Forwarded from پارادوکس (mehdi khosravani)
💢 شباهتی میان استدلالها و انسانها:
هر دو بهتر از آن مینمایند که هستند.
(برگرفته از: افلاطون)
🌐 کانال «فلسفه و جز آن»:
🆔 @falsafe_etc
هر دو بهتر از آن مینمایند که هستند.
(برگرفته از: افلاطون)
🌐 کانال «فلسفه و جز آن»:
🆔 @falsafe_etc
💢 سنجشگرانهاندیشی از دیدگاه هروی سیگل
♻️ هروی سیگل تصور خودش از سنجشگرانهاندیشی را در قالبِ ویژگیهای فردِ سنجشگرانهاندیش بیان میکند. وی این ویژگیها را در دو حیطه میگنجاند: حیطهی مهارتها و حیطهی ملکهها (آمادگیها). حیطهی مهارتها شاملِ «مؤلفهی ارزیابی دلیل» میشود و حیطهی ملکهها شاملِ «مولفهی نگرشِ سنجشگرانه».
▪️ در خصوصِ «مؤلفهی ارزیابی دلیل» میگوید:
شخص سنجشگرانهاندیش باید بتواند دلیلها و قابلیتِ آنها برای توجیه باورها، مدعاها، و اعمال را به درستی ارزیابی کند. بنابراین، فردِ سنجشگرانهاندیش باید از اصول حاکم بر ارزیابی دلیل (هم اصولی که مختص یک موضوع خاص هستند و هم اصولی که ربطی به موضوع ندارند (اصول منطقی)) فهم خوبی داشته باشد و بتواند از فهم خودش بهره بگیرد. (Siegel, 1990, 38)
▪️ در خصوصِ «مؤلفهی نگرشِ سنجشگرانه» میگوید:
کسی که نگرش سنجشگرانه دارد، علاوه بر داشتن پارهای مهارتها، منشِ خاصی هم دارد: منشی که در پیِ دلیل است و در پی آن است که داوری و عمل را بر دلیل استوار سازد؛ منشی که بخشینگری و داوریِ دلبخواهی را رد میکند؛ منشی که به ارزشگذاری عینی شواهدِ ربطدار متعهد است و برای جنبههایی از سنجشگرانهاندیشی همچون صداقت فکری، ادای حق شواهد، ملاحظهی همدلانه و بیطرفانهی علائق و منافع، عینیت، و بیطرفی ارزش قائل است. (Ibid, 39)
📚 برگرفته از کتاب مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه، نوشتهی ریچارد پل و لیندا الدر، بازنویسی: #مهدی_خسروانی
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
♻️ هروی سیگل تصور خودش از سنجشگرانهاندیشی را در قالبِ ویژگیهای فردِ سنجشگرانهاندیش بیان میکند. وی این ویژگیها را در دو حیطه میگنجاند: حیطهی مهارتها و حیطهی ملکهها (آمادگیها). حیطهی مهارتها شاملِ «مؤلفهی ارزیابی دلیل» میشود و حیطهی ملکهها شاملِ «مولفهی نگرشِ سنجشگرانه».
▪️ در خصوصِ «مؤلفهی ارزیابی دلیل» میگوید:
شخص سنجشگرانهاندیش باید بتواند دلیلها و قابلیتِ آنها برای توجیه باورها، مدعاها، و اعمال را به درستی ارزیابی کند. بنابراین، فردِ سنجشگرانهاندیش باید از اصول حاکم بر ارزیابی دلیل (هم اصولی که مختص یک موضوع خاص هستند و هم اصولی که ربطی به موضوع ندارند (اصول منطقی)) فهم خوبی داشته باشد و بتواند از فهم خودش بهره بگیرد. (Siegel, 1990, 38)
▪️ در خصوصِ «مؤلفهی نگرشِ سنجشگرانه» میگوید:
کسی که نگرش سنجشگرانه دارد، علاوه بر داشتن پارهای مهارتها، منشِ خاصی هم دارد: منشی که در پیِ دلیل است و در پی آن است که داوری و عمل را بر دلیل استوار سازد؛ منشی که بخشینگری و داوریِ دلبخواهی را رد میکند؛ منشی که به ارزشگذاری عینی شواهدِ ربطدار متعهد است و برای جنبههایی از سنجشگرانهاندیشی همچون صداقت فکری، ادای حق شواهد، ملاحظهی همدلانه و بیطرفانهی علائق و منافع، عینیت، و بیطرفی ارزش قائل است. (Ibid, 39)
📚 برگرفته از کتاب مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه، نوشتهی ریچارد پل و لیندا الدر، بازنویسی: #مهدی_خسروانی
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
کوئیز سنجشگرانهاندیشی
اگر کسی عمداً بکوشد مخاطب خودش را گمراه کند، کدام واژه برای توصیف اقدام او مناسبتر است؟
اگر کسی عمداً بکوشد مخاطب خودش را گمراه کند، کدام واژه برای توصیف اقدام او مناسبتر است؟
Anonymous Quiz
2%
استدلال
46%
سفسطه
9%
کوشش اقناعی
38%
مغالطه
5%
احساساتیگری
Forwarded from سنجشگرانه اندیشی - تفکر نقادانه
مصاحبه مهدی خسروانی رادیوفرهنگ.3gp
6.7 MB
✅ فایل صوتی مصاحبهی مهدی خسروانی (مترجم و بازنویس «مجموعهی راهنمای اندیشهورزان») دربارهی این مجموعه با رادیو فرهنگ
◀️ مجموعهی «راهنمای اندیشهورزان» مجموعهای است با محوریت تفکر نقادانه
کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
◀️ مجموعهی «راهنمای اندیشهورزان» مجموعهای است با محوریت تفکر نقادانه
کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
@sanjeshgaraneh
💢 شوخطبعی خوب است اما ...
♻️ یک راه دیگر برای منحرفکردن توجه مخاطبان از موضوع اصلیْ مزهپراکنی و لطیفهگویی است. لزومی ندارد که همیشه عصا قورتداده باشیم؛ گاه بیان یک لطیفه میتواند نظری را بهخوبی ابطال کند. اما، برخی افراد از طنز برای منحرفکردن توجه دیگران از مطلب اصلی استفاده میکنند. به یک نمونه اشاره میکنیم.
♻️ اسقف ویلبرفورس و توماس هاکسلی مناظرهای داشتند دربارۀ این موضوع که آیا نظریۀ فرگشت (تکامل) قابل قبول هست یا نه. اسقف (که نظریۀ فرگشت را قبول نداشت) از هاکسلی پرسید که نسلش از طرف مادرش به میمونها میرسد یا از طرف پدرش. مسلماً طرفداران نظریۀ فرگشت هیچگاه چنین تصور نکردهاند که میمونها بخشی از شجرهنامۀ خانوادگی ما هستند؛ بنابراین، ویلبرفورس در پاسخش دیدگاه آنها را تحریف کرده و با مزهپراکنی بیارزش جلوه داده است.
♻️ این شگرد هنگامی که استدلالها و پاداستدلالها در حضور جمع عرضه میشوند (برای مثال، در مناظرههای سیاسی یا هنگامی که افراد به یکدیگر نامههای سرگشاده مینویسند) فراوان به کار میرود. وقتی که جمعی به دیدگاهی میخندند احتمال اینکه عضوهای آن جمع دیدگاه یادشده را جدّی بگیرند کاهش مییابد.
♻️ یکی از واکنشهای خوب در برابر کسانی که از شگرد مزهپرانی استفاده میکنند این است که به لطیفهای که گفتهاند واکنش مثبت نشان دهید زیرا یکی از شگردهای افراد گستاخ این است که ادعا کنند طرف مقابلشان حس طنز ندارد.
📚 برگرفته از کتاب «واضح اندیشیدن»، نوشتهی ژیل لوبلان، ترجمهی #مهدی_خسروانی در دست انتشار توسط نشر نو
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
♻️ یک راه دیگر برای منحرفکردن توجه مخاطبان از موضوع اصلیْ مزهپراکنی و لطیفهگویی است. لزومی ندارد که همیشه عصا قورتداده باشیم؛ گاه بیان یک لطیفه میتواند نظری را بهخوبی ابطال کند. اما، برخی افراد از طنز برای منحرفکردن توجه دیگران از مطلب اصلی استفاده میکنند. به یک نمونه اشاره میکنیم.
♻️ اسقف ویلبرفورس و توماس هاکسلی مناظرهای داشتند دربارۀ این موضوع که آیا نظریۀ فرگشت (تکامل) قابل قبول هست یا نه. اسقف (که نظریۀ فرگشت را قبول نداشت) از هاکسلی پرسید که نسلش از طرف مادرش به میمونها میرسد یا از طرف پدرش. مسلماً طرفداران نظریۀ فرگشت هیچگاه چنین تصور نکردهاند که میمونها بخشی از شجرهنامۀ خانوادگی ما هستند؛ بنابراین، ویلبرفورس در پاسخش دیدگاه آنها را تحریف کرده و با مزهپراکنی بیارزش جلوه داده است.
♻️ این شگرد هنگامی که استدلالها و پاداستدلالها در حضور جمع عرضه میشوند (برای مثال، در مناظرههای سیاسی یا هنگامی که افراد به یکدیگر نامههای سرگشاده مینویسند) فراوان به کار میرود. وقتی که جمعی به دیدگاهی میخندند احتمال اینکه عضوهای آن جمع دیدگاه یادشده را جدّی بگیرند کاهش مییابد.
♻️ یکی از واکنشهای خوب در برابر کسانی که از شگرد مزهپرانی استفاده میکنند این است که به لطیفهای که گفتهاند واکنش مثبت نشان دهید زیرا یکی از شگردهای افراد گستاخ این است که ادعا کنند طرف مقابلشان حس طنز ندارد.
📚 برگرفته از کتاب «واضح اندیشیدن»، نوشتهی ژیل لوبلان، ترجمهی #مهدی_خسروانی در دست انتشار توسط نشر نو
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
با توجه به اینکه تقریباً همهی مطالب کانال توسط ادمین تولید میشوند (کپی نیستند) آیا با روش زیر برای انتشار پستها (به منظور دیدهشدن بیشترشان) موافقید؟
تکرار برخی پستها،چند روز بعد،در ساعتی غیر از ساعت انتشار اولیه
تکرار برخی پستها با فاصله حداقل 6 ماه
تکرار برخی پستها،چند روز بعد،در ساعتی غیر از ساعت انتشار اولیه
تکرار برخی پستها با فاصله حداقل 6 ماه
Anonymous Poll
82%
بله
18%
خیر
💢 مغالطهی حملهی شخصی
♻️ مغالطۀ حملۀ شخصی یعنی اینکه سعی کنیم یک استدلال را با حمله به فرد یا افرادی که آن را عرضه کردهاند ابطال کنیم. اینگونه حملهها بیربطاند چون کیفیت استدلال لزوماً ربطی به شخصیت استدلالکننده ندارد. یک فردِ بد ممکن است خوب استدلال کند و یک فرد خوب ممکن است بد استدلال کند.
♻️ برخی از مغالطههای «حملهی شخصی» حاوی توهیناند، اما برخی دیگر توهینآمیز نیستند و به شخصیت استدلالکننده کاری ندارند، بلکه به «وضعیت»ی که استدلالکننده در آن قرار دارد میپردازند.
📚 برگرفته از کتاب «واضح اندیشیدن» نوشتهی ژیل لوبلان، ترجمهی مهدی خسروانی، در دست انتشار
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
♻️ مغالطۀ حملۀ شخصی یعنی اینکه سعی کنیم یک استدلال را با حمله به فرد یا افرادی که آن را عرضه کردهاند ابطال کنیم. اینگونه حملهها بیربطاند چون کیفیت استدلال لزوماً ربطی به شخصیت استدلالکننده ندارد. یک فردِ بد ممکن است خوب استدلال کند و یک فرد خوب ممکن است بد استدلال کند.
♻️ برخی از مغالطههای «حملهی شخصی» حاوی توهیناند، اما برخی دیگر توهینآمیز نیستند و به شخصیت استدلالکننده کاری ندارند، بلکه به «وضعیت»ی که استدلالکننده در آن قرار دارد میپردازند.
📚 برگرفته از کتاب «واضح اندیشیدن» نوشتهی ژیل لوبلان، ترجمهی مهدی خسروانی، در دست انتشار
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
کوئیز سنجشگرانهاندیشی 3
یکی از مسئولان ایرانی دربارهی مشروعیت اسرائیل و نحوهی تعیین حاکمیت سرزمین مورد مناقشه میگوید:
«در آن سرزمین باید همهپرسی برگزار شود و رأی همهی مردم آن مبنای تصمیمگیری قرار گیرد.»
وقتی مجریِ یک شبکهی ماهوارهای، از کارشناس برنامه دربارهی این راهحل سؤال میکند، وی پاسخ میدهد:
«مسئولان ایران از همهپرسی در اسرائیل حرف میزنند. اما باید پرسید اگر همهپرسی خوب است چرا آنها موافق همهپرسی در سوریه یا در ایران نیستند.»
با فرض اینکه آن مسئول ایرانی موافق همهپرسی در ایران و سوریه نباشد، کدام گزینه دربارهی واکنش کارشناس شبکهی ماهوارهای «دقیقتر» است؟
(به دلیل طولانی بودن پرسش، پرسش و گزینهها جداگانه مطرح میشوند. برای پاسخ به پست بعدی کانال اینجا مراجعه کنید)
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
یکی از مسئولان ایرانی دربارهی مشروعیت اسرائیل و نحوهی تعیین حاکمیت سرزمین مورد مناقشه میگوید:
«در آن سرزمین باید همهپرسی برگزار شود و رأی همهی مردم آن مبنای تصمیمگیری قرار گیرد.»
وقتی مجریِ یک شبکهی ماهوارهای، از کارشناس برنامه دربارهی این راهحل سؤال میکند، وی پاسخ میدهد:
«مسئولان ایران از همهپرسی در اسرائیل حرف میزنند. اما باید پرسید اگر همهپرسی خوب است چرا آنها موافق همهپرسی در سوریه یا در ایران نیستند.»
با فرض اینکه آن مسئول ایرانی موافق همهپرسی در ایران و سوریه نباشد، کدام گزینه دربارهی واکنش کارشناس شبکهی ماهوارهای «دقیقتر» است؟
(به دلیل طولانی بودن پرسش، پرسش و گزینهها جداگانه مطرح میشوند. برای پاسخ به پست بعدی کانال اینجا مراجعه کنید)
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
با توجه به مطالب اخیر کانال و توضیحات کوئیز که در پست قبلی کانال آمده، با فرض اینکه آن مسئول ایرانی موافق همهپرسی در ایران و سوریه نباشد، کدام گزینه دربارهی واکنش کارشناس شبکهی ماهوارهای «دقیقتر» است؟
Anonymous Quiz
22%
1. سخن او سفسطه است و این حرف را به قصد فریب مخاطب بر زبان میآورد
24%
2. درست است، اما در اینجا مغالطهی حملهی شخصیِ موقعیتی به حساب میآید
14%
3. سخنش از جهت سنجشگرانهاندیشی هیچ ایرادی ندارد
3%
4. درست است، اما در اینجا، نوعی حملهی شخصی توهینآمیز است
13%
5. درست است اما در اینجا سخنی بیربط محسوب میشود
13%
6. اگر هم سخنش درست باشد، مرتکب مغالطهی دموکراسی شده است
11%
7. هیچکدام از گزینهها به اندازه کافی دقیق نیست (در صورت تمایل، اظهارنظر تشریحی در گروه)
کوئیز سنجشگرانهاندیشی 3
یکی از مسئولان ایرانی دربارهی مشروعیت اسرائیل و نحوهی تعیین حاکمیت سرزمین مورد مناقشه میگوید:
«در آن سرزمین باید همهپرسی برگزار شود و رأی همهی مردم آن مبنای تصمیمگیری قرار گیرد.»
وقتی مجریِ یک شبکهی ماهوارهای، از کارشناس برنامه دربارهی این راهحل سؤال میکند، وی پاسخ میدهد:
«مسئولان ایران از همهپرسی در اسرائیل حرف میزنند. اما باید پرسید اگر همهپرسی خوب است چرا آنها موافق همهپرسی در سوریه یا در ایران نیستند.»
با فرض اینکه آن مسئول ایرانی موافق همهپرسی در ایران و سوریه نباشد، کدام گزینه دربارهی واکنش کارشناس شبکهی ماهوارهای «دقیقتر» است؟
(به دلیل طولانی بودن پرسش، پرسش و گزینهها جداگانه مطرح میشوند. برای شرکت در کوئیز به پست قبلی کانال اینجا مراجعه کنید)
لینک گروه برای اظهارنظر تشریحی دربارهی کوئیز:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraaneh
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
یکی از مسئولان ایرانی دربارهی مشروعیت اسرائیل و نحوهی تعیین حاکمیت سرزمین مورد مناقشه میگوید:
«در آن سرزمین باید همهپرسی برگزار شود و رأی همهی مردم آن مبنای تصمیمگیری قرار گیرد.»
وقتی مجریِ یک شبکهی ماهوارهای، از کارشناس برنامه دربارهی این راهحل سؤال میکند، وی پاسخ میدهد:
«مسئولان ایران از همهپرسی در اسرائیل حرف میزنند. اما باید پرسید اگر همهپرسی خوب است چرا آنها موافق همهپرسی در سوریه یا در ایران نیستند.»
با فرض اینکه آن مسئول ایرانی موافق همهپرسی در ایران و سوریه نباشد، کدام گزینه دربارهی واکنش کارشناس شبکهی ماهوارهای «دقیقتر» است؟
(به دلیل طولانی بودن پرسش، پرسش و گزینهها جداگانه مطرح میشوند. برای شرکت در کوئیز به پست قبلی کانال اینجا مراجعه کنید)
لینک گروه برای اظهارنظر تشریحی دربارهی کوئیز:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraaneh
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 فردا شب (جمعه 9 خرداد) ساعت 8 در لایو اینستاگرام نشر نو (ناشر مجموعهی راهنمای اندیشهورزان) حاضر خواهم شد و، ضمن صحبت دربارهی تفکر نقادانه و کتابهایی که در آیندهی نزدیک منتشر خواهند شد، به پرسشهای مخاطبان لایو نیز پاسخ خواهم داد.
▪️ پرسشهای خود را به دایرکت نشر نو در اینستاگرام ارسال نمایید.
▪️ برای تماشای لایو صفحههای زیر را در اینستاگرام دنبال کنید.
🔰 سنجشگرانهاندیشی:
https://www.instagram.com/sanjeshgari/
🔰 نشر نو:
https://www.instagram.com/nashrenow/
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
▪️ پرسشهای خود را به دایرکت نشر نو در اینستاگرام ارسال نمایید.
▪️ برای تماشای لایو صفحههای زیر را در اینستاگرام دنبال کنید.
🔰 سنجشگرانهاندیشی:
https://www.instagram.com/sanjeshgari/
🔰 نشر نو:
https://www.instagram.com/nashrenow/
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 دوستان دنبالکنندهی کانال در صورتی که مایل باشند میتوانند پرسشها و پیشنهادها و انتقادهای خودشان را در گروه سنجشگرانه اندیشی (اینجا) با بنده در میان بگذارند تا در برنامهی لایو امشب با اینستاگرام «نشر نو» به آنها بپردازم.
♻️ لایو، امشب ساعت 8، به میزبانی نشر نو (ناشر مجموعهی راهنمای اندیشهورزان) برگزار خواهد شد. در این برنامه، ضمن صحبت دربارهی تفکر نقادانه و کتابهایی که در آیندهی نزدیک منتشر خواهند شد، به پرسشهای مخاطبان نیز پاسخ خواهم داد.
▪️ پرسشهای خود را میتوانید به دایرکت نشر نو در اینستاگرام نیز ارسال نمایید.
▪️ برای تماشای لایو صفحههای زیر را در اینستاگرام دنبال کنید.
🔰 سنجشگرانهاندیشی:
https://www.instagram.com/sanjeshgari/
🔰 نشر نو:
https://www.instagram.com/nashrenow/
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
♻️ لایو، امشب ساعت 8، به میزبانی نشر نو (ناشر مجموعهی راهنمای اندیشهورزان) برگزار خواهد شد. در این برنامه، ضمن صحبت دربارهی تفکر نقادانه و کتابهایی که در آیندهی نزدیک منتشر خواهند شد، به پرسشهای مخاطبان نیز پاسخ خواهم داد.
▪️ پرسشهای خود را میتوانید به دایرکت نشر نو در اینستاگرام نیز ارسال نمایید.
▪️ برای تماشای لایو صفحههای زیر را در اینستاگرام دنبال کنید.
🔰 سنجشگرانهاندیشی:
https://www.instagram.com/sanjeshgari/
🔰 نشر نو:
https://www.instagram.com/nashrenow/
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
Telegram
سنجشگرانهاندیشی-کارگاه-کتاب
سنجشگرانه اندیشی- کارگاه کتاب
کوئیز سنجشگرانه اندیشی 4
در قطعهی زیر چه مغالطهای وجود دارد؟
بعضیها ادّعا میکنند که شکار «کشتن موجودهای زنده» است و به همین دلیل کار نادرستی است. اینها صرفاً افراد سوسول و احساساتیای هستند که گمان میکنند احساسها میتوانند جای واقعیتها را بگیرند.
در قطعهی زیر چه مغالطهای وجود دارد؟
بعضیها ادّعا میکنند که شکار «کشتن موجودهای زنده» است و به همین دلیل کار نادرستی است. اینها صرفاً افراد سوسول و احساساتیای هستند که گمان میکنند احساسها میتوانند جای واقعیتها را بگیرند.
Anonymous Quiz
7%
مغالطهی دموکراسی
27%
مغالطهی حملهی شخصی موقعیتی
56%
مغالطهی حملهی شخصی توهین آمیز
10%
مغالطهای در آن وجود ندارد
💢 مغالطه و مطایبه؛ قضیهی پیاژه و آرزوییاندیشی
✍🏼 مهدی خسروانی
♻️ در مطالب قبلی کانال، دربارهی چیستی «آرزوییاندیشی» توضیح دادهایم. خلاصهاش این است: آرزویی اندیشی یعنی درست پنداشتن چیزی که «مایلیم» درست باشد یا غلط پنداشتن آنچه که «مایلیم»، یا آرزو داریم، غلط باشد.
♻️ برای مثال، اگر به سیگار کشیدن ادامه دهید و در جواب کسانی که با اشاره به زیانهای کشیدن سیگار از شما میخواهند که آن را ترک کنید، مثلا بگویید «نعیم سلیمان اوغلو نیز سیگار می کشید اما چندین مدال المپیک برد» آرزویی اندیشی کرده اید.
♻️ یا، به عنوان مثالی دیگر، اگر کسی به شیوههای مختلف سعی کرده به شما نشان دهد که علاقهای به همکاری یا دوستی یا رابطهی عاشقانه با شما ندارد اما شما با توسل به شواهدی که ساخته و پرداخته ی ذهنتان هستند، همه علامت های دوری نمودن او را برای خودتان توجیه کرده و همچنان به همکاری یا رابطه با او امیدوار باشید و برای رسیدن به آن تلاش کنید، آرزویی اندیشی کرده اید.
♻️ اما نکتهای که در اینجا میخواهم به آن اشاره کنم «آرزوییاندیشی» نزد افراد باهوش و نخبه است. ممکن است گمان کنیم که آرزویی اندیشی در نزد انسان های باهوش رخ نمی دهد. اما تجربه نشان میدهد که افراد باهوش و نابغه نیز گاه در دام آرزویی اندیشی گرفتار می شوند، اما این عامل در مورد آنها ظریفتر عمل می کند. علاوه بر این، افراد باهوش معمولاً این توانایی را دارند که بر آرزویی اندیشی شان سرپوش بگذارند و برای این کار از شیوه های ظریفی استفاده می کنند.
♻️ پیاژه یکی از بزرگترین روانشناسان قرن بیستم بود که تحقیقات و نظریات او الهام بخش تحقیقات و نظریات بسیار دیگری در روانشناسی، به ویژه روانشناسی رشد، شد. با این توضیح، بعید است کسی بتواند ادعا کند که پیاژه انسان کند ذهنی بوده است، اما ماجرای زیر به خوبی نشان می دهد که چگونه دانشمند نابغه ای چون پیاژه نیز می تواند آرزویی اندیشی کند.
♻️ در بحث یادگیری و حافظه، یکی از مسائلی که همواره مطرح بوده، این است که انسان ها از چه زمانی می توانند چیزی را بیاموزند، به خاطر بسپرند، و به یاد بیاورند. نظر پیاژه در این زمینه این بود که نوزادان، تا هجده ماهگی قادر به ساختن تصویر ذهنی نیستند و بنابراین نمی توانند چیزی را به یاد بیاورند. یکی از نتایج نظریه ی پیاژه این است که نوزادان تا قبل از هجده ماهگی قادر به تقلید نیستند. بنابراین اگر نوزادی قادر به تقلید باشد، بنابر قانون رفع تالی، می توانیم منطقا نتیجه بگیریم که قادر به تصویرسازی ذهنی بوده است و در نتیجه، نادرستی نظر پیاژه اثبات می شود. ظاهرا از فردی چون پیاژه انتظار می رود که اگر با چنین شاهدی علیه نظریه اش مواجه شود، دست کم آن را جدی بگیرد و به راحتی از کنار آن عبور نکند. اما حدس می زنید واکنش او چه بود؟
♻️ یکی از دانشجویان پیاژه، حین آزمودن نوزادان 7 هفته ای متوجه شد که آنها از او تقلید می کنند. او نزد پیاژه رفت و کشفش را با او در میان گذاشت و این مکالمه میان آنها شکل گرفت:
دانشجو: می دانید من چه کار کردم؟ زبانم را در برابر نوزاد بیرون آوردم، و می دانید او چه کار کرد؟
پیاژه زیر لب گفت: «شما بگویید!»
دانشجو: «او هم زبانش را در برابر من از از دهان بیرون آورد! نظر شما چیست؟»
پیاژه به پیپ خود پکی زد و به جای آنکه بپذیرد که شاهدی علیه نظریه اش عرضه شده، گفت: «به نظر من خیلی بی ادبی کرده!»
♻️ نمونه ای که ذکر شد، با فرض صحت ماجرا، نمونه ی خوبی است که چند نکته را نشان می دهد.
♻️ نخست اینکه افراد نابغه و دارای روحیه ی علمی نیز از آرزویی اندیشی مصون نیستند. دوم اینکه آرزویی اندیشی، در بحث های کاملا علمی نیز ممکن است رخ دهد و اختصاص به زندگی عادی و غیر علمی ندارد. و نکته ی سوم اینکه افراد باهوش در طفره رفتن از پذیرفتن واقعیت هایی که پذیرفتنشان را خوش نمی دارند، روش های خاص خودشان را دارند.
♻️ اما نباید از این مسئله غافل شد که واکنش خشن و واکنش مطایبه آمیز، ممکن است از نظر اخلاقی یا آدابی، با یکدیگر تفاوت داشته باشند، اما از دیدگاه سنجشگرانه اندیشی، هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. با این حال میبینیم که در محیط های دانشگاهی و غیردانشگاهی، سختگیری سنجشگرانه تنها در مورد کسانی اعمال می شود که سخن نادرست و استدلال مغالطه آمیز را با تندخویی همراه می کنند. اما چنانچه کسی برای طفره رفتن از نقدها، به واکنش ملاطفت آمیز، یا مطایبه آمیز، یا هر واکنش ظاهرا خوشایند دیگر، متوسل شود، مخاطبان از پافشاری بر انتقاد خود منصرف می شوند، یا دست کم آن گونه که باید، سختگیری نمی کنند.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
✍🏼 مهدی خسروانی
♻️ در مطالب قبلی کانال، دربارهی چیستی «آرزوییاندیشی» توضیح دادهایم. خلاصهاش این است: آرزویی اندیشی یعنی درست پنداشتن چیزی که «مایلیم» درست باشد یا غلط پنداشتن آنچه که «مایلیم»، یا آرزو داریم، غلط باشد.
♻️ برای مثال، اگر به سیگار کشیدن ادامه دهید و در جواب کسانی که با اشاره به زیانهای کشیدن سیگار از شما میخواهند که آن را ترک کنید، مثلا بگویید «نعیم سلیمان اوغلو نیز سیگار می کشید اما چندین مدال المپیک برد» آرزویی اندیشی کرده اید.
♻️ یا، به عنوان مثالی دیگر، اگر کسی به شیوههای مختلف سعی کرده به شما نشان دهد که علاقهای به همکاری یا دوستی یا رابطهی عاشقانه با شما ندارد اما شما با توسل به شواهدی که ساخته و پرداخته ی ذهنتان هستند، همه علامت های دوری نمودن او را برای خودتان توجیه کرده و همچنان به همکاری یا رابطه با او امیدوار باشید و برای رسیدن به آن تلاش کنید، آرزویی اندیشی کرده اید.
♻️ اما نکتهای که در اینجا میخواهم به آن اشاره کنم «آرزوییاندیشی» نزد افراد باهوش و نخبه است. ممکن است گمان کنیم که آرزویی اندیشی در نزد انسان های باهوش رخ نمی دهد. اما تجربه نشان میدهد که افراد باهوش و نابغه نیز گاه در دام آرزویی اندیشی گرفتار می شوند، اما این عامل در مورد آنها ظریفتر عمل می کند. علاوه بر این، افراد باهوش معمولاً این توانایی را دارند که بر آرزویی اندیشی شان سرپوش بگذارند و برای این کار از شیوه های ظریفی استفاده می کنند.
♻️ پیاژه یکی از بزرگترین روانشناسان قرن بیستم بود که تحقیقات و نظریات او الهام بخش تحقیقات و نظریات بسیار دیگری در روانشناسی، به ویژه روانشناسی رشد، شد. با این توضیح، بعید است کسی بتواند ادعا کند که پیاژه انسان کند ذهنی بوده است، اما ماجرای زیر به خوبی نشان می دهد که چگونه دانشمند نابغه ای چون پیاژه نیز می تواند آرزویی اندیشی کند.
♻️ در بحث یادگیری و حافظه، یکی از مسائلی که همواره مطرح بوده، این است که انسان ها از چه زمانی می توانند چیزی را بیاموزند، به خاطر بسپرند، و به یاد بیاورند. نظر پیاژه در این زمینه این بود که نوزادان، تا هجده ماهگی قادر به ساختن تصویر ذهنی نیستند و بنابراین نمی توانند چیزی را به یاد بیاورند. یکی از نتایج نظریه ی پیاژه این است که نوزادان تا قبل از هجده ماهگی قادر به تقلید نیستند. بنابراین اگر نوزادی قادر به تقلید باشد، بنابر قانون رفع تالی، می توانیم منطقا نتیجه بگیریم که قادر به تصویرسازی ذهنی بوده است و در نتیجه، نادرستی نظر پیاژه اثبات می شود. ظاهرا از فردی چون پیاژه انتظار می رود که اگر با چنین شاهدی علیه نظریه اش مواجه شود، دست کم آن را جدی بگیرد و به راحتی از کنار آن عبور نکند. اما حدس می زنید واکنش او چه بود؟
♻️ یکی از دانشجویان پیاژه، حین آزمودن نوزادان 7 هفته ای متوجه شد که آنها از او تقلید می کنند. او نزد پیاژه رفت و کشفش را با او در میان گذاشت و این مکالمه میان آنها شکل گرفت:
دانشجو: می دانید من چه کار کردم؟ زبانم را در برابر نوزاد بیرون آوردم، و می دانید او چه کار کرد؟
پیاژه زیر لب گفت: «شما بگویید!»
دانشجو: «او هم زبانش را در برابر من از از دهان بیرون آورد! نظر شما چیست؟»
پیاژه به پیپ خود پکی زد و به جای آنکه بپذیرد که شاهدی علیه نظریه اش عرضه شده، گفت: «به نظر من خیلی بی ادبی کرده!»
♻️ نمونه ای که ذکر شد، با فرض صحت ماجرا، نمونه ی خوبی است که چند نکته را نشان می دهد.
♻️ نخست اینکه افراد نابغه و دارای روحیه ی علمی نیز از آرزویی اندیشی مصون نیستند. دوم اینکه آرزویی اندیشی، در بحث های کاملا علمی نیز ممکن است رخ دهد و اختصاص به زندگی عادی و غیر علمی ندارد. و نکته ی سوم اینکه افراد باهوش در طفره رفتن از پذیرفتن واقعیت هایی که پذیرفتنشان را خوش نمی دارند، روش های خاص خودشان را دارند.
♻️ اما نباید از این مسئله غافل شد که واکنش خشن و واکنش مطایبه آمیز، ممکن است از نظر اخلاقی یا آدابی، با یکدیگر تفاوت داشته باشند، اما از دیدگاه سنجشگرانه اندیشی، هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. با این حال میبینیم که در محیط های دانشگاهی و غیردانشگاهی، سختگیری سنجشگرانه تنها در مورد کسانی اعمال می شود که سخن نادرست و استدلال مغالطه آمیز را با تندخویی همراه می کنند. اما چنانچه کسی برای طفره رفتن از نقدها، به واکنش ملاطفت آمیز، یا مطایبه آمیز، یا هر واکنش ظاهرا خوشایند دیگر، متوسل شود، مخاطبان از پافشاری بر انتقاد خود منصرف می شوند، یا دست کم آن گونه که باید، سختگیری نمی کنند.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
Forwarded from پارادوکس (mehdi khosravani)
💢 در باب انتقاد از دوست
✍🏼 سیسرون، کتاب «راز دوستی»
✅ حقیقت به ناچار تلخ است و از این تلخی زهر کشندهی بیزاری و دشمنی به بار میآید، اما خوشگویی و حقیقتپوشی از آن شومتر است زیرا بر خطای دوست لبخند زدن، او را در سراشیبیِ پرتگاه دیدن و دست یاری دراز نکردن است.
✅ پند و راهنمایی را باید ملایم و دلپذیر ساخت و ملامت و نکوهش را باید با هزار تدبیر از خارهای گزنده پیراست. و اما اگر گاه باید خطای دوست را ندیده گرفت، چه بهتر که به سکوت یا تبسمی بس کنیم و از موافقت بپرهیزیم و تصدیق کار ناروا را به ناجوانمردان واگذاریم. با دوست نباید همچو با حاکمی جبار و مستبد،خاضعانه و به تملق رفتار کرد بلکه اگر تاب تحمل پند و حقیقت ندارد، سزاست که از نجات و سعادتش ناامید باشیم و به حال خودش رها کنیم.
✅ به قول کاتن، دشمن عیبجو از رفیق غماض که ما را در اشتباه خود نگاه بدارد مهربانتر و مغتنمتر است؛ و عجب اینکه از عیب و خطای خود رنجور نشویم ولی از دوستی که ما را به آن عیب و خطا متوجه کند برنجیم و کینه به دل بگیریم.
🌐 کانال «فلسفه و جز آن»:
🆔 @falsafe_etc
✍🏼 سیسرون، کتاب «راز دوستی»
✅ حقیقت به ناچار تلخ است و از این تلخی زهر کشندهی بیزاری و دشمنی به بار میآید، اما خوشگویی و حقیقتپوشی از آن شومتر است زیرا بر خطای دوست لبخند زدن، او را در سراشیبیِ پرتگاه دیدن و دست یاری دراز نکردن است.
✅ پند و راهنمایی را باید ملایم و دلپذیر ساخت و ملامت و نکوهش را باید با هزار تدبیر از خارهای گزنده پیراست. و اما اگر گاه باید خطای دوست را ندیده گرفت، چه بهتر که به سکوت یا تبسمی بس کنیم و از موافقت بپرهیزیم و تصدیق کار ناروا را به ناجوانمردان واگذاریم. با دوست نباید همچو با حاکمی جبار و مستبد،خاضعانه و به تملق رفتار کرد بلکه اگر تاب تحمل پند و حقیقت ندارد، سزاست که از نجات و سعادتش ناامید باشیم و به حال خودش رها کنیم.
✅ به قول کاتن، دشمن عیبجو از رفیق غماض که ما را در اشتباه خود نگاه بدارد مهربانتر و مغتنمتر است؛ و عجب اینکه از عیب و خطای خود رنجور نشویم ولی از دوستی که ما را به آن عیب و خطا متوجه کند برنجیم و کینه به دل بگیریم.
🌐 کانال «فلسفه و جز آن»:
🆔 @falsafe_etc
💢 چاپ چهارم چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم منتشر شد
🔹 هدف کتاب: ایجاد آمادگی در مخاطب برای مواجههی نقادانه با رسانهها
نویسندگان: ریچارد پل و لیندا الدر
مترجم: مهدی خسروانی
ناشر: نشر نو
▪️ برای تهیهی اینترنتی کتاب اینجا را کلیک کنید.
▪️ متن پشت جلد کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/745
▪️ فهرست مطالب کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/748
▪️ متن مقدمهی کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/749
▪️ دانلود فایل پیدیاف گزیدهی کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/746
◀️ کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
🆔 @sanjeshgaraneh
🔹 هدف کتاب: ایجاد آمادگی در مخاطب برای مواجههی نقادانه با رسانهها
نویسندگان: ریچارد پل و لیندا الدر
مترجم: مهدی خسروانی
ناشر: نشر نو
▪️ برای تهیهی اینترنتی کتاب اینجا را کلیک کنید.
▪️ متن پشت جلد کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/745
▪️ فهرست مطالب کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/748
▪️ متن مقدمهی کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/749
▪️ دانلود فایل پیدیاف گزیدهی کتاب:
https://www.tg-me.com/sanjeshgaraneh/746
◀️ کانال سنجشگرانهاندیشی (تفکر نقادانه):
🆔 @sanjeshgaraneh
Forwarded from آموزش تفکر نقادانه (Mohammadreza Salimi)
♻️ مغالطهُ خطای شناختی
The Bias Fallacy
تاُلیف و ترجمه: محمدرضا سلیمی
واژهُ fallacy (مغالطه) از واژهُ لاتین fallacia به معنی فریب، نیرنگ، و حیله گرفته شده است. مفهوم تخصصی آن در منطق به دههُ ۵۰ قرن شانزدهم (۱۵۵۰) برمیگردد که به معنی استدلال نامعتبر و قیاس نادرست میباشد. مغالطه به گفتار، نوشتار، اندیشه، احساس، و زبانِ بدن گفته میشود که در ساختار استدلال جای گزارههای منطقی و درست را بگیرد و در آن بهطور عمد یا غیرعمد فریب به خود یا به مخاطب باشد؛ مانند مغالطههای توسل به ترس، توهین، ترحم، تکرار، توطئه، خشم، نفرت، و حسادت.
خطای شناختی یا سوگیری (bias) دو معنی و مفهوم متفاوت دارد:
۱. تمایل و گرایش به یک ایده و تفکر خاص.
۲. تعصب و جانبداری غیرمنطقی از یک ایده.
در معنی و مفهوم اول، خطای شناختی خنثی، بیضرر، و بدون خطر است؛ مانند طرفداری از یک تیم فوتبال، یک جناح سیاسی، یا یک عقیدهُ مذهبی خاص. طبیعتاً، گرایش به یک تیم فوتبال، یک جناح سیاسی، و یا یک عقیدهُ خاص خطا یا اشتباه نیست؛ اما در معنی و مفهوم دوم، خطای شناختی میتواند مضر و خطرناک باشد. در این مفهوم، خطای شناختی به تمایلات و گرایشات غیرمنطقی و متعصبانه به یک ایده و تقکر و طرفداری غیرمنصفانه از آن میباشد که باعث میشود فرد قضاوت نادرست و ناعادلانه کند.
مغالطه با خطای شناختی تفاوت دارد. مغالطه نیاز به استدلال دارد و در ساختار استدلال از آن استفاده میشود، درحالیکه خطای شناختی به الگوی پیشفرض اندیشیدن و تفکر اشاره میکند. منظور از الگوی پیشفرض تفکر این است که فرد تنظیمات ذهن خود را براساس سوگیری انجام داده، سپس باتوجه به آن تنظیمات جانبدارانه میاندیشد.
مغالطهها میتوانند نتیجهُ خطاهای شناختی باشند، اما داشتن خطای شناختی الزاماً به معنی مرتکب شدن مغالطه نیست.
با این مقدمه، به تعریف و توضیح مغالطهُ خطای شناختی میپردازیم.
مغالطهُ خطای شناختی زمانی اتفاق میافتد که فرد ادعا کند چون مخاطب سوگیری دارد، بنابراین ادعاهایش غلط و نادرست میباشد. ساختار مغالطهُ خطای شناختی بسیار ساده است:
"الف" خطای شناختی است.
بنابراین، "الف" اشتباه و خطا است.
از این فرمول این نتیجه را میتوان گرفت که هر نوع خطای شناختی اشتباه و نادرست است. درحالیکه این دو مدعا کاملاً مستقل و مجزا میباشند. نمیتوان از سوگیری نتیجهُ نادرست و اشتباه گرفت.
در مغالطهُ خطای شناختی، مغالطهکننده معنی و مفهوم منفی خطای شناختی را بهجای معنی و مفهوم خنثی و بیخطر آن به کار میبرد که در واقع مرتکب مغالطهُ تحریف معنی (definist fallacy) نیز میشود. مغالطهُ تحریف معنی زمانی اتفاق میافتد که شخصی واژه یا عبارتی را طوری تعریف کند که برای دفاع از موضعش آسانتر باشد و به نفع خود مصادره به مطلوب کند.
دو مثالِ مغالطهُ خطای شناختی:
مثال ۱: رد صلاحیت نامزدهای انتخابات به دلیل گرایش به یک جناح خاص مصداق مغالطهُ خطای شناختی است.
مثال ۲: طرح نمایندگان مجلس برای حذف آموزش زبان انگلیسی در مدارس نمونهُ دیگر مغالطهُ خطای شناختی میباشد.
مغالطهُ خطای شناختی با خطای شناختی "نادیده گرفتن جنبههای مثبت" (discounting positives) ارتباط دارد. در این خطای شناختی فرد تواناییها و جنبههای مثبت خود یا مخاطب را کوچک میشمرد و روی جنبههای منفی تاُکید میکند.
سوال: آیا سوگیری همیشه بد است؟ خیر. سوگیری نسبت به جنسیت، نژاد، طبقه که باعث تعصب و قضاوت نادرست میشود بد است. بعضی از خطاهای شناختی باعث بقاء نسل بشر و ادامهُ حیات میشوند مانند خطای شناختی ادراک بیش از حد جنسی (sexual overperception bias).
📘منابع:
۱. تفکر انتقادی؛ ریچارد پُل و لیندا اِلدِر
2. www.logicallyfallacious.com
3. https://byrdnick.com/archives/11072/the-bias-fallacy
آموزش تفکر انتقادی👇
https://www.tg-me.com/wikifallacy
🆔
@mohammadrsalimi
The Bias Fallacy
تاُلیف و ترجمه: محمدرضا سلیمی
واژهُ fallacy (مغالطه) از واژهُ لاتین fallacia به معنی فریب، نیرنگ، و حیله گرفته شده است. مفهوم تخصصی آن در منطق به دههُ ۵۰ قرن شانزدهم (۱۵۵۰) برمیگردد که به معنی استدلال نامعتبر و قیاس نادرست میباشد. مغالطه به گفتار، نوشتار، اندیشه، احساس، و زبانِ بدن گفته میشود که در ساختار استدلال جای گزارههای منطقی و درست را بگیرد و در آن بهطور عمد یا غیرعمد فریب به خود یا به مخاطب باشد؛ مانند مغالطههای توسل به ترس، توهین، ترحم، تکرار، توطئه، خشم، نفرت، و حسادت.
خطای شناختی یا سوگیری (bias) دو معنی و مفهوم متفاوت دارد:
۱. تمایل و گرایش به یک ایده و تفکر خاص.
۲. تعصب و جانبداری غیرمنطقی از یک ایده.
در معنی و مفهوم اول، خطای شناختی خنثی، بیضرر، و بدون خطر است؛ مانند طرفداری از یک تیم فوتبال، یک جناح سیاسی، یا یک عقیدهُ مذهبی خاص. طبیعتاً، گرایش به یک تیم فوتبال، یک جناح سیاسی، و یا یک عقیدهُ خاص خطا یا اشتباه نیست؛ اما در معنی و مفهوم دوم، خطای شناختی میتواند مضر و خطرناک باشد. در این مفهوم، خطای شناختی به تمایلات و گرایشات غیرمنطقی و متعصبانه به یک ایده و تقکر و طرفداری غیرمنصفانه از آن میباشد که باعث میشود فرد قضاوت نادرست و ناعادلانه کند.
مغالطه با خطای شناختی تفاوت دارد. مغالطه نیاز به استدلال دارد و در ساختار استدلال از آن استفاده میشود، درحالیکه خطای شناختی به الگوی پیشفرض اندیشیدن و تفکر اشاره میکند. منظور از الگوی پیشفرض تفکر این است که فرد تنظیمات ذهن خود را براساس سوگیری انجام داده، سپس باتوجه به آن تنظیمات جانبدارانه میاندیشد.
مغالطهها میتوانند نتیجهُ خطاهای شناختی باشند، اما داشتن خطای شناختی الزاماً به معنی مرتکب شدن مغالطه نیست.
با این مقدمه، به تعریف و توضیح مغالطهُ خطای شناختی میپردازیم.
مغالطهُ خطای شناختی زمانی اتفاق میافتد که فرد ادعا کند چون مخاطب سوگیری دارد، بنابراین ادعاهایش غلط و نادرست میباشد. ساختار مغالطهُ خطای شناختی بسیار ساده است:
"الف" خطای شناختی است.
بنابراین، "الف" اشتباه و خطا است.
از این فرمول این نتیجه را میتوان گرفت که هر نوع خطای شناختی اشتباه و نادرست است. درحالیکه این دو مدعا کاملاً مستقل و مجزا میباشند. نمیتوان از سوگیری نتیجهُ نادرست و اشتباه گرفت.
در مغالطهُ خطای شناختی، مغالطهکننده معنی و مفهوم منفی خطای شناختی را بهجای معنی و مفهوم خنثی و بیخطر آن به کار میبرد که در واقع مرتکب مغالطهُ تحریف معنی (definist fallacy) نیز میشود. مغالطهُ تحریف معنی زمانی اتفاق میافتد که شخصی واژه یا عبارتی را طوری تعریف کند که برای دفاع از موضعش آسانتر باشد و به نفع خود مصادره به مطلوب کند.
دو مثالِ مغالطهُ خطای شناختی:
مثال ۱: رد صلاحیت نامزدهای انتخابات به دلیل گرایش به یک جناح خاص مصداق مغالطهُ خطای شناختی است.
مثال ۲: طرح نمایندگان مجلس برای حذف آموزش زبان انگلیسی در مدارس نمونهُ دیگر مغالطهُ خطای شناختی میباشد.
مغالطهُ خطای شناختی با خطای شناختی "نادیده گرفتن جنبههای مثبت" (discounting positives) ارتباط دارد. در این خطای شناختی فرد تواناییها و جنبههای مثبت خود یا مخاطب را کوچک میشمرد و روی جنبههای منفی تاُکید میکند.
سوال: آیا سوگیری همیشه بد است؟ خیر. سوگیری نسبت به جنسیت، نژاد، طبقه که باعث تعصب و قضاوت نادرست میشود بد است. بعضی از خطاهای شناختی باعث بقاء نسل بشر و ادامهُ حیات میشوند مانند خطای شناختی ادراک بیش از حد جنسی (sexual overperception bias).
📘منابع:
۱. تفکر انتقادی؛ ریچارد پُل و لیندا اِلدِر
2. www.logicallyfallacious.com
3. https://byrdnick.com/archives/11072/the-bias-fallacy
آموزش تفکر انتقادی👇
https://www.tg-me.com/wikifallacy
🆔
@mohammadrsalimi
Nick Byrd, Ph.D.
The Bias Fallacy | Nick Byrd, Ph.D.
"They're biased, so they're wrong!" That's a fallacy. Why? Because being biased doesn't entail being wrong. In this post, I'll explain the bias fallacy, give some examples, and suggest some responses to the bias fallacy.
✍️نقد منصفانه، محافظهکاری در لباس مبدل
◾️خوب یا بد بودنِ همسر، همسفر، همخانه، همکار یا هموطن را ابتداء به ساکن نمیتوان تشخیص داد.
فقط در متن عمل و حین تجربه و در موقعیتهای عینی است که میتوان در مورد ارزش چنین مقولههایی قضاوت کرد.
خوبی یا بدی یک همسر را پس از شروع پیمان ازدواج و در متن زندگی و طی مسیر است که میتوان مورد داوری قرار داد. تا زندگی مشترک شکل نگرفته و طرفینِ زندگی مشترک در موقعیتهای عمل قرار نگرفته باشند نمیتوان در مورد موفقیت یا شکست آن قضاوتی کرد یا حکمی صادر نمود.
◾️داستان نقد هم نظیر این مثالهاست. معمولا نقد با توصیفاتی همچون خوب، بد، منصفانه، متعهدانه، سازنده و مخرب معرفی میشود.
نکته مهم در این میان آن است که چنین اوصافی را باید در میانه یا انتهای مسیر به نقد و منتقد نسبت داد. قبل از شروع نقد و انتقاد نمیتوان گفت که چه نقدی سازنده است و چه نقدی مخرب. اینکه نقد باید سازنده باشد یک مطلوب است، ولی اینکه آیا چنین مطلوبی محقق شده است یا نه، فقط در انتهای کار معلوم میشود. بر همین اساس، نقد را نباید با هیچ قیدی محدود کرد. باید ازکلیشه رایج و شدیداً نخنما شدهی «نقد خوب و لازم است اما باید سازنده و منصفانه باشد» شجاعانه عبور کرد. این کلیشه هیچ خاصیتی غیر از حذف و طردِ نقد و نقادی نداشته است. منتقد راستین را به حاشیه رانده است. شغلی بنام نقادی و هویتی جدید به نام منتقد رسمی ایجاد کرده است. دارای سازمان، دفتر و دستک و آییننامه شده است.
به نقد نمیتوان فرمان داد؛ رام شدنی نیست. کسی که به فرموده نقد میکند، هر که و هر چه باشد، منتقد نیست؛ مُنقاد است و مصلحت اندیشی او را از مسیر حقجویی به کژراههی ملاحظات و محافظهکاری پرتاب خواهد کرد.
روشهای بکار گرفته شده برای حمایت از نقد و تشویق منتقدین، بیشتر از اینکه به جریان اصیل نقد و نقادی کمک کرده باشد آن را دچار آسیبهای فراوان کرده است.
◾️در چنین فضایی منتقد برای آنکه نقدش مخرب، غیر متعهدانه یا غیرسازنده نامیده نشود، از خیر آن میگذرد. چنین شرایطی زمینهای ایدهآل برای فرصتطلبان و میدانی مهیا برای نان به نرخِ روز خوران است تا خود را در قامت متفکر و منتقد معرفی کنند. چنین نقادانی سودجویان و محافظهکارانی بیش نیستند که در لباس مبدل پنهان شدهاند.
نباید منتقد را معادل «نق زن» معرفی کرد و «نقد» را با «نق» یکی دانست. نباید جریان نقد را به بهانههای ساختگی به تأخیر انداخت و با بیموقع دانستن آن، سرکوبش کرد یا روی خوش بدان نشان نداد. نباید آن را در مقابل مصلحت قرار داد. هیچ مصلحتی برتر از مقدم دانستن و ارجح تلقی کردنِ حقیقت وجود ندارد. حقیقت از بطن نقادی و مواجههی دلیرانه با نتایج آن است که متولد میشود. جامعهی ما به نقد و جریان گفتگوی آزاد همانقدر نیاز دارد که به نان شب. سهل است، برای تأمین نان شب و سقف بالای سر؛ نیازمند گفتگو و نقادی هستیم؛ نقادی راههای طی شده؛ روشهای بکار گرفته شده.
◾️این نقد را نباید به انواع ملاحظات آلود. ملاحظه، قید و شرط و اما و اگر، موتور نقد را خاموش و آن را از کار خواهد انداخت؛ همانگونه که تا کنون چنین کرده است. هر شرطی که نقد را مقید و منتقد را محافظهکار کرده و او را به ورطهی انواع ملاحظات دراندازد و نسبت به نتایج غیرقابل پیشبینی کارش اندیشناک کند، در حکم سم مهلک برای جامعه است. باید به وجود نقدِ بد و حتی مخرب در میان نقدهای خوب و سازنده تن داد و هزینهی آن را پرداخت کرد.
⚛️ برگرفته از کانال آگورا: @Agorafr
🔰 پینوشت کانال سنجشگرانهاندیشی: موضوعی که در این مطلب مطرح شده یکی از موضوعهای مهم مرتبط با نقد است: اینکه نقد چیست و در نقد به چه چیزهایی باید پایبند بود و جایگاه مفهومهایی مثل «سازنده بودن» و «انصاف» در نقد کجاست. شخصاً با بخشهایی از آن، نه با همهی آن، موافقم. شما هم میتوانید نظر خودتان دربارهی این مطلب را در گروه سنجشگرانهاندیشی (اینجا) در میان بگذارید.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
◾️خوب یا بد بودنِ همسر، همسفر، همخانه، همکار یا هموطن را ابتداء به ساکن نمیتوان تشخیص داد.
فقط در متن عمل و حین تجربه و در موقعیتهای عینی است که میتوان در مورد ارزش چنین مقولههایی قضاوت کرد.
خوبی یا بدی یک همسر را پس از شروع پیمان ازدواج و در متن زندگی و طی مسیر است که میتوان مورد داوری قرار داد. تا زندگی مشترک شکل نگرفته و طرفینِ زندگی مشترک در موقعیتهای عمل قرار نگرفته باشند نمیتوان در مورد موفقیت یا شکست آن قضاوتی کرد یا حکمی صادر نمود.
◾️داستان نقد هم نظیر این مثالهاست. معمولا نقد با توصیفاتی همچون خوب، بد، منصفانه، متعهدانه، سازنده و مخرب معرفی میشود.
نکته مهم در این میان آن است که چنین اوصافی را باید در میانه یا انتهای مسیر به نقد و منتقد نسبت داد. قبل از شروع نقد و انتقاد نمیتوان گفت که چه نقدی سازنده است و چه نقدی مخرب. اینکه نقد باید سازنده باشد یک مطلوب است، ولی اینکه آیا چنین مطلوبی محقق شده است یا نه، فقط در انتهای کار معلوم میشود. بر همین اساس، نقد را نباید با هیچ قیدی محدود کرد. باید ازکلیشه رایج و شدیداً نخنما شدهی «نقد خوب و لازم است اما باید سازنده و منصفانه باشد» شجاعانه عبور کرد. این کلیشه هیچ خاصیتی غیر از حذف و طردِ نقد و نقادی نداشته است. منتقد راستین را به حاشیه رانده است. شغلی بنام نقادی و هویتی جدید به نام منتقد رسمی ایجاد کرده است. دارای سازمان، دفتر و دستک و آییننامه شده است.
به نقد نمیتوان فرمان داد؛ رام شدنی نیست. کسی که به فرموده نقد میکند، هر که و هر چه باشد، منتقد نیست؛ مُنقاد است و مصلحت اندیشی او را از مسیر حقجویی به کژراههی ملاحظات و محافظهکاری پرتاب خواهد کرد.
روشهای بکار گرفته شده برای حمایت از نقد و تشویق منتقدین، بیشتر از اینکه به جریان اصیل نقد و نقادی کمک کرده باشد آن را دچار آسیبهای فراوان کرده است.
◾️در چنین فضایی منتقد برای آنکه نقدش مخرب، غیر متعهدانه یا غیرسازنده نامیده نشود، از خیر آن میگذرد. چنین شرایطی زمینهای ایدهآل برای فرصتطلبان و میدانی مهیا برای نان به نرخِ روز خوران است تا خود را در قامت متفکر و منتقد معرفی کنند. چنین نقادانی سودجویان و محافظهکارانی بیش نیستند که در لباس مبدل پنهان شدهاند.
نباید منتقد را معادل «نق زن» معرفی کرد و «نقد» را با «نق» یکی دانست. نباید جریان نقد را به بهانههای ساختگی به تأخیر انداخت و با بیموقع دانستن آن، سرکوبش کرد یا روی خوش بدان نشان نداد. نباید آن را در مقابل مصلحت قرار داد. هیچ مصلحتی برتر از مقدم دانستن و ارجح تلقی کردنِ حقیقت وجود ندارد. حقیقت از بطن نقادی و مواجههی دلیرانه با نتایج آن است که متولد میشود. جامعهی ما به نقد و جریان گفتگوی آزاد همانقدر نیاز دارد که به نان شب. سهل است، برای تأمین نان شب و سقف بالای سر؛ نیازمند گفتگو و نقادی هستیم؛ نقادی راههای طی شده؛ روشهای بکار گرفته شده.
◾️این نقد را نباید به انواع ملاحظات آلود. ملاحظه، قید و شرط و اما و اگر، موتور نقد را خاموش و آن را از کار خواهد انداخت؛ همانگونه که تا کنون چنین کرده است. هر شرطی که نقد را مقید و منتقد را محافظهکار کرده و او را به ورطهی انواع ملاحظات دراندازد و نسبت به نتایج غیرقابل پیشبینی کارش اندیشناک کند، در حکم سم مهلک برای جامعه است. باید به وجود نقدِ بد و حتی مخرب در میان نقدهای خوب و سازنده تن داد و هزینهی آن را پرداخت کرد.
⚛️ برگرفته از کانال آگورا: @Agorafr
🔰 پینوشت کانال سنجشگرانهاندیشی: موضوعی که در این مطلب مطرح شده یکی از موضوعهای مهم مرتبط با نقد است: اینکه نقد چیست و در نقد به چه چیزهایی باید پایبند بود و جایگاه مفهومهایی مثل «سازنده بودن» و «انصاف» در نقد کجاست. شخصاً با بخشهایی از آن، نه با همهی آن، موافقم. شما هم میتوانید نظر خودتان دربارهی این مطلب را در گروه سنجشگرانهاندیشی (اینجا) در میان بگذارید.
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
💢 دموکراسی و رسانههای خبری – بخش اول
🔰 دموکراسی میتواند شکلِ سودمندی از حکومت باشد. اما این شکل از حکومت تنها به میزانی سودمند است که عموم مردم از رویدادهای داخلی و بینالمللی آگاه باشند و بتوانند به صورت مستقل و سنجشگرانه دربارهی این رویدادها بیندیشند.
🔰 اگر اکثریت بزرگ شهروندان از سوگیریهای موجود در خبرهای رسانههای داخلی غافل باشند، اگر نتوانند ایدئولوژیها، جهتگیریها، جهتدهیها، و پیچشها را تشخیص دهند، اگر نتوانند اقدامهای تبلیغاتی را تشخیص دهند، نمیتوانند قضاوت کنند که کدامیک از پیامهای رسانهها را باید با دریافت پیامهای دیگر تکمیل کنند، کدامیک را باید تعدیل کنند، و کدامیک را باید یکسره کنار بگذارند.
🔰 از یک سو، منبعهای خبری در سطح جهان روزبهروز به سطح پیچیدهتری از منطق رسانه (یعنی هنر «اقناع» و تأثیرگذاری بر تودههای عظیم مردم) دست پیدا میکنند؛ و در نتیجه، میتوانند هالهای از بیطرفی و «صداقت» به دور گزارشهای خبری خودشان ایجاد کنند. از سوی دیگر، فقط اقلیت کوچکی از شهروندان، در تشخیص سوگیریهای رسانههای کشورشان ماهرند.
🔰 فقط تعداد نسبتاً انگشتشماری از افراد میتوانند تشخیص دهند که فلان رسانه، تصویری یکسونگرانه از رویدادها عرضه کرده است یا درصدد بر میآیند که دیدگاهها و منبعهای اطلاعاتی دیگر را هم مرور کرده و آنها را با دیدگاهها و اطلاعاتی که جریان غالب رسانهای در اختیارشان قرار داده مقایسه کنند.
🔰 واقعیت اکنون جهان این است که اکثریت بزرگی از مردم، از آنجا که آموزشی در زمینهی سنجشگرانهاندیشی ندیدهاند، مثل موم در دستان رسانههای خبری کشور خودشاناند . دیدگاه آنها دربارهی جهان (اینکه کدام کشورها را دشمن بدانند و کدام کشورها را دوست) عمدتاً توسط این رسانهها (و باورهای سنتی و عرف جامعهشان) شکل میگیرد.
📚 برگرفته از کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم» (لینکهای معرفی کتاب اینجا)
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
🔰 دموکراسی میتواند شکلِ سودمندی از حکومت باشد. اما این شکل از حکومت تنها به میزانی سودمند است که عموم مردم از رویدادهای داخلی و بینالمللی آگاه باشند و بتوانند به صورت مستقل و سنجشگرانه دربارهی این رویدادها بیندیشند.
🔰 اگر اکثریت بزرگ شهروندان از سوگیریهای موجود در خبرهای رسانههای داخلی غافل باشند، اگر نتوانند ایدئولوژیها، جهتگیریها، جهتدهیها، و پیچشها را تشخیص دهند، اگر نتوانند اقدامهای تبلیغاتی را تشخیص دهند، نمیتوانند قضاوت کنند که کدامیک از پیامهای رسانهها را باید با دریافت پیامهای دیگر تکمیل کنند، کدامیک را باید تعدیل کنند، و کدامیک را باید یکسره کنار بگذارند.
🔰 از یک سو، منبعهای خبری در سطح جهان روزبهروز به سطح پیچیدهتری از منطق رسانه (یعنی هنر «اقناع» و تأثیرگذاری بر تودههای عظیم مردم) دست پیدا میکنند؛ و در نتیجه، میتوانند هالهای از بیطرفی و «صداقت» به دور گزارشهای خبری خودشان ایجاد کنند. از سوی دیگر، فقط اقلیت کوچکی از شهروندان، در تشخیص سوگیریهای رسانههای کشورشان ماهرند.
🔰 فقط تعداد نسبتاً انگشتشماری از افراد میتوانند تشخیص دهند که فلان رسانه، تصویری یکسونگرانه از رویدادها عرضه کرده است یا درصدد بر میآیند که دیدگاهها و منبعهای اطلاعاتی دیگر را هم مرور کرده و آنها را با دیدگاهها و اطلاعاتی که جریان غالب رسانهای در اختیارشان قرار داده مقایسه کنند.
🔰 واقعیت اکنون جهان این است که اکثریت بزرگی از مردم، از آنجا که آموزشی در زمینهی سنجشگرانهاندیشی ندیدهاند، مثل موم در دستان رسانههای خبری کشور خودشاناند . دیدگاه آنها دربارهی جهان (اینکه کدام کشورها را دشمن بدانند و کدام کشورها را دوست) عمدتاً توسط این رسانهها (و باورهای سنتی و عرف جامعهشان) شکل میگیرد.
📚 برگرفته از کتاب «چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم» (لینکهای معرفی کتاب اینجا)
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh
کوئیز سنجشگرانهاندیشی 5
با توجه به مطالب اخیر کانال، عبارت «منطق رسانه» به چه معناست؟
با توجه به مطالب اخیر کانال، عبارت «منطق رسانه» به چه معناست؟
Anonymous Quiz
12%
منطقی که اگر رسانهها رعایت کنند مطالبشان بیانگر حقیقت خواهد بود
54%
منطق رسانه یعنی هنر اقناع و تأثیرگذاری بر تودههای عظیم مردم
11%
منطقی که رسانهها عملاً رعایت میکنند تا منفعت جمعی را تحقق بخشند
23%
منطقی که مردم هنگام مواجهه با رسانهها باید در نظر داشته باشند