Telegram Web Link
بیداری ، حرکتی است که درون آگاهی رخ میدهد که در آن فکر کردن و هوشیاری از یکدیگر جدا می شوند ... برای بسیاری از مردم این یک رویداد نیست ، بلکه فرایندی است که تجربه می کنند ... حتی آن انسان های کمیابی که بیداری ناگهانی و تکان دهنده ای را که بازگشت ناپذیر به نظر می رسد تجربه می کنند ، هنوز باید از مرحله ای بگذرند که در آن ، حالت جدیدی از آگاهی ، اندک اندک در آنها جریان می یابد ، همه کارهای آنها را دگرگون می سازد و به این ترتیب با زندگی شان یکی می شود ... هنگامی که بیدار هستید ، به جای آن که در افکارتان گم شوید ، خود را به صورت آگاهی در ورای این افکار تشخیص می دهید ... سپس فکر کردن ، یعنی فعالیتی مستقل و خودخواهانه که شما را در اختیار می گیرد و زندگی تان را اداره می کند ، پایان می یابد ... آنگاه هوشیاری ، جای فکر کردن را می گیرد و به جای آن که فکر کردن مسؤول زندگی شما شود ، در خدمت هوشیاری در می آید ... هوشیاری ، پیوندی آگاهانه با شعور عالم است ... واژه دیگر برای آن ، حضور می باشد ؛ آگاهی بدون فکر کردن ...

اکهارت تله

@sedaye_daron
مسافر ...

فکرِ داشتن یک زندگی پایدار در این ساحل ، ساحل زمان ، احمقانه است ... اگر قدری هوشمند باشی اگر قدری آگاه باشی و بتوانی ببینی که در اطرافت چه میگذرد ... تو روزی اینجا نبودی و روزی دیگر اینجا نخواهی بود ... چگونه میتوانی در اینجا خانه ای بسازی؟ ... میتوانی در اینجا اقامت کنی ، مانند کسی که شبی را در کارونسرا اقامت دارد ، وقتی صبح شود ، باید بروی ...  آری ... ، میتوانی در اینجا خیمه ای برپا کنی ولی نمیتوانی یک خانه بسازی ، میتوانی پناهگاهی داشته باشی ولی نباید به آن وابسته شوی ... نباید آن را "مال من" بخوانی ، لحظه ای که هر چیزی را “مال من" بخوانی ، در حماقت سقوط کرده ای ... اشو


@sedaye_daron
زندگی سرشار و غنی از پدیده‌های تازه است ... به معجزه می‌ماند ؛ در هر لحظه ، هزاران معجزه روی می‌دهد ... ولی انسانی که پر از پیشداوری است ، هرگز نخواهد دید ... اشو



@sedaye_daron
اگر همه در مصیبت باشند ، احساس خوبی داری ... اگر همه ببازند ، احساس خوبی داری ... اگر همه موفق و خوشبخت باشند ، طعم بسیار تلخی احساس می‌کنی ... "ولی چرا از همان اول فکر دیگری به سرت وارد می‌شود؟ ... بگذار بار دیگر یادآوری کنم : چون به عصاره‌های خودت اجازه نداده‌ای که جاری بشوند ؛ اجازه نداده‌ای که سرور خودت رشد کند ، به وجود اجازه نداده‌ای که شکوفا بشود. برای همین در درون احساس خالی بودن می‌کنی و به بیرون دیگران نگاه می‌کنی ، زیرا که فقط بیرون قابل دیدن است" ... اشو


@sedaye_daron
اگر درونِ شما عشق و شادمانی ، حضور کامل و حالت پذیرش نسبت به موجودات دیگر جریان نداشته باشد ، بی‌تردید روشن‌بینی نیز وجود نخواهد داشت ... اکهارت تله



@sedaye_daron
اگر احساس كنی؛
"هستی به من نياز دارد"،
"من نه تصادفی، بلكه برای انجام ماموريتی ويژه بدنيا آمدم"،
"بايد زندگيم را ابراز و چيزی زيبا به هستی عرضه كنم،"
تنها آنگاه كامروا خواهی شد و احساس خواهی كرد كارت را به انجام رسانده ای.
و لذتي كه از انجام رساندن آن كار بر می خيزد، هر كاری كه همه وجودت را صرف آن كرده ای...
اگر آن كار را به خوبی انجام داده باشی،
اگر آن كار را به خوبی به پايان رسانده باشی، سرمست ميشوی.
هستی كمی بيشتر از قبل غنی ميشود.
زماني اين احساس به تو دست خواهد داد كه سكوت يابی،
هرقدر بيشتر ساكت تر شوی،
دستان خدا را بيشتر در پشت خود احساس میکنی.
وقتی كاملا ساكت شوی،
ناگهان خودت را در شكل نی تو خالی در دهان خدا ميبينی
كه بر تو ميدمد و نغمه ای را از تو به صدا در می آورد.
تنها كاری را كه تو بايد انجام دهی اين است كه مانع نشوی، اخلال نكنی و بگذاری نغمه خدا با خلوص كامل از تو نواخته شود.

#اوشو 

@sedaye_daron
Forwarded from قدرت بیکران درون (Sedaye daroon)
فقط به خودت اجازه بده خاموش و آرام بنشینی.

هیچ کاری نکن، فقط به آن نشستن و
به تنفس اجازه بده صورت بگیرند.

تقلا نکن
آن وقت آسودگی می‌آید.

وقتی کاملاً آسوده بودی
درمانگری خودش صورت خواهد گرفت.

#تیچ_نات_هان


@ghodratebikaranedaroon
حماقت بزرگی است که آدمی به منظور برنده شدن در بيرون، در درون ببازد؛ يعنی برای شوکت، مقام، تجملات، عنوان و آبرو، آرامش اوقات فراغت و استقلال خود را به‌طور کامل يا به‌طور عمد فدا کند.

آرتور_شوپنهاور

@sedaye_daron
Forwarded from hassan
ناگهان آمد و دلشوره به دل‌ها انداخت
عشق این‌گونه جهان را به تقلا انداخت

قطره از ابر جدا شد که به دریا برسد
آسمان دام به اندازه صحرا انداخت

ترس در جامه صبر آمد و دستم را بست
کار امروز مرا باز به فردا انداخت

عقل چون در قلمم جوهر معنا می‌ریخت
عشق در دفتر خود نام مرا جا انداخت

آن‌قدر در طلب هیچ دویدم که سراب
کودک شوق مرا عاقبت از پا انداخت

هیچ جز تکیه به خوش عهدی ایام نبود
اشتباهی که دلم گردن دنیا انداخت

مثل سهراب دلم از همه عالم که گرفت
قایقی ساخت و یک روز به دریا انداخت



@sedaye_daron
مانند یک فرد آزاد گام بردار ... "چیزها را بر زمین بگذار ، هیچ چیزی را حمل نکن ، و حس سبکی کن" ... ما همیشه داریم باری را حمل می‌کنیم ... مهارتی که باید داشته باشیم این است که چگونه بارمان را بر زمین بگذاریم تا بتوانیم حس سبکی داشته باشیم ...

تیچ نات هان

@sedaye_daron
درونی‌ترین احساس هر کس این است که : من آن چنان که باید خوب نیستم ... اغلب ما انسان‌ها یک نوع احساس خود کم‌بینی داریم ، در حالی‌که ما بسیار باارزش هستیم ... ما یگانه در این جهان هستی هستیم که همه چیز برای ما و به خاطر ما به وجود آمده است ... دست کشیدن از نفرت و انزجار ، حتی می‌تواند بیماری سرطان را درمان کند ... هنگامی که به راستی خود را دوست بداریم ، همه چیزهای نیکوی زندگی به حرکت در آمده و بسوی ما می‌آیند ... ما باید گذشته را رها کنیم و همه را ببخشاییم ، باید مشتاقانه بخواهیم که خویشتن‌دوستی را بیاموزیم ... نقطه اقتدار همواره در لحظه حال است ...

لوییز هی



@sedaye_daron
سفارش من به تو اين است كه : به جستجوي عشق بپرداز ، نه به جستجوي مستقيم خدا ... اگر مستقيما به جستجوي خدا بپردازي ، خدايي كه خواهي يافت تصور خودت خواهد بود ... از راه عشق به جستجو بپرداز ، زيرا عشق زيبايي هايي بي همتا دارد ... عشق فقط عشق است ، بدون داشتن هيچ صفتي ، زيبايي عشق همين است ... اگر انسان به جاي خدا به جستجوي عشق بپردازد ، مي توان بين انسانها رابطه بزرگي از برادري ايجاد كرد ... اﺷﻮ



@sedaye_daron
انسان خردمند و بیدار ...

وقتی احساس ناخوشایند جسمی یا روحی برای انسانِ خردمند و بیدار به وجود می‌آید ، او نگران نمی‌شود ، شکایت و گریه نمی‌کند ، شیون و زاری نمی‌کند ، جسم و روان خود را شکنجه نمی‌کند و از زندگی بیزار نمی‌شود ... او با آرامش ، احساس خود را مشاهده می‌کند و می‌داند که اینها فقط یک احساس است ... او می‌داند که او احساس نیست و احساس ، او را مجذوب خود نمی کند ... بنابرین ، درد نمی‌تواند او را گرفتار و اسیر کند ...

تیچ نات هان


@sedaye_daron
Forwarded from hassan
،جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای

چون  نباشد  عشق  را، پروایِ او
او چو مرغے ماند بے پَر، وایِ او!

من چگونه هوش دارم پیش و پس؟!
چون نباشد نورِ  یارم، پیش و پس؟!


#حضرت_مولانای_جان

@sedaye_daron
ذهن عاشق مشكلات است ...

ذهن به طور ناخودآگاه عاشق مشكلات است زيرا مشکلات  به نوعی به شما هويت می‌دهند ... اين امری عادي است و در عين حال ديوانگی محض است ... "مشكل" به اين معناست كه شما به صورت ذهنی با موقعيتی سر و كار داريد و انرژی‌تان را صرف آن می‌كنيد در حالی‌كه قصد يا امكان واقعی براي عمل كردن در آن لحظه وجود ندارد و شما به طور ناخودآگاه آن را تبديل به بخشی از خود كرده‌ايد ... شما آنقدر تحت تأثير آن موقعيت زندگی قرار می‌گيريد كه حس زندگی و حس بودن را از دست می‌دهيد ... همچنين ممكن است به جای اينكه توجهتان را به كاری كه اكنون می‌توانيد انجام دهيد معطوف سازيد ، لايه‌هايی سنگين و جنون‌آميز از صدها چيزی كه ممكن است روزی بخواهيد يا ممكن است در آينده انجام دهيد را در ذهنتان حمل كنيد ... وقتی مشكلی ايجاد می‌كنيد ، درد می‌آفرينيد ؛ همه چيز به يک انتخاب ساده منتهی می‌شود ، يک تصميم ساده و اصلاً مهم نيست چه اتفاقی ميافتد ، اما من می‌خواهم ديگر دردی برای خودم ايجاد نكنم ... من ديگر مشكلی ايجاد نمی‌كنم ، هر چند اين تصميم بسيار ساده است ، اما بسيار بنيادين و متحول‌كننده نيز هست ... شما چنين تصميمی نمی‌گيريد مگر اينكه واقعاً در رنج و عذاب باشيد و ديگر قدرت تحمل نداشته باشيد و به خود می‌گوييد ديگر بس است و شما قادر نخواهيد بود چنين تصميمی بگيريد مگر اينكه به قدرت حال دسترسی پيدا كنيد ... اگر ديگر براي خود دردی ايجاد نكنيد ، پس برای ديگران نيز دردی نمی‌آفرينيد ... شما همچنين ديگر زمين زيبا ، آرامش درونی و شعور جمعی را با انرژی منفی ايجاد مشكل، آلوده نمی‌كنيد ... اگر تا به حال در موقعيت مرگ و زندگی قرار گرفته باشيد ، می‌دانيد كه آن وضعيت يک مشكل نبوده است ، زيرا ذهن فرصت كافی نداشته تا شما را گول بزند و آن را تبديل به يک مشكل كند ... در چنين مواقعی ذهن از كار ميافتد و شما كاملاً در لحظه حاضر می‌شويد و چيزی بسيار قدرتمندتر كنترل امور را در دست می‌گيرد ... به اين علت است كه گزارشهای زيادی در اين مورد وجود دارد كه افرادی بسيار معمولی ناگهان توانسته‌اند كارهايی بسيار شجاعانه انجام دهند ... اکهارت تله


@sedaye_daron
تابلوی كيلومترشمار دقيقاً به ما مى‌گويد چه فاصله‌اى تا مقصد باقى مانده است ... این تابلوها اطلاعات زیادی به ما می‌دهند و برای رسیدن به مقصد ، راهنمایان بسیار مفیدی هستند ولی با وجود اين ، ما در كنار تابلوی كيلومترشمار نمى‌نشينيم و آن را ستايش نمى‌كنيم ... در قيد يک شخص نباشيد ؛ در وراى فرديت ، به سوى بى‌شكلى ، ابديت و بى‌كرانى حركت كنيد ... "جاری باشید ، به هیچ مرشدی نچسبید ، زیرا با این کار راکد می مانید ، پس در هیچ مرحله ای از زندگی توقف نکنید ... خودِ روند زندگی و مراحل آن بيش از آنچه گورو برايمان مى‌گويد، به ما مى‌آموزند" ...

اشو ،📚 تانترا ۲


@sedaye_daron
عشق ؛ زمانی تحقق می‌یابد که تسلیم و رهائی کامل از خود ، وجود داشته باشد ... داشتن شور و اشتیاق ، بدون وجود انگیزه ، شور و اشتیاقی که حاصل تعهد و وابستگی نیست ، شور و اشتیاقی که شهوت و حرص نیست ، قادر به شناخت عشق است ...

کریشنا مورتی ، رهایی از دانستگی

@sedaye_daron
دنیا غمگین است دنیا در رنج و عذاب است دلهای مردم غمزده شده ... اما نباید به خاطر آن غمگین باشید به یک دلیل ساده که "با غمگین شدن ، شما به آنها میپیوندید و غم بیشتری ایجاد میکنید - این کمکی نمی کند" این مانند این است که مردمی بیمار هستند شما بیماری آنها را میبینید و آنرا به خود سرایت میدهید بیمار شدن شما آنها را سالم نمیکند فقط بیماری بیشتر ایجاد می کند ... اگر واقعا میخواهید با آنها احساس همدردی کنید : "دلایل رنج آنها را بیابید ببینید چه چیزی آن رنج و عذاب را ایجاد کرده سپس برای کمک ، آن دلایل را از بین ببرید ... و در عین حال شما باید تا حد امکان واقعا شاد بمانید زیرا شادی شما به آنها کمک میکند نه غم شما - باید شاد و مسرور باشید آنها باید بدانند که در این دنیای غمگین امکان شاد بودن وجود دارد" ... اشو



@sedaye_daron
"پرسش : نمی‌توانم باور کنم که می‌توانم به نقطه‌ای برسم که از همه‌ی مشکلاتم رهای رها باشم" ؟! ...

پاسخ : حق با توست ، تو هرگز نمی‌توانی به چنین نقطه‌ای برسی ، زیرا تو هم‌اکنون در آن نقطه هستی ... در زمان هیچ رهایی‌ای وجود ندارد ، تو نمی‌توانی در آینده آزاد باشی ، حضور در لحظه‌ی حال کلید آزادی توست ... بنابراین تو فقط در لحظه‌ی حال است که می‌توانی آزادی را تجربه کنی ...

اکهارت تله ، نیروی حال



@sedaye_daron
2024/11/14 15:39:11
Back to Top
HTML Embed Code: