"شما باید میان آن «من» که در خود ناب و خالص است و «من-فکر» تمایز قائل شوید.
«من-فکر» صرفاً یک فکر است؛ همان است که من و دیگران را میبیند (اشاره به دوگانگی)، میخوابد، بیدار میشود، میخورد، میاندیشد، میمیرد و دوباره زاده میشود.
اما آن «منِ» ناب، وجودِ محض است؛ هستیِ جاودانی است که از غفلت و توهّم برخاسته از افکار رهاست.
اگر به عنوان همین «من» بمانی—یعنی همان هستیِ محض، بیهیچ فکری—آنگاه «من-فکر» محو گشته و توهّم برای همیشه از میان میرود.
در سینما، تصاویر فقط در نورِ بسیار کم یا تاریکی دیده میشوند؛ اما وقتی چراغها روشن شوند، تمام آن تصاویر ناپدید میگردند.
درست به همان صورت، در پرتو نورافکنِ آن خویشِ متعال، همهچیز محو میشود."
#رامانا ماهارشی
«من-فکر» صرفاً یک فکر است؛ همان است که من و دیگران را میبیند (اشاره به دوگانگی)، میخوابد، بیدار میشود، میخورد، میاندیشد، میمیرد و دوباره زاده میشود.
اما آن «منِ» ناب، وجودِ محض است؛ هستیِ جاودانی است که از غفلت و توهّم برخاسته از افکار رهاست.
اگر به عنوان همین «من» بمانی—یعنی همان هستیِ محض، بیهیچ فکری—آنگاه «من-فکر» محو گشته و توهّم برای همیشه از میان میرود.
در سینما، تصاویر فقط در نورِ بسیار کم یا تاریکی دیده میشوند؛ اما وقتی چراغها روشن شوند، تمام آن تصاویر ناپدید میگردند.
درست به همان صورت، در پرتو نورافکنِ آن خویشِ متعال، همهچیز محو میشود."
#رامانا ماهارشی
❤153🙏16🔥14
You must distinguish between the “I,” pure in itself, and the “I”-thought. The latter, being merely a thought, sees subject and object, sleeps, wakes up, eats and thinks, dies and is reborn. But the pure “I” is the pure Being, eternal existence, free from ignorance and thought-illusion. If you stay as the “I,” your being alone, without thought, the I-thought will disappear and the delusion will vanish for ever. In a cinema-show you can see pictures only in a very dim light or in darkness. But when all lights are switched on, all pictures disappear. So also in the flood-light of the Supreme Atman all objects disappear. #Ramana Maharshi GR, 46
❤28🙏7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ذهن چیست و چگونه آرام میگیرد؟ - بر اساس تعالیم #رامانا ماهارشی
❤94🙏21🔥9🤔1
"آنچه شما را از شناختن خود به عنوان "همه چیز" و "فراتر از همه چیز" باز میدارد، ذهنی است که بر پایه حافظه استوار است.
تا زمانی که به این ذهن اعتماد کنید، بر شما قدرت دارد؛
با آن مبارزه نکنید بلکه صرفاً آن را نادیده بگیرید.
هنگامی که ذهن از توجه محروم شود، کند شده و مکانیسم کارکردش را آشکار میسازد. هنگامی که ماهیت و هدف آن را بشناسید، دیگر به آن اجازه نخواهید داد تا مسائل و مشکلات خیالی بیافریند."
#نیسارگاداتا ماهاراج
"What prevents you from knowing yourself as all and beyond all, is the mind based on memory. It has power over you as long as you trust it; don't struggle with it; just disregard it. Deprived of attention, it will slow down and reveal the mechanism of its working. Once you know its nature and purpose, you will not allow it to create imaginary problems."
#Nisargadatta Maharaj
تا زمانی که به این ذهن اعتماد کنید، بر شما قدرت دارد؛
با آن مبارزه نکنید بلکه صرفاً آن را نادیده بگیرید.
هنگامی که ذهن از توجه محروم شود، کند شده و مکانیسم کارکردش را آشکار میسازد. هنگامی که ماهیت و هدف آن را بشناسید، دیگر به آن اجازه نخواهید داد تا مسائل و مشکلات خیالی بیافریند."
#نیسارگاداتا ماهاراج
"What prevents you from knowing yourself as all and beyond all, is the mind based on memory. It has power over you as long as you trust it; don't struggle with it; just disregard it. Deprived of attention, it will slow down and reveal the mechanism of its working. Once you know its nature and purpose, you will not allow it to create imaginary problems."
#Nisargadatta Maharaj
1❤109🙏21🔥11
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«رها کن» - مراقبه با #موجی
*توقف کن، آرام بگیر، رها کن، خالی باش.
راز مهمی در رابطه با این مراقبه:
«موجِ خالیشده از خود، همان «اقیانوس» است. همان اقیانوسی که همیشه و همه جا به دنبالش بود.»
*توقف کن، آرام بگیر، رها کن، خالی باش.
راز مهمی در رابطه با این مراقبه:
«موجِ خالیشده از خود، همان «اقیانوس» است. همان اقیانوسی که همیشه و همه جا به دنبالش بود.»
255❤114🙏19🔥12🤔3
«همصدایی تعالیم حقیقی»
در پست قبل، ویدئویی از «موجی» دیدیم که دعوت به «رها کردن»، «توقف فکر» و «فقط بودن» میکرد.
جالب است بدانید #مولانا نیز دقیقاً همین تکنیک مراقبه را با زبانی شاعرانه و بینظیر بیان کرده است. به این ابیات دقت کنید:
«پنبه اندر گوشِ حِسِّ دون کنید
بندِ حسّ از چشم خود بیرون کنید
پنبهٔ آن گوشِ سِرّ، گوشِ سَرست
تا نگردد این کَر، آن باطن کَرست
بیحس و بیگوش و بیفکرت شوید
تا خطاب «أرْجِعی» را بشنوید»
ارتباط این دو کجاست؟
«پنبه اندر گوشِ حِسِّ دون کردن»
آنجا که موجی میگوید از افکار و هیاهوی ذهن فاصله بگیرید، مولانا میگوید در گوشِ «حسِ دون» (حواس ظاهری و درگیرِ ماجراهای بیرون) پنبه بگذارید. یعنی ورودیهای بیهوده را ببندید تا سکوت برقرار شود.
مولانا میگوید «گوشِ سَر» (شنوایی فیزیکی و ذهنی ما) همانکه مدام در معرض سروصداهای بیرون و سروصداهای درون ذهن است همچون یک «پنبه» و مانع برای «گوشِ سِر» (شنوایی جان) عمل میکند. تا وقتیکه تمام حواسمان پرتِ ماجراهای بیرون باشد صدای حقیقت را نمیشنویم.
«بیحس و بیگوش و بیفکرت شوید»
مولانا صریحاً میگوید: «بیحس و بیگوش و بیفکرت شوید» این دقیقاً همان وضعیتِ «خلاء» و «سکوت محض» است که در ویدئوی قبل تمرین کردیم.
خطاب اِرجِعی = بازگشت به خویش
موجی ما را به «خودِ حقیقی» دعوت میکند و مولانا وعده میدهد که اگر ساکت شوید، ندای «اِرجِعی» (بازگرد) را میشنوید.
این من ذهنی یا این شخصی که صرفاً خودتان را همان میپندارید حاصل این حس و فکر و گوش و چشم است.
اما برای ادراک من حقیقیای که همواره حی و حاضر است باید همچون مراقبه قبل از موجی، بیحس و بیگوش و بیفکرت شوید.
درنهایت اینکه حرف مولانا و موجی یکی است:
ساکن و خاموش باش تا آنچه حقیقی است را به یادآوری.
#تفحص_خویش
در پست قبل، ویدئویی از «موجی» دیدیم که دعوت به «رها کردن»، «توقف فکر» و «فقط بودن» میکرد.
جالب است بدانید #مولانا نیز دقیقاً همین تکنیک مراقبه را با زبانی شاعرانه و بینظیر بیان کرده است. به این ابیات دقت کنید:
«پنبه اندر گوشِ حِسِّ دون کنید
بندِ حسّ از چشم خود بیرون کنید
پنبهٔ آن گوشِ سِرّ، گوشِ سَرست
تا نگردد این کَر، آن باطن کَرست
بیحس و بیگوش و بیفکرت شوید
تا خطاب «أرْجِعی» را بشنوید»
ارتباط این دو کجاست؟
«پنبه اندر گوشِ حِسِّ دون کردن»
آنجا که موجی میگوید از افکار و هیاهوی ذهن فاصله بگیرید، مولانا میگوید در گوشِ «حسِ دون» (حواس ظاهری و درگیرِ ماجراهای بیرون) پنبه بگذارید. یعنی ورودیهای بیهوده را ببندید تا سکوت برقرار شود.
مولانا میگوید «گوشِ سَر» (شنوایی فیزیکی و ذهنی ما) همانکه مدام در معرض سروصداهای بیرون و سروصداهای درون ذهن است همچون یک «پنبه» و مانع برای «گوشِ سِر» (شنوایی جان) عمل میکند. تا وقتیکه تمام حواسمان پرتِ ماجراهای بیرون باشد صدای حقیقت را نمیشنویم.
«بیحس و بیگوش و بیفکرت شوید»
مولانا صریحاً میگوید: «بیحس و بیگوش و بیفکرت شوید» این دقیقاً همان وضعیتِ «خلاء» و «سکوت محض» است که در ویدئوی قبل تمرین کردیم.
خطاب اِرجِعی = بازگشت به خویش
موجی ما را به «خودِ حقیقی» دعوت میکند و مولانا وعده میدهد که اگر ساکت شوید، ندای «اِرجِعی» (بازگرد) را میشنوید.
این من ذهنی یا این شخصی که صرفاً خودتان را همان میپندارید حاصل این حس و فکر و گوش و چشم است.
اما برای ادراک من حقیقیای که همواره حی و حاضر است باید همچون مراقبه قبل از موجی، بیحس و بیگوش و بیفکرت شوید.
درنهایت اینکه حرف مولانا و موجی یکی است:
ساکن و خاموش باش تا آنچه حقیقی است را به یادآوری.
#تفحص_خویش
❤141🙏29🔥12
همسو با مراقبه قبل از موجی
«جارو بزن»
ی جارو بردار و هرچی تو ذهنته جارو بزن و از "همهچیز" خالی شو.
دقت کن "از همهچیز"
از همهچیز خالیِ خالیِ خالیِ خالیِ خالیِ خالیِ خالی شو.
هر فکر و احساس و حالتی که اومد پیش از اینکه خودی نشون بده، جاروش کن.
در طی مدت این مراقبه از تمامِ خودت بیا بیرون تمام خودت یعنی تمام افکار، احساسات، خاطرات، تصاویر، گذشته، ترسها، شکستها، استرسها، غمها، از همهچیز.
همهچیز درواقع یعنی همهچیز.
از این منی که خودت رو اون میدونی خارج شو، تماماً و کاملاً.
آخه به همین راحت... جارو بزن
آخه من الان تو این شرای... جارو بزن
باور میکنید که من ... جارو بزن
آخه کی میتونه تو این وضعی..... جارو بزن
من تو زندگیم از گذشته یک چیزهایی رو.... جارو بزن
تو زمان کودکی.... جارو بزن
الان واقعا نمیت... جارو بزن
تمام سرمایه ام ... جارو بزن
آخه تو این کشور.... جارو بزن
عشقم یعنی کسی که با تمام وج.... جارو بزن
همسرم ...... جارو بزن
بچم الان چند ساله که ..... جارو بزن
این بیماری داره منو.... جارو بزن
من توی مراقبه عمیق ... جارو بزن
چند وقت پیش بود که تجربه .... جارو بزن
رامانا میگه که .... جارو بزن
بنظرم نادوگانگ... جارو بزن
چاکرای ... جارو بزن
تمرین کندالین... جارو بزن
خب این تمرین رو هم انجام دادم اما در نهای..... جارو بزن
وای من همش یادم میره باید جارو بزنم ..... جارو بزن
من.... جارو بزن
.....
در نهایت وقتی بعد از مدتی که اینو تمرین کردی و آرام گرفتی
از همه چیز حتی از جارو و جارو زننده هم خالی شو.
این تمرین را روزانه انجام بده.
دقت کن که اون بالا چی نوشته شده بود: از "همه چیز" خالی شو، همه چیز.
درواقع در طی این مراقبه اصلا نباش.
سؤال: چرا اینکارو میکنیم؟
جواب: دنبال گنج میگردیم.
سؤال: گنج کجاست؟ چه ربطی به این تمرین داره؟
جواب: "گنج ظاهر شود ار تو ز میان برخیزی" #مولانا
ماجرای موج و اقیانوس رو به یاد بیار.
سؤال: پس یعنی با این تمرین داریم از میان برمیخیزیم که گنج ظاهر بشه؟ چه جالب و هیجانانگیز.
جواب: جارو بزن
#تفحص_خویش
«جارو بزن»
ی جارو بردار و هرچی تو ذهنته جارو بزن و از "همهچیز" خالی شو.
دقت کن "از همهچیز"
از همهچیز خالیِ خالیِ خالیِ خالیِ خالیِ خالیِ خالی شو.
هر فکر و احساس و حالتی که اومد پیش از اینکه خودی نشون بده، جاروش کن.
در طی مدت این مراقبه از تمامِ خودت بیا بیرون تمام خودت یعنی تمام افکار، احساسات، خاطرات، تصاویر، گذشته، ترسها، شکستها، استرسها، غمها، از همهچیز.
همهچیز درواقع یعنی همهچیز.
از این منی که خودت رو اون میدونی خارج شو، تماماً و کاملاً.
آخه به همین راحت... جارو بزن
آخه من الان تو این شرای... جارو بزن
باور میکنید که من ... جارو بزن
آخه کی میتونه تو این وضعی..... جارو بزن
من تو زندگیم از گذشته یک چیزهایی رو.... جارو بزن
تو زمان کودکی.... جارو بزن
الان واقعا نمیت... جارو بزن
تمام سرمایه ام ... جارو بزن
آخه تو این کشور.... جارو بزن
عشقم یعنی کسی که با تمام وج.... جارو بزن
همسرم ...... جارو بزن
بچم الان چند ساله که ..... جارو بزن
این بیماری داره منو.... جارو بزن
من توی مراقبه عمیق ... جارو بزن
چند وقت پیش بود که تجربه .... جارو بزن
رامانا میگه که .... جارو بزن
بنظرم نادوگانگ... جارو بزن
چاکرای ... جارو بزن
تمرین کندالین... جارو بزن
خب این تمرین رو هم انجام دادم اما در نهای..... جارو بزن
وای من همش یادم میره باید جارو بزنم ..... جارو بزن
من.... جارو بزن
.....
در نهایت وقتی بعد از مدتی که اینو تمرین کردی و آرام گرفتی
از همه چیز حتی از جارو و جارو زننده هم خالی شو.
این تمرین را روزانه انجام بده.
دقت کن که اون بالا چی نوشته شده بود: از "همه چیز" خالی شو، همه چیز.
درواقع در طی این مراقبه اصلا نباش.
سؤال: چرا اینکارو میکنیم؟
جواب: دنبال گنج میگردیم.
سؤال: گنج کجاست؟ چه ربطی به این تمرین داره؟
جواب: "گنج ظاهر شود ار تو ز میان برخیزی" #مولانا
ماجرای موج و اقیانوس رو به یاد بیار.
سؤال: پس یعنی با این تمرین داریم از میان برمیخیزیم که گنج ظاهر بشه؟ چه جالب و هیجانانگیز.
جواب: جارو بزن
#تفحص_خویش
❤166🔥39🙏25🤔3
«پنجره را میتوان بهعنوان روزنهای در دیوار در نظر گرفت که به دلیل « نبودِ دیوار» هوا و نور را فراهم میکند.
درست به همین طریق از تمام محتویات ذهن، تصورات و تلاشهای ذهنی خالی شو. نبود همین موانع، باعث میشود تا حقیقت به درون هجوم آورد.»
#نیسارگاداتا ماهاراج
«موانع تا نگردانی ز خود دور
درونِ خانهٔ دل نایدت نور»
شیخ محمود #شبستری
A window could be thought of as an aperture in a wall that provides air and light, due to the 'lack of wall'. Be empty of all mental content, of imaginings and all presumed effort, and the very absence of obstacles will allow reality to rush in.
#Nisargadatta Maharaj
درست به همین طریق از تمام محتویات ذهن، تصورات و تلاشهای ذهنی خالی شو. نبود همین موانع، باعث میشود تا حقیقت به درون هجوم آورد.»
#نیسارگاداتا ماهاراج
«موانع تا نگردانی ز خود دور
درونِ خانهٔ دل نایدت نور»
شیخ محمود #شبستری
A window could be thought of as an aperture in a wall that provides air and light, due to the 'lack of wall'. Be empty of all mental content, of imaginings and all presumed effort, and the very absence of obstacles will allow reality to rush in.
#Nisargadatta Maharaj
❤98🙏13🔥8
سؤال: در ارتباط با ویدئوی قبل، کاراکتر درون رؤیا چطور میتونه به اصل خودش که ذهنِ فردِ خواببیننده هست برگرده؟
پاسخ: با فراخوانی توجهای که در بیرون پراکنده شده.
در حقیقت این توجه پراکنده شده در عالم رؤیا، حجاب و مانع شناخت ماهیت حقیقی خودش میشه.
اما گاهی به دلایلی مثل:
اشتیاق خودجوش درونی به شناخت خودش یا
به دلیل سرخوردگی شدید از ماجراهای عالم رؤیا یا همون بهاصطلاح رنج کشیدن،
این توجه پراکنده شده در بیرون، فراخوانی شده و روی خودش متمرکز میشه. در چنین لحظاتی تازه برای اولین بار عمیقاً متوجه خودش میشه.
گاهی شدت رنج اونو متوجه خودش میکنه و از خودش میپرسه:
این چیزی که داره رنج میکشه کیه؟
متوجه میشه چیزی اینجا «هست»
چیزی اینجا «وجود داره»
چیزی که به دلیل اشتیاق بیشازحد به امور بیرونی تا الان اصلاً متوجهاش نبود.
و بعد این سؤال از عمق وجودش پرسیده میشه که: «من کی هستم؟ این چیزی که اینجا هست چیه؟»
این سؤال بسیار دقیق، توجه رو به سمتوسوی درستی هدایت میکنه.
این کسی که در حال تجربهی جهان رؤیاست کیه؟
با این پرسشها به خودش نزدیک و نزدیک و نزدیکتر میشه.
اون حالا از چیزی که پیش از این بوده خالی خالی خالی شده.
وقتی در بیان تمثیل اونقدر به خودش نزدیک بشه که بتونه وجود حقیقی خودشو برای اولین بار لمس کنه چیزی که به دستش میاد چیزی نیست جز:
«ذهن فرد خواب بیننده»
#تفحص_خویش
پاسخ: با فراخوانی توجهای که در بیرون پراکنده شده.
در حقیقت این توجه پراکنده شده در عالم رؤیا، حجاب و مانع شناخت ماهیت حقیقی خودش میشه.
اما گاهی به دلایلی مثل:
اشتیاق خودجوش درونی به شناخت خودش یا
به دلیل سرخوردگی شدید از ماجراهای عالم رؤیا یا همون بهاصطلاح رنج کشیدن،
این توجه پراکنده شده در بیرون، فراخوانی شده و روی خودش متمرکز میشه. در چنین لحظاتی تازه برای اولین بار عمیقاً متوجه خودش میشه.
گاهی شدت رنج اونو متوجه خودش میکنه و از خودش میپرسه:
این چیزی که داره رنج میکشه کیه؟
متوجه میشه چیزی اینجا «هست»
چیزی اینجا «وجود داره»
چیزی که به دلیل اشتیاق بیشازحد به امور بیرونی تا الان اصلاً متوجهاش نبود.
و بعد این سؤال از عمق وجودش پرسیده میشه که: «من کی هستم؟ این چیزی که اینجا هست چیه؟»
این سؤال بسیار دقیق، توجه رو به سمتوسوی درستی هدایت میکنه.
این کسی که در حال تجربهی جهان رؤیاست کیه؟
با این پرسشها به خودش نزدیک و نزدیک و نزدیکتر میشه.
اون حالا از چیزی که پیش از این بوده خالی خالی خالی شده.
وقتی در بیان تمثیل اونقدر به خودش نزدیک بشه که بتونه وجود حقیقی خودشو برای اولین بار لمس کنه چیزی که به دستش میاد چیزی نیست جز:
«ذهن فرد خواب بیننده»
#تفحص_خویش
❤92🤔7🔥6🙏4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«ما ز دریاییم و دریا میرویم»
همانگونه که عنکبوت، تار خود را از دهانش بیرون داده، با آن بازی کرده و سپس دوباره آن را به خود باز میگرداند، آن خداوندِ لایزالِ لایتغیر، همان که بی فرم است و منزه از هر وصف و صفتی است، همان که آگاهی ناب و سعادت محض است، تمام عالم هستی را از خودش بیرون داده، مدتی با آن به بازی پرداخته و دوباره آنرا به خود باز میگرداند.
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ (ما همه از اوییم و به همان باز میگردیم)
سؤال: مرگ را دانم ولی تا کوی دوست راه اگر نزدیکتر دانی بگو.
جواب: «بیحس و بیگوش و بیفکرت شوید تا خطاب «أرْجِعی» را بشنوید»
As the spider weaves its thread out of its own mouth, plays with it and then withdraws it again into itself, so the eternal unchangeable Lord, who is without form, without attributes, who is absolute knowledge and absolute bliss, evolves the whole universe out of Himself, plays with it for a while, and again withdraws it into Himself.
Bhagavatam
همانگونه که عنکبوت، تار خود را از دهانش بیرون داده، با آن بازی کرده و سپس دوباره آن را به خود باز میگرداند، آن خداوندِ لایزالِ لایتغیر، همان که بی فرم است و منزه از هر وصف و صفتی است، همان که آگاهی ناب و سعادت محض است، تمام عالم هستی را از خودش بیرون داده، مدتی با آن به بازی پرداخته و دوباره آنرا به خود باز میگرداند.
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ (ما همه از اوییم و به همان باز میگردیم)
سؤال: مرگ را دانم ولی تا کوی دوست راه اگر نزدیکتر دانی بگو.
جواب: «بیحس و بیگوش و بیفکرت شوید تا خطاب «أرْجِعی» را بشنوید»
As the spider weaves its thread out of its own mouth, plays with it and then withdraws it again into itself, so the eternal unchangeable Lord, who is without form, without attributes, who is absolute knowledge and absolute bliss, evolves the whole universe out of Himself, plays with it for a while, and again withdraws it into Himself.
Bhagavatam
❤109🔥15🙏13🤔2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«من هستم» - بر اساس تعالیم #نیسارگاداتا ماهاراج
❤47🔥9🙏8
