بهعلت تغییر ساعت در آمریکا و اروپا
برنامهی بامداد در بهار و تابستان
پنجشنبهها یک ساعت زودتر
و در ساعت ۱۸ بهوقت تهران پخش خواهد شد.
(۱۶:۳۰ به وقت اروپای مرکزی)
شعر و موسیقی و ترانه
با واتساپ برنامه تماس بگیرید و شعر بخوانید:
+4740572356
اگر به ماهواره و «کانال وان» دسترسی ندارید
میتوانید برنامه را زنده از اینجا ببینید:
https://fa.ch1.cc/live-tv/
مهدی موسوی
برنامهی بامداد در بهار و تابستان
پنجشنبهها یک ساعت زودتر
و در ساعت ۱۸ بهوقت تهران پخش خواهد شد.
(۱۶:۳۰ به وقت اروپای مرکزی)
شعر و موسیقی و ترانه
با واتساپ برنامه تماس بگیرید و شعر بخوانید:
+4740572356
اگر به ماهواره و «کانال وان» دسترسی ندارید
میتوانید برنامه را زنده از اینجا ببینید:
https://fa.ch1.cc/live-tv/
مهدی موسوی
Forwarded from سید مهدی موسوی
متن زیر را سالها پیش نوشته و منتشر کرده بودم و به درخواست شما و به بهانهی روز توهینآمیز «دختر»!! آن را بازنشر میدهم:
برای من دختر بودن و باکرگی، ارزش نیست که به خاطرش به کسی تبریک بگویم. اگر روزی بود که بهانهاش «دخترِ کسی بودن» بود و تبریک پدرها به دخترانشان (حالا هر سن و سال و ازدواجکرده یا نکرده) من هم «شاید» در این بازی شریک میشدم.
اما وقتی دلیل نامگذاری یک روز (با توجه به سبقهی تاریخیاش) باکرگی یا ازدواجنکردن است و قرار است آدمها را به دو دستهی «دختر» و «زن» تقسیم کنیم!! به نظر من نه تبریک دارد و نه تسلیت. یک مسئله و انتخاب شخصی است که به خود افراد مربوط است.
درواقع با وجود تمام مخالفتهای جدیام با ازدواجکردن هنرمندان و آدمهای باهوش (که دلایلش در این متن کوتاه نمیگنجد)، اعتقاد راسخ دارم که زیر کمر و زندگی شخصی هر کس فقط به خود او مربوط است و هیچکس حق اظهارنظر ندارد.
و یقین دارم که باکرگی نه ضدارزش و نه ارزش است و فقط تصمیمی است که به خود افراد مربوط است.
اپیزود دوم یک شعر بلند:
تشنّجم در دستت، تو و زمینلرزه
فرار کردنِ از سالها زن هرزه
به فیلم دیدن، در مبلهای یکنفره
به زندگی چسبیدن، شبیه یک حشره
به هرزگی تنم روی داغی نفسی
به شعر خواندن من روی تختخواب کسی
به بحث علمی آهستهی درِ گوشت!
مقاله خواندن، از دیدگاه آغوشت
به گریه کردنِ من در حقوقِ جاریِ زن
به بوسههای تو با نقد ساختارشکن
به بغض کردن و مُهر طلاق را خوردن
به پارک/ رفتنت و چای داغ را خوردن
درست میمیرم تا تو را غلط نکنم!
به اینهمه میچسبم که گریهات نکنم...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
برای من دختر بودن و باکرگی، ارزش نیست که به خاطرش به کسی تبریک بگویم. اگر روزی بود که بهانهاش «دخترِ کسی بودن» بود و تبریک پدرها به دخترانشان (حالا هر سن و سال و ازدواجکرده یا نکرده) من هم «شاید» در این بازی شریک میشدم.
اما وقتی دلیل نامگذاری یک روز (با توجه به سبقهی تاریخیاش) باکرگی یا ازدواجنکردن است و قرار است آدمها را به دو دستهی «دختر» و «زن» تقسیم کنیم!! به نظر من نه تبریک دارد و نه تسلیت. یک مسئله و انتخاب شخصی است که به خود افراد مربوط است.
درواقع با وجود تمام مخالفتهای جدیام با ازدواجکردن هنرمندان و آدمهای باهوش (که دلایلش در این متن کوتاه نمیگنجد)، اعتقاد راسخ دارم که زیر کمر و زندگی شخصی هر کس فقط به خود او مربوط است و هیچکس حق اظهارنظر ندارد.
و یقین دارم که باکرگی نه ضدارزش و نه ارزش است و فقط تصمیمی است که به خود افراد مربوط است.
اپیزود دوم یک شعر بلند:
تشنّجم در دستت، تو و زمینلرزه
فرار کردنِ از سالها زن هرزه
به فیلم دیدن، در مبلهای یکنفره
به زندگی چسبیدن، شبیه یک حشره
به هرزگی تنم روی داغی نفسی
به شعر خواندن من روی تختخواب کسی
به بحث علمی آهستهی درِ گوشت!
مقاله خواندن، از دیدگاه آغوشت
به گریه کردنِ من در حقوقِ جاریِ زن
به بوسههای تو با نقد ساختارشکن
به بغض کردن و مُهر طلاق را خوردن
به پارک/ رفتنت و چای داغ را خوردن
درست میمیرم تا تو را غلط نکنم!
به اینهمه میچسبم که گریهات نکنم...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
بررسی اشعار #طاهره قرةالعین
با موزیکهایی از احمد ظاهر، محمدرضا شجریان، محسن نامجو و...
و شعرخوانی زنده
با اجرای #مهدی_موسوی
برنامهی این هفته را در اینجا ببینید:
https://youtu.be/XwPLkc6NUec?si=Iq5BdzhkjX2rFq2f
با موزیکهایی از احمد ظاهر، محمدرضا شجریان، محسن نامجو و...
و شعرخوانی زنده
با اجرای #مهدی_موسوی
برنامهی این هفته را در اینجا ببینید:
https://youtu.be/XwPLkc6NUec?si=Iq5BdzhkjX2rFq2f
نوجوان زل زده به تلویزیون، میکند آه و ناله مردِ کچل
هر دو در یک نمایش محضند! مثل یک زوج توی ماهعسل
بغل هم، کنارِ هم، در تخت، عکس یک زوجِ واقعاً خوشبخت
با همند و بدون ربط به هم، مثل مربوطیِ اتل به متل!
گیر کرده میان یک حلقه، توی انگشت یا مسیر جهان
شب به فکر فرار و صبحِ بعد، باز تکرارِ قصه از اوّل
زن فقط گریه میکند شاید، بعد از آن چند بار میزاید
قصهی ترسناک زندگیاش هالووینیست بی کدوتنبل!
رهسپار عبور میشود و چمدان بسته دور میشود و
باز برگشت میخورد مثلِ سرنوشتِ چکی بدون محل
مرد توی اداره میپوسد، بالشش را گرفته میبوسد
در فراموشی است با الکل، فکر آرامش است با منقل
خشمگین است، نابهنجار است، چونکه از زندگیش بیزار است
عصبانی شبیه بمب اتم، بیاثر مثل سازمان ملل!
هر دو از رنج زندگی بیزار، همهی عمر فکرِ راهِ فرار
ناتوانند از ادامهشدن مثلِ پاهای خسته از تاول
تن سپردن به تازیانهی باد، جفتگیریِ کاملا آزاد
عشق خوب است یا غریزهی محض؟! زندگی توی شهر یا جنگل؟!
■
نوجوان بعدِ یک خودارضایی، مانده در اضطراب و تنهایی
- کات!...
فوراً لباس میپوشد، میرود سمت خانه مرد کچل
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
هر دو در یک نمایش محضند! مثل یک زوج توی ماهعسل
بغل هم، کنارِ هم، در تخت، عکس یک زوجِ واقعاً خوشبخت
با همند و بدون ربط به هم، مثل مربوطیِ اتل به متل!
گیر کرده میان یک حلقه، توی انگشت یا مسیر جهان
شب به فکر فرار و صبحِ بعد، باز تکرارِ قصه از اوّل
زن فقط گریه میکند شاید، بعد از آن چند بار میزاید
قصهی ترسناک زندگیاش هالووینیست بی کدوتنبل!
رهسپار عبور میشود و چمدان بسته دور میشود و
باز برگشت میخورد مثلِ سرنوشتِ چکی بدون محل
مرد توی اداره میپوسد، بالشش را گرفته میبوسد
در فراموشی است با الکل، فکر آرامش است با منقل
خشمگین است، نابهنجار است، چونکه از زندگیش بیزار است
عصبانی شبیه بمب اتم، بیاثر مثل سازمان ملل!
هر دو از رنج زندگی بیزار، همهی عمر فکرِ راهِ فرار
ناتوانند از ادامهشدن مثلِ پاهای خسته از تاول
تن سپردن به تازیانهی باد، جفتگیریِ کاملا آزاد
عشق خوب است یا غریزهی محض؟! زندگی توی شهر یا جنگل؟!
■
نوجوان بعدِ یک خودارضایی، مانده در اضطراب و تنهایی
- کات!...
فوراً لباس میپوشد، میرود سمت خانه مرد کچل
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Forwarded from واران (جلیل صفربیگی)
«مجموعه_نو_رباعیهای_جلیل_صفربیگی.pdf
966.6 KB
🔻نورباعی🔻
مجموعه نورباعی .جلیل صفربیگی
بنا به درخواست تعدادی از دوستان عزیز ،نسخه الکترونیک کتاب " نورباعی" تقدیم می شود.
@js313
مجموعه نورباعی .جلیل صفربیگی
بنا به درخواست تعدادی از دوستان عزیز ،نسخه الکترونیک کتاب " نورباعی" تقدیم می شود.
@js313
Bi Meyli
Amir Azimi - Www.Bia2Music.Ws
بی میلی
خواننده و آهنگساز: امیر عظیمی
تنظیم: بابک خزایی
ترانه: سید مهدی موسوی
(کورس ترانه: میلاد مفرد)
@seyedmehdimoosavi2
خواننده و آهنگساز: امیر عظیمی
تنظیم: بابک خزایی
ترانه: سید مهدی موسوی
(کورس ترانه: میلاد مفرد)
@seyedmehdimoosavi2
Forwarded from سید مهدی موسوی
رمان هزار و چند شب.pdf
4.8 MB
در مدرسهی «تیزهوشان کرج» اگر که ناظم و بعدا مدیری نظیر «امیرعبدالله اسحاقی» وجود داشت که کودکی و نوجوانی ما را به جهنم تبدیل کرده بود، اما بچههایی بودند و هستند که در حوزههای مختلفی نظیر علم و هنر در ایران و جهان مطرح شدند و از آن روزهای کابوسی به سلامت گذشتند.
از آن نسل طلایی بعضیها به زندان رفتند، خیلیها جلای وطن کردند، بعضی برای پول و مقام به خیلی چیزها تن دادند و عدهی دیگری هم (مثل رفیقم «مهدی باقرپور») مردند و ما را با این جهان سراسر رنج و اندوه، تنها گذاشتند.
اما آن نسل تمام نشد. اصلا آگاهی و تفکر تمامشدنی نیست. در همان مدرسه بچههایی رشد کردند که یکی از آنها «سارینا» شد؛ دختری زیبا و باهوش که از سن و زمان خودش سالها جلوتر بود و به همین جرم توسط رژیم ایران کشته شد.
سارینا از آن ستارههایی است که میتواند الگویی برای نسل امروز ایران باشد. چند کانال تلگرام داشت و عکس میگرفت و متن مینوشت و موزیک به اشتراک میگذاشت. مؤدب بود و منطقی و مهربان اما قوی و سازشناپذیر با هر آنچه درست نمیدانست.
فیلمهایی که از خودش و حرفهایش مانده است، نشان میدهد که حضور او در خیابانها از سر هیجان نوجوانانه نبود و حاصل پختگی و تفکر بود. حاصل ذهنی زیبا در سرزمینی که جایی برای زیبایی نیست.
#سارینا_اسماعیل_زاده طرفدار تیم دورتموند بود. من اتفاقا بعد از فینال جامجهانی ۱۹۹۰ و آن پنالتی مشکوک و اشکهای مارادونا، دل خوشی از آلمان نداشتم. اما امسال در فینال لیگ قهرمانان، طرفدار تیم دورتموندم؛ به یاد سارینا و به یاد خندههای زیبایش که تا ابد در قلب من جاری است.
بچههای نسل جدید تیزهوشان کرج خیلی وقتها به من پیام میدهند. قبلا از دیوار مدرسه میگفتند و عکس من که از تابلوی ورودیهای قدیمی کنده شده است! و امروز از سارینا میگویند و جای خالیاش و راهی که تا ابد ادامه خواهد داشت.
بچههای این نسل میدانند که المپیادها و کنکورها و... میگذرند اما آنچه باقی میماند شرافت و آزادگی است... و من این بچهها را عاشقانه، مانند فرزندانی که هرگز نداشتم، دوست دارم و خواهم داشت. ❤️
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
از آن نسل طلایی بعضیها به زندان رفتند، خیلیها جلای وطن کردند، بعضی برای پول و مقام به خیلی چیزها تن دادند و عدهی دیگری هم (مثل رفیقم «مهدی باقرپور») مردند و ما را با این جهان سراسر رنج و اندوه، تنها گذاشتند.
اما آن نسل تمام نشد. اصلا آگاهی و تفکر تمامشدنی نیست. در همان مدرسه بچههایی رشد کردند که یکی از آنها «سارینا» شد؛ دختری زیبا و باهوش که از سن و زمان خودش سالها جلوتر بود و به همین جرم توسط رژیم ایران کشته شد.
سارینا از آن ستارههایی است که میتواند الگویی برای نسل امروز ایران باشد. چند کانال تلگرام داشت و عکس میگرفت و متن مینوشت و موزیک به اشتراک میگذاشت. مؤدب بود و منطقی و مهربان اما قوی و سازشناپذیر با هر آنچه درست نمیدانست.
فیلمهایی که از خودش و حرفهایش مانده است، نشان میدهد که حضور او در خیابانها از سر هیجان نوجوانانه نبود و حاصل پختگی و تفکر بود. حاصل ذهنی زیبا در سرزمینی که جایی برای زیبایی نیست.
#سارینا_اسماعیل_زاده طرفدار تیم دورتموند بود. من اتفاقا بعد از فینال جامجهانی ۱۹۹۰ و آن پنالتی مشکوک و اشکهای مارادونا، دل خوشی از آلمان نداشتم. اما امسال در فینال لیگ قهرمانان، طرفدار تیم دورتموندم؛ به یاد سارینا و به یاد خندههای زیبایش که تا ابد در قلب من جاری است.
بچههای نسل جدید تیزهوشان کرج خیلی وقتها به من پیام میدهند. قبلا از دیوار مدرسه میگفتند و عکس من که از تابلوی ورودیهای قدیمی کنده شده است! و امروز از سارینا میگویند و جای خالیاش و راهی که تا ابد ادامه خواهد داشت.
بچههای این نسل میدانند که المپیادها و کنکورها و... میگذرند اما آنچه باقی میماند شرافت و آزادگی است... و من این بچهها را عاشقانه، مانند فرزندانی که هرگز نداشتم، دوست دارم و خواهم داشت. ❤️
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
بهعلت تغییر ساعت در آمریکا و اروپا
برنامهی بامداد در بهار و تابستان
پنجشنبهها یک ساعت زودتر
و در ساعت ۱۸ بهوقت تهران پخش خواهد شد.
(۱۶:۳۰ به وقت اروپای مرکزی)
شعر و موسیقی و ترانه
با واتساپ برنامه تماس بگیرید و شعر بخوانید:
+4740572356
اگر به ماهواره و «کانال وان» دسترسی ندارید
میتوانید برنامه را زنده از اینجا ببینید:
https://fa.ch1.cc/live-tv/
مهدی موسوی
برنامهی بامداد در بهار و تابستان
پنجشنبهها یک ساعت زودتر
و در ساعت ۱۸ بهوقت تهران پخش خواهد شد.
(۱۶:۳۰ به وقت اروپای مرکزی)
شعر و موسیقی و ترانه
با واتساپ برنامه تماس بگیرید و شعر بخوانید:
+4740572356
اگر به ماهواره و «کانال وان» دسترسی ندارید
میتوانید برنامه را زنده از اینجا ببینید:
https://fa.ch1.cc/live-tv/
مهدی موسوی
بررسی اشعار #لعبت_والا
از شاعران زن تاثیرگذار در شعر معاصر فارسی
و پخش موسیقیهایی ماندگار
و شعر و دکلمهی جمعی از شاعران
در برنامهی #بامداد این هفته
اگر پخش زندهی برنامه را از دست دادهاید
تکرار آن را از اینجا ببینید:
https://youtu.be/ZtYghnnc7zc?si=T778h9boNdQvH4YQ
از شاعران زن تاثیرگذار در شعر معاصر فارسی
و پخش موسیقیهایی ماندگار
و شعر و دکلمهی جمعی از شاعران
در برنامهی #بامداد این هفته
اگر پخش زندهی برنامه را از دست دادهاید
تکرار آن را از اینجا ببینید:
https://youtu.be/ZtYghnnc7zc?si=T778h9boNdQvH4YQ
YouTube
لعبت والا در برنامهی بامداد با اجرای مهدی موسوی
@MehdiMousavi
برنامه بامداد، برنامهای مخصوص شعر و موسیقی
هر جمعه عصر از شبکه ماهوارهای چنل وان
با اجرای سید مهدی موسوی
برای شعرخوانی در زمان اجرای برنامه تماس بگیرید
یا دکلمههایتان را به واتساپ مجله ادبی بامداد بفرستید.
Mehdi Moosavi
برنامه بامداد، برنامهای مخصوص شعر و موسیقی
هر جمعه عصر از شبکه ماهوارهای چنل وان
با اجرای سید مهدی موسوی
برای شعرخوانی در زمان اجرای برنامه تماس بگیرید
یا دکلمههایتان را به واتساپ مجله ادبی بامداد بفرستید.
Mehdi Moosavi
مرا برهنه کن از هر چیز
از این نقاب دروغینم
مرا بگیر از آدمها
که در کنار تو بنشینم
سیاهچالهای از هیچم
که تا ابد پُرِ از خالیست
تضادیام که تناقض نیست!
که شاد هستم و غمگینم
بگو به مردمِ دیوانه
که گم شوند از این خانه!
چه توی جشن تولدها
چه در مراسم تدفینم!
برای نیستیِ مطلق
نشستهام به فراموشی
که میلِ شمع به خاموشی
که شوقِ شعله به بنزینم
که لحظهی پرش از بامم
که چارپایهی اعدامم
بهغیر درد نمیدانم
بهغیر رنج نمیبینم
تویی، امیدِ بهاری دووور!
منم، سقوطتر از یک برگ
که هیچچیز بهغیر از مرگ
نبود مایهی تسکینم
لب از مکیدن دندانهات
تن از حرارت پستانهات
به یأس فلسفیاش شک کرد
به باد داد دل و دینم
تویی رهاترِ از هر باد
که دلسپرده ولی آزاد
من اعتیادترین موجود
به چشمهات، به مورفینم!
که یک پرندهای و در اوج
که سنگیام ته اقیانوس
دلم خوش است که خوشحالی!
اگر که اینهمه پایینم
کنار تو، وسط تختم
هزار بغضم و خوشبختم
تضادیام که تناقض نیست
که تلخ هستم و شیرینم
مرا بگیر از آدمها...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
از این نقاب دروغینم
مرا بگیر از آدمها
که در کنار تو بنشینم
سیاهچالهای از هیچم
که تا ابد پُرِ از خالیست
تضادیام که تناقض نیست!
که شاد هستم و غمگینم
بگو به مردمِ دیوانه
که گم شوند از این خانه!
چه توی جشن تولدها
چه در مراسم تدفینم!
برای نیستیِ مطلق
نشستهام به فراموشی
که میلِ شمع به خاموشی
که شوقِ شعله به بنزینم
که لحظهی پرش از بامم
که چارپایهی اعدامم
بهغیر درد نمیدانم
بهغیر رنج نمیبینم
تویی، امیدِ بهاری دووور!
منم، سقوطتر از یک برگ
که هیچچیز بهغیر از مرگ
نبود مایهی تسکینم
لب از مکیدن دندانهات
تن از حرارت پستانهات
به یأس فلسفیاش شک کرد
به باد داد دل و دینم
تویی رهاترِ از هر باد
که دلسپرده ولی آزاد
من اعتیادترین موجود
به چشمهات، به مورفینم!
که یک پرندهای و در اوج
که سنگیام ته اقیانوس
دلم خوش است که خوشحالی!
اگر که اینهمه پایینم
کنار تو، وسط تختم
هزار بغضم و خوشبختم
تضادیام که تناقض نیست
که تلخ هستم و شیرینم
مرا بگیر از آدمها...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Forwarded from سید مهدی موسوی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اتفاق طنزی بوده که در ماجرای مرگ رییسی اتفاق نیفته؟
اینبار حماسهی پاره شدن خشتک حملکنندگان تابوت 😁
اینبار حماسهی پاره شدن خشتک حملکنندگان تابوت 😁
Forwarded from فاطمه اختصاری
این-تخته،-سیاه-است-نسخه-موبایلی.pdf
1.4 MB
.
«این تخته، سیاه است»، مجموعهداستانی با موضوع «معلم»، شامل آثاری از بیست و یک نویسنده است.
عاطفه اسدی عزیز همت کرده و این مجموعه را به مناسبت روز معلم (سالروز درگذشت ابوالحسن خانلری) تهیه و با انتشارات سایهها منتشر کرده است.
این کتاب هدیهای از طرف نویسندگان داستانها به سید مهدی موسوی است که سالهای سال بار سنگین معلمی را بر دوش کشیده و میکشد.
من نیز این افتخار را داشتهام که در کنار بیست نویسندهی دیگر، با یک داستان کوتاه به نام «قبیله» در این مجموعه حضور داشته باشم.
تا حالا مجموعهای با این موضوع را نخوانده بودم، و میتوانم بگویم نیمی از داستانها را واقعا دوست داشتم، و تعدادی را هم تلاشهایی از نویسندگان جوان میدانم که شاید این مجموعه برایشان تلنگری بوده است برای ورود به دنیای داستاننویسی حرفهای.
خواندن کتاب را توصیه میکنم و اگر به مبارزه با سانسور اعتقاد دارید، پیشنهاد میکنم در نشر کتاب سهیم باشید و آن را برای دوستانتان بفرستید.
@fateme_ekhtesari
«این تخته، سیاه است»، مجموعهداستانی با موضوع «معلم»، شامل آثاری از بیست و یک نویسنده است.
عاطفه اسدی عزیز همت کرده و این مجموعه را به مناسبت روز معلم (سالروز درگذشت ابوالحسن خانلری) تهیه و با انتشارات سایهها منتشر کرده است.
این کتاب هدیهای از طرف نویسندگان داستانها به سید مهدی موسوی است که سالهای سال بار سنگین معلمی را بر دوش کشیده و میکشد.
من نیز این افتخار را داشتهام که در کنار بیست نویسندهی دیگر، با یک داستان کوتاه به نام «قبیله» در این مجموعه حضور داشته باشم.
تا حالا مجموعهای با این موضوع را نخوانده بودم، و میتوانم بگویم نیمی از داستانها را واقعا دوست داشتم، و تعدادی را هم تلاشهایی از نویسندگان جوان میدانم که شاید این مجموعه برایشان تلنگری بوده است برای ورود به دنیای داستاننویسی حرفهای.
خواندن کتاب را توصیه میکنم و اگر به مبارزه با سانسور اعتقاد دارید، پیشنهاد میکنم در نشر کتاب سهیم باشید و آن را برای دوستانتان بفرستید.
@fateme_ekhtesari
بهعلت تغییر ساعت در آمریکا و اروپا
برنامهی بامداد در بهار و تابستان
پنجشنبهها یک ساعت زودتر
و در ساعت ۱۸ بهوقت تهران پخش خواهد شد.
(۱۶:۳۰ به وقت اروپای مرکزی)
شعر و موسیقی و ترانه
با واتساپ برنامه تماس بگیرید و شعر بخوانید:
+4740572356
اگر به ماهواره و «کانال وان» دسترسی ندارید
میتوانید برنامه را زنده از اینجا ببینید:
https://www.parsatv.com/m/name=Kanal-Yek
یا
https://fa.ch1.cc/live-tv/
مهدی موسوی
برنامهی بامداد در بهار و تابستان
پنجشنبهها یک ساعت زودتر
و در ساعت ۱۸ بهوقت تهران پخش خواهد شد.
(۱۶:۳۰ به وقت اروپای مرکزی)
شعر و موسیقی و ترانه
با واتساپ برنامه تماس بگیرید و شعر بخوانید:
+4740572356
اگر به ماهواره و «کانال وان» دسترسی ندارید
میتوانید برنامه را زنده از اینجا ببینید:
https://www.parsatv.com/m/name=Kanal-Yek
یا
https://fa.ch1.cc/live-tv/
مهدی موسوی
این هم یک برنامهی شاد شاد
پر از موسیقی و رقص
و البته به همراه شعرخوانی
تقدیم به تمام شادیهای فارسیزبانان جهان
از کشته شدن #ابراهيم_رئيسى
#IranIsHappy
اگر برنامه را از ماهواره زنده ندیدهاید
تکرار آن را از یوتیوب تماشا کنید:
https://youtu.be/IYBwaeIBIe4?si=Pm-KAgZmIG36-HF4
پر از موسیقی و رقص
و البته به همراه شعرخوانی
تقدیم به تمام شادیهای فارسیزبانان جهان
از کشته شدن #ابراهيم_رئيسى
#IranIsHappy
اگر برنامه را از ماهواره زنده ندیدهاید
تکرار آن را از یوتیوب تماشا کنید:
https://youtu.be/IYBwaeIBIe4?si=Pm-KAgZmIG36-HF4
YouTube
رقص و موسیقی شاد به همراه شعرخوانی در برنامه بامداد به مناسبت کشته شدن ابراهیم رئیسی
@MehdiMousavi
برنامه بامداد، برنامهای مخصوص شعر و موسیقی
هر جمعه عصر از شبکه ماهوارهای چنل وان
با اجرای سید مهدی موسوی
برای شعرخوانی در زمان اجرای برنامه تماس بگیرید
یا دکلمههایتان را به واتساپ مجله ادبی بامداد بفرستید.
Mehdi Moosavi
برنامه بامداد، برنامهای مخصوص شعر و موسیقی
هر جمعه عصر از شبکه ماهوارهای چنل وان
با اجرای سید مهدی موسوی
برای شعرخوانی در زمان اجرای برنامه تماس بگیرید
یا دکلمههایتان را به واتساپ مجله ادبی بامداد بفرستید.
Mehdi Moosavi
شعر، ای رنج پیوستهی من!
لب بگیر از لبِ بستهی من
سکس کن با تن خستهی من
احتیاجی به آغوش دارم
درک کن عمق تنهاییام را
دوستان مقواییام را
روزهای هیولاییام را
گرچه لبهای خاموش دارم
خسته از دوست و دشمن، از شهر!
آرزویم فقط رفتن از شهر
شهر میترسد از من، من از شهر!
مطمئنّم توهّم ندارم
خانهی خالی از رنگ هستم
حسّ آرامشِ جنگ هستم!
بیتفاوتتر از سنگ هستم
هیچ حسّی به مردم ندارم
غیرِ هر سال، جشنی و کیکی!
غیرِ با یادی از دوست، پِیکی!
جز سلامی و گاهی علیکی
بین ما ارتباطی نمانده
بینقابم! حجابی ندارم
عینک آفتابی ندارم
در دلم اضطرابی ندارم
چونکه راه نجاتی نمانده
خسته از یار هم شعر گفتم
بر سرِ دار هم شعر گفتم
بعد انکار هم شعر گفتم
چون ندارم عزیزی بهجز شعر
بغض تاریخ در چشمهایم
وارث رنج بیانتهایم
توی غربت نمانده برایم
واقعاً هیچچیزی بهجز شعر
راهِ من، آن تنِ بیگناهت
توی پیراهن راهراهت
قبلهام چشمهای سیاهت
عشقبازی، نماز شبم بود!
بی چپ و راست، مابِین بودم!
زخمِ بر گردنِ دِین بودم!
«طاهره قرةالعین» بودم
عشق تو تا ابد مذهبم بود
با تنِ غرقِ غم، سکس کردم!
از ازل تا عدم سکس کردم
با خود شعر هم سکس کردم
چون یکی بودن ما، رهاییست!
چیزهای زیادی ندارم
خستهام! شوق شادی ندارم
غیر تو اعتقادی ندارم
تا ابد مذهبم بیخداییست
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
لب بگیر از لبِ بستهی من
سکس کن با تن خستهی من
احتیاجی به آغوش دارم
درک کن عمق تنهاییام را
دوستان مقواییام را
روزهای هیولاییام را
گرچه لبهای خاموش دارم
خسته از دوست و دشمن، از شهر!
آرزویم فقط رفتن از شهر
شهر میترسد از من، من از شهر!
مطمئنّم توهّم ندارم
خانهی خالی از رنگ هستم
حسّ آرامشِ جنگ هستم!
بیتفاوتتر از سنگ هستم
هیچ حسّی به مردم ندارم
غیرِ هر سال، جشنی و کیکی!
غیرِ با یادی از دوست، پِیکی!
جز سلامی و گاهی علیکی
بین ما ارتباطی نمانده
بینقابم! حجابی ندارم
عینک آفتابی ندارم
در دلم اضطرابی ندارم
چونکه راه نجاتی نمانده
خسته از یار هم شعر گفتم
بر سرِ دار هم شعر گفتم
بعد انکار هم شعر گفتم
چون ندارم عزیزی بهجز شعر
بغض تاریخ در چشمهایم
وارث رنج بیانتهایم
توی غربت نمانده برایم
واقعاً هیچچیزی بهجز شعر
راهِ من، آن تنِ بیگناهت
توی پیراهن راهراهت
قبلهام چشمهای سیاهت
عشقبازی، نماز شبم بود!
بی چپ و راست، مابِین بودم!
زخمِ بر گردنِ دِین بودم!
«طاهره قرةالعین» بودم
عشق تو تا ابد مذهبم بود
با تنِ غرقِ غم، سکس کردم!
از ازل تا عدم سکس کردم
با خود شعر هم سکس کردم
چون یکی بودن ما، رهاییست!
چیزهای زیادی ندارم
خستهام! شوق شادی ندارم
غیر تو اعتقادی ندارم
تا ابد مذهبم بیخداییست
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2