Telegram Web Link
💢 بخش دوم - دموکراسی و رسانه‌های خبری

🔰 اینکه رسانه‌ها اطلاعات جهت‌دار به خورد مخاطبانشان می‌دهند حاصل یک «نقشه» یا «توطئه» نیست. قضیه کاملاً به پیشینه‌ی آموزشی و پرورشی و واقعیت‌های اقتصادی بر می‌گردد. خبرنگاران و سردبیران خودشان عضوی از یک فرهنگ‌اند (فرهنگ آلمانی، آمریکایی، چینی، و ...). دیدگاه آنها درباره‌ی جهان به دیدگاه مخاطبانشان نزدیک است. آنها از درک تاریخیِ ملی‌گرایانه و حس وطن‌پرستی مشترک برخوردارند، نظام عقیدتی‌شان در مجموع مشابه است، و غالباً دین یکسانی هم دارند.

🔰 شیوه‌ی نگاه یک سردبیر عرب به جهان با شیوه‌ی نگاه همکار اسرائیلی‌اش فرق می‌کند. شیوه‌ی نگاه یک سردبیر پاکستانی هم با شیوه‌ی نگاه همکار هندی‌اش تفاوت دارد. و به همین ترتیب، یک سردبیر چینی جهان را آن طور نمی‌بیند که همکار آمریکایی‌اش می‌بیند. همین سخن درباره‌ی گزارشگران و بقیه‌ی روزنامه‌نگاران و خبرنگاران نیز صادق است.

🔰 علاوه بر اینها، کسانی که در زمینه‌ی خبر کار می‌کنند محدودیت‌های زمانی شدیدی برای نگارش گزارش‌ها دارند و فضای چندان گسترده‌ای برای عرضه‌کردن گزارش‌هایشان ندارند. اصلاً عجیب نیست که پوشش خبری از ملتی به ملت دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر تا این اندازه فرق می‌کند.

🔰 خلاصه اینکه، فقط کسانی می‌توانند تأثیر رسانه‌های ملّي بر خودشان را کنترل کنند که فهم خوبی از شرایط کار رسانه‌ها در جهان داشته باشند.

🔰 هدف ما در کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانه‌ها تشخیص دهیم» این است که به خوانندگان کمک کنیم تا، با فراهم‌آوردن پاره‌ای از زمینه‌ها در خودشان، شیوه‌ی تأثیرپذیری‌شان از رسانه‌ها را دگرگون کنند. همه‌ی ما دوست داریم آنچه در رسانه‌های خبری گفته می‌شود را سنجشگرانه ارزیابی کنیم نه اینکه بدون هیچ بررسی‌ای بپذیریم. امیدواریم بتوانیم به خوانندگان کمک کنیم که، هنگام مواجهه با محتوای گزارش‌ها و پیام‌های رسانه‌های خبری، مستقل‌تر، خردمندانه‌تر،‌ و سنجشگرانه‌تر واکنش نشان دهند.

📚 برگرفته از کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانه‌ها تشخیص دهیم» (لینک‌های معرفی و تهیه‌ی اینترنتی کتاب اینجا)

🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
Forwarded from آگورا
محال یا سخت بودن گفتگو؛ ازدحام صداها
______________________
▪️شرایط فرهنگی و اجتماعی و سیاسی ایران یک شرایط پرازدحام است. ما با ازدحامی از امور و مسائل مواجه هستیم.
ازدحام صدا و تراکم کلمه یکی از توصیفاتی است که می‌توان در مورد شرایط کنونی کشور از آن حرف زد.
▪️چرا گفتگو در نمی‌گیرد؟ چرا صدایی شنیده نمی‌شود. در شرایطِ ازدحامی که فضا پر از صداست، طبیعی است که صدایی شنیده نشود. همچون بازار یا میادین شلوغ شهرها که فقط همهمه است و هیاهو؛ شرایطی که گویندگان گمان می‌کنند حرف می‌زنند و معنایی را منتقل می‌کنند در حالی که فقط بر ازدحام صداها می‌افزایند، فقط به هیاهو کمک می‌کنند؛ فقط سیاهی لشکر همهمه هستند در فضایی پر ازدحام از صدا و لفظ.
در زبان عربی« لفظ» به معنای «پرتاب» کردن است. مثال مدرسه‌ای و آموزشی معنای لفظ این است: خرما را خوردم و هسته آن را پرتاب کردم(لَفَظتُ ). با اندکی مسامحه لفظ را می‌توان به معنای تُف کردن هم گرفت. تعبیر نه چندان مطبوعِ لفاظی هم، چنین طنین و فحوایی دارد. کسی که بی محابا و بی دغدغه‌ی معنا حرف می‌زند لفّاظ نامیده می‌شود؛ یعنی لفظ‌پراکَن.
در جامعه‌ای که با ازدحام صدا و همهمه زیاد و انبوه لفظ مواجه است، گفتگو به معنای تبادل معنا و تفاهم، اگر نه محال، باری کاری سخت خواهد بود.
▪️چرا گفتگو در نمی‌گیرد؟ هر گفتنی شنیدنی را مفروض می‌گیرد. هر شنیدنی در انتظار معنایی هست. هر واژه‌ای بمثابه مسافر یا محموله، به مسیری خلوت و بی‌تراکم و کم ترافیک نیازمند است که تا به مقصد نهایی برسد. حادثه‌ی‌‌ گفتگو را می‌توان اینگونه تصویر سازی کرد؛ دهان مبداء و گوش مقصد و واژه مسافر یا محموله. اگر مسیر شلوغ و پر ازدحام باشد، اگر فضا پر از همهمه و هیاهو باشد پر واضح است که هیچ کلامی به مقصد(گوش) نخواهد رسید و بنابراین طبیعی خواهد بود که معنایی منتقل نخواهد شد. در این تصویر سازی، سلامت و درست کار کردن زبان و گوش مفروض گرفته شده‌اند. نه دهان و زبانی که در آن می‌چرخد و نه گوش و پرده‌ای که در آن است، هیچکدام نباید معیوب و بیمار باشند.
▪️پس برای در گرفتن گفتگو، چند شرط باید مهیا باشد. زبانی که تولید لفظ می‌کند، گوشی که پذیرا یا شنواست، مسیری که کلام یا لفظ باید آن را طی کند، و کلمه یا لفظی که حامل و ناقل معناست، از جمله‌ی شرایطی هستند که در شرایط متعارف و متعادل باید تمهید شوند تا گفتگو در بگیرد. نطفه‌ی گفتگو و بذر تفاهم(فهم متقابل) در خلاء و در فقدان این شرایط، بسته نشده و شکوفه نخواهد زد. این تصویرسازی نظری به راحتی نشان می‌دهد که چرا در ایران امروز گفتگو شکل نمی‌گیرد.
▪️در این نوشته تمرکز فقط بر یکی از علل است. ازدحام و همهمه وشلوغی فضا کارکردی پارادوکسیکال یافته است. گفتن را همهنگام هم آسان و هم سخت کرده است. گفتن به معنای لفظ‌پراکنی آن، همان معنایی که لفظ را معادل پرتاب هسته خرما از دهان می‌گیرد، آسان و کم هزینه است. همین آسانی لفظ‌پراکنی، از دیگر سو، گفتن را سخت کرده است؛ برای آنانی که لفاظ نیستند؛ باز در معنای پرتاب واژه از دهان یا ریختن جوهر روی کاغذ یا لغزاندنِ انگشت روی دکمه‌های دستگاه تایپ، بی‌خیال معنا و بی‌پروای گوش و بی‌دغدغه‌ی شعور. در یکی از نوشته‌های پیشین آگورا در مورد سوفسطایی‌گری، اندکی به این بحث نزدیک شده بودیم.
در معرکه‌ای که تمییزِ عیار سخن سخت است، در آوردگاهی که الفاظ به مثابه دالّ بر معنایی دلالت نمی‌کنند و یا مدلول خود را گم می‌کنند و در شرایطی که دچار گم گشتگی نشانه‌ها هستیم، جز حیرت و سرگشتگی و هرج و مرج چه می‌توان انتظار داشت.
ما در وضعیت «اختلال در رابطه‌ی زبان و گوش» هستیم. مناسبات الفاظ و معانی به هم ریخته است. نشانه‌ها از ارجاع و نمادها از حکایت و کلمات از دلالت خود عاجز شده یا باز مانده‌اند.
همین وضعیت، گفتگو در معنای مدنی و انسانی و غیر جنگلی آن را به محاق برده است. این فرو رفتگی در محاق، گفتگو را در برزخ عدم تفاهم معلق نگه داشته و به سمت جهنمی هل می‌دهد که مولوی در داستان «کر و بیمار» تصویر کرده است؛ آنجا که پاسخِ «زهر هلاهل»، نوش جان گفتن است.
@Agorafr
🕊
سفر به دنیای
مولانا
عشق
صلح و دوستی...

بر بساطی که بساطی نیست؛
با‌ هم، خوب زیستن، معنادار زیستن و اخلاقی زیستن را تمرین می‌کنیم.

🔅پیوستن به ما👇
@sorooshemewlana

🔗 لینک اینستاگرام
💢 بخش دوم - دموکراسی و رسانه‌های خبری

🔰 اینکه رسانه‌ها اطلاعات جهت‌دار به خورد مخاطبانشان می‌دهند حاصل یک «نقشه» یا «توطئه» نیست. قضیه کاملاً به پیشینه‌ی آموزشی و پرورشی و واقعیت‌های اقتصادی بر می‌گردد. خبرنگاران و سردبیران خودشان عضوی از یک فرهنگ‌اند (فرهنگ آلمانی، آمریکایی، چینی، و ...). دیدگاه آنها درباره‌ی جهان به دیدگاه مخاطبانشان نزدیک است. آنها از درک تاریخیِ ملی‌گرایانه و حس وطن‌پرستی مشترک برخوردارند، نظام عقیدتی‌شان در مجموع مشابه است، و غالباً دین یکسانی هم دارند.

🔰 شیوه‌ی نگاه یک سردبیر عرب به جهان با شیوه‌ی نگاه همکار اسرائیلی‌اش فرق می‌کند. شیوه‌ی نگاه یک سردبیر پاکستانی هم با شیوه‌ی نگاه همکار هندی‌اش تفاوت دارد. و به همین ترتیب، یک سردبیر چینی جهان را آن طور نمی‌بیند که همکار آمریکایی‌اش می‌بیند. همین سخن درباره‌ی گزارشگران و بقیه‌ی روزنامه‌نگاران و خبرنگاران نیز صادق است.

🔰 علاوه بر اینها، کسانی که در زمینه‌ی خبر کار می‌کنند محدودیت‌های زمانی شدیدی برای نگارش گزارش‌ها دارند و فضای چندان گسترده‌ای برای عرضه‌کردن گزارش‌هایشان ندارند. اصلاً عجیب نیست که پوشش خبری از ملتی به ملت دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر تا این اندازه فرق می‌کند.

🔰 خلاصه اینکه، فقط کسانی می‌توانند تأثیر رسانه‌های ملّي بر خودشان را کنترل کنند که فهم خوبی از شرایط کار رسانه‌ها در جهان داشته باشند.

🔰 هدف ما در کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانه‌ها تشخیص دهیم» این است که به خوانندگان کمک کنیم تا، با فراهم‌آوردن پاره‌ای از زمینه‌ها در خودشان، شیوه‌ی تأثیرپذیری‌شان از رسانه‌ها را دگرگون کنند. همه‌ی ما دوست داریم آنچه در رسانه‌های خبری گفته می‌شود را سنجشگرانه ارزیابی کنیم نه اینکه بدون هیچ بررسی‌ای بپذیریم. امیدواریم بتوانیم به خوانندگان کمک کنیم که، هنگام مواجهه با محتوای گزارش‌ها و پیام‌های رسانه‌های خبری، مستقل‌تر، خردمندانه‌تر،‌ و سنجشگرانه‌تر واکنش نشان دهند.

📚 برگرفته از کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانه‌ها تشخیص دهیم» (لینک‌های معرفی و تهیه‌ی اینترنتی کتاب اینجا)

🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
آیا چیزی به نام کتاب غیر اخلاقی وجود دارد؟

🔰 پرورش سنجشگرانه‌اندیشی (تفکر نقادانه) زمینه ساز انتخاب کتاب های مناسب است ...


🔰 اسکار وایلد ، نویسنده ی معروف ، معتقد بود اصلا چیزی تحت عنوان کتاب اخلاقی و کتاب غیر اخلاقی وجود ندارد بلکه کتابها یا خوب نوشته شده اند یا بد فقط همین ...

🔰 اما کاملا مشخص است که صرف مطالعه نمیتواند فکر را پرورش دهد . اینکه شما کتبی را انتخاب و مطالعه کنید خوب است ولی آیا این روش ، راهگشای یک ذهن متفکر خواهد بود یا نه جای سوال دارد ؟

🔰 نظریه پردازان سنجشگرانه‌اندیشی معتقدند قبل از شروع مطالعه ، ابتدا باید شیوه ی انتقادی اندیشیدن را آموخت ... به مفهوم ساده تر ، می بایست ابتدا شیوه ی تفکر صحیح را یاد گرفت بعد دست به گزینش و مطالعه ی کتابها زد . فایده ی این روش این خواهد بود که خواننده هر مسئله ایی را به سادگی و بدون ارزیابی دقیق فکری نخواهد پذیرفت ...

🔰 وقتی شما شیوه ی سنجشگرانه‌اندیشی را با تمرین و ممارست فراوان آموختید آنوقت ناخودآگاه به سمت کتابها و منابعی کشیده خواهید شد که ارزش بسیار زیادی دارند ...

🔰 تنها در صورت یادگیری سنجشگرانه‌اندیشی است که میتوان از بمباران های تبلیغاتی ، سیاسی ، ایدئولوژیک و دروغ پردازی های رسانه ها و البته کتابهایی که بد نوشته شده اند در امان ماند ...
تهیه‌کننده‌: شهر کتاب

🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 چاپ چهارم کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانه‌ها تشخیص دهیم» منتشر شد

✍🏼 نویسندگان: ریچارد پل و لیندا الدر
✍🏼 مترجم: مهدی خسروانی
📚 ناشر: نشر نو

▪️ برای تهیه‌ی اینترنتی کتاب اینجا را کلیک کنید.

⚛️ درباره‌ی کتاب:
▫️ رسانه‌ها، با ادعای کمک به ما برای فهمیدن حقیقت و نزدیک‌شدن به قضاوتِ درست سراغمان می‌آیند، اما غالباً کارشان به «رقابت با حقیقت» می‌کشد؛ حال، چه در قالب دروغ‌پراکنی آشکار، چه در قالب پروپاگاندا: گزارشِ گزینشیِ واقعیت‌ها یا اغراق و تأکید بر بخشی از واقعیت به قصد گمراه‌کردن مخاطب.
▫️ اما اگر واقع‌بین باشیم چاره‌ای جز بیرون‌کشیدن حقیقت از دل همین رسانه‌ها نیست. کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانه‌ها تشخیص دهیم»، علاوه بر توضیح چراییِ سوگیری و پروپاگاندا در رسانه‌ها، به خواننده کمک می‌کند تا با کمترین تأثیرپذیری از سوگیری و پروپاگاندای رسانه‌ها، از آنها اطلاعات مفید بیرون بکشد.

◼️ لینک‌های دیگر درباره‌ی کتاب: متن پشت جلد کتاب | فهرست مطالب کتاب | متن مقدمه‌ی کتاب | دانلود گزیده‌ی کتاب |

◀️ کانال سنجشگرانه‌اندیشی (تفکر نقادانه):
🆔 @sanjeshgaraneh
❗️ یک تذکر مهم
با توجه به پیام‌های اعضای کانال، به نظر می‌رسد بسیاری از دوستان مایل‌اند که انتخاب‌های آنها در نظرخواهی‌ها و کوئیزهای کانال برای دیگر اعضا، و حتی مدیر کانال، مشخص نباشد.
به همین دلیل لازم دیدم به اطلاع اعضای محترم کانال برسانم همان طور که در تصویر بالا مشاهده می‌فرمایید (قسمتی که با فلش مشخص شده) کلیه‌ی نظرخواهی‌ها و کوئیزها در همه‌ی کانال‌های تلگرام «ناشناس» هستند و حتی مدیر کانال نمی‌تواند ببیند که چه کسی کدام گزینه را انتخاب کرده‌ است و فقط درصد آرا قابل مشاهده است.
موفق باشید
💢 درباره‌ی خوی فکری سنجشگرانه

🔰 خوی فکری سنجشگرانه، اگر در جامعه‌ای رواج یابد، در همه‌ی شئون و روحیات آن جامعه رسوخ خواهد کرد، زیرا خوی سنجشگرانه شیوه‌ای برای مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی است.

🔰 کسانی که این خوی در آنها پرورش پیدا کند به‌هیچ‌وجه مقهورِ اشخاصی که سخنرانی‌های تبلیغاتی می‌کنند نخواهند شد ... آنها کُندباورند. وقتی چیزی را باور می‌کنند، آن را قطعی تلقی نمی‌کنند؛ می‌دانند که چیزهایی که باور کرده‌اند اموری ممکن و محتملاند و این «امکان» و «احتمال» درجه‌های مختلف دارد. اینکه کسی مدّعایش را با تأکید یا با اطمینان مطرح می‌کند هیچ تأثیری بر آنها نمی‌گذارد؛ آنها این توانایی را دارند که قضاوت را تا زمانِ دریافت شواهد به تأخیر بیندازند؛ و توانایی ارزیابی شواهد را هم دارند. آنها می‌توانند از زبان‌بازی و نیز از استناد به پیش‌داوری‌های محبوبشان خودداری کنند.

🔰 آموزش سنجشگری، و پرورش توانایی سنجشگری، تنها آموزش و پرورشی است که به‌حق می‌توان گفت که شهروندان خوب پرورش می‌دهد. (ویلیام گراهام سامنر)

📚 برگرفته از کتاب «مفهوم‌ها و ابزارهای تفکر نقادانه» | نوشته‌ی ریچارد پل و لیندا الدر | بازنویسی: مهدی خسروانی | ناشر: فرهنگ نشر نو

◼️ برای تهیه‌ی اینترنتی کتاب اینجا را کلیک کنید.

🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 سفسطه؛ شیادی در استدلال

🔰 شخصی که سفسطه می‌کند در ظاهر تبحر خودش در استدلال را به نمایش می‌گذارد، اما در واقع اصول استدلال درست را رعایت نمی‌کند، بلکه نتیجه‌های دور از ذهن را در لفافه‌ای از استدلال دروغین به خورد مخاطب می‌دهد. سفسطه اصطلاحی کلی است که به طیف وسیعی از فنون استدلال مشکوک از جمله «مصادره به مطلوب»، «استدلال دوری»، «مغالطه‌های صوری و غیر صوری»، خطابه، و ... اطلاق می‌شود.

🔰 در اینجا یک نمونه از سفسطه را می‌آوریم:

سفسطه‌گر: این گربه مادر توست.
صاحب گربه: مسخره است! چه‌طور ممکن است این گربه مادر من باشد؟
سفسطه‌گر: خوب؛ فکر نمی‌کنم منکر این باشی که این گربه متعلق به توست.
صاحب گربه: مسلماً نه.
سفسطه‌گر: آیا قبول داری که این گربه یک مادر است؟
صاحب گربه: بله.
سفسطه‌گر: پس حتماً این گربه مادر توست.
صاحب گربه: که این طور!

🔰 در این مورد، پی‌بردن به نادرستی نتیجه‌ای که مورد نظر شخص سفسطه‌گر است دشوار نیست. همچنین به‌آسانی می‌توان پی برد که چرا این نتیجه از مقدمه‌های مورد تأیید به دست نمی‌آید. اما در استدلال‌های پیچیده‌تر، ممکن است سفسطه با مهارت بیشتری جاسازی شده باشد و اثرات آن زیانبارتر باشند.

🔰 سوفیست‌ها [که اصطلاح سفسطه از نام آنها گرفته شده است] آموزگارانی در یونان باستان بودند که گفته می‌شود به شاگردانشان یاد می‌دادند که چگونه به هر طریق ممکن در بحث‌ها برنده شوند؛ از قرار معلوم، آنها بیش از آنکه به آموختن شیوه‌های دستیابی به حقیقت علاقه‌مند باشند، به آموختن شیوه‌های پیشرفت در امور دنیوی علاقه‌مند بودند.

🔰 معلوم نیست سوفیست‌ها واقعاً آن طور که گفته شده انسان‌های غیراخلاقی‌ای بوده باشند. اما، به هر حال، کاربرد امروزین اصطلاح «سفسطه» همواره با بار منفی همراه است. وقتی می‌گوییم کسی «سفسطه می‌کند» معمولاً منظورمان این است که او فرد شیادی است که خودش هم به خوبی از کاستی‌های استدلالش آگاه است.

📚 برگرفته از کتاب «اندیشیدن؛ گام نخست در تفکر نقادانه»، نوشته‌ی نایجل واربرتن، ترجمه‌ی مهدی خسروانی

🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 مغالطه و مطایبه؛ قضیه‌ی پیاژه و آرزویی‌اندیشی

✍🏼 مهدی خسروانی

♻️ در مطالب قبلی کانال، درباره‌ی چیستی «آرزویی‌اندیشی» توضیح داده‌ایم. خلاصه‌اش این است: آرزویی اندیشی یعنی درست پنداشتن چیزی که «مایلیم» درست باشد یا غلط پنداشتن آنچه که «مایلیم»، یا آرزو داریم، غلط باشد.

♻️ برای مثال، اگر به سیگار کشیدن ادامه دهید و در جواب کسانی که با اشاره به زیان‌های کشیدن سیگار از شما می‌خواهند که آن را ترک کنید، مثلا بگویید «نعیم سلیمان اوغلو نیز سیگار می کشید اما چندین مدال المپیک برد» آرزویی اندیشی کرده اید.

♻️ یا، به عنوان مثالی دیگر، اگر کسی به شیوه‌های مختلف سعی کرده به شما نشان دهد که علاقه‌ای به همکاری یا دوستی یا رابطه‌ی عاشقانه با شما ندارد اما شما با توسل به شواهدی که ساخته و پرداخته ی ذهنتان هستند، همه علامت های دوری نمودن او را برای خودتان توجیه کرده و همچنان به همکاری یا رابطه با او امیدوار باشید و برای رسیدن به آن تلاش کنید، آرزویی اندیشی کرده اید.

♻️ اما نکته‌ای که در اینجا می‌خواهم به آن اشاره کنم «آرزویی‌اندیشی» نزد افراد باهوش و نخبه است. ممکن است گمان کنیم که آرزویی اندیشی در نزد انسان های باهوش رخ نمی دهد. اما تجربه نشان می‌دهد که افراد باهوش و نابغه نیز گاه در دام آرزویی اندیشی گرفتار می شوند، اما این عامل در مورد آنها ظریف‌تر عمل می کند. علاوه بر این، افراد باهوش معمولاً این توانایی را دارند که بر آرزویی اندیشی شان سرپوش بگذارند و برای این کار از شیوه های ظریفی استفاده می کنند.

♻️ پیاژه یکی از بزرگترین روانشناسان قرن بیستم بود که تحقیقات و نظریات او الهام بخش تحقیقات و نظریات بسیار دیگری در روانشناسی، به ویژه روانشناسی رشد، شد. با این توضیح، بعید است کسی بتواند ادعا کند که پیاژه انسان کند ذهنی بوده است، اما ماجرای زیر به خوبی نشان می دهد که چگونه دانشمند نابغه ای چون پیاژه نیز می تواند آرزویی اندیشی کند.

♻️ در بحث یادگیری و حافظه، یکی از مسائلی که همواره مطرح بوده، این است که انسان ها از چه زمانی می توانند چیزی را بیاموزند، به خاطر بسپرند، و به یاد بیاورند. نظر پیاژه در این زمینه این بود که نوزادان، تا هجده ماهگی قادر به ساختن تصویر ذهنی نیستند و بنابراین نمی توانند چیزی را به یاد بیاورند. یکی از نتایج نظریه ی پیاژه این است که نوزادان تا قبل از هجده ماهگی قادر به تقلید نیستند. بنابراین اگر نوزادی قادر به تقلید باشد، بنابر قانون رفع تالی، می توانیم منطقا نتیجه بگیریم که قادر به تصویرسازی ذهنی بوده است و در نتیجه، نادرستی نظر پیاژه اثبات می شود. ظاهرا از فردی چون پیاژه انتظار می رود که اگر با چنین شاهدی علیه نظریه اش مواجه شود، دست کم آن را جدی بگیرد و به راحتی از کنار آن عبور نکند. اما حدس می زنید واکنش او چه بود؟

♻️ یکی از دانشجویان پیاژه، حین آزمودن نوزادان 7 هفته ای متوجه شد که آنها از او تقلید می کنند. او نزد پیاژه رفت و کشفش را با او در میان گذاشت و این مکالمه میان آنها شکل گرفت:

دانشجو: می دانید من چه کار کردم؟ زبانم را در برابر نوزاد بیرون آوردم، و می دانید او چه کار کرد؟
پیاژه زیر لب گفت: «شما بگویید!»
دانشجو: «او هم زبانش را در برابر من از از دهان بیرون آورد! نظر شما چیست؟»
پیاژه به پیپ خود پکی زد و به جای آنکه بپذیرد که شاهدی علیه نظریه اش عرضه شده، گفت: «به نظر من خیلی بی ادبی کرده!»

♻️ نمونه ای که ذکر شد، با فرض صحت ماجرا، نمونه ی خوبی است که چند نکته را نشان می دهد.
♻️ نخست اینکه افراد نابغه و دارای روحیه ی علمی نیز از آرزویی اندیشی مصون نیستند. دوم اینکه آرزویی اندیشی، در بحث های کاملا علمی نیز ممکن است رخ دهد و اختصاص به زندگی عادی و غیر علمی ندارد. و نکته ی سوم اینکه افراد باهوش در طفره رفتن از پذیرفتن واقعیت هایی که پذیرفتنشان را خوش نمی دارند، روش های خاص خودشان را دارند.

♻️ اما نباید از این مسئله غافل شد که واکنش خشن و واکنش مطایبه آمیز، ممکن است از نظر اخلاقی یا آدابی، با یکدیگر تفاوت داشته باشند، اما از دیدگاه سنجشگرانه اندیشی، هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. با این حال می‌بینیم که در محیط های دانشگاهی و غیردانشگاهی، سختگیری سنجشگرانه تنها در مورد کسانی اعمال می شود که سخن نادرست و استدلال مغالطه آمیز را با تندخویی همراه می کنند. اما چنانچه کسی برای طفره رفتن از نقدها، به واکنش ملاطفت آمیز، یا مطایبه آمیز، یا هر واکنش ظاهرا خوشایند دیگر، متوسل شود، مخاطبان از پافشاری بر انتقاد خود منصرف می شوند، یا دست کم آن گونه که باید، سختگیری نمی کنند.

🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 رسانه‌های گله‌وار، ما، و حقانیت

وقتی با دقت به رفتارها و تصمیم‌های انسان‌ها نگاه می‌کنیم به‌آسانی متوجه می‌شویم که در زندگی انسان‌ها حقانیت محلی از اعراب ندارد. اینکه حق با کیست اهمیتی ندارد؛ مهم این است که چه کسی برنده است.

برخی افراد صاحب قدرت‌ (در شکل ثروت، دارایی، یا سلاح) هستند و همان‌ افراد مشخص می‌کنند کدام حقیقت در بوق و کرنا شود و به گوش همه‌ی جهانیان رسانده شود و کدام حقیقت به تمسخر گرفته شود، مسکوت بماند، یا سرکوب شود.

رسانه‌های همگانی جهان جریانی بی‌وقفه و خفه‌کننده از پیام تولید می‌کنند که پیوسته حقیقت را در پای «پیچش» قربانی می‌کند. وقتی به عمق امور راه می‌یابیم متوجه می‌شویم که در جهان ما واژه‌های «ارتباطات» و «فریب» تقریباً مترادف‌اند.

جهان ما جهانی‌ست که رسانه‌های آن، گله‌وار، به دنبال هم حرکت می‌کنند و مردم نیز به دنبال آنها. در چنین جهانی، دانشجویان باید از بینش‌ها و ابزارهای فکری اساسی برخوردار باشند تا اولاً از قربانی‌شدن اندیشه‌ی خودشان جلوگیری کنند و ثانیاً از یک اتفاق بدتر جلوگیری کنند: اینکه خودشان به یکی از سردسته‌های این گله‌ها تبدیل شوند.

دستیابی به این ابزارها و بینش‌ها، که مبنایشان صداقت و یکپارچگی است، باید هدف نهایی مطالعه‌ی مغالطه‌ها باشد. هدفِ کتابِ «مغالطه‌های پرکاربرد» نیز همین است.

📚 برگرفته از کتاب «مغالطه‌های پرکاربرد»، نوشته‌ی ریچارد پل و لیندا الدر، بازنویسی: مهدی خسروانی، چاپ هشتم در دست انتشار

🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 چاپ هشتم کتاب «مغالطه‌های پرکاربرد» منتشر شد

🔅 هدف کتاب: آشنایی خواننده با مفهوم مغالطه و مغالطه‌های پرکاربرد

نویسندگان: ریچارد پل و لیندا الدر
بازنویسی: مهدی خسروانی
ناشر: نشر نو

▪️ برای تهیه‌ی اینترنتی کتاب اینجا را کلیک کنید.

⚛️درباره‌ی کتاب
▫️ «فریب» بخشی از زندگی روزمره‌ی انسان‌هاست. ما فریب می‌دهیم و فریب می‌خوریم؛ راست را دروغ و دروغ را راست جلوه می‌دهیم.
▫️ یکی از مهم‌ترین ابزارهای ما برای این خودفریبی‌ها و دیگرفریبی‌ها «مغالطه» است. به استدلال‌های نادرستی که برای اقناع خودمان و دیگران مورد استفاده قرار می‌دهیم «مغالطه» گفته می‌شود.
▫️نویسندگان این کتاب در ظاهر می‌خواهند استفاده از مغالطه‌ها را به خواننده بیاموزند اما در واقع سعی می‌کنند او را با پرکاربردترین مغالطه‌ها که در دنیای سیاست و تبلیغات و ... مورد استفاده قرار می‌گیرند آشنا کنند تا هم خودش قربانی مغالطه‌ها نشود و هم از به کار بردن مغالطه‌ها در مقابل دیگران بپرهیزد.

◼️ لینک‌های دیگر درباره‌ی کتاب: مقدمه‌ی کتاب | فایل پی‌دی‌اف گزیده‌ی کتاب

🌐 کانال سنجشگرانه‌اندیشی (تفکر نقادانه):
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 افسانه‌هایی که بر منطق رسانه‌های خبری سرپوش می‌گذارند

🔰 رسانه‌ها خودشان به پاره‌ای افسانه‌ها درباره‌ی نحوه‌ی عملکرد خودشان دامن می‌زنند. باورکردن این افسانه‌ها موجب می‌شود که شخص نتواند خبرها را با نگاهی سنجشگرانه ببیند. برخی از این افسانه‌ها را بیان می‌کنیم:

1️⃣ اینکه بیشتر گزار‌ش‌های خبری در یک فرایند خبرنگارانه‌ی محققانه‌ی مستقل تولید می‌شوند
2️⃣ اینکه نویسندگان خبرها در گزارش‌هایشان صرفاً به بیان واقعیت می‌پردازند و از هر گونه نتیجه‌گیری درباره‌ی آنها اجتناب می‌کنند
3️⃣ اینکه در تهیه‌ی خبرها تمایز روشنی میان دیدگاه افراد و واقعیت وجود دارد
4️⃣ اینکه واقعیتی عینی («خبر» واقعی) وجود دارد که توسط رسانه‌های خبری جهان صرفاً «گزارش می‌شود» یا توصیف می‌شود (نویسندگان رسانه‌های ما این واقعیت را بی‌طرفانه گزارش می‌کنند؛ رسانه‌های دشمنان این واقعیت را به نحو توطئه‌آمیز تحریف می‌کنند و به آن جهت می‌دهند)
5️⃣ اینکه آنچه غیرعادی است (تازه، غیرعادی، یا عجیب و غریب است) خبر است و چیزهای دیگر خبر نیستند.

📚 برگرفته از کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانه‌ها تشخیص دهیم» (لینک‌های معرفی و تهیه‌ی اینترنتی کتاب اینجا)

🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 سوگیری و بی‌طرفی در رسانه‌های خبری – بخش اول

🔰 منطق تهیه‌ی گزارش‌های خبری شبیه منطق تاریخ‌نگاری است. در هر دو، هر رویدادی که بدان پرداخته می‌شود انبوهی از واقعیت‌های پیش‌زمینه‌ای‌ دارد؛ و این در حالی است که در اثر تاریخی و رسانه فضای بسیار اندکی برای پرداختن به آن واقعیت‌ها وجود دارد. به همین دلیل، هم در آثار تاریخی و هم در رسانه‌ها نتیجه‌ای که به بار می‌آید این است که 99999/99٪ از «واقعیت» اساساً هیچ‌گاه مورد اشاره قرار نمی‌گیرد (تصویر زیر را ببینید).

🔰 بر این اساس، اگر گمان کنیم که بی‌طرفی [عینیت] یا انصاف در تهیه‌ی گزارش‌های خبری مساوی است با بیان همه‌ی واقعیت‌ها (و فقط واقعیت‌ها)، آنگاه بی‌طرفی و انصاف توهمی بیش نخواهد بود. هر انسانی فقط درصد کوچکی از واقعیت‌ها را می‌داند و بیان همه‌ی واقعیت‌ها امری ناممکن است (حتی اگر شخص همه‌ی آنها را بداند).

🔰 حتی بیان همه‌ی واقعیت‌های «مهم» نیز امکان‌پذیر نیست؛ زیرا بر سر ملاک‌های «اهمیت» اختلاف‌نظر وجود دارد. بنابراین، هنگام خواندن یک مقاله در یک رسانه همواره باید این سؤال‌ها را از خودمان بپرسیم: «در این مقاله به چه چیزهایی پرداخته نشده است؟»، «اگر واقعیت‌های دیگری در این مقاله برجسته شده بودند، نظر من چه فرقی با الان می‌داشت؟»، «اگر این گزارش را کس دیگری نوشته بود (کسی که نظرگاهش با نظرگاه موجود در گزارش فعلی فرق می‌کرد) چه تغییری در گزارشش دیده می‌شد؟»

🔰 برای مثال، میزان اهمیتی که افراد برای واقعیت‌ها قائل می‌شوند با میزان پیامدهایی که برای شخص خودشان دارد نسبت مستقیم دارد: آیا رویدادِ واقع‌شده بر تحقق خواسته‌های آنها تأثیر می‌گذارد، چه هزینه‌ها یا زیان‌هایی برای آنها دارد، چه تأثیری بر درآمد آنها، وضعیت زندگی‌شان، اوقات فراغتشان، یا آسایششان دارد؟ تأثیر رویداد بر دیگران، به‌ویژه کسانی که از آنها دورند و در میدان دیدشان نیستند، مسئله‌ای است کاملاً جداگانه. بنابراین، رسانه‌های خبری جهان، درباره‌ی اینکه چه چیزی را «مهم» جلوه دهند اختلاف زیادی دارند.

📚 برگرفته از کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانه‌ها تشخیص دهیم» (لینک‌های معرفی و تهیه‌ی اینترنتی کتاب اینجا)

🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
2024/09/27 17:24:28
Back to Top
HTML Embed Code: