Telegram Web Link
خندیدن یک نیایش است
اگر بتوانی بخندی  یاد گرفته‌ای که چگونه نیایش کنی
جدی نباش انسان جدی نمی‌تواند مذهبی باشد. کسی که تمام بازی زندگی را می‌بیند و می‌خندد در بطن همین خنده به اشراق می‌رسد

@sedaye_daron
Refigh
Valayar
انسان در آغاز شادمان است ، اما در نتیجه‌ دگرگونی‌هایی که جامعه پدید می‌آورد ، ناشاد می‌شود ... بهترین راه شادمانی ، دامن فراچیدن از تمدن تصنعی کنونی و زیستن در پیوند آرام با طبیعت است ...

کریشنا مورتی

@sedaye_daron
فکر چگونه تولید می‌شود؟
تمام چیزهایی که نمی‌پذیرید، تبدیل به فکر شما می‌شوند، و دائما ذهن شما را مشغول نگه می‌دارند. از آن جا که ذهن شما سازنده تصاویر زندگی شماست، آنچه نپذیرفته‌اید، تبدیل به زندگی شما می‌شود و خود را تکثیر می‌کند. اما چیزهایی که می‌پذیرید دیگر بخشی از ذهن شما نمی‌شود و از دایره ذهن خارج می‌شود. مثلا شما پذیرفته‌اید که خورشید در آسمان است، آب رفع تشنگی می‌کند، یا لباستان را چگونه بپوشید یا چگونه دوچرخه برانید. آیا در طول شبانه روز به این چیزها فکر می‌کنید؟ مسلما خیر..
پس اگر چیزی را دوست ندارید و می‌خواهید از زندگیتان محو شود، آن را بپذیرید. به تدریج که ذهن خود را با پذیرش خلوت کنید، جا برای خلق تازه‌ها باز می‌شود.

اکهارت__توله

@sedaye_daron
نمی‌توان بدون مراقبه خداوند را به واقع دوست داشت ! ... برای اینکه فقط با مراقبه کردن است که به هویت روح خود پی می‌بریم ... هویتی که حاوی ارتباط جاودانی و واقعی ما با خداوند است ...

پاراماهانسا یوگاناندا ، سفر به تحقق خویشتن


@sedaye_daron
لحظات مناسب ...

لحظاتي كه احساس شادي و عشق مي كنيد ، لحظاتي است كه بسيار نزديك شده ايد ... هميشه هنگاميكه انسان عصبي و پر تنش است ، به دنبال مديتيشن مي رود ، ‌ولي در چنين حالتي وارد شدن به مديتيشن مشكل است ... هنگاميكه احساس عصبانيت يا غم و اندوه مي كنيد ، ‌به ياد مديتيشن و ارتباط با منشا هستي مي افتيد ... در حاليكه اين شنا كردن خلاف جريان است و مشكل خواهد بود ... ناگهان يك روز صبح ،‌ بدون دليل احساس شادي و طراوت مي كنيد ... بايد اتفاقي در عمق ناخودآگاه شما رخ داده باشد ... بايد  نوعي هماهنگي ميان شما و هستي روي داده باشد ... ممكن است اين هماهنگي ، شب هنگام كه در خواب عميق بوده ايد ، رخ داده باشد ... هرگاه چنين احساسي داشتيد ،‌ هرگز آنرا به هدر ندهيد ... چند دقيقه مديتيشن انجام دهيد ناگهان شب كه در رختخواب خود آرميده ايد ،‌ احساس آرامشي عميق وجودتان را پر مي كند ... اين زمانها را بيهوده هدر ندهيد ... نوعي هماهنگي پديد آمده است ... از اين هماهنگي استفاده كنيد ، سوار بر آن شويد و اين موج شما را ماوراي آنچه مي توانيد ، خواهد برد ... "ياد بگيريد چگونه از اين لحظات گرانقدر استفاده كنيد" ...

#osho
@sedaye_daron
خدا عشق است ... عشقی که هنگام نفوذ به درون ما ، نرم می‌کند ، ناب می‌کند ، تازه می‌کند ، بازسازی می‌کند ، درون آدمی را باز می‌سازد ... نیروی اراده ، انسان را دگرگون نمی‌کند ... زمان ، انسان را دگرگون نمی‌کند ... اما عشق دگرگون می‌کند ... پس بگذارید عشق وارد شود ، در بنیان تمامی مخلوقات ، عشق همچون عطیه‌ی برتر حاضر است ... زیرا هنگامی که هرچیزِ دیگری به پایان می‌رسد ، عشق می‌ماند ...

پائولو کوئلیو ، عطیه‌ی برتر



@sedaye_daron
افكار سوخت رسان به احساسات هستند ... اگر احساسي كه هم اكنون حس مي كنيد را دوست نداريد ، گامي به عقب برداريد و مشاهده كنيد در حال فكر كردن به چه چيزي هستيد ... درد اجتناب ناپذير است ، اما شما رنج بسيار كمتري متحمل مي شويد ... اگر شما از افكارتان جدا شويد ، برده ذهن نباشید بلکه مدیریت ذهن را در دست بگیرید ... اسکاول شین



@sedaye_daron
همه به تو می‌گویند:

کاری بکن که چیزی به دست آوری. برای خودت کسی شو، برای خودت هدف داشته باش.
آنان زندگی را تماماً به میدان جنگ و مسابقه تبدیل کرده‌اند.

ولی من به تو می‌گویم:

وقتی نیازی به هیچ هدفی نداشته باشی، فقط وجود خودت را جشن می‌گیری.
از اینکه فقط هستی، سرشار خواهی بود.

برکت بزرگی است که می‌توانی تنفس کنی،می‌توانی آگاه باشی، زنده باشی، شعله‌ور باشی
آیا این کافی نیست؟

آیا باید چیزی به دست بیاوری تا بتوانی احساس خوب داشته باشی؟
تا بتوانی احساس ارزشمند بودن داشته باشی؟
تا بتوانی احساس کنی که زندگی درست است؟

چه چیز بیشتری از این که اکنون هستی می‌توانی به دست بیاوری؟
چه چیز بیشتری می‌توانی به زندگی‌ات اضافه کنی؟

هیچ چیز را نمی‌توان اضافه کرد،
و همان تلاش و تنش،
تو را نابود خواهد ساخت.
#osho
@sedaye_daron
تنها راهی که می‌شود یک زندگی بهتر داشت این است که رشد کنیم .
تنها راهی که می‌شود رشد کرد این است که تغییر کنیم .
تنها راهی که می‌شود تغییر کرد این است که چیزهای جدید یاد بگیریم.

@sedaye_daron
همهٔ ما سرعت های خاص خودمان را داریم و باید با همین سرعت های طبیعی مان حرکت کنیم ... هنگامی که ریتم صحیح خود را دریافتید ، کارایی بیشتری خواهید داشت ... در این صورت ، اعمالتان پر جنب و جوش و بی قرار نخواهد بود ، بلکه کاملا نرم و روان پیش می رود و بازدهی بیشتری دارد ... اگر بتوانید کارهایی کم، ولی زیبا و کامل انجام دهید ، احساس شادی و رضایت می کنید ... احتیاجی نیست کارهای زیادی انجام دهید ... اگر حتی یک کار انجام دهید که به شما رضایت کامل ببخشد ، کافی است ...

اشو ، 📚 در هوای اشراق


@sedaye_daron
عشق و عبادت دو چهره يك انرژي واحدند ... عشق زميني است و عبادت غير زميني اما تجربه هردو يكي است ... عشق داراي محدوديت است ، محدوده آن از شخصي به شخص ديگر است ... عبادت نامحدود است ، خطاب آن از شخص به هستي است ... و فقط در آغاز ،‌ خطاب عبادت از شخص به هستي است ، زيرا وقتي تو با هستي ارتباط داري شخصيت تو محو مي شود ... چون قطره اي مي شوي كه به دريا پيوسته است ، ديگر نمي تواني يك قطره باقي بماني ، ناگزيري از محدوديتها فراتر روي و به دريا تبديل شوي ... چيزي را از دست نمي دهي ، همه چيز را به دست مي آوري اما هويت كهنه ات از بين مي رود ... اما مشكل اينجاست كه فقط عده اندكي از مردم مي دانند كه عشق چيست - در مورد عبادت چه مي توان گفت؟ ... عده بسيار اندك از مردم طعم عشق را چشيده اند ، زيرا قبل از آنكه بتواني طعم عشق را بچشي ،‌ پيش شرطهاي فراواني را بايد تحقق بخشي ... اگر ذهن تو سرشار از نگرشهاي ضد عشق باشد ، غير ممكن است عشقي وجود داشته باشد. عشق نمي تواند در كنار حسادت ، مال پرستي ، «خود» ، ‌نفرت يا خشم وجود داشته باشد ... اينها همگي پديده هاي ضد عشق هستند كه كوچكترين امكان عشق را از بين مي برند ... مردم به كليساها و مساجد و ... مي روند اما عبادتشان دروغين است ... عبادت ، نهايت شكوفايي عشق است ... رايحه دلنواز عشق است ... كسي كه عشق را ژرف و كامل شناخته ، كسي كه موفق شده است «خود» ، حسادت ، مال پرستي و تمام چيزهاي مهمل را دور اندازد ، به شكلي طبيعي بسوي عبادت گام برخواهد داشت ... اگر عشق ورزيدن به يك شخص تا اين حد زيباست ، ‌عشق ورزيدن به كل هستي چقدر زيباتر خواهد بود. و اين همان عبادت است ...

#osho
@sedaye_daron
لطفا به دیگران وابسته نباشید ...

در جستجوی خوشبختی نباشید ؛ چرا که مانند گرمای خورشید تنها از درون تولید می‌شود ... اگر به بیرون زیبای خویشتن بنگرید ، برای همیشه جستجوگری خواهید بود که به دیگران متکی است ، از دیگران می‌رنجد و قربانی سرنوشت یا شانس یا حالات روحی ، هوس‌ها ، خواسته‌ها و امیال دوستان و غریبه‌هاست ... دیگران قابل‌کنترل یا پیش‌بینی نیستند و عمیق‌ترین تجربه‌ی آن‌ها به قانون بی‌ثباتی محکوم است ... آن‌ها شما را دوست دارند ، شما را فراموش می‌کنند ، مجازات می‌کنند ، جشن می‌گیرند ، شما را می‌خواهند ، علاقه‌ی خود را از دست می‌دهند ، به سمت شما می‌آیند و از شما دور می‌شوند ... آن‌ها تخلیه‌ی هیجانی می‌کنند و سرد و بی‌روح هستند ... گاهی بر سر وعده‌ی خویش می‌مانند و گاهی خیر ... گاهی حقیقت را می‌گویند و گاهی نمی‌توانند بگویند یا نمی‌گویند ... اینک ، تفاوتی ندارد ، آن‌ها آزادند ، مسئول خوشبختی شما نیستند و هرگز هم نبوده‌اند ؛ پس لطفاً به آن‌ها وابسته نباشید ... عزت‌نفس شما از درون پدیدار می‌شود و گرمای حضور همواره با شماست ...


مسیر آرامش ، جف فستر

@sedaye_daron
آنچه به طور متداول عشق نامیده می‌شود ، یک ترفند نفس است برای اجتناب از تسلیم ... شما دارید به دنبال کسی می‌گردید که به شما چیزی را بدهد که فقط می‌تواند در حالت تسلیم به شما برسد ... نفس از آن شخص استفاده می‌کند تا از تسلیم شدن اجتناب کند ... زبان اسپانیایی در این باره، صادق‌ترین زبان است ... در این زبان ، «من به تو عشق می‌ورزم» و «من تو را می‌خواهم» هر دو با یک اصطلاح ـ تِ کویرو ـ بیان می‌شود ... برای نفس ، عشق ورزیدن و خواستن ، یکسان است ... در حالی‌که در عشق راستین هیچ خواستنی وجود ندارد ، هیچ آرزویی برای تصاحب یا تغییر شریک خود ندارید ... نفس ، یکی را جدا می‌کند و او را ویژه می‌سازد و از آن شخص استفاده می‌کند تا احساس زیرینِ پیوستۀ نارضایتی ، احساس ناکافی بودن ، احساس خشم و نفرت را که خیلی به هم مرتبطند ، سرپوش نهد ... این‌ها صورت‌های احساس عمیق و زیرین موجودات انسانی است که از حالت نفسانی جدا‌ نشدنی است ... هنگامی که نفس چیزی را جدا می‌کند و می‌گوید که «من عاشق این یا آن هستم» ، این یک تلاش ناآگاهانه است برای سرپوش نهادن یا حذف کردن احساسات عمیقی که همواره نفس را همراهی می‌کنند : نارضایتی ، ناشادمانی ، حس ناکافی بودن که بسیار آشناست ... برای مدت کوتاهی ، این توهم عملاً جواب می‌دهد ...

@sedaye_daron
اینک و اینجا ، اکهارت تله
هیچوقت در زندگی تان به خاطر احساس ترس عقب ننشینید ... همه ما بارها این جمله را شنیده ایم که : بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟ ... مثلاً اینکه بمیرید؟ ... اما مرگ بدترین اتفاقی نیست که ممکن است برایتان رخ دهد ... بدترین اتفاق در زندگی این است که اجازه دهید در عین زنده بودن ، از درون بمیرید ...

#osho
@sedaye_daron
ترس از متفاوت بودن،
بسیاری از مردم را از یافتن راه‌های
جدیدی برای حل مشکلات‌شان باز می دارد...

#رابرت_کیوساکی


@sedaye_daron
فکر چگونه تولید می‌شود؟ ...

تمام چیزهایی که نمی‌پذیرید ، تبدیل به فکر شما می‌شوند ، و دائما ذهن شما را مشغول نگه می‌دارند ... از آن جا که ذهن شما سازنده تصاویر زندگی شماست ، آنچه نپذیرفته‌اید ، تبدیل به زندگی شما می‌شود و خود را تکثیر می‌کند ... اما چیزهایی که می‌پذیرید دیگر بخشی از ذهن شما نمی‌شود و از دایره ذهن خارج می‌شود ... مثلا شما پذیرفته‌اید که خورشید در آسمان است ، آب رفع تشنگی می‌کند ، یا لباستان را چگونه بپوشید یا چگونه دوچرخه برانید ... آیا در طول شبانه روز به این چیزها فکر می‌کنید؟ مسلما خیر ... پس اگر چیزی را دوست ندارید و می‌خواهید از زندگیتان محو شود ، آن را بپذیرید ... به تدریج که ذهن خود را با پذیرش خلوت کنید ، جا برای خلق تازه‌ها باز می‌شود ... اکهارت تله


@sedaye_daron
Forwarded from hassan
‌‌

من نه عاشق بودم
و نه دلداده به گيسویِ بلند
و نه آلوده به افکارِ پليد
من به دنبال نگاهی بودم
که مرا از پسِ ديوانگی‌اَم
ميفهميد

#جبران_خلیل_جبران
همه‌چیز در طبیعت ؛ سمبولِ مادری‌ست و از مادر سخن می‌گوید ... آفتاب در حقیقت مادرِ این زمین است ... با حرارتِ خود آن را تغذیه می‌کند ، با نورِ خود آن را در آغوش می‌گیرد ، هنگامِ غروب او را ترک نمی‌کند ... مگر این‌که آن را روی نغمه‌های امواجِ دریا و گنجشکان و رودها بخواباند ، زمین مادرِ درختان و گل‌هاست ...

شاعر : جبران خلیل جبران



@sedaye_daron
2024/09/29 17:32:36
Back to Top
HTML Embed Code: