Telegram Web Link
هیچ کس به‌اندازه‌ی گوینده‌ی حقیقت منفور نیست. (افلاطون)

کانال سنجشگرانه‌اندیشی:
@sanjeshgaraneh
معرفی کتاب‌هایی در زمینه‌ی سنجشگرانه‌اندیشی (تفکر نقادانه) چاپ‌های جدید کتاب‌های «مجموعه‌ی راهنمای اندیشه‌ورزان» در نمایشگاه امسال.

معرفی کتاب‌ها در مطلب بعدی

کانال سنجشگرانه‌اندیشی
@sanjeshgaraneh
معرفی مجموعه‌ی «راهنمای اندیشه‌ورزان با موضوع «سنجشگرانه‌اندیشی» (تفکر نقادانه)

(1) مجموعه‌ي «راهنمای اندیشه‌ورزان» که توسط «نشر نو» منتشر شده بر اساس «مفهوم‌ها و ابزارهای تفکّر نقّادانه» نوشته شده است. تفکر نقّادانه دانشی‌ست که هدفش افزایش توانایی ما در اندیشیدن، استدلال‌کردن، و نقدکردن است. اما تفکر نقّادانه چه فرقی با دانش‌های دیگر دارد؟ بیشتر دانش‌ها تمرکزشان بر اصلاح یا ارتقای «اندیشه»های ماست، امّا تفکر نقّادانه این گونه نیست. تفکر نقّادانه بیش از آنکه به اندیشه‌ها بپردازد به «اندیشیدن» می‌پردازد و سعی می‌کند کیفیت اندیشیدن ما را ارتقا ببخشد. و ناگفته پیداست که ارتقای کیفیت «اندیشیدن» بر «اندیشه»های ما در همه‌ی زمینه‌ها تأثیر می‌گذارد.

(2) این مجموعه، چنانکه از نامش پیداست، برای همه‌ی اندیشه‌ورزان نوشته شده است؛ هم برای کسانی که به کارهای فکریِ حرفه‌ای (مثل پژوهش و تدریس و تحصیل) مشغول‌اند، هم برای کسانی که می‌خواهند بهتر بیندیشند تا در زندگی روزمره‌شان بهتر تصمیم بگیرند و کمتر خطا کنند. عنوان‌های کتاب‌ها نشان‌دهنده‌ی همین موضوع است:

«مغالطه‌ها»، «مفهوم‌ها و ابزارهای تفکر نقادانه»، «هنرِ پرسیدن»، «تفکر نقادانه و خلاقانه»، «تحلیل اندیشه و تفکر علمی»، «چگونگی یادگیری و تحقیق در یک رشته‌ی علمی»، «چگونه یک پاراگراف را بنویسیم»، «چگونه یک پاراگراف را بخوانیم»، و ...

توضیح اینکه، برای موفقیت در هر شاخه از دانش (فلسفه، پزشکی، مهندسی، روانشناسی ...) ضروری است که توانایی خوب پرسیدن را در خودمان ایجاد کنیم؛ چاره‌ای نداریم جز اینکه قابلیت تحلیل و نقد و ارزیابی دیدگاه‌های گوناگون را در خودمان پرورش دهیم؛ باید در تشخیص مغالطه‌ها ورزیده شویم تا اسیرِ آنها نشویم؛ باید بیاموزیم که چگونه بخوانیم، و راه و روش نوشتن را هم یاد بگیریم تا نوشته‌هایمان منسجم و قوی باشند؛ و ...

روشن است که پروراندن این مهارت‌ها و آشنایی با چنین موضوع‌هایی سطح اندیشیدن ما را، نه فقط در کارهای علمی بلکه در زندگی روزمره و حرفه‌ای، افزایش می‌دهد. تمرکز همه‌ی کتاب‌های مجموعه (به جز یک عنوان تخصصی، و دو یا سه عنوان که مخصوص معلمان و اساتیدند) روی چنین مباحثی است.

(3) کتاب کوچک مفهوم‌ها و ابزارهای تفکر نقّادانه مبنای همه‌ی کتاب‌های دیگر مجموعه است. البته، از آنجا که قرار است هر کدام از کتاب‌ها به صورت مستقل قابل استفاده باشند. بیشتر مطلب‌های این کتاب در کتاب‌های دیگرِ مجموعه تکرار شده‌اند؛ با این حال، بهتر است خواندن مفهوم‌ها و ابزارهای تفکر نقّادانه در اولویت قرار گیرد. کتاب‌های زیر نیز محوری‌اند و بهتر است پیش از کتاب‌های دیگرِ مجموعه خوانده شوند: «سنجه‌های تفکر نقّادانه»، « تحلیل اندیشه و تفکر علمی»، و «هنر پرسیدن».


برای خواندن معرفی جداگانه‌ و مختصر کتاب‌ها به لینک زیر مراجعه کنید:



http://sanjeshgari.blogfa.com/post-49.aspx

کانال سنجشگرانه‌اندیشی:
@sanjeshgaraneh
درصورت فیلترشدن تلگرام، همچنان اصلی‌ترین صفحه‌ی ما در فضای مجازی صفحه‌ی «تفکر نقادانه» فیسبوک و نیز وبلاگ «سنجشگرانه‌اندیشی» خواهد بود.
آدرس صفحه:
https://www.facebook.com/naqqadaneh/?ref=bookmarks
خنده‌دار است که برای دکتر یا وکیل شدن باید آموزش ببینید اما برای پدر و مادر شدن نه!
استیو تولتز

@sanjeshgaraneh
@kodakanmoqadamand
#مهم
در صورت فیلتر شدن تلگرام اقدام به حذف آن نکنید!

در صورت فیلتر شدن تلگرام منتظر اپدیت بعدی تلگرام در فروشگاه رسمی اندروید(گوگل پلی)و اپل(اپل استور) باشید.

نسخه ای که تلگرام بعد از فیلتر شدنش در ایران ارائه خواهد داد نسخه ضد فیلتر یا همان بلاکچین خواهد بود.

بعد از فیلترینگ تلگرام اگر از حساب خود خارج شوید دیگر قادر به وارد شدن به آن نخواهید بود!

@kaleme
کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانه‌ها تشخیص دهیم» / ریچارد پل / ترجمه: مهدی خسروانی / نشر نو
آدرس غرفه در نمایشگاه: شبستان، راهروی 21، غرفه 20

کانال سنجشگرانه‌اندیشی:
@sanjeshgaraneh
♦️ قوم‌محوری چیست
گرایش به اینکه نژاد یا فرهنگ خودمان را برگزیده ببینیم؛ این گرایش مبتنی‌ بر این باور عمیق است که گروه ما بر همه‌ی گروه‌های دیگر برتری دارد. قوم‌محوری نوعی خودمحوری‌ست؛ اما خودمحوری‌ای که از خود به گروه گسترش یافته است. بسیاری از اندیشیدن‌های غیرسنجشگرانه، یا سنجشگرانه‌ی خودخواهانه‌، ماهیتاً خودمحورانه‌ و/یا قوم‌محورانه‌اند. (مفهوم‌های قوم‌محوری و جامعه‌محوری غالباً طوری به کار می‌روند که گویی مترادف‌اند اما جامعه‌محوری دامنه‌ی گسترده‌تری دارد و هر گروه اجتماعی، از جمله گروهِ کسانی که با ما هم‌حرفه‌اند، را در بر می‌گیرد.) درمان قوم‌محوری یا جامعه‌محوری این است که به نظرگاهِ فرهنگ‌ها و گروه‌های مخالف وارد شویم و در درون آن نظرگاه‌ها همدلانه بیندیشیم. چنین اندیشیدنِ همدلانه‌ای به‌ندرت در کسی پدید می‌آید. بسیارند کسانی که تظاهر به رواداری می‌کنند، اما عملاً همه چیز را به نفع باورها، هنجارها، و کردارهای فرهنگ خودشان تمام می‌کنند. افراد سنجشگرانه‌اندیش فرض را بر این نمی‌گذارند که گروه‌ خودشان ذاتاً برتر از گروه‌های دیگر است. در عوض، تلاش می‌کنند هر دیدگاهی را به‌درستی نقد کنند و قوت‌ها و ضعف‌های آن را معین کنند. وفاداری آنها به یک کشور مبتنی بر اصل‌ها و آرمان‌های آن کشور است، نه بر وفاداری غیرسنجشگرانه به یک شخص یا گروه یا سنت‌های ملّي.

🔺 برگرفته از کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانه‌ها تشخیص دهیم»/نوشته‌ی ریچارد پل و لیندا الدر/ ترجمه‌ی مهدی خسروانی/ناشر: فرهنگ نشر نو

آدرس غرفه فرهنگ نشر نو در نمایشگاه کتاب: شبستان، راهروی 21، غرفه 20

کانال سنجشگرانه‌اندیشی:
@sanjeshgaraneh
«نشر گمان» و «انتشارات علمی و فرهنگی»
کتابهایی که بیش از هشت ماه است چاپ قبلی‌شان تمام شده اما، به لطف ناشرانی که نام بردم، به نمایشگاه نرسیدند.
کتاب‌های «مجموعه راهنمای اندیشه‌ورزان» (کتاب‌هایی در زمینه‌ی سنجشگرانه‌اندیشی) در غرفه‌ی نشر نو در نمایشگاه کتاب.
چرا می‌نویسیم؟

خواندن خوب است، اما نوشتن از آن هم بهتر است.

مردیت ماران
برگردان فریبا جان نثاری

چرا نویسندگان مینویسند؟ احتمالا این سوال را هر کسی که به علامت مکانیاب روی صفحه کامپیوتر خیره شده و به آن بد و بیراه گفته از خودش پرسیده است. اما آنگاه که نوشتن اثر خوب پیش رود، آن لحظه که نویسنده از فرط آسودگی دستانش را مقابل الهه ی شعر(1) در هوا میچرخاند، با اولین جرعه ای که از فنجان قهوه اش مینوشد تمام ساعات پیشین را فراموش کرده و از خود میپرسد این همه خوش شانسی را من از کجا آورده ام که الان شغلم این است؟ البته روزها و شاید هفته ها و دهه های ملال آوری هم هستند که الهه ی مذکور وظیفه اش را نمیتواند انجام دهد و از آن رو نویسنده را دست به سینه وسط ماسه ها رها کرده و هر کلمه ای که نوشته میشود غلط و غلط و غلط است. آن وقت است که نویسنده بر سر بهشت و هرچه هست فریاد میکشد و میپرسد چرا من باید این کار را با خودم بکنم؟
در هر دو حالت یک کنجکاوی وجود دارد. چرا بعضی از آدمها جراح اعصاب، متخصص بهداشت دهان و سرمایهدار بانکمیشوند در حالیکه  بعضی دیگر سراغ کاری میروند که جز بیپولی و رد شدن و شک به توانایی خود چیزی  در پی ندارد؟ آن آدمهای عاقل برای چه هر روز صبح حتی قبل از بیدار شدن بقیه یا طلوع آفتاب از خواب برمیخیزند و مشتاقانه راهی قفس خود میشوند؟
آیا حس پیروزمندانه موقع دیدن کلمات چاپ شده شان است که آنها را به این کار وامیدارد؟ آمار نشان میدهد این محرک چندان قابل قبولی نیست. طبق سایت پابلیشینگ اکسپلیند(2)، بیش از یک میلیون نسخه اولیه ی کتاب در حال حاضر به دنبال ناشری برای چاپ میگردند. تنها یک درصد از این تعداد کتابها از سوی ناشران پذیرفته میشوند. در پاسخ به سوال مطرح شده حتی نمیتوان حس رضایت بابت انجام دادن کاری به نحو احسن را برشمرد. همانطور که اسکار وایلد میگوید کتابها هیچ وقت تمام نمیشوند. آنها فقط به حال خود رها میشوند. نکته ی قابل توجه دیگر اینکه تنها سی درصد از کتابهای چاپ شده سودآور هستند، بنابراین انگیزه ی مادی کنار گذاشته میشود. خدا میداند که محض بالا بردن عزت نفس هم کسی نمینویسد! چارلی پاپلین زمانی گفته بود نویسنده ها بدنبال این اند که دست رد به سینه شان زده شوند، اگر نشود خودشان خودشان را رد میکنند. با همه این اوصاف چرا کسی باید سراغ نوشتن رود؟ برخلاف جراحی مغز، درست کردن دندان و معامله های بانکی، هر کسی میتواند یک تکه کاغذ، ژورنال، یا لپتاپی برداشته و مشغول خلق شعری، داستانی چیزی شود. و باز هم برخلاف  اینکه احتمال نتیجه بخش بودن این کار بسیار پایین است، افراد بسیار زیادی سراغش میروند. ما معمولا برای خودمان ژورنال درست میکنیم، رمان مینویسیم و کلاس تمرین نوشتن میرویم. با ولع میخوانیم و با هر جمله و شخصیت و پیچ داستانی از نویسندگان مورد علاقه مان سر ذوق میآییم. بعد از خود می پرسیم چطور اینجوری مینویسند؟ و اصلا چرا مینویسند؟
جورج اورول در مقالهای با عنوان چرا من مینویسم که سال 1946 نوشته  چهار علت اصلی برای نوشتن شرح میدهد که باین ترتیب است.
خودخواهی محض: اینکه در موردت حرف بزنند، بعد از مرگ به یادت بیاورند و انتقام کودکی ات از تمام آدم بزرگهای سخت گیر گرفته شود.
ذوق زیباییشناختی: از تاثیر یک  صدا بر صدای دیگر لذت ببری و از ریتم یک داستان خوب یا نثر قوی کیف کنی.
حس تاریخی:  میل به دیدن چیزها آنطور که هستند، چیزها را دقیق دانستن و ذخیره کردن آنها برای استفاده آتی
اهداف سیاسی:  این عقیده که هنر نباید در ارتباط با سیاست قرار بگیرد، خود نوعی نگرش سیاسی است.
سی سال بعد، جون دیدیون(3) همین سوال را در مجلهی نیویورک تایمز مطرح کرد و گفت  من مینویسم فقط و فقط به این منظور که بفهمم به چه میاندیشم، به چه نگاه میکنم، چه چیزهایی میبینم و چه معناهایی میدهند. از خیلی جهات نوشتن، عمل گفتن  من  است. عمل تحمیل کردن خود بر دیگران است، عمل گفتن اینکه بمن گوش دهید، مثل من ببینید، نظرتان را عوض کنید. نوشتن حتی یک جور عمل متجاوزانه و خشن است. شکی هم  نیست که چیدن کلمات روی کاغذ خود میتواند یک تاکتیک زورگویی یواشکی ، یک تعرض یا تحمیل احساسات نویسنده بر خصوصیترین فضای خواننده باشد.
در نهایت تری تمپست ویلیامز(4) نویسنده ی ناتورالیست در مجلهی نورثرن لایت سال 2001 چنین شرح میدهد: من مینویسم تا با چیزهایی که نمیتوانم کنترلشان کنم وارد صلح شوم. مینویسم تا در دنیایی که اغلب سیاه و سپید به چشم میآید بافتی بسازم. مینویسم تا کشف کنم. تا بر ملاکنم. من مینویسم تا با ارواح درونم ملاقات کنم. مینویسم تا دیالوگی راآغاز کنم. من مینویسم تا چیزها را به شکل دیگری تصور کنم، و در تصور کردن چیزها به شکل دیگر شاید جهان تغییر بکند.

کانال سنجشگرانه اندیشی:
@sanjeshgaraneh
FA/FKH/0820/TabooWhite Mariage
ازدواج سفید آری یا نه
بحثی در برنامه‌ی «تابو» رادیو فردا

@sanjeshgaraneh
اگر به‌راستی جویای حقیقت هستید، ضروری است که دست‌کم یک بار در زندگی تا آنجا که امکان دارد به همه چیز شک کنید. (رنه دکارت)

کانال سنجشگرانه‌اندیشی:
@sanjeshgaraneh
هنگامی که جامعه‌ای به دروغ‌گوییِ سازمان یافته روی آورد و دروغ گفتن تبدیل به اصل کلّی شود و به دروغ گفتن در موارد استثنایی و جزئی اکتفا نکند، «صداقت» به‌خودی‌خود تبدیل به یک عمل سیاسی می شود و گوینده‌‌ی حقیقت، حتی اگر به دنبال کسب قدرت یا هیچ منفعتی دیگر هم نباشد، یک کنش‌گر سیاسی محسوب می شود!

در چنین شرایطی شما نمی‌توانید از سیاست کناره بگیرید و راه خود را بروید! شما ناچارید یکی از این دو راه را انتخاب کنید:
یا به تشکیلات دروغ می پیوندید، یا یک مخالف سیاسی محسوب می شوید!


👤 هانا آرنت

کانال سنجشگرانه‌اندیشی:
@sanjeshgaraneh
@rahi_be_rahaei
ناخوش‌آوازانِ حرکت‌های اجتماعی

شوپنهاور دربارهٔ گفتگو می‌گوید مدعا را کوچک نگه‌دار. نگذار مدعا بزرگ و بزرگ‌تر شود. جلوی تعمیم را بگیرید. دور ادعایت حصار بکش تا گزاره‌های بزرگ‌تر یا حاشیه‌ای به آن نچسبد. این‌گونه مانع از «ترفند کثیف» حریف که حمله به تعمیم نادرست یا حمله به گزاره‌های حاشیه‌ای است، می‌شویم. مثلاً اگر من می‌گویم «من به حسن روحانی رأی دادم و از رأیم دفاع می‌کنم» ادعایم این نیست «همه تصمیم‌ها و رفتارهای حسن روحانی درست است» و نمی‌گویم «به دولت حسن روحانی نقدی ندارم» و ...

وقتی به مسئلهٔ کوچک ما، گزاره‌های دیگر بچسبد، گزاره‌های بزرگ‌تر یا گزاره‌های حاشیه‌ای برای رقیب دستآویزی برای حمله آماده می‌شود. یک مثال روشن و خیلی ساده، در مدرسه‌ای در تهران فردی به دانش‌آموزان تجاوز کرده است. این یک مسئله اجتماعی است و به سادگی می‌توان گفت در مخالفت با این مسئله توافق دارند چه باورمند چه ناباور چه حامی نظام چه مخالف. این توافق همگانی می‌تواند برای مبارزه با این مسئله کمک کند.

اما مسیح علی‌نژاد، توانا، دلیگانی نماینده پایداری و ... مسئله اصلی را منحرف می‌کنند. توانا از اول که خبر آمد مرتب و مرتب وقتی ماجرا را می‌نوشت [آگاهانه؟] به دروغ می‌گفت «نوهٔ آیت‌الله حائری شیرازی» و حتی وقتی چند نفر تذکر دادند، توجه نکرد. یک گزارهٔ حاشیه‌ای را می‌چسباند به اصل ماجرا؛ یک گزاره دروغ. دلیگانی پایداری‌چی می‌گوید «این محصول اجرای ۲۰۳۰ در مدارس است». مسئله از اجتماعی بودنش درمی‌آید. علی‌نژاد و توانا گزاره‌ای برای نفی و حمله به روحانیان پیدا کرده‌اند و دلیگانی ماجرایی برای حمله به ۲۰۳۰. مسئله دیگر اجتماعی نیست. طرفداران دو سو به جان هم می‌افتند. مسئله‌ای که می‌توانست یک توافق همگانی برای مبارزه با تجاوز باشد، تبدیل می‌شود به تنفر و حمله به همدیگر.

گزاره‌های حاشیه‌ای و تعمیم‌ها گاهی عامدانه استفاده می‌شوند برای تخریب حرکت‌های اصلاحی جامعه. حرکت‌های اصلاحی را تبدیل می‌کنند به سیتزهای بیهودهٔ سیاسی. کلنگ اول را چند «فعال» مخالف حاکمیت به حرکت‌های اصلاحی می‌زنند و کلنگ دوم را تندروهای حامی حاکمیت. گاهی این کلنگ اول و دوم چنان تکرار می‌شود که گویی عمدی در کار است.

حرکت‌های اجتماعی نیازمند ناخوش‌آوازانی نیست که رونق اصلاح را می‌برند و مسیر را سخت می‌کنند. حرکت‌های اجتماعی باید حرکت اجتماعی بمانند. گاهی گره‌خورده به سیاست هستند؛ اما نه آن‌گونه که کلنگ و تیشه بخورند و حیثیتی شوند.

اکبر موسوی

کانال سنجشگرانه‌اندیشی:
@sanjeshgaraneh
جهل عامیانه و جهل عالمانه

مونتنی در مورد دو نوع جهل صحبت می‌کند: جهل عامیانه که پیش از تحصیل دانش وجود دارد و جهل عالمانه که بعد از کسب دانش گریبان‌گیر انسان می‌شود.
اولی مربوط به کسانی است که اصلا بی‌سوادند و کتاب نمی‌خوانند. دومی جهل کسانی است که کتاب‌های فراوانی را بد خوانده‌اند. این‌ها به قول الکساندر پوپ «آدم‌های بی‌هوش و فاقد بینشی هستند که مغزهای آن‌ها از کتاب‌هایی که بدخوانده‌اند انباشته شده است.» در دنیا همیشه از این نوع جاهلان باسواد که کتاب‌های فراوانی را بد خوانده‌اند وجود داشته است.
یونانی‌ها برای این آمیزه‌ی علم و ابلهی اصطلاحی داشتند که بتواند به تمام علمایی که کتاب زیاد می‌خوانند ولی بد می‌خوانند در تمام دوره‌ها اطلاق شود و آن‌ها به این‌گونه افراد عالمان جاهل نام داده بودند...

منبع:

چگونه کتاب بخوانیم
مارتیمر جی آدلر و چارلز لینکلن ون دورن

کانال سنجشگرانه‌اندیشی:
@sanjeshgaraneh
چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانه‌ها تشخیص دهیم
نوشته‌ی ریچارد پل و لیندا الدر
مترجم: مهدی خسروانی
ناشر: نشر نو

کانال سنجشگرانه‌اندیشی
@sanjeshgaraneh
پشت جلد کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانه‌ها تشخیص دهیم:

تقریباً همه‌ی رسانه‌های جهان مدعی‌اند که گزارش‌های خبری‌شان را به صورت مستقل، بی‌طرفانه، و محققانه تولید می‌کنند. مدعی‌اند که صرفاً به گزارش و توصیف «واقعیت عینی» می‌پردازند و از هر گونه نتیجه‌گیری و قضاوت پرهیز می‌کنند. از سوی دیگر، ادعا می‌کنند که رسانه‌های رقیب این واقعیت‌ها را به نحو توطئه‌آمیز تحریف کرده و به آن جهت می‌دهند.

آیا این مدعا درست است؟ آیا رسانه‌ی مستقل و بی‌طرف وجود دارد؟ ظاهراً پاسخ این پرسش‌ها منفی است. رسانه‌ها، حتی اگر (بر فرض محال) از صاحبانشان و از حکومت‌ها تأثیر نپذیرند، از فرهنگ و نظرگاه مخاطبانشان تأثیر می‌پذیرند. پوشش خبری غالب در یک جامعه بر اساس اصل‌های زیر عمل می‌کند:

• «ماجرا از نظرگاه ما (و جامعه‌ی ما) چنین به نظر می‌رسد؛ بنابراین، ماجرا چنین است.»
• «این واقعیت‌ها باورهای ما را تأیید می‌کنند؛ بنابراین، اینها مهم‌ترین واقعیت‌ها هستند.»
• «این کشورها با ما دوست نیستند؛ بنابراین، این کشورها شایسته‌ی انتقادند.»
• «این گزارش‌ها بیشترین جذابیت یا هیجان را برای خوانندگان ما دارند؛ بنابراین، اینها مهم‌ترین گزارش‌های خبری‌اند .»

کسانی که خبرها را نقّادانه دنبال می‌کنند تک‌تکِ این اصل‌ها را معکوس می‌کنند. کتاب حاضر نحوه‌ی انجام این کار را توضیح می‌دهد و بنابراین تأثیر سوگیری و تبلیغات بر اندیشیدنِ افراد را کاهش می‌دهد.

آدرس سایت ناشر برای خرید اینترنتی:
https://nashrenow.com/

کانال سنجشگرانه‌اندیشی:
@sanjeshgaraneh
Forwarded from تیزفکری
آغاز ثبت نام نخستین دوره از سه دوره مهارت های تفکر نقادانه (#تیزفکری) در #تهران
۳۰ و ۳۱ خرداد، ۱ تیرماه
ظرفیت ۱۲ نفر

ثبت نام:
🔆http://tam.ihcs.ac.ir/event/fa/event?organizers=3

@SmartThinking
کتاب «مفهوم‌ها و ابزارهای تفکر نقادانه»
نوشته‌ی ریچارد پل و لیندا الدر
بازنویسی: مهدی خسروانی
ناشر: نشر نو
سایت ناشر برای تهیه‌ی اینترنتی کتاب:
https://nashrenow.com/
2024/09/29 19:36:57
Back to Top
HTML Embed Code: