Telegram Web Link
رمان هزار و چند شب.pdf
4.8 MB
نسخه‌ی PDF رمان «هزار و چند شب»
نوشته‌ی «سید مهدی موسوی»
@seyedmehdimoosavi2
کارگاه ادبی چهارشنبه‌ها - شش

کارگاه ادبی چهارشنبه‌ها هر هفته با حضور مهدی موسوی، شاعر و نویسنده، در کلاب‌هاوس آموزشکده توانا برگزار می‌شود. در این کارگاه به معرفی کتاب و فیلم و شعرخوانی و نقد ادبی پرداخته می‌شود.
این جلسه در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ برگزار شد.

برنامه کامل را در یوتیوب یا در ساندکلاد بشنوید:

https://youtu.be/YFSphMu_nfU

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/wednsdays-mp3

#کارگاه_ادبی #چهارشنبه_ها #مهدی_موسوی

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from سایه ها
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
دلخسته‌ام از شب، بیزار از نورم
این روزها دیرم، این روزها دورم

مانندِ هر سالیم، هستیم و خوشحالیم!
با اینکه مجبوری، با اینکه مجبورم

از روبرو مسدود، از پشت سر مسدود
راهی نخواهد بود، ماهیِ در تورم

با گریه می‌خوابی، با گریه بیدارم
با موش‌ها خوبی! با سوسک‌ها جورم!

هستی در آغوشم، هستم در آغوشت
مأمور و معذوری، مأمور و معذورم

زنده ولی مرده، در خانه‌ای کوچک
مرده ولی زنده، مدفونِ در گورم

با بغض می‌خندی، با خنده خواهم رفت
تلخ است منظورت، تلخ است منظورم

من اشک می‌ریزم، تو شام خواهی پخت
تو اشک می‌ریزی، من ظرف می‌شورم...

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Majboor
MARIA
"مجبور"
خواننده: ماریا
شعر: سید مهدی موسوی
آهنگساز و تنظیم‌کننده: سالار بلانش
میکس و مستر: ابوذر فرد
گیتار باس: حامد صیاد
https://www.tg-me.com/mariah_music
فریادهای من، وسطِ کوچه
با کشتنم یواش نخواهد شد!
من رازهای مختلفی دارم
که هیچ‌وقت فاش نخواهد شد

تکرارِ پیچ‌گوشتیِ احمق!
تنها دلیلِ چرخشِ این پیچ است
نامِ کتابِ مذهبی‌ام «تردید»
اسم خدای مذهب من، «هیچ» است!

مشتاقم و به جبرِ جهان، محدود!
شرحِ دویدنِ حلزون هستم
که حاضرم به تجربه‌ی هر چیز
من سکسِ مبتلا به جنون هستم

قایم شده در آن‌ورِ لبخندم
اندیشه‌ای که قابل باور نیست
در پشت ماسک، دیکتاتوری دارم
که فکر می‌کند که برابر نیست!

گاهی مریض هستم و افسرده
گاهی لگد به هر چه که... می‌کوبم!
شاید که مسخره بکنید امّا
من با تضادهای خودم خوبم!

با یک اشاره می‌ترکد بغضم
سردم، بدون خنده!، بداخلاقم!
می‌خواهم از میانِ نمی‌خواهم
در حالت تنفّر و... مشتاقم!!

زل می‌زنم به اسلحه و باتوم
بی‌ترس! با جنون خدادادی!
زل می‌زنم به مردم و می‌ترسم
از روزهای آتیِ آزادی!!

بار امانتی که نمی‌خواهم
افتاده روی شانه‌ی سنگینم
حس می‌کنم که نابغه‌ام امّا
از این نبوغ، خسته و غمگینم

آتش گرفته خانه و می‌مانم
در کنجِ این اتاقِ مقوّایی
حس می‌کنم که راه فراری نیست
تنهام! توی جمع و به‌تنهایی

سرشار رنج می‌شود و اندوه
هر چیز، علّت خوشی‌ام باشد
از صبح زود هرچه که می‌بینم
شاید دلیل خودکشی‌ام باشد

من رازهای مختلفی دارم
یک عشق داغ و خارجِ محدوده
عشقی که در میان همین پوچی
تنها دلیل زندگی‌ام بوده

این شعر، اعتراف غم‌انگیزی‌ست
وقتی کنار یک چمدان باشید
این راز را فقط به شما گفتم!
با جان و دل، مواظب آن باشید

شاید مرا درست نفهمیدید
امّا شریکِ در غمِ من بودید
این راز را فقط به شما گفتم
تنها شما! که مَحرمِ من بودید

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
‏کارگاه ادبی چهارشنبه‌ها - هفت

کارگاه ادبی چهارشنبه‌ها هر هفته با حضور مهدی موسوی، شاعر ونویسنده، درکلاب‌هاوس آموزشکده توانا برگزار می‌شود. در این کارگاه به معرفی کتاب وفیلم وشعرخوانی ونقدادبی پرداخته می‌شود.

این جلسه در۳شهریور۱۴۰۰برگزار شد.

فایل کامل برنامه را در یوتیوب یا ساندکلاد بشنوید:
https://youtu.be/l-r8qeUBz1s
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/wednsdays-1

#کارگاه_ادبی #چهارشنبه_ها #مهدی_موسوی
#ادبیات

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from سایه ها
همه‌ی آنچه می خواستی درباره‌ی قافیه بدانی اما هیچ‌وقت جرأت نمی کردی بپرسی!
سید مهدی موسوی

آموزش قافیه برای شعر و ترانه ی فارسی چندان دشوار نیست. اما اگر بحث علمی را کنار بگذاریم و کاربردی به آن نگاه کنیم از این هم ساده تر می شود و در یک جلسه قابل یادگیری است...

ادامه‌ی این #مقاله را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/?p=1030
برای حضور در کارگاه‌های رایگان ادبی، کلاب‌هاوس مرا فالو کنید:
https://www.clubhouse.com/@mehdimousavi6

قرار ما چهارشنبه‌ها، ساعت ۲۱:۳۰ به وقت تهران
Forwarded from سایه ها
anthology-sayeha.org.pdf
14.1 MB
آنتالوژی شعر معاصر
(پانصد شاعر سده‌ی چهاردهم شمسی)
انتشارات الکترونیک سایه‌ها
تابستان ۱۴۰۰
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
مادرم رو نگاه می کردم
خنده‌هاشو تو اون روزای سیاه
من یه دسمال خونی و خیسم
وسط تخت، توی زایشگاه

من یه دسمالِ چرکِ گُل‌گُلی‌ام!
که یکی زیر پای بچّه گذاشت
هر چی می‌خورد تف می‌کرد بهم
بچّه‌ای که غذاشو دوس نداشت

من یه دسمالِ آبیِ پررنگ
توش پر از کارت و چند تا تیله
همه‌ی زندگیِ یه بچّه
پشتِ یه مدرسه که تعطیله!

من یه دسمال سبز هستم که
وسط اعتقاد و تردیده
روش نوشته که: مِید این چاینا!
بوی عطرای مشهدی می‌ده!!

من یه دسمال با بوی وایتکسم
زیر چن تا پتوی قایمکی
نوجوونی که از همه دنیا
دلخوشه به تصوّری الکی

من یه دسمال صورتی هستم
توش یه نامه، یه گل، ردِ ماتیک
اوّلین بارِ دوستِت دارم
شرمِ بوسه تو کوچه‌ای تاریک

من یه دسمالِ غرقِ شکل و عدد
تو یکی از روزای کنکورم
می‌گم اون چیزیو که می‌خوانِش
می‌رم اون راهیو که مجبورم

من یه دسمالِ خاکیِ چرکم
تو روزای سیاهِ سربازی
پُرِ سیگار و گریه و عرقه
توی جیبِ یه مردِ ناراضی!

من یه دسمال غرقِ در خونم
وسط تیر و گاز اشک‌آور
منو می‌پیچه دُورِ زخمِ سرش
اونی که ایستاده تا آخر

من یه دسمال چارخونه‌م که
دُورِ فرمونِ تاکسی می‌پیچه
توی یه شهر مرده می‌چرخه
اوّلش هیچ و آخرش هیچه

من یه دسمالِ گریه‌دارم که
رنجِ تاریخِ زن رو می‌دونه
دست مردم تو جشن می‌چرخه
وسطش چند لکّه‌ی خونه!

من یه دسمال کاغذی هستم
می‌کنه خون و گریه رو قاطی
آخرین یادگارِ زندونه
آخرین لحظه‌ی ملاقاتی

منو می‌شوره مادرم با اشک
تا خودم چارپایه رو بِکِشم
آویزون می‌کنن منو رو طناب
تا که با آفتاب خشک بشم.

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
چهارشنبه‌ها با مهدی موسوی، چهار - میهمان: حامد قناد

مهدی موسوی، شاعر و نویسنده، در این برنامه چهارشنبه‌ها میزبان حامد قناد، خواننده و آهنگساز گروه The Ways، است و با او درباره فراز و نشیب‌های این گروه و کارهای آینده‌شان و وضعیت موسیقی در ایران امروز صحبت می‌کند.
این برنامه ۱۰ شهریور ۱۴۰۰ در اینستاگرام آموزشکده توانا به صورت زنده برگزار شد.



https://youtu.be/JHfhD0uXrtA
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/tqznslx3nmns

#حامد_قناد #لایو_ایونت #مهدی_موسوی #چهارشنبه_ها

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from Radio439
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک سال یک نگاه

کاری از پادکست رادیو۴٣٩

معرفی و نگاهی اجمالی به زندگی و اشعار تمام شاعران ایران زمین و پارسی گو از آغاز تا به امروز...


از اول مهر ماه ١۴٠٠


@radio439
غزلی از دهه‌ی هفتاد:
.
بیا! بپر! به‌خدا حجم آسمان کم نیست
برای عشق، اگر عاشقی! زمان کم نیست

دوباره آمده ای تا دوباره گریه کنی؟!
عزیز! ما خودمان دردهایمان کم نیست

در اوج مردن و در اوج مردن و در اوج...
همین دلیل برای پرندگان کم نیست

بیا و نقش بدِ قصّه را به عهده بگیر
در این دیار غم انگیز، قهرمان کم نیست

بیا و فرق بکن، مثل سنگ! بی‌احساس
اگر نگاه کنی قلب مهربان کم نیست

بگو که «مریم» و «مهدی»، نترس! راحت باش
وگرنه مرد جوان و زن جوان کم نیست!

بیا! بپر! به خودت فکر کن که می‌میری
و ارتفاعِ سپیدِ آپارتمان کم نیست...
.
سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
فروختم به دو تا بوسه کلّ دنیا را!
رها کنید در این حسّ لعنتی ما را

به مرد چسبیده مثل بچّه‌ای به رحم
کسی که تجربه کرده تمام زن‌ها را

بدون مریم و گیتی و آذر و شبنم
بدون شهره و سیمین و نرگس و سارا

تو مرد، من زن، من مرد، تو زن و تا صبح
میان خنده عوض می‌کنیم هی جا را

که مست باشم و اخبار راست راست به راست...
بدون حمله بگیرم صدا و سیما را!!
.
که از خطوطِ قرمز یواش رد بشوم
که بی‌هوا بگذارم به آن طرف پا را

نگاه کن عصبانی! نگاه تو خوب است
که عاشقانه کنی انتهای دعوا را

که روی زبری ته‌ریش تو قدم بزنم
که بر لبت بنشینم هنوز و حالا را

که روی زبری ته‌ریش من قدم بزنی
که بر لبم بگذاری تمام دنیا را

دوباره تایپ کن از پشت خط که صبح بخیر
دوباره داغ کن از بوسه‌ات الفبا را

که گور بابای هر که هر چه گفت... بخواه!
چنان که ماهی آزاد خواست دریا را

به شانه‌های غمم تکیه کن میان اشک
که گریه می‌فهمد مردهای تنها را

بیا که می‌لبقم آف آف آف بسااااف...!!!
بگیر از کلمه قصد و ربط و معنا را

که فعل مرده و فاعل تویی که تا... از... به...
که توی دست تو مفعول می‌شوم با «را»
.
مرا به شور به دیوانگیت می‌خواند
صدای ضبط که پر کرده کلّ ویلا را

برقص در بغلم... هی برقص... رقص... برقص...
بچرخ... چرخ... جهان دُور می‌زند ما را

نترس از این‌همه احساس غیرمعمولی
بیا و تجربه کن یک دقیقه رؤیا را

بیا و تجربه کن ترس‌های گیجی که...
بیا و تجربه کن آخرین مبادا را

بیا و تجربه کن در اتاق، داخل شهر
نگفتنی‌ها را و نکردنی‌ها را

کجاست جای من و تو در این جهان بزرگ؟!
بیا و حل بکن این آخرین معمّا را

رها کنید در این حسّ لعنتی ما را
رها کنید در این حسّ لعنتی ما را...
.
سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
خسته و خاموش
بدون آغوش
آخرِ بن‌بست
مستِ مستِ مست
با چشم گریون
موی پریشون
چشمِ غرقِ خون
نشسته پیشم
می‌دونه بازم
عاشقش می‌شم
تو این جهنم
می‌گیره با غم
دستمو محکم
با گریه می‌گه:
یه پیک دیگه...
یه پیک دیگه...

چشاش خماره
یه غمی داره
آدم می‌ترسه
تنهاش بذاره
آواز می‌خونه
بلندِ بلند
تو دلش غمه
رو لبش لبخند
با من می‌رقصه
با من می‌خونه
چون که می‌دونه
شب نمی‌مونه
مستیش زیاده
روحش آزاده
می‌دونه این شب
آخرش شاده
با گریه می‌گه:
یه پیک دیگه
یه پیک دیگه...

پاره‌ی تنه
رفیق منه
بهونه‌ی من
واسه موندنه
آوار کوهه
که پُرشکوهه
مث قصه‌هاس
ساده و رهاس
امن و راحته
یه آسمونِ
بی‌نهایته
خالی می‌کنیم
قلب دلخورو
هر تصوّرو
پیکای پُرو
مستِ مستِ مست
ته یه بن‌بست
رهای رها
از هرچی که هست
با گریه می‌گه:
یه پیک دیگه
یه پیک دیگه...

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
بخشی از رمان "هزاروچند شب" (با صدای من) در نشریه‌ی بانگ را می‌توانید در ساندکلود هم بشنوید:
https://soundcloud.app.goo.gl/1et4L
غزلی از روزگار جوانی:

خواب یک تخت روی بیداری، بغض اسپرم توی یک کاندوم
هیروشیمای چشم ژاپنی‌ات وسط انفجار بمب اتم

متفکّر به هیچ می‌چسبیم ساختار شکسته‌ی تنمان
حفظ نوعی هویّتِ... فردیم؟! وسط حرف‌هایی از مردم

مثل یک مرده تخت خوابیدن! مثل یک تخت، خواب را مردن
در تنم بمب ساعتی می‌زد مشت خود را به لحظه‌ی چندم

«الغیاث» از زمان سرگردان در ضمیری که ناخودآگاهم
«دین و دل برد و قصد جان می‌کرد» اتوبوسی که می‌روم تا قم

اتو/بوسی که می‌فرستادی روی یک تخت منفجرنشده
همه‌ی شهر سیب بود و بمب! همه‌ی شهر ژاپن و گندم!!

تو به این اتّفاق می‌خندی مثل بمبی به ژاپنِ چشمت
مثل دریای بی‌تفاوت به ماهیِ مرده توی آکواریوم

من فقط خواب شاعری بودم وسط تخت‌های یک‌نفره
این‌همه فکرهای نامشروع بچّه‌ی کیست در سَرَم خانم؟!

همه‌ی قم به چادرت وصل است، «لَعَنَ اللهُ اُمّةً» که به تو...
که چهل روز، صبحِ غمگینم که کم آورده «عَن مَراتِبِکُم»

خواب یک تخت روی بیداری، عکس یک مردِ پاره پاره شده
که گرفته‌ست تکّه‌هایش را که بچسبد به صفحه‌ی آلبوم

ساختار مرا شکست شدم توی اسپرم‌های بی‌پدرم
من به دنیا نیامدم هرگز، مادرم مرده بود زیر سِرُم

سید مهدی موسوی

پانوشت‌ها:
«لَعَنَ اللهُ اُمّةً دَفـَعَتکُم عَن مَقامِکُم وَ اَزالَتکُم عَن مَراتِبِکُم...» (سطری از زیارت عاشورا)
«دین و دل بردند و قصد جان کنند/ الغیاث از جور خوبان الغیاث» (حافظ)
@seyedmehdimoosavi2
برای حضور در کارگاه‌های رایگان ادبی، کلاب‌هاوس مرا فالو کنید:
https://www.clubhouse.com/@mehdimousavi6

قرار ما چهارشنبه‌ها، ساعت ۲۱:۳۰ به وقت تهران
2024/09/25 18:19:47
Back to Top
HTML Embed Code: