Telegram Web Link
بسیار اهمیت دارد که تو به هر کس و هرآنچه که با آن برخورد می‌کنی، عاشقانه رفتار کنی؛ چه یک قطعه سنگ باشد، یک گل باشد یا یک انسان یا یک حیوان ــ هرچه که باشد...

مسئله، دادنِ عشق به یک حیوان، به یک گل یا به مادر یا به شخص دیگر نیست؛ مسئله، عاشق‌بودنِ وجود توست.

امکان سرور و خوشبختی در زندگی تو بستگی به این دارد که چقدر سرشار از عشق باشی.

#اوشو

@sedaye_daron
تو رنج را تجربه نمی کنی ... از تجربه ات رنج میبری ...

موجی

@sedaye_daron
‍ یك دروغ كوچك با خود هزار و يك
دروغ ديگر مي آورد
زيرا تو مجبور مي شوي از آن دفاع كني
و با دروغ نمي توان از حقيقت دفاع كرد

انساني كه به حقيقت دست يافته چگونه مي تواند دروغ بگويد؟
براي چه بايد دروغ بگويد؟
او هيچ دروغي براي گفتن ندارد

زندگي در راه دروغ بي ارزش است
و مردن در راه حقيقت
يكي از بزرگترين بركات زندگي است.



#Osho
@sedaye_daron
شما آگاهی مطلق هستید. وقتی که ابر خشم به شما نزدیک می شود، فقط آن را نگاه کنید و آگاه و هوشیار باقی بمانید تا با آن یکی نشوید. اصل قضیه این است، اینکه چطور باید از درگیری و ارتباط با مسائل و مشکلات دوری کرد. وقتی که این روش را یاد بگیرید، آن وقت دیگر مشکلات فراوان زندگی ...» وجود نخواهد داشت. زیرا کلید آنها، همان یک کلید، همه قفل ها را خواهد گشود. به کمک آن می توانید به حوزه خشم، حرص و آز، شهوت و یا هر چیز دیگری که در ذهنتان ایجاد می شود وارد شوید.
شرق می گوید: فقط خودت را با مشکل مربوط و یکی ندان. به خاطر داشته باش - این همان است که گورجیف به آن می گوید: «یادآوری خویشتن». به خاطر داشته باش که تو یک شاهد هستی! آگاه باش! و این همان است که بودا می گوید. آگاه باش که ابری در حال گذر است! شاید این ابر از گذشته می آید، اما این بی معناست. باید از گذشته مشخصی باشد. ناگهان که ایجاد نشده است، ممکن است به دلایل مختلفی به وجود آمده باشد. اینها همه نامربوط است. چرا خودمان را با تکرارشان آزار بدهیم؟ حالا، همین حالا، در همین لحظه، شما می توانید از فید آن رها شوید. می توانید خودتان را از شر آن خلاص کنید. همین حالا می توانید این پل را خراب کنید و این کار فقط در لحظه حال امکان پذیر است.
بازگشت به گذشته کمکی نخواهد کرد. یک روز در سی سال قبل، خشم شما برانگیخته شد و با آن درگیر شدید. حالا نمی توانید از قید گذشته خلاص شوید، چون دیگر گذشته ای وجود ندارد. اما می توانید از آنچه که در لحظه حال وجود دارد رها شوید، در همین لحظه، و آن وقت دیگر مجموعه خشم های مربوط به گذشته، هیچ کدام جزئی از وجود شما نخواهند بود.


#کتاب_رهایی_از_مشکلات_در_یک_لحظه



@sedaye_daron
فقط فریب و دروغ است که از اتباع خود ایمان مطلق می‌طلبد، چراکه تنها و تنها شک است که آدمی را به حقیقت می‌رساند!

#احمد_شاملو

@sedaye_daron

جهان هستی متناقض نما است؛ ضد و نقیض بودن ذات آن است.
جهان هستی توسط اضداد موجود است؛ تعادلی میان اضداد است."شب و روز"
"زندگی و مرگ"  "زشت و زیبا" " خیر و شر" "خوب و بد" .
و
کسی که بیاموزد که در میان این اضداد تعادل داشته باشد قادر به شناخت زندگی، جهان هستی و خداوند خواهد بود.
کلید رازها در تعادل است.

؛اشو؛


@sedaye_daron
در جستجوی دانش
هرروز چیزی به شما اضافه می‌شود.
در تجربۀ تائو،
هرروز چیزی از شما کم می‌شود
و کمتر و کمتر احتیاج پیدا می‌کنید تا کارها را بازور به انجام برسانید
و درنهایت به بی‌عملی می‌رسید.

هنگامی‌که هیچ نمی‌کنید،
چیزی ناتمام باقی نمی‌ماند.

با اجازه دادن به رخدادها؛
همان‌گونه که رخ می‌دهند
و دخالت نکردن در جریان روی دادنشان،
فرزانگی پدیدار می‌شود

#تائو_ت_چنگ

@sedaye_daron
به درون برو و جويا شو، و احساس خواهی کرد تمام رنج هاي تو به این مطلب است که تو از آن ها پشتیبانی کرده اي, بدون پشتيباني تو، هیچ چیز نمي تواند وجود داشته باشد. چون تو به آن ها انرژي مي دهي، آنوقت است که وجود دارند.اگر به آن انرژي ندهي، نمي تواند وجود داشته باشند.
و چه کسي تو را وادار می کنند به آن انرژي بدهي؟ حتی وقتی که اندوهگین هستی، انرژي مورد نیاز است،زیرا بدون انرژي نمي تواني اندوهگین بماني براي اينکه پدیده ي اندوهگین بودن اتفاق بیفتد، باید انرژي بدهي. براي همين است که پس از غم چنان احساس بي رمقي و خالي شدن مي کني، چه اتفاقي افتاده است؟ ، زیرا که در افسردگي، تو هيچ كاري نمي کردي و فقط غمگین بوده اي. پس چرا اینهمه احساس سستي و بي انرژي بودن مي کني؟ باید سرشار از انرژي از آن غم بيرون مي آمدي ، ولي نه به یاد داشته باش: تمام عواطف منفي به انرژی نیاز دارند، تو را از انرژي تخليه مي کنند. و تمام عواطف مثبت و نگرش هاي مثبت، مراکز توليد انرژي هستند، انرژي بيشتري تولید می کنند، هرگز تو را از انرژي تخليه نمي كنند. اگر تو شاد باشي، تمام دنیا با انرژي به سمت تو جاري مي شود، تمام دنیا با تو مي خندد. و این ضرب المثل درست است که مي گويند، "وقتي که ميخندي، تمام دنیا با تو مي خندد. وقتي گريه مي کني، تنها گريه مي کني" این درست است، مطلقا درست است وقتي تو مثبت باشي، تمامي جهان هستي به بيشتر دادن به تو ادامه مي دهد، زیرا وقتي تو خوشبخت هستي، تمامي جهان هستي با تو خوشبخت است. تو يك بارگران نیستي، يك گل هستي، يك صخره نيستي، يك پرنده هستي. تمام جهان هستی از تو خوشنود است وقتی که مانند يك صخره هستي و بي رمق با اندوهت نشسته باشي و آن را تغذيه مي کني، هیچکس با تو نیست. هیچکس نمی تواند با تو باشد. فقط يك جدایی بین تو و زندگی بوجود مي آيد. آنوقت هر عملي که انجام دهي، باید به منبع انرژي خودت متكي باشي آن منبع در حال تخلیه شدن است، تو انرژي هر ميدهي، توسط چيزهاي بي معني خودت را از انرژي خالي مي کني ولي نكته اي در اينجا هست: که وقتي غمگین هستي و منفي، احساس منيت ego بيشتري داري. وقتي شاد هستي و مسرور و مشعوف، منيتي احساس نمي کني. وقتي شاد و مشعوف باشي "من" وجود ندارد و ديگري نيز از بين مي رود. شما توسط جهان هستي به هم پیوند دارید و از هم جدا نیستید ، باهم هستید.



#کتاب_مشاهده_گری_دنیای_عواطف

@sedaye_daron
بیاموزید بدون سرزنش کردن، احساس خود را ابراز کنید.
بیاموزید که با حالتی گشوده و غیرتدافعی به یار خود گوش کنید.

به شریک زندگی خود فضای ابراز وجود بدهید. ایجاد فضا برای خود و دیگران بسیار مهم است. عشق نمی تواند بدون فضا شکوفا شود

آکهارت تله

@sedaye_daron
در دنیای کنونی، ما پیوسته از آدم‌ها طلب می‌کنیم خودشان باشند، در حالی که مدام با توقعاتمان خلافش را می‌خواهیم!


ویرجینیا وولف

@sedaye_daron
باید بتوانی به چیزهای ساده‌، به یک درخت، به یک مورچه، به جریان آب در رودخانه نگاه کنی ـــ فقط نگاه.

ما حتی به این چیزهای ساده هم نگاه به معنای واقعی نمی‌کنیم.

#جیدو_کریشنامورتی

@sedaye_daron
به این حقیقت نگاه کن که تو دشمن را خلق میکنی، هستی با تو خصمانه نيست.چگونه میتواند باشد؟ تو به آن تعلق داری ، تو بخشي از آنی ، یک بخش ارگانیک. چگونه هستی میتواند با تو خصمانه باشد؟ تو هستی هستی، تو جدا نیستی و فاصله ای بین تو و هستی وجود ندارد.
هر وقت احساس کردی که منفي، مرگ، دشمن، نفرت آنجاست و اگر باز هستی، بدون حفاظی، هستي تو را نابود خواهد کرد، احساس میکنی باید از خودت دفاع كني.
و نه فقط دفاع، زیرا بهترین راه دفاع تهاجم و صدمه زدن است.
تو نمي تواني فقط مدافع باشی. وقتی احساس کردی باید از خودت دفاع کنی، مدافع میشوی، زیرا بهترین راه برای دفاع، مهاجم بودن است.
ترس، دشمن را به وجود می آورد، و بعد دشمن دفاع را به وجود
می آورد. و بعد دفاع حمله را به وجود مي آورد، وحشی میشوی، تو مدام بدون حفاظی،بر علیه همه ای، این نکته باید درک شود که اگر در ترسی، بر علیه همه ای، درجات شاید متفاوت باشند، اما بعد دشمن تو و دوست تو هر دو دشمن تو میشوند، دوست کمی کمتر دشمن است، همین.آنگاه شوهرت يا همسرت نیز دشمن توست. تو باید یک نظم ایجاد کنی، تر سازگار میشوی. یا ممکن است که هر دو قبيله داشته باشید و دشمن بزرگتر، و در برابر آن قبيله و دشمن بزرگتر باید با هم متحد شوید ، هر دو باید در یک دسته باشید، اما خصومت وجود دارد.
اگر بسته باشي ، كل هستی با تو خصمانه میشود. نه این که واقعا چنین باشد، به نظر تو خصمانه میرسد.
وقتی باز هستي ، كل هستي دوست تو ميشود. الان وقتی بسته ای، حتى دوست، دشمن است، طور دیگری نمیتواند باشد و در عمق تو از دوستت نیز میترسی.



@sedaye_daron
خودانگيختگي ...

هركاري كه مي كنيد آنرا بطور كامل انجام دهيد ... فرض كنيد پياده روي را دوست داريد ، ولي ناگهان حس مي كنيد كه ديگر كشش و ميلي به آن نداريد ، بلافاصله بنشينيد ؛ حتي يك قدم هم عليه خواست قبليتان برنداريد ... هرچه را كه اتفاق مي افتد ،‌ بپذيريد و از آن لذت ببريد ؛ هيچ چيز را به خود تحميل نكنيد ... اگر دلتان  مي خواهد حرف بزنيد ، اگر دوست داريد ساكت باشيد ؛ فقط حس تان را دنبال كنيد ... به هيچ وجه حتي يك لحظه چيزي را به خودتان تحميل نكنيد ؛ زيرا وقتي چيزي را تحميل كنيد ، به دو قسمت تقسيم مي شويد و اين سرآغاز مشكل است ... آنگاه تمام زندگي تان دوگانه مي شود ، كل بشريت دوگانه شده است ، ‌زيرا به ما آموخته اند كه تحمل كنيم ... آن قسمت از وجودتان كه دوست دارد بخندد ، از آن قسمت ديگر كه اجازه نمي دهد بخنديد ،‌ جدا مي شود و آنگاه شما تقسيم مي شويد ... تضاد در درونتان بوجود مي آيد ... اين تضاد و اصطكاك مي تواند به شكافي بزرگ و بزرگتر تبديل شود و آنگاه مشكل ، ايجاد پلي روي اين شكاف مي شود ... در آيين ذن ، مَثل زيبايي وجود دارد كه مي گويد :‌ "‌وقتي نشسته اي ، فقط بنشين ... وقتي راه مي روي، فقط راه برو و مهم تر از همه دودل نباش" ...


#Osho
@sedaye_daron
مکن ملامـتِ مجنون ، که اختیار نداشت

بهانه بود جنون ، هرچه کرد لیلی کرد


@sedaye_daron
اگر به جریان زندگی اعتماد نکنی ، ذهن کارها را به دست می گیرد ، و آنوقت آن تبدیل به یک بازی استراتژیکی می شود که انگیزه‌اش بر اساس دلواپسی و نگرانی است ... این بی‌اعتمادی به جریان زندگی  منصفانه نیست ... زندگی خیلی چیزها به ما داده ، و باز ما به آن اعتماد نمی‌کنیم ...

موجی


@sedaye_daron
برای شروع شناخت خودت ، ابتدا خودت باش و برای اینکه خودت باشی ، باید تصور این یا آن شدن را ، متوقف کنی فقط ناظر باش ... بگذار تا ماهیت حقیقی‌ ات پدیدار شود ... روشی برای تمرین روشن بینی وجود ندارد ، پس ذهن ات را با جستجو آشفته نکن بی‌طرفانه به ذهنت نگاه کن ... همین برای آرام کردنش کافی ست ، تمام‌ وقت مشغولش نگه ندار ... زیرا تفکر مدام ، ذهن را فرسوده می‌کند ... اگر بر افکار ت ناظر باشی ، آرام می‌شود ، آنگاه خلوص و قوت اش را باز می یابد ... با هشیاری متوقف اش کن و "فقط باش" ... وقتی ذهن ساکن شد ، می‌توانی به فراتر از آن بروی ...

نیسارگاداتا

@sedaye_daron
قبل از آنکه به هدف غایی زندگی پی ببریم و بدانیم که معنای جنگ ها، خصومت های ملی، تعارض ها و این همه درهم و برهمی چیست، باید از خود شروع کنیم؛ این طور نیست؟ ظاهرا ساده به نظر می رسد؛ اما بی نهایت دشوار است. برای آن که از پی خود برویم، ببینیم که فکر انسان چگونه عمل می کند، باید فوق العاده هشیار باشیم؛ زیرا هرقدر هوشیاری انسان بیشتر باشد، آگاهی او نسبت به پیچیدگی های اندیشه و پاسخ ها و احساسات خویش بیشتر می شود، البته نه فقط به خود؛ بلکه به دیگری؛ یعنی آن کس که با او در ارتباط است. شناخت خود؛ یعنی مطالعه خویش در عمل، همان چیزی که رابطه نام دارد. مشکل کار آن است که ما بی شکیبیم، ما می خواهیم به راه خود ادامه دهیم، می خواهیم کار را به پایان برسانیم، از این رو نه دقت و نه فرصت آن هست، که شانس مطالعه و مشاهده را در اختیار خود بگذاریم. از طرف دیگر خود را وقف فعالیت های گوناگون کرده ایم. امرار معاش کردن، پرورش فرزندان - يا مسؤوليت سازمان های مختلف را به گردن گرفته ایم؛ بدین ترتیب خود را به طریق مختلف، در گیر کرده ایم، آن گونه که دیگر به ندرت وقتی برای بازتاب خود، مشاهده با مطالعه برای مان باقی مانده است؛ بنابراین در واقع مسؤولیت واکنش به خود شخص مربوط است، نه به دیگری. تمامی گیتی را به جست و جوی رهبران و سیستم ها، مطالعه جدیدترین کتاب ها و فلان و بهمان پیمودن به نظر من چیزی بیهوده است؛ به کلی بیهوده؛ زیرا چه بسا که انسان تمامی دنیا را زیر پا گذارده ولی باز هم به ناچار به خود بازگردد و از آن جا که بسیاری از ما کاملا از خود بی خبریم، به صراحت دیدن روند اندیشیدن، احساس کردن و عمل کردن ما بی نهایت دشوار است.


#کتاب_اولین_وآخرین_رهایی

#کریشنا_مورتی

@sedaye_daron
2024/10/01 09:25:23
Back to Top
HTML Embed Code: