آدولف هیتلر در شرح زندگی نامه اش در کتاب "نبرد من" نوشته است:
اگر میخواهید فرمانروا باشید همیشه کشور را در رعب و وحشت نگه دارید، همیشه کشور را در این هراس نگه دارید که همسایه قصد حمله دارد و دولتهایی در پی فراهم سازی مقدمات جنگ هستند و آماده هجوم میشوند.
همیشه شایعه سازی کنید. هرگز مردم را در راحتی و آرامش رها نکنید، چون اگر مردم در راحتی و رفاه باشند، تـوجهی بـه سیاستمداران نمیکنند.
وقتی مردم کاملاً در رفاه باشند، سیاستمداران بی اهمیت میشوند.
ولی اگر مردم در ترس باشند، سیاستمداران قدرتمند مـیشـوند.
بـه هـنـگـام وقوع جنگ سیاستمداران مقتدر میشوند، جنگ موقعیتی ایجاد میکند، فرصتهایی به وجود می آورد تا سیاستمداران بر مردم سلطهگری کنند و حاکم شوند.
ذهن آدمی نیز دقیقا از همین شیوه برای تسلط بر انسان استفاده میکند.
و مراقبه چیزی نیست جز ایجاد شرایطی که در آن ذهن کمتر و کمتر اجازه عمل و تسلط داشته باشد.
در چنین شرایطی شما آن چنان نترس، آن چنان عاشق، آن چنان آرام و آن چنان با وقایع یکی میشوید که ذهن چیزی برای گفتن نخواهد داشت. سرانجام ذهن کم کم عقب می نشیند و فاصله بین شما و آن بیشتر و بیشتر میگردد تا روزی که ذهـن بـه کلی کنار بکشد.
آنگاه دیگر ترسی نخواهد بود و به جای آن عشق و آرامش خواهد بود و آن عشق وسیله ای خواهد شد به سوی خداوند.
#osho
@sedaye_daron
اگر میخواهید فرمانروا باشید همیشه کشور را در رعب و وحشت نگه دارید، همیشه کشور را در این هراس نگه دارید که همسایه قصد حمله دارد و دولتهایی در پی فراهم سازی مقدمات جنگ هستند و آماده هجوم میشوند.
همیشه شایعه سازی کنید. هرگز مردم را در راحتی و آرامش رها نکنید، چون اگر مردم در راحتی و رفاه باشند، تـوجهی بـه سیاستمداران نمیکنند.
وقتی مردم کاملاً در رفاه باشند، سیاستمداران بی اهمیت میشوند.
ولی اگر مردم در ترس باشند، سیاستمداران قدرتمند مـیشـوند.
بـه هـنـگـام وقوع جنگ سیاستمداران مقتدر میشوند، جنگ موقعیتی ایجاد میکند، فرصتهایی به وجود می آورد تا سیاستمداران بر مردم سلطهگری کنند و حاکم شوند.
ذهن آدمی نیز دقیقا از همین شیوه برای تسلط بر انسان استفاده میکند.
و مراقبه چیزی نیست جز ایجاد شرایطی که در آن ذهن کمتر و کمتر اجازه عمل و تسلط داشته باشد.
در چنین شرایطی شما آن چنان نترس، آن چنان عاشق، آن چنان آرام و آن چنان با وقایع یکی میشوید که ذهن چیزی برای گفتن نخواهد داشت. سرانجام ذهن کم کم عقب می نشیند و فاصله بین شما و آن بیشتر و بیشتر میگردد تا روزی که ذهـن بـه کلی کنار بکشد.
آنگاه دیگر ترسی نخواهد بود و به جای آن عشق و آرامش خواهد بود و آن عشق وسیله ای خواهد شد به سوی خداوند.
#osho
@sedaye_daron
افکار نیروهایی غول پیکر هستند.
آنها از الکتریسیته قویترند.
آنها زندگی تو را کنترل کرده،
شخصیت تو را قالب بندی کرده،
و سرنوشت تو را شکل میدهد.
#سیواناندا_ساراسواتی
@sedaye_daron
آنها از الکتریسیته قویترند.
آنها زندگی تو را کنترل کرده،
شخصیت تو را قالب بندی کرده،
و سرنوشت تو را شکل میدهد.
#سیواناندا_ساراسواتی
@sedaye_daron
اگر در میان طوفان هستی،
آن را زندگی کن، مقاومت نکن.
با آن نجنگ، نمیتوانی پیروز شوی.
فکر نکن که طوفان دشمن توست. نیست....
طوفان بهترین دوست توست؛
زیرا بدون آن سکوتی نخواهد بود،
بدون آن رشد و شکوفایی نخواهد بود،
بدون آن رهایی نخواهد بود.
از میان طوفان بگذر و به سکوت و آرامش واقعی اجازه بده بیاید.
شکوفایی وجودت در سکوت پس از طوفان رخ خواهد داد، نه قبل از آن.
درک الوهیت یعنی:
اعتماد به اینکه همه چیز برای خوبی است:
حتی طوفان بخاطر سکوت است.
بدی بخاطر خوبی وجود دارد.
مرگ بخاطر زندگی وجود دارد.
بدبختی و رنج و مصیبت، تنها موقعیتهایی برای رخ دادن رنج و سرور هستند. اینگونه به زندگی نگاه کن.
فردی که میداند رنج و عذاب بخاطر وجد و سرور وجود دارد، عذاب نمیکشد. او از خود مصیبت برای شادی بیشتر استفاده میکند، او از درد و رنج به عنوان گامی به سوی وجد و سرور استفاده میکند.
او به ورای چنگال دنیا رفته است،
از چرخه سامسارا بیرون پریده است.
@sedaye_daron
آن را زندگی کن، مقاومت نکن.
با آن نجنگ، نمیتوانی پیروز شوی.
فکر نکن که طوفان دشمن توست. نیست....
طوفان بهترین دوست توست؛
زیرا بدون آن سکوتی نخواهد بود،
بدون آن رشد و شکوفایی نخواهد بود،
بدون آن رهایی نخواهد بود.
از میان طوفان بگذر و به سکوت و آرامش واقعی اجازه بده بیاید.
شکوفایی وجودت در سکوت پس از طوفان رخ خواهد داد، نه قبل از آن.
درک الوهیت یعنی:
اعتماد به اینکه همه چیز برای خوبی است:
حتی طوفان بخاطر سکوت است.
بدی بخاطر خوبی وجود دارد.
مرگ بخاطر زندگی وجود دارد.
بدبختی و رنج و مصیبت، تنها موقعیتهایی برای رخ دادن رنج و سرور هستند. اینگونه به زندگی نگاه کن.
فردی که میداند رنج و عذاب بخاطر وجد و سرور وجود دارد، عذاب نمیکشد. او از خود مصیبت برای شادی بیشتر استفاده میکند، او از درد و رنج به عنوان گامی به سوی وجد و سرور استفاده میکند.
او به ورای چنگال دنیا رفته است،
از چرخه سامسارا بیرون پریده است.
@sedaye_daron
اگر بتوانی خنده و عشق شوي ديگر به هيچ عبادتي احتياج نداري ؛ آنگاه پيشاپيش ، قدم به بارگاه الهی می گذاری ... من هرگز ندیده ام که انسان غمگین به بارگاه خدا وارد شود ... یگانه راه بسوی پروردگار ، راه رقصیدن است ؛ پس بیاموز برقصی ، آواز بخوانی ، زندگی را جشن بگیری و شاد باشی تا خدا را در همه جا بیابی ... اگر چنینی کنی هر عمل تو الهی می شود ؛ عادی ، خارق العاده ، مقدس و معنوی می شود ... همه زندگی چنان از خدا سرشار می شود که دیگر پروای خدایی در بالای آسمان را در سر نخواهی داشت ... هر جا باشی ، خدا تو را فرا می گیرد ، همیشه در زمینی مقدس و الهی گام بر می داری ... هر سنگی برای تو اندرزی خواهد داشت و هر صخره ای برایت یک کتاب آسمانی خواهد بود ... تو فقط به یک قلب ، به قلبی که در رقص است نیاز داری تا ببینی ، تا احساس کنی ، تا باشی ! ... اشو
@sedaye_daron
@sedaye_daron
نسبت به گفتگوی درونی ات هشیار باش.
چون در واقع گفتگو با کائنات است
کلمات مانند کلید هستند. اگر بدرستی آنها را انتخاب کنیم،
می توان هر قلبی را گشود و هر دهانی را بست!
زمانی که در درونت دشمنی نداری،
دشمن بیرونی نمی تواند به تو آسیبی برساند.
ذهن نیمه هشیار مانند چراغ جادوست.
آرام باش و با ملایمت از او راه حل بخواه
و منتظر جواب باش و همواره به حس هایت اعتماد کن
چون آنها پیام هایی از جانب روحت هستند.
@sedaye_daron
چون در واقع گفتگو با کائنات است
کلمات مانند کلید هستند. اگر بدرستی آنها را انتخاب کنیم،
می توان هر قلبی را گشود و هر دهانی را بست!
زمانی که در درونت دشمنی نداری،
دشمن بیرونی نمی تواند به تو آسیبی برساند.
ذهن نیمه هشیار مانند چراغ جادوست.
آرام باش و با ملایمت از او راه حل بخواه
و منتظر جواب باش و همواره به حس هایت اعتماد کن
چون آنها پیام هایی از جانب روحت هستند.
@sedaye_daron
ذهن ، آلت دست هیجان است ... هنگامی که از یک هیجان خسته می شویم به دنبال هیجان دیگری می رویم که ممکن است همان چیزی باشد که خوشبختی اش بنامیم ، یا اثبات خوشبختی ؛اما باز هم هیجانی بیش نیست ... همانطور که شما و من می دانیم همه ی هیجانات به پایان می رسند و بدین ترتیب ما از یک هیجان به هیجانی دیگر می رویم ... ذهن آلت دست هیجان و خاطره می شود و ما در این فرایند اسیر می شویم ... بنابراین ذهن تنها به استخری راکد از خاطره و گذشته یا تجربه تبدیل می شود و می دانیم که تجربه چیزی مرده است ... کریشنا مورتی
@sedaye_daron
@sedaye_daron
وقتی در سکون آرام میگیری
و تصویری که از خودت داری محو میشود
و تصویری که از دنیا داری محو میشود
و همینطور تصوراتت درباره دیگران نیز محو میشود ،
آنگاه چه باقی میماند؟
یک روشنایی ، خلاء ای تابناک که
همان چیزی است که تو هستی.
@sedaye_daron
و تصویری که از خودت داری محو میشود
و تصویری که از دنیا داری محو میشود
و همینطور تصوراتت درباره دیگران نیز محو میشود ،
آنگاه چه باقی میماند؟
یک روشنایی ، خلاء ای تابناک که
همان چیزی است که تو هستی.
@sedaye_daron
هر چه را که به تمامیت جسته باشی،
به دست می آوری
فکرها ، هنگامی که متمرکز شوند،
به چیزها تبدیل می شوند
همان طور که رود دریا را پیدا می کند،
روحهای تشنه نیز راە را
می یابند
اما تشنگی ات باید شدید باشد،
تلاشت باید خستگی ناپذیر باشد،
انتظارت باید بی منتها باشد
وبا تمام وجود بخواهی
و همه این تشنگی ها ، کارها ، انتظارها و خواستن ها، در یک کلمه کوچک میگنجد.
وآن کلمه نیایش است
اما نیایش کاری نیست که انجامش بدهی، نیایش ، یک عمل نیست،
نیایش چیزی است که در آن واقع می شوی
نیایش، یک حس است، روح است.
#اشو
@sedaye_daron
به دست می آوری
فکرها ، هنگامی که متمرکز شوند،
به چیزها تبدیل می شوند
همان طور که رود دریا را پیدا می کند،
روحهای تشنه نیز راە را
می یابند
اما تشنگی ات باید شدید باشد،
تلاشت باید خستگی ناپذیر باشد،
انتظارت باید بی منتها باشد
وبا تمام وجود بخواهی
و همه این تشنگی ها ، کارها ، انتظارها و خواستن ها، در یک کلمه کوچک میگنجد.
وآن کلمه نیایش است
اما نیایش کاری نیست که انجامش بدهی، نیایش ، یک عمل نیست،
نیایش چیزی است که در آن واقع می شوی
نیایش، یک حس است، روح است.
#اشو
@sedaye_daron
بیگانه شبی آمد شب در قدمش گم شد
غم در دم او رفت و در بازدمش گم شد
چشمش عسلی ،مشکی یا اینکه نه آبی بود
تشخیص نمی دادم از بس که شرابی بود
از جنس پری بود و در قالب زن رقصید
بی واهمه در عمق تنهایی من رقصید
در آتش او قلبم هی دف زد و بعد از آن
جوشیدمو از آن سو می آمد و بعد از آن
فهمید که دلتنگ عطر خوش بارانم
باران شد و بی وقفه سر زد به خیابانم
سرگیجه ی مزمن را هی رفتم و هی رفتم
در یک تب رویایی تا بوسه به وی رفتم
شاید همه ی شعرم مفهوم همین بند است
خندید و یقین بردم منشور خداوند است
در عمق دلم خود را هی کاشت و بعد از آن
برخاست و چادر را برداشت و بعد از آن
صد مرتبه آن چادر جذاب ترش می کرد
خود کشف حجابی بود چادر که سرش می کرد
او بود و در آن بودن خالی شدم از کمبود
دلشوره ی این دنیا کم بود اگر هم بود
او بود و دلم خوش که غم های دمادم رفت
افسوس که چون یاغی شب آمد و شب هم رفت..
@sedaye_daron
غم در دم او رفت و در بازدمش گم شد
چشمش عسلی ،مشکی یا اینکه نه آبی بود
تشخیص نمی دادم از بس که شرابی بود
از جنس پری بود و در قالب زن رقصید
بی واهمه در عمق تنهایی من رقصید
در آتش او قلبم هی دف زد و بعد از آن
جوشیدمو از آن سو می آمد و بعد از آن
فهمید که دلتنگ عطر خوش بارانم
باران شد و بی وقفه سر زد به خیابانم
سرگیجه ی مزمن را هی رفتم و هی رفتم
در یک تب رویایی تا بوسه به وی رفتم
شاید همه ی شعرم مفهوم همین بند است
خندید و یقین بردم منشور خداوند است
در عمق دلم خود را هی کاشت و بعد از آن
برخاست و چادر را برداشت و بعد از آن
صد مرتبه آن چادر جذاب ترش می کرد
خود کشف حجابی بود چادر که سرش می کرد
او بود و در آن بودن خالی شدم از کمبود
دلشوره ی این دنیا کم بود اگر هم بود
او بود و دلم خوش که غم های دمادم رفت
افسوس که چون یاغی شب آمد و شب هم رفت..
@sedaye_daron
انسان نمیتواند شناخت و بصیرت را به شخصی دیگر منتقل کند ... آن بذر همواره آنجاست ... یک آموزگارِ خوب آن بذر را لمس میکند ، اجازه میدهد که بیدار شود ، جوانه بزند و رشد کند ...
تیچ نات هان
@sedaye_daron
تیچ نات هان
@sedaye_daron
از هیچکس تقلید نکن. تقلید بخشی از جاهطلبی است. از بودا تقلید نکن، از عیسی تقلید نکن. سعی کن خودت باشی. البته سعی کردن نیز بیهوده است. فقط خودت باش. وقتی خودت هستی، به روی تمام امکانات گشوده ای. وقتی خودت هستی، کل هستی به تو کمک میکند. مبارزه نمیکنی.
وقتی مبارزه نمیکنی... این معنای اعتماد است. وقتی مبارزه نمیکنی، هستی بر تو رخ میدهد. اگر با هستی مبارزه کنی صرفاً خودت را نابود میکنی، امکاناتت را، انرژی ات را، زندگی ات را، هستی ات را نابود میکنی. مبارزه نکن! تسلیم هستی شو. خودت را همانطور که کل میخواهد باشی بپذیر، سعی نکن کسی دیگر باشی، و روشن بینی هر لحظه میتواند رخ دهد. در همین لحظه میتواند رخ دهد؛ نیازی به صبر کردن نیست.
#اوشو
@sedaye_daron
وقتی مبارزه نمیکنی... این معنای اعتماد است. وقتی مبارزه نمیکنی، هستی بر تو رخ میدهد. اگر با هستی مبارزه کنی صرفاً خودت را نابود میکنی، امکاناتت را، انرژی ات را، زندگی ات را، هستی ات را نابود میکنی. مبارزه نکن! تسلیم هستی شو. خودت را همانطور که کل میخواهد باشی بپذیر، سعی نکن کسی دیگر باشی، و روشن بینی هر لحظه میتواند رخ دهد. در همین لحظه میتواند رخ دهد؛ نیازی به صبر کردن نیست.
#اوشو
@sedaye_daron
رنج شما به هیچ وجه یک نفرین ، کیفر ، خطا و یا علامت شکست نیست ... رنج ، همیشه یک مکان عظیم است برای شروع جست و جو در تجربهی کنونی ... خدا میداند اگر من آن طور که رنج کشیدم ، نمیکشیدم ، هرگز سؤال کردن در مورد هیچ چیزی را شروع نمیکردم ... و آزادی را در هر آنچه با آن در جنگ بودم و سعی در انکار آن داشتم ، نمییافتم ... جف فوستر
@sedaye_daron
@sedaye_daron
هر وقت نگران یا دلواپس میشوی ، هدف بیرونی تو غالب شده و تو هدف درونی خودت را فراموش کردهای ... تو فراموش کردهای که اصل ، حالت و وضعیت آگاهی توست ، و همه چیز دیگر فرعی هستند ...
اکهارت تله
@sedaye_daron
اکهارت تله
@sedaye_daron
Forwarded from hassan
عاشق نشدی زاهد،
دیوانه چه میدانی؟
در شعله نرقصیدی، پروانه چه میدانی؟
لبریز می غمها،
شد ساغر جان من
خندیدی و بگذشتی، پیمانه چه میدانی؟
یک سلسله دیوانه،
افسون نگاه او
ای غافل از آن جادو، افسانه چه میدانی؟
من مست می عشقم،
بس توبه که بشکستم
راهم مزن ای عابد، میخانه چه میدانی؟
عاشق شو و مستی کن، ترک همه هستی کن
ای بت نپرستیده،
بتخانه چه میدانی؟
تو سنگ سیه بوسی، من چشم سیاهی را
مقصود یکی باشد،
بیگانه چه میدانی؟
دستار گروگان ده،
در پای بتی جان ده
اما تو ز جان غافل، جانانه چه میدانی؟
ضایع چه کنی شب را،
لب ذاکر و دل غافل
تو ره به خدا بردن، مستانه چه میدانی؟
#هما_افشار
@sedaye_daron
دیوانه چه میدانی؟
در شعله نرقصیدی، پروانه چه میدانی؟
لبریز می غمها،
شد ساغر جان من
خندیدی و بگذشتی، پیمانه چه میدانی؟
یک سلسله دیوانه،
افسون نگاه او
ای غافل از آن جادو، افسانه چه میدانی؟
من مست می عشقم،
بس توبه که بشکستم
راهم مزن ای عابد، میخانه چه میدانی؟
عاشق شو و مستی کن، ترک همه هستی کن
ای بت نپرستیده،
بتخانه چه میدانی؟
تو سنگ سیه بوسی، من چشم سیاهی را
مقصود یکی باشد،
بیگانه چه میدانی؟
دستار گروگان ده،
در پای بتی جان ده
اما تو ز جان غافل، جانانه چه میدانی؟
ضایع چه کنی شب را،
لب ذاکر و دل غافل
تو ره به خدا بردن، مستانه چه میدانی؟
#هما_افشار
@sedaye_daron
همه چنان رنجور هستند که میخواهند دلیلی را در جایی پیدا کنند تا برایشان توضیح دهد که چرا در رنج هستند
و جامعه راهکار خوبی را به شما داده است: قضاوت کن!
نخست، طبیعی است که تو خودت را در مورد همه چیز مورد قضاوت قرار میدهی.
هیچ انسانی کامل نیست، و هیچ انسانی هرگز نمیتواند کامل باشد، کاملبودن وجود ندارد، پس قضاوتکردن بسیار آسان است.
تو کامل نیستی، پس چیزهایی هستند که نقص تو را نشان میدهند. و سپس خشمگین میشوی، از خودت و از تمام دنیا عصبانی هستی:
“چرا من کامل نیستم؟!”
و سپس فقط با این فکر به دیگران نگاه میکنی تا نقص را در دیگران پیدا کنی!
و سپس میخواهی تا قلبت را باز کنی و این طبیعی است. زیرا تا قلبت را باز نکنی هیچ شادمانی و ضیافتی در زندگی نخواهی داشت:
زندگیت تقریباً مُرده است.
ولی نمیتوانی مستقیماً چنین کنی:
باید تمام چیزهایی را با آنها بزرگ شدهای از ریشه نابود کنی.
پس نخستین چیز این است:
خودترا قضاوت نکن.
بجای قضاوتکردن، شروع کن به پذیرفتن خود، با تمام نقصها و اشتباهات و شکستهایت
از خودت نخواه که کامل باشی
درخواست کامل بودن، چیزی تقریباً غیرممکن است؛ و سپس احساس ناکامی خواهی داشت.
#osho
@sedaye_daron
و جامعه راهکار خوبی را به شما داده است: قضاوت کن!
نخست، طبیعی است که تو خودت را در مورد همه چیز مورد قضاوت قرار میدهی.
هیچ انسانی کامل نیست، و هیچ انسانی هرگز نمیتواند کامل باشد، کاملبودن وجود ندارد، پس قضاوتکردن بسیار آسان است.
تو کامل نیستی، پس چیزهایی هستند که نقص تو را نشان میدهند. و سپس خشمگین میشوی، از خودت و از تمام دنیا عصبانی هستی:
“چرا من کامل نیستم؟!”
و سپس فقط با این فکر به دیگران نگاه میکنی تا نقص را در دیگران پیدا کنی!
و سپس میخواهی تا قلبت را باز کنی و این طبیعی است. زیرا تا قلبت را باز نکنی هیچ شادمانی و ضیافتی در زندگی نخواهی داشت:
زندگیت تقریباً مُرده است.
ولی نمیتوانی مستقیماً چنین کنی:
باید تمام چیزهایی را با آنها بزرگ شدهای از ریشه نابود کنی.
پس نخستین چیز این است:
خودترا قضاوت نکن.
بجای قضاوتکردن، شروع کن به پذیرفتن خود، با تمام نقصها و اشتباهات و شکستهایت
از خودت نخواه که کامل باشی
درخواست کامل بودن، چیزی تقریباً غیرممکن است؛ و سپس احساس ناکامی خواهی داشت.
#osho
@sedaye_daron
Forwarded from قدرت بیکران درون (Sedaye daroon)
تعادل و تعامل ...
با خویش مساوی باش ، در تعادل و به خویش عشق بورز ؛ در تعامل ... با خویش تمام بیشترها و کمترها را مساوی کن ، با خویش در قیاس نباش از خوب و بد کردن بپرهیز ... با خویش مساوی باش تا جهان با تو مساوی شود ، با خویش در تناقض نباش ، تا کائنات با تو در موازات باشد ...
@ghodratebikaranedaroon
با خویش مساوی باش ، در تعادل و به خویش عشق بورز ؛ در تعامل ... با خویش تمام بیشترها و کمترها را مساوی کن ، با خویش در قیاس نباش از خوب و بد کردن بپرهیز ... با خویش مساوی باش تا جهان با تو مساوی شود ، با خویش در تناقض نباش ، تا کائنات با تو در موازات باشد ...
@ghodratebikaranedaroon
هیچکس نمیتواند نفس را نابود کند؛ زیرا نفس وجود حقیقی ندارد؛ فقط یک سایه است. جنگیدن با سایه احمقانه است؛ حتما در این جنگ شکست خواهید خورد. نه به این دلیل که ، سایه بسیار قوی و قدرتمند است، بلکه چون سایه، وجود حقیقی ندارد!!!
نفس، سایه « خود » ماست.
همانطور که بدن مادی سایه دارد، «خود» ما نیز دارای سایه است. اگر میخواهید سایه را نابود کنید، به روشنایی اجازه ورود دهید، سایه خود به خود از میان خواهد رفت. آگاهی و درک بیشتری کسب کنید، تا نفس ناپدید شود.
@sedaye_daron
نفس، سایه « خود » ماست.
همانطور که بدن مادی سایه دارد، «خود» ما نیز دارای سایه است. اگر میخواهید سایه را نابود کنید، به روشنایی اجازه ورود دهید، سایه خود به خود از میان خواهد رفت. آگاهی و درک بیشتری کسب کنید، تا نفس ناپدید شود.
@sedaye_daron