Telegram Web Link
بی‌تو به مقصدی که ندارد رفت
بی‌تو به جای اوّل خود برگشت
از عشق، هیچ‌چیز نمی‌دانند
ون‌های دلگرفته‌ی گوهردشت

ما مرده‌ایم و قرص نمی‌داند
ما مرده‌ایم و تیغ نمی‌فهمد
می‌گویمت: «رفیق» و کسی چیزی
از واژه‌ی رفیق نمی‌فهمد

از شهر بوق و کافه و ماشین‌ها
از انفجار مردم و تابستان
تا آشنایی من و تو با هم
در گوشه‌های خلوت قبرستان

از نقد «شاملو» وسط خنده
تا گریه بر جنازه‌ی «مختاری»
از من که خاطرات بدی دارم
تا تو که خاطرات بدی داری

از سال‌های شور و خیابان و...
تا زل زدن به سقف و درِ خانه
ما آرمانِ رفته به‌گا هستیم
این است داستان دو دیوانه!

از روزهای سبز نمی‌گویم
وقتی درخت یخ‌زده، بی‌برگ است
ریلیم و زیر پای قطاری پیر
که لحظه‌ی رسیدنمان، مرگ است

نه! شعر عاشقانه نخواهم ساخت
از لحظه‌ی شکنجه که شد تمدید
از روزهای خوب نمی‌گویم
وقتی تو را رفیق! نخواهم دید...
.
دلخسته‌ایم از این‌همه تکراری
از جاده‌ها که در پیِ پایانند
ون‌های دلگرفته‌ی گوهردشت
از عشق، هیچ‌چیز نمی‌دانند

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
امروز می‌خواهم راجع به «خودارضایی» صحبت کنم؛ عملی که هنوز حتی حرف زدن از آن تابویی است که شکستنش برای خیلی از ما ساده نیست.

وقتی ما بچه بودیم، اوضاع به‌مراتب بدتر بود. از آن‌طرف اندیشه‌های مذهبی رایج در جامعه بود که این عمل را گناهی بزرگ و «زنا با خود!» می‌دانست و از طرفی دیگر کتاب‌هایی نظیر «جوانان چرا» و «دکتر برای همه» بودند که با استناد به مقالات و منابعی من‌درآوردی از عوارضی نظیر لرزش دست، جنون، سرطان، ریزش مو، فراموشی و... حرف می‌زدند و از آن‌سو دوستان و بچه‌های دیگر نیز عوارضی عجیب‌تر نظیر گود رفتن زیر چشم و مو درآوردن کف دست! را به این کار منسوب می‌کردند.

نتیجه‌ی آن‌همه هراس‌افکنی و عذاب‌وجدان برای نسل من چه بود؟ دختران و پسرانی که اولین تجربه‌شان از شناخت بدن خود و مسائل جنسی با چنان ترس و ترومایی آمیخته شد که عده‌ی زیادی از آنها تا سال‌ها با مشکلات عدیده‌ی جنسی روبرو بودند. پدران و مادران ما هرگز آگاه نشدند که اگر زیاده‌روی در این کار ضررهایی ممکن است داشته باشد، این ترس و گناه‌آلودگی و عذاب‌وجدان مطمئنا اثرات روحی و جسمی بدتری بر کودک خواهد داشت.

حالا ما امروز می‌دانیم که این عمل اگر به‌شکل اعتیاد و بی‌رویه درنیاید حتی گاهی می‌تواند مفید باشد. ساده‌ترین این فایده‌ها شناخت زنان از بدن خود و کمک به رسیدن به ارگاسم در روابط زناشویی است. انجام این عمل حتی در شرایط مناسب می‌تواند به آرامش روحی، خواب بهتر و... منجر شود. البته که زیاده‌روی در هیچ عملی مفید نیست، چه خوردن ویتامین باشد، چه ورزش سنگین و چه خودارضایی.

حالا ما پدران و مادران نسل آینده هستیم. یاد بگیریم که دوستان آنها باشیم و به جای پر کردن مغز آنها از خرافات و شایعات و مذهب و... به آنها اطلاعات علمی ساده (طبق متدهای روان‌شناختی) ارائه دهیم. کودک ما امروز دیگر به اینترنت و کتاب بدون سانسور و ماهواره و... دسترسی دارد و اگر ما به او دروغ بگوییم، تنها فایده‌اش از دست رفتن اعتماد کودک است.
باور کنید کودکان اروپایی که در مهدکودک و مدارس با بدن خود و جنس و جنسیت آشنا می‌شوند، اتفاقا کمتر در آینده دچار مشکلات شخصیتی، اجتماعی و جنسی می‌شوند. البته که آموزش به کودک ظرایف خودش را دارد و باید از روان‌شناسان و کتاب‌های معتبر در این زمینه کمک گرفت.

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
من نگرانتم
خواننده: تینا اِمی
ترانه‌سرا: مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
من نگرانتم
توو کوچه آشوبه
می‌خندی و می‌گی
هر چی بشه خوبه

من نگرانتم
یه ترسی باهامه
این روزا حرف حق
جوابش اعدامه

تو سطری از عشقی
توو جزوه‌ی درسی
صدات ممنوعه
ولی نمی‌ترسی

پرنده می‌خونه
بازم بهار بشه
درخت می‌ترسه
که چوب دار بشه
من نگرانتم...
من نگرانتم...

یکی باید باشه
که اعتراض کنه
توو لحظه‌ی اعدام
طنابو باز کنه

وقتی همه خوابن
یکی باید پا شه
یکی که می‌تونه
شبیه تو باشه

به جونم افتاده
یه اضطراب زیاد
که پرپرت بکنن
مث گلی در باد

پرنده می‌خونه
بازم بهار بشه
درخت می‌ترسه
که چوب دار بشه
من نگرانتم...
من نگرانتم...

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
به«تنهایی» نشستم بعد تو، «صد سال» و اَندی را
به‌سختی زنده ماندم بی تو شب‌های بلندی را

جهانِ گرگ‌ها و گوسفندان ظاهراً ساده‌ست
ولی گرگی شدم که دوست دارد گوسفندی را!

سیاهی‌لشگری هستم که خواهد مرد و خوشحال است
که دارد فیلم، پایان تماشاگرپسندی را

من از دنیای آدم‌ها پناه آورده‌ام سویت
نگیر از مردِ تبعیدیت، حقّ شهروندی را

هزاران سفره می‌چینند و من مشغول تو هستم‌
شبیه بچه‌ای که دوست دارد نانِ قندی را!

دو دستت پوچ بود و هست و خواهد بود و می‌دانم!
ولی بر هم نخواهم زد بساطِ شرط‌بندی را

همیشه بهترین را بدترین کابوس در راه است
به مسلخ می‌برند از گله‌ها، گاو هلندی را!

جواب ابلهان و مردم این شهر، خاموشی‌ست
فقط بر روی لب دارم همیشه پوزخندی را

هزاران عشوه می‌ریزند طنازان ولی لوسند!
تو جدّی هم که هستی، می‌کنی معنا لوندی را

من آن مستم که در اوج نیازش پاک خواهد کرد
به بوسه، اشک‌های تن‌فروش تایلندی را

من آن مستم که هر شب می‌پرد از خواب و غرق اشک
بغل کرده‌ست با یادِ عزیزت سینه‌بندی را

من آن مستم که با دیوار صحبت می‌کند با خشم
که گریه می‌کند آهنگ‌های فیلم‌هندی را!

من آن مستم که می‌داند غم‌انگیز است اما باز
به یادت دوست دارد، می‌پرستد هر چرندی را!

من آن مستم، سرم بر دار خواهد رفت از این عشق
من آن مستم ولی ترجیح دادم سربلندی را...

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
سربلندی
<unknown>
شعرخوانی مهدی موسوی
Forwarded from A Dirty Mind And A Beautiful Heart:) (Reyhaneh)
شبِ من وصل شد از گریه به شب‌های شما
شب قسم خورد به زیتون و به لب‌های شما

شبِ قرص از وسطِ تیغ… شبِ دار زدن…
شبِ تا صبح، کنار تلفن زار زدن

شبِ سنگینی یک خواب، کنار تختم
لمسِ لبخند تو در طول شبِ بدبختم

شبِ دیوار و شبِ مشت، شبِ هرجایی
شبِ آغوش کسی در وسط تنهایی...


دکتر مهدی موسوی❤️
محکم‌تر بغلم می‌کند و می‌گوید که قبل از اینکه مرا ببیند، از این درخت به آن درخت می‌رفته و می‌خوابیده و بیدار می‌شده و هیچ‌کدام از آن درخت‌ها خانه‌اش نبوده است.
می‌گویم که ولی من ترجیح می‌دهم کلمه‌ی فارسی‌اش را به کار ببرم: سرگردانی!
مرا به خودش فشار می‌دهد و بعد درِ گوشم آهسته می‌گوید: سرگشتگی...

مهدی موسوی/ هزار و چند شب
@seyedmehdimoosavi2
غزلی با احترام به «هرمان ملویل» و «بارتلبی محرّر»:

گفتند زیر لب که برو خوش باش
گفتند زیر لب که بگو: آری
من گیج در سطوح جهان بودم
هر لحظه پاره می‌شدم انگاری

با مرغ‌های تخم‌ شدن از درد
با گوسفندِ منتظرِ سلّاخ
با گاوهای شخم زدن در ترس
با اسب‌های بسته به هر گاری

مشغولِ کوفت کردنِ کوبیده
مشغولِ سکس با زنِ همسایه
مشغولِ شیشه و عرق و تریاک
مشغولِ جشن‌ها و عزاداری

بارانِ فحش، داخل ورزشگاه
تا صبح، پای تلویزیون بودن
گشتن میان پوچیِ اینترنت
پاساژ رفتن از سرِ بیکاری

هر صبح: در اداره خیال و چُرت
هر ظهر: پرسه توی خیابان‌ها
هر عصر: بحث، داخل یک کافه
هر شب: بغل گرفتنِ بیزاری!

یا بحثِ عکسِ خانمِ بازیگر
یا بحثِ دیر کردنِ یارانه
یا بحثِ لغو سهمیه‌ی کنکور
یا بحثِ فرقِ آبِ کُر و جاری

با قرص‌های سبز و سفید و زرد
با قرص‌های صورتی و قرمز
با قرص‌های آبی و نارنجی
با زل زدن به ساعتِ دیواری

گشتن برای ذرّه‌ای از امّید
گشتن میان خیسیِ یک بالش
گشتن برای لذّت و آرامش
در بسترِ غریبه‌ی تکراری

آینده‌ی رهاشده از سختی
دنیایی از توهّم خوشبختی!
بیداریِ به خاطرِ خوابیدن
خوابیدنِ به خاطرِ بیداری

با صفحه‌ی حوادث و جدول‌ها
با شایعاتِ داغِ قمر خانوم!
با درس‌های داخل دانشگاه
با حرف‌های کوچه‌و‌بازاری

گفتند زیر لب که بگو: آری
گفتند زیر لب که بگو: آری
من سست می‌شدم وسط تسلیم
با آن‌همه جنون و خودآزاری!

باید که خونِ توی قلم باشم
حتّی اگر همیشه‌ی غم باشم
ترجیح می‌دهم که خودم باشم
ترجیح می‌دهم که بگویم: نه!!

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Forwarded from سایه ها
این هفته چی بخونیم؟

در فرشته‌های کاغذی این هفته می‌خوانیم:

• معرفی رمان «تاتار خندان» نوشته‌ی «غلامحسین ساعدی»/ عاطفه اسدی

• معرفی «توتم و تابو»؛ چهار مقاله از «زیگموند فروید»/ محبوبه عموشاهی

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در قسمت Instant view ⚡️ بخوانید:

📎 فرشته‌های کاغذی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
Forwarded from سایه ها
گفت
از یکجا باید شروع کرد
به آب زد
رودخانه را با خود برد

| علی کریمی کلایه |

گاهنامه‌ی ادبی کرج، ویژه‌نامه‌ی علی کریمی کلایه، توسط انجمن شعر کرج در شهریور ماه ۱۴۰۲ منتشر و در مراسم بزرگداشت وی توزیع شد.
با توجه به درخواست برخی از دوستان و دوستداران وی برای تهیه این کتاب در داخل و خارج از کشور، نسخه‌ی الکترونیکی (pdf) آن برای دانلود رایگان در #نشر الکترونیک سایه‌ها در دسترس قرار گرفته است.
این کتاب در ۲۳۳ صفحه تهیه شده و ۳۷ نفر از اهالی کلمه با یادداشت، نقد، اشعار تقدیمی و ترجمه، از علی کریمی عزیز سخن گفته‌اند و مجموعه‌ای برای معرفی و شناخت بهتر او شکل داده‌اند.
گزیده‌ای از اشعار و داستان‌های کوتاه علی کریمی به همراه دستنوشته‌ها و تصاویری از او و آلبوم عکسی به همراه دوستانش نیز در پایان این کتاب منتشر شده است.
لازم به ذکر است که مجموعه‌ی آثار علی کریمی کلایه که شامل اشعار موزون، سپید، داستان کوتاه و رمان می‌باشد در آینده منتشر خواهد شد.

یاد و نامش جاوید

برای دانلود این یادنامه، روی لینک زیر کلیک کنید:
http://sayeha.org/ap4246
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
مثنوی «سورة‌الچهار!»

چهار هار...
قسم به چهارِ غاز شده!
چهار هار...
قسم به دری که باز شده
و تو چه می‌دانی که چهار چیست؟!
چهار
چهار مرتبه تکرار کن
که نیست چهار
به غیر رمز میان من و چهار نفر
بخوان:
چهار
بخوان مؤمنانه‌تر از هر ↓
کسی که ایمان آورده است
باز بخوان!
چهار
در شب اعدام و اعتراض
بخوان!
به یاد خون جوانان
به یاد اشک پدر
به یاد سکته‌ی مادر
به یاد بغض تو در ↓
شکنجه
باز شکنجه
شکنجه‌گاه
بخوان!
چهار
رمز من و تو در انفرادی
آه...
چهار
یک عدد عاشقانه‌‌ی بی‌مرز
چهار
علت پیدایش جهان، بالفرض!
بخوان
چهار
بخوان در تمام میدان‌ها
بخوان که با تو بخوانند تیرباران‌ها
در انفرادی‌ها
پای قبرها
بر دار
بخوان بلند
بخوان عاشق و بلند
چهار
چهار یک عدد عاشقانه است
بخوان
به یاد آنچه نگنجیده است توی زبان
بخوان
که با تو بخوانم رهاتر از شادی
بخوان
چهار
که رمزی‌ست شکل آزادی
بدون قاعده، قانون و شکل و محدوده
بخوان
چهار
که این رمز بین ما بوده
چهار بوسه‌ی بی‌وقفه از ازل به عدم
چهار مرتبه لبخند در نهایتِ غم
چهار خشم فروخورده در عزاداری
چهار مرتبه گفتن که دوستم داری
چهار قرن به دنبال یک نفر گشتن
چهار رفتنِ تا خودکشی و برگشتن
صدای گریه‌ی از چاهِ دستشویی‌ها
چهار قطره‌ی خون، توی بازجویی‌ها
مقدّس است
که رازی فراتر از عدد است
چهار
علتِ امّید در جهانِ بد است
و تو چه می‌دانی که چهار چیست؟!
که تو
چهار بودی و هستی
به جز تو نیست
که تو
شبیه خاطره‌ای گُنگ از وطن خوبی
دلیل قطعیِ هر چیزِ واقعا خوبی
بخوان
چهار
که ما پای دار خوشبختیم
که عاشقیم
که دیوانه‌وار خوشبختیم
بخوان
چهار...

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
HALLAJ
YASIN SAFATIAN
خواننده و آهنگساز: یاسین صفاتیان
شاعر: مهدی موسوی
میکس و مسترینگ: نوید جمشیدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اعتراض به سفر نماینده سازمان ملل به ایران
گفت‌وگو با مهدی موسوی، شاعر و نویسنده
@iranintltv
بغلم کن تو این شبِ برفی
خسته از انتظار، گریه نکن
بوسه‌هات داغِ ظهرِ مرداده!
مث ابر بهار گریه نکن

بغلم کن تو این شب برفی
خستگیتو بذار تو دستم
به تنم تکیه کن که حس بکنم
مث یه کوه، پشت تو هستم

خسته‌ای و دلت سفر می‌خواد
می‌خونی تو چشاش: موافقته!
مرد تو هیچ‌جور کامل نیست
امّا دیوونه‌وار عاشقته

معنی گریه‌هاتو می‌فهمه
همه‌ی رازهاتو می‌دونه
می‌تونه اون چشای غمگینو
توی هر حالتی بخندونه

.
بغلم کن تو این شب برفی
موهاتو باز کن، به باد بره!
ما دو دیوونه‌ی همیشگی و
جادّه مثل همیشه منتظره

بغلم کن تو این شب برفی
که خودش رو به شیشه می‌کوبه
بذار این جادّه تا همیشه بره
با تو هر جای این جهان خوبه

خسته‌ای و دلت سفر می‌خواد
می‌خونی تو چشاش: موافقته!
مرد تو هیچ‌جور کامل نیست
امّا دیوونه‌وار عاشقته

معنی گریه‌هاتو می‌فهمه
همه‌ی رازهاتو می‌دونه
می‌تونه اون چشای غمگینو
توی هر حالتی بخندونه

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Baghalam Kon (Embrace Me)
Hamed Moghaddam
"بغلم کن"، نسخهٔ صوتی (ام پی تری)

خواننده و آهنگساز: حامد مقدم
ترانه: سید مهدی موسوی
تنظیم: نیما نورمحمدی
میکس و مسترینگ: طاهر علیرمضانی
گفت‌وگوی جمعه ۲۳

مهمان
آرش چاکری، شاعر و نویسنده

میزبان:
مهدی موسوی، شاعر و نویسنده

جمعه ۱۳ بهمن ۱۴۰۲ /  ۲ فوریه
ساعت ۲۱ به وقت ایران


#یاری_مدنی_توانا
#گفتگوی_جمعه
@Tavaana_TavaanaTech
@seyedmehdimoosavi2
2024/10/01 22:25:14
Back to Top
HTML Embed Code: