Telegram Web Link
اگر با هر چيزي يكي شوی، مسرور خواهی شد.
اگر خودت را از هر چيزی جدا كنی،
حتی اگر شادمانی باشد، رنجور خواهی شد.

پس كليد اين است:
جدا بودن به عنوان نَفْسْ، پايه تمام رنج هاست.
يكي بودن، جاری بودن با هرآنچه كه زندگی برايت پيش آورده، با شدت و با تماميت در آن بودن، طوری كه تو ديگر نباشی(محو من شخصی)،
و یک بودن تمام و کمال...

يعنی  سرور.

#اوشو
@sedaye_daron
ماهیت شما آرامش و شادی است ... افکار مانع آن ادراک هستند ... به محض اینکه یک فکر برخاست باید فرونشانده شود ... هر زمان که فکری برخاست بیش از حد درگیر آن نشوید ... رامانا ماهارشی



@sedaye_daron
هر گاه تسلیم شوی،
کودک هستی می گردی،
و هستی تو را در آغوش می گیرد

خود را به هستی واگذار .
دیگر با آن نستیز و با آن مخالفت نکن.
دیگر برای اهداف شخصی خود دست و پا مکن.
بگذار کل تو را تصاحب کند.
بگذار کل تو را رهبری کند.
آن وقت هرجا تو را با خود ببرد و هر چه از تو بسازد درست خواهد بود. انسان به تنهایی قادر نیست کاری درست انجام دهد.
او فقط کارهای غلط انجام خواهد داد.
کار درست تنها زمانی انجام می یابد که بگذاری خداوند به واسطه ی تو به عمل بپردازد.
پس بگذار پروردگار به واسطه ی تو عمل کند.
اعتماد_کن!
وقتی که کل جهان این چنین زیبا در جریان است چرا خداوند نتواند از تو مراقبت کند؟
چرا باید نگران و مضطرب باشی؟
هیچ گل رزی نگران نیست و هیچ پرنده و حیوان و هیچ ستاره ای.

تنها ذهن احمق است که آن همه نگرانی تولید می کند،
زیرا ذهن انسان خود را تافته ای جدا بافته از هستی به حساب می آورد. طبیعی است اگر تو تافته جدا بافته باشی آن وقت است که همه ی نگرانی ها مال تو خواهد بود.
اما اگر تافته جدا بافته نباشی،
همه ی هستی از تو مراقبت خواهد کرد.

#اوشو

@sedaye_daron
شما به‌عنوان اقیانوس وسیعِ وجود ، «هیچ چیزِ» خاصی نیستید ... آن‌چه که شمایید ، یک فضای وسیع و باز است که در آن ، همه‌چیز رخ می‌دهد و تشخیص آن ، وضوح و خرد به‌همراه می‌آورد . اما "وضوح و خرد بدون انعکاس‌شان «عشق»، کافی نیستند" ... و عشق از این تشخیص حاصل می‌شود که آن‌چه که شمایید ، به‌عنوان فضای باز ، به‌عنوان اقیانوس ، همهٔ موج‌هایی را که ظاهر می‌شوند ؛ همهٔ مناظر و اصوات و بوها و حس‌هایی که ‌اکنون پدیدار می‌شوند ؛ به‌طور عمیق و بدون شرطی‌شدن می‌پذیرد ... همه‌چیز از هیچ‌چیزی که شمایید، جدایی‌ناپذیر است ... "در چشمان شما ، همه‌چیز معشوق است ... تشخیص خرد ، بدون تشخیص عشق ؛ به‌راستی ناقص است" ... بسیاری از جویندگان معنوی در جنبهٔ «هیچ‌چیزِ» درک ، گیر کرده‌اند و فقط با یک درک روشنفکرانه از بیداری باقی‌مانده‌اند که آزادی و راحتیِ کامل به‌ همراه نمی‌آورد ...

جف فوستر



@sedaye_daron
قانون کارما

آیا تا بحال با خود اندیشیده‏‌اید که زندگی، بازی بومرنگ‌ها است؟

در طبیعت، قانونی داریم به نام کارما، که این قانون، قانون عمل و عکس العمل، تابش و بازتابش و علت و معلول است.

قانون کارما می‏گوید: هر عملی واکنشی داشته و همچنین هر واکنشی خود واکنش دیگری به دنبال دارد و این چرخه همیشه تکرار خواهد شد.

قانون کارما می‌گوید شما در هر حال و روزی که باشید، در آسمان‌ها یا در زمین، پشت محکم‌ترین قفل‌ها و یا بر تخت سلطنت، کارمای اعمال شما دیر یا زود، به شما بازمی‌گردد.

به طور خلاصه این قانون می‌گوید:
هر نیتی که می‌کنید و یا عملی که انجام می‌دهید دست به دست چرخیده و همانند آن به خودمان باز می‏گردد.

@sedaye_daron
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اگر فکر میکنید درجه اگاهی بالایی دارید، دوهفته با پدرومادرتون زندگی کنید

#اکهارت_تله

@sedaye_daron
هرعملی – مانند راه رفتن ، سخن گفتن ، نگریستن ، فکر کردن ، احساس کردن ، نیازمند انرژی است ... انرژی به هدر خواهد رفت اگر شیوه بروز آن دربرگیرنده تضاد باشد ... همانطور که می توانیم مشاهده کنیم ، عمل ما در هر سطح و لایه ای منجر به ستیزه  میشود ... در نتیجه در ما احساسی از فشار ، مقاومت ، پس زدن یا دفاع  ایجاد می شود ... آیا اساسا عملی بدون تضاد و مقاومت ممکن هست – حتی بدون زحمت؟ ... کریشنا مورتی ، عمل کامل


@sedaye_daron
اگر این حقیقت که روابطم برای آگاه کردن من هستند نه خوشحال کردنم ، را بپذیرم ، آن‌وقت تمام روابط تبدیل به یک ابزار فوق‌العاده برای استادی بر خود می‌شوند ... که من را دوباره بر سر هدف والاترم در زندگی می‌برند‌ ...

اکهارت تله

@sedaye_daron
درونگرا ، برونگرا ...

دو نوع برده وجود دارد : درون گرا و برون گرا ... فردي كه براي عكس العمل ، مطابق لحظه و وضعيتي كه در آن قرار دارد ، آزاد نيست ، برده است ... برده هاي برون گرا ، برده هاي دنياي بيرون اند ... آنها از رفتن به دنياي درون عاجزند ؛ چون راه را گم كرده اند ... اگر براي آنها درباره به درون رفتن صحبت كنيد ، مات و مبهوت ، تنها شما را نظاره مي كنند و اصلا متوجه نمي شوند درباره چه حرف مي زنيد ... فردي كه بيش از اندازه درون گرا مي شود ، ارتباطات ، مسووليتها و فعاليتهاي دنياي بيرون را فراموش مي كند و به سادگي آنها را از دست ميدهد ... او در خودش بسته باقي ماند ؛ درست مثل آنكه در يك گور محبوس باشد ... درون گرايي صرف و برون گرايي صرف ، هردو بيماري است ... "فرد سالم در هيچ جايي ، درون يا بيرون ، ساكن و ثابت باقي نمي ماند ... به درون رفتن و به دنياي بيرون آمدن ، درست مثل دم و بازدم است ... شما در هر دوي آنها آزاد هستيد و به علت همين آزادي است كه مي توانيد به ماوراي هردو برويد ... شما فردي كامل هستيد" ... اشو



@sedaye_daron
صبح، بسيار ظريف و شكننده است و شعاع‌های نور خورشيد كه تازه تابيده‌اند، ‌خيلی قوی نيستند، ولی هر لحظه قوی و قوی‌تر می‌شوند. اين شعاع‌ها را تقويت كنيد و خود را با گذشته‌تان اشتباه نگيريد.

از همين لحظه خود را كودكی بدانيد كه تازه متولد شده است. شب به سر آمده است و شما صبح‌هنگام متولد شده‌ايد. رها كردن گذشته خيلی ساده نيست؛ زيرا در عمق وجودتان ريشه گرفته است اما از قدرت‌های درونی خویش هم غافل نشوید.

وقتی عادت قديمی فرا می‌رسند، فقط آنها را مشاهده كنيد؛ ‌گويی متعلق به فرد ديگری هستند؛ گويی پستچی نامه‌ی فرد ديگری را به اشتباه به نشانی شما فرستاده است. نامه به نشانی شما نيست. پس دوباره آن را به دفتر پست بازگردانيد.

#اوشو

@sedaye_daron
آزادی طلبی ما به این دلیل نیست که عاشق آزادی هستیم ... بلکه در حقیقت ، ما خود آزادی هستیم و فقط در آزادی می توانیم رشد کنیم ... بزرگترین دلخوشی انسان ، آزاد بودن است ... "هرگز ، هرگز ! ... حتی برای یک لحظه آزادی ات را از دست نده و هرگز آزادی کسی را سلب نکن ! ... دینداری یعنی همین" ! ... اشو


@sedaye_daron
دردورنج باعث منقلب شدن است آدمی هیچ گاه درخوشی تعالی نمی یابد این درداست که انسان رابه شناخت معنامیرساند

ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او

شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او

معشوق را جویان شود دکان او ویران شود

بر رو و سر پویان شود چون آب اندر جوی او

مولانای جان

@sedaye_daron
عشق ؛ به شکل رابطه نمود می یابد ، در خلوتی ژرف آغاز می شود ... عشق ؛ به شکل برقراری رابطه ابراز می گردد ، اما منبع عشق در برقراری رابطه نیست ، منبع عشق در مراقبه است ... وقتی که در خلوت خویش کاملا خوشحالی ، وقتی که اصلا به دیگری احتیاج نداری ، وقتی که وجود آن دیگری برایت حاجت نیست ، آنگاه لایق عشقی ! ... اشو

@sedaye_daron
"خِرد ، شکوفایی توست ؛ اما این بخشی از بدن تو نیست ... در بدن رخ می‌دهد اما با این حال بخشی از بدن تو نیست ؛ شعله‌ای از ماوراست" ... به یاد داشته باش ؛ انسان در طبیعت تمام نمی‌شود ، او بیشتر از طبیعت است ... هرگز این را فراموش نکن ؛ زیرا اگر فراموشش کنی و یا ردش کنی ، به طبیعت محدود می‌شوی ؛ آنگاه همه چیز علم می‌شود و امکانی برای بُعد روحانیِ وجود باقی نمی‌ماند ... این حرکت مراقبه است : "حرکت از سَر به قلب ، حرکت از جدیّت به سُرور ، حرکت از طبیعت به ورای طبیعت" ... اشو



@sedaye_daron
پذیرش رویدادها

زندگی تمام چیزهایی که برایت مهم جلوه میدهد را یکی یکی از تو میگیرد.
و تو با چنگ و دندان و زحمت یکی یکی آنها را بدست آوردی و به آنها میبالی.
اما زندگی برای وابستگی های تو اصلا ارزشی قائل نیست.
زندگی برای باورها و اعتقادات و تمناهای تو  نقشه ای دارد.
یا رها میکنی تمامی چیزهای این جهانی را
یا زندگی کاری میکند تا خودت تقدیمش کنی.
هستند کسانی که تمام تلاششان را میکنند تا نگه دارند محصولاتشان را.
همون چیزهایی که  به آن مفتخرند و از آنها به خود میبالند.
زندگی می‌ستاند ازت تک تک شان را.
هر چه بیشتر وابسته باشی بیشتر درد میکشی.
هر چه بیشتر بخواهی بیشتر باید ستیزه کنی.
هیچ کس خام نرفته است ،زندگی نمیگذارد خام بیایی و خام بروی
تو را میپزد و نرم میکند.
با زندگی نمیتوانی دست و پنجه نرم کنی
تو جزئی و برای کل نمیتوانی تصمیم بگیری.
این کل است که برایت تصمیم میگیرد.
تو فقط یک کار میتوانی انجام دهی.
تسلیم بودن. رها کردن و لذت بردن.
پذیرش رویدادها. بی واکنش بودن.
انعطاف پذیری و  نرم بودن.
تمام هستی به این شکل هست.
فقط تو متفاوت هستی!
میپرسی چرا؟
چون صدای سرت را بت کردی.
چون صدای سرت اربابت شده.
چون افکارت را جدی گرفتی.
چون میخواهی بگی هستی.
چون  خودت را فکر میپنداری.
چون از ارتعاش زندگی محروم شده ای.
چون سخره اندیشه شده ای.
چون خود را با نقشها یکی میپنداری.
چون سخت و سفت و شکننده شده ای.
چون چسبیده ای به صدای سرت و ولش نمیکنی.
ول کن و به شیوه آبها زندگی کن.
مانند آبها انعطاف پذیر باش
آب را زندگی کن.
آب که شدی زندگی میکنی.
آب که شدی جاری میشوی.
آب شو تا او بیاید.

@sedaye_daron
حاصل عُمرم سه سخن بیش نیست
خام بُدم، پخته شدم، سوختم

سوختم و سوختم و سوختم
تا روشِ عشقِ تو آموختم...

مولانا
@sedaye_daron
شادمانی خصوصیت عشق است ، نمیتوان شادمانی را از عشق جدا کرد ... نمیتوان جایی که عشق نیست شادمانی را تجربه کرد ... عشق بی حد و مرز است و همه جا هست ، بنابراین شادی نیز همه جا هست ... اما ذهن می تواند منکر چنین ادعایی شود و باور کند جایی که گناه وارد شود عشق دور می‌شود و به جای شادی درد به همراه می آورد ... این باورِ عجیب با محدود شمردن عشق و مخالفت با چیزی که محدودیت و مخالفتی ندارد ، شادی را محدود می‌کند ... آنگاه ترس با عشق همراه می‌شود و حاصل آن میراث، ذهنی می‌شود که فکر می‌کند ساخته‌هایش حقیقی است ... این انگاره‌ها بدون هیچ پشتوانه‌ای ، گواه بر ترس از خداوند و فراموشی این مهم هستند که خداوند عشق است پس قطعاً شادمانی نیز هست ... امروز دوباره می‌کوشیم این خطای اساسی را به پیشگاه حقیقت بیاوریم و به خود بیاموزیم که : «خداوند که عشق است ، شادمانی نیز هست ، ترس از خداوند برابر است با ترس از شادمانی» ... خداوندی که عشق متعالی است ؛ شادمانی نیز هست ...

هلن شوکمان ، دوره ای در معجزات

@sedaye_daron
به یاد بسپار ، اگر چیزی تو را رنجاند بر آن مراقبه کن ؛ احتمالا حقیقتی در آن هست ... اگر چیزی تو را رنجاند به آن احترام بگذار و در آن عمیق شو ... علت رنجش را کشف کن ، نتیجه اش پاداش به همراه خواهد داشت ... اینگونه رشد میکنی ..‌. دروغها شیرینند ، نمی رنجانند ... مواظب دروغهای شیرین باش ..‌. وقتی چیزی تو را نمی رنجاند نمی تواند انگیزه ای برای رشد باشد ، بی فایده است ، تو را درگیر نمیکند ... تمام توجهت را روی رنج بگذار و عصبانی نشو ... تو برای درک کردن اینجا هستی نه برای عصبانی  شدن ... اشو


@sedaye_daron
در فضایی که فکر به دور خودش می آفریند ، عشق وجود ندارد ... این فضا انسانها را از هم جدا می کند ... مراقبه پایان دادن به این فضا ، و پایان "من" است ... آنگاه روابط معنایی دیگر می یابند ... سخنان برگزیده کریشنا مورتی


@sedaye_daron
2024/09/29 07:23:57
Back to Top
HTML Embed Code: