♨ مهمترین تاکتیک در هنگام بحث و استدلال، بعد از بر حق بودن، این است که برای طرف مقابل راه فراری بگذارید تا بتواند آبرومندانه و محترمانه نظرش را در جهت نظر شما تغییر دهد.
⛭ استفان جی کلود، دیرینشناس و تاریخنگار علم
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
⛭ استفان جی کلود، دیرینشناس و تاریخنگار علم
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 دربارهی زیادهخوانان!
✍🏻 آرتور شوپنهاور، ترجمهی مهدی خسروانی
🌿 غالب دانشجويان و دانش آموختگان از هر نوع و با هر سن و سالي بهدنبال جمعآوري اطلاعاتند نه كسب بينش. به اين مينازند كه در مورد همه چيز اطلاعات دارند، در مورد سنگها، گياهان، جنگها، آزمايشها و همه كتابهاي موجود.
🌿 هرگز به خاطرشان خطور نميكند كه اطلاعات تنها وسيلهاي براي كسب بينش بوده و به خودي خود كم ارزشيابي ارزش است، اينكه آنچه انسان را فيلسوف ميكند شيوه انديشيدن اوست. وقتي وصف مظاهر دانشآموختگي و دانش خيرهكننده آنان را ميشنوم گاه پيش خود ميگويم: واي كه اينها بايد چه اندك انديشيدهباشند تا بتوانند چنين زياد بخوانند!
🌿 به راستي وقتي نقل ميشود كه پليني بزرگ پيوسته و در همه حال بر سر ميز، در سفر يا در وان حمام چيزي ميخواند يا برايش ميخواندند پرسشي ذهنم را به خود مشغول ميكند؛ آيا او خود چنان از انديشه بيبهره بود كه، همانند بيمار مسلولي كه براي فرار از مرگ شربتي را مصرف ميكند، مجبور بوده مدام انديشههاي بيگانه را به ذهنش سرازير كند.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
✍🏻 آرتور شوپنهاور، ترجمهی مهدی خسروانی
🌿 غالب دانشجويان و دانش آموختگان از هر نوع و با هر سن و سالي بهدنبال جمعآوري اطلاعاتند نه كسب بينش. به اين مينازند كه در مورد همه چيز اطلاعات دارند، در مورد سنگها، گياهان، جنگها، آزمايشها و همه كتابهاي موجود.
🌿 هرگز به خاطرشان خطور نميكند كه اطلاعات تنها وسيلهاي براي كسب بينش بوده و به خودي خود كم ارزشيابي ارزش است، اينكه آنچه انسان را فيلسوف ميكند شيوه انديشيدن اوست. وقتي وصف مظاهر دانشآموختگي و دانش خيرهكننده آنان را ميشنوم گاه پيش خود ميگويم: واي كه اينها بايد چه اندك انديشيدهباشند تا بتوانند چنين زياد بخوانند!
🌿 به راستي وقتي نقل ميشود كه پليني بزرگ پيوسته و در همه حال بر سر ميز، در سفر يا در وان حمام چيزي ميخواند يا برايش ميخواندند پرسشي ذهنم را به خود مشغول ميكند؛ آيا او خود چنان از انديشه بيبهره بود كه، همانند بيمار مسلولي كه براي فرار از مرگ شربتي را مصرف ميكند، مجبور بوده مدام انديشههاي بيگانه را به ذهنش سرازير كند.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
به همت مسعود زنجانی، صفحه زندهباد فلسفه، کافه فیلو، و کانون فکر آرکه، در لایو با سعید صدقی عزیز، به این موضوع خواهیم پرداخت که سنجشگرانه اندیشی چگونه میتواند به رواداری بینجامد. به همین مناسبت، به عنوان یک حلقهی واسط در بحث، این مسئله را به بحث خواهیم گذاشت که سنجشگرانهاندیشی و تحقق ثمرههای آن، از جمله رواداری، تا چه اندازه به اخلاق وابسته است.
برای دیدن لایو، صفحه سنجشگرانه اندیشی (اینجا) یا صفحه سعید صدقی (اینجا) را دنبال کنید.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
برای دیدن لایو، صفحه سنجشگرانه اندیشی (اینجا) یا صفحه سعید صدقی (اینجا) را دنبال کنید.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
Audio
فایل صوتی لایو مهدی خسروانی با سعید صدقی با موضوع «سنجشگرانهاندیشی و رواداری»، از مجموعه گفتوگوهای «ضیافت فلسفی» که به همت صفحههای زنده باد فلسفه ، کافه فیلو ، و کانون فکر آرکه برگزار شد.
با تشکر فراوان از آقای کاظمزاده عزیز، مدیر صفحهی معرفی کتاب در اینستاگرام که زحمت تبدیل فایل را متحمل شدند.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
با تشکر فراوان از آقای کاظمزاده عزیز، مدیر صفحهی معرفی کتاب در اینستاگرام که زحمت تبدیل فایل را متحمل شدند.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
Forwarded from پارادوکس (mehdi khosravani)
💢 وقتی یالوم گریست
♻️ دقایق پایانی فیلم «وقتی نیچه گریست» است. دکتر برویر (یالوم؟) با گردن افراشته و نگاهی حاکی از صلابت و تسلط به نیچهی درهمشکسته نگاه میکند. (صلابت، تسلط، گردن افراشته، شاید با یک زاویهی بسیار ملایم برای القای همدلی ... این تصویری نیست که بسیاری رواندرمانگران از خود ترسیم میکنند یا در آرزوی ترسیم آناند؟) نیچه با صورتی پوشیده از اشک زبان به «اعتراف» گشوده: اینکه حسرتش نداشتن خانواده، و ترس اساسیاش مردن در تنهایی است، و اندیشههای تکاندهندهای که به آنها مباهات میکند «تظاهر»هایی برای سرپوش گذاشتن بر همین ترسهاست.
♻️ دکتر برویر با صدایی صاف و استوار و با لحنی آزمایشگرانه از نیچهی فروریخته میپرسد: «اگر اشکهایت صدا داشتند، چه میگفتند؟» و نیچه از خوشحالیِ اشکهایش میگوید که حالا دکتر برویر آنها را از قفس سینه آزاد کرده است.
♻️ یکی از آخرین پلانهای فیلم، بخش مهمی از انگارههای یالوم را، حتی بهتر از رمان، از پرده بیرون میاندازد؛ این یکی از مثالهای نقض این باور رایج است که «فیلم نتوانسته بازتابی موفق از رمان باشد». نیچه که لحظاتی قبل لحن پیامبرانهاش را باز یافته و گزینگویهاش را برای برویر میخواند، خود را به آغوش دکتر برویر میاندازد و بعد برای آنکه بتواند او را تنگتر در آغوش بفشارد کتاب خودش را با حالتی تحقیرآمیز روی زمین میاندازد.
♻️ پس از آنهمه ماجرا در آن رابطهی درمانی دوطرفه، پس از آنکه یالوم به شیوههای گوناگون تقلا میکند تا خواننده را متقاعد سازد که حق نیچه را ادا کرده، ماجرا به اینجا ختم میشود که دکتر برویر با هیپنوتیزم به دست فروید درمان میشود و نیچه تلویحاً اعتراف میکند که اندیشههایش «تظاهر»هایی برای سرپوش گذاشتن بر یک محرومیت عاطفی است.
مشابه همین ماجرا در رمان درمان شوپنهاور برای فیلیپ که در واقع نمایندهی شوپنهاور است رخ میدهد.
♻️ تصویری که یالوم در این دو رمان پیش چشم میگذارد حاوی حقایقی بسیار اساسی دربارهی موجودیت روانشناختی فیلسوفان است: نیازهای آنها مانند نیاز به تعلق، رابطهی سالم، دوست داشته شدن، کنار آمدن با تنهایی ... و نیز تأثیرپذیری فلسفهی آنها از وضعیت روانشناختیشان. اما این تصویر کاستیهایی اساسی نیز دارد: سادهانگاری و تقویت پیشانگارههای کلیشهای دربارهی فیلسوف، فلسفه، و مشاورهی فلسفی. آیا هیچ فلسفهورزی میتواند باور کند که فرایندی شبیه آنچه یالوم در این دو رمان توصیف میکند موجب تحول نیچه یا شوپنهاور شود؟
♻️ تا آنجا که میدانم با وجود استقبال فراوان از کتابهای یالوم در ایران، هنوز کسی نگاه سنجشگرانه به اندیشه و آثار او را به طور جدی دنبال نکرده است. چندی پیش به مقالهای از شلومیت شوستر (از پیشگامان مشاورهی فلسفی) برخوردم که در آن از منظر مشاورهی فلسفی به سنجشگری یالوم با تکیه بر دو رمان «وقتی نیچه گریست» و «درمان شوپنهاور» پرداخته بود. با توجه به اعتبار نویسنده، به نظرم آمد خوانش و بررسی این مقاله میتواند تمرین مناسبی برای اندیشیدن سنجشگرانه به یالوم و آثارش باشد.
ترجمه این مقاله را در چند بخش، در مجلهی فرهنگی هنری وال منتشر خواهم کرد.
✍🏻 #مهدی_خسروانی
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @ppaaraadoxx
♻️ دقایق پایانی فیلم «وقتی نیچه گریست» است. دکتر برویر (یالوم؟) با گردن افراشته و نگاهی حاکی از صلابت و تسلط به نیچهی درهمشکسته نگاه میکند. (صلابت، تسلط، گردن افراشته، شاید با یک زاویهی بسیار ملایم برای القای همدلی ... این تصویری نیست که بسیاری رواندرمانگران از خود ترسیم میکنند یا در آرزوی ترسیم آناند؟) نیچه با صورتی پوشیده از اشک زبان به «اعتراف» گشوده: اینکه حسرتش نداشتن خانواده، و ترس اساسیاش مردن در تنهایی است، و اندیشههای تکاندهندهای که به آنها مباهات میکند «تظاهر»هایی برای سرپوش گذاشتن بر همین ترسهاست.
♻️ دکتر برویر با صدایی صاف و استوار و با لحنی آزمایشگرانه از نیچهی فروریخته میپرسد: «اگر اشکهایت صدا داشتند، چه میگفتند؟» و نیچه از خوشحالیِ اشکهایش میگوید که حالا دکتر برویر آنها را از قفس سینه آزاد کرده است.
♻️ یکی از آخرین پلانهای فیلم، بخش مهمی از انگارههای یالوم را، حتی بهتر از رمان، از پرده بیرون میاندازد؛ این یکی از مثالهای نقض این باور رایج است که «فیلم نتوانسته بازتابی موفق از رمان باشد». نیچه که لحظاتی قبل لحن پیامبرانهاش را باز یافته و گزینگویهاش را برای برویر میخواند، خود را به آغوش دکتر برویر میاندازد و بعد برای آنکه بتواند او را تنگتر در آغوش بفشارد کتاب خودش را با حالتی تحقیرآمیز روی زمین میاندازد.
♻️ پس از آنهمه ماجرا در آن رابطهی درمانی دوطرفه، پس از آنکه یالوم به شیوههای گوناگون تقلا میکند تا خواننده را متقاعد سازد که حق نیچه را ادا کرده، ماجرا به اینجا ختم میشود که دکتر برویر با هیپنوتیزم به دست فروید درمان میشود و نیچه تلویحاً اعتراف میکند که اندیشههایش «تظاهر»هایی برای سرپوش گذاشتن بر یک محرومیت عاطفی است.
مشابه همین ماجرا در رمان درمان شوپنهاور برای فیلیپ که در واقع نمایندهی شوپنهاور است رخ میدهد.
♻️ تصویری که یالوم در این دو رمان پیش چشم میگذارد حاوی حقایقی بسیار اساسی دربارهی موجودیت روانشناختی فیلسوفان است: نیازهای آنها مانند نیاز به تعلق، رابطهی سالم، دوست داشته شدن، کنار آمدن با تنهایی ... و نیز تأثیرپذیری فلسفهی آنها از وضعیت روانشناختیشان. اما این تصویر کاستیهایی اساسی نیز دارد: سادهانگاری و تقویت پیشانگارههای کلیشهای دربارهی فیلسوف، فلسفه، و مشاورهی فلسفی. آیا هیچ فلسفهورزی میتواند باور کند که فرایندی شبیه آنچه یالوم در این دو رمان توصیف میکند موجب تحول نیچه یا شوپنهاور شود؟
♻️ تا آنجا که میدانم با وجود استقبال فراوان از کتابهای یالوم در ایران، هنوز کسی نگاه سنجشگرانه به اندیشه و آثار او را به طور جدی دنبال نکرده است. چندی پیش به مقالهای از شلومیت شوستر (از پیشگامان مشاورهی فلسفی) برخوردم که در آن از منظر مشاورهی فلسفی به سنجشگری یالوم با تکیه بر دو رمان «وقتی نیچه گریست» و «درمان شوپنهاور» پرداخته بود. با توجه به اعتبار نویسنده، به نظرم آمد خوانش و بررسی این مقاله میتواند تمرین مناسبی برای اندیشیدن سنجشگرانه به یالوم و آثارش باشد.
ترجمه این مقاله را در چند بخش، در مجلهی فرهنگی هنری وال منتشر خواهم کرد.
✍🏻 #مهدی_خسروانی
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @ppaaraadoxx
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢 به نظر شما، در این ویدیو مغالطه وجود دارد؟ اگر بله، چه مغالطههایی؟
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢دورهی مجازی ویراستاری
🔰 برگزارکننده: مؤسسهی سخن تازه دنیای تازه
🎙 مدرس: دکتر زهرا تقیزاده
☎️ تماس با واتساپ: 09166090108
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
🔰 برگزارکننده: مؤسسهی سخن تازه دنیای تازه
🎙 مدرس: دکتر زهرا تقیزاده
☎️ تماس با واتساپ: 09166090108
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 کتاب «شفاف اندیشیدن»
♻️ بخشی از مقدمهی مترجم:
🌿 به زبان انگلیسی، چندین کتاب با عنوان «شفاف اندیشیدن» (و عنوانهای مشابه مثل «هنر شفاف اندیشیدن») وجود دارند. تقریباً همة این کتابها یک هدف را دنبال میکنند: ارتقای تفکر نقادانه در خواننده. برخی از این کتابها آشنایی اولیه با تفکر نقادانه را در خواننده ایجاد میکنند (مثل کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» رولف دوبلی یا «اندیشیدن» نایجل واربرتن )، اما برخی دیگر به آموزش سنجشگرانهاندیشی در سطح پیشرفتهتر اختصاص دارند. کتابی که در دست دارید جزء دستة دوم است.
🌿 ژیل لوبلان، نویسندة این کتاب، سالها به تدریس در دانشگاههای کانادا مشغول بوده و از تجربة تدریس سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه) برای هزاران دانشجو برخوردار است. او کتاب شفاف اندیشیدن را، با بهرهگیری از همین تجربه، برای دانشجویانش تألیف کرده است. به همین دلیل، در این کتاب صرفاً به بیان مطالب بسنده نکرده و از شگردها و ابزارهای مختلف برای تثبیت مطالب در ذهن خواننده استفاده میکند: قابهایی با عنوانهای «قاب بازنگری» و «راهبردها و قراردادها»، نمودارهای مختلف، «واژهنامة توصیفی»، و تمرینهای پرشمار و متنوع («تمرین عادی»، «تمرین ارزیابی»، و «تمرین کاوش و نگارش»). بنابراین، مطالعة جدی کتاب میتواند تأثیر مثبتِ پایدار بر شیوة اندیشیدن شما بگذارد.
🌿 اما چرا «شفاف اندیشیدن»؟ چرا ژیل لوبلان تصمیم گرفته موضوع «شفافیت» را در پیشانی کتابش مطرح کند و نویسندگان برخی دیگر از کتابهای سنجشگرانهاندیشی (مانند «هنر شفاف اندیشیدن» و «هنر اندیشیدن شفاف» و ...) نیز «واژة» شفافیت را در عنوان کتابشان میگنجانند؟ پاسخ پیوند نزدیکی است که میان سنجشگرانهاندیشی و شفافیت (وضوح) اندیشه برقرار است. از یک سو، شفافیت یکی از سنجههای کلیدی در سنجشگرانهاندیشی است و بدون دستیابی به شفافیت، دستیابی به سایر هدفهای سنجشگرانهاندیشی بسیار دشوار است. از سوی دیگر، بسیاری از فعالیتهای دیگری که در فرایند سنجشگرانهاندیشی انجام میدهیم به شفافیت اندیشة ما کمک میکنند. پس از خواندن هر یک از فصلهای این کتاب، اگر به آنچه آموختهاید بنگرید، این پیوند نزدیک و تأثیر دوسویه را احساس خواهید کرد.
📚 برگرفته از کتاب «شفاف اندیشیدن؛ راهنمای تفکر نقادانه»، نوشتهی ژیل لوبلان، ترجمهی مهدی خسروانی، در دست انتشار در آیندهی نزدیک توسط «نشر نو»
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
♻️ بخشی از مقدمهی مترجم:
🌿 به زبان انگلیسی، چندین کتاب با عنوان «شفاف اندیشیدن» (و عنوانهای مشابه مثل «هنر شفاف اندیشیدن») وجود دارند. تقریباً همة این کتابها یک هدف را دنبال میکنند: ارتقای تفکر نقادانه در خواننده. برخی از این کتابها آشنایی اولیه با تفکر نقادانه را در خواننده ایجاد میکنند (مثل کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» رولف دوبلی یا «اندیشیدن» نایجل واربرتن )، اما برخی دیگر به آموزش سنجشگرانهاندیشی در سطح پیشرفتهتر اختصاص دارند. کتابی که در دست دارید جزء دستة دوم است.
🌿 ژیل لوبلان، نویسندة این کتاب، سالها به تدریس در دانشگاههای کانادا مشغول بوده و از تجربة تدریس سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه) برای هزاران دانشجو برخوردار است. او کتاب شفاف اندیشیدن را، با بهرهگیری از همین تجربه، برای دانشجویانش تألیف کرده است. به همین دلیل، در این کتاب صرفاً به بیان مطالب بسنده نکرده و از شگردها و ابزارهای مختلف برای تثبیت مطالب در ذهن خواننده استفاده میکند: قابهایی با عنوانهای «قاب بازنگری» و «راهبردها و قراردادها»، نمودارهای مختلف، «واژهنامة توصیفی»، و تمرینهای پرشمار و متنوع («تمرین عادی»، «تمرین ارزیابی»، و «تمرین کاوش و نگارش»). بنابراین، مطالعة جدی کتاب میتواند تأثیر مثبتِ پایدار بر شیوة اندیشیدن شما بگذارد.
🌿 اما چرا «شفاف اندیشیدن»؟ چرا ژیل لوبلان تصمیم گرفته موضوع «شفافیت» را در پیشانی کتابش مطرح کند و نویسندگان برخی دیگر از کتابهای سنجشگرانهاندیشی (مانند «هنر شفاف اندیشیدن» و «هنر اندیشیدن شفاف» و ...) نیز «واژة» شفافیت را در عنوان کتابشان میگنجانند؟ پاسخ پیوند نزدیکی است که میان سنجشگرانهاندیشی و شفافیت (وضوح) اندیشه برقرار است. از یک سو، شفافیت یکی از سنجههای کلیدی در سنجشگرانهاندیشی است و بدون دستیابی به شفافیت، دستیابی به سایر هدفهای سنجشگرانهاندیشی بسیار دشوار است. از سوی دیگر، بسیاری از فعالیتهای دیگری که در فرایند سنجشگرانهاندیشی انجام میدهیم به شفافیت اندیشة ما کمک میکنند. پس از خواندن هر یک از فصلهای این کتاب، اگر به آنچه آموختهاید بنگرید، این پیوند نزدیک و تأثیر دوسویه را احساس خواهید کرد.
📚 برگرفته از کتاب «شفاف اندیشیدن؛ راهنمای تفکر نقادانه»، نوشتهی ژیل لوبلان، ترجمهی مهدی خسروانی، در دست انتشار در آیندهی نزدیک توسط «نشر نو»
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
Forwarded from سنجشگرانه اندیشی - تفکر نقادانه (mehdi khosravani)
💢 اهمیت ارزیابی یک مسئله از زوایای گوناگون
✅ جان استوارت میل، فیلسوف معروف انگلیسی، معتقد بود کسی که در مورد مسئلهای فقط از موضع خودش خبر دارد چیز زیادی از آن مسئله نمیداند. این بدان معنی است که وقتی در مورد مسئلهای بحث میکنیم باید قبلاً اطلاعات کافی از زوایای گوناگون دربارهی آن مسئله داشته باشیم و گرنه چگونه میخواهیم مبنایی برای ترجیح یک عقیده بر دیگری داشته باشیم. به عبارت دیگر، موقعی حق داریم از داشتن یک عقیده به خود ببالیم که آن عقیده را از میان عقاید مختلف انتخاب کرده باشیم. انتخابی از میان عقاید مختلفی که آنها را فهمیده و سبک و سنگین کردهایم. این همان روش تفکر انتقادی [سنجشگرانهاندیشی) است که به ما توانایی درک بالا را خواهد داد.
📚 برگرفته از کتاب «راهنمای تفکر نقادانه»، نیل براون و استیوارت کیلی، ترجمهی کوروش کامیاب
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
✅ جان استوارت میل، فیلسوف معروف انگلیسی، معتقد بود کسی که در مورد مسئلهای فقط از موضع خودش خبر دارد چیز زیادی از آن مسئله نمیداند. این بدان معنی است که وقتی در مورد مسئلهای بحث میکنیم باید قبلاً اطلاعات کافی از زوایای گوناگون دربارهی آن مسئله داشته باشیم و گرنه چگونه میخواهیم مبنایی برای ترجیح یک عقیده بر دیگری داشته باشیم. به عبارت دیگر، موقعی حق داریم از داشتن یک عقیده به خود ببالیم که آن عقیده را از میان عقاید مختلف انتخاب کرده باشیم. انتخابی از میان عقاید مختلفی که آنها را فهمیده و سبک و سنگین کردهایم. این همان روش تفکر انتقادی [سنجشگرانهاندیشی) است که به ما توانایی درک بالا را خواهد داد.
📚 برگرفته از کتاب «راهنمای تفکر نقادانه»، نیل براون و استیوارت کیلی، ترجمهی کوروش کامیاب
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
👆 برای علاقهمندان به یادگیری زبان انگلیسی از سطح متوسط تا عمیق 👆
نشانی کانال برای ثبت نام در دوره:
👇👇
http://www.tg-me.com/Englishnutsbolts
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
نشانی کانال برای ثبت نام در دوره:
👇👇
http://www.tg-me.com/Englishnutsbolts
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
Forwarded from پارادوکس (mehdi khosravani)
نقد یالوم بخش اول.pdf
250.1 KB
قرار بود مقالهی خانم شلومیت شوستر در نقد اروین یالوم را به صورت بخشهای کوتاه برای صفحهی فرهنگی وال ترجمه و در چند قسمت منتشر کنم. بنا بر دلایلی انتشار مقاله در این صفحه منتفی شد اما چون به مخاطبان صفحهی خودم قول ترجمهی این مطلب را داده بودم، ترجمهی آن را در کانال «پارادوکس» در تلگرام منتشر خواهم کرد (چون حجم مطلب بیشتر از آن است که به صورت کپشن یا عکس قابل انتشار باشد).
اکنون میتوانید فایل بخش اول را دانلود کنید.
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @ppaaraadoxx
اکنون میتوانید فایل بخش اول را دانلود کنید.
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @ppaaraadoxx
💢 زاکربرگ؛ نماد سیطرهی بلاهت
✍🏾 #مهدی_خسروانی
💢 در همین یک سال اخیر، فیسبوک و زیرمجموعههای آن حساب چند شخصیت ایرانی و بینالمللی مشهور را بستهاند. نمیخواهم وارد این مناقشه شوم که مسدودکردن کدامیک از این حسابها درست و کدامیک نادرست بوده است، اما از بیان نظر خودم صرفنظر نمیکنم: به نظر من، مسدود کردن بیشتر این حسابها ناموجه بوده است (گرچه تعلیق موقت آنها میتوانست موجه باشد).
💢 دیشب با خبر شدم که حساب یکی از دوستان فیسبوکیام، یاسر میردامادی، نیز مسدود شده است. با بیشتر نوشتههایی که در این چند سال از یاسر میردامادی خواندهام مخالف بودهام! اما هر چه نگاه میکنم توجیهی برای محروم کردن او از شبکههای اجتماعی نمیبینم.
💢 باید اعتراف کنم ترسم از فیسبوک، اینستاگرام، توئیتر، گوگل و دیگر مونوپولیها روز به روز بیشتر میشود. جهانی که صاحبان کوتهفکر فیسبوک و اینستاگرام و گوگل قاضیالقضات اخلاقی آن باشند شاید به اندازهی جهان نرونی وحشتناک نباشد، اما حتی از آن هم شرمآورتر است.
💢 به سمتی میرویم که صاحبان این مونوپولیها خودشان را در مقام «اعضای مجمع تشخیص مصلحت جهان» گذاشته و برای همه چیز تصمیم بگیرند؛ به سمت جهانی که فیسبوک و همراهانش بتوانند هر کس که میلشان کشید را عملاً از صفحهی روزگار محو کنند؛ جهانی که در آن حتی تفاوت بود و نبود اندیشهها مشروط میشود به اینکه در گوگل قابل سرچ باشند. و این فقط وحشتناک نیست؛ خجالتآور است، تحقیرآمیز است. مارک زاکربرگ و همانندان او به همان اندازه سزاوار تکیهزدن بر کرسی حکمیت اخلاقی و تشخیص مصلحت جهان اند که احمد جنتی شایستهی تصویب تصمیمگیرندگان کلان یک کشور یا علمالهدی شایسته ولایت خراسان.
💢 یک راه، دستکم یک راه ابتدایی، برای مقابله با خودکامگی این غولهای تکنولوژیک (و البته تأکید میکنم که صاحبان این غولهای تکنولوژیک چیزی بیش از یک مشت کوتولهی فکری باهوش نیستند) این است که با تمام توانمان سعی کنیم تصمیم آنها به حذف افراد از شبکههای اجتماعی را کماثر کنیم: با معرفی کانالها و صفحههای این افراد در فضاهای دیگر.
💢 نکتهی آخر اینکه گرچه برخورد فیسبوک با یاسر میردامادی (کسی که مخالفتم با گفتهها و نوشتههایش گاه به عصبانیت نزدیک میشود) را کاملاً ناموجه میدانم، هدفم از واکنش به این برخورد، اکران نمایش «ولترـبازی»* نیست؛ هدفم در درجهی اول واکنش به سیطرهیافتن یکی از مضحکترین بلاهتهای قابل تصور است: اینکه صاحبان تکنولوژی فصلالخطاب همه چیز (از جمله اخلاق) شوند؛ گرچه، فصلالخطاب بودن اخلاق، خود، به اندازهی کافی مشکوک هست!
---
* ولتر: با سخنت مخالفم، اما تا پای مرگ از حق تو برای بیان نظرت دفاع میکنم.
🌐 نشانی کانال یاسر میردامادی در تلگرام:
https://www.tg-me.com/YMirdamadi
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
✍🏾 #مهدی_خسروانی
💢 در همین یک سال اخیر، فیسبوک و زیرمجموعههای آن حساب چند شخصیت ایرانی و بینالمللی مشهور را بستهاند. نمیخواهم وارد این مناقشه شوم که مسدودکردن کدامیک از این حسابها درست و کدامیک نادرست بوده است، اما از بیان نظر خودم صرفنظر نمیکنم: به نظر من، مسدود کردن بیشتر این حسابها ناموجه بوده است (گرچه تعلیق موقت آنها میتوانست موجه باشد).
💢 دیشب با خبر شدم که حساب یکی از دوستان فیسبوکیام، یاسر میردامادی، نیز مسدود شده است. با بیشتر نوشتههایی که در این چند سال از یاسر میردامادی خواندهام مخالف بودهام! اما هر چه نگاه میکنم توجیهی برای محروم کردن او از شبکههای اجتماعی نمیبینم.
💢 باید اعتراف کنم ترسم از فیسبوک، اینستاگرام، توئیتر، گوگل و دیگر مونوپولیها روز به روز بیشتر میشود. جهانی که صاحبان کوتهفکر فیسبوک و اینستاگرام و گوگل قاضیالقضات اخلاقی آن باشند شاید به اندازهی جهان نرونی وحشتناک نباشد، اما حتی از آن هم شرمآورتر است.
💢 به سمتی میرویم که صاحبان این مونوپولیها خودشان را در مقام «اعضای مجمع تشخیص مصلحت جهان» گذاشته و برای همه چیز تصمیم بگیرند؛ به سمت جهانی که فیسبوک و همراهانش بتوانند هر کس که میلشان کشید را عملاً از صفحهی روزگار محو کنند؛ جهانی که در آن حتی تفاوت بود و نبود اندیشهها مشروط میشود به اینکه در گوگل قابل سرچ باشند. و این فقط وحشتناک نیست؛ خجالتآور است، تحقیرآمیز است. مارک زاکربرگ و همانندان او به همان اندازه سزاوار تکیهزدن بر کرسی حکمیت اخلاقی و تشخیص مصلحت جهان اند که احمد جنتی شایستهی تصویب تصمیمگیرندگان کلان یک کشور یا علمالهدی شایسته ولایت خراسان.
💢 یک راه، دستکم یک راه ابتدایی، برای مقابله با خودکامگی این غولهای تکنولوژیک (و البته تأکید میکنم که صاحبان این غولهای تکنولوژیک چیزی بیش از یک مشت کوتولهی فکری باهوش نیستند) این است که با تمام توانمان سعی کنیم تصمیم آنها به حذف افراد از شبکههای اجتماعی را کماثر کنیم: با معرفی کانالها و صفحههای این افراد در فضاهای دیگر.
💢 نکتهی آخر اینکه گرچه برخورد فیسبوک با یاسر میردامادی (کسی که مخالفتم با گفتهها و نوشتههایش گاه به عصبانیت نزدیک میشود) را کاملاً ناموجه میدانم، هدفم از واکنش به این برخورد، اکران نمایش «ولترـبازی»* نیست؛ هدفم در درجهی اول واکنش به سیطرهیافتن یکی از مضحکترین بلاهتهای قابل تصور است: اینکه صاحبان تکنولوژی فصلالخطاب همه چیز (از جمله اخلاق) شوند؛ گرچه، فصلالخطاب بودن اخلاق، خود، به اندازهی کافی مشکوک هست!
---
* ولتر: با سخنت مخالفم، اما تا پای مرگ از حق تو برای بیان نظرت دفاع میکنم.
🌐 نشانی کانال یاسر میردامادی در تلگرام:
https://www.tg-me.com/YMirdamadi
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
نقش رسانهها در مهندسی اجماع.pdf
373 KB
💢 نقش رسانهها در مهندسی اجماع
بخشی از مطلب:
اندرو مار یکی ار برجستهترین مصاحبهکنندگان در بریتانیا در سال ۱۹۹۶ در مصاحبهای از نوآم چامسکی پرسید از کجا میداند که او خودسانسوری میکند. چامسکی پاسخ داد: «من یقین دارم که خودسانسوری نمیکنی. من مطمئنم که هر چه را میگویی باور داری. من میگویم اگر اعتقاد دیگری داشتی جایی که الان نشستهای نبودی.»
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
بخشی از مطلب:
اندرو مار یکی ار برجستهترین مصاحبهکنندگان در بریتانیا در سال ۱۹۹۶ در مصاحبهای از نوآم چامسکی پرسید از کجا میداند که او خودسانسوری میکند. چامسکی پاسخ داد: «من یقین دارم که خودسانسوری نمیکنی. من مطمئنم که هر چه را میگویی باور داری. من میگویم اگر اعتقاد دیگری داشتی جایی که الان نشستهای نبودی.»
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 انگاشتهی فرهنگی چیست؟
♻️ انگاشتههای فرهنگی باورهای ارزیابینشده (و غالباً ناآشکار)ی هستند که به سبب فرهنگپذیری در شخص پدید میآیند.
♻️ فرهنگپذیری چیست؟ هر انسانی در یک فرهنگ به دنیا میآید و رشد میکند؛ و طی فرآیندیباورها، ارزشها، و هنجارهای آن فرهنگ را کسب میکند. به این فرآیند «فرهنگپذیری» گفته میشود.
♻️ ما انسانها در جامعه رشد میکنیم؛ در نتیجه، ارزشها، باورها، کردارها، و نظرگاه جامعهمان را ناآگاهانه میپذیریم. هر یک از این ارزشها و ... ریشه در انگاشتههای فراوان دارند. ما گمان میکنیم که امور را «آنچنان که هستند» ادراک میکنیم نه «آنچنان که از یک چشمانداز فرهنگی به نظر میرسند»؛ غافل از آنکه ادراک، دریافت، اندیشیدن، و تجربهکردنِ ما در چارچوب انگاشتههایی که به ذهنمان راه دادهایم انجام میشوند.
♻️ اینکه از انگاشتههای فرهنگیمان آگاه شویم، به نحوی که بتوانیم آنها را سنجشگرانه وارسی کنیم، یکی از جنبههای حیاتی سنجشگرانهاندیشی است.
📚 برگرفته از کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم» (لینکهای معرفی و تهیهی اینترنتی کتاب اینجا)
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
♻️ انگاشتههای فرهنگی باورهای ارزیابینشده (و غالباً ناآشکار)ی هستند که به سبب فرهنگپذیری در شخص پدید میآیند.
♻️ فرهنگپذیری چیست؟ هر انسانی در یک فرهنگ به دنیا میآید و رشد میکند؛ و طی فرآیندیباورها، ارزشها، و هنجارهای آن فرهنگ را کسب میکند. به این فرآیند «فرهنگپذیری» گفته میشود.
♻️ ما انسانها در جامعه رشد میکنیم؛ در نتیجه، ارزشها، باورها، کردارها، و نظرگاه جامعهمان را ناآگاهانه میپذیریم. هر یک از این ارزشها و ... ریشه در انگاشتههای فراوان دارند. ما گمان میکنیم که امور را «آنچنان که هستند» ادراک میکنیم نه «آنچنان که از یک چشمانداز فرهنگی به نظر میرسند»؛ غافل از آنکه ادراک، دریافت، اندیشیدن، و تجربهکردنِ ما در چارچوب انگاشتههایی که به ذهنمان راه دادهایم انجام میشوند.
♻️ اینکه از انگاشتههای فرهنگیمان آگاه شویم، به نحوی که بتوانیم آنها را سنجشگرانه وارسی کنیم، یکی از جنبههای حیاتی سنجشگرانهاندیشی است.
📚 برگرفته از کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم» (لینکهای معرفی و تهیهی اینترنتی کتاب اینجا)
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 «زبان اندیشیدن» چیست؟
↙️ در فرآیند آموزش اندیشیدن به بچهها، باید آنها را تشویق کنید تا زبان اندیشیدن را همیشه (چه در کلاس درس و چه بیرون کلاس) به کار ببرند و تمرین کنند.
↙️ منظور از «زبان اندیشیدن» زبانی است که جملهها و واژههای مربوط به اندیشیدن و تفکر نقادانه در آن محوریت دارند؛ واژههایی مثل «پرسش»، «وضوح»، «دقت»، «منطق»، «عمق» (و سنجههای فکری دیگر)، «تواضع فکری»، «استقلال فکری»، «شهامت فکری»، «پشتکار فکری» (و فضیلتهای فکری دیگر)، «استدلال»، «استنتاج»، «انگاشته»، «هدف»، «مسئله»، «برآیند» ...
↙️ در «زبان اندیشیدن» برخی جملهها مثل جملههای پرسشی زیر محوریت دارند:
«میتوانی منظورت را جور دیگری توضیح دهی؟»، «میتوانی مثالی بزنی تا منظورت را بهتر متوجه شوم؟»، «آیا مطمئنی اطلاعاتی که بر اساس آنها نظر میدهی و استدلال میکنی دقیق و موثقاند؟»، و ...
↙️ باید بچهها را تشویق کنید که معنای این واژهها را بهخوبی بفهمند، با آنها انس بگیرند، و در بهکارگیری آنها ورزیده شوند. باید آنها را تشویق کنید که استفاده از جملههای پرسشی یادشده را دائماً تمرین کنند تا بر کاربرد آنها مسلط شوند.
📚 برگرفته از کتاب «راهنمای آموزگاران تفکر نقادانه»، نوشتهی لیندا الدر، بازنویسی مهدی خسروانی، در دست انتشار
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
↙️ در فرآیند آموزش اندیشیدن به بچهها، باید آنها را تشویق کنید تا زبان اندیشیدن را همیشه (چه در کلاس درس و چه بیرون کلاس) به کار ببرند و تمرین کنند.
↙️ منظور از «زبان اندیشیدن» زبانی است که جملهها و واژههای مربوط به اندیشیدن و تفکر نقادانه در آن محوریت دارند؛ واژههایی مثل «پرسش»، «وضوح»، «دقت»، «منطق»، «عمق» (و سنجههای فکری دیگر)، «تواضع فکری»، «استقلال فکری»، «شهامت فکری»، «پشتکار فکری» (و فضیلتهای فکری دیگر)، «استدلال»، «استنتاج»، «انگاشته»، «هدف»، «مسئله»، «برآیند» ...
↙️ در «زبان اندیشیدن» برخی جملهها مثل جملههای پرسشی زیر محوریت دارند:
«میتوانی منظورت را جور دیگری توضیح دهی؟»، «میتوانی مثالی بزنی تا منظورت را بهتر متوجه شوم؟»، «آیا مطمئنی اطلاعاتی که بر اساس آنها نظر میدهی و استدلال میکنی دقیق و موثقاند؟»، و ...
↙️ باید بچهها را تشویق کنید که معنای این واژهها را بهخوبی بفهمند، با آنها انس بگیرند، و در بهکارگیری آنها ورزیده شوند. باید آنها را تشویق کنید که استفاده از جملههای پرسشی یادشده را دائماً تمرین کنند تا بر کاربرد آنها مسلط شوند.
📚 برگرفته از کتاب «راهنمای آموزگاران تفکر نقادانه»، نوشتهی لیندا الدر، بازنویسی مهدی خسروانی، در دست انتشار
🌐 کانال سنجشگرانهاندیشی:
🆔 @sanjeshgaraneh
🔺جهان هستی ما چگونه آغاز شده است؟
🔻آیا کیهان می تواند از هیچ به وجود آید؟
🔺لحظات اولیه کیهان چگونه سپری شده است؟
🔻در دنیای ریزتر از اتم چه خبر است؟
🔺 بنیادی ترین ذرات طبیعت چه رفتاری دارند و چگونه تشکیل شده اند؟
⚫️ پاسخ تمامی این پرسش ها در *سوپر گروه* و *کانال کوانتوم فیزیک* محل برگزار کننده "کنفرانس ها "و"درسنامه های علمی" با محوریت
✔️ فیزیک
✔️نجوم
✔️ ریاضیات
آدرس سوپرگروه فیزیک
https://www.tg-me.com/joinchat-UJ-y92cVCPIDGkep
آی دی کانال علمی
🆔 @Physics3p
🔻آیا کیهان می تواند از هیچ به وجود آید؟
🔺لحظات اولیه کیهان چگونه سپری شده است؟
🔻در دنیای ریزتر از اتم چه خبر است؟
🔺 بنیادی ترین ذرات طبیعت چه رفتاری دارند و چگونه تشکیل شده اند؟
⚫️ پاسخ تمامی این پرسش ها در *سوپر گروه* و *کانال کوانتوم فیزیک* محل برگزار کننده "کنفرانس ها "و"درسنامه های علمی" با محوریت
✔️ فیزیک
✔️نجوم
✔️ ریاضیات
آدرس سوپرگروه فیزیک
https://www.tg-me.com/joinchat-UJ-y92cVCPIDGkep
آی دی کانال علمی
🆔 @Physics3p
💢 همگامی فکری چیست؟
♻️ همگامی فکری یعنی آگاه باشیم که لازم است با استفاده از نیروی تخیلمان، خودمان را جای دیگران بگذاریم تا بتوانیم آنها را واقعاً بفهمیم، و سپس بر اساس این آگاهی عمل کنیم.
♻️ این گرایش در همهی ما انسانها هست که دریافتهای اولیه یا باورهای قدیمی خودمان را عین حقیقت بدانیم؛ باید این گرایش را تشخیص دهیم و به آن توجه کنیم. شهامت فکری نیز وابسته به این است که بتوانیم دیدگاهها و استدلالهای دیگران را با دقت و بهدرستی بازسازی کنیم و بر اساس مقدمهها، انگاشتهها، و اندیشههایی غیر از اندیشهها، انگاشتهها، و مقدمههای خودمان استدلال کنیم.
♻️ برای همۀ ما موردهایی پیش آمده که به درستیِ نظر یا عملمان اعتقاد راسخ داشتهایم، اما بعداً معلوم شده که بر خطا بودهایم؛ لازمۀ فضیلتِ همگامیِ فکری این است که چنین موردهایی را فراموش نکنیم و حواسمان باشد که در مسئلهها و موضوعهایی که همین اکنولان با آنها مواجهیم نیز ممکن است فریب بخوریم.
📚 برگرفته از کتاب چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم
🌿 لینکهای معرفی بیشتر و تهیهی اینترنتی کتاب اینجا
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
♻️ همگامی فکری یعنی آگاه باشیم که لازم است با استفاده از نیروی تخیلمان، خودمان را جای دیگران بگذاریم تا بتوانیم آنها را واقعاً بفهمیم، و سپس بر اساس این آگاهی عمل کنیم.
♻️ این گرایش در همهی ما انسانها هست که دریافتهای اولیه یا باورهای قدیمی خودمان را عین حقیقت بدانیم؛ باید این گرایش را تشخیص دهیم و به آن توجه کنیم. شهامت فکری نیز وابسته به این است که بتوانیم دیدگاهها و استدلالهای دیگران را با دقت و بهدرستی بازسازی کنیم و بر اساس مقدمهها، انگاشتهها، و اندیشههایی غیر از اندیشهها، انگاشتهها، و مقدمههای خودمان استدلال کنیم.
♻️ برای همۀ ما موردهایی پیش آمده که به درستیِ نظر یا عملمان اعتقاد راسخ داشتهایم، اما بعداً معلوم شده که بر خطا بودهایم؛ لازمۀ فضیلتِ همگامیِ فکری این است که چنین موردهایی را فراموش نکنیم و حواسمان باشد که در مسئلهها و موضوعهایی که همین اکنولان با آنها مواجهیم نیز ممکن است فریب بخوریم.
📚 برگرفته از کتاب چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم
🌿 لینکهای معرفی بیشتر و تهیهی اینترنتی کتاب اینجا
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
Forwarded from پارادوکس (mehdi khosravani)
در دست انتشار
درآمدی نقادانه به فلسفهی دین
نویسندگان: اَن جوردن، نیل لاکیر، ادوین تیت
مترجم: مهدی خسروانی
ناشر: نشر نی
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @ppaaraadoxx
درآمدی نقادانه به فلسفهی دین
نویسندگان: اَن جوردن، نیل لاکیر، ادوین تیت
مترجم: مهدی خسروانی
ناشر: نشر نی
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @ppaaraadoxx
Forwarded from پارادوکس (mehdi khosravani)
💢 گاهی لازم نیست تغییر را از خودت شروع کنی
♻️ این یادداشت را به عنوان یک شهروند و متخصص سلامت روان مینویسم.
♻️ حکومتها همیشه از ابزارهای مختلفی (مذهب، تبلیغات رسانه، و ...) برای کنترل افکار عمومی استفاده کردهاند، اما ابزاری که کمتر به آن پرداخته شده استفاده از موجودی به نام کارشناس است. کارشناس سلامت روان در این میان جایگاه ویژهای دارد.
♻️ منِ روان پزشک/شناس میتوانم در برنامهی تلویزیونی در مورد اینکه چه احساس و فکر و تصمیمی درست است برای تو نسخه بپیچم. اما اینکه میتوانم به معنای این نیست که حق این کار را دارم. اگر تو نان سفرهات را بهزحمت فراهم میکنی در حالی که آن کسی که نان تو را قطع کرده در نعمت غوطه میخورد، من روان پزشک/شناس حق ندارم به تو بگویم انتظاراتت را پایین بیاور، چرا که دلیل احساسات منفی تو بهوضوح خارج از ذهن تو است. این خیانت است که بخواهم از تخصصم سوءاستفاده کنم و ابزاری بشوم برای کنترل خشم تو نسبت به ظالم. حداقل کاری که می توانم بکنم این است که به خشم تو نسبت به ظلمی که در حقت شده اعتبار بدهم، چون خشمت واقعی است و بر حق.
♻️ اکثر همرشتهایهای من با قصد کاهش رنج مردم وارد این رشته میشوند. اما، چه بخواهیم چه نخواهیم، دهههاست حکومتها از رشتهی ما برای کنترل افکار عمومی سواستفاده میکنند. از پزشکان نازی بگیر تا روانشناسانی که در سی.آی.ای با مواد روانگردان سعی در کنترل ذهن قربانیان داشتند تا آنهایی که در گوانتانامو شیوه های جدید شکنجه را طراحی کردند، تا کسانی که به مخالفان حکومت انگ دیوانگی میزنند.
♻️ اما اینها فقط موارد واضح کنترل افکار عمومی است. موارد مخفیتر در روانشناسی پاپ و مثبت و سخنرانیهای انگیزشی و «چطوری جونِ دل»ها ... دیده میشود. پیشفرض اساسی همهی گروههایی که نام بردم این است که تنها دلیل همهی آنچه تو تجربه میکنی خود تو هستی و محیط نقش ناچیزی در خلق این تجربه دارد. کسی که به تو میگوید «همه چیز از تو نشئت میگیرد پس فقط به خودت بپرداز» دارد تو را از دیگران و محیط جدا میکند.
♻️ در اینجا اتحاد و «درد مشترک» معنای خودش را از دست میدهد. کسی که میگوید «شکرگزار باش تا حالت بهتر شود» عملاً دارد میگوید عوامل بیرونی در فلاکت تو نقشی ندارند. کسی که میگوید «قناعت کن» عملا دارد به تو میگوید صورت مسئله را نادیده بگیر؛ در حالی که نقشِ اصلی مغز ما ارتباط با محیط است و بنابراین اکثر احساسات و تفکرات ما در ارتباط با محیط شکل میگیرند. البته حساسیتِ افراد به اثرات منفیِ محیط با هم فرق میکند اما اضطراب و افسردگی عمدتاً زنگ خطری است که نشان میدهد ذهن ما محیط را برای بقا و تحول مثبت مساعد نمیبیند.
♻️ بنابراین، دوست من، اگر تو و خانوادهات در مضیقهاید و پر از خشم و اضطراب، احساستان بهجاست و هیچ مزور و مزدوری نمیتواند عامل اصلی این احساس را لاپوشانی کند.
✍🏻 امیرحسین مدبرنیا (روانپزشک)
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @ppaaraadoxx
♻️ این یادداشت را به عنوان یک شهروند و متخصص سلامت روان مینویسم.
♻️ حکومتها همیشه از ابزارهای مختلفی (مذهب، تبلیغات رسانه، و ...) برای کنترل افکار عمومی استفاده کردهاند، اما ابزاری که کمتر به آن پرداخته شده استفاده از موجودی به نام کارشناس است. کارشناس سلامت روان در این میان جایگاه ویژهای دارد.
♻️ منِ روان پزشک/شناس میتوانم در برنامهی تلویزیونی در مورد اینکه چه احساس و فکر و تصمیمی درست است برای تو نسخه بپیچم. اما اینکه میتوانم به معنای این نیست که حق این کار را دارم. اگر تو نان سفرهات را بهزحمت فراهم میکنی در حالی که آن کسی که نان تو را قطع کرده در نعمت غوطه میخورد، من روان پزشک/شناس حق ندارم به تو بگویم انتظاراتت را پایین بیاور، چرا که دلیل احساسات منفی تو بهوضوح خارج از ذهن تو است. این خیانت است که بخواهم از تخصصم سوءاستفاده کنم و ابزاری بشوم برای کنترل خشم تو نسبت به ظالم. حداقل کاری که می توانم بکنم این است که به خشم تو نسبت به ظلمی که در حقت شده اعتبار بدهم، چون خشمت واقعی است و بر حق.
♻️ اکثر همرشتهایهای من با قصد کاهش رنج مردم وارد این رشته میشوند. اما، چه بخواهیم چه نخواهیم، دهههاست حکومتها از رشتهی ما برای کنترل افکار عمومی سواستفاده میکنند. از پزشکان نازی بگیر تا روانشناسانی که در سی.آی.ای با مواد روانگردان سعی در کنترل ذهن قربانیان داشتند تا آنهایی که در گوانتانامو شیوه های جدید شکنجه را طراحی کردند، تا کسانی که به مخالفان حکومت انگ دیوانگی میزنند.
♻️ اما اینها فقط موارد واضح کنترل افکار عمومی است. موارد مخفیتر در روانشناسی پاپ و مثبت و سخنرانیهای انگیزشی و «چطوری جونِ دل»ها ... دیده میشود. پیشفرض اساسی همهی گروههایی که نام بردم این است که تنها دلیل همهی آنچه تو تجربه میکنی خود تو هستی و محیط نقش ناچیزی در خلق این تجربه دارد. کسی که به تو میگوید «همه چیز از تو نشئت میگیرد پس فقط به خودت بپرداز» دارد تو را از دیگران و محیط جدا میکند.
♻️ در اینجا اتحاد و «درد مشترک» معنای خودش را از دست میدهد. کسی که میگوید «شکرگزار باش تا حالت بهتر شود» عملاً دارد میگوید عوامل بیرونی در فلاکت تو نقشی ندارند. کسی که میگوید «قناعت کن» عملا دارد به تو میگوید صورت مسئله را نادیده بگیر؛ در حالی که نقشِ اصلی مغز ما ارتباط با محیط است و بنابراین اکثر احساسات و تفکرات ما در ارتباط با محیط شکل میگیرند. البته حساسیتِ افراد به اثرات منفیِ محیط با هم فرق میکند اما اضطراب و افسردگی عمدتاً زنگ خطری است که نشان میدهد ذهن ما محیط را برای بقا و تحول مثبت مساعد نمیبیند.
♻️ بنابراین، دوست من، اگر تو و خانوادهات در مضیقهاید و پر از خشم و اضطراب، احساستان بهجاست و هیچ مزور و مزدوری نمیتواند عامل اصلی این احساس را لاپوشانی کند.
✍🏻 امیرحسین مدبرنیا (روانپزشک)
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @ppaaraadoxx