Telegram Web Link
غزلی با احترام به «هرمان ملویل» و «بارتلبی محرّر»:

گفتند زیر لب که برو خوش باش
گفتند زیر لب که بگو: آری
من گیج در سطوح جهان بودم
هر لحظه پاره می‌شدم انگاری

با مرغ‌های تخم‌ شدن از درد
با گوسفندِ منتظرِ سلّاخ
با گاوهای شخم زدن در ترس
با اسب‌های بسته به هر گاری

مشغولِ کوفت کردنِ کوبیده
مشغولِ سکس با زنِ همسایه
مشغولِ شیشه و عرق و تریاک
مشغولِ جشن‌ها و عزاداری

بارانِ فحش، داخل ورزشگاه
تا صبح، پای تلویزیون بودن
گشتن میان پوچیِ اینترنت
پاساژ رفتن از سرِ بیکاری

هر صبح: در اداره خیال و چُرت
هر ظهر: پرسه توی خیابان‌ها
هر عصر: بحث، داخل یک کافه
هر شب: بغل گرفتنِ بیزاری!

یا بحثِ عکسِ خانمِ بازیگر
یا بحثِ دیر کردنِ یارانه
یا بحثِ لغو سهمیه‌ی کنکور
یا بحثِ فرقِ آبِ کُر و جاری

با قرص‌های سبز و سفید و زرد
با قرص‌های صورتی و قرمز
با قرص‌های آبی و نارنجی
با زل زدن به ساعتِ دیواری

گشتن برای ذرّه‌ای از امّید
گشتن میان خیسیِ یک بالش
گشتن برای لذّت و آرامش
در بسترِ غریبه‌ی تکراری

آینده‌ی رهاشده از سختی
دنیایی از توهّم خوشبختی!
بیداریِ به خاطرِ خوابیدن
خوابیدنِ به خاطرِ بیداری

با صفحه‌ی حوادث و جدول‌ها
با شایعاتِ داغِ قمر خانوم!
با درس‌های داخل دانشگاه
با حرف‌های کوچه‌و‌بازاری

گفتند زیر لب که بگو: آری
گفتند زیر لب که بگو: آری
من سست می‌شدم وسط تسلیم
با آن‌همه جنون و خودآزاری!

باید که خونِ توی قلم باشم
حتّی اگر همیشه‌ی غم باشم
ترجیح می‌دهم که خودم باشم
ترجیح می‌دهم که بگویم: نه!!

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Forwarded from سایه ها
این هفته چی بخونیم؟

در فرشته‌های کاغذی این هفته می‌خوانیم:

• معرفی رمان «تاتار خندان» نوشته‌ی «غلامحسین ساعدی»/ عاطفه اسدی

• معرفی «توتم و تابو»؛ چهار مقاله از «زیگموند فروید»/ محبوبه عموشاهی

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در قسمت Instant view ⚡️ بخوانید:

📎 فرشته‌های کاغذی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
Forwarded from سایه ها
گفت
از یکجا باید شروع کرد
به آب زد
رودخانه را با خود برد

| علی کریمی کلایه |

گاهنامه‌ی ادبی کرج، ویژه‌نامه‌ی علی کریمی کلایه، توسط انجمن شعر کرج در شهریور ماه ۱۴۰۲ منتشر و در مراسم بزرگداشت وی توزیع شد.
با توجه به درخواست برخی از دوستان و دوستداران وی برای تهیه این کتاب در داخل و خارج از کشور، نسخه‌ی الکترونیکی (pdf) آن برای دانلود رایگان در #نشر الکترونیک سایه‌ها در دسترس قرار گرفته است.
این کتاب در ۲۳۳ صفحه تهیه شده و ۳۷ نفر از اهالی کلمه با یادداشت، نقد، اشعار تقدیمی و ترجمه، از علی کریمی عزیز سخن گفته‌اند و مجموعه‌ای برای معرفی و شناخت بهتر او شکل داده‌اند.
گزیده‌ای از اشعار و داستان‌های کوتاه علی کریمی به همراه دستنوشته‌ها و تصاویری از او و آلبوم عکسی به همراه دوستانش نیز در پایان این کتاب منتشر شده است.
لازم به ذکر است که مجموعه‌ی آثار علی کریمی کلایه که شامل اشعار موزون، سپید، داستان کوتاه و رمان می‌باشد در آینده منتشر خواهد شد.

یاد و نامش جاوید

برای دانلود این یادنامه، روی لینک زیر کلیک کنید:
http://sayeha.org/ap4246
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
مثنوی «سورة‌الچهار!»

چهار هار...
قسم به چهارِ غاز شده!
چهار هار...
قسم به دری که باز شده
و تو چه می‌دانی که چهار چیست؟!
چهار
چهار مرتبه تکرار کن
که نیست چهار
به غیر رمز میان من و چهار نفر
بخوان:
چهار
بخوان مؤمنانه‌تر از هر ↓
کسی که ایمان آورده است
باز بخوان!
چهار
در شب اعدام و اعتراض
بخوان!
به یاد خون جوانان
به یاد اشک پدر
به یاد سکته‌ی مادر
به یاد بغض تو در ↓
شکنجه
باز شکنجه
شکنجه‌گاه
بخوان!
چهار
رمز من و تو در انفرادی
آه...
چهار
یک عدد عاشقانه‌‌ی بی‌مرز
چهار
علت پیدایش جهان، بالفرض!
بخوان
چهار
بخوان در تمام میدان‌ها
بخوان که با تو بخوانند تیرباران‌ها
در انفرادی‌ها
پای قبرها
بر دار
بخوان بلند
بخوان عاشق و بلند
چهار
چهار یک عدد عاشقانه است
بخوان
به یاد آنچه نگنجیده است توی زبان
بخوان
که با تو بخوانم رهاتر از شادی
بخوان
چهار
که رمزی‌ست شکل آزادی
بدون قاعده، قانون و شکل و محدوده
بخوان
چهار
که این رمز بین ما بوده
چهار بوسه‌ی بی‌وقفه از ازل به عدم
چهار مرتبه لبخند در نهایتِ غم
چهار خشم فروخورده در عزاداری
چهار مرتبه گفتن که دوستم داری
چهار قرن به دنبال یک نفر گشتن
چهار رفتنِ تا خودکشی و برگشتن
صدای گریه‌ی از چاهِ دستشویی‌ها
چهار قطره‌ی خون، توی بازجویی‌ها
مقدّس است
که رازی فراتر از عدد است
چهار
علتِ امّید در جهانِ بد است
و تو چه می‌دانی که چهار چیست؟!
که تو
چهار بودی و هستی
به جز تو نیست
که تو
شبیه خاطره‌ای گُنگ از وطن خوبی
دلیل قطعیِ هر چیزِ واقعا خوبی
بخوان
چهار
که ما پای دار خوشبختیم
که عاشقیم
که دیوانه‌وار خوشبختیم
بخوان
چهار...

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
HALLAJ
YASIN SAFATIAN
خواننده و آهنگساز: یاسین صفاتیان
شاعر: مهدی موسوی
میکس و مسترینگ: نوید جمشیدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اعتراض به سفر نماینده سازمان ملل به ایران
گفت‌وگو با مهدی موسوی، شاعر و نویسنده
@iranintltv
بغلم کن تو این شبِ برفی
خسته از انتظار، گریه نکن
بوسه‌هات داغِ ظهرِ مرداده!
مث ابر بهار گریه نکن

بغلم کن تو این شب برفی
خستگیتو بذار تو دستم
به تنم تکیه کن که حس بکنم
مث یه کوه، پشت تو هستم

خسته‌ای و دلت سفر می‌خواد
می‌خونی تو چشاش: موافقته!
مرد تو هیچ‌جور کامل نیست
امّا دیوونه‌وار عاشقته

معنی گریه‌هاتو می‌فهمه
همه‌ی رازهاتو می‌دونه
می‌تونه اون چشای غمگینو
توی هر حالتی بخندونه

.
بغلم کن تو این شب برفی
موهاتو باز کن، به باد بره!
ما دو دیوونه‌ی همیشگی و
جادّه مثل همیشه منتظره

بغلم کن تو این شب برفی
که خودش رو به شیشه می‌کوبه
بذار این جادّه تا همیشه بره
با تو هر جای این جهان خوبه

خسته‌ای و دلت سفر می‌خواد
می‌خونی تو چشاش: موافقته!
مرد تو هیچ‌جور کامل نیست
امّا دیوونه‌وار عاشقته

معنی گریه‌هاتو می‌فهمه
همه‌ی رازهاتو می‌دونه
می‌تونه اون چشای غمگینو
توی هر حالتی بخندونه

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Baghalam Kon (Embrace Me)
Hamed Moghaddam
"بغلم کن"، نسخهٔ صوتی (ام پی تری)

خواننده و آهنگساز: حامد مقدم
ترانه: سید مهدی موسوی
تنظیم: نیما نورمحمدی
میکس و مسترینگ: طاهر علیرمضانی
گفت‌وگوی جمعه ۲۳

مهمان
آرش چاکری، شاعر و نویسنده

میزبان:
مهدی موسوی، شاعر و نویسنده

جمعه ۱۳ بهمن ۱۴۰۲ /  ۲ فوریه
ساعت ۲۱ به وقت ایران


#یاری_مدنی_توانا
#گفتگوی_جمعه
@Tavaana_TavaanaTech
@seyedmehdimoosavi2
مودیه! بدقِلِق! بداخلاقه!
ناخودآگاه می‌ده آزارم
می‌ده آزار و دوستم داره
می‌ده آزار و دوستش دارم

ممکنه با یه حرف نامربوط
وسط کوچه‌ها رهام کنه
ممکنه موقع هماغوشی
با یه اسم دیگه صدام کنه

ممکنه خوبیای غمگینم
توو نگاهش شبیه عیب بشه!
بی‌خبر با یه گوشی خاموش
ممکنه چند هفته غیب بشه!!

اگه این دردو تا ابد بکشم
اگه از دست اون دیوونه بشم
باز دیوونه‌وار عاشقشم
باز دیوونه‌وار عاشقشم

بی‌قراره، حسوده، مشکوکه
از همه دوستام بیزاره
گریه‌مو درمیاره با حرفاش
باز می‌گه که دوستم داره!

می‌گم این وقت شب کجا بودی؟!
می‌گه عشقم چرا حسود شده؟!
جای بوسه‌ست روی گردنش و
می‌گه خورده به در، کبود شده!

می‌تونه خواب باشه، زیر پتو
از خیابونای شلوغ بگه
می‌تونه توو چشام زل بزنه
روز و شب، تا ابد دروغ بگه

اگه این دردو تا ابد بکشم
اگه از دست اون دیوونه بشم
باز دیوونه‌وار عاشقشم
باز دیوونه‌وار عاشقشم...

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
یه توپ با تردید می‌چرخه
توو یه زمین سبز، اون دورا
یه حسّ خوب مشترک شاید
بین من و زندون و مأمورا

هر شب بدون شام می‌خوابی
امشب ولی بی‌شام بیداری
با اسم ایران اون‌ور دنیا
رؤیای سبز تازه‌ای داری

بابا نشسته اون طرف، ساکت
مامان توو فکر گریه‌ای تازه
شاید بهار ما بیاد از راه
امشب با یه گل توی دروازه

شب لونه کرده توو دل و چشما
هر جا می‌ری انگار زندونه
شاید یه شوت محکم و جوندار
این شهر غمگینو بخندونه

واسه یه گل از شوق می‌میریم
شاید تموم شه این زمستونا
شاید برای بردن ایران
مردم بریزن توو خیابونا

بازی تموم می‌شه ولی مامان
مثل همیشه بالشش خیسه
دیگه کسی نیس توی این خونه
شب‌ها بلند شه شعر بنویسه

بازی تموم می‌شه ولی بابا
بیداره تا فردا کنار تخت
رؤیای ما جام‌جهانی بود
توو یه جهانِ واقعا خوشبخت!

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
در شماره‌ی جدید نشریه‌ی «هفته»، مطلبی از من و چند شعر از کتاب آخرم را بخوانید:
https://hafteh.ca/uploads/mag/n07.pdf
شعری از مجموعه‌ی "به روش سامورایی":

ای ساکِ بسته‌ی سفر از رؤیا
موهای خیسِ شعله‌ور از رؤیا!
ای اسبِ شاخدارتر از رؤیا
من جز تو هیچ‌چیز نمی‌دانم

شب‌ها صدای زنگ، برای تو
دنیای هفت‌رنگ برای تو
این «نروژ» قشنگ! برای تو
من کوچه‌های ابریِ «تهرانم»

عادت کنم به سردیِ شب باید!
دلداری‌ام نده که اگر... شاید...
در قطب، آفتاب نمی‌آید
هر چار فصل سال، زمستانم!

تو یک فرشته‌ای تهِ رؤیاهات
من شکّ بی‌نیازتر از اثبات
تو شوق بچّه موقع تعطیلات
من ترس‌های توی دبستانم

بغضی نشسته در سرِ من امشب
از لابه‌لای خنده‌ی تو بر لب
یعنی کدام آدمِ لامذهب
آزار داده است تو را جانم؟!

بگذار رنج و مشکل او باشم
احساس ترس، در دل او باشم
بگذار تا که قاتل او باشم!
من سال‌هاست داخل زندانم!!

هر عاشقی اگر که مردّد شد
هر قدر که زمین و زمان بد شد
هرگز نبوده است و نخواهد شد
یک لحظه حس کنم که پشیمانم

من آخرین مسافر تو هستم
تنها رفیق شاعر تو هستم!
که تا ابد به خاطر تو هستم
گرچه زیاد زنده نمی‌مانم...

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
امروز رأس ساعت ۱۹ به وقت تهران
در کانال وان
با برنامه‌ی زنده‌ی «بامداد»

شعر و موسیقی و ترانه
با واتساپ برنامه تماس بگیرید و شعر بخوانید:
+4740572356

اگر به ماهواره و «کانال وان» دسترسی ندارید
می‌توانید برنامه را زنده از اینجا ببینید:
https://ch1.cc/live-tv/
دوستان عزیزم. صفحاتی که در زیر به آنها اشاره شده، متعلق به خودم هستند و در آنها با افتخار مستقیما با شما در ارتباط هستم.
من (مهدی موسوی) بر اداره‌ی هیچ فن‌پیج و صفحه‌ی دیگری نظارت ندارم:

۱. اینستاگرام:
https://www.instagram.com/seyed.mehdi.moosavi

۲. فیس‌بوک:
https://www.facebook.com/seyedmehdimoosavi2

۳. کانال تلگرام:
https://www.tg-me.com/seyedmehdimoosavi2

۴. کانال واتساپ:
https://whatsapp.com/channel/0029VaGGDWCFsn0logFsZZ1N

۵. توییتر:
https://x.com/Mousavi1355

۶. سایت شخصی:
http://mehdimousavi.net/
تمام تنم گریه‌ست
شبیه خودم خیسم
برای چه بنویسم؟!
برای که بنویسم؟!

که مرگ، طنابش را
گره زده در مویم
سقوط‌تر از عشقم
دروغ نمی‌گویم

شب است... و غمگینم
شب است... و در راهم
شب است و پر از شعرم
اگرچه نمی‌خواهم

که زندگی‌ام جز یک
حیات نباتی نیست
که مطمئنم هر روز
که راه نجاتی نیست

به غیر خودم چیزی
نمانده در آغوشم
که مستم از این پوچی
شراب نمی‌نوشم

عروسکی‌ام ساکت
که در کمدم هستم
رها شده از تشبیه
شبیه خودم هستم

شمردن یک جوجه
در آخر پاییزم
شبیه به تاریخم
همیشه غم‌انگیزم

به پنجره مشکوکم
به فاجعه نزدیکم
تناقض یک مفهوم:
که روزم و تاریکم!

برای که بنویسم
که خسته‌ام از فریاد
مرا که پر از هیچم
نجات نخواهد داد

نه این‌ورِ خط چیزی
نه آن‌ورِ خط جایی‌ست
و یک شب تنهاتر
ادامه‌ی تنهایی‌ست

برای که بنویسم؟!
برای چه بنویسم؟!...

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
2024/09/21 23:20:42
Back to Top
HTML Embed Code: