Telegram Web Link
mosavi
<unknown>
این یک‌ساعت‌و‌ربع شعرخوانیِ بی‌وقفه را در ایران ضبط کرده بودم. قرار بود ادیت و آهنگسازی شود و ناشر مطرحی آن را منتشر کند.
چندی بعد حکم زندان و شلاقم به جرم شعرها و کتاب‌هایم صادر شد و این پروژه نصفه‌کاره ماند.
اما این شعرخوانی به‌همت دوستی نازنین بعد ۸ سال به دستم رسید تا بدون هیچ ویرایشی آن را به شما تقدیم کنم که تنها امید منید در روزهای تلخ تبعید.
سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
اگر که درد، از این گریه تا عصب برسد
اگر که عشق، لبالب شود به لب برسد

که سال‌ها بدوی، قبل خطّ پایانی
یواش سایه‌ی یک مرد از عقب برسد

شبانه گریه کنی تا دوباره صبح شود
که صبح گریه کنی تا دوباره شب برسد!

که هی سه‌نقطه بچینی اگر... ولی... شاید...
کسی نمی‌آید، نه! کسی نمی‌آید

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
.
شبيه شهر پس از جنگ، گيج و متروكم
به مالكيّت يك اسم تازه مشكوكم

به مالكيّت هر چيز زنده و بی‌جان
به مالكيّت تصويرهای سرگردان

به مالكيّت اين روزهای دربه‌دری
به مالكيّت پاييزهای يك‌نفری

قرار شد كه ته قصّه‌ها دری باشد
دری كه پشتش دنيای بهتری باشد

مهم نبود كه عشقت چقدر دووور شود
مهم نبود اگر مال ديگری باشد!

مهم نبود اگر عاشقانه لخت شود
اگر كه موهايش زير روسری باشد!

كه صبح و ظهر به مسجد رود برای نماز
كه پشت پنجره در حال دلبری باشد!

تمام اينها تصوير بی‌خیال زنی‌ست
كه هيچ‌چيز به جز او مهم نبوده و نيست

مهم تصوّر نور است در دل شب‌هاش
مهم فقط لبخندی‌ست گوشه‌ی لب‌هاش

شبيه شهر پس از جنگ، مملو از خونم
كه زنده زنده ميان اتاق، مدفونم

زنی‌ست در بغلم: قهرمان افسرده!
كه ديو آمده و بچّه‌هاش را خورده

كه سال‌هاست به خودكارهاش مصلوب است
زنی كه رابطه‌اش با فرشته‌ها خوب است

پرنده‌ای‌ست ولی غرق خون و پركنده
برهنه‌تر جلوی چشم‌های شرمنده

كه پير نيست و موهاش روسفيد شده!
كه اشك می‌ريزد با تصوّر خنده

زنی كه گوشه‌ی سلّول‌ها دراز كشيد
زنی كه قربانی بود توی پرونده

زنی كه رام نشد، تا ابد تمام نشد
زنی به هيأت عصيان و خون، زنی زنده!

زنی كه شوق تنش را به ياد داشته است
زنی كه رابطه‌هایی زياد داشته است

زنی كه مثل خودش بود اگر كمی بد بود
زنی كه مال كسی نيست و نخواهد بود

شبيه شهر پس از جنگ، غرق اندوهم
نشسته زخم تو در تكّه تكّه‌ی روحم

شبيه گريه شدن بعد لحظه‌ای شادی
به خواب ديدنِ چيزی شبيه آزادی

شعار دادن اسمت جلوی دانشگاه
شبيه ديدن زن، بعد چشم‌بند سياه

چقدر زرد شده صورتم كه پاييزم
اگر هلم بدهی مثل برگ می‌ريزم

گذشته‌ای بدبختم به حال وصل شده
كه زل زده‌ست به آينده‌ی غم‌انگيزم

از آن‌همه فرياد و از آن‌همه رؤيا
فقط دو تكّه ورق مانده است بر ميزم

زنی‌ست در بغلم مثل خواب و بيداری
زنی كه می‌شود از او دوباره برخيزم

دو تا به هيچ رسيده، دو آدم غمگين
دو خودكشی كه نكرديم توی زيرزمين

دو تا سياهی خودكار خسته روی ورق
دو تا اميد در اين نااميدی مطلق

شبيه شهر پس از جنگ، خالی و بی‌ابر
نشسته‌ايم برای ادامه دادنِ صبر...
.
سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Khorshid - Hamed Nikpay - Ramin Behna - Aidin Tarkian - Sed Mehdi…
<unknown>
خورشید
خواننده: حامد نیک‌پی
شاعر: مهدی موسوی
آهنگساز: آیدین ترکیان
تنظیم‌کننده: رامین بهنا
@seyedmehdimoosavi2
Royaye Shirin
Kiosk
دو موزیک از آلبوم "پایان شیرین" کیوسک
خواننده: آرش سبحانی
ترانه‌سرا: مهدی موسوی
Audio
خونستان
خوانندگان: ستار، رعنا منصور، مارجی لطف‌آبادی و آرش تارانتیست
شعر: سید مهدی موسوی
آهنگسازی و تنظیم: مارجی لطف‌آبادی و آرش تارانتیست
@seyedmehdimoosavi2
Majboor
MARIA
"مجبور"
خواننده: ماریا
شعر: سید مهدی موسوی
آهنگساز و تنظیم‌کننده: سالار بلانش
میکس و مستر: ابوذر فرد
گیتار باس: حامد صیاد
https://www.tg-me.com/mariah_music
Khane Sard Ast
Maria
"خانه سرد است"
خواننده: ماریا
شعر: مهدی موسوی و فاطمه اختصاری
آهنگساز: کاوه صالحی‌نیا
تنظیم‌کننده: میلاد باستانی‌پور
@mariah_music
Disturbed Memories (Khaterate Ashofteh)
Ares Band
خاطرات آشفته
اجرا: آرس‌بند
شاعر: مهدی موسوی
Write to my Mother
Rasool Sadri
به مادرم بنویسید
خواننده: رسول صدری
شاعر: مهدی موسوی
Baghalam Kon (Embrace Me)
Hamed Moghaddam
"بغلم کن"، نسخهٔ صوتی (ام پی تری)

خواننده و آهنگساز: حامد مقدم
ترانه: سید مهدی موسوی
تنظیم: نیما نورمحمدی
میکس و مسترینگ: طاهر علیرمضانی
Be Chi Delam Ro Khosh Konam?
Hamed Moghaddam
به چی دلم رو خوش کنم
خواننده: حامد مقدم
ترانه‌سرا: مهدی موسوی
Audio
بوسه
خواننده: ستاره سردار
ترانه‌سرا: سید مهدی موسوی
تنظیم‌کننده: عامر گوهری
Email
خواننده و آهنگساز: آرمین طاهری
شعر: مهدی موسوی
تنظیم: پویا
@seyedmehdimoosavi2
Yasin Safatian - Bekhand
Yasin safatian
بخند
شاعر: سید مهدی موسوی
آهنگساز و خواننده: یاسین صفاتیان
تهیه کننده: حسین خاک سرشت
@yasinsafatian
بغلم کن تو این شبِ برفی
خسته از انتظار، گریه نکن
بوسه‌هات داغِ ظهرِ مرداده!
مث ابر بهار گریه نکن

بغلم کن تو این شب برفی
خستگیتو بذار تو دستم
به تنم تکیه کن که حس بکنم
مث یه کوه، پشت تو هستم

خسته‌ای و دلت سفر می‌خواد
می‌خونی تو چشاش: موافقته!
مرد تو هیچ‌جور کامل نیست
امّا دیوونه‌وار عاشقته

معنی گریه‌هاتو می‌فهمه
همه‌ی رازهاتو می‌دونه
می‌تونه اون چشای غمگینو
توی هر حالتی بخندونه

.
بغلم کن تو این شب برفی
موهاتو باز کن، به باد بره!
ما دو دیوونه‌ی همیشگی و
جادّه مثل همیشه منتظره

بغلم کن تو این شب برفی
که خودش رو به شیشه می‌کوبه
بذار این جادّه تا همیشه بره
با تو هر جای این جهان خوبه

خسته‌ای و دلت سفر می‌خواد
می‌خونی تو چشاش: موافقته!
مرد تو هیچ‌جور کامل نیست
امّا دیوونه‌وار عاشقته

معنی گریه‌هاتو می‌فهمه
همه‌ی رازهاتو می‌دونه
می‌تونه اون چشای غمگینو
توی هر حالتی بخندونه

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
ویژه‌نامه‌ی طنز «خخخ» به‌زودی منتشر می‌شود
فراخوان ارسال اثر

لطفاً در ارسال آثار خود به نکات زیر توجه داشته باشید:

۱. آثار طنز خود (شعر، داستان، ترانه، سفرنامه، مقاله و...) را به‌صورت فایل word به ایمیل نشریه [email protected] ارسال کنید. (در صورتی که پس از ۱۰ روز پاسخی دریافت نکردید، ایمیل را دوباره بفرستید.)

۲. نشریه در ویرایش آثار رسیده آزاد است.

۳. از انتشار آثاری که به‌صورت فایل پی‌دی‌اف، عکس یا کپی‌شده در متن ایمیل ارسال شوند، معذوریم.

۴. مهلت ارسال آثار: ۳۱ خرداد ۱۴۰۱

لطفاً این فراخوان را با دوستان و دشمنان خود به اشتراک بگذارید!
رگش رو زد یه دختر توی انباری
یه ماشین، نصفه‌شب تو کوچه ترمز کرد
صدای جیغِ یه تاریخ غم اومد
یه راننده به یه رویا تجاوز کرد

رگش رو زد یه زندونی تو سلولش
نگهبان رفت سمت خونه با شادی
گذشت از میله‌ها خونی که می‌پاشید
رو دیوارا نوشت از عشق و آزادی

رگش رو زد یه سربازِ پُر از حسرت
دو سال از زندگیشو تاخت زد با خون
ستاره‌ها فرو افتادن از دوشش
می‌خواست از پادگان گم شه، بره بیرون

رگش رو زد یه دانشجوی اخراجی
فضای خوابگاه و شب، پُر از مه شد
یه دانشجو دو تا قرص مسکّن خورد
یکی تا صبح زیر جزوه‌ها له شد

رگش رو زد یه معتادِ بدون اسم
رها کرد این جهان و قلب سنگش رو
به عکس بچّگیِ دخترش زل زد
تو جوب انداخت با گریه سرنگش رو

رگش رو زد یه مادر، نصفه‌شب تو پارک
یکی تو سطلِ آشغالا غذا می‌خورد
یه مرد از زندگی برگشت تا خونه
یه نوزادِ گرسنه باز خوابش برد


خبر پر شد تو دنیا: یه سلبریتی
رو بازوی چپش، عکس سگش رو زد!
صدای خسته‌ی ما رو کسی نشنید
کسی نشنید که «ایران» رگش رو زد

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
2024/09/25 00:31:08
Back to Top
HTML Embed Code: