Telegram Web Link
من فکر می‌کنم خدا بر زمین است، در درون هر وجود زنده‌ای.

آنچه ما الوهیت می‌نامیم چیزی به جز انرژی بیداری، آرامش، درک، و عشق نیست؛
که باید آن را نه فقط در هر وجود انسانی، بلکه در تمام گونه‌های روی زمین، یافت.

#تیچ_نات_هان

@sedaye_daron
بگذار با تو بگویم که در کوهستانِ زندگی ، هیچ قله ای هدف نیست ... زندگی خودش هدف خویش است ؛ زندگی نه وسیله ای برای رسیدن به یک پایان ، که پایانی برای خود زندگی است ... همراه با آواز نسیم ، پرندگان در پرواز ، گلهای سرخ پیچان و رقصان ... خنده آفتاب در سپیده دمان ، چشمک ستارگان در شامگاهان ... مردی در دام عشقی گرفتار ، کودکی مشغول بازی در خیابان ... هیچ هدفی در آن دوردست ها نیست ... زندگی صرفا از خود لذت می برد ، از خود به وجد می آید ... انرژی در حال لبریزش و فوران است ، در حال رقص ، برای هیچ منظور خاصی ... این نه کار است و نه وظیفه ... زندگی بازی عشق است ؛ شاعری است ؛ موسیقی است ...

#osho
@sedaye_daron
عشق ؛ تو را رها مي سازد ... هرقدر بيشتر عشق بورزي ؛ رهاتر مي شوي ... در نهايت ، رهايي ابرها را به دست مي آوري ، ابرها كاملا رهايند ، هيچ شكل ثابتي ندارند ، پيوسته دگرگون مي شوند و پيش بيني ناپذيرند ... لحظه اي شبيه به فيل به نظر مي رسند ، لحظه اي ديگر شبيه پلنگ ، هيچگاه نمي داني ... لحظه اي به سمت شرق حركت مي كنند ، لحظه اي ديگر به سمت غرب ... كاملا رهايند و در هيچ جا ريشه ندارند ... ابرها هيچ ريشه اي در زمين ندارند ، از اين رو هيچ وابستگي ندارند ... ابرها دل بسته چيزي نيستند ، چيزي نگران و پريشانشان نمي كند ... عشق نيز چنين است : ‌بدون هيچ ريشه اي ، بدون هيچ قيد و بند ، چون ابر در رهايي كامل شناور است ...

اشو


@sedaye_daron
همه‌ی امورِ شخصی را باید چون رازی نگاه‌ داریم به‌طوری که آشنایان جز آنچه به چشم می‌بینند ، به آن واقف نشوند ... زیرا آگاهیِ آنان از امورِ بسیار بی‌اهمیت هم ممکن است در زمان و شرایط خاص ، باعث زیانِ ما شود ... به طور کلی صلاح در این است که آدمی شعورِ خویش را با نگفتن نشان دهد ، نه با گفتن ؛ زیرا سکوت از هوشمندی است و گفتن از خودپسندی ...

آرتور شوپنهاور

@sedaye_daron
نخست به سکوت برس ، آن وقت سخنانت نیرو و انرژی عظیمی را حمل می‌کنند ؛ آن وقت هر چه را که بگویی یا نگویی اهمیت خواهند داشت ؛ هر سخن تو یک شعر می شود ... ولی تو وسواس حرف زدن داری ، حرف ‌زدنت یک برون‌ریزی ؛ یک پاک‌سازی و تمیز کردن است ... ولی چرا خودت را روی دیگران تمیز می‌کنی ؟!  ... چرا تمام انرژی‌های منفی را روی دیگران می‌ریزی؟ ... درها را ببند و تا دلت می‌خواهد با خودت حرف بزن ... خوب خواهد بود زیرا در هر حال این همان کاری است که همیشه می‌کنی ! ... ولی وقتی با دیگران چنین می‌کنی ، متوجه نیستی که چه کار بی‌معنی ای انجام می‌دهی ... آنگاه رفته ‌رفته ، ‌هر چه آگاه‌تر شوی ، کلمات بیشتری ناپدید می‌شوند ، ‌ابرها ناپدید می‌شوند ... وقتی آسمان درون‌ات بی‌ابر شد ، وقتی چشمان‌ات بدون کلام و خالی از افکار شد ، و دهان‌ات پر از سکوت گشت ، آنوقت چشم داری ، گوش داری ، آنوقت حس‌هایت کاملاً‌ خالی هستند ، ابزار نقلیه و ارتباط هستند ... آنگاه ارتباط دل با دل ممکن می‌گردد ... اشو


@sedaye_daron
هیچ نوری بدون سایه وجود ندارد و هیچ کمال روانی بدون نقص وجود ندارد ... زندگی تو‌را صدا می کند ، نه برای بهترین بودن ، بلکه برای کامل شدن (قبول کردن خوب و بدِ درون) ... و برای این به رنج احتیاج است ، رنج از نقص ها که بدون آن پیشرفت و صعودی نخواهد بود ...

کارل گوستاو یونگ


@sedaye_daron
ما هميشه در ميل و آرزو زندگي مي كنيم ... آرزومندي يعني ناخرسندي ، يعني اينكه وضع موجود مناسب نيست ، مطلوب نيست ... طبيعت ميل و آرزو چنين است كه هيچگاه برآورده نمي شود ... تو مي تواني هرقدر آرزو مي كني از چيزي بهره مند شوي ، اما در همان لحظه بهره مند شدن تو ، آرزويت از تو سبقت مي گيرد و شروع به فزون خواهي مي كند ... ميل و آرزو هيچ محدوديتي نمي شناسد ، حرص و آزش نامحدود است ... شبيه به افق آسمان است ، آسمان در هيچ نقطه اي با زمين تلاقي نمي كند ، فقط در ظاهر اينگونه بنظر مي رسد ... تو بايد از ميل و آرزو و بيهودگي آن آگاه شوي ... با اين آگاهي است كه ميل و آرزو ناپديد مي شود و با آرامشي عميق در خانه مي ماني ... به ياد داشته باش : يگانه آشفتگي خاطر ، ميل و آرزوست ... اشو


@sedaye_daron
زندگی‌های بیشتر مردم به توسط خواسته و ترس اداره می‌شود ... تمنا نیاز به این است که چیزی به خودت اضافه کنی تا به طور کامل‌تری خودت باشی ... تمام ترس ها هم ترسِ از دست دادن چیزی ، و اینگونه کاسته شدن و کمتر شدن ، است ... این دو حرکت ، این حقیقت که بودن را نمی توان داد یا گرفت را ، خفه می‌کنند ... بودن ، در نهایت خودش ، از قبل در درون توست ؛

همین حالا ... اکهارت تله

@sedaye_daron
عشق ؛ چيزي نيست مگر نيست شدن قطره در دريا ... عشق يعني بي «‌خود» شدن ، يعني واگذاري كامل خود به هستي ، عشق يعني پيوستن به كل ، يعني دورانداختن حد ومرزها و هويت خود ، يعني ترك گفتن خودت ... همين كه خودت را ترك بگويي ، بي درنگ دريا مي شوي ، وسيع و پهناور ، ما به هويت خود چسبيده ايم ، پشت آن موضع گرفته ايم ، به خاطر آن مي جنگيم ، حتي حاضريم خودمان را فداي آن كنيم ... و اين كار حماقت محض است ، زيرا «‌خود» دروغين ترين پديده در هستي است ... «‌خود»‌ همچون هواي گرم است ، وجود واقعي ندارد ، همچون تاريكي است ... تو مي تواني تاريكي را ببيني ، هرروز مي بيني اش ، اما تاريكي وجود ندارد ، تاريكي صرفا نبود نور است ، هيچ چيزي از خود ندراد ، نور را وارد كن تا تاريكي ديگر نباشد ... چراغ را خاموش كن تا ناگهان تاريكي ظهور كند ، تاريكي از جايي وارد نمي شود ، تو مي تواني درها و پنجره ها را بسته نگاه داري ... تاريكي به اين سبب از جايي وارد نمي شود كه بدون هستي است ، نيستي است ، تاريكي آمد و رفت نمي كند ، نور است كه آمد و رفت مي كند ، ‌زيرا نور هست ، همچنين است «خود»‌ ... «خود» همان نبود عشق است ، همين كه نور عشق را وارد سازي ، «خود» ناپديد مي شود ... لازم نيست هيچ كاري در مورد «‌خود» انجام دهي ، فقط بيشتر عشق بورز ؛ بدون قيد و شرط عشق بورز ...

اشو

@sedaye_daron
صبور باش ، کمی آهسته ...

فاصله‌ی بین «جایی که هستم» و «جایی که می‌خواهم باشم» پر از احتمالات است ... پس آن را با عجله طی نکن ، از این زمان استفاده کن ... وقار و بزرگی را در آهستگی بیاب ... یاد بگیر که به این فاصله عشق بورزی با حضورت به آن برکت ببخش ... صبور باش ، کمی آهسته ... زندگی تنها در لحظه‌ی اکنون است ... در حضور ، دیگر فاصله‌ای وجود ندارد ؛ در هر قدم ، صلح و ارامش را پیدا کن ...

جف فاستر

@sedaye_daron
نخستین درسی که برای عشق به خدا باید فرا گیرید دوست داشتن کسانی است که قادر به دوست داشتن شان نیستید ... هر چه بیشتر دیگران را به شفقت و محبت یاد کنید خود را بیشتر فراموش می کنید و چون خود را بکلی فراموش کردید ، خدا را می یابید ... کسی که صادقانه خدا را صدا نماید خدا حتماً صدایش را می شنود و یاری اش می دهد ... بگذارید به شما کمک کنم .‌.. اگر مرا به عنوان پدر حقیقی خود قرار دهید تمامی مشکلات تان در اقیانوسِ عشقِ من حل خواهد شد ... مهربابا


@sedaye_daron
«من درون»، میان وضعیت و تفسیر آن وضع و واکنش خود نسبت به آن، تمیز نمی دهد. شما ممکن است بگویید: «چه روز وحشتناکی!» بی آن که پی ببرید سرما، باد و باران یا هر وضعیتی که نسبت به آن واکنش نشان می دهید، وحشتناک نیستند. آن ها همانی هستند که می باشند. آن چه وحشتناک است، واکنش و مقاومت درونی شما نسبت به آن ها است و احساسی که به دلیل این مقاومت ایجاد می شود. به گفته شکسپیر: «هیچ چیزی بد یا خوب نیست، بلکه اندیشه ما آن را این گونه می نماید.» افزون بر این، «من درون» رنج یا منفی گرایی را مایه خوشی می بیند زیرا تا اندازه ای سوختمایه خود را از آن وام می گیرد و خود را توانمند می کند. برای نمونه، خشم و رنجش، با افزایش احساس جدایی و تأکید بر «دیگری بودن» دیگران، «من درون» را به شدت تقویت می کند. «من درون» با ایجـاد ایـن موقعیت ذهنی به سان قلعه ای تسخیر نشـدنی، به «درست بودن» خود نیرو می بخشد. اگر می توانستید هنگامی که چنین حالت های منفی گرایانه ای شما را تسخیر می کنند، دگرگونی جسمانی را درون بدن خود ببینید، تأثیر منفی این حالت ها را بر کارکرد قلب، سیستم ایمنی و گوارشی و عمل کرده ای بـی شـمار جسمانی مشاهده می کردید. آن گاه برای شـمـا كـاملاً روشـن مـی شـد که چنین حالاتی به واقع بیمارگونه و به نوعی رنج  آفرین هستند تا مایه خوشی.

اکهارت تله
جهانی نو

@sedaye_daron
كابوس ...

هرگاه ذهنتان كاري انجام مي دهد كه بر خلاف طبيعتتان است ،‌ ضمير ناخودآگاه پيام مي دهد ؛‌ ابتدا مودبانه ، اما اگر گوش ندهيد ، پيام خود را به شكل كابوس تكرار مي كند ... "كابوس در واقع ، فرياد ذهن ناخودآگاه است ؛ ‌فرياد نوميدي كه مي گويد ، شما از خودتان بسيار دور شده ايد و مي رويد كه كل وجودتان را ناديده بگيريد" ... پس به خانه برگرديد ؛‌ مثل آن كودكي كه در جنگل گم شده است و مادرش نام او را فرياد مي زند ، اين فرياد دقيقا ماهيت كابوس است ... پس با روياهايتان دوست باشيد ... به تدريج خواهيد ديد كه شما و ناخودآگاهتان به هم نزديك و نزديكتر مي شويد ... هرچه نزديكتر مي شويد ، روياهاي كمتري خواهيد داشت ؛‌ زيرا ديگر نيازي به رويا نيست ... ناخودآگاه مي تواند حتي زماني كه شما بيداريد ،‌ پيام خود را ارايه دهد و نيازي ندارد منتظر شود تا شما به خواب رويد ... "هرچه بيشتر به خودتان نزديك شويد ضمير ناخودآگاه و خودآگاه، بيشتر تداخل مي يابند و يكي مي شوند" ... اين تجربه بسيار مهمي است ؛ ‌زيرا براي نخستين بار احساس يگانگي مي كنيد ... "هيچ قسمت از وجودتان را ناديده نمي گيريد ،  كل وجود خود را پذيرفته ايد وكامل و يكپارچه مي شويد" ... اشو

@sedaye_daron
معجزه تسلیم

درست مثل دانه ای که در خاک در انتظار باران است تا شکوفا شود، تو هم منتظر خدا باش.
تسلیم کامل دری است که به روی او گشوده میشود.
خود را کاملا به " او " بسپار.
درست مانند قایقی که بر روی رودخانه شناور است...
نباید پارو بزنی، فقط طناب را شل کن.
نباید شنا کنی.
فقط شناور باش.
آنگاه رودخانه خودش تو را به دریا خواهد برد.
دریا بسیار نزدیک است.
اما فقط برای کسانی که شناورند.
نه برای کسانی که شنا میکنند.
از غرق شدن نترس.
زیرا ترس تو را وادار به شنا میکند.
حقیقت آن است که، کسانی که خود را بدون واهمه در خدا غرق میکنند، برای همیشه نجات میابند.
مقصدی را هم برای خودت تعیین مکن.
زیرا کسی که هدف تعیین میکند، شروع میکند به شنا کردن.
همواره به یاد داشته باش:
زمانی که قایق زندگی ات را به جریان اراده الهی بسپاری، به هر جا برسی مقصد همانجاست.
بنابراین:
کسانی که از خدا مقصد میسازند، گمراه میشوند.
هر کجا که "ذهن" از تمامی مقصدها رها میشود،
" خدا در همانجاست."


#osho
@sedaye_daron
Forwarded from قدرت بیکران درون (Sedaye daroon)
🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷🪷

به خاطر خودت میگویم
ساز بزن
که انگشتانت به وقت نبودنش
چیزی را لمس کند که خوش آهنگ باشد
که بتوانی بی شراب و بی یار هم مست شوی

به خاطر خودت میگویم
خانه ات را با گلدان و شمع و عود و موسیقی
سبز و روشن و زنده نگه دار

به خاطر خودت میگویم
ورزش کن
کتاب بخوان
بنویس
موسیقی گوش کن
برقص
که انرژی نهفته در درونت را
به سمت درستی هدایت کنی


گاهی دستت را بگذار در دست کودک درونت
بگذار ببرد تو را هر جا که دلش خواست

به خاطر خودت میگویم
خودت را ببخش
که حق لذت بردن از زندگی را از خودت نگیری
حق دوباره شروع کردن را

به خاطر خودت میگویم
ساعتی را در روز نیایش کن
که نترسی
که در هنگام ترسیدن به دست هایی که هرگز دریغ نمیشوند بیاویزی

به خاطر خودت میگویم
خودت را دوست داشته باش

به خاطر خودت میگویم
خودت را یادت نرود
خودت را یادت نرود
خودت را یادت نرود

@ghodratebikaranedaroon
تقدیمی ادمین ❤️🌺
2024/11/16 12:22:36
Back to Top
HTML Embed Code: