اطلاعیه
ترم 4 کارگاه #تفکر_انتقادی، از نیمه ی آذرماه 1398 برگزار می گردد.
برای متقاضیان ترم 1 نیز امکان ثبت نام فراهم است.
علاقمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر، به آیدی زیر مراجعه کنند.
@sobhan_houshiyar
#کانون_دانشگاهیان_خراسان
@kanoonedaneshgahian
ترم 4 کارگاه #تفکر_انتقادی، از نیمه ی آذرماه 1398 برگزار می گردد.
برای متقاضیان ترم 1 نیز امکان ثبت نام فراهم است.
علاقمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر، به آیدی زیر مراجعه کنند.
@sobhan_houshiyar
#کانون_دانشگاهیان_خراسان
@kanoonedaneshgahian
💢 سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه) چیست؟
✴️ چند نمونه از تعریفهای سنجشگرانه اندیشی
📚 برگرفته از کتاب مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه
▫️ سنجشگرانهاندیشی مفهومی فلسفیست و لذا، مثل هر مفهوم فلسفی دیگر، تعریفهای گوناگونی از آن عرضه شده است؛ گرچه، اشتراکاتی میان این تعریفها مشاهده میشود. در این مطلب برخی از مهمترین تعریفهای سنجشگرانهاندیشی از صاحبنظران گوناگون این حوزه را میآوریم.
♻️ جان دیوئی:
بررسیِ فعالانه، مُجِدّانه[1]، و دقیقِ یک باور یا شکلِ مفروضی از معرفت، با توجه به مبانیای که پشتوانهی آن هستند و نتایجی که در پی دارد اندیشهی تأملگرانه را تشکیل میدهد. (Dewey, 1910, 6)
♻️ ادوارد گلیزر:
تواناییِ اندیشیدنِ سنجشگرانه، [آن گونه که در این کتاب فهمیده شده است]، شامل سه چیز میشود: (1) این نگرش که آماده باشیم مسئلهها و موضوعهایی را که در دامنهی تجربهی ما قرار می گیرند به نحو جدی و عمیق بررسی کنیم؛ (2) به روشهای استدلال و تحقیق منطقی شناخت داشته باشیم؛ و (3) در به کار بستنِ آن روشها مهارت داشته باشیم.
♻️ هروی سیگل:
هروی سیگل تصور خودش از سنجشگرانهاندیشی را در قالبِ ویژگیهای فردِ سنجشگرانهاندیش بیان میکند. وی این ویژگیها را در دو حیطه میگنجاند: حیطهی مهارتها و حیطهی ملکهها (آمادگیها). حیطهی مهارتها شاملِ «مؤلفهی ارزیابی دلیل» میشود و حیطهی ملکهها شاملِ «مولفهی نگرشِ سنجشگرانه». در خصوصِ «مؤلفهی ارزیابی دلیل» میگوید:
شخص سنجشگرانهاندیش باید بتواند دلیلها و قابلیتِ آنها برای توجیه باورها، مدعاها، و اعمال را به درستی ارزیابی کند. بنابراین، فردِ سنجشگرانهاندیش باید از اصول حاکم بر ارزیابی دلیل (هم اصولی که مختص یک موضوع خاص هستند و هم اصولی که ربطی به موضوع ندارند (اصول منطقی)) فهم خوبی داشته باشد و بتواند از فهم خودش بهره بگیرد. (Siegel, 1990, 38)
در خصوصِ «مؤلفهی نگرشِ سنجشگرانه» میگوید:
کسی که نگرش سنجشگرانه دارد، علاوه بر داشتن پارهای مهارتها، منشِ خاصی هم دارد: منشی که در پیِ دلیل است و در پی آن است که داوری و عمل را بر دلیل استوار سازد؛ منشی که بخشینگری و داوریِ دلبخواهی را رد میکند؛ منشی که به ارزشگذاری عینی شواهدِ ربطدار متعهد است و برای جنبههایی از سنجشگرانهاندیشی همچون صداقت فکری، ادای حق شواهد، ملاحظهی همدلانه و بیطرفانهی علائق و منافع، عینیت، و بیطرفی ارزش قائل است. (Ibid, 39)
♻️ ریچارد پُل (تعریف اول):
سنجشگرانهاندیشی آن طرزِ اندیشیدن دربارهی هر موضوع، محتوا، یا مسئله است که در آن فرد اندیشنده با زمامداریِ ماهرانهی ساختارهایی که جزء ذاتیِ اندیشیدن هستند و اعمال سنجههای فکری[2] بر آنها کیفیتِ اندیشیدنِ خودش را ارتقا میدهد. (Fisher, 2001, 5)
♻️ ریچارد پل (تعریف دوم و کلیتر):
اندیشیدن دربارهی اندیشیدن، به قصد ارتقای اندیشیدن
♻️ رابرت انیس:
سنجشگرانهاندیشی اندیشیدنِ معقول و بازتابی است که متمرکز است بر تصمیمگیری در این مورد که چه کاری را بکنیم یا چه چیزی را باور کنیم. (Ennis, 1996, xvii)
♻️ اسکرایون:
سنجشگرانهاندیشی عبارت است از ارزشگذاری و تفسیرِ ماهرانه و فعالانهی مشاهدات و ارتباطات ، اطلاعات و استدلالها. (Fisher, 2001, 10)
♻️ الک فیشر:
سنجشگرانهاندیشی نوعی اندیشیدن ارزشگذارانه است که هم سنجشگری و هم تفکر خلاقانه را شامل میشود و به طور خاص با کیفیتِ استدلالی که برای پشتیبانی یک باور یا عمل عرضه شده است سر و کار دارد. (Fisher, 2001, 13)
✴️ تهیهی اینترنتی کتاب
💠 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
🆔 @sanjeshgaraneh
✴️ چند نمونه از تعریفهای سنجشگرانه اندیشی
📚 برگرفته از کتاب مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه
▫️ سنجشگرانهاندیشی مفهومی فلسفیست و لذا، مثل هر مفهوم فلسفی دیگر، تعریفهای گوناگونی از آن عرضه شده است؛ گرچه، اشتراکاتی میان این تعریفها مشاهده میشود. در این مطلب برخی از مهمترین تعریفهای سنجشگرانهاندیشی از صاحبنظران گوناگون این حوزه را میآوریم.
♻️ جان دیوئی:
بررسیِ فعالانه، مُجِدّانه[1]، و دقیقِ یک باور یا شکلِ مفروضی از معرفت، با توجه به مبانیای که پشتوانهی آن هستند و نتایجی که در پی دارد اندیشهی تأملگرانه را تشکیل میدهد. (Dewey, 1910, 6)
♻️ ادوارد گلیزر:
تواناییِ اندیشیدنِ سنجشگرانه، [آن گونه که در این کتاب فهمیده شده است]، شامل سه چیز میشود: (1) این نگرش که آماده باشیم مسئلهها و موضوعهایی را که در دامنهی تجربهی ما قرار می گیرند به نحو جدی و عمیق بررسی کنیم؛ (2) به روشهای استدلال و تحقیق منطقی شناخت داشته باشیم؛ و (3) در به کار بستنِ آن روشها مهارت داشته باشیم.
♻️ هروی سیگل:
هروی سیگل تصور خودش از سنجشگرانهاندیشی را در قالبِ ویژگیهای فردِ سنجشگرانهاندیش بیان میکند. وی این ویژگیها را در دو حیطه میگنجاند: حیطهی مهارتها و حیطهی ملکهها (آمادگیها). حیطهی مهارتها شاملِ «مؤلفهی ارزیابی دلیل» میشود و حیطهی ملکهها شاملِ «مولفهی نگرشِ سنجشگرانه». در خصوصِ «مؤلفهی ارزیابی دلیل» میگوید:
شخص سنجشگرانهاندیش باید بتواند دلیلها و قابلیتِ آنها برای توجیه باورها، مدعاها، و اعمال را به درستی ارزیابی کند. بنابراین، فردِ سنجشگرانهاندیش باید از اصول حاکم بر ارزیابی دلیل (هم اصولی که مختص یک موضوع خاص هستند و هم اصولی که ربطی به موضوع ندارند (اصول منطقی)) فهم خوبی داشته باشد و بتواند از فهم خودش بهره بگیرد. (Siegel, 1990, 38)
در خصوصِ «مؤلفهی نگرشِ سنجشگرانه» میگوید:
کسی که نگرش سنجشگرانه دارد، علاوه بر داشتن پارهای مهارتها، منشِ خاصی هم دارد: منشی که در پیِ دلیل است و در پی آن است که داوری و عمل را بر دلیل استوار سازد؛ منشی که بخشینگری و داوریِ دلبخواهی را رد میکند؛ منشی که به ارزشگذاری عینی شواهدِ ربطدار متعهد است و برای جنبههایی از سنجشگرانهاندیشی همچون صداقت فکری، ادای حق شواهد، ملاحظهی همدلانه و بیطرفانهی علائق و منافع، عینیت، و بیطرفی ارزش قائل است. (Ibid, 39)
♻️ ریچارد پُل (تعریف اول):
سنجشگرانهاندیشی آن طرزِ اندیشیدن دربارهی هر موضوع، محتوا، یا مسئله است که در آن فرد اندیشنده با زمامداریِ ماهرانهی ساختارهایی که جزء ذاتیِ اندیشیدن هستند و اعمال سنجههای فکری[2] بر آنها کیفیتِ اندیشیدنِ خودش را ارتقا میدهد. (Fisher, 2001, 5)
♻️ ریچارد پل (تعریف دوم و کلیتر):
اندیشیدن دربارهی اندیشیدن، به قصد ارتقای اندیشیدن
♻️ رابرت انیس:
سنجشگرانهاندیشی اندیشیدنِ معقول و بازتابی است که متمرکز است بر تصمیمگیری در این مورد که چه کاری را بکنیم یا چه چیزی را باور کنیم. (Ennis, 1996, xvii)
♻️ اسکرایون:
سنجشگرانهاندیشی عبارت است از ارزشگذاری و تفسیرِ ماهرانه و فعالانهی مشاهدات و ارتباطات ، اطلاعات و استدلالها. (Fisher, 2001, 10)
♻️ الک فیشر:
سنجشگرانهاندیشی نوعی اندیشیدن ارزشگذارانه است که هم سنجشگری و هم تفکر خلاقانه را شامل میشود و به طور خاص با کیفیتِ استدلالی که برای پشتیبانی یک باور یا عمل عرضه شده است سر و کار دارد. (Fisher, 2001, 13)
✴️ تهیهی اینترنتی کتاب
💠 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
🆔 @sanjeshgaraneh
✴️ دموکراسی و رسانههای خبری
♻️ «هیچ کاری نامعقولتر از این نیست که به مردم قدرت بدهیم و اطلاعات را از آنها بگیریم؛ حال آنکه، در غیاب اطلاعات، قدرت مورد سوءاستفاده قرار میگیرد. مردمی که میخواهند حاکمِ خودشان باشند باید خود را به قدرتی که دانش در اختیارشان میگذارد مجهز کنند.
♻️ اگر حکومت مردمی وجود داشته باشد اما عموم مردم از اطلاعات، یا ابزار دستیابی به اطلاعات، محروم باشند چنین حکومتی صرفاً زمینهساز یک نمایش مضحک یا تراژدی، یا شاید هر دو، است.»
جِیمز مَدیسِن
📚 برگرفته از کتاب چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم
💠 تهیهی اینترنتی کتاب
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
♻️ «هیچ کاری نامعقولتر از این نیست که به مردم قدرت بدهیم و اطلاعات را از آنها بگیریم؛ حال آنکه، در غیاب اطلاعات، قدرت مورد سوءاستفاده قرار میگیرد. مردمی که میخواهند حاکمِ خودشان باشند باید خود را به قدرتی که دانش در اختیارشان میگذارد مجهز کنند.
♻️ اگر حکومت مردمی وجود داشته باشد اما عموم مردم از اطلاعات، یا ابزار دستیابی به اطلاعات، محروم باشند چنین حکومتی صرفاً زمینهساز یک نمایش مضحک یا تراژدی، یا شاید هر دو، است.»
جِیمز مَدیسِن
📚 برگرفته از کتاب چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم
💠 تهیهی اینترنتی کتاب
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
از فلسفه تا بعد
شبکه ای برای اندیشیدن - معرفی کتاب - فیلم - موسیقی بررسی اندیشه و ابزار فلسفیدن + .....
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/falsaafe/?igshid=11v6qeu60mba5&fbclid=IwAR08z5awvdDO1xfmoSGSsPhl45V3UIVtB9sKRK0RPgtKKhh7wrXSHtq-_dw
صفحهی فیسبوک:
https://www.facebook.com/Azfalsafetabaad/
کانال تلگرام:
https://www.tg-me.com/azfalsafetabaad
شبکه ای برای اندیشیدن - معرفی کتاب - فیلم - موسیقی بررسی اندیشه و ابزار فلسفیدن + .....
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/falsaafe/?igshid=11v6qeu60mba5&fbclid=IwAR08z5awvdDO1xfmoSGSsPhl45V3UIVtB9sKRK0RPgtKKhh7wrXSHtq-_dw
صفحهی فیسبوک:
https://www.facebook.com/Azfalsafetabaad/
کانال تلگرام:
https://www.tg-me.com/azfalsafetabaad
به نظر شما، چه رابطهای بین سنجشگرانهاندیشی و اخلاقی زیستن وجود دارد
Anonymous Poll
33%
به هر میزان که سنجشگرانه بیندیشیم اخلاقیتر میشویم
15%
رعایت کامل سنجشگرانه اندیشی تأثیر مثبت و رعایت ناقص آن تأثیر منفی دارد
4%
سنجشگرانه اندیشی در هر صورت تأثیر منفی بر اخلاقی زیستن دارد
35%
بستگی به تعریف ما از «اخلاقی زیستن» دارد
13%
هیچ یک از گزینهها نظر من را بیان نمیکند
Forwarded from BBCPersian
💢'مسأله شر' ایرانی؛ خدا کجا بود ...؟
گرچه مسأله شرّ در فلسفه و الهیّات اسلامی معاصر، به هر دلیل یا علّتی، چندان مسألهای محوری نبوده است با این حال تعداد پژوهشگران ایرانی یا ایرانیتباری که مسأله شرّ را جدّی گرفتهاند رو به افزایش است.
✍🏼یاسر میردامادی پژوهشگر فلسفه و دین، در یادداشتی برای صفحه ناظران با اشاره به انتشار کتابی درباره "مسئله شر" به زبان فارسی به "شر" در ادبیات دینی مسیحیت و یهودیت و اسلام پرداخته است.
https://bbc.in/37xT31c
@BBCPersian
گرچه مسأله شرّ در فلسفه و الهیّات اسلامی معاصر، به هر دلیل یا علّتی، چندان مسألهای محوری نبوده است با این حال تعداد پژوهشگران ایرانی یا ایرانیتباری که مسأله شرّ را جدّی گرفتهاند رو به افزایش است.
✍🏼یاسر میردامادی پژوهشگر فلسفه و دین، در یادداشتی برای صفحه ناظران با اشاره به انتشار کتابی درباره "مسئله شر" به زبان فارسی به "شر" در ادبیات دینی مسیحیت و یهودیت و اسلام پرداخته است.
https://bbc.in/37xT31c
@BBCPersian
BBC News فارسی
'مسأله شر' ایرانی؛ خدا کجا بود ...؟
گرچه مسأله شرّ در فلسفه و الهیّات اسلامی معاصر، به هر دلیل یا علّتی، چندان مسألهای محوری نبوده است با این حال تعداد پژوهشگران ایرانی یا ایرانیتباری که مسأله شرّ را جدّی گرفتهاند رو به افزایش است. اخیرا اثری به زبان فارسی در این باب منتشر شده است. این…
📚 معرفی کتاب
✴️ نام کتاب: باورهای عامیانه در ایران (به گزارش سیّاحان غربی)
✍️ نویسنده: حمیدرضا شعربافیان
💠 نشر: انتشارات محقق
↙️ روایتهای «قصهمحور» و «شاعرانهای» که در وصف تاریخ وجود دارد، نشان میدهد مسیر تاریخ به ویژه نوع شرقی آن را نمیتوان از حضور و تسخیر خرافهها، انگارههای مقدس، نیروهایمانا و سحر و جادو جدا دانست. باور به روح اسرارآمیز حاکم بر طبیعت، فتیشها، تابوها و مظاهر پرستش، همواره انسان را در برابر پرسشهای بیپاسخ هستی و نمیدانمهای بزرگ و کوچک محافظت کردهاست.
↙️ سرزمین ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده و از قرنها پیش، اعتقاد به آیینها و باورهای قصهمحور اما قدرتمند و بهجا آوردن «مناسک خرافی» بر تفکر و سبک زندگی عقلمدار و علممحور چیرگی دارد.
↙️ «رُولومِی»، روانشناس آمریکایی، نقش «قصهها» را در ساختهشدن هویت فردی و تاثیر کلانروایتها را در شکلگیری «هویت جمعی» و ساختهشدن فرهنگ یک ملت قابلتوجه و مهم ارزیابی میکند. بهعقیده وی خاصیت انسان این است، همواره جویای اسطوره و قراردادن تجربههای زندگی خود در قالب داستانهای معنادار باشد. این روایتها در صورت ثمربخشبودن میتوانند بر رشد، سازگاری و سلامت جمعی افراد تاثیر بگذارند.
↙️ قصههای خرافی و جادومحور، یکی از قالبهای کهن ایرانیها بوده، که با وجود بیثمر بودن آنها و نقش آسیبزایی که داشتهاند، تا اینجا و اکنون هم، ردپایشان تا زندگی شهری و صنعتی کشیده شدهاست.
↙️ هواداران این شیوه تفکر خرافه محور همواره انسانهایی بودهاند که از روی ترس، جهل، تقلید یا فرافکنی، اوهام خرافه را بهنتیجهگیریهای عقلانی از پدیدهها ترجیح میدادند. بهرغم پیشرفتهای روز افزون بشر و روشن شدن دلایل علمی رویدادهای طبیعی و انسانی، هنوز هم کم نیستند انسانهایی که از امکانات عصر مدرنیته استفاده میکنند، اما با آیینها و اصول خرافی که گاه نقدناپذیر و مقدس نیز میشوند، هویت پیدا کرده و از آنها به عنوان زِرهی برای مقابله با ترس و نمیدانمها کمک میگیرند.
↙️ سفرنامههای سیّاحان غربی حاوی روایتهایی است که از سبک زندگی شهودی، دلی، خرافهمحور و دور از هرگونه استدلال و نقد و تعقّل پیروی میکند.
↙️ این کتاب علاوهبر گردآوری حکایتهای جالب و گاه باورنکردنی از تاثیر سحر و جادو و باورهای خرافی در زندگی ایرانیها به بررسی زیرساختها و لایههای تشکیل دهنده تفکر خرافهمحور میپردازد.
↙️ نویسنده در فصلهای ابتدایی کتاب با دستهبندی انواع خرافات در میان ایرانیها و بررسی نقش هر کدام از آنها در فرهنگ ایرانی به آسیبشناسی این سبک از تفکر پرداخته و در بخشهای دیگر نیز علاوه بر این که خرافات را در مسیر تاریخ، ترسیم کرده به معرفی سیاحان غربی و گزارشهای آنها از باورهای عامیانه ایرانیها نیز گریز زدهاست.
▫️ مریم بهریان (دانشجوی دکترای روانشناسی)
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
✴️ نام کتاب: باورهای عامیانه در ایران (به گزارش سیّاحان غربی)
✍️ نویسنده: حمیدرضا شعربافیان
💠 نشر: انتشارات محقق
↙️ روایتهای «قصهمحور» و «شاعرانهای» که در وصف تاریخ وجود دارد، نشان میدهد مسیر تاریخ به ویژه نوع شرقی آن را نمیتوان از حضور و تسخیر خرافهها، انگارههای مقدس، نیروهایمانا و سحر و جادو جدا دانست. باور به روح اسرارآمیز حاکم بر طبیعت، فتیشها، تابوها و مظاهر پرستش، همواره انسان را در برابر پرسشهای بیپاسخ هستی و نمیدانمهای بزرگ و کوچک محافظت کردهاست.
↙️ سرزمین ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده و از قرنها پیش، اعتقاد به آیینها و باورهای قصهمحور اما قدرتمند و بهجا آوردن «مناسک خرافی» بر تفکر و سبک زندگی عقلمدار و علممحور چیرگی دارد.
↙️ «رُولومِی»، روانشناس آمریکایی، نقش «قصهها» را در ساختهشدن هویت فردی و تاثیر کلانروایتها را در شکلگیری «هویت جمعی» و ساختهشدن فرهنگ یک ملت قابلتوجه و مهم ارزیابی میکند. بهعقیده وی خاصیت انسان این است، همواره جویای اسطوره و قراردادن تجربههای زندگی خود در قالب داستانهای معنادار باشد. این روایتها در صورت ثمربخشبودن میتوانند بر رشد، سازگاری و سلامت جمعی افراد تاثیر بگذارند.
↙️ قصههای خرافی و جادومحور، یکی از قالبهای کهن ایرانیها بوده، که با وجود بیثمر بودن آنها و نقش آسیبزایی که داشتهاند، تا اینجا و اکنون هم، ردپایشان تا زندگی شهری و صنعتی کشیده شدهاست.
↙️ هواداران این شیوه تفکر خرافه محور همواره انسانهایی بودهاند که از روی ترس، جهل، تقلید یا فرافکنی، اوهام خرافه را بهنتیجهگیریهای عقلانی از پدیدهها ترجیح میدادند. بهرغم پیشرفتهای روز افزون بشر و روشن شدن دلایل علمی رویدادهای طبیعی و انسانی، هنوز هم کم نیستند انسانهایی که از امکانات عصر مدرنیته استفاده میکنند، اما با آیینها و اصول خرافی که گاه نقدناپذیر و مقدس نیز میشوند، هویت پیدا کرده و از آنها به عنوان زِرهی برای مقابله با ترس و نمیدانمها کمک میگیرند.
↙️ سفرنامههای سیّاحان غربی حاوی روایتهایی است که از سبک زندگی شهودی، دلی، خرافهمحور و دور از هرگونه استدلال و نقد و تعقّل پیروی میکند.
↙️ این کتاب علاوهبر گردآوری حکایتهای جالب و گاه باورنکردنی از تاثیر سحر و جادو و باورهای خرافی در زندگی ایرانیها به بررسی زیرساختها و لایههای تشکیل دهنده تفکر خرافهمحور میپردازد.
↙️ نویسنده در فصلهای ابتدایی کتاب با دستهبندی انواع خرافات در میان ایرانیها و بررسی نقش هر کدام از آنها در فرهنگ ایرانی به آسیبشناسی این سبک از تفکر پرداخته و در بخشهای دیگر نیز علاوه بر این که خرافات را در مسیر تاریخ، ترسیم کرده به معرفی سیاحان غربی و گزارشهای آنها از باورهای عامیانه ایرانیها نیز گریز زدهاست.
▫️ مریم بهریان (دانشجوی دکترای روانشناسی)
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
❇️ اهمیت سیاسی تفکر نقادانه
1️⃣ هیچ وضعیت سیاسیای در طول تاریخ پایدار نمانده و در آینده نیز نخواهد ماند؛ این یک قانون استثناناپذیر است؛ درست مثل اینکه «خورشید هیچگاه از مغرب طلوع نکرده و در آینده نیز نخواهد کرد». کم نبودهاند صاحبان قدرتی که (با چشمپوشی احمقانه از قانون فوق) میخواستهاند نوعی از وضعیتِ سیاسی (که از نظر خودشان مطلوب بوده است) را «ابدی» کنند. و البته سرانجام همهی آنان بر همگان آشکار است.
2️⃣ همهی پرسشی که دربارهی آیندهی سیاسی یک کشور (یا آیندهی سیاسی جهان) میتوان مطرح کرد، مربوط به «جهتگیری» دگرگونی سیاسی است. اینکه دگرگونیهای سیاسی باید به کدام سو برود و چگونه میتوان دگرگونیهای سیاسی را به آن سو سوق داد.
3️⃣ در بیشتر تحولات سیاسی بنیادین، مردم نقش اساسی را بازی میکنند؛ یا از طریق «کنش»شان، یا از طریق «بیکنشی»شان. حتی هنگامی که یک تحول سیاسی توسط دستهای توطئهگر پشت پرده هدایت میشود، بخشی از «نقشه»ی آن دستهای پشت پرده، ناگزیر، دستکاری یا شکل دادن به «اراده»ی مردم است. با این حال، غالباً کمترین سود و بیشترین زیان تحولات سیاسی نصیب مردم میشود.
4️⃣ هر قدر که نقش نیروهای ضدمردمی و قدرت فیزیکی آنها را در جهتدهی به تحولات سیاسی پررنگ بدانیم، باز باید بپذیریم که همیشه پای یک یا چند فریب بزرگ، مسخ عظیم، ربودن هشیاری، در کار است؛ فریب و مسخ و ربایشی دورانساز در بزنگاهی سرنوشتساز.
5️⃣ فریبها و مسخها و شیّادیها همواره با بهرهگیری از ویژگیها و عادتها و الگوهای ذهنیِ بیمارگونهی مخاطب امکانپذیر میشوند؛ ویژگیهایی همچون سادهلوحی، تعصب، دنبالهروی فکری، بزدلی فکری (ترس از نه گفتن)، تنبلی فکری، احساساتیگری، تعصب، استدلالگریزی و ... .
6️⃣ بسیاری از دانشهای بشری، خصوصاً دانشهای فلسفی، میتوانند به ریشهکن کردن این ویژگیها و ... کمک کنند اما هیچ یک از این دانشها، به اندازهی سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقّادانه)، به صورت «مستقیم» به سراغ این ویژگیها و الگوهای بیمارگونه نمیرود. سنجشگرانهاندیشی، به نظر من، چشم اسفندیار «فریب» را نشانه میرود.
سنجشگرانهاندیشی با تقویت روحیهی استدلالگرایی، توانمندسازی افراد در تشخیص مغالطهها و ترفندهای خطابی، و ایجاد فضیلتهایی همچون استقلال و پشتکار و شهامت فکری، و ... فریبدادن و مسخکردن افراد جامعه را دشوار میکند و اجازه نمیدهد اندیشه و ارادهی آنها در بزنگاههای سیاسی همچون موم در دست فریبکاران و شیادان باشد. به نظرم، همین کافیست تا سنجشگرانهاندیشی را نه فقط یک «علت مُعِدّه» بلکه یک ضرورت برای هر نوع تحول سیاسی مطلوب بدانیم.
✍️ مهدی خسروانی
↙️ اظهارنظر دربارهی مطلب
✅ برای مطالب بیشتر در زمینهی سنجشگرانه اندیشی با کانال سنجشگرانه اندیشی همراه باشید:
🆔 @sanjeshgaraneh
1️⃣ هیچ وضعیت سیاسیای در طول تاریخ پایدار نمانده و در آینده نیز نخواهد ماند؛ این یک قانون استثناناپذیر است؛ درست مثل اینکه «خورشید هیچگاه از مغرب طلوع نکرده و در آینده نیز نخواهد کرد». کم نبودهاند صاحبان قدرتی که (با چشمپوشی احمقانه از قانون فوق) میخواستهاند نوعی از وضعیتِ سیاسی (که از نظر خودشان مطلوب بوده است) را «ابدی» کنند. و البته سرانجام همهی آنان بر همگان آشکار است.
2️⃣ همهی پرسشی که دربارهی آیندهی سیاسی یک کشور (یا آیندهی سیاسی جهان) میتوان مطرح کرد، مربوط به «جهتگیری» دگرگونی سیاسی است. اینکه دگرگونیهای سیاسی باید به کدام سو برود و چگونه میتوان دگرگونیهای سیاسی را به آن سو سوق داد.
3️⃣ در بیشتر تحولات سیاسی بنیادین، مردم نقش اساسی را بازی میکنند؛ یا از طریق «کنش»شان، یا از طریق «بیکنشی»شان. حتی هنگامی که یک تحول سیاسی توسط دستهای توطئهگر پشت پرده هدایت میشود، بخشی از «نقشه»ی آن دستهای پشت پرده، ناگزیر، دستکاری یا شکل دادن به «اراده»ی مردم است. با این حال، غالباً کمترین سود و بیشترین زیان تحولات سیاسی نصیب مردم میشود.
4️⃣ هر قدر که نقش نیروهای ضدمردمی و قدرت فیزیکی آنها را در جهتدهی به تحولات سیاسی پررنگ بدانیم، باز باید بپذیریم که همیشه پای یک یا چند فریب بزرگ، مسخ عظیم، ربودن هشیاری، در کار است؛ فریب و مسخ و ربایشی دورانساز در بزنگاهی سرنوشتساز.
5️⃣ فریبها و مسخها و شیّادیها همواره با بهرهگیری از ویژگیها و عادتها و الگوهای ذهنیِ بیمارگونهی مخاطب امکانپذیر میشوند؛ ویژگیهایی همچون سادهلوحی، تعصب، دنبالهروی فکری، بزدلی فکری (ترس از نه گفتن)، تنبلی فکری، احساساتیگری، تعصب، استدلالگریزی و ... .
6️⃣ بسیاری از دانشهای بشری، خصوصاً دانشهای فلسفی، میتوانند به ریشهکن کردن این ویژگیها و ... کمک کنند اما هیچ یک از این دانشها، به اندازهی سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقّادانه)، به صورت «مستقیم» به سراغ این ویژگیها و الگوهای بیمارگونه نمیرود. سنجشگرانهاندیشی، به نظر من، چشم اسفندیار «فریب» را نشانه میرود.
سنجشگرانهاندیشی با تقویت روحیهی استدلالگرایی، توانمندسازی افراد در تشخیص مغالطهها و ترفندهای خطابی، و ایجاد فضیلتهایی همچون استقلال و پشتکار و شهامت فکری، و ... فریبدادن و مسخکردن افراد جامعه را دشوار میکند و اجازه نمیدهد اندیشه و ارادهی آنها در بزنگاههای سیاسی همچون موم در دست فریبکاران و شیادان باشد. به نظرم، همین کافیست تا سنجشگرانهاندیشی را نه فقط یک «علت مُعِدّه» بلکه یک ضرورت برای هر نوع تحول سیاسی مطلوب بدانیم.
✍️ مهدی خسروانی
↙️ اظهارنظر دربارهی مطلب
✅ برای مطالب بیشتر در زمینهی سنجشگرانه اندیشی با کانال سنجشگرانه اندیشی همراه باشید:
🆔 @sanjeshgaraneh
سنجشگرانه اندیشی - تفکر نقادانه pinned «❇️ اهمیت سیاسی تفکر نقادانه 1️⃣ هیچ وضعیت سیاسیای در طول تاریخ پایدار نمانده و در آینده نیز نخواهد ماند؛ این یک قانون استثناناپذیر است؛ درست مثل اینکه «خورشید هیچگاه از مغرب طلوع نکرده و در آینده نیز نخواهد کرد». کم نبودهاند صاحبان قدرتی که (با چشمپوشی…»
آیا با مطلب پینشده در کانال با عنوان «اهمیت سیاسی تفکر نقادانه» "در مجموع" موافقید؟
نظر مشروح خود را میتوانید در گروه «سنجشگرانه اندیشی» بیان کنید. لینک گروه: https://www.tg-me.com/sanjeshgaraaneh
نظر مشروح خود را میتوانید در گروه «سنجشگرانه اندیشی» بیان کنید. لینک گروه: https://www.tg-me.com/sanjeshgaraaneh
Anonymous Poll
79%
بله
10%
خیر
10%
با نتیجهگیری موافقم اما با بخشهایی از استدلال موافق نیستم
#تعریف – سلسله نوشتار - بخش 10
ارتباط بحث «تعریف» با سنجشگرانه اندیشی
💢 تعریف قراردادی
◼️ پس از معرفی مختصر چهار نوع تعریف - تعریف گزارشی (یا واژهنامهای)، تعریف اشاری، تعریف ترادفی، و تعریف دقتبخش - در این بخش از مبحث تعریف، یکی دیگر از انواع تعریف را که بسیار پرکاربرد است به صورت مفصلتر توضیح میدهم: تعریف قرار دادی.
✴️ «تعریف قراردادی» چیست و چه مزیتی دارد؟
✴️ در تعریفهای قراردادی، معنای واژه برای دستیابی به هدف خاصی تثبیت یا پالایش میشود.
▫️ همواره میبینیم که نویسندگان (بهویژه نویسندگان خوب) اصطلاحهایی را که به کار میبرند تعریف میکنند. گاه، نویسندگان اصطلاحها را در معنایی متفاوت با معنای روزمرهشان به کار میبرند؛ معمولاً معنای مورد نظر نویسندهها دقیقتر از معنای روزمرة واژههاست.
▫️ در تمرینهای فصل 9 از کتاب واضح اندیشیدن به پژوهشی اشاره شده است که این گونه آغاز میشود:
هدف این پژوهش کسب اطلاعات دربارة پراکندگی و جابجایی فصلی بچهـشاهماهیها (شاهماهیهایی که به بلوغ جنسی نرسیدهاند؛ شاهماهیهای زیر سه سال) در جنوب خلیج سنت لارنس بود.
◼️ کسانی که این پژوهش را انجام دادهاند، «بچهـشاهماهی» را این گونه تعریف میکنند: شاهماهیای که به بلوغ جنسی نرسیده است؛ شاهماهیِ زیر سه سال.
▫️ آنها، با این تعریف، حیطة پژوهش خود را مشخص میکنند. به این ترتیب، پژوهشگران میدانند که دربارة کدام گروه از شاهماهیها اطلاعات جمع کنند. این احتمال نیز وجود دارد که بسیاری از خوانندگان هیچ تصور روشنی از معنای «بچه» در عبارت «بچهـشاهماهی» نداشته باشند؛ این تعریف مشخص میکند که کدام یک از شاهماهیها باید بچهـشاهماهی به حساب بیایند.
♻️ استفاده از تعریفهای قراردادی در نگارش مقاله دو مزیت بزرگ دارد:
▫️ مزیت نخست اینکه تعریفهای قراردادی به شما کمک میکنند تا حدود موضوع مقاله (یا موضوعی که در زندگی شخصیتان به آن میپردازید) را مشخص کنید. مزیت دوم اینکه تعریفهای قراردادی انتظارهای خوانندگان مقاله را جهتدهی میکنند و، در نتیجه، خوانندگان استدلالهای ما را همان طور که مد نظر خودمان است میفهمند.
▫️ غالباً در اسناد حقوقی و دولتی با تعریفهای قراردادی دقیقی مواجه میشویم. یکی از این تعریفها که معمولاً در کاتالوگهای دانشگاهها و دانشکدهها میبینیم تعریف حقوقی «دانشجو»ست. در بسیاری موردها، تعریفِ عرضه شده چیزی شبیه به این است:
دانشجو کسی است که در یک، یا بیشتر از یک، درس متعارف ثبت نام کرده است.
♻️ اهمیت این تعریف قراردادی در چیست؟ خیلی ساده: معنایی که این تعریف به اصطلاحِ «دانشجو» میدهد مهم است زیرا فقط کسانی که با این تعریف دانشجو محسوب شوند میتوانند از کمکهزینه استفاده کنند. وضعیت برخی از دانشجویان به گونهای است که اگر کمکهزینه دریافت نکنند نمیتوانند تحصیلاتشان را به پایان برسانند.
✍️ مهدی خسروانی
📚 منبع اصلی: کتاب واضح اندیشیدن
📚 برای آگاهی از سایر منابع، اینجا را ببینید.
❗️ برای خواندن مطالب قبلی دربارهی تعریف روی #تعریف کلیک کنید.
↙️ خلاصهی مباحث قبلی دربارهی تعریف (شمارهی 1 تا 8)
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
ارتباط بحث «تعریف» با سنجشگرانه اندیشی
💢 تعریف قراردادی
◼️ پس از معرفی مختصر چهار نوع تعریف - تعریف گزارشی (یا واژهنامهای)، تعریف اشاری، تعریف ترادفی، و تعریف دقتبخش - در این بخش از مبحث تعریف، یکی دیگر از انواع تعریف را که بسیار پرکاربرد است به صورت مفصلتر توضیح میدهم: تعریف قرار دادی.
✴️ «تعریف قراردادی» چیست و چه مزیتی دارد؟
✴️ در تعریفهای قراردادی، معنای واژه برای دستیابی به هدف خاصی تثبیت یا پالایش میشود.
▫️ همواره میبینیم که نویسندگان (بهویژه نویسندگان خوب) اصطلاحهایی را که به کار میبرند تعریف میکنند. گاه، نویسندگان اصطلاحها را در معنایی متفاوت با معنای روزمرهشان به کار میبرند؛ معمولاً معنای مورد نظر نویسندهها دقیقتر از معنای روزمرة واژههاست.
▫️ در تمرینهای فصل 9 از کتاب واضح اندیشیدن به پژوهشی اشاره شده است که این گونه آغاز میشود:
هدف این پژوهش کسب اطلاعات دربارة پراکندگی و جابجایی فصلی بچهـشاهماهیها (شاهماهیهایی که به بلوغ جنسی نرسیدهاند؛ شاهماهیهای زیر سه سال) در جنوب خلیج سنت لارنس بود.
◼️ کسانی که این پژوهش را انجام دادهاند، «بچهـشاهماهی» را این گونه تعریف میکنند: شاهماهیای که به بلوغ جنسی نرسیده است؛ شاهماهیِ زیر سه سال.
▫️ آنها، با این تعریف، حیطة پژوهش خود را مشخص میکنند. به این ترتیب، پژوهشگران میدانند که دربارة کدام گروه از شاهماهیها اطلاعات جمع کنند. این احتمال نیز وجود دارد که بسیاری از خوانندگان هیچ تصور روشنی از معنای «بچه» در عبارت «بچهـشاهماهی» نداشته باشند؛ این تعریف مشخص میکند که کدام یک از شاهماهیها باید بچهـشاهماهی به حساب بیایند.
♻️ استفاده از تعریفهای قراردادی در نگارش مقاله دو مزیت بزرگ دارد:
▫️ مزیت نخست اینکه تعریفهای قراردادی به شما کمک میکنند تا حدود موضوع مقاله (یا موضوعی که در زندگی شخصیتان به آن میپردازید) را مشخص کنید. مزیت دوم اینکه تعریفهای قراردادی انتظارهای خوانندگان مقاله را جهتدهی میکنند و، در نتیجه، خوانندگان استدلالهای ما را همان طور که مد نظر خودمان است میفهمند.
▫️ غالباً در اسناد حقوقی و دولتی با تعریفهای قراردادی دقیقی مواجه میشویم. یکی از این تعریفها که معمولاً در کاتالوگهای دانشگاهها و دانشکدهها میبینیم تعریف حقوقی «دانشجو»ست. در بسیاری موردها، تعریفِ عرضه شده چیزی شبیه به این است:
دانشجو کسی است که در یک، یا بیشتر از یک، درس متعارف ثبت نام کرده است.
♻️ اهمیت این تعریف قراردادی در چیست؟ خیلی ساده: معنایی که این تعریف به اصطلاحِ «دانشجو» میدهد مهم است زیرا فقط کسانی که با این تعریف دانشجو محسوب شوند میتوانند از کمکهزینه استفاده کنند. وضعیت برخی از دانشجویان به گونهای است که اگر کمکهزینه دریافت نکنند نمیتوانند تحصیلاتشان را به پایان برسانند.
✍️ مهدی خسروانی
📚 منبع اصلی: کتاب واضح اندیشیدن
📚 برای آگاهی از سایر منابع، اینجا را ببینید.
❗️ برای خواندن مطالب قبلی دربارهی تعریف روی #تعریف کلیک کنید.
↙️ خلاصهی مباحث قبلی دربارهی تعریف (شمارهی 1 تا 8)
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
Forwarded from سنجشگرانه اندیشی - تفکر نقادانه (mehdi khosravani)
❇️ اهمیت سیاسی تفکر نقادانه
1️⃣ هیچ وضعیت سیاسیای در طول تاریخ پایدار نمانده و در آینده نیز نخواهد ماند؛ این یک قانون استثناناپذیر است؛ درست مثل اینکه «خورشید هیچگاه از مغرب طلوع نکرده و در آینده نیز نخواهد کرد». کم نبودهاند صاحبان قدرتی که (با چشمپوشی احمقانه از قانون فوق) میخواستهاند نوعی از وضعیتِ سیاسی (که از نظر خودشان مطلوب بوده است) را «ابدی» کنند. و البته سرانجام همهی آنان بر همگان آشکار است.
2️⃣ همهی پرسشی که دربارهی آیندهی سیاسی یک کشور (یا آیندهی سیاسی جهان) میتوان مطرح کرد، مربوط به «جهتگیری» دگرگونی سیاسی است. اینکه دگرگونیهای سیاسی باید به کدام سو برود و چگونه میتوان دگرگونیهای سیاسی را به آن سو سوق داد.
3️⃣ در بیشتر تحولات سیاسی بنیادین، مردم نقش اساسی را بازی میکنند؛ یا از طریق «کنش»شان، یا از طریق «بیکنشی»شان. حتی هنگامی که یک تحول سیاسی توسط دستهای توطئهگر پشت پرده هدایت میشود، بخشی از «نقشه»ی آن دستهای پشت پرده، ناگزیر، دستکاری یا شکل دادن به «اراده»ی مردم است. با این حال، غالباً کمترین سود و بیشترین زیان تحولات سیاسی نصیب مردم میشود.
4️⃣ هر قدر که نقش نیروهای ضدمردمی و قدرت فیزیکی آنها را در جهتدهی به تحولات سیاسی پررنگ بدانیم، باز باید بپذیریم که همیشه پای یک یا چند فریب بزرگ، مسخ عظیم، ربودن هشیاری، در کار است؛ فریب و مسخ و ربایشی دورانساز در بزنگاهی سرنوشتساز.
5️⃣ فریبها و مسخها و شیّادیها همواره با بهرهگیری از ویژگیها و عادتها و الگوهای ذهنیِ بیمارگونهی مخاطب امکانپذیر میشوند؛ ویژگیهایی همچون سادهلوحی، تعصب، دنبالهروی فکری، بزدلی فکری (ترس از نه گفتن)، تنبلی فکری، احساساتیگری، تعصب، استدلالگریزی و ... .
6️⃣ بسیاری از دانشهای بشری، خصوصاً دانشهای فلسفی، میتوانند به ریشهکن کردن این ویژگیها و ... کمک کنند اما هیچ یک از این دانشها، به اندازهی سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقّادانه)، به صورت «مستقیم» به سراغ این ویژگیها و الگوهای بیمارگونه نمیرود. سنجشگرانهاندیشی، به نظر من، چشم اسفندیار «فریب» را نشانه میرود.
سنجشگرانهاندیشی با تقویت روحیهی استدلالگرایی، توانمندسازی افراد در تشخیص مغالطهها و ترفندهای خطابی، و ایجاد فضیلتهایی همچون استقلال و پشتکار و شهامت فکری، و ... فریبدادن و مسخکردن افراد جامعه را دشوار میکند و اجازه نمیدهد اندیشه و ارادهی آنها در بزنگاههای سیاسی همچون موم در دست فریبکاران و شیادان باشد. به نظرم، همین کافیست تا سنجشگرانهاندیشی را نه فقط یک «علت مُعِدّه» بلکه یک ضرورت برای هر نوع تحول سیاسی مطلوب بدانیم.
✍️ مهدی خسروانی
↙️ اظهارنظر دربارهی مطلب
✅ برای مطالب بیشتر در زمینهی سنجشگرانه اندیشی با کانال سنجشگرانه اندیشی همراه باشید:
🆔 @sanjeshgaraneh
1️⃣ هیچ وضعیت سیاسیای در طول تاریخ پایدار نمانده و در آینده نیز نخواهد ماند؛ این یک قانون استثناناپذیر است؛ درست مثل اینکه «خورشید هیچگاه از مغرب طلوع نکرده و در آینده نیز نخواهد کرد». کم نبودهاند صاحبان قدرتی که (با چشمپوشی احمقانه از قانون فوق) میخواستهاند نوعی از وضعیتِ سیاسی (که از نظر خودشان مطلوب بوده است) را «ابدی» کنند. و البته سرانجام همهی آنان بر همگان آشکار است.
2️⃣ همهی پرسشی که دربارهی آیندهی سیاسی یک کشور (یا آیندهی سیاسی جهان) میتوان مطرح کرد، مربوط به «جهتگیری» دگرگونی سیاسی است. اینکه دگرگونیهای سیاسی باید به کدام سو برود و چگونه میتوان دگرگونیهای سیاسی را به آن سو سوق داد.
3️⃣ در بیشتر تحولات سیاسی بنیادین، مردم نقش اساسی را بازی میکنند؛ یا از طریق «کنش»شان، یا از طریق «بیکنشی»شان. حتی هنگامی که یک تحول سیاسی توسط دستهای توطئهگر پشت پرده هدایت میشود، بخشی از «نقشه»ی آن دستهای پشت پرده، ناگزیر، دستکاری یا شکل دادن به «اراده»ی مردم است. با این حال، غالباً کمترین سود و بیشترین زیان تحولات سیاسی نصیب مردم میشود.
4️⃣ هر قدر که نقش نیروهای ضدمردمی و قدرت فیزیکی آنها را در جهتدهی به تحولات سیاسی پررنگ بدانیم، باز باید بپذیریم که همیشه پای یک یا چند فریب بزرگ، مسخ عظیم، ربودن هشیاری، در کار است؛ فریب و مسخ و ربایشی دورانساز در بزنگاهی سرنوشتساز.
5️⃣ فریبها و مسخها و شیّادیها همواره با بهرهگیری از ویژگیها و عادتها و الگوهای ذهنیِ بیمارگونهی مخاطب امکانپذیر میشوند؛ ویژگیهایی همچون سادهلوحی، تعصب، دنبالهروی فکری، بزدلی فکری (ترس از نه گفتن)، تنبلی فکری، احساساتیگری، تعصب، استدلالگریزی و ... .
6️⃣ بسیاری از دانشهای بشری، خصوصاً دانشهای فلسفی، میتوانند به ریشهکن کردن این ویژگیها و ... کمک کنند اما هیچ یک از این دانشها، به اندازهی سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقّادانه)، به صورت «مستقیم» به سراغ این ویژگیها و الگوهای بیمارگونه نمیرود. سنجشگرانهاندیشی، به نظر من، چشم اسفندیار «فریب» را نشانه میرود.
سنجشگرانهاندیشی با تقویت روحیهی استدلالگرایی، توانمندسازی افراد در تشخیص مغالطهها و ترفندهای خطابی، و ایجاد فضیلتهایی همچون استقلال و پشتکار و شهامت فکری، و ... فریبدادن و مسخکردن افراد جامعه را دشوار میکند و اجازه نمیدهد اندیشه و ارادهی آنها در بزنگاههای سیاسی همچون موم در دست فریبکاران و شیادان باشد. به نظرم، همین کافیست تا سنجشگرانهاندیشی را نه فقط یک «علت مُعِدّه» بلکه یک ضرورت برای هر نوع تحول سیاسی مطلوب بدانیم.
✍️ مهدی خسروانی
↙️ اظهارنظر دربارهی مطلب
✅ برای مطالب بیشتر در زمینهی سنجشگرانه اندیشی با کانال سنجشگرانه اندیشی همراه باشید:
🆔 @sanjeshgaraneh
Forwarded from سنجشگرانه اندیشی - تفکر نقادانه (mehdi khosravani)
آیا با مطلب پینشده در کانال با عنوان «اهمیت سیاسی تفکر نقادانه» "در مجموع" موافقید؟
نظر مشروح خود را میتوانید در گروه «سنجشگرانه اندیشی» بیان کنید. لینک گروه: https://www.tg-me.com/sanjeshgaraaneh
نظر مشروح خود را میتوانید در گروه «سنجشگرانه اندیشی» بیان کنید. لینک گروه: https://www.tg-me.com/sanjeshgaraaneh
Anonymous Poll
79%
بله
10%
خیر
10%
با نتیجهگیری موافقم اما با بخشهایی از استدلال موافق نیستم
FAFKH/0704/Taboo/Demise of families
آیا نهاد «خانواده» پاسخگوی نیازهای انسان امروز هست؟
روش بحث مهمانان برنامه به نظرم ایرادهایی دارد، ولی مسئلهی انتخابشده مسئلهی مهمی است.
میشود گوشدادنش را پیشنهاد کرد.
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
روش بحث مهمانان برنامه به نظرم ایرادهایی دارد، ولی مسئلهی انتخابشده مسئلهی مهمی است.
میشود گوشدادنش را پیشنهاد کرد.
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 انگاشتهی فرهنگی چیست؟
♻️ انگاشتههای فرهنگی باورهای ارزیابینشده (و غالباً ناآشکار)ی هستند که به سبب فرهنگپذیری در شخص پدید میآیند.
♻️ ما انسانها در جامعه رشد میکنیم؛ در نتیجه، ارزشها، باورها، کردارها، و نظرگاه جامعهمان را ناآگاهانه میپذیریم. هر یک از این ارزشها و ... ریشه در انگاشتههای فراوان دارند. ما گمان میکنیم که امور را «آنچنان که هستند» ادراک میکنیم نه «آنچنان که از یک چشمانداز فرهنگی به نظر میرسند»؛ غافل از آنکه ادراک، دریافت، اندیشیدن، و تجربهکردنِ ما در چارچوب انگاشتههایی که به ذهنمان راه دادهایم انجام میشوند.
♻️اینکه از انگاشتههای فرهنگیمان آگاه شویم، به نحوی که بتوانیم آنها را سنجشگرانه وارسی کنیم، یکی از جنبههای حیاتی سنجشگرانهاندیشی است.
📚 برگرفته از کتاب چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
♻️ انگاشتههای فرهنگی باورهای ارزیابینشده (و غالباً ناآشکار)ی هستند که به سبب فرهنگپذیری در شخص پدید میآیند.
♻️ ما انسانها در جامعه رشد میکنیم؛ در نتیجه، ارزشها، باورها، کردارها، و نظرگاه جامعهمان را ناآگاهانه میپذیریم. هر یک از این ارزشها و ... ریشه در انگاشتههای فراوان دارند. ما گمان میکنیم که امور را «آنچنان که هستند» ادراک میکنیم نه «آنچنان که از یک چشمانداز فرهنگی به نظر میرسند»؛ غافل از آنکه ادراک، دریافت، اندیشیدن، و تجربهکردنِ ما در چارچوب انگاشتههایی که به ذهنمان راه دادهایم انجام میشوند.
♻️اینکه از انگاشتههای فرهنگیمان آگاه شویم، به نحوی که بتوانیم آنها را سنجشگرانه وارسی کنیم، یکی از جنبههای حیاتی سنجشگرانهاندیشی است.
📚 برگرفته از کتاب چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
❓ مُدواژه چیست؟
✍🏼 مهدی خسروانی
✔️ مدواژه، چنانکه از نامش پیداست، به واژهها یا عبارتهایی گفته میشود که مُدند (توی بورساند؛ سر زبانها افتادهاند؛ داغاند) و به سببِ معنای ضمنی غنیشان قدرت خطابی بالایی دارند.
✔️ مثالی میزنیم. در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال 2008، واژهی «تغییر» به مُدواژه تبدیل شد. در آن سال، رأیدهندگان آمریکایی که از برخی سیاستهای جورج بوش و جمهوریخواهان رضایت نداشتند مایل به حاکمیت نوع جدیدی از سیاست در کشورشان بودند. دموکراتها، با سوارشدن روی این موج، کوشیدند نامزد خودشان را نامزد «تغییر» معرفی کنند.
✔️ به این ترتیب، واژهی «تغییر»، که در شرایط عادی واژهای عادی محسوب میشد، در آن بافتار (یعنی در بافتار انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال 2008 و در شرایطی که میل به تغییر در جامعه زیاد بود) به یک مُدواژه تبدیل شد.
✔️ چنانکه میبینید مدواژه بودن یا نبودن یک واژه یا عبارت کاملاً به بافتار آن بستگی دارد؛ ممکن است در یک بافتار کاربرد مدواژهای داشته باشد، اما در بافتارهای دیگر چنین نباشد.
✔️ مدواژهها معمولاً بسیار تحریککنندهاند و به همین علت رامکردنشان دشوار است. درست همان طور که یک گلولهی داغ را نمیتوان در دست گرفت و با آسودگی بررسی کرد، مُدواژههای داغ را هم نمیتوان بهآسانی بررسی کرد؛ وارسی دقیقشان و واکنش منطقی به آنها کار دشواری است؛ خصوصاً که معنایشان دقیقاً مشخص نمیشود و صرفاً به تأثیر خطابی آنها تکیه میشود.
✔️ برای تحلیل سنجشگرانهی سخنی که حاوی مُدواژه است باید ابتدا آن را بازنویسی و مُدواژهها را از آن حذف کنیم.
📚 با استفاده از کتاب «راهنمای تفکر نقادانه» نوشتهی تریسی باول و گری کمپ
🌐 کانال «سنجشگرانهاندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
✍🏼 مهدی خسروانی
✔️ مدواژه، چنانکه از نامش پیداست، به واژهها یا عبارتهایی گفته میشود که مُدند (توی بورساند؛ سر زبانها افتادهاند؛ داغاند) و به سببِ معنای ضمنی غنیشان قدرت خطابی بالایی دارند.
✔️ مثالی میزنیم. در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال 2008، واژهی «تغییر» به مُدواژه تبدیل شد. در آن سال، رأیدهندگان آمریکایی که از برخی سیاستهای جورج بوش و جمهوریخواهان رضایت نداشتند مایل به حاکمیت نوع جدیدی از سیاست در کشورشان بودند. دموکراتها، با سوارشدن روی این موج، کوشیدند نامزد خودشان را نامزد «تغییر» معرفی کنند.
✔️ به این ترتیب، واژهی «تغییر»، که در شرایط عادی واژهای عادی محسوب میشد، در آن بافتار (یعنی در بافتار انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال 2008 و در شرایطی که میل به تغییر در جامعه زیاد بود) به یک مُدواژه تبدیل شد.
✔️ چنانکه میبینید مدواژه بودن یا نبودن یک واژه یا عبارت کاملاً به بافتار آن بستگی دارد؛ ممکن است در یک بافتار کاربرد مدواژهای داشته باشد، اما در بافتارهای دیگر چنین نباشد.
✔️ مدواژهها معمولاً بسیار تحریککنندهاند و به همین علت رامکردنشان دشوار است. درست همان طور که یک گلولهی داغ را نمیتوان در دست گرفت و با آسودگی بررسی کرد، مُدواژههای داغ را هم نمیتوان بهآسانی بررسی کرد؛ وارسی دقیقشان و واکنش منطقی به آنها کار دشواری است؛ خصوصاً که معنایشان دقیقاً مشخص نمیشود و صرفاً به تأثیر خطابی آنها تکیه میشود.
✔️ برای تحلیل سنجشگرانهی سخنی که حاوی مُدواژه است باید ابتدا آن را بازنویسی و مُدواژهها را از آن حذف کنیم.
📚 با استفاده از کتاب «راهنمای تفکر نقادانه» نوشتهی تریسی باول و گری کمپ
🌐 کانال «سنجشگرانهاندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 سخنی با پدرها، مادرها، و آموزگاران
✴️ «کاش بعضی چیزها را پیش از آنکه بهای سنگینی برایش بپردازم میفهمیدم».
♻️ بیشتر ماها یک جایی در زندگیمان جملهی بالا را پیش خودمان گفتهایم و آرزو کردهایم که ای کاش بعضی چیزها را زودتر یاد میگرفتیم و منتظر نمیماندیم که آموزگار «تجربه» آنها را به ما بیاموزد؛ زیرا همهی ما میدانیم که آموزگار تجربه هیچ چیزی را ارزان به کسی یاد نمیدهد.
♻️ اشتباهکردن و زمینخوردن بخشی از زندگی است و هیچ کس نیست که در زندگیاش اشتباه نکرده باشد. چه بخواهیم چه نخواهیم، فرزندان ما هم باید وارد زندگی شوند و زندگی را بیازمایند و حتی بعضی وقتها اشتباه کنند تا آموختنیها را بیاموزند. اما آیا نمیتوان کاری کرد که در این مسیر خطاهای کمتری مرتکب شوند و تا حد امکان از خطاهای خانمانسوز و جبرانناپذیر دور بمانند؟ بله. دانش سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه) به بچهها، و نیز به ما بزرگترها، یاد میدهد که بهتر فکر کنیم و خطاهای فکری کمتری مرتکب شویم.
♻️ بهترین زمان برای آغاز آموزش تفکر نقادانه به بچهها سن کودکی و نوجوانی است، زیرا موجب میشود که اندیشیدنِ نقادانه، به عنوان یک عادت ارزشمند، در ذهن و شخصیتشان رسوخ کند.
♻️ هدف کتاب «تفکر نقادانه برای کودکان» کمک به بچهها برای شروع یادگیری سنجشگرانهاندیشی است. ولی از آنجا که خودآموزیِ سنجشگرانهاندیشی برای بچهها بسیار دشوار است، لازم است که، هنگام مطالعهی کتاب «تفکر نقادانه برای کودکان» والدین و آموزگاران را در کنار خودشان داشته باشند و از یاری آنها بهرهمند شوند. اما واقعیت این است که خود آموزگاران و والدین نیز در اینجا نیاز به راهنمایی دارند. کتاب راهنمای معلم برای برآوردهکردن همین نیاز نوشته شده است؛ یعنی شما را راهنمایی میکند تا در استفادهی هر چه بهتر از کتاب «تفکر نقادانه برای کودکان» به بچهها کمک کنید.
♻️ این کتاب و کتاب تفکر نقادانه برای کودکان بر اساس دو کتاب از لیندا الدر به نگارش در آمدهاند. در کشور ما، آموزش سنجشگرانهاندیشی (خصوصاً به کودکان) پیشینهی چندانی ندارد، اما ایدهها و فعالیتهایی که در این کتاب میبینید قبلاً توسط معلمان در کشور آمریکا آزموده شدهاند. لیندا الدر، بر اساس تجربهی شخصیاش، میگوید که دانشآموزان دورهی ابتدایی اشتیاق فراوانی برای شرکت در فعالیتهای مربوط به یادگیری سنجشگرانهاندیشی نشان میدهند:
♻️ دریافتهام که وقتی بچهها را تحریک به کار فکری میکنیم به طور طبیعی مجذوب آن میشوند (البته در صورتی که فعالیت فکریِ مناسبی طراحی کرده باشیم و بچهها احساس کنند قادر به انجامدادن آن هستند). اما، عجیب اینکه، ما معلمان معمولاً قابلیت کودکان برای سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه) و یادگیری آن را دست کم میگیریم.
♻️ با این حال، با توجه به تفاوتهای فرهنگی و آموزشی میان جامعهی ما و جامعهی آمریکا، ممکن است خواندن کتابی مثل تفکر نقادانه برای کودکان و انجام فعالیتهایی که در کتاب راهنمای معلم پیشنهاد میشوند برای بچههای ما دشوارتر باشد. اما حتی در این صورت، میارزد که برای غلبه بر دشواریهای آموزش سنجشگرانهاندیشی به بچهها بکوشیم.
📚 برگرفته از کتاب «تفکر نقادانه برای کودکان (راهنمای معلم)»، نوشتهی مهدی خسروانی، با بهرهگیری از کتابی با همین عنوان از لیندا الدر، در مرحلهی بازخوانی، ناشر: نشر نو
🌐 کانال «سنجشگرانهاندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
✴️ «کاش بعضی چیزها را پیش از آنکه بهای سنگینی برایش بپردازم میفهمیدم».
♻️ بیشتر ماها یک جایی در زندگیمان جملهی بالا را پیش خودمان گفتهایم و آرزو کردهایم که ای کاش بعضی چیزها را زودتر یاد میگرفتیم و منتظر نمیماندیم که آموزگار «تجربه» آنها را به ما بیاموزد؛ زیرا همهی ما میدانیم که آموزگار تجربه هیچ چیزی را ارزان به کسی یاد نمیدهد.
♻️ اشتباهکردن و زمینخوردن بخشی از زندگی است و هیچ کس نیست که در زندگیاش اشتباه نکرده باشد. چه بخواهیم چه نخواهیم، فرزندان ما هم باید وارد زندگی شوند و زندگی را بیازمایند و حتی بعضی وقتها اشتباه کنند تا آموختنیها را بیاموزند. اما آیا نمیتوان کاری کرد که در این مسیر خطاهای کمتری مرتکب شوند و تا حد امکان از خطاهای خانمانسوز و جبرانناپذیر دور بمانند؟ بله. دانش سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه) به بچهها، و نیز به ما بزرگترها، یاد میدهد که بهتر فکر کنیم و خطاهای فکری کمتری مرتکب شویم.
♻️ بهترین زمان برای آغاز آموزش تفکر نقادانه به بچهها سن کودکی و نوجوانی است، زیرا موجب میشود که اندیشیدنِ نقادانه، به عنوان یک عادت ارزشمند، در ذهن و شخصیتشان رسوخ کند.
♻️ هدف کتاب «تفکر نقادانه برای کودکان» کمک به بچهها برای شروع یادگیری سنجشگرانهاندیشی است. ولی از آنجا که خودآموزیِ سنجشگرانهاندیشی برای بچهها بسیار دشوار است، لازم است که، هنگام مطالعهی کتاب «تفکر نقادانه برای کودکان» والدین و آموزگاران را در کنار خودشان داشته باشند و از یاری آنها بهرهمند شوند. اما واقعیت این است که خود آموزگاران و والدین نیز در اینجا نیاز به راهنمایی دارند. کتاب راهنمای معلم برای برآوردهکردن همین نیاز نوشته شده است؛ یعنی شما را راهنمایی میکند تا در استفادهی هر چه بهتر از کتاب «تفکر نقادانه برای کودکان» به بچهها کمک کنید.
♻️ این کتاب و کتاب تفکر نقادانه برای کودکان بر اساس دو کتاب از لیندا الدر به نگارش در آمدهاند. در کشور ما، آموزش سنجشگرانهاندیشی (خصوصاً به کودکان) پیشینهی چندانی ندارد، اما ایدهها و فعالیتهایی که در این کتاب میبینید قبلاً توسط معلمان در کشور آمریکا آزموده شدهاند. لیندا الدر، بر اساس تجربهی شخصیاش، میگوید که دانشآموزان دورهی ابتدایی اشتیاق فراوانی برای شرکت در فعالیتهای مربوط به یادگیری سنجشگرانهاندیشی نشان میدهند:
♻️ دریافتهام که وقتی بچهها را تحریک به کار فکری میکنیم به طور طبیعی مجذوب آن میشوند (البته در صورتی که فعالیت فکریِ مناسبی طراحی کرده باشیم و بچهها احساس کنند قادر به انجامدادن آن هستند). اما، عجیب اینکه، ما معلمان معمولاً قابلیت کودکان برای سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه) و یادگیری آن را دست کم میگیریم.
♻️ با این حال، با توجه به تفاوتهای فرهنگی و آموزشی میان جامعهی ما و جامعهی آمریکا، ممکن است خواندن کتابی مثل تفکر نقادانه برای کودکان و انجام فعالیتهایی که در کتاب راهنمای معلم پیشنهاد میشوند برای بچههای ما دشوارتر باشد. اما حتی در این صورت، میارزد که برای غلبه بر دشواریهای آموزش سنجشگرانهاندیشی به بچهها بکوشیم.
📚 برگرفته از کتاب «تفکر نقادانه برای کودکان (راهنمای معلم)»، نوشتهی مهدی خسروانی، با بهرهگیری از کتابی با همین عنوان از لیندا الدر، در مرحلهی بازخوانی، ناشر: نشر نو
🌐 کانال «سنجشگرانهاندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 آیا «خوشبیانی» همیشه خوب است؟
♻️ خوشبیانی یعنی قرار دادن تعبیری خوشایند یا خنثی به جای تعبیری با درـبرـداشتهای منفی برای پنهان کردن بار عاطفی موجه یا سرپوش گذاشتن بر آن. خوشبیانیهای به کار رفته در استدلال ممکن است موجب خلط مبحث شوند و نگذارند به آسانی تشخیص دهیم که مقدمهها دلیلهای خوبی برای نتیجه هستند یا نه.
♻️ نمونة زیر (مثال 13) را در نظر بگیرید. یک شرکت سهامی میخواهد بسیاری از کارکنانش را اخراج کند. سخنگوی شرکت میگوید:
ما داریم دگرگونیهای هیجانانگیزی را در شعبة خودمان در اشتوتگارت ایجاد میکنیم تا کارایی مؤسسه را افزایش دهیم. این فقط بخشی از تلاش ما برای پاسخگوییِ بیشتر در برابر سهامدارانمان است.
♻️ اظهارهای حاویِ خوشبیانی لزوماً کاذب نیستند. در این نمونه، بهآسانی میتوان حدس زد که هزینههای تولید بالا رفته است و برای آنکه فعالیت شرکت همچنان بصرفه باشد چارهای نیست جز اینکه افزایش هزینة تولید در جایی دیگر جبران شود. ممکن است اخراج کارکنان واقعاً کارایی را افزایش دهد و حتی ممکن است دگرگونیها واقعاً هیجانانگیز باشند. اما شرکت باید این را هم در نظر داشته باشد که، از نظر بسیاری از مردم، اخراج کارکنان پیامدهای اجتماعی و اقتصادی ویرانگری برای منطقة اشتوتگارت دارد و، بنابراین، سخنگوی شرکت در اظهارش بر این واقعیت که کارکنان مؤسسه اخراج شدهاند سرپوش گذاشته است.
♻️ اگر مثال [13] را بخوانید یا بشنوید، نمیفهمید که دو هزار نفر شغل خودشان را از دست دادهاند.
♻️ برخی معتقدند که کارفرمایان بزرگ در برابر کسانی که استخدام کردهاند و منطقهای که در آن واقع شدهاند مسئولیت اخلاقی دارند. برخی دیگر معتقدند که شرکتهای سهامی فقط کارگزار اقتصادیاند، نه کارگزار اخلاقی. روشن است که هر یک از دو طرف باید برای دیدگاه خود استدلال بیاورد.
♻️ اما، تا وقتی که موضوع روشن نشود هیچیک از دو طرف نمیتواند استدلالی اقامه کنند؛ و کارکرد اصلیِ خوشبیانی نیز همین است که نگذارد موضوع روشن شود. به این ترتیب، سخنگوی شرکت، با شیوة بیانش، دگرگونیهای صورت گرفته را تحولی مطلقاً مثبت جلوه میدهد و از نقد و بحثی که ممکن است به دنبال داشته باشد جلوگیری میکند.
📚 برگرفته از کتاب «واضح اندیشیدن»، نوشتهی ژیل لوبلان، ترجمهی مهدی خسروانی، چاپ دوم در دست انتشار توسط نشر نو
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
♻️ خوشبیانی یعنی قرار دادن تعبیری خوشایند یا خنثی به جای تعبیری با درـبرـداشتهای منفی برای پنهان کردن بار عاطفی موجه یا سرپوش گذاشتن بر آن. خوشبیانیهای به کار رفته در استدلال ممکن است موجب خلط مبحث شوند و نگذارند به آسانی تشخیص دهیم که مقدمهها دلیلهای خوبی برای نتیجه هستند یا نه.
♻️ نمونة زیر (مثال 13) را در نظر بگیرید. یک شرکت سهامی میخواهد بسیاری از کارکنانش را اخراج کند. سخنگوی شرکت میگوید:
ما داریم دگرگونیهای هیجانانگیزی را در شعبة خودمان در اشتوتگارت ایجاد میکنیم تا کارایی مؤسسه را افزایش دهیم. این فقط بخشی از تلاش ما برای پاسخگوییِ بیشتر در برابر سهامدارانمان است.
♻️ اظهارهای حاویِ خوشبیانی لزوماً کاذب نیستند. در این نمونه، بهآسانی میتوان حدس زد که هزینههای تولید بالا رفته است و برای آنکه فعالیت شرکت همچنان بصرفه باشد چارهای نیست جز اینکه افزایش هزینة تولید در جایی دیگر جبران شود. ممکن است اخراج کارکنان واقعاً کارایی را افزایش دهد و حتی ممکن است دگرگونیها واقعاً هیجانانگیز باشند. اما شرکت باید این را هم در نظر داشته باشد که، از نظر بسیاری از مردم، اخراج کارکنان پیامدهای اجتماعی و اقتصادی ویرانگری برای منطقة اشتوتگارت دارد و، بنابراین، سخنگوی شرکت در اظهارش بر این واقعیت که کارکنان مؤسسه اخراج شدهاند سرپوش گذاشته است.
♻️ اگر مثال [13] را بخوانید یا بشنوید، نمیفهمید که دو هزار نفر شغل خودشان را از دست دادهاند.
♻️ برخی معتقدند که کارفرمایان بزرگ در برابر کسانی که استخدام کردهاند و منطقهای که در آن واقع شدهاند مسئولیت اخلاقی دارند. برخی دیگر معتقدند که شرکتهای سهامی فقط کارگزار اقتصادیاند، نه کارگزار اخلاقی. روشن است که هر یک از دو طرف باید برای دیدگاه خود استدلال بیاورد.
♻️ اما، تا وقتی که موضوع روشن نشود هیچیک از دو طرف نمیتواند استدلالی اقامه کنند؛ و کارکرد اصلیِ خوشبیانی نیز همین است که نگذارد موضوع روشن شود. به این ترتیب، سخنگوی شرکت، با شیوة بیانش، دگرگونیهای صورت گرفته را تحولی مطلقاً مثبت جلوه میدهد و از نقد و بحثی که ممکن است به دنبال داشته باشد جلوگیری میکند.
📚 برگرفته از کتاب «واضح اندیشیدن»، نوشتهی ژیل لوبلان، ترجمهی مهدی خسروانی، چاپ دوم در دست انتشار توسط نشر نو
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 ترور سلیمانی و ترور ما یکدیگر را
✍️ فهیم عطار
بزرگترین خوبی باندپیچی بودن دست آدم این است که خیلی نمیتواند چیزی بنویسد. درست مثل آدم وراجی که دندانش را بکشد و نتواند حرف بزند. اینها همه موهبت است. آدم مجبور میشود بیشتر بخواند و گوش دهد. دقیقا همین اتفاقی که سه روز پیش افتاد. رئیسجمهور یک کشور، مقام نظامی کشور دیگری را در کشور سومی کشته است. همین یک خط آنقدر پیچیدگی دارد که آدم عاقل، قبل از هر اظهار نظری باید یک هفته فکر کند تا بفهمد چی شد که اینطوری شد؟
اما ما یک دقیقه هم فکر نکردیم. شدیم چند دستهی کاملا مقابل. چشمهایمان را بستیم و چاک دهانمان را باز کردیم و هر چه را که بلد نبودیم ریختیم روی دایره. ماجرا شده مثل مسابقهی طنابکشی که قرار نیست به هیچ تفاهمی برسد. فقط همه زور میزنند تا برنده بشوند و عنوان برنده را بگیرند. ما بازوهای قوی و زبان اغواگر و قانع کنندهای داریم که افتاده در خدمت احساساتمان و نه دانشمان. الگوی عقیدههایمان شده احساساتمان. تقصیر ما هم نیست. منبع درستی نداریم. تنها منبع حرفهایمان رسانه است. آمریکا بر اساس فاکس و ایران براساس فارس. همان که شاعر میگوید: اخبار، اخبار را میگوید تا خبرها را پنهان کند. فکرهایمان را تعلیم میدهند.
شدهایم مثل نجات غریقی که نجات غریق بودن بلد نیست. منتظریم یکی توی آب فریاد بزند. سراسیمه و بدون فکر میپریم تو آب و سوار موج احساسات میشویم. فکر هم نمیکنیم که نجات دادن لزوما تخصص ما نیست. موجسواری و شلوغکاری هیچ فایدهای ندارد.
شدیم مثل یک تفنگ پر از فشنگ که ضامنش زنگ زده است و با هر نسیمی بدون هدف شلیک میکند. اینکه یکی را با این وضعیت کشتهاند نه شادی دارد و نه غم. صرفا ترس دارد.
نهایتا نتیجهی همهی این اتفاقات شده عشق و نفرت و تعصب کور، بابت بیدانشیمان. چند نفر از ما با اطمینان میتواند شرایط پیچیدهی امروز را علمی و با ادله تشریح کند بدون اینکه از احساساتش کمک بگیرد؟ انگار کسی بخواهد از ظاهر یک پردازشگر کامپیوتر، کارکرد آن را توضیح بدهد. تنفر از جنگ هم ترسناکتر است. جنگ تاریخ شروع و پایان دارد. اما تنفر انتها ندارد.
زحمت فکر کردن را سپردهایم دست دیگران و فقط وظیفه دندان نشان دادن را به عهده گرفتهایم. کاش حرف زدن کنتور داشت. کاش هر کسی برای هر حرفی مجبور بود مثل مقالههای علمی، منبع و مرجعش را هم بنویسد. شاید اینطوری کمتر حرف میزدیم. بیشتر گوش میدادیم. کمتر متنفر میشدیم. بیشتر فکر میکردیم. کم هزینهترین راهکار خارج شدن از بحران، فکر کردن است. هیچ سیاستمدار وهیچ رسانهای بیغرض نیست. هیچ کجای دنیا.
تنفر و عشق کور، ترسناکترین خصلت ماست.
#فهیم_عطار
@fahimattar
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
✍️ فهیم عطار
بزرگترین خوبی باندپیچی بودن دست آدم این است که خیلی نمیتواند چیزی بنویسد. درست مثل آدم وراجی که دندانش را بکشد و نتواند حرف بزند. اینها همه موهبت است. آدم مجبور میشود بیشتر بخواند و گوش دهد. دقیقا همین اتفاقی که سه روز پیش افتاد. رئیسجمهور یک کشور، مقام نظامی کشور دیگری را در کشور سومی کشته است. همین یک خط آنقدر پیچیدگی دارد که آدم عاقل، قبل از هر اظهار نظری باید یک هفته فکر کند تا بفهمد چی شد که اینطوری شد؟
اما ما یک دقیقه هم فکر نکردیم. شدیم چند دستهی کاملا مقابل. چشمهایمان را بستیم و چاک دهانمان را باز کردیم و هر چه را که بلد نبودیم ریختیم روی دایره. ماجرا شده مثل مسابقهی طنابکشی که قرار نیست به هیچ تفاهمی برسد. فقط همه زور میزنند تا برنده بشوند و عنوان برنده را بگیرند. ما بازوهای قوی و زبان اغواگر و قانع کنندهای داریم که افتاده در خدمت احساساتمان و نه دانشمان. الگوی عقیدههایمان شده احساساتمان. تقصیر ما هم نیست. منبع درستی نداریم. تنها منبع حرفهایمان رسانه است. آمریکا بر اساس فاکس و ایران براساس فارس. همان که شاعر میگوید: اخبار، اخبار را میگوید تا خبرها را پنهان کند. فکرهایمان را تعلیم میدهند.
شدهایم مثل نجات غریقی که نجات غریق بودن بلد نیست. منتظریم یکی توی آب فریاد بزند. سراسیمه و بدون فکر میپریم تو آب و سوار موج احساسات میشویم. فکر هم نمیکنیم که نجات دادن لزوما تخصص ما نیست. موجسواری و شلوغکاری هیچ فایدهای ندارد.
شدیم مثل یک تفنگ پر از فشنگ که ضامنش زنگ زده است و با هر نسیمی بدون هدف شلیک میکند. اینکه یکی را با این وضعیت کشتهاند نه شادی دارد و نه غم. صرفا ترس دارد.
نهایتا نتیجهی همهی این اتفاقات شده عشق و نفرت و تعصب کور، بابت بیدانشیمان. چند نفر از ما با اطمینان میتواند شرایط پیچیدهی امروز را علمی و با ادله تشریح کند بدون اینکه از احساساتش کمک بگیرد؟ انگار کسی بخواهد از ظاهر یک پردازشگر کامپیوتر، کارکرد آن را توضیح بدهد. تنفر از جنگ هم ترسناکتر است. جنگ تاریخ شروع و پایان دارد. اما تنفر انتها ندارد.
زحمت فکر کردن را سپردهایم دست دیگران و فقط وظیفه دندان نشان دادن را به عهده گرفتهایم. کاش حرف زدن کنتور داشت. کاش هر کسی برای هر حرفی مجبور بود مثل مقالههای علمی، منبع و مرجعش را هم بنویسد. شاید اینطوری کمتر حرف میزدیم. بیشتر گوش میدادیم. کمتر متنفر میشدیم. بیشتر فکر میکردیم. کم هزینهترین راهکار خارج شدن از بحران، فکر کردن است. هیچ سیاستمدار وهیچ رسانهای بیغرض نیست. هیچ کجای دنیا.
تنفر و عشق کور، ترسناکترین خصلت ماست.
#فهیم_عطار
@fahimattar
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
در شش روز اخیر موضوعهای بحثانگیز متعددی در بین ایرانیان مطرح شدند. چه میزان از اظهار نظرهایی که در این روزها مشاهده کردید عاری از زبان هیجانی و مبتنی بر استدلال بودند (فارغ از آنکه با «نتیجهگیری» آن استدلال موافق بوده باشید یا خیر).
Anonymous Poll
12%
اکثریت بزرگی از اظهارنظرها
7%
تقریباً اکثریت اظهارنظرها
5%
تقریباً نیمی از اظهارنظرها
7%
اقلیت قابلتوجهی از اظهارنظرها
54%
اقلیت کوچکی از اظهارنظرها
15%
هیچیک از اظهارنظرها