روشنترین آیات نور
@Maddahionlin
روشنترین آیات نور
یا فاطمه یا فاطمه
لبخند تو مرآت نور
یا فاطمه یا فاطمه
#زمینه🔊
#جدید 🔄
#ایام_فاطمیه🏴
#حسین_سیب_سرخی🎙
یا فاطمه یا فاطمه
لبخند تو مرآت نور
یا فاطمه یا فاطمه
#زمینه🔊
#جدید 🔄
#ایام_فاطمیه🏴
#حسین_سیب_سرخی🎙
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌷 #هر_روز_با_شهدا_4305🌷
#همان_هم_شد.
🌷محسن قبل از ازدواجش نذر کرده بود ۴۰ شب جمعه به جمکران برود. بچهام میرفت قم و از قم پیاده میرفت جمکران. وقتی به او گفتم خسته میشوی این همه راه را پیاده میروی، گفت که من برای امام زمان (عج) میروم، برای همین خسته نمیشوم.
🌷این خاطره همیشه در ذهنم است که این بچه به عشق امام حسین (ع) و امام زمان (عج) چه کارهایی میکرد. همیشه میگفت من میخواهم در راه رهبرم سرم را هدیه کنم و همان هم شد.
🌹خاطره ای به یاد شهید بیسر مدافع حرم محسن حججی
#راوی: مادر گرامی شهید
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
#همان_هم_شد.
🌷محسن قبل از ازدواجش نذر کرده بود ۴۰ شب جمعه به جمکران برود. بچهام میرفت قم و از قم پیاده میرفت جمکران. وقتی به او گفتم خسته میشوی این همه راه را پیاده میروی، گفت که من برای امام زمان (عج) میروم، برای همین خسته نمیشوم.
🌷این خاطره همیشه در ذهنم است که این بچه به عشق امام حسین (ع) و امام زمان (عج) چه کارهایی میکرد. همیشه میگفت من میخواهم در راه رهبرم سرم را هدیه کنم و همان هم شد.
🌹خاطره ای به یاد شهید بیسر مدافع حرم محسن حججی
#راوی: مادر گرامی شهید
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
🌷 #هر_روز_با_شهدا_4306🌷
❌️❌️ نوجوانان حتماً بخوانند.
#آقا_اومدم. #حسین_جان_اومدم.
🌷حوالی ظهر بود، گرما بیداد میکرد، دشمن که از ارتفاعات قلاویزان تارانده شده بود با تمام قوا سعی در بازپسگیری ارتفاعات داشت، نور آفتاب به سود آنها بود، رزمندهها که تمام شب مشغول عملیات بودند در این ساعات کمی خسته به نظر میآمدند. تدارکات نرسیده بود و بچهها تشنه بودند. در جاییکه فرمانده مقرر کرده بود، خسته و تشنه کیسههای شن را پر میکردند تا از گزند ترکشهای توپ و خمپاره در امان باشند. سنگرها بدون سقف بود، چون نه فرصتی برای این کار بود و نه خبری از تدارکات بود. دوربینم را برداشتم و برای گرفتن عکس در مسیر خاکریز حرکت کردم.
🌷صدای سوت توپ و خمپاره باعث میشد دائم که خیز بروم، بچههای رزمنده دیگر به خوبی با این صداها آشنا هستند. گوشها عادت میکند و میتوانی بفهمی که این صدای توپ از طرف خودیهاست یا دشمن تا بیجا خیز نروی! نمیدانم برای چند دقیقه چه شد که عراقیها جهنمی به پا کردند و آنچنان آتشی روی ما ریختند که مدتی درازکش روی زمین ماندم و با اصابت هر خمپاره و توپی بالا و پایین میشدم. کمی آرامش که ایجاد شد بلند شدم تا اطرافم را بینم. در ابتدا دود حاصل از این همه انفجار و خاک باعث شد درست متوجه اوضاع نشوم، گوشهایم تقریباً چیزی نمیشنید.
🌷به نظرم آمد که زمان از حرکت باز ایستاده و متوقف شده، از موج انفجارها کمی گیج بودم. دیدم بچههای زیادی به روی زمین افتادهاند، در همین زمان نگاهم به صورت نوجوانی افتاد که صورتش از برخورد خمپاره به نزدیکیاش سیاه شده بود و ترکشهای آن تمامی صورتش را گرفته بود. بیاختیار دوربینم را بالا آوردم و عکسی از او گرفتم. در حال حرکت بود و برای اینکه به زمین نیفتد از لبههای سنگرهای شنی کمک میگرفت. جلو رفتم، صدای زمزمهاش را میشنیدم، به آرامی میگفت: “آقا اومدم. حسین جان اومدم.”
🌷وقتی به او رسیدم دیگر رمقی برایش باقی نمانده بود و به زمین افتاد. او را به آرامی بغل کردم، همچنان نجوا میکرد. با تمام وجود امدادگر را صدا زدم. صورتش را بوسیدم و به او گفتم: عزیزم، فدات بشم، چیزی نیست و ناامیدانه برگشتم و باز امدادگر را به یاری خواستم. حالا اشکهایم با خونهای زلال او در هم آمیخته شده بود، دیگر نجوا نمیکرد و به آسمان چشم دوخته بود. امدادگر آمد، اما.... لحظهای بعد گفت: “کاری از دستم برنمیاد، شهید شده، برادر زحمت میکشی ببریش معراج شهدا.
🌷(معراج شهدا جایی بود که وقتی بچهها شهید میشدند، آنها را کنار هم میگذاشتند تا بچههای گردان تعاون آنها را به عقب منتقل کنند.) درحالیکه تمام بدنم میلرزید او را بغل کردم، انگار فرشتگان زیر پیکر پاکش را گرفته بودند. آنقدر سبک بود که به راحتی در بغلم جای گرفت و از زمین بلندش کردم. امدادگر با دست محل معراج شهدا را نشان داد. قبل از اینکه او را در کنار سایر شهدا بگذارم. صورتش را بارها و بارها بوییدم و بوسیدم، به خدا بوی عطر گل یاس میداد....
#راوی: آقای سید مسعود شجاعی طباطبایی، کاریکاتوریست فعلی و عکاس دوران دفاع مقدس (لحظه ثبت تصویری در جریان عملیات کربلای یک در منطقه قلاویزان)
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
❌️❌️ نوجوانان حتماً بخوانند.
#آقا_اومدم. #حسین_جان_اومدم.
🌷حوالی ظهر بود، گرما بیداد میکرد، دشمن که از ارتفاعات قلاویزان تارانده شده بود با تمام قوا سعی در بازپسگیری ارتفاعات داشت، نور آفتاب به سود آنها بود، رزمندهها که تمام شب مشغول عملیات بودند در این ساعات کمی خسته به نظر میآمدند. تدارکات نرسیده بود و بچهها تشنه بودند. در جاییکه فرمانده مقرر کرده بود، خسته و تشنه کیسههای شن را پر میکردند تا از گزند ترکشهای توپ و خمپاره در امان باشند. سنگرها بدون سقف بود، چون نه فرصتی برای این کار بود و نه خبری از تدارکات بود. دوربینم را برداشتم و برای گرفتن عکس در مسیر خاکریز حرکت کردم.
🌷صدای سوت توپ و خمپاره باعث میشد دائم که خیز بروم، بچههای رزمنده دیگر به خوبی با این صداها آشنا هستند. گوشها عادت میکند و میتوانی بفهمی که این صدای توپ از طرف خودیهاست یا دشمن تا بیجا خیز نروی! نمیدانم برای چند دقیقه چه شد که عراقیها جهنمی به پا کردند و آنچنان آتشی روی ما ریختند که مدتی درازکش روی زمین ماندم و با اصابت هر خمپاره و توپی بالا و پایین میشدم. کمی آرامش که ایجاد شد بلند شدم تا اطرافم را بینم. در ابتدا دود حاصل از این همه انفجار و خاک باعث شد درست متوجه اوضاع نشوم، گوشهایم تقریباً چیزی نمیشنید.
🌷به نظرم آمد که زمان از حرکت باز ایستاده و متوقف شده، از موج انفجارها کمی گیج بودم. دیدم بچههای زیادی به روی زمین افتادهاند، در همین زمان نگاهم به صورت نوجوانی افتاد که صورتش از برخورد خمپاره به نزدیکیاش سیاه شده بود و ترکشهای آن تمامی صورتش را گرفته بود. بیاختیار دوربینم را بالا آوردم و عکسی از او گرفتم. در حال حرکت بود و برای اینکه به زمین نیفتد از لبههای سنگرهای شنی کمک میگرفت. جلو رفتم، صدای زمزمهاش را میشنیدم، به آرامی میگفت: “آقا اومدم. حسین جان اومدم.”
🌷وقتی به او رسیدم دیگر رمقی برایش باقی نمانده بود و به زمین افتاد. او را به آرامی بغل کردم، همچنان نجوا میکرد. با تمام وجود امدادگر را صدا زدم. صورتش را بوسیدم و به او گفتم: عزیزم، فدات بشم، چیزی نیست و ناامیدانه برگشتم و باز امدادگر را به یاری خواستم. حالا اشکهایم با خونهای زلال او در هم آمیخته شده بود، دیگر نجوا نمیکرد و به آسمان چشم دوخته بود. امدادگر آمد، اما.... لحظهای بعد گفت: “کاری از دستم برنمیاد، شهید شده، برادر زحمت میکشی ببریش معراج شهدا.
🌷(معراج شهدا جایی بود که وقتی بچهها شهید میشدند، آنها را کنار هم میگذاشتند تا بچههای گردان تعاون آنها را به عقب منتقل کنند.) درحالیکه تمام بدنم میلرزید او را بغل کردم، انگار فرشتگان زیر پیکر پاکش را گرفته بودند. آنقدر سبک بود که به راحتی در بغلم جای گرفت و از زمین بلندش کردم. امدادگر با دست محل معراج شهدا را نشان داد. قبل از اینکه او را در کنار سایر شهدا بگذارم. صورتش را بارها و بارها بوییدم و بوسیدم، به خدا بوی عطر گل یاس میداد....
#راوی: آقای سید مسعود شجاعی طباطبایی، کاریکاتوریست فعلی و عکاس دوران دفاع مقدس (لحظه ثبت تصویری در جریان عملیات کربلای یک در منطقه قلاویزان)
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
امام صادق ع فرمود : در شب ساعتی است که هیچ بنده مؤمنی در آن دعایی نمی کند، مگر اینکه دعایش مستجاب می شود و آن از نیمه شب تا ثلث آخر شب است.
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
امامزمان(عج)
@ZIAFAT_ZOHOORR
🌺 امام زمان اشجع الناس است...
او کریم است...
صاحب کل زمین و زمان است...
او منتهی الحلم است...
🌼 آیا کسی که چنین مولایی داشته باشد در به در و درمانده میشود؟؟؟
🎙دکتردولتی
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج
#کانال_شهیدمحمـدنکـاحی
♥️ @shahidnekahi
او کریم است...
صاحب کل زمین و زمان است...
او منتهی الحلم است...
🌼 آیا کسی که چنین مولایی داشته باشد در به در و درمانده میشود؟؟؟
🎙دکتردولتی
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج
#کانال_شهیدمحمـدنکـاحی
♥️ @shahidnekahi
📝 #معرفی_شهید | شهرداری که با شهادتش همه شهر را عزادار کرد
🔹دکتر حبیب الله پیروی جزو نخستین پزشکانی بود که بخاطر تخصص به جبهه رفت، در ابتدای جنگ به سراغ مجروحان میرفت و در اواسط جنگ جراحیهای سرپایی را برای رزمندگان انجام میداد.
🔸پیروی، از اساتید برجسته جراحی ایران، فوق تخصص جراحی عروق، استاد و مدیر گروه جراحی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی قربانی مبارزه با #کرونا شد.
🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
#معرفی_شهید | #شهدای_سلامت
🔹دکتر حبیب الله پیروی جزو نخستین پزشکانی بود که بخاطر تخصص به جبهه رفت، در ابتدای جنگ به سراغ مجروحان میرفت و در اواسط جنگ جراحیهای سرپایی را برای رزمندگان انجام میداد.
🔸پیروی، از اساتید برجسته جراحی ایران، فوق تخصص جراحی عروق، استاد و مدیر گروه جراحی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی قربانی مبارزه با #کرونا شد.
🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
#معرفی_شهید | #شهدای_سلامت
📝 #معرفی_شهید |
🔸"شهید محمد تقی زاده " زمزمه علاقه اش به رشته پلیسی و کارآگاهی از دوران دبیرستان آغاز شد که خانواده به دلیل نگرانیهایشان در مورد این حرفه او را متقاعد کردند تا از رفتن به این رشته منصرف شود. وی بعد از اخذ مدرک لیسانس در رشته زیست شناسی بخاطر علاقه فراوان به دانشگاه پلیس رفت. شهید محمد تقی زاده حین دستگیری سارقین اموال مسروقه توسط افرادی ناشناس در درگیری مسلحانه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
🔸"شهید محمد تقی زاده " زمزمه علاقه اش به رشته پلیسی و کارآگاهی از دوران دبیرستان آغاز شد که خانواده به دلیل نگرانیهایشان در مورد این حرفه او را متقاعد کردند تا از رفتن به این رشته منصرف شود. وی بعد از اخذ مدرک لیسانس در رشته زیست شناسی بخاطر علاقه فراوان به دانشگاه پلیس رفت. شهید محمد تقی زاده حین دستگیری سارقین اموال مسروقه توسط افرادی ناشناس در درگیری مسلحانه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
🌹❥✺﷽ ✺❥🌹
🌹 #قرار_شبانه2172🌹
#ای_خدا_یاد مرا از #شهدا دور نکن
هر شب ده تا گل #صلوات هدیه به روح مطهر
یکی از #شهدا داریم.💐
هدیه امشب را تقدیم میکنیم به روح مطهر
🌷 #شهید_مهرداد_بیات🌷
اجرتون با شهدا🌷🌙💫
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
🌹 #قرار_شبانه2172🌹
#ای_خدا_یاد مرا از #شهدا دور نکن
هر شب ده تا گل #صلوات هدیه به روح مطهر
یکی از #شهدا داریم.💐
هدیه امشب را تقدیم میکنیم به روح مطهر
🌷 #شهید_مهرداد_بیات🌷
اجرتون با شهدا🌷🌙💫
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
♥️ @shahidnekahi
کاظم هر شب توی #خلسه حرف میزد.😩 انقدر که دیگر برای بعضیها عادی شده بود؛
ولی ما به محض اینکه به خلسه میرفت، دورش جمع میشدیم.
جذابیت ماجرا وقتی بیشتر شد که طرف صحبتش #شهدا شدند😳
یک شب دورش جمع شدیم؛ حرفهای عجیبی میزد...
#شهید_کاظم_عاملو🌿
【@shahid_ketabi1】
ولی ما به محض اینکه به خلسه میرفت، دورش جمع میشدیم.
جذابیت ماجرا وقتی بیشتر شد که طرف صحبتش #شهدا شدند😳
یک شب دورش جمع شدیم؛ حرفهای عجیبی میزد...
#شهید_کاظم_عاملو🌿
【@shahid_ketabi1】
خداوندا به پهلوی شکسته بی بی زهرا، آبروی ما مریز، گناهنمون ببخش و بریز
خداوندا آنی و کمتر از آنی ما را به خود وا مگذار💙
خداوندا آنی و کمتر از آنی ما را به خود وا مگذار💙
چشمان آلوده به گناه و معصیت ما به دیدار حضرتش منور بگردان
خداوندا به آبروی چهارده معصوم، به ناله های امام زمان، قلم عفوت بر جرم و جرایم این بنده حقیر بکش💙
خداوندا به آبروی چهارده معصوم، به ناله های امام زمان، قلم عفوت بر جرم و جرایم این بنده حقیر بکش💙
دل هارا سطل زباله نکنید
ارزش دل رو فقط خدا میدونه نه بشر'
اورحلری آشغال قابی اِلَمیین
اورحلرین ارزشین فقط الله بیلر نه بشر'
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
ارزش دل رو فقط خدا میدونه نه بشر'
اورحلری آشغال قابی اِلَمیین
اورحلرین ارزشین فقط الله بیلر نه بشر'
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
🤲الهــــــی . . .
درمان دردهایی که به هیچکس نمیتوان گفت
در دست های توست . . .
ما را محتاج دست های ناآشنا مکن . . .
آمین یا ارحم الراحمین..💙
درمان دردهایی که به هیچکس نمیتوان گفت
در دست های توست . . .
ما را محتاج دست های ناآشنا مکن . . .
آمین یا ارحم الراحمین..💙