از هیچ کسی درخواست شادی و سعادت نکن.
هیچ کسی نمیتواند آن را بدهد.
فقط تو میتوانی آن هدیه را به خودت بدهی،
آن یک هدیه به خود است.
پس این هدیه را به خودت بده و شاد باش.
#اوشو
@sedaye_daron
هیچ کسی نمیتواند آن را بدهد.
فقط تو میتوانی آن هدیه را به خودت بدهی،
آن یک هدیه به خود است.
پس این هدیه را به خودت بده و شاد باش.
#اوشو
@sedaye_daron
عشق شما آن عشقی نیست که بوداها در موردش صحبت می کنند ، این نفرتی است که به لباس مبدل عشق درآمده است ... به همین دلیل است که عشق شما در هر لحظه می تواند به نفرت بدل شود ... یک شخص را فقط کمی خراش دهید عشق ناپدید میشود و نفرت ظاهر میشود ... آن حتی به اندازهٔ پوست هم عمق ندارد ، حتی به اصطلاح عشاق بزرگ هم پیوسته در حال جنگیدن هستند ، پیوسته گلوی یکدیگر را می گیرند ... نق میزنند ، تخریب می کنند ، و مردم فکر می کنند که این عشق است ... اشو
@sedaye_daron
@sedaye_daron
افکار قابلیتهای بیکرانی دارند ... بنابراین درباره آنچه میاندیشید بسیار مراقب باشید ، چون امواج فکری ظریف حتی بعد از مرگ کالبد ، با شما میمانند ... درست مثل این است که سنگی را در دریا میاندازیم ... وقتی سنگ میافتد دایرهی کوچکی تشکیل میدهد ... سنگ پایین میرود و غرق میشود اما دایرههای تشکیل شده همچنان بزرگتر میشوند ... امواج از افق دید شما فراتر میروند ... افکار شکل ظریفی از انرژی هستند که در جهان منتشر میشوند ... طول عمر انسان بسیار کوتاهتر از عمر افکارش است ، افکاری که بیان نمیکنیم بقای بیشتری نسبت به افکاری که بیان میکنیم دارند چون ظریفترند ... هر چه چیزی ظریفتر باشد بقایش بیشتر است و هرچه ناخالصتر باشد عمر کوتاه تری دارد .
@sedaye_daron
@sedaye_daron
Forwarded from hassan
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
صاحب دیوان ما گویی نمی داند حساب
کاندر این طغرا نشان حِسبَةََ لِلّه نیست
هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست
عاشق دردی کش اندربند مال و جاه نیست
#حضرت_حافظ_جان
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
صاحب دیوان ما گویی نمی داند حساب
کاندر این طغرا نشان حِسبَةََ لِلّه نیست
هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست
عاشق دردی کش اندربند مال و جاه نیست
#حضرت_حافظ_جان
«بهشت» همین لحظه است.
«جهنم» میل شدید برای اینکه این لحظه طور دیگری باشد.
به همین سادگی.
#جف فاستر
آزادی حقیقی و پایان رنج، زندگی کردن به نحوی است که گویا هرچه در این لحظه احساس یا تجربه میکنید را کاملاً انتخاب کرده بودید. این هماهنگی درونی با لحظه حال، پایان رنج است.
#اکهارت تول
@sedaye_daron
«جهنم» میل شدید برای اینکه این لحظه طور دیگری باشد.
به همین سادگی.
#جف فاستر
آزادی حقیقی و پایان رنج، زندگی کردن به نحوی است که گویا هرچه در این لحظه احساس یا تجربه میکنید را کاملاً انتخاب کرده بودید. این هماهنگی درونی با لحظه حال، پایان رنج است.
#اکهارت تول
@sedaye_daron
"عشق و الوهیت میتوانند در کنار یکدیگر
باشند ، زیرا این دو مترادف هستند ؛ ولی همجواری عشق و غرور امکانپذیر نیست ... بودن عشق و غرور با هم غیر ممکن است" ... بنابراین ؛ "هیچ" باش ، هیچ منشا همه چیز است هیچ منشا بی نهایت است ... هیچ همان الوهیت است ، هیچ یعنی نیروانا ؛ هیچ باش ! ... در هیچ بودن است که به کلّ میرسی ... اگر خود را کسی بپنداری ، راه را گم میکنی ؛ اگر خود را هیچ بپنداری ، به مقصد میرسی ... اشو
@sedaye_daron
باشند ، زیرا این دو مترادف هستند ؛ ولی همجواری عشق و غرور امکانپذیر نیست ... بودن عشق و غرور با هم غیر ممکن است" ... بنابراین ؛ "هیچ" باش ، هیچ منشا همه چیز است هیچ منشا بی نهایت است ... هیچ همان الوهیت است ، هیچ یعنی نیروانا ؛ هیچ باش ! ... در هیچ بودن است که به کلّ میرسی ... اگر خود را کسی بپنداری ، راه را گم میکنی ؛ اگر خود را هیچ بپنداری ، به مقصد میرسی ... اشو
@sedaye_daron
صدای درون
نان مجانی وراحت فقط در تله موش #سرطانی بنام کوین @sedaye_daron
فتحعلیخان قاجار Joined telegram
.
بخندیم یا گریه کنیم؟
.
بخندیم یا گریه کنیم؟
بدنيا و زندگي بسيار علاقه مند باش و آنرا دوست بدار ، با باد به رقص در آييد! در زير باران برقصيد ! ... با درختان برقص در آييد تا دريابيد كه دين فقط آن نوشته هاي كتاب مقدس نيست ، بلكه در سر تا سر هستي گسترده شده است ... دين چيزي مرده و بي روح نيست بلكه بسيار سر زنده است و تو براي تماس با آن بايد سر زنده باشي ... آنگاه كه شادي تو به اوج خود برسد ، با هستي تماس مي يابي ... اشو
@sedaye_daron
@sedaye_daron
برای دوست داشتن دیگران باید خود را دوست بدارید ... پیش از این بارها گفتهام که تنها آنچه از آن خود دارید ، میتوانید به دیگران ببخشید ... این مقوله بیش از هرچیز دربارهی عشق صدق میکند ! ... آنچه را که نیاموختهای و نیازمودهای نمیتوانی به دیگران بدهی ! ... عشق چیزی نیست که با بخشش آن به دیگران آن را گم کنی ... میتوانی مهر خود را ارزانی صدها آدم دیگر کنی و هنوز آنچه را که در اصل داشتی ، داشته باشی ، به مانند علم ، همانند دانش ... انسان خردمند میتواند هر آنچه را که میداند ، بیاموزد و باز همهی آنچه را که میدانسته میداند ، اما اول باید آن دانایی را داشته باشد ... بهتر است بگوییم که آدمی عشق را مانند دانایی با دیگران سهیم میشود ، اما تنها آنچه را که داراست میتواند با دیگران سهیم گردد ...
@sedaye_daron
📗 زندگی عشق و دیگر هیچ ، لئو بوسكالیا
@sedaye_daron
📗 زندگی عشق و دیگر هیچ ، لئو بوسكالیا
مردم در محلی که انرژی مثبت دارد اغلب خسته می شوند و در آنجا استراحت می کنند ... بر عکس اگر آنها از محلی که دارای انرژی زیان بخش است بگذرند عصبی می شوند و با عجله می روند ... تنها مکانی که به آنها نیرو می دهد همانجایی است که احساس خستگی می کنند ... کارلوس کاستاندا ، 📔 قدرت سکوت
@sedaye_daron
@sedaye_daron
انسان ، آرامش و سکوت را از دو راه میتواند به دست آورد ... روش اول آسان ، ولی سطحی است ، به راحتی کسب میشود ، اما ارزش چندانی ندارد ؛ از این طریق ، نوعی آرامش را در شخصیت خود پرورش میدهی که در بحرانها و مواقعی که درونت سرشار از تشویش و اظطراب است میتوانی ظاهرت را آرام و متین جلوه دهی ؛ این آرامشی است که اکثریت به آن توجه دارند و به دنبال کسب آن هستند ... جامعه از تو فقط آرامشی ظاهری میخواهد و چون تنها در ارتباط با دنیای بیرون توست اهمیتی به دگرگونیهای درونت نمیدهد و علاقه ای هم بـه آن ندارد ... آرامـش حقیقی و اصیل حاصل مراقبه است نه محصول پرورش خصیصه آرامش در شخصیت ... آن هنگام که دیگر چیزی توان آشفتنت را نداشته باشد و حتی امیال خودت نیز نتوانـد آرامشت را برهم زند ، بدان که حادثه ای با ارزش رخ داده است ، اتفاقی کـه تنهـا نتیجهٔ بیداری و آگاهی است بگذار نور آگاهی به درونت بتابد ، آنگاه میبینی که عشق جوانه میزند ، شور می روید ، آرامش اوج میگیرد و برای نخستین بار زندگی حقیقی را تجربه می کنی ... یافتن این زندگی و رسیدن به وجود حقیقی خود چیزی جز دیانت ، عبادت و ستایش واقعی پروردگار نیست ... تنها پیشکشی که میتوان به درگاه خداوند فرستاد همین وجودِ حقیقی است ، در حالی که سایر تلاشها جز پاره ای مناسک و اعمالی پوچ نیستند ... اشو
@sedaye_daron
@sedaye_daron
ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺞ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽﺩﻫﻨﺪ بلکه ﺭﺍهﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ... ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ، ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪﻫﺎ، رو ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺑﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻭ ﺍﯾﺪههای ﺟﺪید ﻭ ... ﮐﻪ ﻫﻤﻪی اینها راههای ﻓﺮﺍﺭﯼﺳﺖ ﺍﺯ آموزشهایی ﮐﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺗﻌﯿﯿﻦ کرده است ... ﺫﻫﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ مشغولیتها ﺩﻟﺨﻮﺵ ﻭ شاد ﺍﺳﺖ ... شهوت ﻭ یا ﻣﺼﺮﻑ ﻣﻮﺍﺩﻣﺨﺪﺭ ﻫﻢ ﻧﻮﻋﯽ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﻘﻄﻌﯽﺳﺖ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺞ. ... ﺫﻫﻦ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﺍﻧﺪﯾﺸﺪ ﮐﻪ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎﺳﺖ ، ﺯﯾﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺗﯽ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﯽﺩﺭﺩ است ... ﻭﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑرای ﺁﻣﻮﺯشهای ﺧﻮﺩ سختگیر ﺍﺳﺖ ... ﺗﻤﺎﻡ فریبها ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯽﺯﻧﺪ و ﺑﻪ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺧﻮﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ میدهد ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ چالشها و رنجهاست ... کریشنا مورتی
@sedaye_daron
@sedaye_daron
پاکی ارزشمندترین موهبت است ، زیرا ارزشها تنها در دلهای پاک می رویند ... در قلبهای ناپاک عشق محال است ، خوشی ناممکن و ارزش ها بی معنـا میشود ، در قلب های ناپاک تنهـا پـول معنـا می یابد و قدرت و شهرت ... داشته هایی بی بهاء که مرگ همه را به کام نابودی می کشاند ، اما در دلهای پاک حادثه ای رخ میدهد که حتی مرگ نیز توان لرزاندنش را ندارد ... پاک باش ؛؛؛ آنگاه خدا با توست ... تمام ناپاکی ها ، زیرکی ها و هر آنچه را که به تو احساس برتری میدهد کنار بگذار ، با قلبی سرشار از کرامت ، عشق و اعتماد به سوی خداوند راهی شو ، آنگاه موفقیت تو حتمی است ... اشو
@sedaye_daron
@sedaye_daron
از ترس و وحشتی که نسبت به مرگ داری استفاده کن ... ذهنت را روی آنچه تو را به مرگت می پیوندند متمرکز کن ... بدون کمترین افسوس ، بدون کوچکترین غم ، بدون کوچکترین نگرانی ذهنت را روی این مطلب متمرکز کن که وقت نداری ... بگذار اعمالت در نتیجه آن انجام شود ، بگذار هر کدام از اعمالت آخرین نبرد تو بر روی زمین باشد فقط در این شرایط است که اعمالت از اقتدار کامل برخوردار خواهند بود ... در غیر این صورت تا زمانی که زنده باشی ، بزدلانه عمل خواهی کرد ...
دون خوان ماتیوس 📔 سفر به دیگر سو
@sedaye_daron
دون خوان ماتیوس 📔 سفر به دیگر سو
@sedaye_daron
Forwarded from hassan
من و دل آمده بودیم به مهمانی تو
هر دو لبریزِ غزل ٫غرقِ گُل افشانی تو
دلَکَم عرضِ ادب کرد و همان گوشه نشست
من همه محوِ دل و او همه حیرانی تو
شبِ شعری که به پا بود در آن صبحِ لطیف
برد ما را به تبِ خیس و غزلخوانی تو
من دچارت شدم آنگاه نگاهم کردی
دل گرفتارِ همان موسمِ بارانی تو
چشمِ تو خلوتِ خوبی ست اگر بگذارند
من و دل زائرِ آن معبدِ روحانی تو
گاه سرشارتر از حسِ شکفتن در باد
روزِ آغازِ من و خلوتِ عرفانی تو
آسمان نیز ورق خورد همان روز که باز
من و دل آمده بودیم به مهمانی تو
هر دو لبریزِ غزل ٫غرقِ گُل افشانی تو
دلَکَم عرضِ ادب کرد و همان گوشه نشست
من همه محوِ دل و او همه حیرانی تو
شبِ شعری که به پا بود در آن صبحِ لطیف
برد ما را به تبِ خیس و غزلخوانی تو
من دچارت شدم آنگاه نگاهم کردی
دل گرفتارِ همان موسمِ بارانی تو
چشمِ تو خلوتِ خوبی ست اگر بگذارند
من و دل زائرِ آن معبدِ روحانی تو
گاه سرشارتر از حسِ شکفتن در باد
روزِ آغازِ من و خلوتِ عرفانی تو
آسمان نیز ورق خورد همان روز که باز
من و دل آمده بودیم به مهمانی تو
از جنون خاص و ویژه بودن دوری کن ... در زندگی ات کاملا معمولی باش ، ولی آگاهی و گوش بزنگی را چاشنی آن کن ... خدا را در زندگی معمولی خود مهمان کن ، خدا را با زندگی معمولی خود آشنا کن ، بخواب ، بخور ، کار کن ، عشق بورز ؛ نیایش کن ، به مراقبه و مکاشفه بنشین ؛ ولی هیچگاه تصور نکن آدم خاصی شده ای و یا کار ویژه ای انجام میدهی ... در چنین معمولی بودنی است که به خواص (روشن ضمیران و بوداها) میپیوندی ...
اشو
@sedaye_daron
اشو
@sedaye_daron