیدم. (البته نباید می‌گفتم «اول بار»، چون هنوز در جای دیگری به‌چشمم ‌نخورده.)

شاهین کلانتری

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
به عشقِ واژه

گاه متنی را می‌نویسد تنها به عشق استفاده از کلمه‌یی نویافته. بچگی وقتی کفش نو می‌خرید، دلش می‌خواست تا صبح با همان کفش‌ها بخوابد. بیدار شدن با کفش تازه لذتی چندچندان داشت. حالا کلمه‌ها همان کفش‌های کودکی‌اند. واژه را که یافت، آسیمه‌وار هر رقم جمله‌یی که بتواند با آن می‌سازد، حتا جمله‌های جفنگ و بی‌معنی. کلمه از ماهی لیزتر است. باید فوری بندازیش تو حوض مغزت.
او آموخته که با معناترین سخن‌ها پاری وقت‌ها از دل هذیان‌ها‌ بیرون می‌جهند.

شاهین کلانتری

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
خودآزاری‌های آموزنده

حرف درباره‌ی واژگانی‌ست که بسامد بالایی در گفته‌ها و نوشته‌های ما دارند. همان کلماتی که تکرارشان موجب ملال و دلزدگی از نوشتن‌ است، خاصه اگر بسیارنویس باشی.
برای مثال من در یادداشت‌های شخصی‌ام از «خب»، «حتا»، «باید»، «خوشحالم»، «پریشانم»، «اصلن»، «حتمن»، «اینطوری»، و «خیلی»، خیلی استفاده می‌کنم (اینجا سخن درباره‌ی معنا یا املای این واژه‌ها نیست که آن بحث دیگری‌ست. حساب‌ حروف اضافه‌ و ربط و نشانه‌یی مانند «را» و «که» و «از»، «و» و... هم جداست که گریزی از تکرار آن‌ها نیست.).

باری، گاهی می‌توان خودآزارانه از استفاده‌ی تکیه‌‌کلام‌ها و واژگان پرکاربرد پریخت.
این‌گونه محدودیت‌ها در کشف امکانات تازه‌ی زبانی مفیدند.

البته این کار محدود به کلمات نیست و در نحو زبان و جمله‌سازی هم می‌توان چنین کرد. مثلن انواعی از روش‌های جمله‌سازی را کنار بگذاریم و برای صورت‌بندیِ جملات از ساختارهای دیگر بهره ببریم.

برگردیم به کلمات: اگر بنا باشد، دستِ‌کم برای مدتی، بعضی از کلمات را استفاده نکنید، چه واژه‌هایی را برمی‌گزینید؟

شاهین کلانتری

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
به تو
تا تو
از تو
با تو
حرف اضافه هم
اگر همنشین شود
نقشی به دلنشینی زیباترین صفت‌ها دارد.


👤عادل بیابانگرد جوان | از کتاب «نام‌مان در هوا سرگردان است» | نشر نیلوفر

#شعر
@shahinkalantari
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تداعی خاطرات برای گسترش متن

«شبی، در یکی از ایالت‌های جنوبی (فکر کنم، در می‌سی‌سی‌پی بود)، در جاده‌ای پُررفت و آمد، بنزین ماشینم تمام شد. یک حلب خالی در دست، چندین کیلومتر را در جستجوی بنزین طی کردم. بالاخره جلوی یک ساختمان قدیمی، با ردیف ستون‌هایی که زیر نور مهتاب شبیه خرابه‌های یونانی به‌ نظر می‌رسیدند، رسیدم. کمک طلبیدم، ولی از هیچ‌کس جوابی نیامد. با نزدیک شدن به خانه متوجه شدم که در آتش سوخته است. فقط نمای باشکوهش باقی مانده بود. داخل خانه، مثل داخل گردویی کرم‌خورده، خالی بود. چندین شب متوالی خواب این خانه را دیدم. خانه‌ای که به طرفش پیش می‌رفتم، مرا به یاد آن انداخت. به‌رغم روشنایی‌ها و اتومبیل‌ها، احساس خلا می‌کردم. تصور می‌کردم در آن‌سوی در ورودی با توده‌ای فروریخته و ویران روبه‌رو خواهم شد.*»

در این پاره از رمان «مرد خیابان» نویسنده برای گسترش متن و شاخ‌وبرگ‌دادن به صحنه از تداعی خاطراتِ راوی بهره می‌برد.

این شیوه زمانی جواب می‌دهد که خاطره‌ی راوی حتا اگر ربط مستقیمی هم به سیر داستان ندارد، دستِ‌کم حس‌و‌حال فضا را تقویت کند، از طرفی چنین تداعی‌هایی چندان نباید طولانی باشند تا روند ماجرا را مختل کنند.

اما بهترین راه تمرین این شیوه انجام آن در یادداشت‌های روزانه است. هنگام نوشتن‌ رخدادهای روزانه درباره‌ی هر یک از موضوعات از خودتان بپرسید: «این اتفاق کدام خاطره یا خاطره‌هایم را به یادم می‌آورد؟»
با مداومت در این تمرین‌ به‌تدریج توان ویژه‌یی در گسترش متن‌هایتان خواهید یافت.

شاهین کلانتری

*فریدریک دار، ترجمه‌ی عباس آگاهی، نشر جهان کتاب، ص ۱۰۸

#تردیدار
شیوه‌های شاخ‌و‌برگ‌دادن به متن داستان | ۳
@Shahinkalantari @Tardidar
پرسشی و کتابی

کتابی را می‌خوانی و کیف می‌کنی، همان کتاب را به دیگری می‌دهی ولی هیچ نمی‌پسندد.
خیال می‌کنی از بی‌ذوقی و بی‌مایگی طرف است؟

هرمز انصاری گفته بود: «اگر پرسش نداشته باشید، پاسخ به هیچ درد شما نمی‌خورد.»

تو از آن کتاب خوشت آمده، چون جوابی بوده به سؤالی از تو. بنابراین دیگری تقصیری ندارد، شاید لازم باشد پیش از کتاب پرسشی را در او برانگیزی.

از دیگرسو، به کتابی فکر کن که اول بار سال‌ها پیش خوانده‌یی و نپسندیده‌یی، اما همان کتاب‌، پس از چند سال فاصله و دوباره‌خوانی به کتاب محبوبت تبدیل شده‌ است، چون تجربه تو را به پرسش مناسب آن کتاب رسانده است.

اگر دوست داشتی نام آن کتاب را برایم بنویس.

شاهین کلانتری

#تردیدار
@Shahinkalantari @Tardidar
2024/10/01 12:29:09
Back to Top
HTML Embed Code: