🖌پیشداوری چیست؟
🔸 پیشداوری عقیدهای است که افراد برمیگزینند بدون اینکه برای آن دلیل مناسبی داشته باشند یا دلیلهای له و علیه آن را بررسی کرده باشند. واژهی «پیشداوری» بعضی وقتها به معنایی گستردهتر نیز به کار میرود؛ در این حالت، منظور از آن هر دیدگاه ناخوشایندی است، خواه کسی که آن دیدگاه را برگزیده شواهد پشتوانهی آن را وارسی کرده یا نکرده باشد؛ ولی باید یادآور شد که این کاربرد اصطلاح «پیشداوری» معنای آن را سست میکند.
برای مثال، اگر فردی را پیش از این به اتهام حمله به پلیس نزد قاضی برده باشند، دفعهی بعد که او را به همین اتهام نزد او میبرند ممکن است دفاعیات او را بیطرفانه گوش نکند. ممکن است پیشاپیش حکم کرده باشد که متهم گناهکار است. فردی که میخواهد از بین چند نامزد یکی را برای شغلی برگزیند ممکن است به این دلیل که با یکی از آنها همدانشکدهای بوده به نفع او پیشداوری کند؛ با اینکه همدانشکدهای بودن معیاری نیست که با تصدی شغل یادشده ارتباطی داشته باشد. به عبارت دیگر، فرد استخدامکننده پیشاپیش و بدون اینکه هیچ یک از شواهد مربوط به استخدام را بررسی کرده باشد، قضاوت کرده است که نامزد همدانشکدهایاش مناسبترین برای سمت مورد نظر است. یک صاحبخانه ممکن است صرفاً به این دلیل که زمانی یک مستأجر دانشجو بدون پرداختن اجاره، خانه را ترک کرده، در مورد همهی دانشجویان پیشداوری منفی داشته باشد. در این مورد، همانند بسیاری از مواردِ پیشداوری جنسی یا نژادی، با تمام یک گروه از افراد چنان برخورد میشود که گویی خصوصیات مشترک دارند، حال آنکه واضح است که همسانی قابل توجهی میان اعضای آن گروه وجود ندارد (بخش «تعمیم نسنجیده» کتاب نیز دربارهی همین موضوع است).
سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه) با پیشداوری ناسازگار است. همهی ما در بسیاری از موضوعات آلوده به پیشداوری هستیم، اما با وارسی شواهد و استدلالهای له و علیه عقایدی که دربارهی یک موضوع وجود دارند، میتوان برخی از این پیشداوریها را حذف کرد. عقل انسان در معرض خطاست و بیشتر ما تمایل شدیدی داریم که حتی وقتی علیه برخی باورهایمان شاهد وجود دارد به آنها بچسبیم (بنگرید به بخش «آرزوییاندیشی» کتاب)؛ اما حتی اگر اندکی از پیشداوریهایمان را کنار بگذاریم میتوانیم جهانی بهتر داشته باشیم.
🔸 برگرفته از کتاب «اندیشیدن؛ گام نخست در تفکر نقادانه»
نویسنده: نایجل واربرتن
مترجم: مهدی خسروانی
🔸 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
🔸 پیشداوری عقیدهای است که افراد برمیگزینند بدون اینکه برای آن دلیل مناسبی داشته باشند یا دلیلهای له و علیه آن را بررسی کرده باشند. واژهی «پیشداوری» بعضی وقتها به معنایی گستردهتر نیز به کار میرود؛ در این حالت، منظور از آن هر دیدگاه ناخوشایندی است، خواه کسی که آن دیدگاه را برگزیده شواهد پشتوانهی آن را وارسی کرده یا نکرده باشد؛ ولی باید یادآور شد که این کاربرد اصطلاح «پیشداوری» معنای آن را سست میکند.
برای مثال، اگر فردی را پیش از این به اتهام حمله به پلیس نزد قاضی برده باشند، دفعهی بعد که او را به همین اتهام نزد او میبرند ممکن است دفاعیات او را بیطرفانه گوش نکند. ممکن است پیشاپیش حکم کرده باشد که متهم گناهکار است. فردی که میخواهد از بین چند نامزد یکی را برای شغلی برگزیند ممکن است به این دلیل که با یکی از آنها همدانشکدهای بوده به نفع او پیشداوری کند؛ با اینکه همدانشکدهای بودن معیاری نیست که با تصدی شغل یادشده ارتباطی داشته باشد. به عبارت دیگر، فرد استخدامکننده پیشاپیش و بدون اینکه هیچ یک از شواهد مربوط به استخدام را بررسی کرده باشد، قضاوت کرده است که نامزد همدانشکدهایاش مناسبترین برای سمت مورد نظر است. یک صاحبخانه ممکن است صرفاً به این دلیل که زمانی یک مستأجر دانشجو بدون پرداختن اجاره، خانه را ترک کرده، در مورد همهی دانشجویان پیشداوری منفی داشته باشد. در این مورد، همانند بسیاری از مواردِ پیشداوری جنسی یا نژادی، با تمام یک گروه از افراد چنان برخورد میشود که گویی خصوصیات مشترک دارند، حال آنکه واضح است که همسانی قابل توجهی میان اعضای آن گروه وجود ندارد (بخش «تعمیم نسنجیده» کتاب نیز دربارهی همین موضوع است).
سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه) با پیشداوری ناسازگار است. همهی ما در بسیاری از موضوعات آلوده به پیشداوری هستیم، اما با وارسی شواهد و استدلالهای له و علیه عقایدی که دربارهی یک موضوع وجود دارند، میتوان برخی از این پیشداوریها را حذف کرد. عقل انسان در معرض خطاست و بیشتر ما تمایل شدیدی داریم که حتی وقتی علیه برخی باورهایمان شاهد وجود دارد به آنها بچسبیم (بنگرید به بخش «آرزوییاندیشی» کتاب)؛ اما حتی اگر اندکی از پیشداوریهایمان را کنار بگذاریم میتوانیم جهانی بهتر داشته باشیم.
🔸 برگرفته از کتاب «اندیشیدن؛ گام نخست در تفکر نقادانه»
نویسنده: نایجل واربرتن
مترجم: مهدی خسروانی
🔸 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
کار فاهمهی بشری این است که بفهمد چیزهایی هست که نمیتواند آنها را فهم کند و بفهمد که این چیزها کداماند.
(سورن کرکگور)
کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgarageh
(سورن کرکگور)
کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgarageh
چگونه است که سیاستمداران، حتی وقتی حق با آنها نیست، حرف خود را به کرسی مینشانند؟ یکی از ترفندهایشان این است که بخشی از حقیقت را میگویند. بخش توریهگویی این کتاب دربارة همین موضوع است.
«من و آرش در یک مدرسه درس خواندیم. آرش فرد موفقی شد، پس من هم موفق خواهم شد.» چرا سخن این شخص مغالطه است؟
به یک سخنرانی گوش میدهید اما تقریباً هیچ چیز از آن نمیفهمید. آیا مطلب واقعاً پیچیده است یا سخنران فقط برای خودنمایی از واژههای قلمبهسلمبه استفاده میکند؟ بخشهای ژارگون و ژرفنمایی و پردهپوشی کتاب به همین موضوع میپردازد.
نویسندهی این کتاب، نایجل واربرتن، میکوشد، با بیانی ساده و با استفاده از مثالهای مناسب، اصول اولیهی منطق و تفکر نقادانه را به خواننده آموزش دهد تا اسیر اینگونه مغالطهها و سفسطهگریها نشود.
لینک تهیهی اینترنتی کتاب:
https://ketabweb.com/andishidan-game-nokhost-dar-tafakore-n…
«من و آرش در یک مدرسه درس خواندیم. آرش فرد موفقی شد، پس من هم موفق خواهم شد.» چرا سخن این شخص مغالطه است؟
به یک سخنرانی گوش میدهید اما تقریباً هیچ چیز از آن نمیفهمید. آیا مطلب واقعاً پیچیده است یا سخنران فقط برای خودنمایی از واژههای قلمبهسلمبه استفاده میکند؟ بخشهای ژارگون و ژرفنمایی و پردهپوشی کتاب به همین موضوع میپردازد.
نویسندهی این کتاب، نایجل واربرتن، میکوشد، با بیانی ساده و با استفاده از مثالهای مناسب، اصول اولیهی منطق و تفکر نقادانه را به خواننده آموزش دهد تا اسیر اینگونه مغالطهها و سفسطهگریها نشود.
لینک تهیهی اینترنتی کتاب:
https://ketabweb.com/andishidan-game-nokhost-dar-tafakore-n…
🔴 مغالطههای پرکاربرد
مغالطهی شماره (19)
🔻خودتان را پاک و رقیب را پلید جلوه دهید
بیشتر مردم از قدرت تشخیص بالایی برخوردار نیستند. برای آنکه آنها را فریب داده و به موافقت با خودتان سوق دهید سعی کنید همواره برای توصیف دیدگاه/عملِ خودتان از واژههای «مثبت» و برای توصیف دیدگاه/عملِ مخالفانتان از واژههای «منفی» استفاده کنید. وانمود کنید که به چیزهایی از این قبیل باور دارید: دموکراسی، آزادی، ثبات، مصالحه، انصاف، قویبودن، صلح، حمایت از صنایع داخلی، امنیت، تمدن، حقوق بشر، حاکمیت ملی، اصلاح، گشادگی، دفاع از بیگناهان، عزت، رضای خدا، بهنجاری، غرور، استقلال، آرمانهای والا، مواجهه با سختیها، ... . در مقابل، طرف مقابلتان را باورمند به چیزهایی از این قبیل معرفی کنید: خودکامگی، سرکوب، اختلاف و دشمنی، تروریسم، تجاوز، خشونت، براندازی، وحشیگری، خشکمغزی، گسترش آشوب، حمله به بیگناهان، افراطیگری، استبداد، توطئهگری، حیلهگری، بیرحمی، و ویرانگری.
این ترفند گونههای مختلف دارد. یکی از آنها این است که انگیزههای خودتان را پاک و دلیلهایتان را «موجه» جلوه دهید. برای مثال، بگویید «انگیزهی ما سودجویی یا طمع نیست. ما نمیخواهیم قدرت یا نفوذ خودمان را بیشتر کنیم. نمیخواهیم دست به کنترلگری یا سلطهگری بزنیم. این را به ضرس قاطع میگوییم. آنچه ما میخواهیم تحقق آرمان آزادی، زندگی خوب برای همه، برخورداری همه از موهبتهای دموکراسی ( و فلان و فلان و فلان) است». بر انگیزههای واقعیتان (که غالباً خودخواهانه و مبتنی بر ثروتطلبی و قدرتطلبی هستند) سرپوش بگذارید و چیزهای دیگری را به عنوان انگیزهی خودتان اعلام کنید؛ چیزهایی خوب که شما را بلندنظر معرفی کنند. بعضی وقتها به این ترفند «یافتن انگیزهی خوب» میگویند؛ یعنی اینکه دربارهی اصولِ والا داد سخن بدهید؛ با صدای بلند دربارهی آنها شعار بدهید و در عمل نادیدهشان بگیرید.
🔺 برگرفته از کتاب «مغالطههای پرکاربرد»، ص 90
🔸 لینک ناشر برای تهیهی اینترنتی کتاب:
nashrenow.com
🔸 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
مغالطهی شماره (19)
🔻خودتان را پاک و رقیب را پلید جلوه دهید
بیشتر مردم از قدرت تشخیص بالایی برخوردار نیستند. برای آنکه آنها را فریب داده و به موافقت با خودتان سوق دهید سعی کنید همواره برای توصیف دیدگاه/عملِ خودتان از واژههای «مثبت» و برای توصیف دیدگاه/عملِ مخالفانتان از واژههای «منفی» استفاده کنید. وانمود کنید که به چیزهایی از این قبیل باور دارید: دموکراسی، آزادی، ثبات، مصالحه، انصاف، قویبودن، صلح، حمایت از صنایع داخلی، امنیت، تمدن، حقوق بشر، حاکمیت ملی، اصلاح، گشادگی، دفاع از بیگناهان، عزت، رضای خدا، بهنجاری، غرور، استقلال، آرمانهای والا، مواجهه با سختیها، ... . در مقابل، طرف مقابلتان را باورمند به چیزهایی از این قبیل معرفی کنید: خودکامگی، سرکوب، اختلاف و دشمنی، تروریسم، تجاوز، خشونت، براندازی، وحشیگری، خشکمغزی، گسترش آشوب، حمله به بیگناهان، افراطیگری، استبداد، توطئهگری، حیلهگری، بیرحمی، و ویرانگری.
این ترفند گونههای مختلف دارد. یکی از آنها این است که انگیزههای خودتان را پاک و دلیلهایتان را «موجه» جلوه دهید. برای مثال، بگویید «انگیزهی ما سودجویی یا طمع نیست. ما نمیخواهیم قدرت یا نفوذ خودمان را بیشتر کنیم. نمیخواهیم دست به کنترلگری یا سلطهگری بزنیم. این را به ضرس قاطع میگوییم. آنچه ما میخواهیم تحقق آرمان آزادی، زندگی خوب برای همه، برخورداری همه از موهبتهای دموکراسی ( و فلان و فلان و فلان) است». بر انگیزههای واقعیتان (که غالباً خودخواهانه و مبتنی بر ثروتطلبی و قدرتطلبی هستند) سرپوش بگذارید و چیزهای دیگری را به عنوان انگیزهی خودتان اعلام کنید؛ چیزهایی خوب که شما را بلندنظر معرفی کنند. بعضی وقتها به این ترفند «یافتن انگیزهی خوب» میگویند؛ یعنی اینکه دربارهی اصولِ والا داد سخن بدهید؛ با صدای بلند دربارهی آنها شعار بدهید و در عمل نادیدهشان بگیرید.
🔺 برگرفته از کتاب «مغالطههای پرکاربرد»، ص 90
🔸 لینک ناشر برای تهیهی اینترنتی کتاب:
nashrenow.com
🔸 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
مغالطهی «دوست دارم»
با این مغالطه زیاد مواجه میشوم. مغالطهی «دوست دارم» (که میشود اسمش را مغالطهی «علاقه» هم گذاشت) از آن مغالطههای خوشدست است که خیلی وقتها به کار میآید.
در این مغالطه، هر گاه شما را نقد کنند و بگویند چرا فلان کار را انجام میدهید یا چرا کاری را به فلان شیوه انجام میدهید، اگر دلیلِ درست و حسابی نداشته باشید، خیلی راحت میتوانید بگویید «دوست دارم» یا بگویید به این کار یا شیوهی عمل «علاقه دارم» و در همان حال چاقوی حاضرجوابیتان را تند کنید تا اگر طرف مقابلتان گفت «چرا؟» به او بپرید که «چرا نمیفهمی؟ علاقه که چون و چرا ندارد!»
انگاشته (پیشفرض) کسانی که این مغالطه را مرتکب میشوند این است که لازم نیست برای علاقههایمان دلیل داشته باشیم. انگاشتهی مخربترشان این است که هر کسی باید ذوق و علاقه و حسهای خودش را همان گونه که هستند بپذیرد و بپرستد! انگار نه انگار که حس و علاقه، با آنکه خودش امری غیرارادی است، اما ریشه در زمینههای فکری و شخصیتی دارد که قابل پرورش هستند.
اصلاً بد نیست که گاهی وقتها زور بزنیم تا چیزهای جدیدی را دوست داشته باشیم و از چیزهای دیگری لذت ببریم.
با این مغالطه زیاد مواجه میشوم. مغالطهی «دوست دارم» (که میشود اسمش را مغالطهی «علاقه» هم گذاشت) از آن مغالطههای خوشدست است که خیلی وقتها به کار میآید.
در این مغالطه، هر گاه شما را نقد کنند و بگویند چرا فلان کار را انجام میدهید یا چرا کاری را به فلان شیوه انجام میدهید، اگر دلیلِ درست و حسابی نداشته باشید، خیلی راحت میتوانید بگویید «دوست دارم» یا بگویید به این کار یا شیوهی عمل «علاقه دارم» و در همان حال چاقوی حاضرجوابیتان را تند کنید تا اگر طرف مقابلتان گفت «چرا؟» به او بپرید که «چرا نمیفهمی؟ علاقه که چون و چرا ندارد!»
انگاشته (پیشفرض) کسانی که این مغالطه را مرتکب میشوند این است که لازم نیست برای علاقههایمان دلیل داشته باشیم. انگاشتهی مخربترشان این است که هر کسی باید ذوق و علاقه و حسهای خودش را همان گونه که هستند بپذیرد و بپرستد! انگار نه انگار که حس و علاقه، با آنکه خودش امری غیرارادی است، اما ریشه در زمینههای فکری و شخصیتی دارد که قابل پرورش هستند.
اصلاً بد نیست که گاهی وقتها زور بزنیم تا چیزهای جدیدی را دوست داشته باشیم و از چیزهای دیگری لذت ببریم.
♨️ نیمهشوخی ـ نیمهجدی
🔴 تضمینی!
آیا تا به حال مزهی شیرین اقناع دیگران را نچشیدهاید؟
آیا هر وقت سعی کردهاید کسی را قانع کنید که فلان نظر یا فلان عمل درست است ناکام ماندهاید؟
ما مشکل شما را حل کردهایم. کافیست از دستورالعمل زیر پیروی کنید:
فرض کنید میخواهید کسی را قانع کنید که الف درست است. ابتدا نهـالف (نقیض الف) را مشخص کنید. سپس، استدلالی دقیق، شسته و رفته، و عاری از ترفندهای خطابی در دفاع از نهـالف اقامه کنید و آن استدلال را پیش روی مخاطب قرار دهید.
مطمئن باشید دیگر هیچ چیز نمیتواند او را از باور به الف باز بدارد. آدمیزاد استدلال را بهسختی تحمل میکند، استدلال شسته و رفته و عاری از ترفندهای خطابی را هرگز!
کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
🔴 تضمینی!
آیا تا به حال مزهی شیرین اقناع دیگران را نچشیدهاید؟
آیا هر وقت سعی کردهاید کسی را قانع کنید که فلان نظر یا فلان عمل درست است ناکام ماندهاید؟
ما مشکل شما را حل کردهایم. کافیست از دستورالعمل زیر پیروی کنید:
فرض کنید میخواهید کسی را قانع کنید که الف درست است. ابتدا نهـالف (نقیض الف) را مشخص کنید. سپس، استدلالی دقیق، شسته و رفته، و عاری از ترفندهای خطابی در دفاع از نهـالف اقامه کنید و آن استدلال را پیش روی مخاطب قرار دهید.
مطمئن باشید دیگر هیچ چیز نمیتواند او را از باور به الف باز بدارد. آدمیزاد استدلال را بهسختی تحمل میکند، استدلال شسته و رفته و عاری از ترفندهای خطابی را هرگز!
کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
🔶 فضیلت فکریِ «اطمینان به عقل»
🔺 اطمینان به عقل یعنی چه؟
اطمینان به عقل یعنی اطمینان به اینکه، در نهایت، منافعِ مهمترِ شخص، و نیز منافعِ نوع بشر به طور کلی، در صورتی تأمین میشود که بیشترین میدانِ عمل به عقل و دلیل داده شود و افراد تشویق شوند که نیروهای عقلانیشان را پرورش دهند و، از این طریق، خودشان در موضوعات مختلف به نتیجه برسند؛ باور راسخ به اینکه انسانها، اگر بهدرستی تشویق شوند و پرورش پیدا کنند، میتوانند یاد بگیرند که برای خودشان بیندیشند، به دیدگاههای عقلانی دست پیدا کنند، نتیجههای معقول کسب کنند، منطقی و منسجم بیندیشند، و یکدیگر را با دلیل اقناع کنند.
ذهن انسانها خصلتهای فطریای دارد که مانع خردورزی آنها میشود. جامعه نیز، به سببِ برخی از خصلتهایی که دارد، مانعی بر سر راه خردورزی به حساب میآید. اطمینان به عقل یعنی باور راسخ به اینکه انسانها میتوانند بر این مانعها غلبه کنند و اشخاصی معقول شوند.
🔸 از کتاب «مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه»، صفحهی 41
🔻 معرفی بیشتر و تهیهی اینترنتی کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/649
🔷 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
🔺 اطمینان به عقل یعنی چه؟
اطمینان به عقل یعنی اطمینان به اینکه، در نهایت، منافعِ مهمترِ شخص، و نیز منافعِ نوع بشر به طور کلی، در صورتی تأمین میشود که بیشترین میدانِ عمل به عقل و دلیل داده شود و افراد تشویق شوند که نیروهای عقلانیشان را پرورش دهند و، از این طریق، خودشان در موضوعات مختلف به نتیجه برسند؛ باور راسخ به اینکه انسانها، اگر بهدرستی تشویق شوند و پرورش پیدا کنند، میتوانند یاد بگیرند که برای خودشان بیندیشند، به دیدگاههای عقلانی دست پیدا کنند، نتیجههای معقول کسب کنند، منطقی و منسجم بیندیشند، و یکدیگر را با دلیل اقناع کنند.
ذهن انسانها خصلتهای فطریای دارد که مانع خردورزی آنها میشود. جامعه نیز، به سببِ برخی از خصلتهایی که دارد، مانعی بر سر راه خردورزی به حساب میآید. اطمینان به عقل یعنی باور راسخ به اینکه انسانها میتوانند بر این مانعها غلبه کنند و اشخاصی معقول شوند.
🔸 از کتاب «مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه»، صفحهی 41
🔻 معرفی بیشتر و تهیهی اینترنتی کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/649
🔷 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
❇️ گاه گفته میشود که تفکر نقادانه میتواند بر روانبودن رابطهی شخص با دیگران تأثیر منفی بگذارد. تریسی باول و گری کمپ در این بخش از کتاب «راهنمای تفکر نقادانه» (در دست ترجمه) چنین تصوری را نادرست میدانند:
کوششهای ما برای اندیشیدنِ سنجشگرانه گاه موفقیتآمیز و رضایتبخش نیستند و با سرخوردگی و احساس عجز همراهاند. بسیاری اوقات، حتی وقتی مطمئنیم که استدلالی ایراد دارد، توضیح دقیق آن ایراد برایمان دشوار است. گاه، این سرخوردگی، نوعی احساس عجز در خودمان خودمان است؛ اما کاملاً ممکن است که سرخوردگی از فردِ استدلالکننده به نظر برسد (یا دستکم او این طور فکر کند). یکی از نخستین اهداف یادگیری سنجشگرانهاندیشی آموختن مفاهیم و شگردهایی است که به ما کمک میکنند تا ایرادهایی را که در استدلالها میبینیم بهوضوح بیان کنیم. این افزایش توانایی در جستجوی حقیقت و گزارههای صادق را در پی خواهد داشت. همچنین، وقتی قدرت بیانمان در نقد بیشتر شود، سرخوردگی و احساس عجزِ یادشده کمتر برایمان پیش میآید و، بنابراین، در بحثها کمتر بدخلق و عصبی میشویم. در نتیجه، رابطهمان با دیگران روانتر و کمتنشتر میشود.
@sanjeshgaraneh
کوششهای ما برای اندیشیدنِ سنجشگرانه گاه موفقیتآمیز و رضایتبخش نیستند و با سرخوردگی و احساس عجز همراهاند. بسیاری اوقات، حتی وقتی مطمئنیم که استدلالی ایراد دارد، توضیح دقیق آن ایراد برایمان دشوار است. گاه، این سرخوردگی، نوعی احساس عجز در خودمان خودمان است؛ اما کاملاً ممکن است که سرخوردگی از فردِ استدلالکننده به نظر برسد (یا دستکم او این طور فکر کند). یکی از نخستین اهداف یادگیری سنجشگرانهاندیشی آموختن مفاهیم و شگردهایی است که به ما کمک میکنند تا ایرادهایی را که در استدلالها میبینیم بهوضوح بیان کنیم. این افزایش توانایی در جستجوی حقیقت و گزارههای صادق را در پی خواهد داشت. همچنین، وقتی قدرت بیانمان در نقد بیشتر شود، سرخوردگی و احساس عجزِ یادشده کمتر برایمان پیش میآید و، بنابراین، در بحثها کمتر بدخلق و عصبی میشویم. در نتیجه، رابطهمان با دیگران روانتر و کمتنشتر میشود.
@sanjeshgaraneh
ویژگیهای تفکر جامعهمحور (1)
♦️ برگرفته از کتاب مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه.
معرفی بیشتر کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/649
🔻 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه)
@sanjeshgaraneh
♦️ برگرفته از کتاب مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه.
معرفی بیشتر کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/649
🔻 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه)
@sanjeshgaraneh
ویژگیهای تفکر جامعهمحور (2)
♦️ برگرفته از کتاب مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه.
معرفی بیشتر کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/649
🔻 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه)
@sanjeshgaraneh
♦️ برگرفته از کتاب مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه.
معرفی بیشتر کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/649
🔻 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه)
@sanjeshgaraneh
🔶 فهرست مطالب کتاب «مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه)
اهمیت سنجشگرانهاندیشی
عنصرهای اندیشه
پرسشهایی برای بازبینی استدلال
پرسشهایی که در استفاده از عنصرهای اندیشه مطرح میشوند
سه سطح اندیشه
سنجههای فکری جهانروا
الگووارهای برای تحلیل منطق مقالهها و کتابها
ملاکهایی برای ارزشگذاری استدلال
فضیلتهای فکری اصلی
سه نوع پرسش
الگووارهای برای حل مسئله
تحلیل و ارزیابی تحقیق
کارهایی که افراد سنجشگرانهاندیش همواره انجام میدهند
مرحلههای تحقق سنجشگرانهاندیشی
مشکلِ اندیشیدنِ خودمحورانه
مشکلِ اندیشیدنِ جامعهمحورانه
پیشانگارهای از جامعهی سنجشگر
واژهنامهی توصیفی
واژهنامهی فارسی به انگلیسی
🔸 معرفی بیشتر و تهیهی اینترنتی کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/649
🔻 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
اهمیت سنجشگرانهاندیشی
عنصرهای اندیشه
پرسشهایی برای بازبینی استدلال
پرسشهایی که در استفاده از عنصرهای اندیشه مطرح میشوند
سه سطح اندیشه
سنجههای فکری جهانروا
الگووارهای برای تحلیل منطق مقالهها و کتابها
ملاکهایی برای ارزشگذاری استدلال
فضیلتهای فکری اصلی
سه نوع پرسش
الگووارهای برای حل مسئله
تحلیل و ارزیابی تحقیق
کارهایی که افراد سنجشگرانهاندیش همواره انجام میدهند
مرحلههای تحقق سنجشگرانهاندیشی
مشکلِ اندیشیدنِ خودمحورانه
مشکلِ اندیشیدنِ جامعهمحورانه
پیشانگارهای از جامعهی سنجشگر
واژهنامهی توصیفی
واژهنامهی فارسی به انگلیسی
🔸 معرفی بیشتر و تهیهی اینترنتی کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/649
🔻 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
Telegram
سنجشگرانه اندیشی - تفکر نقادانه
کتاب «مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه»
کتابی کوچک و فشرده دربارهی برخی از مهمترین مفهومها و ابزارهای سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه)
نوشتهی ریچارد پل و لیندا الدر
بازنویسی فارسی: مهدی خسروانی
ناشر: نشر نو
چاپ سوم
لینک ناشر برای تهیهی اینترنتی کتاب:…
کتابی کوچک و فشرده دربارهی برخی از مهمترین مفهومها و ابزارهای سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه)
نوشتهی ریچارد پل و لیندا الدر
بازنویسی فارسی: مهدی خسروانی
ناشر: نشر نو
چاپ سوم
لینک ناشر برای تهیهی اینترنتی کتاب:…
♦️ ویژگیهای تفکر جامعهمحور (3)
♦️ برگرفته از کتاب مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه.
معرفی بیشتر کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/649
🔻 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه)
@sanjeshgaraneh
♦️ برگرفته از کتاب مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه.
معرفی بیشتر کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/649
🔻 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه)
@sanjeshgaraneh
🛑 فهرست مطالب کتاب «رسانهها با ذهن ما چه میکنند»
دموکراسی و رسانههای خبری ...
افسانههایی که بر منطق رسانههای خبری سرپوش میگذارند ...
سوگیری و بیطرفی در رسانههای خبری ...
انواعبیطرفی ...
تشخیص سوگیری در جریان غالبِ رسانهای ...
تبلیغات و نگارش گزارش خبری ...
محافظت از مخاطبان داخلی در برابر احساس گناه ...
ترویج اندیشیدنِ جامعهمحورانه ...
جهتدهی به گزارشها برای حمایت از دیدگاههای برگزیده ...
چگونه از گزارشهای خبری متعارف و تبلیغات اطلاعات مفید بیرون بکشیم ...
گامهایی که باید برداریم تا به مصرفکنندۀ سنجشگر «خبرها» تبدیل شویم ...
آگاهی رسانهها از سوگیری رسانهای ...
حساسیت به آگهیدهندگان ...
حساسیت به حکومت ...
حساسیت به منافع قدرتمند...
حساسیت به رقیبان ...
سوگیری به سمت چیزهای «تازه» و «جنجالی» ...
مصرفکنندگان سنجشگر خبرها ...
آیا اصلاح رسانههای خبری امکانپذیر است؟ ...
آیا پدیدآمدن «جامعۀ سنجشگر» امکانپذیر است؟ ...
دیدگاههای غالب و مخالف:
یافتن منبعهای اطلاعاتی متفاوت ...
تبدیلشدن به اندیشهورز مستقل ...
رویدادهای دفنشده، نادیده گرفته، یا کمگزارششده ...
چکیده ...
استفاده از اینترنت ...
نمونههایی دیگر از منبعهای خبری متفاوت ...
سخن پایانی ...
واژهنامۀ توصیفی؛ شرح برخی از مفهومها و اصطلاحهای سنجشگرانهاندیشی ...
واژهنامۀ انگلیسی به فارسی
واژهنامۀ فارسی به انگلیسی
کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
دموکراسی و رسانههای خبری ...
افسانههایی که بر منطق رسانههای خبری سرپوش میگذارند ...
سوگیری و بیطرفی در رسانههای خبری ...
انواعبیطرفی ...
تشخیص سوگیری در جریان غالبِ رسانهای ...
تبلیغات و نگارش گزارش خبری ...
محافظت از مخاطبان داخلی در برابر احساس گناه ...
ترویج اندیشیدنِ جامعهمحورانه ...
جهتدهی به گزارشها برای حمایت از دیدگاههای برگزیده ...
چگونه از گزارشهای خبری متعارف و تبلیغات اطلاعات مفید بیرون بکشیم ...
گامهایی که باید برداریم تا به مصرفکنندۀ سنجشگر «خبرها» تبدیل شویم ...
آگاهی رسانهها از سوگیری رسانهای ...
حساسیت به آگهیدهندگان ...
حساسیت به حکومت ...
حساسیت به منافع قدرتمند...
حساسیت به رقیبان ...
سوگیری به سمت چیزهای «تازه» و «جنجالی» ...
مصرفکنندگان سنجشگر خبرها ...
آیا اصلاح رسانههای خبری امکانپذیر است؟ ...
آیا پدیدآمدن «جامعۀ سنجشگر» امکانپذیر است؟ ...
دیدگاههای غالب و مخالف:
یافتن منبعهای اطلاعاتی متفاوت ...
تبدیلشدن به اندیشهورز مستقل ...
رویدادهای دفنشده، نادیده گرفته، یا کمگزارششده ...
چکیده ...
استفاده از اینترنت ...
نمونههایی دیگر از منبعهای خبری متفاوت ...
سخن پایانی ...
واژهنامۀ توصیفی؛ شرح برخی از مفهومها و اصطلاحهای سنجشگرانهاندیشی ...
واژهنامۀ انگلیسی به فارسی
واژهنامۀ فارسی به انگلیسی
کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
🔸 بهزودی منتشر میشود
کتاب «رسانهها با ذهن ما چه میکنند»
این کتاب در واقع چاپ سوم کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم» است
فهرست مطالب کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/674
🔸 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
کتاب «رسانهها با ذهن ما چه میکنند»
این کتاب در واقع چاپ سوم کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم» است
فهرست مطالب کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/674
🔸 کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
❇️ اهمیت سیاسی تفکر نقادانه
(1) هیچ وضعیت سیاسیای در طول تاریخ پایدار نمانده و در آینده نیز نخواهد ماند؛ این یک قانون استثناناپذیر است؛ درست مثل اینکه «خورشید هیچگاه از مغرب طلوع نکرده و در آینده نیز نخواهد کرد». کم نبودهاند صاحبان قدرتی که (با چشمپوشی احمقانه از قانون فوق) میخواستهاند نوعی از وضعیتِ سیاسی (که از نظر خودشان مطلوب بوده است) را «ابدی» کنند. و البته سرانجام همهی آنان بر همگان آشکار است.
(2) همهی پرسشی که دربارهی آیندهی سیاسی یک کشور (یا آیندهی سیاسی جهان) میتوان مطرح کرد، مربوط به «جهتگیری» دگرگونی سیاسی است. اینکه دگرگونیهای سیاسی باید به کدام سو برود و چگونه میتوان دگرگونیهای سیاسی را به آن سو سوق داد.
(3) در بیشتر تحولات سیاسی بنیادین، مردم نقش اساسی را بازی میکنند؛ یا از طریق «کنش»شان، یا از طریق «بیکنشی»شان. حتی هنگامی که یک تحول سیاسی توسط دستهای توطئهگر پشت پرده هدایت میشود، بخشی از «نقشه»ی آن دستهای پشت پرده، ناگزیر، دستکاری یا شکل دادن به «اراده»ی مردم است. با این حال، غالباً کمترین سود و بیشترین زیان تحولات سیاسی نصیب مردم میشود.
(4) هر قدر که نقش نیروهای ضدمردمی و قدرت فیزیکی آنها را در جهتدهی به تحولات سیاسی پررنگ بدانیم، باز باید بپذیریم که همیشه پای یک یا چند فریب بزرگ، مسخ عظیم، ربودن هشیاری، در کار است؛ فریب و مسخ و ربایشی دورانساز در بزنگاهی سرنوشتساز.
(5) فریبها و مسخها و شیّادیها همواره با بهرهگیری از ویژگیها و عادتها و الگوهای ذهنیِ بیمارگونهی مخاطب امکانپذیر میشوند؛ ویژگیهایی همچون سادهلوحی، تعصب، دنبالهروی فکری، بزدلی فکری (ترس از نه گفتن)، تنبلی فکری، احساساتیگری، تعصب، استدلالگریزی و ... .
(6) بسیاری از دانشهای بشری، خصوصاً دانشهای فلسفی، میتوانند به ریشهکن کردن این ویژگیها و ... کمک کنند اما هیچ یک از این دانشها، به اندازهی سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقّادانه)، به صورت «مستقیم» به سراغ این ویژگیها و الگوهای بیمارگونه نمیرود. سنجشگرانهاندیشی، به نظر من، چشم اسفندیار «فریب» را نشانه میرود.
سنجشگرانهاندیشی با تقویت روحیهی استدلالگرایی، توانمندسازی افراد در تشخیص مغالطهها و ترفندهای خطابی، و ایجاد فضیلتهایی همچون استقلال و پشتکار و شهامت فکری، و ... فریبدادن و مسخکردن افراد جامعه را دشوار میکند و اجازه نمیدهد اندیشه و ارادهی آنها در بزنگاههای سیاسی همچون موم در دست فریبکاران و شیادان باشد. به نظرم، همین کافیست تا سنجشگرانهاندیشی را نه فقط یک «علت مُعِدّه» بلکه یک ضرورت برای هر نوع تحول سیاسی مطلوب بدانیم.
✅ برای مطالب بیشتر در زمینهی سنجشگرانه اندیشی با کانال سنجشگرانه اندیشی همراه باشید:
@sanjeshgaraneh
(1) هیچ وضعیت سیاسیای در طول تاریخ پایدار نمانده و در آینده نیز نخواهد ماند؛ این یک قانون استثناناپذیر است؛ درست مثل اینکه «خورشید هیچگاه از مغرب طلوع نکرده و در آینده نیز نخواهد کرد». کم نبودهاند صاحبان قدرتی که (با چشمپوشی احمقانه از قانون فوق) میخواستهاند نوعی از وضعیتِ سیاسی (که از نظر خودشان مطلوب بوده است) را «ابدی» کنند. و البته سرانجام همهی آنان بر همگان آشکار است.
(2) همهی پرسشی که دربارهی آیندهی سیاسی یک کشور (یا آیندهی سیاسی جهان) میتوان مطرح کرد، مربوط به «جهتگیری» دگرگونی سیاسی است. اینکه دگرگونیهای سیاسی باید به کدام سو برود و چگونه میتوان دگرگونیهای سیاسی را به آن سو سوق داد.
(3) در بیشتر تحولات سیاسی بنیادین، مردم نقش اساسی را بازی میکنند؛ یا از طریق «کنش»شان، یا از طریق «بیکنشی»شان. حتی هنگامی که یک تحول سیاسی توسط دستهای توطئهگر پشت پرده هدایت میشود، بخشی از «نقشه»ی آن دستهای پشت پرده، ناگزیر، دستکاری یا شکل دادن به «اراده»ی مردم است. با این حال، غالباً کمترین سود و بیشترین زیان تحولات سیاسی نصیب مردم میشود.
(4) هر قدر که نقش نیروهای ضدمردمی و قدرت فیزیکی آنها را در جهتدهی به تحولات سیاسی پررنگ بدانیم، باز باید بپذیریم که همیشه پای یک یا چند فریب بزرگ، مسخ عظیم، ربودن هشیاری، در کار است؛ فریب و مسخ و ربایشی دورانساز در بزنگاهی سرنوشتساز.
(5) فریبها و مسخها و شیّادیها همواره با بهرهگیری از ویژگیها و عادتها و الگوهای ذهنیِ بیمارگونهی مخاطب امکانپذیر میشوند؛ ویژگیهایی همچون سادهلوحی، تعصب، دنبالهروی فکری، بزدلی فکری (ترس از نه گفتن)، تنبلی فکری، احساساتیگری، تعصب، استدلالگریزی و ... .
(6) بسیاری از دانشهای بشری، خصوصاً دانشهای فلسفی، میتوانند به ریشهکن کردن این ویژگیها و ... کمک کنند اما هیچ یک از این دانشها، به اندازهی سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقّادانه)، به صورت «مستقیم» به سراغ این ویژگیها و الگوهای بیمارگونه نمیرود. سنجشگرانهاندیشی، به نظر من، چشم اسفندیار «فریب» را نشانه میرود.
سنجشگرانهاندیشی با تقویت روحیهی استدلالگرایی، توانمندسازی افراد در تشخیص مغالطهها و ترفندهای خطابی، و ایجاد فضیلتهایی همچون استقلال و پشتکار و شهامت فکری، و ... فریبدادن و مسخکردن افراد جامعه را دشوار میکند و اجازه نمیدهد اندیشه و ارادهی آنها در بزنگاههای سیاسی همچون موم در دست فریبکاران و شیادان باشد. به نظرم، همین کافیست تا سنجشگرانهاندیشی را نه فقط یک «علت مُعِدّه» بلکه یک ضرورت برای هر نوع تحول سیاسی مطلوب بدانیم.
✅ برای مطالب بیشتر در زمینهی سنجشگرانه اندیشی با کانال سنجشگرانه اندیشی همراه باشید:
@sanjeshgaraneh
✅ ویژگیهای تفکر جامعهمحور (4)
این گرایش در افراد وجود دارد که کورکورانه از محدودیتهای گروهی پیروی کنند (محدودیتهایی که بسیاری از آنها بی پایه و اساس یا تحمیلیاند).
◀️ برگرفته از کتاب «مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه»، صفحهی 54
◀️ معرفی بیشتر کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/649
✅ کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
این گرایش در افراد وجود دارد که کورکورانه از محدودیتهای گروهی پیروی کنند (محدودیتهایی که بسیاری از آنها بی پایه و اساس یا تحمیلیاند).
◀️ برگرفته از کتاب «مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه»، صفحهی 54
◀️ معرفی بیشتر کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/649
✅ کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
✅ اهمیت سیاسی تفکر نقادانه:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/676
◀️ کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/676
◀️ کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
✅ ویژگیهای تفکر جامعهمحور (5)
افراد نمیتوانند در اندیشیدنشان از پیشداوریهای سنتی موجود در فرهنگشان فاصله بگیرند و فراتر بروند.
◀️ برگرفته از کتاب «مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه»، صفحهی 54
◀️ معرفی بیشتر کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/649
✅ کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
افراد نمیتوانند در اندیشیدنشان از پیشداوریهای سنتی موجود در فرهنگشان فاصله بگیرند و فراتر بروند.
◀️ برگرفته از کتاب «مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه»، صفحهی 54
◀️ معرفی بیشتر کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/649
✅ کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
❇️ آیا آینشتاین هم ممکن است اشتباه کند؟
یکی از مفاهیم منفی در سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه) «همهچیزدانی» است. همهچیزدانی (universal expertise) یعنی اینکه خبره بودن در یک زمینه را نشانهی خبره بودن در یک زمینهی نامربوط بدانیم. کسانی که در یک زمینه تبحر دارند، بسیاری اوقات، بااطمینان، دربارهی زمینههای دیگری که در آنها آگاهی بسیار کمتری دارند اظهار نظر میکنند.
افراد ناآگاه جامعه ممکن است به این انگاشته (پیشفرض) اتکاناپذیر تکیه کنند که چون کسی در یک حوزهی خاص چهرهی شناخته شده و مرجع است، حتماً قادر است با همان مرجعیت دربارهی هر موضوع دیگری صحبت کند. اما این انگاشته که کسی میتواند در همهی زمینهها کارشناس باشد مطمئناً نادرست است؛ این انگاشته نیز غالباً نادرست است که فردی که در یک زمینه کارشناس است، در زمینههای نامربوطِ دیگر نیز مرجع است. تنها دلیل برای اعتماد به کارشناسان این است که آنان در زمینهای که اظهار نظر میکنند تخصص دارند.
برای نمونه، تردیدی نیست که آلبرت آینشتاین یک فیزیکدان بزرگ بود. باید اظهارنظرهای او را در مورد فیزیک و البته در مورد موضوعات مرتبط با فیزیک بسیار جدی بگیریم. اما دلیلی ندارد که فکر کنیم چون او یک فیزیکدان نابغه بوده، باید اظهارنظرهای او را در مورد ماهیت جامعه نیز موثق بدانیم. هیچ ارتباط آشکاری بین مطالعهی فیزیک و مطالعهی جامعهی انسانی وجود ندارد. مسلماً او انسان بسیار باهوشی بوده است، اما عمر هر انسانی کوتاه است و در نتیجه بسیاری از افرادی که بسیار باهوشند در طیف وسیعی از موضوعات اطلاعات نسبتاً اندکی دارند. این سخن بیش از همه زمانی صادق است که زمینهی مورد نظر، بیش از کاربردِ مهارتهای عمومی اندیشیدن، به دانش گسترده نیاز داشته باشد. به هیچ وجه امکان ندارد که کسی در همهی موضوعات کارشناس باشد.
◀️ برگرفته از کتاب اندیشیدن، نوشتهی نایجل واربرتون، ترجمهی مهدی خسروانی
◀️ نوشتهی پشت جلد کتاب و لینک تهیهی اینترنتی کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/663
◀️ کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
یکی از مفاهیم منفی در سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه) «همهچیزدانی» است. همهچیزدانی (universal expertise) یعنی اینکه خبره بودن در یک زمینه را نشانهی خبره بودن در یک زمینهی نامربوط بدانیم. کسانی که در یک زمینه تبحر دارند، بسیاری اوقات، بااطمینان، دربارهی زمینههای دیگری که در آنها آگاهی بسیار کمتری دارند اظهار نظر میکنند.
افراد ناآگاه جامعه ممکن است به این انگاشته (پیشفرض) اتکاناپذیر تکیه کنند که چون کسی در یک حوزهی خاص چهرهی شناخته شده و مرجع است، حتماً قادر است با همان مرجعیت دربارهی هر موضوع دیگری صحبت کند. اما این انگاشته که کسی میتواند در همهی زمینهها کارشناس باشد مطمئناً نادرست است؛ این انگاشته نیز غالباً نادرست است که فردی که در یک زمینه کارشناس است، در زمینههای نامربوطِ دیگر نیز مرجع است. تنها دلیل برای اعتماد به کارشناسان این است که آنان در زمینهای که اظهار نظر میکنند تخصص دارند.
برای نمونه، تردیدی نیست که آلبرت آینشتاین یک فیزیکدان بزرگ بود. باید اظهارنظرهای او را در مورد فیزیک و البته در مورد موضوعات مرتبط با فیزیک بسیار جدی بگیریم. اما دلیلی ندارد که فکر کنیم چون او یک فیزیکدان نابغه بوده، باید اظهارنظرهای او را در مورد ماهیت جامعه نیز موثق بدانیم. هیچ ارتباط آشکاری بین مطالعهی فیزیک و مطالعهی جامعهی انسانی وجود ندارد. مسلماً او انسان بسیار باهوشی بوده است، اما عمر هر انسانی کوتاه است و در نتیجه بسیاری از افرادی که بسیار باهوشند در طیف وسیعی از موضوعات اطلاعات نسبتاً اندکی دارند. این سخن بیش از همه زمانی صادق است که زمینهی مورد نظر، بیش از کاربردِ مهارتهای عمومی اندیشیدن، به دانش گسترده نیاز داشته باشد. به هیچ وجه امکان ندارد که کسی در همهی موضوعات کارشناس باشد.
◀️ برگرفته از کتاب اندیشیدن، نوشتهی نایجل واربرتون، ترجمهی مهدی خسروانی
◀️ نوشتهی پشت جلد کتاب و لینک تهیهی اینترنتی کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/663
◀️ کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
Telegram
سنجشگرانه اندیشی - تفکر نقادانه
چگونه است که سیاستمداران، حتی وقتی حق با آنها نیست، حرف خود را به کرسی مینشانند؟ یکی از ترفندهایشان این است که بخشی از حقیقت را میگویند. بخش توریهگویی این کتاب دربارة همین موضوع است.
«من و آرش در یک مدرسه درس خواندیم. آرش فرد موفقی شد، پس من هم موفق خواهم…
«من و آرش در یک مدرسه درس خواندیم. آرش فرد موفقی شد، پس من هم موفق خواهم…