Telegram Web Link
سطر اول

الوین بروکس وایت در آغاز مقاله‌ی «ابهام شعر» می‌نویسد: «زنم از اتاق دیگر فریاد کشید، ”کاش شاعران می‌توانستند روشن‌تر سخن بگویند.”» در اینجا می‌‌بینیم که شنیدن سخنی جرقه‌ی ابتدایی نگارش مقاله را زده است.

بعد از سال‌ها کلنجار رفتن با یادداشت‌نویسی و کوشش برای یافتن راهی راحت و درعین‌حال خلاقانه برای ایده‌یابی به کشف ساده‌یی رسیده‌ام: یکی از بهترین جرقه‌ها برای نوشتنِ متن‌های کوتاه (و گاه بلند) سطری از گفته‌های اطرافیان است.

همسرتان می‌گوید: «تو چرا به جای این سریال‌های مزخرف، ‌بریکینگ بد را نمی‌بینی؟»
فرزند خردسالتان می‌گوید: «مامان! بابا چند سالگی سبیل درآورد؟»
مدیرتان می‌گوید: «با این مدل کار کردن به هیچ‌جا نمی‌رسی»

همه‌ی این‌ها می‌توانند جرقه‌ی نگارش یادداشتی کوتاه باشند.
این سخنان ‌شاید همان سطری‌اند که این ضرب‌المثل به آن اشاره دارد: «سطر اول را خدایان به شاعر هدیه می‌دهند و سطرهای بعد را شاعر می‌نویسد.»

به حرف‌های اطرافیانمان به شکل ایده‌یی بالقوه برای شروع نوشتن گوش بسپاریم؛ شاید حتا به‌این‌واسطه شنونده‌ی بهتری هم شدیم.

همین الان جمله‌یی به ذهنتان می‌رسد تا نوشتن بیاغازید؟


شاهین کلانتری

@ShahinKalantari
ShahinKalantari.com
#یادداشت_روز
مرگ
از من
هرچه باقی بگذارد
روزی
برای کشف دوباره‌ی تو به کار خواهد آمد



©️روزبه سوهانی | برسد به استخوان‌هایت

#شعر
@ShahinKalantari
MadreseNevisandegi.com
تکرار نیک

به این حرف سعید عقیقی بسیار میندیشم:
«در فاصله‌ی زندگی تا مرگ، فقط باید چند کار را به طور مداوم تکرار کرد. مشکل این است که خیلی‌ها آن چند کار را اشتباه انتخاب می‌کنند.»

اما چطور می‌توانیم به درست‌وغلط انتخاب‌هایمان پی ببریم؟
با اندیشیدن،‌ و برای تفکر چه چیزی بهتر از نوشتن، استمرار در نوشتن. نمی‌توانی ماهی یک بار نوک کلنگ را به زمین بکوبی و به آب برسی؛ عملکرد خویش را باید روز به روز بررسید و دگرگون ساخت.

شیوه‌ی من برای ارزیابی اقدامات تکرارشونده‌‌ام داشتن چک‌لیستی از کارهای ثابت روزانه است. البته تمام بخش‌های زندگی را نمی‌توان در یک فهرست گنجاند، ولی نیمی از عملکردمان را هم زیر ذره‌بین بگیریم غنیمت است. چک‌لیست سبب می‌شود آنچه تکرار می‌کنی واضح‌تر ببینی و کنش‌های اشتباهت زیر غبار روزمرگی بی‌عیب جلوه نکنند.

از تکرار به «تازگی» می‌رسی؟ شاید این معیار مناسبی برای سنجش رفتارمان باشد.

شاهین کلانتری


@ShahinKalantari
ShahinKalantari.com
#یادداشت_روز
در شهری کوچک دکتر جوان تابلوی مطبش را دم در نصب می‌کند و امیدوار منتظر مراجعه‌ی بیماران می‌ماند. چند روز می‌گذرد، کسی مراجعه نمی‌کند، چند روز دیگر... یک هفته... و بعد چند هفته‌ی دیگر می‌گذرد و دکتر جوان هنوز بیماری ندارد. از بی‌حوصلگی و‌ به امید درآمدی اندک سراغ نوشتن می‌رود. داستانی درباره‌ی یک کشتی معروف ارواح می‌نویسد. داستانش جنجال به پا می‌کند و نویسنده‌ی مشهوری می‌شود.
این نویسنده که موفقیتش را مدیون کسانی بود که به مطبش نیامدند، سر آرتور کونان دویل است.


©️گیتا گرکانی | یادداشت‌های روزانه

#قصار #از_نوشتن

@ShahinKalantari
MadreseNevisandegi.com
معلم‌ درنگ‌انگیز

در رؤیا داریوش آشوری را دیدم که مچ دستم را گرفته بود و می‌گفت ‘بیا برویم بالاپشت‌بام واژه بسازیم’😅. شاید بیش از هر کس خواب معلم‌هایم را می‌بینم (نه معلم‌‌های مدرسه)، معلم‌هایی که پس از مدرسه برگزیده‌‌ام.

به‌گمانم بهترین آموزگاران کسانی‌اند که به ما اهمیت چیزی را می‌فهمانند. درک اهمیت یک موضوع پایه‌ی کوشش جدی برای یادگیری آن موضوع است.

باری، نمی‌دانم از داریوش آشوری چیزی خوانده‌اید یا نه، نثر او یکی بهترین نمونه‌های نثر معاصر فارسی است و ذوقش در واژه‌سازی مایه‌ی حیرت و شایسته‌ی تحسین (برخی از آفرینه‌های واژگانی او: گفتمان، هم‌رسانی، آرمانشهر، همه‌پرسی، درسگفتار، رهیافت و…).

آشوری به ما اهمیت «زبان» را می‌نمایاند:
«همه‌مان مي‌دانيم که کار از يک جايِ عميق و ريشه‌دار خراب است، امّا از کجا؟ اگر نخواهيم با پاسخ‌هايِ سطحي گرفتاري‌هامان را از سر باز مي‌کنيم، مي‌خواهم خدمتِ سرورانِ عزيز‑ام عرض کنم که جدي‌ترين پرسشِ علمي و نيز «فلسفي» که ما دانشوران و «فيلسوفانِ» جهانِ سوّمي با آن رو به رو توانيم شد، همين است که «کارِ ما از کجا خراب است؟» من رويِ زبان انگشت مي‌گذارم و مي‌گويم که يک بخشِ اساسيِ خرابي در خانه‌ي فرهنگِ ما اين جاست. چه گونه مي‌شود با اين زبانِ نوشتاريِ تُنُک‌مايه و لنگ و بيمار علم و فلسفه و فرهنگِ مدرن را در کل فهميد و فهماند؟» (+)

و اما یکی از درنگ‌انگیزترین سخنان آشوری:
«ما باید فکر کردن بیاموزیم. فکر کردن از جاهای بسیار ساده و «ابتدایی»؛ از این که نقطه و ویرگول را کجا باید گذاشت و پرانتز را و پاراگراف را کجا باید باز کرد... این که ساده‌ترین و روشن‌ترین شکل این یا آن جمله در زبانِ ما چه می‌تواند باشد (یعنی، چه گونه می‌توان از شرِ کلیشه‌ها و قلمبه‌گویی‌ها، و در نتیجه، تاریکی‌ها و ابهام‌های زبان نوشتاری سنتی آزاد شد)... این که سروته مطلب را چه گونه باید به هم پیوست و دوخت‌ و ‌دوز کرد تا از وراجی و پریشان‌گویی پرهیز کرده باشیم. تا این که روزی -انشاءالله تعالی- به آن جا برسیم که به اندیشیدن درباره‌ی اندیشیدن برسیم و دکارت و کانت و هگل و هایدگر را هم بتوانیم ترجمه کنیم... آمین!» (+)

البته که رعایت نشانه‌گذاری از ما متفکر و نویسنده‌ی خلاق نمی‌سازد (به جوجه‌ویراستارها بنگرید که جز یقه‌جردادن برای «نیم‌فاصله» و «هکسره» نمی‌دانند).
دریافته‌ام که بی‌‌اعتنایی فرد به نقطه‌گذاری نشانه‌ی واضح بی‌دقتی او در مطالعه است. چطور کسی که حتا دو-سه کتاب را به‌‌دقت خوانده هنوز متوجه نشده که قبل از علامتی مثل ویرگول نباید فاصله گذاشت یا بعد از آن باید گذاشت؟ تأمل و تفکر از همین جاهای به‌ظاهر ساده آغاز می‌شود. بنابراین بی‌دقتی خودمان را با اینکه مضمون و محتوا مهم‌تر از علائم سجاوندی است توجیه نکنیم. کوشش برای استفاده‌ی درست از نشانه‌های نگارشی را نوعی ورزش ذهنی ببینیم.

شاهین کلانتری


@ShahinKalantari
ShahinKalantari.com
#یادداشت_روز
بی شارژر

فرض کنید موبایلی نو و مدل بالا به شما می‌دهند با باتری صددرصد شارژ. شما می‌توانید نهایت بهره را از این موبایل ببرید؛ اما مسئله‌ای هولناک در میان است: این موبایل شارژر ندارد. اصلن سوراخی ندارد که سیم شارژر را در آن فرو کنید. حالا از این موبایل چطور استفاده می‌کنید؟

در پندار من این استعاره‌یی از عمر ماست. خاموشی نزدیک‌تر از تصور است و شارژری هم در کار نیست. به صحیح‌ترین شکل ممکن هم که از این موبایل استفاده کنیم بیش از سه چهار روز روشن نمی‌ماند.

از اندیشیدن به مرگ نمی‌توان و نمی‌باید گریخت. گاهی که توی لایوها از مرگ می‌گفتم بعضی دوستان انگار که سوسک دیده باشند چندششان می‌شد. با پنهان‌کردن مرگ در زیر فرش نامیرا نمی‌شویم، فقط ناغافل ارزشمندترین دارایی‌مان،‌ یعنی عمر، مفت از چنگ می‌رود.

مرگ را توی ذهنمان «پین📌» می‌کنیم تا زندگی را فراموش نکنیم.


شاهین کلانتری


@ShahinKalantari
ShahinKalantari.com
#یادداشت_روز
یادنگاشت طردشدن‌ها

با یادآوری برخی خاطرات آدم یکهو حرکتی به جسمش می‌دهد یا زیر لب حرفی را زمزمه می‌کند. انگار که یادکرد آن خاطره هم به اندازه‌ی لحظه‌ی وقوع آن خجالت‌آور است، بنابراین با درآوردن صدایی یا حرکتی جسمی برای پرت‌کردن حوسمان، از رنج مرور می‌کاهیم. به‌گمانم اغلب طردشدن‌ها چنین حسی ایجاد می‌کنند.
اما اگر خاطرات کنفت‌شدن از چنین تأثیر حسی پررنگی برخوردارند چرا به آن‌ها به عنوان سوژه‌ی نوشتن ننگریم؟

لازمه‌ی تبدیل زخم و درد به نوشتن، روایتی صادقانه است. به این معنا که حتا از تمسخر خودمان هم نپرهیزیم. این نشانه‌ی کمبود حرمت نفس نیست. آن‌که به خود می‌خندند شاید عزت‌نفسش افزون‌تر از دیگران باشد.

نوشته‌ی آدم‌هایی را بیشتر می‌پسندم که دست‌انداختن خودشان را بهتر بلدند.

شاهین کلانتری


@ShahinKalantari
ShahinKalantari.com
#یادداشت_روز
گویا این‌طور تصور می‌کنیم که هر چه کامل‌تر به نظر آییم، هر چه بی‌نقص‌تر، بیشتر دوست داشته می‌شویم. در واقع عکس آن بیشتر احتمال دارد که درست باشد. هر چه بیشتر مایل باشیم ضعف‌های خود را در مقام انسان بپذیریم، دوست‌داشتنی‌تر خواهیم بود.

©️اورت شوستروم

#قصار
@ShahinKalantari
MadreseNevisandegi.com
برای چه می‌نویسی؟

برای چه می‌نویسی؟
به خاطرسپردن یا فراموش‌کردن؟
تنهاشدن یا به جمع پیوستن؟
نزدیک‌شدن یا دورشدن؟
فرار یا قرار؟
خوابیدن یا بیدارشدن؟
پُرشدن یا خالی‌شدن؟
کاستن یا افزودن؟
ساختن یا ویران‌ساختن؟
عقل یا جنون؟
مرگ یا زندگی؟
پرسیدن یا پاسخ‌دادن؟

شاید بگویی گاهی برای این و گاهی برای آن.

مهم نیست که پاسخ تو به این پرسش‌ها منطقی باشد؛ نوشتن پاسخی فرامنطقی یا شاعرانه هم سودمند است.

پاسخ هر پرسشی زمانی به خویشتن‌شناسی راه می‌دهد که مفصل بنویسی.
کوتاه ننویس.


شاهین کلانتری


@ShahinKalantari
ShahinKalantari.com
#یادداشت_روز
Forwarded from اهل نوشتن
🔴Daily Live | وبینار روزانه‌ی اهل نوشتن

🟢حضور برای همه آزاد و رایگان است.

«نوشتن، امید‌ به احیای معنایی از دست‌ رفته است.»
-موریس بلانشو


🔸برای اهل نوشتن:

سلسله وبینارهای رایگان «اهل نوشتن»
از شنبه تا چهارشنبه‌ی هر هفته، ساعت ۱۸


🔴 این وبینارها هیچوقت ذخیره نمی‌شود.

لینک ورود به وبینار:
👇
https://webinar.madresenevisandegi.com/ch/ahleneveshtan

🔸نکات فنی:

برای آنکه به‌خوبی در جریان بحث قرار بگیرید سر وقت در وبینار حاضر شوید. ما رأس ۶ عصر می‌آغازیم.

برای ورود به وبینار، گزینه‌ی «میهمان» را انتخاب کنید و سپس نام و نام خانوادگی خود را ثبت کنید. نیاز به نام کاربری و رمز عبور نیست.

 برای ورود به اسکای‌روم باید فیلترشکن خاموش باشد تا صدا و تصویر را با کیفیت بالاتری دریافت کنید.

دقت کنید که دکمه‌ی بلندگو در بخش بالای صفحه فعال باشد تا صدا را دریافت کنید.

هر وقت به مشکل خوردید صفحه را رفرش کنید.


📌لینک کانال اختصاصی وبینارهای روزانه:
👇
@ahleneveshtan


🔵خوشحالمان می‌کنید اگر وبینار اهل نوشتن‌ را به افرادی که حس می‌کنید نوشتن می‌تواند برایشان مفید باشد، معرفی کنید.
دنیا هیچ‌گاه بر وفق مرادم نبوده است و همین باعث نوشتن‌ام می‌شود.


©️فرهاد کشوری | از کتاب «فرهاد کشوری و هنر داستان‌نویسی»

#قصار #از_نوشتن
@ShahinKalantari
MadreseNevisandegi.com
همیشه از صفر

چقدر طاقت از صفر شروع‌کردن دارید؟
اگر قرار باشد هر روز از صفر شروع‌ کنید چی؟

توماس کارلایل زمانی گفت: «نوشتن هر داستان جدید، در ابتدا ناممکن به نظر می‌رسد.»
نویسندگی همیشه از صفر آغازیدن است.
اما جز جنبه‌ی مشقت‌بار ماجرا، همین نمی‌تواند دلیل علاقه‌ی ما به نوشتن باشد؟
نوشتن همواره فراخوان تجربه‌یی تازه است.

شاهین کلانتری


#یادداشت_روز
@ShahinKalantari
ShahinKalantari.com
لامپ اتاق برای جلب توجه چشمک می‌زند.
معلوم نیست مخاطبش منم؟ در و دیوار است؟ یا لامپ جدیدی که موهایش را رشته‌ای بسته؟
چشم برمی‌دارم و او ادامه می‌دهد. درازکش خودکاری می‌قاپم و شروع می‌کنم به نوشتن زیر سوسو لامپ.
حس نور مشعل را برایم تداعی می‌کند و از من گلادیاتوری می‌سازد که پس از مبارزه‌های بسیار، شبانگاه به قلعه خود بازگشته تا در نامه‌ای مفصل به معشوقی که نیست، از دلاوری‌های ناکرده‌اش ترانه‌ها بسراید.
بله امشب اینگونه در زمان سفر کردم.
دراز به دراز زیر یک لامپ نظربازِ چشمک‌زن با رقص یک لیان آبی بر سررسید سال نود و چهار.

شما چطور؟
چه چیزهایی می‌تواند پای شما را به سفرِ نوشتن باز کند؟
یک موسیقی؟
یک قلم ویژه؟
یک جنس کاغذ خاص؟
یک شعله‌‌ی شمع؟
یک خاطره‌؟
یک پنجره‌ی آوازه‌خوان؟
یا چند ترک ظریف روی دیوار اتاق؟

آیا واقعا برای یک نویسنده فرقی هم می‌کند؟
روزی از چخوف پرسیدند: "چطور برای نوشتن ایده فراهم می‌کنی؟"
چخوف در جواب دم‌دستی‌ترین شی را که یک جاسیگاری بود برداشت و گفت: "اگر الآن از من داستانی درباره‌ی یک جاسیگاری بخواهید، برای‌تان می‌‌نویسم."

|ماهان ابوترابی|

#یادداشت_روز

@mahanabootorabi
من به‌خاطر مخاطب نمی‌نویسم، به‌خاطر ادبیات می‌نویسم.


©️سوزان سانتاگ

#قصار #از_نوشتن
@ShahinKalantari
MadreseNevisandegi.com
بیداری تلخ

همین‌که شیفته‌ی شعرهای مسعود احمدی شدم و کنجکاوانه نامش را گوگلیدم دیدم همین یک‌سال پیش جهان را ترک گفته و چه تلخ، در اثر تصادف و ضربه‌ی مغزی، با رنج‌بردن در خانه و آسایشگاه تا مرگ.

احمدی در «برای بنفشه باید صبر کنی» می‌نویسد: «امروز را به فردا نمی‌دهم و این بیداری تلخ را به خوابی شیرین»
و این پرسش بزرگی‌ست درباره‌ی زیستن و نوشتن:
بیداری تلخ را ترجیح می‌دهی یا خواب شیرین را؟

در پی نوشتنی هستم که از رهگذر آگاهی از تلخی‌های بیداری راهنمای بودوباشی شیرین باشد.

شاهین کلانتری


#یادداشت_روز
@ShahinKalantari
ShahinKalantari.com
شعری از مسعود احمدی

©️از کتاب «برای بنفشه باید صبر کنی»

#شعر
@ShahinKalantari
MadreseNevisandegi.com
پشت‌ صحنه‌ی نوشتن

پیش از آن‌که بدانی باید از چه بنویسی مهم است که بفهمی درباره‌ی چه چیزهای نمی‌خواهی بنویسی.

امروز با دیدن ناشر-کاسب‌های اطراف دفتر کارم فکر کردم به نکته‌ی داهیانه‌یی برای نوشتن یادداشت رسیده‌ام:
ناشر واقعی کسی است که اگر امکان کار سودآورتری جز نشر برایش فراهم بود کماکان کار نشر را ترجیح بدهد.
کنایه به کاسب‌ناشرهایی که هیچ از کتاب نمی‌دانند و فقط به شوق رانت و سوبسید و مردم‌سواری کتاب‌سازی می‌کنند.

اما تا از آسانسور آمدم بالا معیارهایم یادم آمد. نوشتن چنین نق‌نامه‌یی چه فایده دارد؟ و اصلن آیا پرداختن به این نوع مضامین در اولویت من است؟

برای نوشتن، یا باید موضوع را دوست بدارم و یا روش و استدلال مطلوب و محکمی برای پرداختن به موضوعی نامطلوب داشته باشم. دومی را می‌گذارم برای مواقع ضروری.

شما از چه چیزهایی نمی‌نویسید؟


شاهین کلانتری


#یادداشت_روز
@ShahinKalantari
ShahinKalantari.com
2024/10/03 23:25:25
Back to Top
HTML Embed Code: