نوشتهی پشت جلد کتاب «مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه»:
کتاب کوچکی که در دست دارید شامل مفهومها و ابزارهای اصلیِ تفکر نقّادانه از دیدگاه ریچارد پُل میشود و این مفهومها و ابزارها را به صورت فشرده بیان میکند. این کتاب (که مبنای سایر کتابهای «مجموعهی راهنمای اندیشهورزان» است) حاوی برداشتی از تفکر نقادانه است که نوعی توافق عمومی بر سر آن وجود دارد؛ از این جهت، به کار استادان میآید. برای دانشجویان نیز، یک کتاب تکمیلیِ تفکر نقادانه در کنار کتابهای درسی دیگر است. استادان میتوانند از آن در طراحی برنامهی آموزشی، تکلیفهای درسی، و آزمونها برای موضوعهای گوناگون استفاده کنند. دانشجویان نیز میتوانند از آن برای ارتقای یادگیری خودشان در هر زمینههای مختلف استفاده کنند.
مهارتهای مطرحشده در این کتاب در هر موضوعی به کار میآیند و افراد نقّاد از آنها در خواندن و نوشتن، و نیز در صحبتکردن و شنیدن، استفاده میکنند. این مهارتها را میتوان هم در زندگی شخصی و روزمره و هم در فعالیتهای علمی (از تاریخ و ریاضیات گرفته تا فلسفه و هنر) به کار برد.
سایت ناشر جهت تهیهی اینترنتی کتاب:
https://nashrenow.com/
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
کتاب کوچکی که در دست دارید شامل مفهومها و ابزارهای اصلیِ تفکر نقّادانه از دیدگاه ریچارد پُل میشود و این مفهومها و ابزارها را به صورت فشرده بیان میکند. این کتاب (که مبنای سایر کتابهای «مجموعهی راهنمای اندیشهورزان» است) حاوی برداشتی از تفکر نقادانه است که نوعی توافق عمومی بر سر آن وجود دارد؛ از این جهت، به کار استادان میآید. برای دانشجویان نیز، یک کتاب تکمیلیِ تفکر نقادانه در کنار کتابهای درسی دیگر است. استادان میتوانند از آن در طراحی برنامهی آموزشی، تکلیفهای درسی، و آزمونها برای موضوعهای گوناگون استفاده کنند. دانشجویان نیز میتوانند از آن برای ارتقای یادگیری خودشان در هر زمینههای مختلف استفاده کنند.
مهارتهای مطرحشده در این کتاب در هر موضوعی به کار میآیند و افراد نقّاد از آنها در خواندن و نوشتن، و نیز در صحبتکردن و شنیدن، استفاده میکنند. این مهارتها را میتوان هم در زندگی شخصی و روزمره و هم در فعالیتهای علمی (از تاریخ و ریاضیات گرفته تا فلسفه و هنر) به کار برد.
سایت ناشر جهت تهیهی اینترنتی کتاب:
https://nashrenow.com/
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
برخی افراد وانمود میکنند که از قدرتِ تشخیص و حساسیت هنریِ برخوردارند، در حالی که فهم عمیقی ندارند. این افراد سنجههای هنری را به صورتِ شدیداً شخصی و سلیقهای به کار میبرند؛ بهآسانی میتوان این شیوهی استفاده از سنجههای هنری را هجو کرد. وودی آلن در یکی از صحنههای فیلمِ «منهتن» همین کار را انجام میدهد. در این صحنه، آیزاک (وودی آلن) و تریسی، دوستدخترش، بهترین دوست آیزاک و دوستدختر «روشنفکر»ش، مِری، را میبینند.
آیزاک: ما توی نمایشگاه عکس بودیم. محشر بود. واقعاً خیلی محشر بود.
مِری: واقعاً؟ از اون عکسا خوشت اومد؟
آیزاک: آره. اون عکسها واقعاً عالی بودن!! تو این طور فکر نمیکنی؟
مِری: نه. راستش من احساس کردم که کاملاً اقتباسیاند. انگار دقیقاً از کارهای دیان آربس گرفته شدن. البته به اندازهی اونها ظرافت ندارن.
آیزاک: واقعاً؟ راستش رو بخوای ما هم از اون عکسها اون قدری خوشمون نیومد که مثلاً از مجسمهی پلکسیگلاسی خوشمون میاد. میدونی ...
مِری: بیخیال! یعنی تو واقعاً از پلکسیگلاسی خوشت اومد؟
آیزاک: میخوای بگی از مجسمهی پلکسیگلاسی هم خوشت نمیاد؟
مِری: اَه اَه! معلومه که نه. اَه...
آیزاک: خوب، حداقلش میتونیم بگیم خیلی بهتر از اون مکعب فکری بود. دیدیش؟
تریسی: اوه، آره، اون دیگه بدترینشون بود.
مِری: اتفاقاً از نظر من این یکی بینظیر بود. واقعاً شاهکار بود.
آیزاک: جدی میگی؟ اون مکعب فلزی شاهکار بود؟
مِری: معلومه که جدی میگم. یه اثر بافتمند بود. میدونی ... کاملاً یکپارچه بود و یه جور ... یه جور قابلیت سلبی معرکه داشت. بقیهی آثاری که تو نمایشگاه بودن مزخرف بودن!
این صحنه بامزه است؛ و بامزهبودنش به این دلیل است که نشان میدهد چطور برخی افراد، که ممکن است در مجموع افراد باهوشی هم باشند، گاه نمیتوانند میزان جهلِ خودشان (دربارهی هنر) را درک کنند و بینش و شناخت را با لفاظی اشتباه میگیرند و گمان میکنند شرط کافی برای گفتگوی هنری این است که چند واژه (مثل ساختارمند، انتزاعی، ساختارشکنانه، فرم، و ...) را به صورت کلیشهای تکرار کنند یا گمان میکنند که بهکاربردن واژههایی مثل «بینظیر» و «محشر» (یا «خفن») میتواند نشاندهندهی درک عمیق آنها از اثر هنری باشد.
برگرفته از کتاب «ماهیت و کارکردهای تفکر نقادانه و خلاقانه» نوشتهی ریچارد پل، بازنویسی: مهدی خسروانی
سایت ناشر برای تهیهی اینترنتی کتاب:
https://nashrenow.com/
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
آیزاک: ما توی نمایشگاه عکس بودیم. محشر بود. واقعاً خیلی محشر بود.
مِری: واقعاً؟ از اون عکسا خوشت اومد؟
آیزاک: آره. اون عکسها واقعاً عالی بودن!! تو این طور فکر نمیکنی؟
مِری: نه. راستش من احساس کردم که کاملاً اقتباسیاند. انگار دقیقاً از کارهای دیان آربس گرفته شدن. البته به اندازهی اونها ظرافت ندارن.
آیزاک: واقعاً؟ راستش رو بخوای ما هم از اون عکسها اون قدری خوشمون نیومد که مثلاً از مجسمهی پلکسیگلاسی خوشمون میاد. میدونی ...
مِری: بیخیال! یعنی تو واقعاً از پلکسیگلاسی خوشت اومد؟
آیزاک: میخوای بگی از مجسمهی پلکسیگلاسی هم خوشت نمیاد؟
مِری: اَه اَه! معلومه که نه. اَه...
آیزاک: خوب، حداقلش میتونیم بگیم خیلی بهتر از اون مکعب فکری بود. دیدیش؟
تریسی: اوه، آره، اون دیگه بدترینشون بود.
مِری: اتفاقاً از نظر من این یکی بینظیر بود. واقعاً شاهکار بود.
آیزاک: جدی میگی؟ اون مکعب فلزی شاهکار بود؟
مِری: معلومه که جدی میگم. یه اثر بافتمند بود. میدونی ... کاملاً یکپارچه بود و یه جور ... یه جور قابلیت سلبی معرکه داشت. بقیهی آثاری که تو نمایشگاه بودن مزخرف بودن!
این صحنه بامزه است؛ و بامزهبودنش به این دلیل است که نشان میدهد چطور برخی افراد، که ممکن است در مجموع افراد باهوشی هم باشند، گاه نمیتوانند میزان جهلِ خودشان (دربارهی هنر) را درک کنند و بینش و شناخت را با لفاظی اشتباه میگیرند و گمان میکنند شرط کافی برای گفتگوی هنری این است که چند واژه (مثل ساختارمند، انتزاعی، ساختارشکنانه، فرم، و ...) را به صورت کلیشهای تکرار کنند یا گمان میکنند که بهکاربردن واژههایی مثل «بینظیر» و «محشر» (یا «خفن») میتواند نشاندهندهی درک عمیق آنها از اثر هنری باشد.
برگرفته از کتاب «ماهیت و کارکردهای تفکر نقادانه و خلاقانه» نوشتهی ریچارد پل، بازنویسی: مهدی خسروانی
سایت ناشر برای تهیهی اینترنتی کتاب:
https://nashrenow.com/
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
🖌 ویژگیهای افراد سنجشگرانهاندیش
کسی که در سنجشگرانهاندیشی ورزیده است:
• مسئلهها و پرسشهای حیاتی مطرح میکند، و آنها را با وضوح و دقت صورتبندی میکند؛
• اطلاعاتِ مناسبتدار (ربطدار) را گردآوری و ارزیابی میکند و از انگارهها (مفهومها)ی انتزاعی برای تفسیرِ کارآمدِ آنها استفاده میکند؛
• به نتیجهها و راهحلهای مستدل میرسد و آنها را با ملاکها و سنجهها (استانداردها)ی مربوط میآزماید؛
• با ذهن گشوده، در چارچوبِ نظامهای فکریِ گوناگون میاندیشد و، در صورتِ نیاز، انگاشتهها (پیشفرضها)، لازمهها، و پیامدهای عملیِ آنها را بازشناسی و ارزیابی میکند.
• برای یافتنِ راهحل برای مسئلههای پیچیده، به نحو کارآمد با دیگران دادوستدِ فکری میکند
🔸برگرفته از کتاب «مفهومها و ابزاهای تفکر نقادانه»
نویسنده: ریچارد پل و لیندا الدر
بازنویسی: مهدی خسروانی
آدرس سایت ناشر برای خرید اینترنتی:
nashrenow.com
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
کسی که در سنجشگرانهاندیشی ورزیده است:
• مسئلهها و پرسشهای حیاتی مطرح میکند، و آنها را با وضوح و دقت صورتبندی میکند؛
• اطلاعاتِ مناسبتدار (ربطدار) را گردآوری و ارزیابی میکند و از انگارهها (مفهومها)ی انتزاعی برای تفسیرِ کارآمدِ آنها استفاده میکند؛
• به نتیجهها و راهحلهای مستدل میرسد و آنها را با ملاکها و سنجهها (استانداردها)ی مربوط میآزماید؛
• با ذهن گشوده، در چارچوبِ نظامهای فکریِ گوناگون میاندیشد و، در صورتِ نیاز، انگاشتهها (پیشفرضها)، لازمهها، و پیامدهای عملیِ آنها را بازشناسی و ارزیابی میکند.
• برای یافتنِ راهحل برای مسئلههای پیچیده، به نحو کارآمد با دیگران دادوستدِ فکری میکند
🔸برگرفته از کتاب «مفهومها و ابزاهای تفکر نقادانه»
نویسنده: ریچارد پل و لیندا الدر
بازنویسی: مهدی خسروانی
آدرس سایت ناشر برای خرید اینترنتی:
nashrenow.com
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
« اگر میخواهید فیلسوف شوید، اولین چیزی که باید فهمید این است که بیشترِ مردم با اعتقاداتی زندگی میکنند که هیچگونه توجیهِ عقلانی ندارد و جهانِ اعتقاداتِ یک کس با دیگری احتمالاً ناسازگار باشد، چنانکه هر دو نمیتواند درست باشد. عمدتاً، عقایدِ مردم ساخته میشود تا دلگرمشان کند. حقیقت نزدِ بیشترِ مردم عاملی فرعی است. ...اما حقیقت بهتر است از کذب. شرم آور است که بخواهیم با دروغهای امیدبخش دلگرم شویم. ...وانگهی، یک دلیل برای اینکه بخواهید فیلسوف [طالبِ حقیقت] باشید آن است که اعتقاداتِ خطا شما را قادر نمیکند که مقصودهایتان را عملی کنید. در قرونِ وسطا، هنگامی که نوعی بیماریِ اِپیدِمیک حادث میشد، مردم در کلیساها ازدحام میکردند تا دعا کنند و گمان میکردند که دیانتشان خدا را برآن میدارد که رحم کند؛ اما در واقع، انبوهِ مردم در ساختمانهای بدتهویه اوضاعِ مطلوب را برای شیوعِ بیماری فراهم میکرد. اگر بنا باشد که وسایلتان برای اهدافتان بسنده باشد، باید معرفت داشته باشید، نه خرافه یا تعصب. »
برگرفته از رسالهی «چگونه فیلسوف شویم»
نوشتهی برتراند راسل
ترجمهی امیر کشفی
لینک برای دانلود رایگان کل رساله:
https://persian-bertrand-russell.blogspot.com/2018/06/blog-post.html
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
برگرفته از رسالهی «چگونه فیلسوف شویم»
نوشتهی برتراند راسل
ترجمهی امیر کشفی
لینک برای دانلود رایگان کل رساله:
https://persian-bertrand-russell.blogspot.com/2018/06/blog-post.html
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
Blogspot
چگونه فیلسوف شویم؟
تارنمایی برای شناخت بیشتر برتراند راسل
نیاز تفکر خلاقانه به تفکر نقادانه
آینشتاین نیز در مدرسه چنان عملکردِ ضعیفی داشت که وقتی پدرش از مدیر مدرسه پرسید که آلبرت باید چه کاری پیشه کند، وی پاسخ داد: «چندان فرقی نمیکند؛ او در هیچ کاری موفق نخواهد شد.» سختگیریهایی که در مدرسه دید موجب شد عمیقاً به صاحبان قدرت و مرجعیت بدگمان شود. این احساس، بدون تغییر، تا پایانِ عمر با آینشتاین ماند.
هیچ نشانهای از نبوغ در آینشتاین دیده نمیشد و در سنین بزرگسالی نیز قبول نداشت که دارای ذهنی استثنایی است: «من هیچ زادمایۀ خاصی ندارم. فقط بینهایت کنجکاوم.» او نخست در آزمون ورودی دانشگاهِ صنعتی زوریخ رد شد. گرچه سرانجام در آزمون ورودی موفق شد، دانشگاه آنقدر به ذهنش فشار آورد که وقتی درسش تمام شد، تا یک سال دوست نداشت دربارۀ مسائل علمی فکر کند. نمرۀ آزمونِ نهایی او بهقدری پایین بود که بعدها حتی برای شغل دستیاری (که پایینترین شغل برای یک کارشناس ارشد بود) پذیرفته نشد. بنابراین، هنرِ او در امتحان دادن نبود، بلکه در اندیشیدنِ سنجشگرانه و خلّاقانه بود.
آینشتاین این توانایی بنیادیِ سنجشگرانهاندیشی را داشت کهباد مسئلهها را خالی کند: «یکی از بزرگترین استعدادهای فکری او، هم در مسائل کوچک و هم در مسائل بزرگ، جدا کردنِ حواشیِ بیربطِ مسئله از اصلِ مسئله بود.»
وقتی کارِ این سه متفکر، نیوتن و داروین و آینشتاین، را بررسی میکنیم چیزی که مییابیم سه ذهن نابغۀ مرموز نیست، بلکه سه متفکر است که اندیشۀسنجشگرانه و خلّاقانه را ترکیب کردهاند و شورمندانه، اما نه اسرارآمیز، در پی حقیقتاند.
---
برگرفته از کتاب «ماهیت و کارکردهای تفکر نقادانه و خلاقانه»
نویسندگان: ریچارد پل و لیندا الدر
بازنویسی: مهدی خسروانی
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
آینشتاین نیز در مدرسه چنان عملکردِ ضعیفی داشت که وقتی پدرش از مدیر مدرسه پرسید که آلبرت باید چه کاری پیشه کند، وی پاسخ داد: «چندان فرقی نمیکند؛ او در هیچ کاری موفق نخواهد شد.» سختگیریهایی که در مدرسه دید موجب شد عمیقاً به صاحبان قدرت و مرجعیت بدگمان شود. این احساس، بدون تغییر، تا پایانِ عمر با آینشتاین ماند.
هیچ نشانهای از نبوغ در آینشتاین دیده نمیشد و در سنین بزرگسالی نیز قبول نداشت که دارای ذهنی استثنایی است: «من هیچ زادمایۀ خاصی ندارم. فقط بینهایت کنجکاوم.» او نخست در آزمون ورودی دانشگاهِ صنعتی زوریخ رد شد. گرچه سرانجام در آزمون ورودی موفق شد، دانشگاه آنقدر به ذهنش فشار آورد که وقتی درسش تمام شد، تا یک سال دوست نداشت دربارۀ مسائل علمی فکر کند. نمرۀ آزمونِ نهایی او بهقدری پایین بود که بعدها حتی برای شغل دستیاری (که پایینترین شغل برای یک کارشناس ارشد بود) پذیرفته نشد. بنابراین، هنرِ او در امتحان دادن نبود، بلکه در اندیشیدنِ سنجشگرانه و خلّاقانه بود.
آینشتاین این توانایی بنیادیِ سنجشگرانهاندیشی را داشت کهباد مسئلهها را خالی کند: «یکی از بزرگترین استعدادهای فکری او، هم در مسائل کوچک و هم در مسائل بزرگ، جدا کردنِ حواشیِ بیربطِ مسئله از اصلِ مسئله بود.»
وقتی کارِ این سه متفکر، نیوتن و داروین و آینشتاین، را بررسی میکنیم چیزی که مییابیم سه ذهن نابغۀ مرموز نیست، بلکه سه متفکر است که اندیشۀسنجشگرانه و خلّاقانه را ترکیب کردهاند و شورمندانه، اما نه اسرارآمیز، در پی حقیقتاند.
---
برگرفته از کتاب «ماهیت و کارکردهای تفکر نقادانه و خلاقانه»
نویسندگان: ریچارد پل و لیندا الدر
بازنویسی: مهدی خسروانی
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
شهامت فکری چیست؟
شهامت فکری یعنی رغبت به اینکه با اندیشهها، باورها، یا دیدگاههایی که تاکنون به آنها توجه جدی نکردهایم مواجه شویم و، بهرغم حساسیت منفیمان به آنها، منصفانه ارزیابیشان کنیم. این شهامت برخاسته از تشخیص این مطلب است که گاه اندیشههایی که خطرناک یا پوچ قلمداد میشوند موجهاند؛ حال، یا کاملاً موجهاند یا بخشهایی از آنها موجه است. شهامت فکری برخاسته از تشخیص این مطلب نیز هست که باورها یا نتیجهگیریهایی که به ما القا شدهاند یا مورد حمایت اطرافیان ما هستند گاه کاذب یا گمراهکنندهاند. برای آنکه به تشخیص برسیم، باید از «پذیرش» منفعلانه و غیرسنجشگرانۀ آنچه «یاد گرفتهایم» پرهیز کنیم. اینجاست که شهامت فکری اهمیت پیدا میکند زیرا اگر این فضیلت فکری را داشته باشیم، ناگزیر، خواهیم دید که برخی از اندیشههایی که همیشه آنها را خطرناک و پوچ میدانستهایم بهرهای از حقیقت دارند، و برخی از اندیشههایی که در جامعه یا گروه اجتماعیِ ما بهشدت پذیرفتهشدهاند آلوده به تحریف و کذباند. برای آنکه، در چنین اوضاع و احوالی، با اندیشیدنِ خود صادقانه مواجه شویم، نیازمند شهامتیم. وارسی باورهایی که برایمان عزیزند دشوار است و ناهمرنگی با جماعت نیز غالباً تاوان سنگینی دارد.
----
برگرفته از کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم»
نویسندگان: ریچارد پل و لیندا الدر
مترجم: مهدی خسروانی
ناشر: نشر نو
چاپ دوم، ص. 161
سایت ناشر برای تهیهی اینترنتی کتاب:
https://nashrenow.com/
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
شهامت فکری یعنی رغبت به اینکه با اندیشهها، باورها، یا دیدگاههایی که تاکنون به آنها توجه جدی نکردهایم مواجه شویم و، بهرغم حساسیت منفیمان به آنها، منصفانه ارزیابیشان کنیم. این شهامت برخاسته از تشخیص این مطلب است که گاه اندیشههایی که خطرناک یا پوچ قلمداد میشوند موجهاند؛ حال، یا کاملاً موجهاند یا بخشهایی از آنها موجه است. شهامت فکری برخاسته از تشخیص این مطلب نیز هست که باورها یا نتیجهگیریهایی که به ما القا شدهاند یا مورد حمایت اطرافیان ما هستند گاه کاذب یا گمراهکنندهاند. برای آنکه به تشخیص برسیم، باید از «پذیرش» منفعلانه و غیرسنجشگرانۀ آنچه «یاد گرفتهایم» پرهیز کنیم. اینجاست که شهامت فکری اهمیت پیدا میکند زیرا اگر این فضیلت فکری را داشته باشیم، ناگزیر، خواهیم دید که برخی از اندیشههایی که همیشه آنها را خطرناک و پوچ میدانستهایم بهرهای از حقیقت دارند، و برخی از اندیشههایی که در جامعه یا گروه اجتماعیِ ما بهشدت پذیرفتهشدهاند آلوده به تحریف و کذباند. برای آنکه، در چنین اوضاع و احوالی، با اندیشیدنِ خود صادقانه مواجه شویم، نیازمند شهامتیم. وارسی باورهایی که برایمان عزیزند دشوار است و ناهمرنگی با جماعت نیز غالباً تاوان سنگینی دارد.
----
برگرفته از کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم»
نویسندگان: ریچارد پل و لیندا الدر
مترجم: مهدی خسروانی
ناشر: نشر نو
چاپ دوم، ص. 161
سایت ناشر برای تهیهی اینترنتی کتاب:
https://nashrenow.com/
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
روزانه میلیونها رویداد در جهان رخ میدهند، اما فقط درصد کوچکی از آنها (احتمالاً چند صد تا) به رویداد «خبری» (در یک فرهنگ) تبدیل میشوند. رویدادهایی که انتخاب میشوند معمولاً دیدگاههای فرهنگیِ حاکم در جامعه را تأیید میکنند. رویدادهایی که دیدگاههای فرهنگی حاکم را تأیید نمیکنند نادیده گرفته میشوند، کم گزارش میشوند، یا «دفن میشوند» (پوشش و توجه ناچیزی به آنها اختصاص میدهند). اما همان رویدادهایی که در گزارشهای یک فرهنگ دفن میشوند ممکن است در فرهنگی دیگر در صدر خبرها قرار گیرند.
این پدیده هنگامی که تعارضِ میان فرهنگها نیز در کار باشد تشدید میشود. در این حالت، ممکن است یک رویداد در هر دو فرهنگ پوشش داده شود، اما تفاوت زیادی میان تصویرسازیهای آن دو فرهنگ از رویداد مورد بحث وجود داشته باشد. برای مثال، در زمان جنگ، هر یک از دو طرف ماجرای تعارض را آنطور که به نفع خودش است برای مخاطبان خودی روایت میکند. در نتیجه، با آنکه هر دو طرف مرتکب جنایت میشوند، هر یک از آنها فقط جنایتهای دشمنش را برجسته میکند و اجازه نمیدهد که جنایتهای خودش بر ملا شود؛ انکارشان میکند یا سعی میکند تا حد امکان آنها را کوچک جلوه دهد. هر کدام از دو طرف خودش را نمایندۀ نیروهای خیر (شرافت، عدالت، و ...) و دشمنش را نمایندۀ نیروهای شرّ تصویر میکند. اگر دربارۀ «دشمنانگاره» ی هر یک از دو سوی جنگ تحقیق کنیم، برایمان روشن میشود که این کارکرد رسانههای همگانی (روایت جنگ بهگونهای که به نفع خودشان باشد) کاملاً پیشبینیپذیر است.
—-
برگرفته از کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم» ص. 68-69
نویسندگان: ریچارد پل و لیندا الدر
مترجم: مهدی خسروانی
ناشر: نشر نو
سایت ناشر برای تهیهی اینترنتی:
https://nashrenow.com/
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
این پدیده هنگامی که تعارضِ میان فرهنگها نیز در کار باشد تشدید میشود. در این حالت، ممکن است یک رویداد در هر دو فرهنگ پوشش داده شود، اما تفاوت زیادی میان تصویرسازیهای آن دو فرهنگ از رویداد مورد بحث وجود داشته باشد. برای مثال، در زمان جنگ، هر یک از دو طرف ماجرای تعارض را آنطور که به نفع خودش است برای مخاطبان خودی روایت میکند. در نتیجه، با آنکه هر دو طرف مرتکب جنایت میشوند، هر یک از آنها فقط جنایتهای دشمنش را برجسته میکند و اجازه نمیدهد که جنایتهای خودش بر ملا شود؛ انکارشان میکند یا سعی میکند تا حد امکان آنها را کوچک جلوه دهد. هر کدام از دو طرف خودش را نمایندۀ نیروهای خیر (شرافت، عدالت، و ...) و دشمنش را نمایندۀ نیروهای شرّ تصویر میکند. اگر دربارۀ «دشمنانگاره» ی هر یک از دو سوی جنگ تحقیق کنیم، برایمان روشن میشود که این کارکرد رسانههای همگانی (روایت جنگ بهگونهای که به نفع خودشان باشد) کاملاً پیشبینیپذیر است.
—-
برگرفته از کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم» ص. 68-69
نویسندگان: ریچارد پل و لیندا الدر
مترجم: مهدی خسروانی
ناشر: نشر نو
سایت ناشر برای تهیهی اینترنتی:
https://nashrenow.com/
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
♦️اگر در جستجوی عقلانیتیم باید، در کنار بهپرسشگرفتن تعمیمهای دیگران، خواهان بهپرسشگرفتن تعمیمهای خودمان نیز باشیم. باید آماده باشیم که وقتی با چیزی مواجه میشویم برچسبی که روی آن زده شده را بکنیم (اسمی که روی آن گذاشته شده را نادیده بگیریم) و هر بار از خودمان بپرسیم «من واقعاً چه چیزی دربارهی این چیز یا آن چیز یا آن چیزِ دیگر میدانم؟».
🔺 کتاب «مغالطههای پرکاربرد» ص.40
🔹 کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
🔺 کتاب «مغالطههای پرکاربرد» ص.40
🔹 کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
کتاب «مغالطههای پرکاربرد» به چاپ چهارم رسید.
نویسندگان: ریچارد پل و لیندا الدر
بازنویسی: مهدی خسروانی
آدرس سایت ناشر برای تهیهی اینترنتی کتاب:
nashrenow.com
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
نویسندگان: ریچارد پل و لیندا الدر
بازنویسی: مهدی خسروانی
آدرس سایت ناشر برای تهیهی اینترنتی کتاب:
nashrenow.com
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
چاپ سوم کتاب «مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه»
چاپ سوم کتاب «ماهیت و کارکردهای تفکر نقادانه و خلاقانه»
چاپ چهارم کتاب «مغالطههای پرکاربرد»
سایت ناشر برای تهیه اینترنتی:
https://nashrenow.com
چاپ سوم کتاب «ماهیت و کارکردهای تفکر نقادانه و خلاقانه»
چاپ چهارم کتاب «مغالطههای پرکاربرد»
سایت ناشر برای تهیه اینترنتی:
https://nashrenow.com
به آسانی میتوان فهمید که چه کسی بر شما حکومت میکند. ببینید از چه کسی نمیتوانید انتقاد کنید!
👤 منسوب به فرانسوا ولتر
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
👤 منسوب به فرانسوا ولتر
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
🖌 چه چیزی سرآمدانِ اندیشۀ خلّاقانه را از دیگران متمایز میکند؟ تحلیل ما میگوید که کار خلّاقانۀ برجسته در نهایت مبتنی بر کوششی است که هم جنبۀ سنجشگرانه و هم جنبۀ نوآورانه در آن حضور دارند. روشن است که، برای رسیدن به دستاوردهای چشمگیر، حداقلی از قابلیت مادرزادی لازم است و ما این را میپذیریم. اما بدون نبوغ مادرزادی یا استعدادهای خارقالعاده نیز میتوان به یک اندیشهورزِ برجسته تبدیل شد؛ و این در صورتی رخ میدهد که قابلیت خامِ معمولی با پشتکار فکری، برانگیزش فکری (تحریک اندیشه)، و انضباطِ فکری همراه شود.
به بیانِ دقیقتر، اندیشۀ خلّاقانۀ سطح بالا سه شرط دارد:
1. سطحِ حداقلیای از قابلیت فکریِ درونزاد (گرچه ضرورتی ندارد که این قابلیت خارقالعاده باشد).
2. محیطی که پرورشِ آن قابلیت را برمیانگیزد.
3. پاسخ مثبت و انگیزۀ درونی از طرفِ شخصی که آن قابلیتهای مادرزاد را دارد و در آن محیط قرار گرفته است.
—-
برگرفته از کتاب «ماهیت و کارکردهای تفکر نقادانه و خلاقانه»
نوشتهی: ریچارد پل و لیندا الدر
بازنویسی: مهدی خسروانی
چاپ سوم، ص.41
آدرس ناشر برای تهیهی اینترنتی:
https://nashrenow.com
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
به بیانِ دقیقتر، اندیشۀ خلّاقانۀ سطح بالا سه شرط دارد:
1. سطحِ حداقلیای از قابلیت فکریِ درونزاد (گرچه ضرورتی ندارد که این قابلیت خارقالعاده باشد).
2. محیطی که پرورشِ آن قابلیت را برمیانگیزد.
3. پاسخ مثبت و انگیزۀ درونی از طرفِ شخصی که آن قابلیتهای مادرزاد را دارد و در آن محیط قرار گرفته است.
—-
برگرفته از کتاب «ماهیت و کارکردهای تفکر نقادانه و خلاقانه»
نوشتهی: ریچارد پل و لیندا الدر
بازنویسی: مهدی خسروانی
چاپ سوم، ص.41
آدرس ناشر برای تهیهی اینترنتی:
https://nashrenow.com
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سکس و جمهوری اسلامی
این فقط یک ویدیوی خندهدار نیست. عملاً، سیاست جمهوری اسلامی در موضوع سکس است. همینقدر حکیمانه!
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
این فقط یک ویدیوی خندهدار نیست. عملاً، سیاست جمهوری اسلامی در موضوع سکس است. همینقدر حکیمانه!
کانال سنجشگرانهاندیشی:
@sanjeshgaraneh
🖌 گرایش انسانها به پیروی از آتوریتهها
🔸 یکی از ویژگیهای فکری منفی انسانها، گرایش به پیروی از آتوریتههاست؛ یعنی کسانی که از نوعی مرجعیت یا اقتدار در جامعه برخوردارند. انسانها گاه حتی اصول اخلاقی خودشان را زیر پا میگذارند و از آتوریتهها پیروی میکنند. استنلی میلگرم، روانشناس آمریکایی، آزمایش معروفی در این زمینه انجام داد.
در این تحقیق به هر یک از شرکتکنندگان گفته میشد که فقط او و یک نفر دیگر در آزمایش شرکت میکنند. نفر دوم وانمود میکرد که شرکتکننده است، اما درواقع همدستِ محقق بود. به شرکتکنندهی واقعی گفته میشد که آن آزمایش نوعی آزمون حافظه است و او در این آزمایش نقش معلم را دارد و شرکت کنندهی دیگر (شرکتکننده غیرواقعی) قرار است چیزهایی را از او یاد بگیرد. محقق توضیح میداد که، در تحقیق، تمرکز روی یادگیرنده است (و این توضیح را بهشیوهای بیان میکرد که شرکتکنندهی واقعی فریب بخورد).
در طول آزمایش، یادگیرنده (شرکتکنندهی غیرواقعی) به یک صندلی بسته میشد. معلم (شرکتکنندهی واقعی) پشت یک «میز فرمان» که سی کلیدِ برق (از 15 تا 450 ولت) داشت مینشست. میزان برق کلیدها با برچسبهای دستنوشتی که به میز چسبانده بودند مشخص شده بود: از «شوک خفیف» تا «خطر: شوک شدید».
به فردی که نقش معلم را داشت آموزش میدادند که چند واژه را برای یادگیرنده بخواند. اگر یادگیرنده نمیتوانست آن واژهها را درست تکرار کند، به معلم میگفتند که به او شوک وارد کند و میزان شوک را بهتدریج افزایش دهد.
در واقع هیچ شوکی وارد نمیشد، اما هر وقت معلّم، به خیال خودش، شوک وارد میکرد، یادگیرنده وانمود میکرد که دارد رنج میبرد. وانمودهای او از یک آخ کوچک شروع میشد و سپس به اعتراض، خواهش برای باز شدن، و جیغهای دردناک میرسید. سرانجام نیز ساکت میشد.
محقق بر اساس نوشتهای که از قبل مشخص شده بود با معلّم حرف میزد. اگر معلّم اعتراض میکرد و میگفت که ترجیح میدهد دیگر به یادگیرنده شوک وارد نکند، آزمایشگر میگفت «لطفاً ادامه دهید». اگر شرکتکننده به اعتراض ادامه میداد، میگفت «لازمهی آزمایش این است که ادامه دهید». اگر برای بار سوم اعتراض میکرد میگفت «کاملاً ضروری است که ادامه دهید». در مرحلهی آخر، میگفت «انتخاب دیگری ندارید؛ باید ادامه دهید».
بسیاری از شرکتکنندهها اعتراض میکردند اما پس از آنکه آزمایشگر یکی از جملههای بالا را میگفت به وارد کردن شوک ادامه میدادند. بسیاری از افراد آزمایش را تا آخر انجام میدادند؛ یعنی تا وقتی که شوکها به مرحلهی کشنده میرسیدند و هیچ صدایی از یادگیرندهی بینوا در نمیآمد. همهی شرکتکنندهها آشکارا ناراحت و مضطرب میشدند. (برخی از شرکتکنندهها میگفتند «نه، انتخاب دیگری دارم. از اینجا میروم». اما تعداد این شرکتکنندهها کمتر از حد انتظار بود.)
—-
برگرفته از کتاب «واضح اندیشیدن؛ راهنمای تفکر نقادانه» نوشتهی ژیل لوبلان، ترجمهی مهدی خسروانی، نشر گمان، صفحه 345-346
🔸 یکی از ویژگیهای فکری منفی انسانها، گرایش به پیروی از آتوریتههاست؛ یعنی کسانی که از نوعی مرجعیت یا اقتدار در جامعه برخوردارند. انسانها گاه حتی اصول اخلاقی خودشان را زیر پا میگذارند و از آتوریتهها پیروی میکنند. استنلی میلگرم، روانشناس آمریکایی، آزمایش معروفی در این زمینه انجام داد.
در این تحقیق به هر یک از شرکتکنندگان گفته میشد که فقط او و یک نفر دیگر در آزمایش شرکت میکنند. نفر دوم وانمود میکرد که شرکتکننده است، اما درواقع همدستِ محقق بود. به شرکتکنندهی واقعی گفته میشد که آن آزمایش نوعی آزمون حافظه است و او در این آزمایش نقش معلم را دارد و شرکت کنندهی دیگر (شرکتکننده غیرواقعی) قرار است چیزهایی را از او یاد بگیرد. محقق توضیح میداد که، در تحقیق، تمرکز روی یادگیرنده است (و این توضیح را بهشیوهای بیان میکرد که شرکتکنندهی واقعی فریب بخورد).
در طول آزمایش، یادگیرنده (شرکتکنندهی غیرواقعی) به یک صندلی بسته میشد. معلم (شرکتکنندهی واقعی) پشت یک «میز فرمان» که سی کلیدِ برق (از 15 تا 450 ولت) داشت مینشست. میزان برق کلیدها با برچسبهای دستنوشتی که به میز چسبانده بودند مشخص شده بود: از «شوک خفیف» تا «خطر: شوک شدید».
به فردی که نقش معلم را داشت آموزش میدادند که چند واژه را برای یادگیرنده بخواند. اگر یادگیرنده نمیتوانست آن واژهها را درست تکرار کند، به معلم میگفتند که به او شوک وارد کند و میزان شوک را بهتدریج افزایش دهد.
در واقع هیچ شوکی وارد نمیشد، اما هر وقت معلّم، به خیال خودش، شوک وارد میکرد، یادگیرنده وانمود میکرد که دارد رنج میبرد. وانمودهای او از یک آخ کوچک شروع میشد و سپس به اعتراض، خواهش برای باز شدن، و جیغهای دردناک میرسید. سرانجام نیز ساکت میشد.
محقق بر اساس نوشتهای که از قبل مشخص شده بود با معلّم حرف میزد. اگر معلّم اعتراض میکرد و میگفت که ترجیح میدهد دیگر به یادگیرنده شوک وارد نکند، آزمایشگر میگفت «لطفاً ادامه دهید». اگر شرکتکننده به اعتراض ادامه میداد، میگفت «لازمهی آزمایش این است که ادامه دهید». اگر برای بار سوم اعتراض میکرد میگفت «کاملاً ضروری است که ادامه دهید». در مرحلهی آخر، میگفت «انتخاب دیگری ندارید؛ باید ادامه دهید».
بسیاری از شرکتکنندهها اعتراض میکردند اما پس از آنکه آزمایشگر یکی از جملههای بالا را میگفت به وارد کردن شوک ادامه میدادند. بسیاری از افراد آزمایش را تا آخر انجام میدادند؛ یعنی تا وقتی که شوکها به مرحلهی کشنده میرسیدند و هیچ صدایی از یادگیرندهی بینوا در نمیآمد. همهی شرکتکنندهها آشکارا ناراحت و مضطرب میشدند. (برخی از شرکتکنندهها میگفتند «نه، انتخاب دیگری دارم. از اینجا میروم». اما تعداد این شرکتکنندهها کمتر از حد انتظار بود.)
—-
برگرفته از کتاب «واضح اندیشیدن؛ راهنمای تفکر نقادانه» نوشتهی ژیل لوبلان، ترجمهی مهدی خسروانی، نشر گمان، صفحه 345-346
📚 نقد و بررسی کتاب «مغالطههای پرکاربرد»
📚 دوستداران کتاب دزفول:
💠 سی و چهارمین نشست نقد و بررسی کتاب
با حضور :
استاد دهنوی و
استاد سرافراز
همراه با پرسش و پاسخ برگزار می گردد .🎤
📗📗 📗📗📗
کتاب : 👈 مغالطه های پر کاربرد
نویسنده : ریچارد پل _ لیندا الدر
مترجم : مهدی خسروانی
تعداد صفحات : ۱۶۸
موضوع : سفسطه ، تفکر انتقادی
📗📗📗📗
❌زمان : جمعه ۲۹ تیر ماه
ساعت : 10 صبح
مکان : کتابخانه دکتر پورمهدی
آدرس : دزفول -خیابان شریعتی- میدان بهاران - ابتدای بلوار ولیعصر (عج)
📗📗📗📗📗
انجمن دوستداران کتاب شهرستان دزفول
https://www.tg-me.com/doostdaran_ketab_dezful
📚 دوستداران کتاب دزفول:
💠 سی و چهارمین نشست نقد و بررسی کتاب
با حضور :
استاد دهنوی و
استاد سرافراز
همراه با پرسش و پاسخ برگزار می گردد .🎤
📗📗 📗📗📗
کتاب : 👈 مغالطه های پر کاربرد
نویسنده : ریچارد پل _ لیندا الدر
مترجم : مهدی خسروانی
تعداد صفحات : ۱۶۸
موضوع : سفسطه ، تفکر انتقادی
📗📗📗📗
❌زمان : جمعه ۲۹ تیر ماه
ساعت : 10 صبح
مکان : کتابخانه دکتر پورمهدی
آدرس : دزفول -خیابان شریعتی- میدان بهاران - ابتدای بلوار ولیعصر (عج)
📗📗📗📗📗
انجمن دوستداران کتاب شهرستان دزفول
https://www.tg-me.com/doostdaran_ketab_dezful
Telegram
دوستداران کتاب دزفول
ارتباط با مدیریت برنامه نقد کتاب دزفول
برای ارسال مطالب و اعلام نظر ، پیشنهاد و انتقاد از این آدرس استفاده فرمایید.
@Azimnaimeefar
برای ارسال مطالب و اعلام نظر ، پیشنهاد و انتقاد از این آدرس استفاده فرمایید.
@Azimnaimeefar
ایران را دیدم دلم خون شد. همه جا ملک پریشان، ملت پریشان، تجارت پریشان، خیال پریشان، عقاید پریشان، شهر پریشان، شهریار پریشان، خدایا این چه پریشانی است؟!
سیاحتنامه ابراهیم بیگ/ ١٢٠ سال پيش
وصف حال و روز ایران دست کمی از ۱۲۰ سال قبل ندارد
@sanjeshgaraneh
@Philosophia399
سیاحتنامه ابراهیم بیگ/ ١٢٠ سال پيش
وصف حال و روز ایران دست کمی از ۱۲۰ سال قبل ندارد
@sanjeshgaraneh
@Philosophia399