Forwarded from سید مهدی موسوی
شعری از مجموعهی «با موشها»:
زمینتر از چسبیدن به تختِ بیتخته
به کردنِ کلونازپام و خوردنِ شکهام
- «کجای بچگیام را فرشتهها کردند؟!»
سؤال میشوم از تکتک عروسکهام
کجای بچّگیام شیرخشکِ دولتی است؟!
کجاش در صف نان ایستاده با مادر؟!
کجاش شامنخورده به خواب خواهد رفت؟!
کجاش میدود از شوق دوست تا دَمِ در؟!
کنار دختر همسایه خالهبازی کرد
پسر دو تکّه شد و هر طرف به سویی رفت
یکیش گل زده شد در سهکنج دروازه
یکیش با مردی توی دستشویی رفت
تمام مدرسه با چوب، با شلنگ گریست
تمام مدرسه شب بود و زوزهی ناظم
حدیث از که و متن شعار هفته چه بود؟!
سکوت و صبرِ امامِ جواد یا کاظم؟!
که پشت میز که در خوابِ نازکِ پشهبند
سکوت کرد و فقط جملهای سؤالی شد
که در خرابه که در پشتبام در حمّام
به هر طریقه و هر شکل، دستمالی شد
فرار از همهی جمعهای در تقسیم
کتاب خواندنِ در خانهای مقوّایی
شبانه فکر شدن از کنار ممنوعه
به ترسِ تجربه کردن میان تنهایی
زمینتر از چسبیدن به یک خدای بزرگ
عقب کشیدنِ ساعت پس از پشیمانتر
شکنجه کردنِ یک بغض، داخل حمّام
صدای گریهی من در عذابوجدانتر!!
نوارقصّه شنیدن کنار انباری
فرار کردنِ از خانهای که مهمان داشت
خشونتی که نمیخواستم ولی کردم
به دخترانهترین حالتی که امکان داشت
نماز اجباری، بیوضو، صفِ اوّل
به سوتِ «صاد» کشیدن در اوّلِ «صلوات»
نماز خواندن و فکری لجوج در مغزت
کدام راهِ رسیدن؟ کدام راهِ نجات؟
کتاب خواندنِ در رختخوابِ پُر وحشت!
به برّه چسبیدن با خیالِ گرگ شدن
صدای محوِ اذان از میان تلویزیون
یواش پشت همین روزها بزرگ شدن
شروع ریش و سبیلی که شکل نفرت بود
شروع مرد شدن در جهانِ بیمردی!
تمام رؤیایت دکمهایست رو به عقب
که از میان دقایق به «قبل» برگردی
تمام رؤیایت بمب منفجرشدهایست...
■
- «کجای بچّگیام را فرشتهها کردند؟!»
جلوی آینهام... مشت میزنم به خودم
- «ببین! جواب بده لعنتی! چرا گیجی؟!»
کدام وِرد مرا خواند و ناپدید شدم؟!
به خوردنِ کلونازپام در شبی بیصبح
صدای گنگِ زنت، پای آخرین تلفن
صدای دختر لوسی در انتهای سرت
صدای تو به خودت: «مرد باش و گریه نکن...»
سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
زمینتر از چسبیدن به تختِ بیتخته
به کردنِ کلونازپام و خوردنِ شکهام
- «کجای بچگیام را فرشتهها کردند؟!»
سؤال میشوم از تکتک عروسکهام
کجای بچّگیام شیرخشکِ دولتی است؟!
کجاش در صف نان ایستاده با مادر؟!
کجاش شامنخورده به خواب خواهد رفت؟!
کجاش میدود از شوق دوست تا دَمِ در؟!
کنار دختر همسایه خالهبازی کرد
پسر دو تکّه شد و هر طرف به سویی رفت
یکیش گل زده شد در سهکنج دروازه
یکیش با مردی توی دستشویی رفت
تمام مدرسه با چوب، با شلنگ گریست
تمام مدرسه شب بود و زوزهی ناظم
حدیث از که و متن شعار هفته چه بود؟!
سکوت و صبرِ امامِ جواد یا کاظم؟!
که پشت میز که در خوابِ نازکِ پشهبند
سکوت کرد و فقط جملهای سؤالی شد
که در خرابه که در پشتبام در حمّام
به هر طریقه و هر شکل، دستمالی شد
فرار از همهی جمعهای در تقسیم
کتاب خواندنِ در خانهای مقوّایی
شبانه فکر شدن از کنار ممنوعه
به ترسِ تجربه کردن میان تنهایی
زمینتر از چسبیدن به یک خدای بزرگ
عقب کشیدنِ ساعت پس از پشیمانتر
شکنجه کردنِ یک بغض، داخل حمّام
صدای گریهی من در عذابوجدانتر!!
نوارقصّه شنیدن کنار انباری
فرار کردنِ از خانهای که مهمان داشت
خشونتی که نمیخواستم ولی کردم
به دخترانهترین حالتی که امکان داشت
نماز اجباری، بیوضو، صفِ اوّل
به سوتِ «صاد» کشیدن در اوّلِ «صلوات»
نماز خواندن و فکری لجوج در مغزت
کدام راهِ رسیدن؟ کدام راهِ نجات؟
کتاب خواندنِ در رختخوابِ پُر وحشت!
به برّه چسبیدن با خیالِ گرگ شدن
صدای محوِ اذان از میان تلویزیون
یواش پشت همین روزها بزرگ شدن
شروع ریش و سبیلی که شکل نفرت بود
شروع مرد شدن در جهانِ بیمردی!
تمام رؤیایت دکمهایست رو به عقب
که از میان دقایق به «قبل» برگردی
تمام رؤیایت بمب منفجرشدهایست...
■
- «کجای بچّگیام را فرشتهها کردند؟!»
جلوی آینهام... مشت میزنم به خودم
- «ببین! جواب بده لعنتی! چرا گیجی؟!»
کدام وِرد مرا خواند و ناپدید شدم؟!
به خوردنِ کلونازپام در شبی بیصبح
صدای گنگِ زنت، پای آخرین تلفن
صدای دختر لوسی در انتهای سرت
صدای تو به خودت: «مرد باش و گریه نکن...»
سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
آه ای پنیر قالبی،
ای پشمِ شب در واجبی
برخیز در هر کوچهام،
ای طالبی! ای طالبی!
میرقصم از سالن فقط،
میزخمم از ناخن فقط
در من جنون کهنهایست،
با من مدارا کن فقط
ای قورباغه در وزغ،
شقّالکمر در چیزِ شق
این قهوهها بیمادرند،
فالی بگیر از این ورق
ای کوچهی پاریس و رشت،
ای «مِی» شده در «شصت و هشت»
آه ای آنارشیِ نجیب،
در پشتِ ماشینهای گشت
در خویش پاشیدم تو را،
خوردم تو را، ریدم تو را
از پا به سر، سمع و بصر،
دیدم تو را، دیدم تو را
ای ناطقِ طوطیِ من،
ای موشِ در قوطی من
ای اوّلین سوتی عشق،
ای آخرین سوتیِ من!
ای گاوهای خر شده،
از بد شدن، بدتر شده
ای در تو هرچه بود و هست،
به نیستی منجر شده
ای رابطه در زیر میز،
ای حکم دل با گیشنیز
گوزیدنِ زیر پتو،
ای هیچکس! ای هیچچیز!
ای طاقهای طاقتم،
ای خوابهای ساعتم
قدری مدارا کن عزیز،
وقتی که من ناراحتم
میسوزد از شب خانهام،
ای دوستِ بیگانهام
دیوانهای، دیوانهای،
دیوانهام، دیوانهام
حتی جنون زوری نداشت،
دل طاقت دوری نداشت
تیشه بزن بر فرق عشق،
شیرینِ ما شوری نداشت
ای «بنیامین» در «مارکوزه»،
ای کوچهی باجُربزه
دیوارِ شاشیدن به عقل،
ای خربزه، ای خربزه...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
ای پشمِ شب در واجبی
برخیز در هر کوچهام،
ای طالبی! ای طالبی!
میرقصم از سالن فقط،
میزخمم از ناخن فقط
در من جنون کهنهایست،
با من مدارا کن فقط
ای قورباغه در وزغ،
شقّالکمر در چیزِ شق
این قهوهها بیمادرند،
فالی بگیر از این ورق
ای کوچهی پاریس و رشت،
ای «مِی» شده در «شصت و هشت»
آه ای آنارشیِ نجیب،
در پشتِ ماشینهای گشت
در خویش پاشیدم تو را،
خوردم تو را، ریدم تو را
از پا به سر، سمع و بصر،
دیدم تو را، دیدم تو را
ای ناطقِ طوطیِ من،
ای موشِ در قوطی من
ای اوّلین سوتی عشق،
ای آخرین سوتیِ من!
ای گاوهای خر شده،
از بد شدن، بدتر شده
ای در تو هرچه بود و هست،
به نیستی منجر شده
ای رابطه در زیر میز،
ای حکم دل با گیشنیز
گوزیدنِ زیر پتو،
ای هیچکس! ای هیچچیز!
ای طاقهای طاقتم،
ای خوابهای ساعتم
قدری مدارا کن عزیز،
وقتی که من ناراحتم
میسوزد از شب خانهام،
ای دوستِ بیگانهام
دیوانهای، دیوانهای،
دیوانهام، دیوانهام
حتی جنون زوری نداشت،
دل طاقت دوری نداشت
تیشه بزن بر فرق عشق،
شیرینِ ما شوری نداشت
ای «بنیامین» در «مارکوزه»،
ای کوچهی باجُربزه
دیوارِ شاشیدن به عقل،
ای خربزه، ای خربزه...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Forwarded from سایه ها
ستون «سینماسایهها» این هفته منتظر شماست با ماجرای ناصرعلیخان و ساز شکستهاش در دههی ۳۰، چهار فیلم از سینمای رومانی، و قصهی باغبانی که هیچوقت از خانه بیرون نرفته است...
https://bit.ly/3c3EVUy
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
https://bit.ly/3c3EVUy
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
Telegraph
آخرِهفته چی ببینیم؟
ستون «سینماسایهها» این هفته منتظر شماست با: ماجرای ناصرعلیخان و ساز شکستهاش در دههی ۳۰، چهار فیلم از سینمای رومانی، و قصهی باغبانی که هیچوقت از خانه بیرون نرفته است... «یک بشقاب درام با طعم موسیقی و عشق» «خورش آلو با مرغ» عنوان فیلمی است محصول سال ۲۰۱۱.…
آقای دزد! شعر، عمومیست.
از در نیا که پنجره باز است!
شاید که بین اینهمه تکرار
به چیزهای تازه نیاز است
تا فحش دادم و ادبی شد،
خودکار جیغ زد، عصبی شد
تا چادر شما عربی شد...
بیدار باش! قصّه دراز است...
از زورِ مرغِ تخمشدن که...
از جای چکمه بر تنِ زن که...
از حرفهای آخرِ من که...
گفتم سهنقطه باش که راز است!
دست مرا بگیر و قلم کن!
فکری به حال اینهمه غم کن
یعنی عزیز من بغلم کن!
با اینکه عشق، فاجعهساز است
خوردیم تخممرغِ دوزرده
حبسید نور! آنورِ پرده
از روی کارِ کردهنکرده
برخاستیم! وقت نماز است!!
در خواب بود خوابِ ندیده،
پهلوی من دراز کشیده
مولای سبزپوش رسیده!
با اینکه سبز، غیرمجاز است...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
از در نیا که پنجره باز است!
شاید که بین اینهمه تکرار
به چیزهای تازه نیاز است
تا فحش دادم و ادبی شد،
خودکار جیغ زد، عصبی شد
تا چادر شما عربی شد...
بیدار باش! قصّه دراز است...
از زورِ مرغِ تخمشدن که...
از جای چکمه بر تنِ زن که...
از حرفهای آخرِ من که...
گفتم سهنقطه باش که راز است!
دست مرا بگیر و قلم کن!
فکری به حال اینهمه غم کن
یعنی عزیز من بغلم کن!
با اینکه عشق، فاجعهساز است
خوردیم تخممرغِ دوزرده
حبسید نور! آنورِ پرده
از روی کارِ کردهنکرده
برخاستیم! وقت نماز است!!
در خواب بود خوابِ ندیده،
پهلوی من دراز کشیده
مولای سبزپوش رسیده!
با اینکه سبز، غیرمجاز است...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Forwarded from سید مهدی موسوی
اگر که درد، از این گریه تا عصب برسد
اگر که عشق، لبالب شود به لب برسد
که سال ها بدوی، قبل خطّ پایانی
یواش سایه ی یک مرد از عقب برسد
شبانه گریه کنی تا دوباره صبح شود
که صبح گریه کنی تا دوباره شب برسد!
که هی سه نقطه بچینی اگر... ولی... شاید...
کسی نمی آید، نه! کسی نمی آید
سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
اگر که عشق، لبالب شود به لب برسد
که سال ها بدوی، قبل خطّ پایانی
یواش سایه ی یک مرد از عقب برسد
شبانه گریه کنی تا دوباره صبح شود
که صبح گریه کنی تا دوباره شب برسد!
که هی سه نقطه بچینی اگر... ولی... شاید...
کسی نمی آید، نه! کسی نمی آید
سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Forwarded from آموزشکده توانا
چهارشنبهها با مهدی موسوی، ۱۱ - محمد بم، شاعر، و نازنین افتخاری، عکاس
مهدی موسوی، شاعر و نویسنده، در این قسمت از برنامه چهارشنبهها میزبان محمد بم، شاعر، و نازنین افتخاری، عکاس، است و با آنها درباره فعالیتهایشان گفتوگو میکند.
این برنامه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ در اینستاگرام آموزشکده توانا به صورت زنده برگزار شد.
در یوتیوب:
https://youtu.be/6GW2npp7bGM
در ساندکلاد:
https://m.soundcloud.com/tavaana/live-t2-alaleh
#چهارشنبه_ها #کارگاه_ادبی #مهدی_موسوی #لایو_ایونت #محمد_بم #نازنین_افتخاری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مهدی موسوی، شاعر و نویسنده، در این قسمت از برنامه چهارشنبهها میزبان محمد بم، شاعر، و نازنین افتخاری، عکاس، است و با آنها درباره فعالیتهایشان گفتوگو میکند.
این برنامه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ در اینستاگرام آموزشکده توانا به صورت زنده برگزار شد.
در یوتیوب:
https://youtu.be/6GW2npp7bGM
در ساندکلاد:
https://m.soundcloud.com/tavaana/live-t2-alaleh
#چهارشنبه_ها #کارگاه_ادبی #مهدی_موسوی #لایو_ایونت #محمد_بم #نازنین_افتخاری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
YouTube
چهارشنبهها با مهدی موسوی، ۱۱ - محمد بم، شاعر، و نازنین افتخاری، عکاس
مهدی موسوی، شاعر و نویسنده، در این قسمت از برنامه چهارشنبهها میزبان محمد بم، شاعر، و نازنین افتخاری، عکاس، است و با آنها درباره فعالیتهایشان گفتوگو میکند.
این برنامه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ در اینستاگرام آموزشکده توانا به صورت زنده برگزار شد.
صفحه اینستاگرام…
این برنامه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ در اینستاگرام آموزشکده توانا به صورت زنده برگزار شد.
صفحه اینستاگرام…
Forwarded from سایه ها
این هفته چی بخونیم؟
در ستون «فرشتههای کاغذی»، این هفته «ماریو وارگاس یوسا» و «ریچارد براتیگان» منتظر شما هستند:
عاطفه اسدی یکی از متفاوتترین آثار یوسا یعنی «در ستایش نامادری» را معرفی کرده، داستانی که پر است از ارجاعات گوناگون به اسطورهها و شاخههای مختلف هنر از جمله نقاشی،
و محبوبه عموشاهی مجموعهشعر «این کتاب را بکارید» از براتیگان را برای خواندن پیشنهاد کرده، کتابی جذاب که نخستین بار به شکل شعرهای نوشتهشده روی بستههای بذر گیاه منتشر شده بود.
https://bit.ly/3K9seUK
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
در ستون «فرشتههای کاغذی»، این هفته «ماریو وارگاس یوسا» و «ریچارد براتیگان» منتظر شما هستند:
عاطفه اسدی یکی از متفاوتترین آثار یوسا یعنی «در ستایش نامادری» را معرفی کرده، داستانی که پر است از ارجاعات گوناگون به اسطورهها و شاخههای مختلف هنر از جمله نقاشی،
و محبوبه عموشاهی مجموعهشعر «این کتاب را بکارید» از براتیگان را برای خواندن پیشنهاد کرده، کتابی جذاب که نخستین بار به شکل شعرهای نوشتهشده روی بستههای بذر گیاه منتشر شده بود.
https://bit.ly/3K9seUK
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
Telegraph
این هفته چی بخونیم؟
در ستون «فرشتههای کاغذی»، این هفته «ماریو وارگاس یوسا» و «ریچارد براتیگان» منتظر شما هستند: برای کسانی که «ماریو وارگاس یوسا» را با آثار حجیمش که دربردارندهی محتوا و لایههای مختلف سیاسی اجتماعی هستند شناختهاند، «در ستایش نامادری» یک تجربهی متفاوت است.…
بی حادثه میگریم
بی عاطفه میبوسم
کابوس نمیبینم
من معنیِ کابوسم
غمگینی و خاموشی
خاموشی و غمگینی
جز درد نمیفهمی
جز هیچ نمیبینی
کوهی که پناهم بود
توو خواب به راه افتاد
خورشید طلاییرنگ
به روز سیاه افتاد
فریاد بلند عشق
قایم شده توو مشتت
دستی که توو دستت بود
خنجر زده بر پشتت
معنای گناهم نیست
این پیرهن خونی
قربانی خود بودن
غمگینه! تو میدونی!
غمگینه که چشمامون
محکوم به شب باشه
این ساعت دیواری
از عشق، عقب باشه
ما هر دو پر از رؤیا
ما هر دو پُر از دردیم
خسته شدم از بنبست
ای کاش که برگردیم
ای کاش که برگرده
هر صفحه از این تقویم
من باشم و تو تنها
ای کاش که برگردیم...
سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
بی عاطفه میبوسم
کابوس نمیبینم
من معنیِ کابوسم
غمگینی و خاموشی
خاموشی و غمگینی
جز درد نمیفهمی
جز هیچ نمیبینی
کوهی که پناهم بود
توو خواب به راه افتاد
خورشید طلاییرنگ
به روز سیاه افتاد
فریاد بلند عشق
قایم شده توو مشتت
دستی که توو دستت بود
خنجر زده بر پشتت
معنای گناهم نیست
این پیرهن خونی
قربانی خود بودن
غمگینه! تو میدونی!
غمگینه که چشمامون
محکوم به شب باشه
این ساعت دیواری
از عشق، عقب باشه
ما هر دو پر از رؤیا
ما هر دو پُر از دردیم
خسته شدم از بنبست
ای کاش که برگردیم
ای کاش که برگرده
هر صفحه از این تقویم
من باشم و تو تنها
ای کاش که برگردیم...
سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
به گریه افتادم، موشِ نازنازی هم
دلم عروسک میخواست، خالهبازی هم
دوید موش و دویدم به کنج یک سوراخ
دوید موش و به دیوار خورد... گفتم: آخ!
دلم عروسک میخواست -یک نیازِ مریض!-
دوید موش که ترسیده بود از همهچیز
دویدم از خودم، از خانواده، از مذهب
جلوی آینه بودم دوباره با رژِلب
دویدم از خودم، از خندههای در ماشین
جلوی آینه بودم دوباره با موچین
دویدم از خودم، از حرفهای همسایه
جلوی آینه بودم دوباره با سایه
دویدم از خودم، از مدرسه -جهنمِ من!-
جلوی آینه بودم دوباره با سوتین
پدر نگاه به من کرد و مشت زد به خودش
هوار زد وسط درد و مشت زد به خودش
پدر نگاه به من کرد... من یتیم شدم!
مرا به آینه کوبید تا دو نیم شدم
پدر نگاه... نگاهش شبیه «هرگز» بود!
تمام صورتم از خون تازه قرمز بود
شبیه آتشِ افتاده در دلِ خرمن
دوید موش به سوراخ کوچکی در من
دوید موش که بازندهی نبرد شوم
بایستم همهی عمر تا که مرد شوم
قرار نیست از این اتفاق گریه کنم
یواشکی بروم در اتاق گریه کنم
طلسم سرد و سیاهیست تا ابد با من
قرار نیست برقصم به چرخش دامن
قرار نیست تنم را به عمق شب بکشم
جلوی آینه با عشق، خطّ لب بکشم
قرار نیست در این داستان نیمهتمام
کسی نترسد از این عشق، عشق نافرجام↓
ببیند اینهمه تنهام و خودکشی بکند
برای خوشگلی لاک روی ناخنهام!!
قرار نیست که شب را از اشک، خیس کنم
که مو بلند کنم، دستهدسته گیس کنم
قرار شد بُکُشم در وجود خود شک را
شبانه سر ببُرم آخرین عروسک را
قرار شد نپرم، بیخیال پر بشوم
قرار شد که خشونتتر از پدر بشوم!
اتاق امن خودم را رها کنم در باد
به کوچهها بروم، عاشق خطر بشوم
سبیل و ریش ندارم -که چیز غمگینیست!-
ولی تلاش کنم تا که زشتتر بشوم
برای دلخوشی خانوادهی خوشبخت
قرار شد که در این داستان «پسر» بشوم
دوید موش و به دیوار خورد... دیوارم!
تمام زندگیام حسّ مردگی دارم
تمام زندگیام مرد بود و زن بودم
دوید موش و به دیوار خورد... من بودم!
حضور خستهی روحم، بدن نداشته است
مهاجریست که اصلا وطن نداشته است
که پشت چهرهی من آدمیست سرگردان
که حق بودن و عاشق شدن نداشته است
خدای خوب شما! ساختهست دنیایی
که هیچ ربط به دنیای من نداشته است
زنی که نیست! که انکار میکنید مرا
جنازهایست که حق کفن نداشته است
■
هنوز هست و نفس میکشد ولی در من
هنوز هست و نیازی به تن نداشته است
دلم خوش است در این شعر، در زبان، در عشق
ضمیر فارسیام مرد و زن نداشته است
دلم خوش است به فعلی که از خودش دیر است
به خندهای که همیشه جواب تحقیر است
دلم خوش است به موشی رها، بدون اسم
بدون جنس، بدونِ هرآنچه زنجیر است...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
دلم عروسک میخواست، خالهبازی هم
دوید موش و دویدم به کنج یک سوراخ
دوید موش و به دیوار خورد... گفتم: آخ!
دلم عروسک میخواست -یک نیازِ مریض!-
دوید موش که ترسیده بود از همهچیز
دویدم از خودم، از خانواده، از مذهب
جلوی آینه بودم دوباره با رژِلب
دویدم از خودم، از خندههای در ماشین
جلوی آینه بودم دوباره با موچین
دویدم از خودم، از حرفهای همسایه
جلوی آینه بودم دوباره با سایه
دویدم از خودم، از مدرسه -جهنمِ من!-
جلوی آینه بودم دوباره با سوتین
پدر نگاه به من کرد و مشت زد به خودش
هوار زد وسط درد و مشت زد به خودش
پدر نگاه به من کرد... من یتیم شدم!
مرا به آینه کوبید تا دو نیم شدم
پدر نگاه... نگاهش شبیه «هرگز» بود!
تمام صورتم از خون تازه قرمز بود
شبیه آتشِ افتاده در دلِ خرمن
دوید موش به سوراخ کوچکی در من
دوید موش که بازندهی نبرد شوم
بایستم همهی عمر تا که مرد شوم
قرار نیست از این اتفاق گریه کنم
یواشکی بروم در اتاق گریه کنم
طلسم سرد و سیاهیست تا ابد با من
قرار نیست برقصم به چرخش دامن
قرار نیست تنم را به عمق شب بکشم
جلوی آینه با عشق، خطّ لب بکشم
قرار نیست در این داستان نیمهتمام
کسی نترسد از این عشق، عشق نافرجام↓
ببیند اینهمه تنهام و خودکشی بکند
برای خوشگلی لاک روی ناخنهام!!
قرار نیست که شب را از اشک، خیس کنم
که مو بلند کنم، دستهدسته گیس کنم
قرار شد بُکُشم در وجود خود شک را
شبانه سر ببُرم آخرین عروسک را
قرار شد نپرم، بیخیال پر بشوم
قرار شد که خشونتتر از پدر بشوم!
اتاق امن خودم را رها کنم در باد
به کوچهها بروم، عاشق خطر بشوم
سبیل و ریش ندارم -که چیز غمگینیست!-
ولی تلاش کنم تا که زشتتر بشوم
برای دلخوشی خانوادهی خوشبخت
قرار شد که در این داستان «پسر» بشوم
دوید موش و به دیوار خورد... دیوارم!
تمام زندگیام حسّ مردگی دارم
تمام زندگیام مرد بود و زن بودم
دوید موش و به دیوار خورد... من بودم!
حضور خستهی روحم، بدن نداشته است
مهاجریست که اصلا وطن نداشته است
که پشت چهرهی من آدمیست سرگردان
که حق بودن و عاشق شدن نداشته است
خدای خوب شما! ساختهست دنیایی
که هیچ ربط به دنیای من نداشته است
زنی که نیست! که انکار میکنید مرا
جنازهایست که حق کفن نداشته است
■
هنوز هست و نفس میکشد ولی در من
هنوز هست و نیازی به تن نداشته است
دلم خوش است در این شعر، در زبان، در عشق
ضمیر فارسیام مرد و زن نداشته است
دلم خوش است به فعلی که از خودش دیر است
به خندهای که همیشه جواب تحقیر است
دلم خوش است به موشی رها، بدون اسم
بدون جنس، بدونِ هرآنچه زنجیر است...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
شهریور است و شهر ما عمریست پاییز است
چیزی نمیگویم که میدانی دلم چیز است...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
چیزی نمیگویم که میدانی دلم چیز است...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
این هم از برنامهی جمعهی گذشتهی «بامداد»
اگر جمعهی گذشته پای تلویزیون نبودهاید
و تنها مجلهی تخصصی ادبیات در شبکههای تلویزیونی را از دست دادهاید
الان در کانال یوتیوبم در خدمت شماست:
https://youtu.be/fYvsXGro2qA
اگر جمعهی گذشته پای تلویزیون نبودهاید
و تنها مجلهی تخصصی ادبیات در شبکههای تلویزیونی را از دست دادهاید
الان در کانال یوتیوبم در خدمت شماست:
https://youtu.be/fYvsXGro2qA
YouTube
برنامه بامداد ۲۸ مرداد با مهدی موسوی . شعر موسیقی و بررسی اشعار ابوسعید ابوالخیر
@MehdiMousavi
برنامه بامداد، برنامهای مخصوص شعر و موسیقی
هر جمعه عصر از شبکه ماهوارهای چنل وان
با اجرای مهدی موسوی
برای شعرخوانی در زمان اجرای برنامه تماس بگیرید
یا دکلمههایتان را به واتساپ مجله ادبی بامداد بفرستید.
Mehdi Moosavi
برنامه بامداد، برنامهای مخصوص شعر و موسیقی
هر جمعه عصر از شبکه ماهوارهای چنل وان
با اجرای مهدی موسوی
برای شعرخوانی در زمان اجرای برنامه تماس بگیرید
یا دکلمههایتان را به واتساپ مجله ادبی بامداد بفرستید.
Mehdi Moosavi
Forwarded from سایه ها
برای دسترسی سریع و آسانتر شما به مجموعهی کتابهای منتشر شده توسط #نشر الکترونیک سایهها، لیستی از کتابهای مذکور به همراه لینک دانلود مستقیم آنها، در اختیار شما مخاطبان عزیز قرار داده شده است.
برای دریافت فایل PDF، کافی است روی عنوان آبیرنگ مرتبط با مجموعهی مورد نظر کلیک کنید.
در پایان از شما سپاسگزاریم که با به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان خود، وبسایت و نشر سایهها را در معرفی هرچه بیشتر به مخاطبان ادبیات یاری میکنید.
www.sayeha.org
رمان «گفتگو در تهران» | سید مهدی موسوی
مجموعه شعر «بت بزرگ» | فاطمه اختصاری
رمان «مجسمهی طلایی گاندی ساخت آمریکا» | نوشتهی سوبیمال میسرا و ترجمهی مصطفی رضیئی
مجموعه داستان «من یه زن قاجاری میخوام» | رضا قطب
مجموعه شعر «باروت بیاوریم خانه را روشن کنیم» | مصطفی توفیقی
مجموعه شعر «دلقکبازی جلوی جوخهی اعدام» | سید مهدی موسوی
رمان «مسلخ روح» | بهمن انصاری
مجموعه داستان «تبر» | فاطمه اختصاری
مجموعه شعر «وارونگی» | حمیدرضا امیرخانی
مجموعه شعر «بفرمایید مازوخیسم» | علی علیرضایی
مجموعه داستان «تشویش اذهان خصوصی» | به روایت نه نویسندهی معاصر و به کوشش فرهنگ روشنی
مجموعه شعر «به روش سامورایی» | سید مهدی موسوی
مجموعه داستان «اعترافات» | مریم فرهادی
مجموعه شعر «حدود پنج خط» | محسن مبلغ
مجموعه داستان «یک شناسنامه، دو قبر» | علی کریمی کلایه
مجموعهی «نزدیکی» | فاطمه اختصاری
مجموعه شعر «پای سوم» | علی علیرضایی
مجموعه رباعی «مردی که نرفته است برمیگردد» | سید مهدی موسوی به روایت عکسهای محمدصادق یارحمیدی
رمان «آدم جعبهای» | کوبو آبه | ترجمهی فردین توسلیان
گاهنامهی ادبی و هنری | شمارهی اول | «میم»
گاهنامهی ادبی و هنری | شمارهی دوم | «جیم»
گاهنامهی ادبی و هنری | شمارهی سوم | «لاف»
گاهنامهی ادبی و هنری | شمارهی اول | «ژ»
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
برای دریافت فایل PDF، کافی است روی عنوان آبیرنگ مرتبط با مجموعهی مورد نظر کلیک کنید.
در پایان از شما سپاسگزاریم که با به اشتراک گذاشتن این مطلب با دوستان خود، وبسایت و نشر سایهها را در معرفی هرچه بیشتر به مخاطبان ادبیات یاری میکنید.
www.sayeha.org
رمان «گفتگو در تهران» | سید مهدی موسوی
مجموعه شعر «بت بزرگ» | فاطمه اختصاری
رمان «مجسمهی طلایی گاندی ساخت آمریکا» | نوشتهی سوبیمال میسرا و ترجمهی مصطفی رضیئی
مجموعه داستان «من یه زن قاجاری میخوام» | رضا قطب
مجموعه شعر «باروت بیاوریم خانه را روشن کنیم» | مصطفی توفیقی
مجموعه شعر «دلقکبازی جلوی جوخهی اعدام» | سید مهدی موسوی
رمان «مسلخ روح» | بهمن انصاری
مجموعه داستان «تبر» | فاطمه اختصاری
مجموعه شعر «وارونگی» | حمیدرضا امیرخانی
مجموعه شعر «بفرمایید مازوخیسم» | علی علیرضایی
مجموعه داستان «تشویش اذهان خصوصی» | به روایت نه نویسندهی معاصر و به کوشش فرهنگ روشنی
مجموعه شعر «به روش سامورایی» | سید مهدی موسوی
مجموعه داستان «اعترافات» | مریم فرهادی
مجموعه شعر «حدود پنج خط» | محسن مبلغ
مجموعه داستان «یک شناسنامه، دو قبر» | علی کریمی کلایه
مجموعهی «نزدیکی» | فاطمه اختصاری
مجموعه شعر «پای سوم» | علی علیرضایی
مجموعه رباعی «مردی که نرفته است برمیگردد» | سید مهدی موسوی به روایت عکسهای محمدصادق یارحمیدی
رمان «آدم جعبهای» | کوبو آبه | ترجمهی فردین توسلیان
گاهنامهی ادبی و هنری | شمارهی اول | «میم»
گاهنامهی ادبی و هنری | شمارهی دوم | «جیم»
گاهنامهی ادبی و هنری | شمارهی سوم | «لاف»
گاهنامهی ادبی و هنری | شمارهی اول | «ژ»
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
Forwarded from سایه ها
آخرِهفته چی ببینیم؟
ستون «سینماسایهها» این پنجشنبه آمده تا با آثاری از «نوآ بامباک»، «ترنس مالیک» و «لی تولند کریگر» کنار شما باشد:
محبوبه عموشاهی مروری داشته بر «داستانهای مایروویتز»؛ درامی خانوادگی و پر از اشک و لبخند با درخشش «داستین هافمن»،
اعظم اسعدی «شوالیهی جامها» را با بازی درخشان «کریستین بیل» معرفی کرده است،
و عاطفه اسدی از «روزگار ادلاین» نوشته؛ قصهی زنی صد و چند ساله و عاشق با ظاهری بسیار جوان...
https://bit.ly/3AkrpE5
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
ستون «سینماسایهها» این پنجشنبه آمده تا با آثاری از «نوآ بامباک»، «ترنس مالیک» و «لی تولند کریگر» کنار شما باشد:
محبوبه عموشاهی مروری داشته بر «داستانهای مایروویتز»؛ درامی خانوادگی و پر از اشک و لبخند با درخشش «داستین هافمن»،
اعظم اسعدی «شوالیهی جامها» را با بازی درخشان «کریستین بیل» معرفی کرده است،
و عاطفه اسدی از «روزگار ادلاین» نوشته؛ قصهی زنی صد و چند ساله و عاشق با ظاهری بسیار جوان...
https://bit.ly/3AkrpE5
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
Telegraph
آخرِهفته چی ببینیم؟ (۵)
ستون «سینماسایهها» این پنجشنبه آمده تا با آثاری از «نوآ بامباک»، «ترنس مالیک» و «لی تولند کریگر» کنار شما باشد: فیلم «داستانهای مایروویتز» به کارگردانی «نوآ بامباک» و محصول سال ۲۰۱۷ در هفتادمین جشنوارهی فیلم کن نمایش داده شده و برندهی یک جایزه از «انجمن…
بررسی اشعار «یغما» در برنامهی بامداد
از شعر و ترانه و هزل تا نوحه
به همراه شعرخوانیهای شما:
https://youtu.be/eiSIHL5nEc4
از شعر و ترانه و هزل تا نوحه
به همراه شعرخوانیهای شما:
https://youtu.be/eiSIHL5nEc4
YouTube
برنامه بامداد ۴ شهریور با مهدی موسوی . شعر موسیقی و بررسی اشعار یغما جندقی
@MehdiMousavi
برنامه بامداد، برنامهای مخصوص شعر و موسیقی
هر جمعه عصر از شبکه ماهوارهای چنل وان
با اجرای مهدی موسوی
برای شعرخوانی در زمان اجرای برنامه تماس بگیرید
یا دکلمههایتان را به واتساپ مجله ادبی بامداد بفرستید.
Mehdi Moosavi
برنامه بامداد، برنامهای مخصوص شعر و موسیقی
هر جمعه عصر از شبکه ماهوارهای چنل وان
با اجرای مهدی موسوی
برای شعرخوانی در زمان اجرای برنامه تماس بگیرید
یا دکلمههایتان را به واتساپ مجله ادبی بامداد بفرستید.
Mehdi Moosavi
تکلیف شک دقیقاً وقتِ عبور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف غرق گشتنِ در حوض نور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف این که خواسته بودم به زور... چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف شهر قصّه، آن جای دور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف چشم شیطان، شیطان کور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف انتظارِ یواشِ ظهور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف ماهی دل من توی تور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف این شکستنِ غرقِ غرور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف غیبت از من، امّا حضور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف اینکه میشویام جفتوجور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف نهر و سایه و مشروب و حور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف این کتابِ نهچندان قطور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف غرق گشتنِ در حوض نور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف این که خواسته بودم به زور... چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف شهر قصّه، آن جای دور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف چشم شیطان، شیطان کور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف انتظارِ یواشِ ظهور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف ماهی دل من توی تور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف این شکستنِ غرقِ غرور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف غیبت از من، امّا حضور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف اینکه میشویام جفتوجور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف نهر و سایه و مشروب و حور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
تکلیف این کتابِ نهچندان قطور چه؟
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
[یک قرص ضدّحاملگی، چند مورچه]
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Forwarded from سایه ها
ستون «فرشتههای کاغذی» این هفته یک مجموعهداستان + افسانهای جذاب را به شما معرفی خواهد کرد:
پویا خازنی اسکویی «ده داستان تأسفبار» از «میک جکسون» که در کتابی تحتعنوان «تارک دنیا موردنیاز است» آمدهاند را پیشنهاد کرده،
و اعظم اسعدی از «گیلگمش، کهنترین حماسهی بشری» و ماجرای پیدا کردن راز جاودانگی طی دوازده لوحه نوشته است.
https://bit.ly/3QQM8q0
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
پویا خازنی اسکویی «ده داستان تأسفبار» از «میک جکسون» که در کتابی تحتعنوان «تارک دنیا موردنیاز است» آمدهاند را پیشنهاد کرده،
و اعظم اسعدی از «گیلگمش، کهنترین حماسهی بشری» و ماجرای پیدا کردن راز جاودانگی طی دوازده لوحه نوشته است.
https://bit.ly/3QQM8q0
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
Telegraph
این هفته چی بخونیم؟
ستون «فرشتههای کاغذی» این هفته یک مجموعهداستان بهعلاوهی افسانهای جذاب را به شما معرفی خواهد کرد: کتاب «تارک دنیا مورد نیاز است»، حاوی ده داستان کوتاه تاسفبار از «میک جکسون»، با ترجمهی «گلاره اسدی آملی» بوده و توسط نشر چشمه منتشر شده است. تم کلی کتاب…
Forwarded from سایه ها
گفته بود: «کاش آدم میتوانست با مرگ مبارزه کند.»
گفتم: «چهجوری؟»
گفت: «جوری که نخواهد بمیرد. یک تقلای حسابی.»
گفتم: «ممکن نیست. مرگ هم همیشه یک جور نیست. هردفعه شکل تازهای دارد.»
در ذهنش خواست که من بگویم داری خواب میبینی. و من گفتم: «داری خواب میبینی.»
تهسیگارش را انداخت و انگشتهاش را با زبان خیس کرد. و دید که مادر دارد نگاهش میکند.
گفت: «دنیا پوچ و بیارزش است. هیچ ارزشی ندارد.»
گفتم: «حرفهای خوب بزن. دنیا بیارزش نیست. فقط انسانی زندگی کردن خیلی سخت است.»
گفت: «آره.» و خواست که من بگویم نه. دنیا بیارزش نیست. سخت هم نیست. داری خواب میبینی. و من گفتم: «دنیا بیارزش نیست. سخت هم نیست. داری خواب میبینی.»
از سمفونی مردگان - عباس معروفی
از موومان سوم؛ روایت سورملینا
و حالا نویسنده مرده و دنیا بیارزشتر از قبل شده. و هیچ صدایی هم نیست که توی گوش آدم بگوید داری خواب میبینی.
وبسایت سایهها درگذشت «عباس معروفی» نویسنده، روزنامهنگار و شاعر تبعیدی را به ادبیات و دوستدارانش تسلیت میگوید.
گفتم: «چهجوری؟»
گفت: «جوری که نخواهد بمیرد. یک تقلای حسابی.»
گفتم: «ممکن نیست. مرگ هم همیشه یک جور نیست. هردفعه شکل تازهای دارد.»
در ذهنش خواست که من بگویم داری خواب میبینی. و من گفتم: «داری خواب میبینی.»
تهسیگارش را انداخت و انگشتهاش را با زبان خیس کرد. و دید که مادر دارد نگاهش میکند.
گفت: «دنیا پوچ و بیارزش است. هیچ ارزشی ندارد.»
گفتم: «حرفهای خوب بزن. دنیا بیارزش نیست. فقط انسانی زندگی کردن خیلی سخت است.»
گفت: «آره.» و خواست که من بگویم نه. دنیا بیارزش نیست. سخت هم نیست. داری خواب میبینی. و من گفتم: «دنیا بیارزش نیست. سخت هم نیست. داری خواب میبینی.»
از سمفونی مردگان - عباس معروفی
از موومان سوم؛ روایت سورملینا
و حالا نویسنده مرده و دنیا بیارزشتر از قبل شده. و هیچ صدایی هم نیست که توی گوش آدم بگوید داری خواب میبینی.
وبسایت سایهها درگذشت «عباس معروفی» نویسنده، روزنامهنگار و شاعر تبعیدی را به ادبیات و دوستدارانش تسلیت میگوید.
Forwarded from سایه ها
این پنجشنبه در سینماسایهها، «نوری بیلگه جیلان»، «محمد رسولاف» و «بیلی وایلدر» چشمبهراهشما هستند:
پویا خازنی اسکویی با معرفی سه فیلم، سرکی به سینمای سرد، طولانی و انسانی بیلگه جیلان کشیده؛
عاطفه اسدی اولین اثر مستند/داستانی محمد رسولاف را معرفی کرده،
و محبوبه عموشاهی از بیلی وایلدر و یکی از آثار مشهور و دوستداشتنی او نوشته است.
🔻 شما میتوانید متن کامل این معرفیها را در Instant view بخوانید: 👇🏻
https://bit.ly/3KEEYTv
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
پویا خازنی اسکویی با معرفی سه فیلم، سرکی به سینمای سرد، طولانی و انسانی بیلگه جیلان کشیده؛
عاطفه اسدی اولین اثر مستند/داستانی محمد رسولاف را معرفی کرده،
و محبوبه عموشاهی از بیلی وایلدر و یکی از آثار مشهور و دوستداشتنی او نوشته است.
🔻 شما میتوانید متن کامل این معرفیها را در Instant view بخوانید: 👇🏻
https://bit.ly/3KEEYTv
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
Telegraph
آخرِهفته چی ببینیم؟
این پنجشنبه در سینماسایهها، «نوری بیلگه جیلان»، «محمد رسولاف» و «بیلی وایلدر» چشمبهراهشما هستند: «شناخت نوری بیلگه جیلان به میانجی سه فیلم» نوری بیلگه جیلان کارگردان و عکاس اهل ترکیه است که چند سال قبل فیلم «خواب زمستانی» لحظهی آشنایی من با او و شناخت…