▫️
شمس تبريز خود بهانه ست
ماييم به حسن لطف، ماييم
با خلق بگو براي روپوش
كو شاه كريم و ما گداييم
ما را چه ز شاهی و گدايی
شاديم كه شاه را سزاييم
#مـولانـا
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
شمس تبريز خود بهانه ست
ماييم به حسن لطف، ماييم
با خلق بگو براي روپوش
كو شاه كريم و ما گداييم
ما را چه ز شاهی و گدايی
شاديم كه شاه را سزاييم
#مـولانـا
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
▫️
موسی باش و شکفته از طور مشو
خرمن باش و به برق مسرور مشو
نوری به کف آر جان برو ساز نثار
پروانه شمعهای بی نور مشو
#فصیحی_هروی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
موسی باش و شکفته از طور مشو
خرمن باش و به برق مسرور مشو
نوری به کف آر جان برو ساز نثار
پروانه شمعهای بی نور مشو
#فصیحی_هروی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
▫️
کی منجم در زمین دارد خبر از آسمان
از رُخ و زُلف تو می گوید قَمَر در عَقرب است
کاروان شکر از هندوستان نامَد به فارس
اینکه ارزان و فراوان گَشته شکر زِ آن لب است
#بلند_اقبال
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
کی منجم در زمین دارد خبر از آسمان
از رُخ و زُلف تو می گوید قَمَر در عَقرب است
کاروان شکر از هندوستان نامَد به فارس
اینکه ارزان و فراوان گَشته شکر زِ آن لب است
#بلند_اقبال
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
▫️
از خدا خواهم ز جان خوش دولتی با او نهان
جان ما اندر میان و شمس دین اندر کنار
شمس دین خوشتر ز جان و شمس دین شکرستان
شمس دین سرو روان و شمس دین باغ و بهار
#مـولانـا
#صـبح_بـخیـر👌🍂
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
از خدا خواهم ز جان خوش دولتی با او نهان
جان ما اندر میان و شمس دین اندر کنار
شمس دین خوشتر ز جان و شمس دین شکرستان
شمس دین سرو روان و شمس دین باغ و بهار
#مـولانـا
#صـبح_بـخیـر👌🍂
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
▫️
دلا چندی است صحرایی شدی تو
رفیق خوب تنهایی شدی تو
بگو آن دورها با کی نشستی
که مثل گل تماشایی شدی تو
#سلمان_هراتی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
دلا چندی است صحرایی شدی تو
رفیق خوب تنهایی شدی تو
بگو آن دورها با کی نشستی
که مثل گل تماشایی شدی تو
#سلمان_هراتی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
▫️
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی؟
یا چه کردم که نگه باز به من مینکنی؟
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی!
دیگران چون بروند از نظر، از دل بروند
تو چنان در دل من رفته، که جان در بدنی
#سعدی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی؟
یا چه کردم که نگه باز به من مینکنی؟
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی!
دیگران چون بروند از نظر، از دل بروند
تو چنان در دل من رفته، که جان در بدنی
#سعدی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
▫️
مژه اش هم میکند کار سر سوزن به دل
نه همی تنها دهان چون چشم سوزن باشدش
آنکه ثابت از دهانش نقطه موهوم کرد
خودنمی دانم یقین یا حرفی از ظن باشدش
#بلند_اقبال
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
مژه اش هم میکند کار سر سوزن به دل
نه همی تنها دهان چون چشم سوزن باشدش
آنکه ثابت از دهانش نقطه موهوم کرد
خودنمی دانم یقین یا حرفی از ظن باشدش
#بلند_اقبال
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
▫️
ار نالهٔ شبانه اثر بردهایم ما
ناموس گریههای سحر بردهایم ما
سرمای عافیت نشناسیم کز ازل
در گرمسیر عشق به سر بردهایم ما
#عرفی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
ار نالهٔ شبانه اثر بردهایم ما
ناموس گریههای سحر بردهایم ما
سرمای عافیت نشناسیم کز ازل
در گرمسیر عشق به سر بردهایم ما
#عرفی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
▫️
گَر توانی که بجویی دلم امروز بِجوی
ترسم آنگه که بِجویی نبود آثاری
طوطیان را به سخن هست فصاحت بسیار
لیک هرگز نبود چون تو شکر گفتاری
#جهان_ملک_خاتون
#صـبح_بـخیـر 👌🍂
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
گَر توانی که بجویی دلم امروز بِجوی
ترسم آنگه که بِجویی نبود آثاری
طوطیان را به سخن هست فصاحت بسیار
لیک هرگز نبود چون تو شکر گفتاری
#جهان_ملک_خاتون
#صـبح_بـخیـر 👌🍂
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
▫️
از جام و حباب آب می نوش
می نوش چو عارفانه و می پوش
گویی چه کنم چه چاره سازم
در راه خدا به جان همی کوش
#شاه_نعمتالله_ولی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
از جام و حباب آب می نوش
می نوش چو عارفانه و می پوش
گویی چه کنم چه چاره سازم
در راه خدا به جان همی کوش
#شاه_نعمتالله_ولی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
▫️
چون مجرد گشتی و تسلیم کردستی تو دل
بی گمان آنگه تو از معشوق خود یابی نشان
چون ز خود بی خود شدی معشوق خود را یافتی
ذات هستی در نشان نیستی دیدن توان
#سنایی_غزنوی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
چون مجرد گشتی و تسلیم کردستی تو دل
بی گمان آنگه تو از معشوق خود یابی نشان
چون ز خود بی خود شدی معشوق خود را یافتی
ذات هستی در نشان نیستی دیدن توان
#سنایی_غزنوی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
▫️
در این تن هردم آید جان دیگر
وز این در هر دم آید خوان دیگر
در این محفل که نزهتگاه جان است
رسد هر ساعتی مهمان دیگر
بهر یک ذره از ذرات امکان
نهفته عالم امکان دیگر
#میرزاحبیب_خراسانی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
در این تن هردم آید جان دیگر
وز این در هر دم آید خوان دیگر
در این محفل که نزهتگاه جان است
رسد هر ساعتی مهمان دیگر
بهر یک ذره از ذرات امکان
نهفته عالم امکان دیگر
#میرزاحبیب_خراسانی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
▫️
فارغ ز غم و غصهٔ بیهوده شدیم
در کنجِ فنا و فقرْ فرسوده شدیم
تا چند توان منتظرِ مرگ نشست؟
مُردیم به اختیار و آسوده شدیم
#مؤمن_یزدی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─
فارغ ز غم و غصهٔ بیهوده شدیم
در کنجِ فنا و فقرْ فرسوده شدیم
تا چند توان منتظرِ مرگ نشست؟
مُردیم به اختیار و آسوده شدیم
#مؤمن_یزدی
─═┅✰ 📓 ✰┅═─