Telegram Web Link
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
با سلام و وقت بخیر

دوستان و همراهان عزیزم، با توجه به محدودیت‌های ناشی از شرایط موجود، به پیشنهاد برخی از همراهان همیشگی نشستهای فلسفی، و همچنین درخواست برخی مشتاقان خارج از ایران، تصمیم به برگزاری کارگاه های آنلاین در بستر اینستاگرام گرفته‌ام.
در همین راستا، اقدام به راه اندازی یک صفحه اینستاگرامی با نام "vivaphilosophy" نموده ام. شما می توانید با دنبال کردن صفحه اینستاگرامی فوق، علاوه بر اطلاع رسانی و ثبت نام در کارگاه های آنلاین، از محتوای فلسفی تولید شده در آنجا نیز استفاده نمایید.
اولین کارگاه با عنوان "فلسفه و سلامت روان" می باشد که از روز پنجشنبه 28 فروردین ماه (١۶ آوریل) آغاز خواهد شد. در ویدئوی فوق توضیحاتی در خصوص این کارگاه ارائه شده است.
امیدوارم در این بستر جدید تجربه های خوبی در کنار همدیگر رقم بزنیم.

مسعود زنجانی

https://instagram.com/vivaphilosophy?igshid=1k2nm6cmieu0t
دوستان عزیز، دوره یک ماهه "فلسفه و سلامت روان (١)" که دلایل و اهداف برگزاری آن در ویدئوی قبل گفته شد، شامل دو بخش است:
بخش اول: هشت درسگفتار "فلسفه درمانی (۱)" که به منظور آشنایی با "فیلسوف-درمانگران یونان و روم باستان" طراحی شده است. درسگفتارهای "فلسفه درمانی" هر هفته روزهای "سه‌شنبه" و "پنجشنبه" ارائه خواهد شد و عناوین آنها عبارتند از:
۱- فلسفه به مثابه مشی زندگی:
-فلسفه باستانی -مونتنی -پیرآدو
٢- #پیشاسقراطیان :
فیثاغورس پارمنیدس هراکلیتوس
٣- #سقراط :
-دیوژن -گزنوفون
۴- #افلاطون
۵- #ارسطو
۶- #اپیکور
٧- #رواقیان :
-سنکا -اپیکتتوس -مارکوس اورلیوس
٨- #نوافلاطونیان :
فلوطین

بخش دوم: چهار درسگفتار "سینما و معنای زندگی (۱)" است که مباحث آن بر سه مفهوم #ایمان ، #امید و #عشق متمرکز خواهد بود. این درسگفتارها هر هفته روزهای یکشنبه ارائه خواهد شد و عناوین آنها عبارتند از:
١- #درایر به روایت #کیرکگور :
تحلیل فیلم اُردت [=کلام]
٢- #برسون به روایت #پاسکال و #سیمون_وی :
تحلیل فیلم خاطرات یک کشیش روستا
٣- #برگمان به روایت #مارتین_بوبر :
تحلیل فیلم نور زمستانی
۴- #تارکوفسکی به روایت #گابریل_مارسل :
تحلیل فیلم ایثار

این دوره از طریق بستر لایو اینستاگرام از تاریخ 28 فروردین ماه (16 آوریل) برگزار خواهد گردید و دو جلسه اول برای همه عزیزان و همراهان آزاد و رایگان می باشد.
علاقه مندان به حضور در این دوره می توانند جهت کسب اطلاعات تکمیلی و ثبت نام، از یکی از راه های زیر اقدام نمایند:
1- در اینستاگرام به دایرکت صفحه vivaphilosophy پیام ارسال نمایند.
2- در تلگرام به آی دی
@mahdi_sargolzaei
پیام ارسال نمایند.
3- با شماره 09197115285 تماس حاصل فرمایند.

#مسعود_زنجانی
#زنده_باد_فلسفه
#masoudzanjani
#vivaphilosophy
#فلسفه
#کارگاه_آنلاین
#سلامت_روان
#فلسفه_برای_زندگی
#معنای_زندگی
#اگزیستانسیالیسم
#سینما
https://www.instagram.com/p/B-zAlpnJEOj/?igshid=6g0488wmsn30
💢 گاوپرستی و تفکر جامعه‌محورانه

چه‌طور می‌شود که انسان‌ها به مذاهبی مثل آلت‌پرستی یا گاوپرستی گرایش پیدا می‌کنند؟
چه‌طور می‌شود که انسان‌ها به سمت خرافات مذهبی یا غیرمذهبی دیگر کشیده می‌شوند؟

♻️ ریچارد پل و لیندا الدر، در صفحه‌ی 53 از کتاب کوچک «مفهوم‌ها و ابزارهای نقادانه»، می‌کوشند یکی از علت‌های این گرایش‌ها یعنی تفکر جامعه‌محورانه، را به‌اختصار توضیح دهند:

▫️ متن:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/605

▫️ فایل صوتی:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/604

🌐 کانال سنجشگرانه‌اندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
🔶 توانمندی در حل مسئله

▪️ برای آنکه در حل مسئله توانمند باشیم باید:

1) هدف‌ها، غایت‌ها، و نیازهای خودمان را بفهمیم و به طور مرتب سعی کنیم بیانِ بهتری از آنها ارائه کنیم. در راه رسیدن به هدف‌ها یا برآورده‌کردن نیازها، مشکل‌هایی وجود دارند. نباید وجود مشکل‌ها را دلیلی برای دست‌کشیدن از هدفمان بدانیم. هر مشکل یک مانع بر سر راه ماست؛ مانعی که باید آن را از سر راه برداشت.

2) در صورت امکان، مسئله‌ها و مشکل‌ها را یکی‌یکی در دستور کار قرار دهیم. هر مسئله یا مشکل را با حداکثر وضوح و دقت ممکن بیان کنیم.

3) درباره‌ی مسئله تحقیق کنیم تا معلوم شود که با چه «نوع» مسئله یا مشکلی مواجهیم. برای مثال، بفهمیم که برای حل آن چه کاری باید بکنیم.

4) برخی از مشکل‌ها را تا حدودی می‌توانیم کنترل کنیم، اما برخی مشکل‌ها کاملاً از کنترل ما بیرون‌اند. باید این دو نوع مشکل را از هم جدا کنیم و کوشش خودمان را بر مشکل‌هایی متمرکز کنیم که حل کردنشان برایمان امکان‌پذیر است.

5) ببینیم برای حل مشکل یا مسئله به چه اطلاعاتی نیاز داریم. فعّالانه به دنبال آن اطلاعات برویم.

6) اطلاعاتی که گردآوری می‌کنیم را با دقت تحلیل و تفسیر کنیم و، بر اساس آنها، دست به استنتاج‌های معقول بزنیم.

7) گزینه‌های عملی خودمان را مشخص کنیم. در کوتاه‌مدت چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟ در بلندمدت چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟ باید محدودیت‌های خودمان را از نظر مالی، وقت، و نیرو مشخص کنیم.

8) گزینه‌های خودمان را ارزشگذاری کنیم و خوبی‌ها و بدی‌های هر یک از آنها را مشخص کنیم.

9) راهبردی اتخاذ کنیم و آن را دنبال کنیم. راهبرد ما ممکن است این باشد که مستقیماً وارد عمل شویم؛ یا این باشد که فعلاً صبر کنیم و اوضاع را به‌دقت زیر نظر بگیریم.

10) هنگامی که دست به عمل می‌زنیم، بر برآیندها و نتیجه‌های عملمان نظارت کنیم. آماده باشیم که، اگر موقعیت ایجاب کرد، در راهبردمان بازنگری کنیم. آماده باشیم که، با دسترسی به اطلاعات بیشتر درباره‌ی مسئله یا مشکل، تحلیلمان از مسئله را تغییر دهیم یا آن را به شیوه‌ی دیگری بیان کنیم.

◻️ برگرفته از کتاب «مفهوم‌ها و ابزارهای تفکر نقادانه». مشخصات کامل کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/756

◀️ کانال سنجشگرانه‌اندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
💢 «گواهی» چیست و در چه شرایطی می‌تواند مبنای استدلال قرار گیرد

♻️ گواهی یعنی اینکه شخص تجربۀ شخصی خودش را با دیگران در میان بگذارد. از آنجا که هیچ‌یک از ما نمی‌تواند شخصاً همه چیز را در جهان تجربه کند، گواهی اجتناب‌ناپذیر است. برای مثال، از کجا ممکن است بدانید که دوستتان برای ناهار چه چیزی خورده است؟ یکی از راه‌هایش این است که هنگام خوردن ناهار پیش او بوده باشید. راه دیگرش این است که به گواهی او اطمینان کنید.

♻️ برای داوری دربارۀ اینکه گواهی قابل قبول هست یا نه سه ملاک وجود دارد: (1) مُدّعا باید خردپذیر باشد، یعنی با عقل ناسازگار نباشد (2) گوینده باید قابل اعتماد باشد (3) و گواهی نباید از حد تجربۀ شخصیِ گوینده فراتر برود؛ یعنی مدعایی که مطرح می‌شود باید مبتنی بر تجربۀ خودِ کسی باشد که مدّعا را مطرح کرده است.

📚 برگرفته از کتاب واضح اندیشیدن؛ راهنمای تفکر نقادانه، نوشته‌ی ژیل لوبلان، ترجمه‌ی مهدی خسروانی، در دست انتشار توسط نشر نو

🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 خطابه چیست؟

هرگاه کسی بکوشد ما را، به وسیله‌ی گفتار یا نوشتار، اقناع کند که کاری را انجام دهیم یا چیزی را باور کنیم، اما، برای اقناع ما، به جای آنکه دلیل بیاورد از قدرت کلام [به جز قابلیت‌های استدلالی کلام] استفاده کند، می‌گوییم از خطابه استفاده کرده است.

📚 برگرفته از کتاب «راهنمای تفکر نقادانه»، نوشته‌ی تریسی باول، گری کمپ

🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
نقد قوّه خیال!

حسن روحانی: از شنبه همه روال ها به صورت عادی خواهد بود.(ششم اسفند ۹۸ در اولین جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا)

مصطفی میرسلیم: آمریکا با تحریم ایران فرصت کمک جمهوری اسلامی به مستضعفان آن کشور را از خودش سلب کرده است.

محسن رضایی: در دنیای پس از کرونا ممکن است آمریکا به کشورهای مشترک المنافع تبدیل شود. هزینه لشکرکشی های بی حاصل و ناکارآمدی دولت آمریکا و بی اعتمادی ایالت ها به آن، مانند بمب ساعتی عمل می‌کند.

حسین سلامی: دستگاهی تولید کرده‌ایم که می‌تواند هر چیز آلوده به ویروس کرونا را تا شعاع ۱۰۰ متری و در مدت زمان ۵ ثانیه شناسایی کند.

به نظر می رسد روانشناسان و جامعه شناسان می بایست در خصوص زمینه‌های فکری تولید این قبیل گزاره ها و بکارگیری چنین ادبیاتی، اقدام به پژوهش و تحلیل نمایند. اگر چه در مورد خُلقیات ما ایرانیان آثار ارزشمندی منتشر شده است لیکن همچنان می توان نگاه عمیق‌تری به دلایل شکل گیری چنین تخیّلاتی داشت. در بهترین حالت ممکن است از وجود روحیه آرمان‌گرایی در شخصیت انسان ایرانی سخن گفت. گویا از زمان رویارویی ایرانیان با مقوله توسعه تاکنون، روح ایرانی همچنان زخم خورده باقی مانده و نتوانسته خود را بازیابی و ترمیم نماید. سایه آرمان گرایی دهه هاست که بر فضای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور سنگینی می نماید و تاوان این نگاه حاکم بر راهبردهای مدیریتی و راه کارهای عملیاتیِ تصمیم‌گیران و دولتمردان را همچنان مردم پرداخت می‌کنند.
ممکن است گویندگان این جملات و حاملان این ایده ها در دفاع از خود، به وظیفه ای متوسل شوند که آن را "تزریق امید به جامعه" می نامند. باید از ایشان پرسید که آیا از عواقب "امیدِ واهی" نیز آگاه هستید؟

مبنای تمییز امید از امید واهی چیست؟ کدام منبع شرعی، اخلاقی و عقلی از بیان این سخنان -با فرض دارا بودنِ انگیزه امیدبخشی- حمایت می کند؟

باید توجه داشت که این تخیّلات گاهی به مدد فضای مجازی در سطح جهانی نیز مطرح می‌شوند و چوب استهزاء آنها بر سر ملت ایران فرو می آید. از سوی دیگر جامعه این عبارات وهم گونه را نشانه فقدان خرد ورزی و واقع گرایی در عرصه مقابله با بحران ها قلمداد می نماید. این بلند پروازی ها و تخیلات فاصله بین مردم و حاکمیت را بیشتر نموده و باعث افزایش ارتفاع دیوار بی اعتمادی می‌گردد. با این شیوه، جامعه به این باور می رسد که ریشه مشکلاتی مانند بیکاری، فقر، ناکارآمدی دستگاه‌های اجرایی و ... چه‌بسا چنین خیال‌پردازی‌هایی باشد و با تداوم این تخیلات و غیبت عقلانیت به مرتفع سازی مشکلات امیدی نخواهد داشت.

هر چه خیال پردازی در حوزه هایی نظیر هنر و ادبیات ضروری است، در عرصه حکمرانی نه تنها بی فایده بلکه مضرّ است. حال که کرونا با همه توان خود، تمام شئون حاکمیتی را به مبارزه طلبیده است باید باور کرد برای مقابله با بحران ها کوچک سازی عرصه خیال امری اجتناب ناپذیر است و می بایست در تصمیم گیری ها، برنامه ریزی ها و اجرای برنامه ها، خردورزی پیشه کرد و از تفکر منطقی بهره گرفت.

محمدرضا کدیور

کانال سنجشگرانه اندیشی:
@sanjeshgaraneh
💢 یک ترفند خطابی: گیومه‌ی بدگمان‌ساز

♻️ گیومه در اصل برای نقل‌قول به کار می‌رود، اما، بسیاری اوقات، نویسندگانی که با دیدگاهی مخالف‌اند ابزار گیومه را برای تأثیرگذاری منفی بر نظر مخاطب درباره‌ی آن دیدگاه به کار می‌برند؛ به این صورت که برخی از واژه‌های کلیدی که در بیان دیدگاه مخالف به کار رفته‌اند را درون گیومه قرار می‌دهند و با این کار بدگمانی مخاطب را درباره‌ی آن دیدگاه برمی‌انگیزند یا باعث می‌شوند که دیدگاه یادشده مضحک به نظر برسد.

♻️ هیچ دلیلی در رد آن دیدگاه نمی‌آورند؛ فقط، با آوردنِ گیومه‌ی بدگمان‌ساز و مضحک یا مشکوک جلوه‌دادن آن، ما را به سمت ردکردن آن سوق می‌دهند. برای مثال فرض کنید سایت بی‌بی‌سی برای بیان دیدگاه یک فعال سیاسی درباره‌ی حملات تروریستی اهواز از این جمله استفاده کند:

مطمئناً برخی از کشورهای منطقه حامی این حملات تروریستی بوده‌اند.

اکنون تفاوت جمله‌ی بالا با این جمله را در نظر بگیرید:

مطمئناً برخی از کشورهای منطقه حامی این «حملات تروریستی» بوده‌اند.

♻️ قراردادن عبارت «حملات تروریستی» در گیومه نوعی تردید را درباره‌ی تروریستی‌بودن حملات اهواز به مخاطب القا می‌کند و بدگمانی او به کاربرد این اصطلاح را برمی‌انگیزد (بگذریم از اینکه گاه، بسته به مطلبی که قرار است در ذهن مخاطب جاساز شود، ممکن است، در جمله‌ای مشابه این، واژه‌هایی مثل «برخی» و «کشور» و «حامی» نیز در گیومه قرار گیرند).

♻️ ابزارهای زبانی دیگری نیز هستند که کارکردی مشابه گیومه‌ی بدگمان‌ساز دارند. یکی از آنها عبارت «به‌اصطلاح» است که همه‌ی ما با آن آشناییم. برای مثال، چنین جملاتی برایتان آشنا نیستند؟

به‌اصطلاح حامیانِ به‌اصطلاح حقوق بشر که خود را به‌اصطلاح مدافع به‌اصطلاح دموکراسی می‌دانند از همه‌ی راه‌ها، از جمله روش‌های به‌اصطلاح بدون خشونت برای ایجادِ به‌اصطلاح آزادی در کشورهای به‌اصطلاح جهان سوم استفاده می‌کنند!

♻️ عبارت‌های «آنچه ... خواند» و «آنچه ... خوانده می‌شود» و «آنچه ...ها ... می‌خوانند» نیز همین کارکرد را دارند. برای مثال، رسانه‌های خارج از کشور، هنگام بیان دیدگاه‌های مسئولان ایران، فراوان از این ابزار استفاده می‌کنند. چند مثال:

وی آنچه را که توطئه‌ی آمریکا علیه ایران خواند محکوم کرد.
او مشکلات اقتصادی را ناشی از آنچه جنگ اقتصادی نامید توصیف کرد.
برخی از نمایندگان مجلس ایران خواستار جدی‌گرفتن آنچه اقتصادی مقاومتی نامیدند شدند.

✍🏻 مهدی خسروانی (با بهره‌گیری از کتاب «راهنمای تفکر نقادانه» نوشته‌ی کِمپ و باوِل

🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 پرسش از شرایط حساس کنونی

یکی از عبارت های پرکاربرد در بین دولتمردان ایران طی سال‌های اخیر "شرایط حساس کنونی" بوده است. در دوره‌های مختلف زمانی تاثیر این عبارت بر مردم و واکنش جامعه نسبت به آن متفاوت بوده است. امروز کار به جایی رسیده است که شرایط حساس کنونی در عرصه طنز هم خودنمایی می‌کند و دیگر صرفاً جنبه اماده باش و هشدار یا ترس و اضطراب را ندارد. با توجه به اینکه به نظر می‌رسد فاصله زمانی به کارگیری این عبارت کوتاه تر شده است، پرسش‌هایی را پیرامون "شرایط حساس کنونی" به شرح ذیل طرح کرده‌ام. مطمئناً می‌توان به تعداد این سوالات و عمق بخشیدن به آنها افزود. امید است آنها که این عبارت را به کار می برند خود را با این پرسش ها مواجه سازند:

۱. شرایط حساس کنونی به چه شرایطی اطلاق می شود؟
۲. در چه صورتی و چگونه شرایط عادی به شرایط حساس کنونی تبدیل می گردد؟
۳. چرا سال هاست ما در شرایط حساس کنونی به سر می‌بریم؟
۴. آیا وقوع شرایط حساس کنونیِ آتی قابل پیش بینی است؟
۵. چه برنامه ها و اقداماتی می توانست مانع از قرارگرفتن در شرایط حساس کنونی شود؟
۶. آیا بین شرایط حساس کنونیِ فعلی با شرایط حساس کنونیِ قبلی رابطه علّی و معلولی برقرار است؟
۷. وجوه اشتراک و افتراق شرایط حساس کنونی در طی ۴۰ سال اخیر چه بوده است؟
۸. عبور از شرایط حساس کنونی مشمول گذر زمان بوده است یا پاسخ مناسب به آنها داده ایم؟
۹. شرایط حساس کنونیِ فعلی حاصل از انباشتگی شرایط حساس کنونی قبلی نیست؟
۱۰. میزان موفقیت ما در عبور از شرایط حساس کنونی ارزیابی می شود؟
۱۱. اقداماتی که باعث شده اند از شرایط حساس کنونی به صورت موفقیت آمیز عبور کنیم چه بوده است؟
۱۲. حاکمیت و دولتمردان شرایط عادی را بر شرایط حساس کنونی ترجیح می‌دهند؟
۱۳. آیا قرار گرفتن در شرایط حساس کنونی خود خواسته بوده است؟
۱۴. دلایل داخلی و خارجی قرار گرفتن در شرایط حساس کنونی تحلیل شده است؟
۱۵. آیا سیاست های خارجی و استراتژی های داخلی ما متناسب با شرایط حساس کنونی بوده است؟
۱۶. آیا در شرایط حساس کنونی مکانیزم شفافی جهت محاسبه، ارزیابی و تامین منابع مالی برای مقابله وجود دارد؟
۱۷. درک جامعه از شرایط حساس کنونی با درک حاکمیت از آن، همسو است؟
۱۸. آیا بر سر قرار گرفتن در شرایط حساس کنونی، اجماع ملی حاصل شده یا صرفاً بخشی از حاکمیت و جامعه شرایط فعلی را شرایط حساس کنونی می دانند؟
۱۹. آیا جامعه الزامات زندگی در شرایط حساس کنونی را درک کرده است؟
۲۰. بین حاکمیت و جامعه برای درک شرایط حساس کنونی گفت‌وگو صورت می‌گیرد؟
۲۱. آیا گفت‌وگوها در شرایط حساس کنونی اثر بخش بوده و اقناع عمومی حاصل شده است؟
۲۲. آیا تاثیرات شرایط حساس کنونی بر سبک زندگی مردم، وضعیت روانی شهروندان، شاخص‌های اقتصادی، میزان فقر و بیکاری، شاخص اقتصادی و ... ارزیابی و تحلیل می شود؟
۲۳. کدام بخش های جامعه و صنعت از شرایط حساس کنونی بیشترین آسیب را می بینند؟
۲۴. آیا برنامه ای برای کاهش و جبران ضرر و زیانِ ناشی از شرایط حساس کنونی و پس از عبور از آن وجود دارد؟
۲۵. آیا ساختارها، قوانین، استراتژی ها و تاکتیک های عملیاتی؛ چابکی و انعطاف لازم برای شیفت از شرایط عادی به سمت شرایط حساس کنونی را دارند؟
۲۶. آیا وظایف، اختیارات، مسئولیت‌ها و پاسخگویی نهادهای حاکمیتی در شرایط حساس کنونی تبیین شده است؟
۲۷. آیا صلاحیت افراد موثر برای رویارویی با شرایط حساس کنونی؛ قبل، حین و بعد از آن شرایط ارزیابی می‌شود؟
۲۸. آیا گلوگاه های فساد در شرایط حساس کنونی شناسایی می شوند؟
۲۹. در شرایط حساس کنونی کدام نهادها می بایست بیشتر حمایت و تقویت شوند؟
۳۰. آیا در شرایط حساس کنونی تحدید حقوق شهروندی، آزادی بیان و رسانه ها لازم است؟

✍🏻 محمدرضا کدیور

🌐 کانال سنجشگرانه‌اندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
Forwarded from پارادوکس (mehdi khosravani)
💢 درباره‌ی زیاده‌خوانان!

✍🏻 آرتور شوپنهاور، ترجمه‌ی مهدی خسروانی

🌿 غالب دانشجويان و دانش آموختگان از هر نوع و با هر سن و سالي به‌دنبال جمع‌آوري اطلاعاتند نه كسب بينش. به اين مي‌نازند كه در مورد همه چيز اطلاعات دارند، در مورد سنگ‌ها، گياهان، جنگ‌ها، آزمايش‌ها و همه كتاب‌هاي موجود.

🌿 هرگز به خاطرشان خطور نمي‌كند كه اطلاعات تنها وسيله‌اي براي كسب بينش بوده و به خودي خود كم ارزش‌يابي ارزش است، اينكه آنچه انسان را فيلسوف مي‌كند شيوه انديشيدن اوست. وقتي وصف مظاهر دانش‌آموختگي و دانش خيره‌كننده آنان را مي‌شنوم گاه پيش خود مي‌گويم: واي كه اينها بايد چه اندك انديشيده‌باشند تا بتوانند چنين زياد بخوانند!

🌿 به راستي وقتي نقل مي‌شود كه پليني بزرگ پيوسته و در همه حال بر سر ميز، در سفر يا در وان حمام چيزي مي‌خواند يا برايش مي‌خواندند پرسشي ذهنم را به خود مشغول مي‌كند؛ آيا او خود چنان از انديشه بي‌بهره بود كه، همانند بيمار مسلولي كه براي فرار از مرگ شربتي را مصرف مي‌كند، مجبور بوده مدام انديشه‌هاي بيگانه را به ذهنش سرازير كند.

🌐 کانال «فلسفه و جز آن»:
🆔 @falsafe_etc
💢 با «زبان عاطفی» در استدلال چه کنیم؟

♻️ زبان دارای بار عاطفی زبانی است که در آن، به منظور تأثیرگذاری بر احساسات شنونده یا خواننده، از واژه‌هایی استفاده شده که بار عاطفی اضافی دارند. از سوی دیگر، خوش‌بیانی یعنی استفاده از زبانی که بار عاطفی آن (خصوصاً بار عاطفی منفی آن) عمداً کمتر از میزان مناسب است.

♻️ نه زبانِ دارای بار عاطفی و نه خوش‌بیانی، هیچ‌کدام در استدلال ایراد به حساب نمی‌آیند اما هر دو ممکن است برای پنهان کردن ایرادها مورد استفاده قرار گیرند. گاه برای سرپوش گذاشتن بر استدلال‌های بد به کار می‌روند؛ این امکان نیز وجود دارد که در پس واژه‌هایی که نویسنده انتخاب کرده استدلالی کاملاً معقول وجود داشته باشند.

♻️ بنابراین، باید واژه‌هایی را که ممکن است بار عاطفی را بیفزایند یا کاهش دهند تشخیص دهیم و آنها را به اصطلاح‌های خنثی یا استاندارد «برگردانیم».

📚 برگرفته از کتاب واضح اندیشیدن؛ راهنمای تفکر نقادانه، نوشته‌ی ژیل لوبلان، ترجمه‌ی مهدی خسروانی، در دست انتشار توسط نشر نو

🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
Forwarded from پارادوکس (mehdi khosravani)
💢 گفتمان و تحلیل گفتمان

🔰 گفتمان پاره‌ی به‌هم‌پیوسته‌ای از زبان است که در بر گیرنده‌ی بیش از یک جمله است: گفت‌وشنودها، روایت‌ها، استدلال‌ها، سخنرانی‌ها.

🔰 تحلیل گفتمان عبارت است از توصیف اجتماعی و زبانی هنجارهای حاکم بر فرآورده‌های یادشده (استدلال، گفت‌و شنود، و ...) و می‌تواند (در زبان‌شناسی سنجشگرانه) شامل تمرکز بر عامل‌های اجتماعی و سیاسی‌ای شود که صورت گفتمان را تعیین می‌کنند؛ برای نمونه، پیش‌فرض‌های پنهان درباره‌ی اینکه مخاطبان، به نژاد، جنسیت، یا طبقه‌ی معینی تعلق دارند.

✍🏻 #مهدی_خسروانی، ترجمه از «فرهنگ فلسفه آکسفورد»


🌐 کانال «فلسفه و جز آن»:
🆔 @falsafe_etc
💢 چاپلوسی کن تا کامروا شوی!

🔰 یکی از ترفندهای بسیار ساده، و در عین حال بسیار کارآمد، برای تأثیرگذاری بر مخاطب چاپلوسی است. به این نمونه‌ها دقت کنید:

▪️ «بسیار خوشبختم که در خدمت شما مردم هوشیار و همیشه در صحنه هستم؛ شما که مشکلات جامعه را به‌خوبی می‌شناسید و از بینشی عمیق به این مشکلات برخوردارید»
▪️ «مسلماً فرد هوشمندی مثل شما را نمی‌توان فریب داد»
▪️ «برای من چه سعادتی بالاتر از اینکه در محضر شما مردم قهرمان و هوشیار سخن بگویم»

🔰 مردم همواره از چاپلوسی استقبال می‌کنند. البته بعضی وقت‌ها باید جانب احتیاط را رعایت کنید و باظرافت عمل کنید، وگرنه مخاطب ممکن است شک کند که می‌خواهید فریبش بدهید.

🔰 معمولاً سیاستمداران را متخصص در این فن می‌دانند و واقعیت هم این است که بیشتر سیاستمداران فن چاپلوسی را در بالاترین سطح آموخته‌اند و در این کار حرفه‌ای‌اند، اما واقعیت مهم‌تر این است که به‌کارگیری این ترفند مختص سیاستمداران نیست. مردم عادی، فروشندگان، واعظان، و شاید حتی روشنفکران نیز فراوان به این شگرد متوسل می‌شوند.

🔰 مقصود کسانی که از فن چاپلوسی استفاده می‌کنند این است که نظر موافق مخاطبشان را به هر قیمت جلب کنند؛ بنابراین، هر کار بتوانند انجام می‌دهند تا مخاطبشان سپر بیندازد و از حالت هوشیارانه و تدافعی خارج شود و گرایشش به اندیشیدنِ سنجشگرانه درباره‌ی سخنان آنها به حداقل برسد.

📚 برگرفته از کتاب مغالطه‌های پرکاربرد، نوشته‌ی ریچارد پل و لیندا الدر، بازنویسی #مهدی_خسروانی، نشر نو


🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
#کوئیز
با پوزش، کوئیز به دلیل خطای تایپی تکرار می‌شود
کدام گزینه درباره‌ی ایهام (چندپهلویی) و ابهام درست است؟ (پاسخ با توجه به یکی از مطالب اخیر کانال)
Anonymous Quiz
7%
ابهام همان چندپهلویی است
10%
ابهام نوعی چندپهلویی است
67%
در چندپهلویی، عبارت، چند معنای مشخص دارد، اما در ابهام، عبارت، معنای مشخصی ندارد
16%
چندپهلویی نوعی ابهام است
Forwarded from پارادوکس (mehdi khosravani)
💢 به مناسبت درگذشت نجف دریابندری

✍🏻 اکبر معصوم‌بیگی

🌴 یکی از پرآوازه‌ترین نثرنویسان ما درگذشت. به عمد نوشتم "نثرنویس" و نه مترجم و نویسنده که به قول بزرگی دیگر در عالم ادبیات ما، "دریابندری است و نثرش".

🌴 دریابندری ترجمه را از زندان فرمانداری نظامی تهران، پیش از تشکیل سازمان جهنمی ساواک، آغاز کرد، از حول و حوش سال 32 تا 36. مترجمان از زندان آغاز کرده کم نداریم: ابراهیم یونسی، به آذین، فیروز شیروانلو، عبدالصمد خیرخواه، مجید امین مؤید و... روزی باید فهرستی از این مترجمان زبردست پرداخت. دریابندری از مترجمان و نویسندگانی است که برخلاف آن شوخی معروف گروچو مارکس:"من از هیج شروع کردم و در سایه سعی و تلاش شبانه روزی به قعر فقر و فاقه سقوط کردم!"

🌴 از پایه‌ای‌ترین و ابتدایی‌ترین عناصر ادبیات آغاز کرد٬ و به جایی رسید که به جرئت می‌توان گفت تحولی ماندنی در نثر فارسی پدیدآورد.
و اگرنه بزرگ‌ترین مترجم عصر حاضر ادبیات داستانی ما که به یکی از بزرگان ترجمه ما مبدل شد(کافی است چاپ نخست"وداع با اسلحه" همینگوی را با یک فاصله پنجاه و چند ساله با ترجمه داستان کوتاه مشهور همین نویسنده "آدمکش‌ها" مقایسه کنید تا عیار کار دستتان بیاید).

🌴 دریابندری مقاله نویس و جستار نویس برجسته‌ای هم بود. معمولاً اگر کتابی را ترجمه می‌کرد ترجمه را بی استثنا با مقدمه‌ای جامع و خواندنی و ماندنی همراه می‌کرد٬ و چندان در بند نوشتن مقدمه بود که گاه انتشار کتاب چندین سال به تعویق می افتاد.(نمونه اش "تاریخ انقلاب روسیه" نوشته ی ئی. ایچ. کار٬ که ترجمه فارسی آن پس از فروپاشی اتحاد شوروی منتشر شد) .

🌴 هیچ یک از ما مقدمه معروف دریابندری را بر "پیرمرد و دریا" از یاد نمی‌بریم. دریابندری در نثرنویسی پیرو صدیق٬ صادق و پیگیر محمد علی فروغی و عبدالله مستوفی بود٬ و به قول خودش اهل "به رقاصی واداشتن کلمات" نبود. گمان نداشت که چون رمان نویس یا شاعر نشده است باید دق دلش را سر آثار دیگران دربیاورد.

🌴 سبک شناس بود و اهل اعتدال در برگردان آثار دیگران. همه کوشش‌ را به کار می برد که لحن و هنجار نویسنده را چنان که باید و شاید از کار در بیاورد. به بهانه «آرکائیک نویسی" اهل ساختن «آثار باستانی» نبود. نمونه را می‌توان به "آنتیگونه"، "پیامبر"(خلیل جبران) و "بازمانده روز" اشاره کرد.

🌴 با همه تسلط بی چون و چرایی که به زبان و گفتار عامیانه داشت، هرگز از تسلط و احاطه خود "سوء استفاده" نکرد. "بیلی باتگیت" و "هاکلبری فین" نمونه‌های شاخص این روش کارند. در روان کردن متن (حتی متن‌های فلسفی) استادی بی رقیب بود، گرچه شاید بشود این ایراد را به او گرفت که برای قند عسل کردن فارسی و روان کردن متن، کار را به اصطلاح قدری «گِرد» می کرد.

🌴 دریابندری عضو کانون نویسندگان ایران بود و تا همین چند سال پیش اگر امکان می‌یافتیم که مجمع عمومی برگزار کنیم٬ همیشه برایش کارت دعوت می‌فرستادیم.

🌴 یاد نجف دریابندی گرامی که ما را از لذت خواندن ادبیات والا به بهترین نثرها بهرمند ساخت٬ و تسلیت به ادبیات مستقل ایران از بابت از دست دادن یکی از بزرگان بی بدیل خود.

🌐 کانال «فلسفه و جز آن»:
🆔 @falsafe_etc
سنجشگرانه اندیشی - تفکر نقادانه
کوئیز سنجشگرانه‌اندیشی

کدام یک از گزینه‌های زیر درباره‌ی مفهوم «مغالطه» درست است
خدمت دوستانی که در کوئیز سنجشگرانه‌اندیشی امشب (پست قبلی کانال) شرکت کرده‌اند یا می‌خواهند شرکت کنند عرض کنم که پاسخ تشریحی این کوئیز دوشنبه‌شب در کانال قرار خواهد گرفت
مهدی خسروانی

🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
Forwarded from پارادوکس (mehdi khosravani)
💢 بزرگ‌ترین مانع کشف حقیقت، ظاهر کاذب چیزها که ما را به خطا سوق می‌دهد نیست؛ ضعف قوه‌ی تعقل هم مانع مستقیمی در مسیر کشف حقیقت نیست. بزرگ‌ترین مانع، دیدگاه‌هایی است که قبل از مبادرت به کشف حقیقت داریم: پیش‌داوری‌های ما.
✍🏻 آرتور شوپنهاور

🌐 کانال «فلسفه و جز آن»:
🆔 @falsafe_etc
💢 توضیح درباره‌ی پاسخ کوئیز شماره‌ی دو

♻️ در کوئیز آخر کانال (اینجا )، از اعضا خواسته شد که بگویند کدام جمله درباره‌ی مغالطه درست است. با توجه به فراوانی پاسخ‌های نادرست و پرسش‌ها و ابهام‌های برخی از مخاطبان کانال، بهتر دیدم درباره‌ی گزینه‌ی درست و نیز دلیل نادرستی دیگر گزینه‌ها توضیح دهم.

1️⃣ گزینه‌ی 1 نادرست است، چون توسل به احساسات «تنها» راه مغالطه‌کردن نیست و از آنجا که این گزینه می‌گوید «مغالطه "فقط" یعنی توسل به احساسات برای منحرف کردن مخاطب» گزینه‌ی اول نادرست است.

2️⃣ گزینه‌ی 2 نیز نادرست است زیرا برخی افراد ممکن است حتی خودشان متوجه مغالطه‌آمیز بودن سخن خودشان نباشند و نادانسته مغالطه کنند. بنابراین، از آنجا که نمی‌توان کسی را به دلیل کارهای «نادانسته» و «غیرارادی» اش غیراخلاقی دانست، مغالطه‌کردن لزوماً دلیل بر غیراخلاقی بودن شخص نیست. این نکته را هم باید اضافه کرد که مغالطه، بعضی وقت‌ها، حتی در صورتی که دانسته و ارادی باشد، «ممکن است» اخلاقاً موجه باشد. برای مثال، اگر برای دور کردن یک انسان دیگر از تصمیمی تباه‌کننده، چاره‌ای جز مغالطه نباشد «ممکن است» (تأکید می‌کنم: ممکن است) مغالطه، از نظر اخلاقی موجه باشد.

3️⃣ گزینه‌ی 3 درست است، زیرا مغالطه یعنی «روش نادرست (یا نامطمئن) اندیشیدن یا استدلال»؛ اما چنین نیست که این روش «همواره» ما را به نتیجه‌ی نادرست برساند. برای مثال، «مغالطه‌ی موافق بد» را در نظر بگیرید.

مغالطه‌ی «موافق بد» یعنی اینکه از ویژگی‌های ناپسند طرفداران یک باور (یا برخی از طرفدارانش)، نتیجه بگیریم که خود آن باور نادرست است.

این روش استدلال، مغالطه است، چون بسیاری اوقات، ممکن است یکی از طرفداران یا پیشگامان یک دیدگاهِ درست (یا برخی از آنها یا حتی همه‌ی آنها) ویژگی‌ ناپسندی داشته باشد، اما این دلیل بر نادرستی آن باور نیست. با این حال، همین روش مغالطه‌آمیز ممکن است بعضی وقت‌ها ما را به نتیجه‌ی درست برساند. برای مثال، فرض کنید کسی چنین بگوید:
«هیتلر به برتری نژاد آریایی باور داشت. اما هیتلر فردی جنایتکار بود. پس باور به برتری نژاد آریایی نادرست است»
در اینجا، این شخص، از مغالطه‌ی «موافق بد» استفاده کرده و، بنابراین، روشش نادرست است، اما روش نادرست او، اتفاقاً، او را به نتیجه‌ی درست رهنمون ساخته است. با این حال، تغییری در نادرستی روش او ایجاد نمی‌شود.
اینکه ما یک روش استدلال را مغالطه می‌دانیم به این دلیل نیست که هیچ‌گاه ما را به نتیجه‌ی درست نمی‌رساند، بلکه به این دلیل است که مغالطه‌ «علی‌الاصول» روش«مطمئن»ی نیست و بسیاری اوقات ما را گمراه می‌سازد. از این جهت، مغالطه شبیه اتومبیلی است که پیچ‌های یکی از چرخ‌هایش ایراد دارد. شاید این اتومبیل ما را بدون هیچ مشکلی، از شهری به شهر دیگر (یا حتی از کشوری به کشور دیگر) منتقل کند؛ چنین چیزی غیرممکن نیست. اما استفاده از این اتومبیل «علی‌الاصول» کار درست و مطمئنی نیست، زیرا ممکن است حتی پیش از خروج از شهر موجب سانحه‌ای خطرناک شود.

4️⃣ گزینه‌ی 4 نیز نادرست است و دلیلش همان توضیحاتی است که درباره‌ی گزینه‌ی 3 دادیم. از آنجا که مغالطه «گاه» ما را به نتیجه‌ی درست می‌رساند، قاعدتاً این گزینه که مغالطه «همواره» به باطل می‌انجامد نادرست است.

✍🏻 #مهدی_خسروانی

🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
2024/09/27 17:19:19
Back to Top
HTML Embed Code: