💢 40 ایراد اساسی رایج در شیوهی اندیشیدن انسانها - بخش اول
(1) وضوح را رعایت نمیکنند؛ اندیشیدنشان آشفته و مغشوش است
(2) به نتیجه جست میزنند؛ گامهایی که باید برای استدلالِ درست بردارند را بر نمیدارند؛ شرایط استدلال درست را رعایت نمیکنند
(3) برآیندهای دیدگاهها و باورها را بهخوبی وارسی نمیکنند
(4) هدف خودشان را گم میکنند؛ از مسیری که باید برای رسیدن به هدف طی کنند منحرف میشوند
(5) بر موضوعهای پیشپاافتاده تمرکز میکنند
(6) متوجه تناقضها نمیشوند
(7) در اندیشیدنشان از اطلاعات نادرست استفاده میکنند
(8) پرسشهای مبهم میپرسند
(9) پاسخهای مبهم میدهند
(10) پرسشهای گرانبار میپرسند
📚 برگرفته از کتاب «مغالطههای پرکاربرد»، نوشتهی ریچارد پل و لیندا الدر، بازنویسی: مهدی خسروانی، چاپ هشتم
⚛️ معرفی بیشتر کتاب در اینجا
⚛️ برای تهیهی اینترنتی کتاب به اینجا مراجعه کنید.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
(1) وضوح را رعایت نمیکنند؛ اندیشیدنشان آشفته و مغشوش است
(2) به نتیجه جست میزنند؛ گامهایی که باید برای استدلالِ درست بردارند را بر نمیدارند؛ شرایط استدلال درست را رعایت نمیکنند
(3) برآیندهای دیدگاهها و باورها را بهخوبی وارسی نمیکنند
(4) هدف خودشان را گم میکنند؛ از مسیری که باید برای رسیدن به هدف طی کنند منحرف میشوند
(5) بر موضوعهای پیشپاافتاده تمرکز میکنند
(6) متوجه تناقضها نمیشوند
(7) در اندیشیدنشان از اطلاعات نادرست استفاده میکنند
(8) پرسشهای مبهم میپرسند
(9) پاسخهای مبهم میدهند
(10) پرسشهای گرانبار میپرسند
📚 برگرفته از کتاب «مغالطههای پرکاربرد»، نوشتهی ریچارد پل و لیندا الدر، بازنویسی: مهدی خسروانی، چاپ هشتم
⚛️ معرفی بیشتر کتاب در اینجا
⚛️ برای تهیهی اینترنتی کتاب به اینجا مراجعه کنید.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 بخش دوم - 40 ایراد اساسی رایج در شیوهی اندیشیدن انسانها - (بخش اول اینجا)
(11) پرسشهای نامتناسب و بیربط میپرسند
(12) انواع مختلف پرسش را با هم خلط میکنند
(13) به پرسشهایی پاسخ میدهند که صلاحیت پاسخدادن به آنها را ندارند
(14) بر اساس اطلاعات نادرست یا نامتناسب دست به نتیجهگیری میزنند
(15) فقط از اطلاعاتی که دیدگاهشان را پشتیبانی میکند استفاده میکنند
(16) استنتاجهایی میکنند که با توجه به تجربهشان موجه نیستند
(17) دادهها را تحریف و آنها را به صورت نادقیق عرضه میکنند
(18) متوجه استنتاجهایی که انجام میدهند نیستند
(19) به نتیجههای نامعقول میرسند
(20) متوجه انگاشتههایشان نیستند
📚 برگرفته از کتاب «مغالطههای پرکاربرد»، نوشتهی ریچارد پل و لیندا الدر، بازنویسی: مهدی خسروانی، چاپ هشتم
⚛️ معرفی بیشتر کتاب در اینجا
⚛️ برای تهیهی اینترنتی کتاب به اینجا مراجعه کنید.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
(11) پرسشهای نامتناسب و بیربط میپرسند
(12) انواع مختلف پرسش را با هم خلط میکنند
(13) به پرسشهایی پاسخ میدهند که صلاحیت پاسخدادن به آنها را ندارند
(14) بر اساس اطلاعات نادرست یا نامتناسب دست به نتیجهگیری میزنند
(15) فقط از اطلاعاتی که دیدگاهشان را پشتیبانی میکند استفاده میکنند
(16) استنتاجهایی میکنند که با توجه به تجربهشان موجه نیستند
(17) دادهها را تحریف و آنها را به صورت نادقیق عرضه میکنند
(18) متوجه استنتاجهایی که انجام میدهند نیستند
(19) به نتیجههای نامعقول میرسند
(20) متوجه انگاشتههایشان نیستند
📚 برگرفته از کتاب «مغالطههای پرکاربرد»، نوشتهی ریچارد پل و لیندا الدر، بازنویسی: مهدی خسروانی، چاپ هشتم
⚛️ معرفی بیشتر کتاب در اینجا
⚛️ برای تهیهی اینترنتی کتاب به اینجا مراجعه کنید.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
هرچه گزارش خبری کوتاهتر باشد، خطرناکتر است. اخبار باید بسیار کوتاه باشد، حتی وقتی که قرار است داستانی را تعریف کند. این کار فقط از طریق یک روند خشن سادهسازی انجام میشود. مهم نیست چه اتفاقی افتاده است ــ تصادف سادۀ دوچرخهسواری یا بحران مالی جهانی- علل متکثر وقایع به یکی دو علت فروکاسته میشود و از دهها دلیل دیگر یا برهمکنش آنها یا اثرات پسکنشی بین این رویدادها و علل آن (اثرات تشدیدکننده یا کاهنده) چیزی گفته نمیشود. در این روش دنبالکنندگان دچار این توهم میشوند که جهان سادهتر و توضیحپذیرتر است از آنچه در واقع مینماید و بدینترتیب کیفیت تصمیمگیری آنها آسیب میبیند.
#ازکتاب دیگر اخبار نخوانید | رولف دوبلی | ترجمهٔ فائزه طباطبایی | نشر نو، چاپ دوم ۱۳۹۹، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۵۲ صفحه، ۲۴,۰۰۰ تومان.
خرید و ارسال رایگان:
https://bit.ly/3jjp96N
@nashrenow
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
#ازکتاب دیگر اخبار نخوانید | رولف دوبلی | ترجمهٔ فائزه طباطبایی | نشر نو، چاپ دوم ۱۳۹۹، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۵۲ صفحه، ۲۴,۰۰۰ تومان.
خرید و ارسال رایگان:
https://bit.ly/3jjp96N
@nashrenow
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 بخش سوم - 40 ایراد اساسی رایج در شیوهی اندیشیدن انسانها - (بخش اول اینجا، بخش دوم اینجا)
(21) انگاشتههای ناموجه را مفروض میگیرند
(22) نکتهها و انگارههای کلیدی را نادیده میگیرند
(23) از انگارههای نامتناسب استفاده میکنند
(24) انگارههای آشفته شکل میدهند
(25) واژهها را بد به کار میبرند
(26) نظرگاههای مرتبط با یک مسئله یا موضوع را نادیده میگیرند
(27) نمیتوانند مسئلهها و موضوعها را از نظرگاهی غیر از نظرگاه خودشان ببینند
(28) سنخهای مختلف موضوعها را با هم خلط میکنند
(29) به پیشداوریهایشان بینش ندارند
(30) تنگنظرانه میاندیشند
📚 برگرفته از کتاب «مغالطههای پرکاربرد»، نوشتهی ریچارد پل و لیندا الدر، بازنویسی: مهدی خسروانی، چاپ هشتم
⚛️ معرفی بیشتر کتاب در اینجا
⚛️ برای تهیهی اینترنتی کتاب به اینجا مراجعه کنید.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
(21) انگاشتههای ناموجه را مفروض میگیرند
(22) نکتهها و انگارههای کلیدی را نادیده میگیرند
(23) از انگارههای نامتناسب استفاده میکنند
(24) انگارههای آشفته شکل میدهند
(25) واژهها را بد به کار میبرند
(26) نظرگاههای مرتبط با یک مسئله یا موضوع را نادیده میگیرند
(27) نمیتوانند مسئلهها و موضوعها را از نظرگاهی غیر از نظرگاه خودشان ببینند
(28) سنخهای مختلف موضوعها را با هم خلط میکنند
(29) به پیشداوریهایشان بینش ندارند
(30) تنگنظرانه میاندیشند
📚 برگرفته از کتاب «مغالطههای پرکاربرد»، نوشتهی ریچارد پل و لیندا الدر، بازنویسی: مهدی خسروانی، چاپ هشتم
⚛️ معرفی بیشتر کتاب در اینجا
⚛️ برای تهیهی اینترنتی کتاب به اینجا مراجعه کنید.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 بخش چهارم - 40 ایراد اساسی رایج در شیوهی اندیشیدن انسانها - (بخش اول اینجا، بخش دوم اینجا، بخش سوم اینجا )
(31) نادقیق میاندیشند
(32) غیرمنطقی میاندیشند
(33) یکسونگرانه میاندیشند
(34) سادهانگارانه میاندیشند
(35) در اندیشیدنشان دو رو هستند
(36) سطحی میاندیشند
(37) قوممحورانه میاندیشند
(38) خودمحورانه میاندیشند
(39) توانایی حل مسئله ندارند
(40) به جهل خودشان بینش ندارند
📚 برگرفته از کتاب «مغالطههای پرکاربرد»، نوشتهی ریچارد پل و لیندا الدر، بازنویسی: مهدی خسروانی، چاپ هشتم
⚛️ معرفی بیشتر کتاب در اینجا
⚛️ برای تهیهی اینترنتی کتاب به اینجا مراجعه کنید.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
(31) نادقیق میاندیشند
(32) غیرمنطقی میاندیشند
(33) یکسونگرانه میاندیشند
(34) سادهانگارانه میاندیشند
(35) در اندیشیدنشان دو رو هستند
(36) سطحی میاندیشند
(37) قوممحورانه میاندیشند
(38) خودمحورانه میاندیشند
(39) توانایی حل مسئله ندارند
(40) به جهل خودشان بینش ندارند
📚 برگرفته از کتاب «مغالطههای پرکاربرد»، نوشتهی ریچارد پل و لیندا الدر، بازنویسی: مهدی خسروانی، چاپ هشتم
⚛️ معرفی بیشتر کتاب در اینجا
⚛️ برای تهیهی اینترنتی کتاب به اینجا مراجعه کنید.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 ژرفنمایی: فرزانگی تقلبی
🔰 یکی از مفهومهای سلبی سنجشگرانهاندیشی «ژرفنمایی» است.
این جملات را در نظر بگیرید:
«معرفت همانا نوع دیگری از جهل است»، «راه فضیلت از رذیلت میگذرد»، «سطحی بودن یکی از انواع مهم ژرف بودن است» و «فاصلهی عشق و نفرت به اندازهی یک تار موست».
🔰 میدانیم که در بین سخنان ژرف اندیشمندان بزرگ، گاه، جملاتی یافت میشوند که ظاهری ناسازهای (پارادوکسیکال) دارند؛ ولی تأمل در این گونه جملات مشخص میکند که بر خلاف ظاهرشان از حقیقتی ژرف حکایت میکنند.
🔰 اکنون فرض کنید که اتفاقاً یکی از کسانی که مجبورید در هفته چند ساعتی را با او بگذرانید (مثلاً دوست یا استاد یا یکی از نزدیکانتان) بسیار علاقهمند باشد که او را اندیشمندی ژرف بدانند. در این صورت، کاملاً این استعداد را پیدا میکند که قضیه را برعکس ببیند؛ یعنی گمان کند برای ژرفگویی شرط لازم و کافی این است که نخست چند واژهی مهم دست و پا کند، سپس متضاد آنها را نیز پیدا کند (ترجیحاً به گونهای که با واژههای مهم اصلی ترکیبی آهنگین بسازند!) و آنگاه جفتـواژههای به دست آمده را با زور در جملاتی کوتاه جای دهد.
🔰 حال، اگر شما شخص بداقبالی باشید و آن دوست، استاد، یا خویشاوندتان عمری پیدا کند تا قاعدهی طلاییاش را به کار ببندد مجبورید گهگاه شنیدن جملاتی مثل چهار جملهی ژرفنمای فوق را تحمل کنید. این در حالی است که اندیشمندان به راستی ژرفنگر فقط گاهی اوقات (شاید یک بار در طول عمرشان) چنین جملاتی را میگویند یا مینویسند و ناسازهای بودن سخنانشان نیز بسیاری اوقات صرفاً بر حسب تصادف است.
🔰 نوع دیگر ژرفنمایی نیز به نحو مشابه زمانی پیش میآید که تصور شود در پس هر سخن پیش پا افتاده و بدیهیای میتوان به دنبال معنایی عمیق گشت. حاصل این نوع دوم از ژرفنمایی جملاتی است نظیر: پیرها هم روزی جوان بودهاند»، «همهی ما هنگام تولد کودکیم»، «آدم بزرگها همیشه با هم مهربان نیستند» و «آسان میتوان در دفترچهی تلفن دیگران جایی داشت اما به سختی میتوان در دل کسی جای گرفت!» (این آخری از افاضات گویندگان یکی از شبکههای رادیویی خودمان است).
🔰 البته شکی نیست که میتوان صد فقره از جملات اینچنینی را جمع کرد و به هر کدام از آنها یک صفحه اختصاص داد و کتابی صد صفحهای ساخت و با انتخاب عنوانی فریبنده آن را به مخاطب سادهلوح قالب کرد. ولی بعید است که چنین شاهکاری جز برای گویندگان رادیو و تلویزیون برای کس دیگری مفید باشد.
✍🏼 #مهدی_خسروانی
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
🔰 یکی از مفهومهای سلبی سنجشگرانهاندیشی «ژرفنمایی» است.
این جملات را در نظر بگیرید:
«معرفت همانا نوع دیگری از جهل است»، «راه فضیلت از رذیلت میگذرد»، «سطحی بودن یکی از انواع مهم ژرف بودن است» و «فاصلهی عشق و نفرت به اندازهی یک تار موست».
🔰 میدانیم که در بین سخنان ژرف اندیشمندان بزرگ، گاه، جملاتی یافت میشوند که ظاهری ناسازهای (پارادوکسیکال) دارند؛ ولی تأمل در این گونه جملات مشخص میکند که بر خلاف ظاهرشان از حقیقتی ژرف حکایت میکنند.
🔰 اکنون فرض کنید که اتفاقاً یکی از کسانی که مجبورید در هفته چند ساعتی را با او بگذرانید (مثلاً دوست یا استاد یا یکی از نزدیکانتان) بسیار علاقهمند باشد که او را اندیشمندی ژرف بدانند. در این صورت، کاملاً این استعداد را پیدا میکند که قضیه را برعکس ببیند؛ یعنی گمان کند برای ژرفگویی شرط لازم و کافی این است که نخست چند واژهی مهم دست و پا کند، سپس متضاد آنها را نیز پیدا کند (ترجیحاً به گونهای که با واژههای مهم اصلی ترکیبی آهنگین بسازند!) و آنگاه جفتـواژههای به دست آمده را با زور در جملاتی کوتاه جای دهد.
🔰 حال، اگر شما شخص بداقبالی باشید و آن دوست، استاد، یا خویشاوندتان عمری پیدا کند تا قاعدهی طلاییاش را به کار ببندد مجبورید گهگاه شنیدن جملاتی مثل چهار جملهی ژرفنمای فوق را تحمل کنید. این در حالی است که اندیشمندان به راستی ژرفنگر فقط گاهی اوقات (شاید یک بار در طول عمرشان) چنین جملاتی را میگویند یا مینویسند و ناسازهای بودن سخنانشان نیز بسیاری اوقات صرفاً بر حسب تصادف است.
🔰 نوع دیگر ژرفنمایی نیز به نحو مشابه زمانی پیش میآید که تصور شود در پس هر سخن پیش پا افتاده و بدیهیای میتوان به دنبال معنایی عمیق گشت. حاصل این نوع دوم از ژرفنمایی جملاتی است نظیر: پیرها هم روزی جوان بودهاند»، «همهی ما هنگام تولد کودکیم»، «آدم بزرگها همیشه با هم مهربان نیستند» و «آسان میتوان در دفترچهی تلفن دیگران جایی داشت اما به سختی میتوان در دل کسی جای گرفت!» (این آخری از افاضات گویندگان یکی از شبکههای رادیویی خودمان است).
🔰 البته شکی نیست که میتوان صد فقره از جملات اینچنینی را جمع کرد و به هر کدام از آنها یک صفحه اختصاص داد و کتابی صد صفحهای ساخت و با انتخاب عنوانی فریبنده آن را به مخاطب سادهلوح قالب کرد. ولی بعید است که چنین شاهکاری جز برای گویندگان رادیو و تلویزیون برای کس دیگری مفید باشد.
✍🏼 #مهدی_خسروانی
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
با آنکه این دوره ربطی به سنجشگرانه اندیشی ندارد، با توجه به ارزشمندیاش بهتر دیدم که آن را به مخاطبان کانال معرفی کنم.
علی مراد، مدرس دوره، در این پنج جلسه به تحلیل چهار فصل ویوالدی و تشریح مفاهیم موسیقیایی مربوط به آن، مانند موسیقی برنامهای و فرم ریتورنلو به زبان ساده میپردازد.
برای ثبتنام به آیدی او، @alimorad3، پیام دهید.
شرکت در کلاس هیچ پیشزمینهای نیاز ندارد و برای کسانی که هیچ آشنایی با موسیقی ندارند نیز مناسب است.
هزینه شرکت در پنج جلسه: بیست هزارتومان.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
علی مراد، مدرس دوره، در این پنج جلسه به تحلیل چهار فصل ویوالدی و تشریح مفاهیم موسیقیایی مربوط به آن، مانند موسیقی برنامهای و فرم ریتورنلو به زبان ساده میپردازد.
برای ثبتنام به آیدی او، @alimorad3، پیام دهید.
شرکت در کلاس هیچ پیشزمینهای نیاز ندارد و برای کسانی که هیچ آشنایی با موسیقی ندارند نیز مناسب است.
هزینه شرکت در پنج جلسه: بیست هزارتومان.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
Forwarded from پارادوکس (mehdi khosravani)
💢 بازنویسی کتاب و تفاوتش با ترجمه
✍🏼 #مهدی_خسروانی
🔰 برخی از کتابهای اخیر من عنوان «بازنویسی» دارند، نه «ترجمه». تاکنون چند بار خواستهام مطلب مفصلی دربارهی تفاوت این دو، و دلیل بازنویسی برخی از کتابها به جای ترجمهی آنها بنویسم، اما فرصت نکردهام.
🔰 در مقدمهی کتاب «تفکر نقادانه دربارهی مسائل اخلاقی» که اواخر سال گذشته تحویل نشر نو دادم و احتمالاً در ماههای آینده در کنار چاپ دوم کتاب «واضح اندیشیدن» منتشر خواهد شد، توضیحی بسیار فشرده در این باره آوردهام. گرچه بخشهایی از این توضیح به ویژگیهای «بازنویسی» در همان کتاب خاص مربوط میشوند، اما دستکم تصویری کلی از تفاوت بازنویسی و ترجمه به دست میدهد.
🔰 شاید برخی اسم این کار را «ترجمهی آزاد» بگذارند، اما من، دستکم تاکنون، به دو دلیل از بهکارگیری عنوان «ترجمهی آزاد» پرهیز کردهام. دلیل اولش بدنامی این عنوان است، به نحوی که از نگاه بسیاری از مترجمان و کتابخوانها، «ترجمهی آزاد» اسم رمز ترجمهی شلخته و نادقیق و شانه خالی کردن از دشواریهای ترجمه است. دلیل دومش این است که دامنهی تغییراتی که از رهگذر «بازنویسی» (با حفظ محتوا و هدف متن اصلی) در متن ایجاد میشود بسیار گستردهتر از «ترجمهی آزاد» است.
⚛️ و اما آن بخش از مقدمهی کتاب «تفکر نقادانه دربارهی مسائل اخلاقی»:
🔰 در بازنویسی چه اتفاقی افتاده است؟
این کتاب نیز، همانند برخی دیگر از کتابهای «مجموعة راهنمای اندیشهورزان»، بازنویسی متن انگلیسی است، نه فقط ترجمة آن. چند نمونه از تغییراتی که به واسطة بازنویسی در کتاب ایجاد شدهاند اینها هستند: افزودهشدن مثالهایی که برای خوانندة فارسیزبان مأنوسترند، توضیح بیشتر برخی مطالب و مفهومها در متن کتاب، توضیح معنای برخی واژهها در بخش «واژهنامة توصیفی»، افزودهشدن چند تمرین برای تثبیت مطالب در ذهن خواننده به همراه پاسخهای پیشنهادی برای این تمرینها. بخش «واژگان اخلاقی» را نیز با بهرهگیری از متن انگلیسی و نیز بهرهگیری از فرهنگهای عمومی و فلسفیِ فارسی بازنویسی کردهام، زیرا مطالب این بخش از سنخ بحثهای زبانیاند و قاعدتاً تألیف آن در زبان انگلیسی بر اساس کاربرد واژهها در زبان انگلیسی صورت گرفته است و لازم بود، در متن فارسی، این کار بر اساس کاربرد واژهها در زبان فارسی انجام شود.
🌐 کانال «فلسفه و جز آن»:
🆔 @falsafe_etc
✍🏼 #مهدی_خسروانی
🔰 برخی از کتابهای اخیر من عنوان «بازنویسی» دارند، نه «ترجمه». تاکنون چند بار خواستهام مطلب مفصلی دربارهی تفاوت این دو، و دلیل بازنویسی برخی از کتابها به جای ترجمهی آنها بنویسم، اما فرصت نکردهام.
🔰 در مقدمهی کتاب «تفکر نقادانه دربارهی مسائل اخلاقی» که اواخر سال گذشته تحویل نشر نو دادم و احتمالاً در ماههای آینده در کنار چاپ دوم کتاب «واضح اندیشیدن» منتشر خواهد شد، توضیحی بسیار فشرده در این باره آوردهام. گرچه بخشهایی از این توضیح به ویژگیهای «بازنویسی» در همان کتاب خاص مربوط میشوند، اما دستکم تصویری کلی از تفاوت بازنویسی و ترجمه به دست میدهد.
🔰 شاید برخی اسم این کار را «ترجمهی آزاد» بگذارند، اما من، دستکم تاکنون، به دو دلیل از بهکارگیری عنوان «ترجمهی آزاد» پرهیز کردهام. دلیل اولش بدنامی این عنوان است، به نحوی که از نگاه بسیاری از مترجمان و کتابخوانها، «ترجمهی آزاد» اسم رمز ترجمهی شلخته و نادقیق و شانه خالی کردن از دشواریهای ترجمه است. دلیل دومش این است که دامنهی تغییراتی که از رهگذر «بازنویسی» (با حفظ محتوا و هدف متن اصلی) در متن ایجاد میشود بسیار گستردهتر از «ترجمهی آزاد» است.
⚛️ و اما آن بخش از مقدمهی کتاب «تفکر نقادانه دربارهی مسائل اخلاقی»:
🔰 در بازنویسی چه اتفاقی افتاده است؟
این کتاب نیز، همانند برخی دیگر از کتابهای «مجموعة راهنمای اندیشهورزان»، بازنویسی متن انگلیسی است، نه فقط ترجمة آن. چند نمونه از تغییراتی که به واسطة بازنویسی در کتاب ایجاد شدهاند اینها هستند: افزودهشدن مثالهایی که برای خوانندة فارسیزبان مأنوسترند، توضیح بیشتر برخی مطالب و مفهومها در متن کتاب، توضیح معنای برخی واژهها در بخش «واژهنامة توصیفی»، افزودهشدن چند تمرین برای تثبیت مطالب در ذهن خواننده به همراه پاسخهای پیشنهادی برای این تمرینها. بخش «واژگان اخلاقی» را نیز با بهرهگیری از متن انگلیسی و نیز بهرهگیری از فرهنگهای عمومی و فلسفیِ فارسی بازنویسی کردهام، زیرا مطالب این بخش از سنخ بحثهای زبانیاند و قاعدتاً تألیف آن در زبان انگلیسی بر اساس کاربرد واژهها در زبان انگلیسی صورت گرفته است و لازم بود، در متن فارسی، این کار بر اساس کاربرد واژهها در زبان فارسی انجام شود.
🌐 کانال «فلسفه و جز آن»:
🆔 @falsafe_etc
Forwarded from سنجشگرانه اندیشی - تفکر نقادانه (mehdi khosravani)
❓ آیا چیزی به نام کتاب غیر اخلاقی وجود دارد؟
🔰 پرورش سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه) زمینه ساز انتخاب کتاب های مناسب است ...
🔰 اسکار وایلد ، نویسنده ی معروف ، معتقد بود اصلا چیزی تحت عنوان کتاب اخلاقی و کتاب غیر اخلاقی وجود ندارد بلکه کتابها یا خوب نوشته شده اند یا بد فقط همین ...
🔰 اما کاملا مشخص است که صرف مطالعه نمیتواند فکر را پرورش دهد . اینکه شما کتبی را انتخاب و مطالعه کنید خوب است ولی آیا این روش ، راهگشای یک ذهن متفکر خواهد بود یا نه جای سوال دارد ؟
🔰 نظریه پردازان سنجشگرانهاندیشی معتقدند قبل از شروع مطالعه ، ابتدا باید شیوه ی انتقادی اندیشیدن را آموخت ... به مفهوم ساده تر ، می بایست ابتدا شیوه ی تفکر صحیح را یاد گرفت بعد دست به گزینش و مطالعه ی کتابها زد . فایده ی این روش این خواهد بود که خواننده هر مسئله ایی را به سادگی و بدون ارزیابی دقیق فکری نخواهد پذیرفت ...
🔰 وقتی شما شیوه ی سنجشگرانهاندیشی را با تمرین و ممارست فراوان آموختید آنوقت ناخودآگاه به سمت کتابها و منابعی کشیده خواهید شد که ارزش بسیار زیادی دارند ...
🔰 تنها در صورت یادگیری سنجشگرانهاندیشی است که میتوان از بمباران های تبلیغاتی ، سیاسی ، ایدئولوژیک و دروغ پردازی های رسانه ها و البته کتابهایی که بد نوشته شده اند در امان ماند ...
تهیهکننده: شهر کتاب
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
🔰 پرورش سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه) زمینه ساز انتخاب کتاب های مناسب است ...
🔰 اسکار وایلد ، نویسنده ی معروف ، معتقد بود اصلا چیزی تحت عنوان کتاب اخلاقی و کتاب غیر اخلاقی وجود ندارد بلکه کتابها یا خوب نوشته شده اند یا بد فقط همین ...
🔰 اما کاملا مشخص است که صرف مطالعه نمیتواند فکر را پرورش دهد . اینکه شما کتبی را انتخاب و مطالعه کنید خوب است ولی آیا این روش ، راهگشای یک ذهن متفکر خواهد بود یا نه جای سوال دارد ؟
🔰 نظریه پردازان سنجشگرانهاندیشی معتقدند قبل از شروع مطالعه ، ابتدا باید شیوه ی انتقادی اندیشیدن را آموخت ... به مفهوم ساده تر ، می بایست ابتدا شیوه ی تفکر صحیح را یاد گرفت بعد دست به گزینش و مطالعه ی کتابها زد . فایده ی این روش این خواهد بود که خواننده هر مسئله ایی را به سادگی و بدون ارزیابی دقیق فکری نخواهد پذیرفت ...
🔰 وقتی شما شیوه ی سنجشگرانهاندیشی را با تمرین و ممارست فراوان آموختید آنوقت ناخودآگاه به سمت کتابها و منابعی کشیده خواهید شد که ارزش بسیار زیادی دارند ...
🔰 تنها در صورت یادگیری سنجشگرانهاندیشی است که میتوان از بمباران های تبلیغاتی ، سیاسی ، ایدئولوژیک و دروغ پردازی های رسانه ها و البته کتابهایی که بد نوشته شده اند در امان ماند ...
تهیهکننده: شهر کتاب
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
Forwarded from پارادوکس (mehdi khosravani)
💢 مغالطهی «جابجا کردنِ بار اثبات»
🔰 مغالطهی «جابهجاکردن بار اثبات» یکی از مغالطههایی است که بهویژه در مناظرههای سیاسی و گفتوگوهای تلویزیونی کاربرد فراوان دارد.
🔰 در مغالطهی «جابجا کردنِ بار اثبات» (یا، به اختصار، مغالطهی «بار اثبات»)، بار اثبات و برهان بر دوش کسی میافتد که اثبات بر عهدهی او نیست. یکی از حالتهای مغالطهی «بار اثبات» وقتی است که تصور میشود نبودِ شواهد برای بر حق بودنِ «الف» شاهدی برای بر حق بودنِ «ب» است، در حالی که بار اثبات در واقع بر دوشِ «ب» است. نام دیگرِ این مغالطه «توسل به جهل» است. این نوع استدلال معمولاً به این صورت است:
1. ادعای «ج» توسط «الف» عرضه شده است و بار اثبات بر دوشِ «ب» است.
2. «ب» ادعا میکند که «ج» کاذب است چون هیچ اثباتی برای «ج» وجود ندارد.
🔰 بسیاری مواقع، بارِ اثبات بر دوشِ یکی از طرفینِ بحث است. او موظف است که برای موضع خودش شاهد بیاورد. در این هنگام، تصور میشود که ادعای طرفِ دیگر (یعنی کسی که بار اثبات بر دوشش نیست) درست است، مگر آنکه خلافِ آن اثبات شود.
🔰 یکی از مشکلات اصلی در بسیاری از بحثها مشخص کردنِ این مطلب است که بار اثبات بر دوش کدامیک از طرفین است. در بسیاری موارد، تعیین این موضوع ممکن است خودش بحث مهمی باشد. برخی مواقع، بافتار و موقعیت است که مشخص میکند بار اثبات بر دوش کیست. برای مثال، در قانون آمریکا شخص بیگناه دانسته میشود مگر آنکه گناهکار بودنش اثبات شود (از این رو، بار اثبات بر دوشِ کسی است که به تعقیب قضایی دست زده است).
🔰 در بحثها نیز، اگر یکی از طرفین چیزی را ادعا یا تأیید کند بار اثبات بر دوش اوست. یکی از بافتارهای ویژهای که مغالطهی «جابهجاکردن بار اثبات» اهمیت مییابد، بحث دربارهی «وجود» چیزهاست. اگر کسی بگوید که فلان نوع از نیروهای روانی خاص، یا خدا، یا هر هستومند دیگری وجود دارد، نمیتواند بار اثبات را بر دوش کسانی که نظرش را نمیپذیرند بگذارد و از آنها بخواهد که «اگر میتوانند وجود "نداشتن" آن را اثبات کنند». اوست که باید وجود «داشتن» چنین هستومندهایی را اثبات کند.
✍🏻 #مهدی_خسروانی
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
🔰 مغالطهی «جابهجاکردن بار اثبات» یکی از مغالطههایی است که بهویژه در مناظرههای سیاسی و گفتوگوهای تلویزیونی کاربرد فراوان دارد.
🔰 در مغالطهی «جابجا کردنِ بار اثبات» (یا، به اختصار، مغالطهی «بار اثبات»)، بار اثبات و برهان بر دوش کسی میافتد که اثبات بر عهدهی او نیست. یکی از حالتهای مغالطهی «بار اثبات» وقتی است که تصور میشود نبودِ شواهد برای بر حق بودنِ «الف» شاهدی برای بر حق بودنِ «ب» است، در حالی که بار اثبات در واقع بر دوشِ «ب» است. نام دیگرِ این مغالطه «توسل به جهل» است. این نوع استدلال معمولاً به این صورت است:
1. ادعای «ج» توسط «الف» عرضه شده است و بار اثبات بر دوشِ «ب» است.
2. «ب» ادعا میکند که «ج» کاذب است چون هیچ اثباتی برای «ج» وجود ندارد.
🔰 بسیاری مواقع، بارِ اثبات بر دوشِ یکی از طرفینِ بحث است. او موظف است که برای موضع خودش شاهد بیاورد. در این هنگام، تصور میشود که ادعای طرفِ دیگر (یعنی کسی که بار اثبات بر دوشش نیست) درست است، مگر آنکه خلافِ آن اثبات شود.
🔰 یکی از مشکلات اصلی در بسیاری از بحثها مشخص کردنِ این مطلب است که بار اثبات بر دوش کدامیک از طرفین است. در بسیاری موارد، تعیین این موضوع ممکن است خودش بحث مهمی باشد. برخی مواقع، بافتار و موقعیت است که مشخص میکند بار اثبات بر دوش کیست. برای مثال، در قانون آمریکا شخص بیگناه دانسته میشود مگر آنکه گناهکار بودنش اثبات شود (از این رو، بار اثبات بر دوشِ کسی است که به تعقیب قضایی دست زده است).
🔰 در بحثها نیز، اگر یکی از طرفین چیزی را ادعا یا تأیید کند بار اثبات بر دوش اوست. یکی از بافتارهای ویژهای که مغالطهی «جابهجاکردن بار اثبات» اهمیت مییابد، بحث دربارهی «وجود» چیزهاست. اگر کسی بگوید که فلان نوع از نیروهای روانی خاص، یا خدا، یا هر هستومند دیگری وجود دارد، نمیتواند بار اثبات را بر دوش کسانی که نظرش را نمیپذیرند بگذارد و از آنها بخواهد که «اگر میتوانند وجود "نداشتن" آن را اثبات کنند». اوست که باید وجود «داشتن» چنین هستومندهایی را اثبات کند.
✍🏻 #مهدی_خسروانی
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
♨ میتوانید واقعیت را نادیده بگیرید، اما نمیتوانید پیامدهای نادیده گرفتن واقعیت را نادیده بگیرید.
(آین رند)
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
(آین رند)
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 توضیح دربارهی مطلب «مغالطهی بار اثبات»
🔰 در پاراگراف آخر این مطلب گفتهام که هرگاه کسی مدعی وجود چیزی میشود (مثلاً مدعی وجود خدا یا پدیدههای روانی خاص میشود) بار اثباتِ وجود آن چیز بر عهدهی اوست و گفتهام چنین کسی نمیتواند بار اثبات را بر دوش کسانی که نظرش را نمیپذیرند بگذارد و از آنها بخواهد که «اگر میتوانند وجود "نداشتن" آن را اثبات کنند».
🔰 چنانکه روشن است، مقصود من این است که اگر شخصی مدعی وجود چیزی باشد، نمیتواند نبود استدلال علیه وجود «نداشتن» آن چیز را دلیلی بر وجود «داشتن» آن چیز بداند (اگر چنین کاری کند مرتکب «مغالطهی جهل» شده است). برای مثال، اگر کسی مدعی شود که «خدا وجود دارد» بار اثبات این مدعا بر عهدهی اوست؛ نمیتواند به کسانی که مدعای او را نمیپذیرند بگوید «خدا وجود دارد، مگر آنکه وجود نداشتنش را اثبات کنید».
🔰 بنابراین، اگر بخواهد مدعایش را «بپذیریم»، باید آن را اثبات کند و اگر چنین نکند، معقول است که مدعایش را «نپذیریم». اما، از سوی دیگر، اگر ما بخواهیم مدعی شویم که «خدا وجود ندارد» و از دیگران بخواهیم که این مدعا را «بپذیرند»، موظفیم که برای مدعای خودمان دلیل بیاوریم؛ در اینجا نیز بار اثبات وجود نداشتن خدا بر عهدهی کسی است که میگوید «خدا وجود ندارد».
به بیان خلاصه، در این بحث، پنج حالت داریم: (1) مدعی شویم خدا وجود دارد و از دیگران بخواهیم این مدعا را بپذیرند (2) مدعی شویم خدا وجود دارد، اما از دیگران نخواهیم که این مدعا را بپذیرند (3) هیچ موضعی دربارهی وجود خدا نداشته باشیم (4) مدعی شویم خدا وجود ندارد، اما از دیگران نخواهیم که این مدعا را بپذیرند (4) مدعی شویم که خدا وجود ندارد اما از دیگران بخواهیم که این مدعا را بپذیرند.
🔰 از بین این پنج حالت، در دو حالت اول و پنجم بار اثبات بر دوش ماست. و اگر بار اثبات را بر دوش کسانی بگذاریم که مدعایمان را نمیپذیرند مرتکب مغالطهی بار اثبات شدهایم.
✍🏻 #مهدی_خسروانی
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
🔰 در پاراگراف آخر این مطلب گفتهام که هرگاه کسی مدعی وجود چیزی میشود (مثلاً مدعی وجود خدا یا پدیدههای روانی خاص میشود) بار اثباتِ وجود آن چیز بر عهدهی اوست و گفتهام چنین کسی نمیتواند بار اثبات را بر دوش کسانی که نظرش را نمیپذیرند بگذارد و از آنها بخواهد که «اگر میتوانند وجود "نداشتن" آن را اثبات کنند».
🔰 چنانکه روشن است، مقصود من این است که اگر شخصی مدعی وجود چیزی باشد، نمیتواند نبود استدلال علیه وجود «نداشتن» آن چیز را دلیلی بر وجود «داشتن» آن چیز بداند (اگر چنین کاری کند مرتکب «مغالطهی جهل» شده است). برای مثال، اگر کسی مدعی شود که «خدا وجود دارد» بار اثبات این مدعا بر عهدهی اوست؛ نمیتواند به کسانی که مدعای او را نمیپذیرند بگوید «خدا وجود دارد، مگر آنکه وجود نداشتنش را اثبات کنید».
🔰 بنابراین، اگر بخواهد مدعایش را «بپذیریم»، باید آن را اثبات کند و اگر چنین نکند، معقول است که مدعایش را «نپذیریم». اما، از سوی دیگر، اگر ما بخواهیم مدعی شویم که «خدا وجود ندارد» و از دیگران بخواهیم که این مدعا را «بپذیرند»، موظفیم که برای مدعای خودمان دلیل بیاوریم؛ در اینجا نیز بار اثبات وجود نداشتن خدا بر عهدهی کسی است که میگوید «خدا وجود ندارد».
به بیان خلاصه، در این بحث، پنج حالت داریم: (1) مدعی شویم خدا وجود دارد و از دیگران بخواهیم این مدعا را بپذیرند (2) مدعی شویم خدا وجود دارد، اما از دیگران نخواهیم که این مدعا را بپذیرند (3) هیچ موضعی دربارهی وجود خدا نداشته باشیم (4) مدعی شویم خدا وجود ندارد، اما از دیگران نخواهیم که این مدعا را بپذیرند (4) مدعی شویم که خدا وجود ندارد اما از دیگران بخواهیم که این مدعا را بپذیرند.
🔰 از بین این پنج حالت، در دو حالت اول و پنجم بار اثبات بر دوش ماست. و اگر بار اثبات را بر دوش کسانی بگذاریم که مدعایمان را نمیپذیرند مرتکب مغالطهی بار اثبات شدهایم.
✍🏻 #مهدی_خسروانی
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
Forwarded from سنجشگرانه اندیشی - تفکر نقادانه (mehdi khosravani)
♨ میتوانید واقعیت را نادیده بگیرید، اما نمیتوانید پیامدهای نادیده گرفتن واقعیت را نادیده بگیرید.
(آین رند)
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
(آین رند)
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
Forwarded from پارادوکس (mehdi khosravani)
💢 روبهرویی با پرسش از چیستی فلسفه - بخش اول
✍🏻 #مهدی_خسروانی
🔰 «فلسفه چیست؟» کسانی که از دور علاقهای به فلسفه دارند، شاید این را نخستین پرسش فلسفی و شرط ادامهی فلسفهورزی تصور کنند، اما خبر بد برای این گروه از علاقهمندان به فلسفه اینکه «فلسفه چیست؟» اگر آخرین پرسش فلسفی نباشد، قطعاً نخستین نیست و، به همین دلیل، شاید کمترین پرسشی به اندازهی پرسش از چیستی فلسفه پاسخ دلسردکننده در پی داشته باشد، مگر آنکه پاسخدهنده اهل سادهسازی بیش از اندازه باشد. احتمالاً یکی از کارهایی که دربارهی این پرسش میتوان انجام داد مرور شیوههای مواجهه با آن است.
🔰 قرن بيستم قرن اوجگيري بحث و اختلاف نظر فيلسوفان دربارهی چيستي فلسفه بود. اما این بحث در اواخر همان قرن بیستم فروکش کرد، به طوری كه در نوشته پي. ام. اس. هَكر در مجموعه مقالات «داستان فلسفه تحليلي» ميخوانيم: «يكي از ويژگيهاي چشمگير فلسفه در اواخر قرن بيستم اين است كه ديگر بر سر اينكه فلسفه چيست و چه انتظاري از آن مي توان داشت و اينكه گزارههاي فلسفي، با فرض وجود چنين گزارههايي، چهاند و چه نسبتي با گزارههاي علم دارند مجادلهی جدي وجود ندارد». به حاشيه رفتن اين بحث، به هر دليل كه باشد، مطمئناً به معناي رسيدن به توافق نظر كلي نيست. تحليل اينكه چرا اختلاف نظر بر جا ماند و بحث دربارهی آن فروكش كرد از حوصلهي اين نوشته، والبته صلاحيت نگارنده، خارج است اما اثرات اين اوج و فرود و آگاهي عميق نسبت به دشواري هر گونه مواجهه با پرسش «فلسفه چیست؟»، و نه الزاماً حل آن، در هر موقعیتی كه این پرسش، به نحوي از انحا، در کانون توجه قرار میگیرد مشهود است.
🔰 در سال 1991 ژيل دلوز و فليكس گاتاري، دو فيلسوف پستمدرن فرانسوي، كتابي با عنوان «فلسفه چيست؟» منتشر كردند كه براي چند هفته در صدر كتابهاي پرفروش قرار گرفت، اما كتاب یادشده، احتمالاً بر خلاف انتظار بسياري از خريدارانش، نه يك كتاب مقدماتي و آسان براي آشنايي با فلسفه، بلكه بيان راي دو فيلسوف دربارهی ماهيت فلسفه بود؛ آنها فلسفه را آفرينش مفاهيم ميدانستند. در همان زمان، حتي يكي از منتقدان پيشبيني كرد كه اين كتاب خيلي زود به اثری كلاسيك در فلسفه تبديل شود. لابد تا همین جا میتوانید سرگیجهی بیشتر خوانندگانی که «فلسفه چیست؟» دلوز و گاتاری را به کتابی پرفروش تبدیل کردند حدس بزنید! اما از این نمونههای استثنایی که بگذریم، کمتر فیلسوف حرفهای را مییابید که خودش را درگیر این پرسش کند یا چنین عنوانی برای کتابش برگزیند. هفتهی آینده چند نمونه از روبهروییها با این پرسش را مرور میکنیم.
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @ppaaraadoxx
✍🏻 #مهدی_خسروانی
🔰 «فلسفه چیست؟» کسانی که از دور علاقهای به فلسفه دارند، شاید این را نخستین پرسش فلسفی و شرط ادامهی فلسفهورزی تصور کنند، اما خبر بد برای این گروه از علاقهمندان به فلسفه اینکه «فلسفه چیست؟» اگر آخرین پرسش فلسفی نباشد، قطعاً نخستین نیست و، به همین دلیل، شاید کمترین پرسشی به اندازهی پرسش از چیستی فلسفه پاسخ دلسردکننده در پی داشته باشد، مگر آنکه پاسخدهنده اهل سادهسازی بیش از اندازه باشد. احتمالاً یکی از کارهایی که دربارهی این پرسش میتوان انجام داد مرور شیوههای مواجهه با آن است.
🔰 قرن بيستم قرن اوجگيري بحث و اختلاف نظر فيلسوفان دربارهی چيستي فلسفه بود. اما این بحث در اواخر همان قرن بیستم فروکش کرد، به طوری كه در نوشته پي. ام. اس. هَكر در مجموعه مقالات «داستان فلسفه تحليلي» ميخوانيم: «يكي از ويژگيهاي چشمگير فلسفه در اواخر قرن بيستم اين است كه ديگر بر سر اينكه فلسفه چيست و چه انتظاري از آن مي توان داشت و اينكه گزارههاي فلسفي، با فرض وجود چنين گزارههايي، چهاند و چه نسبتي با گزارههاي علم دارند مجادلهی جدي وجود ندارد». به حاشيه رفتن اين بحث، به هر دليل كه باشد، مطمئناً به معناي رسيدن به توافق نظر كلي نيست. تحليل اينكه چرا اختلاف نظر بر جا ماند و بحث دربارهی آن فروكش كرد از حوصلهي اين نوشته، والبته صلاحيت نگارنده، خارج است اما اثرات اين اوج و فرود و آگاهي عميق نسبت به دشواري هر گونه مواجهه با پرسش «فلسفه چیست؟»، و نه الزاماً حل آن، در هر موقعیتی كه این پرسش، به نحوي از انحا، در کانون توجه قرار میگیرد مشهود است.
🔰 در سال 1991 ژيل دلوز و فليكس گاتاري، دو فيلسوف پستمدرن فرانسوي، كتابي با عنوان «فلسفه چيست؟» منتشر كردند كه براي چند هفته در صدر كتابهاي پرفروش قرار گرفت، اما كتاب یادشده، احتمالاً بر خلاف انتظار بسياري از خريدارانش، نه يك كتاب مقدماتي و آسان براي آشنايي با فلسفه، بلكه بيان راي دو فيلسوف دربارهی ماهيت فلسفه بود؛ آنها فلسفه را آفرينش مفاهيم ميدانستند. در همان زمان، حتي يكي از منتقدان پيشبيني كرد كه اين كتاب خيلي زود به اثری كلاسيك در فلسفه تبديل شود. لابد تا همین جا میتوانید سرگیجهی بیشتر خوانندگانی که «فلسفه چیست؟» دلوز و گاتاری را به کتابی پرفروش تبدیل کردند حدس بزنید! اما از این نمونههای استثنایی که بگذریم، کمتر فیلسوف حرفهای را مییابید که خودش را درگیر این پرسش کند یا چنین عنوانی برای کتابش برگزیند. هفتهی آینده چند نمونه از روبهروییها با این پرسش را مرور میکنیم.
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @ppaaraadoxx
Forwarded from پارادوکس (mehdi khosravani)
🎥 وبینار معرفی اجمالی ۱۲ نظام سیاسی و شیوهی تحلیل آنها
👤 جواد حیدری
عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد
🗓 سهشنبه ۱۳ آبان ۹۹
🕡 ساعت ۱۶
✅ رایگان و بدون نیاز به ثبتنام
در زمان مشخص شده به عنوان میهمان وارد شوید:
skyroom.online/ch/3danet/heidari
به همت موسسه فرهنگی صدانت
🌾 @Sedanet
🌾 @mostafamalekian
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @ppaaraadoxx
👤 جواد حیدری
عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد
🗓 سهشنبه ۱۳ آبان ۹۹
🕡 ساعت ۱۶
✅ رایگان و بدون نیاز به ثبتنام
در زمان مشخص شده به عنوان میهمان وارد شوید:
skyroom.online/ch/3danet/heidari
به همت موسسه فرهنگی صدانت
🌾 @Sedanet
🌾 @mostafamalekian
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @ppaaraadoxx
به نظر شما، در جامعهی امروز (جامعهی جهانی، نه فقط جامعهی ما) اندیشیدن نقادانه دربارهی کدام موضوع با مقاومت بیشتری از سوی جامعه مواجه میشود
Anonymous Poll
16%
اخلاق
58%
دین
14%
سیاست
8%
علم
4%
موضوعی دیگر
Forwarded from سنجشگرانه اندیشی - تفکر نقادانه (mehdi khosravani)
💢 شوخطبعی خوب است اما ...
♻️ یک راه دیگر برای منحرفکردن توجه مخاطبان از موضوع اصلیْ مزهپراکنی و لطیفهگویی است. لزومی ندارد که همیشه عصا قورتداده باشیم؛ گاه بیان یک لطیفه میتواند نظری را بهخوبی ابطال کند. اما، برخی افراد از طنز برای منحرفکردن توجه دیگران از مطلب اصلی استفاده میکنند. به یک نمونه اشاره میکنیم.
♻️ اسقف ویلبرفورس و توماس هاکسلی مناظرهای داشتند دربارۀ این موضوع که آیا نظریۀ فرگشت (تکامل) قابل قبول هست یا نه. اسقف (که نظریۀ فرگشت را قبول نداشت) از هاکسلی پرسید که نسلش از طرف مادرش به میمونها میرسد یا از طرف پدرش. مسلماً طرفداران نظریۀ فرگشت هیچگاه چنین تصور نکردهاند که میمونها بخشی از شجرهنامۀ خانوادگی ما هستند؛ بنابراین، ویلبرفورس در پاسخش دیدگاه آنها را تحریف کرده و با مزهپراکنی بیارزش جلوه داده است.
♻️ این شگرد هنگامی که استدلالها و پاداستدلالها در حضور جمع عرضه میشوند (برای مثال، در مناظرههای سیاسی یا هنگامی که افراد به یکدیگر نامههای سرگشاده مینویسند) فراوان به کار میرود. وقتی که جمعی به دیدگاهی میخندند احتمال اینکه عضوهای آن جمع دیدگاه یادشده را جدّی بگیرند کاهش مییابد.
♻️ یکی از واکنشهای خوب در برابر کسانی که از شگرد مزهپرانی استفاده میکنند این است که به لطیفهای که گفتهاند واکنش مثبت نشان دهید زیرا یکی از شگردهای افراد گستاخ این است که ادعا کنند طرف مقابلشان حس طنز ندارد.
📚 برگرفته از کتاب «واضح اندیشیدن»، نوشتهی ژیل لوبلان، ترجمهی #مهدی_خسروانی در دست انتشار توسط نشر نو
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
♻️ یک راه دیگر برای منحرفکردن توجه مخاطبان از موضوع اصلیْ مزهپراکنی و لطیفهگویی است. لزومی ندارد که همیشه عصا قورتداده باشیم؛ گاه بیان یک لطیفه میتواند نظری را بهخوبی ابطال کند. اما، برخی افراد از طنز برای منحرفکردن توجه دیگران از مطلب اصلی استفاده میکنند. به یک نمونه اشاره میکنیم.
♻️ اسقف ویلبرفورس و توماس هاکسلی مناظرهای داشتند دربارۀ این موضوع که آیا نظریۀ فرگشت (تکامل) قابل قبول هست یا نه. اسقف (که نظریۀ فرگشت را قبول نداشت) از هاکسلی پرسید که نسلش از طرف مادرش به میمونها میرسد یا از طرف پدرش. مسلماً طرفداران نظریۀ فرگشت هیچگاه چنین تصور نکردهاند که میمونها بخشی از شجرهنامۀ خانوادگی ما هستند؛ بنابراین، ویلبرفورس در پاسخش دیدگاه آنها را تحریف کرده و با مزهپراکنی بیارزش جلوه داده است.
♻️ این شگرد هنگامی که استدلالها و پاداستدلالها در حضور جمع عرضه میشوند (برای مثال، در مناظرههای سیاسی یا هنگامی که افراد به یکدیگر نامههای سرگشاده مینویسند) فراوان به کار میرود. وقتی که جمعی به دیدگاهی میخندند احتمال اینکه عضوهای آن جمع دیدگاه یادشده را جدّی بگیرند کاهش مییابد.
♻️ یکی از واکنشهای خوب در برابر کسانی که از شگرد مزهپرانی استفاده میکنند این است که به لطیفهای که گفتهاند واکنش مثبت نشان دهید زیرا یکی از شگردهای افراد گستاخ این است که ادعا کنند طرف مقابلشان حس طنز ندارد.
📚 برگرفته از کتاب «واضح اندیشیدن»، نوشتهی ژیل لوبلان، ترجمهی #مهدی_خسروانی در دست انتشار توسط نشر نو
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 در طرح پاییزهی «کتابسرای طاها» میتوانید کتابهای تفکر نقادانه و کتابهای دیگر را (با هماهنگی پشتیبانی سایت) با تخفیف 20 درصد تهیه کنید: اینجا
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
Forwarded from فیلونیوز | خبرگزاری فلسفه
پرتاپ های فلسفه.pdf
1.8 MB
▪️نقد کتاب پرتاپهای فلسفه ▪️
کتاب پرتاپهای فلسفه نوشتهی دکتر محمدمهدی اردبیلی که به تازگی توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده، توسط علی سهرابی، محمد آزادی و محسن آزموده به نقد و بررسی درآمده است.
🟥 @philovent_logos
کتاب پرتاپهای فلسفه نوشتهی دکتر محمدمهدی اردبیلی که به تازگی توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده، توسط علی سهرابی، محمد آزادی و محسن آزموده به نقد و بررسی درآمده است.
🟥 @philovent_logos