Telegram Web Link
مهناز محمدی، فیلمساز و فعال حقوق زنان، در تجمع اعتراضی تهران بازداشت شد

گزارش شاهدان عینی از تهران حاکی است که عصر روز دوشنبه ۲۸ شهریور در تجمع اعتراضی تهران، مهناز محمدی، نویسنده و کارگردان، همراه با تعداد دیگری از فعالان حقوق زنان بازداشت شد.

گروهی از فعالان حقوق زنان برای برگزاری تجمعی در روز دوشنبه در اعتراض به کشته شدن مهسا (ژینا) امینی فراخوانی منتشر کرده بودند.

مهناز محمدی سابقه ساخت چندین فیلم مستند تقدیر شده را دارد و نخستین فیلم بلندش با نام «پسر، مادر» در سال ۱۳۹۸ در جشنواره فیلم تورنتو به نمایش درآمد.

این فیلم با فیلمنامه‌ای از محمد رسول‌اف در چند جشنواره معتبر دیگر از جمله زوریخ، رم و فبیوفست پراگ به نمایش درآمد و جوایزی چون جایزه ویژه هیئت داوران از جشنواره رم و جایزه بهترین فیلم سازمان عفو بین‌الملل از جشنواره فبیوفست پراگ را دریافت کرد.

خانم محمدی پیشتر نیز سابقه چند بار بازداشت را به خاطر فعالیت‌های مدنی و ساخت مستند داشته است.
🇺🇸 🇨🇿 RadioFarda

🤖 @VahidHeadline
TO HASTI
Armin Nejadyousefi
تو هستی
خواننده: آرمین نژادیوسفی
شاعر: فاطمه اختصاری
@nejadyousefi_armin
Forwarded from مهتاب قربانی
https://www.tg-me.com/MAHTABghorbani/1637
این ویدیو را با صدا ببینید. تصاویری از شجاعت شما مردم عزیز داخل ایران و بخشی از شعر مهدی موسوی عزیز...
لبخند می‌زدم به مسلسل‌ها
از لمس اشک‌هات برآشفتم
در کوچه‌هام بوی چه می‌آمد
من پشت ماسک با تو چه می‌گفتم

از پشت ماسک، عاشق تو بودم
از پشت ماسک، بوسه فرستادی
در پس‌زمینه خسته و هجوآمیز
میدان خون‌گرفته‌ی آزادی

آن سمت زوزه‌های موتورها بود
این سمت، خشم له شده در مشتت
سنگر گرفته بود کسی پشتم
سنگر گرفته بود کسی پشتت

از تو که خودکشی شدنِ مرگی
از من که غرق‌ها شده‌ام در سم
بدجور واضح است نمی‌ترسی
بدجور واضح است نمی‌ترسم

من می‌دوم تمام بیابان را
در انتظار آب نخواهم مُرد
این قلب من! گلوله بزن سرباز!
من توی رختخواب نخواهم مُرد

دیوانه‌وار هستی و زیبایی
آرایش لبان و تنت قرمز!
لب‌های خونی‌ات درِ گوشم گفت:
«غمگین نشو به خاطر من هرگز

من سرنوشتِ خواستنِ فریاد
در خاورِ میانه‌ی غمگینم
من در توام... میان تنت، روحت...
از پشت پلک‌های تو می‌بینم

فردا که روز خنده و آزادی‌ست
من در میان سینه‌ی تو شادم
حبسم بکن میان نفس‌هایت
من توی دست‌های تو آزادم»
.
چشم تو بسته می‌شود آهسته
نبضت سکوت می‌کند از فریاد
من گریه می‌کنم... و از این به بعد
به صبر خود ادامه نخواهم داد

دیگر بس است مردنِ با لبخند
کافی‌ست این شکنجه و خاموشی
من انتقامِ حرکتِ تاریخم
دیگر نه بخششی، نه فراموشی!

فردا که روز حتمی آزادی‌ست
فردا که روز خنده و خوشحالی‌ست
تو در منی، کنار منی امّا
جای تو در تمام جهان خالی‌ست

ما «عشق سال‌های وبا» بودیم
در صفحه‌های کنده‌ی از تقویم
یا اینکه در مکان بدی بودیم
یا اینکه در زمان بدی بودیم

این داستان مسخره‌ی ما بود
غمگین و ناتمام‌تر از هر چیز
عشقی که مانده است از آن یک مرد
که گریه می‌کند وسطِ پاییز...

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
در خواب‌هام «خامنه‌ای» بود
می‌رفت مثل سایه‌ی یک گربه در مقابل خانه
در زیر نور ماه
با موی رنگ کرده، لباس سیاه
با ریش‌های چپّه‌تراشیده
بی هیچ ردّ و هیچ نشانه
با کوله‌پشتی سنگینی به روی دوش
خاموش
من باز می‌شناختمش انگار
از بوی تلخِ پوست و سیگار
از شانه‌ی چپم که فقط تیر می‌کشید
از بوی هر لباس تو در تنگیِ کمد
از دست‌خطّ مسخره‌ات توی سررسید
از خانه‌ای که روی سر من خراب شد
از فعل‌های صرف شده با اشک
در ماضیِ بعید
در خواب‌هام خامنه‌ای بود
با بوی عطرهای جدید فرانسوی
شلوارِ جینِ تنگ
با صورتی که هیچ شباهت به او نداشت
با خنده‌ای قشنگ
در عکسِ «تام کروز»
بر روی فرش قرمز
در نقش یک چریک مبارز
در نقش یک پدر که به‌سختی شبانه‌روز
در کارخانه‌های جهان کار می‌کند
من باز می‌شناختمش انگار
از لکه‌های خونِ به دیوار
از سقف نم‌کشیده‌ی خانه
از آخرین نشانه که دیگر نیست
از بوسه‌ات که پاک شده روی گردنم
از گریه کردنم
در هال، در اتاق نشیمن
بر کاش‌های کاشیِ حمّام
از خانه‌های نیمه‌تمام
در جدولی که حل‌نشده جا گذاشتی
در خواب‌هام خامنه‌ای بود
در زیر نور ماه فقط می‌رفت
مانند آدمی که فقط آمده‌ست تا برود
گاهی شبیهِ یک نفر از فامیل
گاهی شبیه خاطره‌ی یک دوست
که دوست نیست!
گاهی شبیه تنهایی
در عصرِ یک دوشنبه‌ی تعطیل
گاهی شبیه مردمِ این کوچه و خیابان‌ها
گاهی شبیه غربت زندان‌ها
گاهی شبیه انسان‌ها
می‌رفت
با موی رنگ‌کرده‌ی آشفته
و دست‌های سالم
با خنده‌ای اضافی و نالازم
مثل یکی از این‌همه که فحش می‌دهند
در اینستاگرام و توئیتر
در فیس‌بوک
در خواب‌های مرغ مهاجر
در گریه‌های شاعر
دلتنگی مسافر
مثل کسی که پاک‌کنت را
در هفت‌سالگی دزدید
در زنگ آخر
آن پاک‌کن که پاک نمی‌کرد هیچ‌ را
جز اشک‌هات که همه‌ی عمر
از گونه‌هات پاک نشد دیگر
من باز می‌شناختمش انگار
از ریشه‌های پوسیده
در خاطرات گلدان‌ها
از گریه‌هات موقع رفتن
از اعتماد محض به انسان‌ها
از خاطرات یخزده در سردی زمستان‌ها
از جای پای خنده‌ی تو در اتاق
از چای داغ
از عشق
رؤیای نیمه‌کاره‌ی ما زودباوران!
از حرف دیگران
از من که باز منتظرت ایستاده‌ام
از رنجِ بی‌کران
از خواب‌ها پریدم در خواب دیگری
در دردها و گریه‌ی بی‌تاب دیگری
از یاد چشم‌هات
از جیغِ «خاوران»...

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکلمه‌ی شعر "گربه" (از آلبوم هومانیتی)
شعری از سید مهدی موسوی
با آهنگسازی آرش رهبری
@seyedmehdimoosavi2
یک روز می‌رسد که بریزیم توی شهر
با بوسه‌های داغ به هر چشم خیس که...
شهر از صدای خنده‌ی دیوانه پُر شود
چاقو شویم در شکم هر پلیس که...

دیوانه‌ایم در وسط شعر و داستان
دیوانه‌ایم داخل هر فیلم... توی عکس
دیوانه‌ایم بعد هر آهنگ لعنتی
و گریه می‌کنیم دوتایی بدون مکث

در انتظار لحظه‌ی تِرکیدنیم ما!
دیوانه‌ایم... مثل دو تا بمب ساعتی
ستّارخان، بهارستان یا ولیّ‌عصر
آزادی، انقلاب، ونک یا شریعتی!

بی‌حرکتیم... زل زده در چشم‌های هم
تا بوسه‌ای که حالتمان را عوض کند
دیوانه‌ایم... عاشق هر کس که عاشق است!
شاید که عشق، شکل جهان را عوض کند

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قفس پارچه‌ای

با صدای ماریا
ترانه: فاطمه اختصاری
موسیقی: گروه آرس

با تشکر از تمام کسانی که در ساخت این موزیک‌ویدئو در کنار ما و مهم‌تر از همه در کنار مردم ایران بودند.
یک‌صدا با این ترانه با هم فریاد می‌زنیم:
بسّه هرچی سکوت کردم و بغض
بسّه تن دادنِ به هر تحقیر...

#نه_به_حجاب_اجباری
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مهسا_امینی

پیشاپیش ممنونم از دوستانی که در بازنشر این اثر مستقل، در کنار ما هستند.
با عشق
فاطمه اختصاری
@fateme_ekhtesari
بیش از ۱۰۲ هنرمند، نویسنده و شاعر ایرانی در تبعید با صدور بیانیه‌ای، ضمن حمایت از اعتراضات سراسری مردم ایران، از جامعه جهانی خواستند تا به مماشات با رژیم جمهوری اسلامی خاتمه دهد.

آن‌ها در قسمتی از این بیانیه نوشتند:
«بار دگر ضحاکیان اشغالگر ایران، جوانی روشنضمیر از این مرز و بوم را قربانی تاریکی خود کردند. قتل مهسا (ژینا) امینی دختر ۲۲ ساله از سقز، ادامهی تبعیض و ظلمی ست که بیش از چهار دهه زنان ایرانی را در چنبره‌ی خود گرفتار کرده است. رژیم جمهوری اسلامی در این جنایت نیز، چون کشتار معترضان در سال‌های ۷۸ ،۸۸ ،۹۶ و ۹۸ و همچنین شلیک به هواپیمای PS752 راه دروغ و انکار در پیش گرفت که اگر نبود همراهی خانواده و شرافت پزشکان مهسا، او نیز به خیل زنانی می‌پیوست که قربانی خشونت سیستماتیک جمهوری اسلامی شده‌اند و نام و روایت‌شان مسکوت مانده است.
ما هنرمندان، نوی سندگان و شاعران در تبعید، ضمن اعلام حمایت از اعتراض شجاعانه‌ی مردم ایران علیه این جنایت و تاکید بر محاکمه‌ی آمران و عامالن آن که مجموعه‌ی حاکمیت را در بر می‌گیرد، از جامعه‌ی جهانی می‌خواهیم به مماشات با این رژیم غیرمشروع و مرتجع پایان دهد.»

متن کامل و اسامی امضاکنندگان را در تصاویر ببینید.

#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Audio
خونستان
خوانندگان: ستار، رعنا منصور، مارجی لطف‌آبادی و آرش تارانتیست
شعر: سید مهدی موسوی
آهنگسازی و تنظیم: مارجی لطف‌آبادی و آرش تارانتیست
@seyedmehdimoosavi2
به گوشم می‌رسه از دور
صدای خشم همخونا
صدای تو که پیچیده
دوباره توو خیابونا

با اینکه کینه‌ی دیوا
تو رو دزدیده از پیشم
اگه که ساکته دنیا
صدای خشم تو می‌شم

اگه دیوارای زندون
جدامون می‌کنن از هم
با خون روی زمین بنویس
نمی‌ترسی، نمی‌ترسم

اگه گولّه، اگه باتوم
اگه بر خاک افتادی
قرار ما همین فردا
کنارِ برجِ آزادی

بزن فریاد، تا کابوس
از اینجا تا ابد گم شه
طلسم دیوا رو بشکن
که ایران مال مردم شه

نترس از این شب کشدار
که دست گرگ و خفّاشه
ندیدم هیچ ظلمی رو
بتونه تا ابد باشه

اگه دیوارای زندون
جدامون می‌کنن از هم
با خون روی زمین بنویس
نمی‌ترسی، نمی‌ترسم

اگه گولّه، اگه باتوم
اگه بر خاک افتادی
قرار ما همین فردا
کنارِ برجِ آزادی

سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Kabootar e Azad
TarantisT
کبوتر آزاد
کاری از گروه تارانتیست، مارجی لطف‌آبادی، فاطمه اختصاری و مهدی موسوی
برای مردم عزیز ایران
@seyedmehdimoosavi2
اگر در این روزها
وسط‌بازهای بی‌همه‌چیزی را دیدید
که به جای آنکه
از قتل‌عام مردم در خیابان‌ها حرف بزنند
و در کنار مردم باشند

داشتند از کشیدن چادر از سر اطلاعاتی‌ها
و زینب‌کماندوها انتقاد می‌کردند
و دعوت می‌کردند به دوستی و احترام

مطمئن باشید
با آدمی خودفروخته و امنیتی طرف هستید
نه تنها آنفالو کنید
نه تنها بلاک گنید
بلکه به دوستانتان هم بگویید
آنقالو و بلاک کنند

من از شاعران و ترانه‌سراها شروع کرده‌ام
باید عصبانی باشیم
وقتی جواب اعتراض را با گلوله می‌دهند

مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
شعری از مجموعه‌ی "انقراض پلنگ ایرانی با افزایش بی‌رویه‌ی تعداد گوسفندان":
.
اين‌بار محكم‌تر بزن شب را درِ گوشم
ساكت نگاهت می‌كنم... اين بچّه، گستاخ است
اين آب و اين قبله خبرهای بدی دارند
كه سرنوشت گوسفندان، دست سلّاخ است
جايی نخواهم رفت جز ميدان آزادی...
اين را كسی می‌گفت كه سوراخ سوراخ است!
.
- «مرگ است قطعاً آخرِ عمری تمرگيدن»
سر را تكان دادند گويا چند تا برّه
بعداً بدون ترس و وحشت راه افتادند
بعداً علف خوردند تا شب، داخل درّه!!
يعنی رفيق من! به اين مردم اميدی نيست
يعنی اميدی نيست! هرگز! هيچ! يك ذرّه!

در غار تاريك خودش، خرس زمستانی
بيدار خواهد شد، نخواهد شد به اين زودی
بوديم و هستيم و نمی‌مانيم تا فردا
هستند امّا كاخ‌های رو به نابودی
مانديم با لبخند برجا و نفهميدند
كه گريه می‌كرديم پشت عينك دودی

كه گريه می‌كرديم در جشن عروسی‌ها
كه گريه می‌كرديم در هر مجلس شادی
كه گريه می‌كرديم در چشمان قربانی
با آخرين آواز چوپان توی آبادی
كه گريه می‌کرديم زير بارش باران
در حسرت يك ذرّه از هر جور آزادی

ما داستان‌هامان بدل به واقعيّت شد
در قصّه‌های بچّه‌ی امروز، غولی نيست
اين داغ‌های روی پيشانی كه قلّابی‌ست
در امتحان عشق، معيار قبولی نيست
از عهد دقيانوس تا امروز، تاريك است
اين غار خوابش برده و ديگر رسولی نيست

اين آسمان حتماً دلش مثل دلم خون است
تا صبح، پشت شيشه دارد اشك می‌ريزد
ساكت نشستيم و به اين تكرار تن داديم
اي كاش مردی باز حرف تازه‌ای می‌زد
روی مزار گوسفندان، آب می‌پاشم
شايد كه نسلی ديگر از اين خاك برخيزد...
.
سید مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Fabric Cage
Maria
قفس پارچه ای
ترانه : فاطمه اختصاری
موسیقی: گروه آرس
.
تقدیم به تمام زنان شجاع ایرانی که پرچم‌دار مبارزات شدند و همه ی مردانی که همصدا و دوشادوش زنان حرکت می کنند 🥀
به امید آزادی

@Mariah_music
دوستان عزیزم در ایران
امروز برنامه‌ی بامداد با توجه به تغییر ساعت در ایران، به وقت تهران ساعت ۱۸:۳۰ پخش خواهد شد
همگام با اعتراضات ایران کنار شما هستم 💚
2024/09/24 10:23:01
Back to Top
HTML Embed Code: