Telegram Web Link
Forwarded from باشگاه روزنامه نگاران ايران
مسعود فرزاد گزارشگر رادیو بی‌بی‌سی بود تا این‌که در کشاکش سیاسی دولت مصدق و انگلیس در نهضت ملی شدن نفت، حاضر نشد علیه مصدق و کشورش سخن بگوید و به‌همین دلیل استعفا داد و به ایران آمد و مترجم شد
.
Forwarded from جریانـ
جام جهانی و سه خطای شناختی

• این تصاویر پاریس بعد از جشن قهرمانی فرانسه در جام جهانی‌ است.
• پس از باخت سوئد در مقابل آلمان، سوئدی‌های زیادی به اینستاگرامِ جیمی دورماز حمله کردند و با کامنت‌های نژادپرستانه او را تهدید کردند. دورماز که مرتکب خطای منجر به گلِ پیروزی آلمان شد، در سوئد از پدر و مادری اهل ترکیه به دنیا آمده است.
• پس از پیروزی انگلستان برابر سوئد، هوادارانِ اوباش انگلیسی با حمله به یک فروشگاه آیکیا وسائل آن را به شدت تخریب کردند.
از کنار هم گذاشتن این سه حادثه سه نکته به ذهن می‌رسد:

۱. برخلاف برخی انگاره‌ها که تمام زشتی‌ها و پلیدی‌های جهان را به ایران و ایرانیان نسبت می‌دهند و برخلاف باورهای کلیشه‌ای در باب دنیای غرب، می‌بینیم که در ناف اروپا هم افراد بسیاری هستند که رفتار نامتمدنانه، غیراخلاقی و حتی وحشیانه دارند؛ آن هم در شرایطی که اصولا در کشورهای غربی، آزادی‌های اجتماعی، ثبات و وضعیت نسبتا بهتر اقتصادی، وجود نهادهای مدنی و آموزش‌ رفتار شهروندی از کودکی، زمینه‌های کمتری برای رفتارهای غیرمدنی ایجاد کرده است و حاکمیت قانون و وجود جریمه‌های سفت و سخت هم مانع محکمی در برابر چنین رفتارهایی است.

۲. فرانسوی‌ها، انگلیسی‌ها و سوئدی‌ها اما با مشاهده این وقایع، شروع به خودزنی و خودتحقیری نکردند و رفتار آن صد، هزار یا حتی ده‌ها هزار نفر را به میلیون‌ها هم‌وطن‌شان تعمیم ندادند؛ از فرانسوی، انگلیسی و سوئدی بودن خود ابراز شرمساری و سرافکندگی نکردند و گزاره‌هایی در باب هویت منحط جمعی‌ و تاریخی‌شان صادر نکردند.

۳. وقوع رفتار مشابه زشت و زننده در نقاط دیگر دنیا، البته دلیلی بر توجیه این رفتارها در داخل و سکوت و بی‌تفاوتی در قبال آن‌ها هم نیست. همانطور که مقابله مدنی و اجتماعی با چنین رفتارهایی نیز موکول به حاکمیت کامل قانون، حل شدن مشکلات اقتصادی و رفع محدودیت‌های فرهنگی و اجتماعی در کشور نیست.

در غرب با وجود ساختارها و نهادهای اجتماعی مسئول، برخورداری عمومی از رفاه نسبی و ترس از مجازات‌‌های سنگین، همچنان نمونه‌های زیادی از وندالیسم (تخریب‌گری) و هولیگانیسم (اوباش‌گری) وجود دارد. اما از آنجا که ما به میزانی که اخبار ایران را رصد می‌کنیم طبیعتا از اخبار دیگر کشورها مطلع نیستیم، اخبار رفتار غیرمدنی دیگران معمولا به گوش‌مان نمی‌رسد. لذا به محض مشاهده رفتاری ناهنجار از سویی «برخی» ایرانیان گمان می‌کنیم که ما تنها ملتی در جهان‌ایم که آن رفتار را انجام داده‌‌ایم. مانند قضیه ایجاد سر و صدا در محل اقامت تیم پرتغال در شب بازی با ایران که اگرچه رفتار زننده‌ای بود ولی نمونه‌های زیادی از چنین کاری در فوتبال اروپا وجود دارد که ما از آن بی‌خبریم.

به طور خلاصه ما معمولا در قبال بروز رفتارهای آسیب‌زننده تعدادی از ایرانیان، بلافاصله شاهد مجموعه‌ای از خطاهای معرفتی و شناختی هستیم:
خطای اول این است که بی‌اطلاع از جهان، آن رفتار را مختص ایرانیان بدانیم.
خطای دوم این است که رفتار آن افراد را طی یک «تعمیم شتاب‌زده» به تمام ایرانیان نسبت دهیم و حکم‌های قطعی، تحقیرآمیز و ناامیدکننده در باب «ما ایرانی‌ها» صادر کنیم.
خطای سوم هم این است که در صورت آگاهی از رواج چنین رفتارهایی در کشورهای دیگر، این رفتارها را عادی بدانیم و در مقابل آن‌ها سکوت کنیم. در واقع از «رایج» بودن یک رفتار اشتباه، حکم به‌ «طبیعی» بودن آن بدهیم.

خطاهای اول و دوم باورهایی در امتداد هم هستند و خطای سوم باوری در مقابل آنها اما همه آنها نهایتا سدها و موانعی در مقابل تغییر و اصلاح اجتماعی و فرهنگی در ایران هستند؛ اولی و دومی با رویکردی ذات‌گرایانه، ایرادات رفتاری ایرانیان را ازلی و ابدی، و اصلاح آن‌ها را «ناممکن» می‌دانند و سومی با عادی‌سازی ناهنجاری‌ها، اصلاح آن‌ها ‌را «نالازم» می‌داند. ما اما باید در مقابل هر سه این خطاهای شناختی مقاومت کنیم و به آنها تن ندهیم.

ما باید عیب‌‌ها و معضلات اجتماعی و فرهنگی‌مان را ببینیم؛‌ آن‌ها را انکار نکنیم اما در مقابل آن‌ها، دچار خودباختگی و تحقیر هویت جمعی‌مان و احساس فلاکت و شرم از ایرانی بودن‌مان نشویم؛ آن رفتارها را آسیب‌شناسی و علت‌یابی کنیم و نهایتاً با اتکا به قابلیت‌ها و مزیت‌های فرهنگی‌‌مان به دنبال راه‌های فردی و جمعی، فرهنگی (آموزشی) و نهادی برای مقابله با آن معضلات باشیم.
https://bit.ly/2uMEXGK
#ماایرانیها #آگاهى
#جام_جهانی #مردم_ایران
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from حسام الدین آشنا (Hesam Ashna)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنان قابل تامل داريوش همايون پيش از مرگ
Forwarded from ایران ما
ولی فردا درباره آن‌کس که تیر را انداخت چه خواهند گفت؟

منبع: وبلاگ ۴دیواری – بازنشر به مناسبت انتشار مستند #جام زهر از بی‌بی‌سی فارسی

🔹هفته گذشته یک‌صدمین سالگرد شهادت رئیس‌علی دلواری بود، و شخصی به نام حمید علوی مقاله‌ای را در این خصوص در وبسایت بی‌بی‌سی فارسی منتشر کرده است.
تا مدتی پیش مردم به حق وجود دست‌های مزدوران بریتانیا در قتل بزرگ‌مرد دلواری را حدس می‌زدند، ولی روایتی که ارتکاب قتل را به یکی از “هم‌رزمان” رئیس‌علی نسبت می‌داد، دست بالا را داشت. اما پس از انتشار اسناد محرمانه آرشیو ملی بریتانیا، دیگر تردیدی در نقش این کشور در توطئه و آمریت در قتل رئیس‌علی باقی نماند. دکتر عبدالکریم مشایخ ، رئیس بنیاد ایران‌شناسی شعبه بوشهر می‌گوید: “بتازگی کتابی از سوی حوزه هنری بوشهر با موضوع گزارش مستر چیک نایب کنسول انگلیس با ترجمه افشین پرتو منتشر شده است که خواندن آن ما را با ویژگی های مهم شخصیتی و مبارزاتی رئیسعلی دلواری بیشتر آشنا می کند. ... اگر به جلد اول خاطرات مستر چیک مراجعه کنید، می بینید به صراحت و طبق اسناد ارائه شده در این کتاب دستور قتل رئیسعلی دلواری را مستر چیک صادر کرده است. این اقرار صریح جای هیچ شک و شبهه ای را باقی نمی گذارد”

🔸از گزارش‌های مسترچیک از رویدادهای فارس و بوشهر در جنگ جهانی اول- مترجم پرتو افشین:
پنجشنبه ۲۷ اوت ۱۹۱۵
خبرها خوب نیست. تلاش برای هم پیمان شدن خان‌ها ادامه دارد و نیز کوشش ما برای ایجاد تفرقه میان آن‌ها، باید یکی از آن‌ها را از میان برداشت. یکی که از میان برداشته شود ، چند روزی ادامه فعلی ماجرا به تعویق میافتد.
سه شنبه ۱ سپتامبر ۱۹۱۵
به گمانم راه را یافتم. دیشب او را یافتم . میرزا رحمت لیلکی مرا به نزد او برد . صحبت‌ها انجام شد. غلام حسین پذیرفت. شاید هیچکس اشک نریخته مرا ندید. آن کس که باید کار را تمام کند، پذیرفت که چنین کاری را انجام دهد. نه تنها در این دیار بلکه در هر دیاری هر نوع آدمی پیدا می‌شود. پذیرفت و رفت. من و میرزا رحمت بازگشتیم. فهمیده بود در فکرم، اصلا صحبتی نکرد. برچنین مردمی حکومت کردن آسان است . به لقمه نانی خرسندند.
سه شنبه ۸ سپتامبر ۱۹۱۵
در سیلاب دگرگونی‌ها حادثه‌ای روی داد. تمام شد. یکی رفت. رییس علی کشته شد. میرزا رحمت لیلکی همه امروز را چشم به من دوخته بود و وقتی بعدازظهر خبر را آورد از سکوت طولانی‌ام تعجب کرد. هرگز شانه‌اش را نفشرده بودم. پس از پایان دوره طولانی سکوتم ، شانه‌اش را فشردم. باید قهقهه سر می‌دادم، ولی نمی‌خواهم. آن کس را که برگزیده بودم کار را تمام کرد. در میان درگیری تیری و فریادی و مرگی... پایانی بر یک ماجرا. آدمی افتاده بر خاک که در خاک خواهد خفت. فردا درباره او و من و آن خاک چه خواهند گفت. من و او جنگیدیم ولی فردا درباره آن‌کس که تیر را انداخت چه خواهند گفت؟

🔹طوری که از متن برمی‌آید، رئیس‌علی دلواری به توطئه چیک نایب‌کنسول بریتانیا، به واسطگی شخصی به نام میرزا رحمت لیلکی، و به دست مزدور دیگری به نام غلام حسین به قتل رسیده است.
حمید علوی مقاله‌نویس بنگاه خبرپراکنی بریتانیا بی‌بی‌سی می‌نویسد: “روایت دقیقی از اینکه چه کسی رئیسعلی را کشت، در دست نیست. اما مورخان می گویند که به دست یکی از همرزمانش کشته شد”.
امروز «فردا»ی مورد نظر دیپلمات آدم‌کش و شاعرمنش بریتانیایی رسیده است. و نظر این نگارنده «در باره آن کس که تیر را انداخت» تفاوتی با نظر او در باره مزدبگیران “ایرانی” امروز بریتانیا ندارد.
------------------------------
کامنت مخاطبان: (zeno)

اگر در جنگ شکست می‌خوردیم، بریتانیا به شکست‌مان احترام می‌گذاشت

آنچه در یادداشت‌های نایب کنسول بریتانیا چشم را می‌زند (و من در خاطره‌نویسی‌های دیگر از دیپلمات‌های انگلیسی هم دیده‌ام) این است که خودشان را رهبر یک نبرد شرافتمندانه‌ی میهنی در نظر می‌گیرند. بعد برای شرافت یا حتی دلیری حریف احترام رومانتیک قائل می‌شوند. (بعنوان حریف شکست‌خورده‌ی قابل احترام). خائن‌های دشمن را هم تحقیر می‌کنند. یک مکانیسم برای فاصله‌گیری از شناعت و ابتذال. به نظرم چنین فاصله‌ای وجود ندارد. مستر چیک رهبر یک نبرد واقعی نیست. خودش یکی‌است مثل همان غلامحسین یا میرزا لیلکی. پادوی گنگسترها.
اگر به فرض رئییس‌علی پیروز شده بود می‌دیدید که از چنین احترام و شفقتی خبری نیست. همانطور که مصدق را خل و چل و شومن تصویر می‌کردند. همانطور که برای شهدای تنها جنگ (دفاع) نباخته‌ی میهنی چندصدسال اخیر(با عراق و بقیه جهان) چنین احترامی قائل نیستند و به نظرشان تلفات جانبی یک جنگ ابلهانه‌ی خاورمیانه‌ای هستند و در بهترین حالت دلسوزی‌های حقوق بشری نثار کشته‌گان آن مقاومت هشت ساله می‌شود.

به ایران ما بپیوندید @iranmaa

https://ibb.co/cMvOW8
قیمت برق در ایران در بین ۲۰۰ کشور دنیا ارزان‌ترین است.
‏متاسفانه علم اقتصاد در ایران قربانی پوپولیسم شده است.

@bazarmaskan
اقتصاد پوپولیستی چنان در جان ما ایرانیان ريشه دوانیده که حتی نمی توانیم این مطلب آخر را درست بخوانیم.
برخی از مخاطبین گله کرده اند که چرا قیمت برق ایران را با سایر کشورها مقایسه کرده اید، مگر درآمد ما با آنها یکسان است!؟
گویی نمی خواهند درک کنند که دنیا فقط اروپا و حاشیه خلیج فارس نیست. سومالی و مصر و افغانستان و بنگلادش و...هم هست.
شایان ذکر است بر اساس اطلاعات بانک جهانی، درآمد سرانه ایرانیان بالاتر از متوسط جهانی است.
بهروز باشید، بهروز ملکی.
🔴برنامه "Head to Head" در شبکه الجزیره با حضور "دنی آیالون" معاون پیشین وزیر خارجه اسرائیل درباره برجام ، عضویت ایران و عدم عضویت اسرائیل در NPT ، تعداد سلاح های هسته ای اسرائیل ، دروغ های نتانیاهو درباره سلاح های هسته ای ایران ...

و در نهایت پاسخ به این پرسش مهم که آیا ایران یک تهدید بالفعل برای اسرائیل است یا برعکس؟!

لینک فیلم در کانال یوتیوب #مرکز_مطالعات_خلیج_فارس :
 https://youtu.be/CnyzJyysjCI

@persiangulfstudies
Forwarded from ایران ما
جنگ تبلیغاتی و امنیت ملی
آیا تیتر کیهان تهدید امنیت ایران است؟

✍🏻 وحید راد

🔹تیتر امروز کیهان مبنی بر تهدید ریاض، دبی و ابوظبی توسط موشک‌های یمنی، واکنش‌های متعدد فعالین سیاسی را برانگیخته که آن‌را تحریک‌آمیز می‌دانند. فارغ از خط‌مشی این روزنامه وابسته به جناح‌های تندرو، یادآوری چند نکته ضروری‌ است.

🔸یک) هنوز بیشتر از دو روز از تهدید ترامپ به اقدام نظامی علیه ایران نگذشته ولی دوستان منتقد کیهان در مقابل آن یا زبان به کام فرو بردند و یا سعی کردند این تهدید از سوی بالاترین مقام رسمی آمریکا را به حساب رفتارهای دیوانه‌وار ترامپ بگذارند و از کنار آن بگذرند. این در حالی‌ست که تیتر اول کیهان مربوط به خبر تهدید ائتلاف عربستان از سوی یک گروه یمنی است و هیچ ارتباطی به مجراهای رسمی ایران ندارد.

🔹دو) دوستان منتقد فراموش کرده‌اند که پیاده‌نظام عربستانی و اماراتی از هر تریبونی در جهت تهدید ایران بهره می‌برند. شاید هم دوستان فراموش کرده‌اند که ولیعهد عربستانی آشکارا از تلاش این کشور برای کشاندن جنگ به مرزهای ایران سخن گفته است. شاید نمی‌دانند که کشورهایی که نگران تحریک‌شان هستند به طور رسمی با هزینه‌های میلیارد دلاری در لابی‌های غربی پیش‌قراول افروختن جنگ اقتصادی و حتی نظامی بین ایران و آمریکا هستند و شاید درک نمی‌کنند که خرید میلیاردها دلار اسلحه خود اقدام تحریک‌کننده است.

🔸سه) این رویکرد «خودمتهم‌پنداری» البته سابقه دیرینه میان فعالین سیاسی ایرانی دارد ولی باید یادآور شد که رفتارهای شبه لیبرالیستی و خالی از عزت‌نفس در دنیایی که دیوانه‌ای چون ترامپ رهبر جهان آزادش است و ‌محمد بن‌سلمان نمونه اعلای رهبر جوانش، دیگر نه خریداری دارد و نه راه به جایی می‌برد. دنیای امروز، دنیای تحلیل بر مبنای واقعیت روی زمین است نه تصورات نجیبانه ادیبان.

🔹جریان‌های سیاسی کشور باید از دوگانه‌های داخلی که نتیجه‌ای جز عدم درک صحیح از جهان و دست بسته بودن در برابر تهدیدات ندارد، دست بردارند. چه جناح اصولگرا که هر نوع لابی، مذاکره، ارتباطات اقتصادی، حضور سازمان‌های بین‌المللی و رفت و آمد نخبگان و کارشناسان را تهدید و خطر می‌داند و چه جناح اصلاح‌طلب که هرنوع پاسخ به تهدیدات و تجاوزات را خشونت گرایی و خروج از عقلانیت می‌نامد، از واقعیات جهان دورند. هر دو طرف تصور می‌کنند دوری از مواضع دیرپایشان به معنی امتیاز دادن به حریف داخلی ست و آنچه در این میان قربانی می‌شود منافع ایران است. اگر ایران را مبنا و محور تصمیمات سیاسی بدانیم، خروج از وضعیت دوقطبی ایدئولوژیک شده کنونی ضروری ست.

به ایران ما بپیوندید @iranmaa

https://ibb.co/eGgcto
‌‌
گفت: «بهم می‌گن تا به تا، به خاطر رنگ چشمام که ۲ رنگه، البته اگر دقت کنی سه رنگه!» این را وقتی گفت که حین چک و چانه زدن برای کرایه چشمم به چشم‌هایش افتاد و گفتم؛ «صبر کن! صبر کن! شما چشمات دو رنگه یا من تو نور شب درست نمی‌بینم؟»

چشم‌هایش جدی‌جدی ۲ رنگ بود، حتی سه رنگ! یکی سبز و یکی آبی که نصفه بالایی‌اش قهوه‌ای روشن بود.

ساعت ۹ بود و می‌خواستم از حرم بروم فرودگاه که دیر به پرواز ساعت و ده نیم نرسم تا خاطره دیر رسیدنم در سفر قبلی از همین نقطه و پریدن هواپیما و گرفتن بلیط جدید آن هم با التماس و تمنا که ۳۲۰ هزارتومان برایم آب خورد تکرار نشود.
‌‌
در ترافیک آن ساعت اطراف حرم و خیابان‌های مشهد، موتور حتما بهتر از تاکسی جواب می‌داد. برای همین با او که کنار خیابان روی موتورش نشسته بود هم‌کلام شدم و پرسیدم تا فرودگاه چند؟ گفت ۱۲، گفتم ۸، گفت ۱۰، گفتم ۸، دوباره گفت ۱۰ که متوجه رنگ چشم‌هایش شدم.

اسمش حجت است و اصالتا اهل ملایر، فامیلی‌اش هم ملایری است و ۱۸ سال قبل که آمده بود مشهد برای سر زدن به پسرخاله سربازش، عاشق یک دختر مشهدی شد و ازدواج کردند و همین‌جا ماند تا امروز. در اصل کارمند هتل است و بقیه روز با موتور مسافرکشی می‌کند.

رنگ چشم‌هایش هم مادرزادی دو سه رنگ شده. پرسیدم غیر از خودت کسی دیگر هم هست چشم‌هاش این‌طور باشد، پدر یا مادر یا مثلاً بچه‌هایت؟ گفت نه، فقط من.

راه که افتاده بودیم پرسید بلیطت ساعت چند است، گفتم. گفت خب، ده دقیقه‌ای می‌رسیم عجله‌ نمی‌خواد. کمی جلوتر سر میدان برق، پرسیدم این بستنی‌فروشی معروف همین‌جاست؟ گفت خودشه، گفتم خب اینطور که گفتی وقت هست، بریم بستنی بزنیم، سر موتور را پیچاند و رفتیم با هم فالوده‌بستنی خوردیم، آنجا قصه چشم‌ها و ماجرای عاشق‌شدن و زندگی‌اش در مشهد را تعریف کرد و از خاطرات مسافران موتورش گفت. ‌‌
بعد سوار شدیم و راه افتادیم، ساعت ۹ و‌ نیم من را گذاشت دم در ورودی سالن فرودگاه و رفت.#withGalaxy
https://www.instagram.com/p/BlyLAyehrSN/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1iy5fgp6ukxv0
Forwarded from فرید مدرسی
🌞
نوِشتَکِ امروز

💥 پروژه "بی‌بی‌سی فارسی" چیست
👈 چگونه غول‌هایِ امنیتی، فرشتگانِ خبر را می‌خورند؟

🔹 جنگ رسانه‌ای علیه "جمهوری اسلامی ایران" قطعی است. نقش "بی‌بی‌سی فارسی" کاملا فرماندهی این جنگ است و جایگاهی استراتژیک در آن دارد.

🔸 بازتعریف و تغییر سیاست‌ رسانه‌ای "بی‌بی‌سی فارسی" نمایان شده است. خبرنگار دقیقا در جایگاه افسر جنگ روانی نشسته است و سخن مصاحبه شونده را آنگونه بازتکرار می‌کند تا استراتژی نوشته شده را علیه ایران پیاده کند.

🔹 اصول حرفه‌ای دیروز که ساعت‌ها در کارگاه‌های آموزشی تدریس شده است، دیگر برای بی‌بی‌سی معنایی ندارد و مهم ناسزاگویی به جمهوری اسلامی ایران است و تاثیر بر کوچه و بازار؛ نه نخبگان که تا دیروز برایش اهمیت اولیه داشت. البته همچنان جنبش دانشجویی، زنان، کارگران و اقلیت‌های جنسی و مذهبی جزو حوزه سنتی/امنیتی این رسانه است. ناسزاها که تا دیروز جهت رعایت آداب اخلاق ژورنالیستی سانسور و حذف می‌شد، اکنون در گیومه و دقیق نوشته و بولد و حتی چندباره تکرار می‌شود.

🔸 فرماندهان میانی جنگ روانی "بی‌بی‌سی فارسی" یعنی مدیران و معاونان این شبکه، دقیق و شفاف اطلاعات و نااطلاعات را بر اساس استراتژی اصلی طراحی شده، به چند خبرنگار که در جایگاه افسران این جنگ نشسته‌اند، می‌دهند و آنان آن را در هم می‌آمیزند و با تکنیک‌های ژورنالیستی دکلمه می‌کنند. این مسیر گام به گام و اندک اندک رشد کرده و پیش رفته و به یک باره رخ‌ نداده است. اینگونه است که مدتی است در این شبکه، تنها چند خبرنگار بیش از دیگران محور می‌شوند و برخی هم حاضر به همکاری نیستند و پس از سال‌ها، خداحافظی می‌کنند. پیش‌کسوتانی که تا دیروز اعتبار بی‌بی‌سی فارسی بودند و آنان را می‌نمایاندند تا برند خود را تقویت کنند، امروز دیگر بلااستفاده شده‌اند و البته اهمیت این جنگ، آنچنان است که حاضرند پیش‌کسوتان را قربانی و حذف کنند.

🔹 بی‌بی‌سی فارسی قرارگاه جنگ روانی علیه‌ جمهوری اسلامی ایران و کانون استراتژیک این پروژه "سعودی-امریکایی-اسرائیلی" است که در تفاهم‌نامه‌های امنیتی میان سرویس‌های بینادولتی این نقش را برعهده‌اش گذاشته‌اند. در این پروژه مهم این نیست که دولت بریتانیا حضور ندارد، بلکه از آن جهت است که سرویس اطلاعاتی انگلیس در هر پروژه‌ای امنیتی وارد می‌شود تا از بده‌بستان‌ها جا نماند؛ برای دیگران بازی می‌کند تا دیگران هم در جایی دیگر برای او بازی کنند.

🔸 بی‌بی‌سیِ فارسی امروز شروع به توزیع نیروی رسانه‌ای به سایر رسانه‌های معارض جمهوری اسلامی ایران هم می‌کند؛ اینگونه است که رویترز از بی‌بی‌سی یار کمکی می‌گیرد و به صورت غیرحرفه‌ای حاضر می‌شود، اعتبار بین‌المللی خود را تنها بخاطر پیاده کردنِ تفاهم‌نامه‌های امنیتی زیرسوال ببرد و خبرسازی زرد کند تا ایران بیش از پیش در افکار عمومی داخلی و جهانی درماند.

🔹 از دیگر سو، "بی‌بی‌سی فارسی" برای خود رقیب می‌سازد و فعالان رسانه‌ای‌ خود را به رسانه‌های تازه تاسیس اجاره می‌دهد؛ به رقیبی که اگر بحث رسانه‌ای صرف باشد، این اقدام غیرمنطقی و غیرعقلانی و دور از درایت حرفه‌ای است اما آنچنان جنگ رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران اهمیت دارد که حاضر است حامی و پذیرای رقیب باشد؛ رقیبی که قرار است ۲۴‌ساعته برنامه پخش کند و مخاطبان‌اش را تصاحب نماید و از آن پیشی‌ بگیرد.
http://b2n.ir/88294

@faridmod
🔻By Alexei Talimonov
‏روياپردازى نكنيد.نتانياهو به شما از رنج ⁧ #فاطمه ⁩ مى گويد و مى خواهد كه بپا خيزيد. در ⁧ #سوريه ⁩ از قتل چند كودك گفتند و مردم غيور! سوريه را به مبارزه عليه ستم دعوت كردند. با وعده هاى آنچنانى.
قتل چند كودك سورى به مرگ نيم ميليون تن و آوارگى ٧ ميليون سورى انجاميد.ادلب و رقه كه نمى خواستند زير ديكتاتورى بشار اسد باشند، اولى زير حكومت القاعده رفت و ديگرى شد پايتخت داعش!
نيم ميليون سورى جان دادند و يك سوم جمعيت سوريه آواره شدند. اما مردم اسرائيل،قطر و آمريكا، عربستان و تركيه در خانه هايشان هستند.

‏خبرنگاران بى بى سى و سى ان ان و الجزيره و العربيه هم هنوز در خانه هايشان هستند و خبرهاى جاهاى ديگر را پوشش مى دهند.

بنيانگذاران ارتش آزاد و جبهه النصره و داعش نيز در خانه هاى خود هستند.
سرزنش كردن ارتش آزاد، اسد، داعش ، قطر و اسرائيل، آمريكا و عربستان و روسيه هم هيچ چيز را تغيير نمى دهد و جان دوباره به نيم ميليون سورى نمى دهد.
داستان سوريه در همسايه شرقى تان در افغانستان رخ داد. اين داستان در همسايه غربى تان در عراق هم رخ داد، و امروز در ليبى كه بازار فروش بردگان بر پاست.
رويا پردازى نكنيد! نتانياهو و ترامپ دغدغه آرامش و امنيت فاطمه را ندارند! دغدغه كوكان سورى را نداشتند و ندارند!
به ياد بياوريد چهل سال پيش را، پدران تان را ، كه رويا پردازانه شعار مى دادند كه "فردا كه بهار آيد آزاد و رها هستيم." اولين پيامدهاى آن بهار جنگ هاى داخلى و جنگ خارجى بود و تحريم ها و تحريم ها و...
شعار ندهيد. خيال هاى خام را كنار بگذاريد. و به قول مهندس بازرگان براى باران دعا كنيم و نه براى سيلاب.
تکنیک عملیات روانی👆 با کلمات هم‌سنخ در BBC.

برای ایران بجای "پلیس" از "نیروهای دولتی" استفاده میکند، ولی در انگلستان مسبب درگیری "دانشجویان معترض" هستند.

@resan_a
آيا در اينكه حاكمان سعودى مستبد هستند ترديدى داريم؟ هرگز!
آيا ما خود را دور از فعالان عربستانى كه براى حقوق انسانى خود مبارزه مى كنند و به زندان مى افتند و شكنجه مى شوند، مى بينيم؟ هرگز!
اما آيا مواضع دولت كانادا در خصوص عربستان، از سر دلسوزى و احترام براى حقوق بشر است؟ يا تنها ژستى است دروغين و رياكارانه؟
نگاه كنيد به همين كانادا كه قراداد فروش ١٢ ميليارد دلارى سلاح هاى پيشرفته، ماشين هاى قصابى و انسان كشى با عربستان بست آنهم درست در ميانه جنگ يمن. بله! مقامات كانادا مى دانند ماشين هاى كشتار انسان را سعودى ها براى كجا مى خواهند! آنها هم در تامين سعودى ها ترديدى به خود را نمى دهند و دلارهاى نفتى عربى را مى بوسند و بر چشم مى گذارند.
همين جاستين ترودو كمتر از دو ماه پيش از فروش سلاح به عربستان دفاع كرد و آن را در راستاى سياست خارجه و از جمله احترام به حقوق بشر! كانادا معرفى كرد! چقدر هم شيك چقدر هم عالى!
لابد سه ميليون آواره و بى خانمان يمنى بايد قدردان اينهمه حساسيت هاى دولت كانادا در فروش سلاح هايشان باشند كه آنها را با در نظر گرفتن حقوق انسانى شان، آواره و بى جا كردند.

همين بزرگترين مدعيان و دلسوزان شريف ! فقيرترين كشور خاورميانه را در محاصره غذايى و دارويى و.. قرار داده اند و به طمع سركيسه كردن و دوشيدن گاوهاى پر شير سعودى، شروع به فروش انواع سلاح ها كرده اند و با يكديگر رقابت مى كنند.
انگليس ، فرانسه، آلمان، آمريكا، كانادا! آب از لب و دهانشان آويزان است تا حريصانه بيشتر بفروشند ، تا دست ستمكار سعودى ها و ماشين كشتار سعودى ها عملكرد بهترى داشته باشد! و بتوانند سود دو جانبه به آنها برسانند، فتيله رسانه هايشان را هم پائين كشيده اند تا مثلا بى بى سى انگليسى از جنگ يمن به عنوان "جنگ فراموش شده" ياد كند! عجبا!چگونه جنگ يمن فراموش شد؟ چه كسى خواست كه اين جنگ فراموش شود؟ اگر شما آن را به حاشيه نرانيد و زير فرش پنهان نكنيد؟

دولت كانادا نه فقط قراردادهاى ميلياردى فروش سلاح با عربستان مى بندد كه در مورد اسرائيل و جنايت هايش هم نه سكوت كه آشكارا حمايت ميكند.
اتفاقا خوب شد عربستان، يكى از سياه ترين و ننگين ترين رژيم ها اينگونه به كانادا پاسخ داد! حالا خواهيم ديد كانادا تا چه اندازه روى ارزش هاى انسانى!! اش و دغدغه هاى انسانى اش در مورد خاورميانه خواهد ايستاد يا همچنان مى خواهد دولا دولا شترسوارى كند.
پاسخ رهبران مستبد رياض به كانادا، اين كشور را وادار مى كند تا "مقدارى" از سرخ آب و سفيد آب ژست هاى دروغين حقوق بشرش فاصله بگيرد!
نمى شود كه هم سلاح بفروشى و بر شعله هاى آتش جنگ نفت بريزى، هم در برابر جنايت هاى اسرائيل سكوت كنى، و هم همزمان در برابر برخى ديگر از كشورها سجاده آب بكشى!

اگر نگران حقوق بشر هستى چرا در اسرائيل لال هستى؟ چرا در مورد عربستان زبان دارى و دغدغه؟ اگر در برابر عربستان دغدغه حقوق انسان دارى، اين قرادادها ميليارد دلارى سلاح چيست آنهم در ميانه زبانه هاى آتش جنگ كثيف سعودى عليه مردم يمن؟
حالا چند روز كه گذشت، ذات كانادا هم عيان خواهد شد، كه عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد.
هيثم مناع، چهره بسيار معروف روشنفكر و فعال سورى است. چهره اى ميهن دوست كه پيش از شروع اعتراضات موسوم به بهار عربى در سوريه، براى سالها در زندان هاى سوريه بود.

او و چهره هاى قديمى سياسى سورى نمى خواستند كه كشور به جنگ داخلى برسد. تلاش هاى ناكامى هم انجام دادند. در همان اولين سالهاى شروع جنگ داخلى اما مصاحبه اى كرد و به بررسى چرايى افتادن سوريه در آتش جنگ داخلى پرداخت.

در آن مصاحبه سهمى را هم به رسانه هاى معروف و موثر عربى در تحولات سوريه قائل شد( الجزيره، العربيه، بى بى سىى عربى و... )
هيثم مناع مى گفت كه اين رسانه ها طرفدار دخالت نظامى آمريكا در سوريه و شورش هاى مسلحانه بودند، از اين رو آرام آرام كارشناسان و چهره هاى سياسى قديمى سوريه را كه اغلب مخالف مبارزه مسلحانه و دخالت نظامى خارجى بودند را در برنامه هاى خود حذف كردند و تريبون هاى خود را در اختيار افراد اغلب جوان و گم نامى گذاشتند كه اهداف اين رسانه ها و دولت هايشان را در فشار و جنگ خارجى و شورش هاى مسلحانه در سوريه پيگيرى ميكردند. در واقع اين رسانه ها "اپوزسيون سازى" ميكردند ، اپوزسيونى كه كارشان "فراخوانى شيطان" بود.

به نوشته اين فرد نگاه كنيد، نيازى به دقت چندان و تامل هم ندارد. اين دو گزينه را مرور كنيد " اتحاديه اروپا با پول مفت ايران درست شده است." و اينكه " وقتى رژيم آخوندى افتاد، اتحاديه اروپا هم فرو مى پاشد."

آيا اكنون انتظار داريد كه من يادآورى كنم حجم و جايگاه ناچيز اقتصادى ايران در ٢٨ كشور اروپايى را؟ اينكه حتى پنج درصد از اقتصاد حتى يكى از اين ٢٨ كشور به ايران وابسته نيست.
چنين فردى كه خود را "تئوريسين سياسى" هم مى خواند چند وقتى است كه محبوب برخى رسانه هاى بزرگ فارسى شده است و به عنوان كارشناس مى آيد و شرايط را براى من و شما تحليل مى كند. دقيقا با همين اندازه سواد و بى خبرى. مصداق و تجسم بى مرز بودن بلاهت.

اما چرا چنين فردى محبوب برخى رسانه ها شده است؟ گزينه اول : سوابق كه ندارد
گزينه دوم : سطح سواد و درك عالى از شرايط ايران و بين المال
گزينه سوم : شايد حرفهاى جذابى ميزند كه رسانه دوست دارد آنها را از زبان او به شما برساند. همين يك و نيم ماه پيش اين فرد در يكى از پربيننده ترين برنامه هاى بى بى سى فارسى از تهاجم نظامى ترامپ به ايران حمايت كرد.
دقيقا با همين ميزان از درك 👇🏼
Forwarded from ایران ما
چگونه غول‌های تکنولوژی افکار عمومی را علیه فلسطین مهندسی و اطلاعات را سانسور می‌کنند؟


✍🏻 فرشاد توماج

🔹شرکت‌های بزرگ فعال در حوزه تکنولوژی سالهاست با انگیزه‌های سیاسی، وارد بحث مهندسی‌ افکار‌عمومی‌ بصورت پروژه‌ای شده‌ا‌ند. این میان بواسطه تسلطی که این شرکت‌ها بر اطلاعات خصوصی و عمومی‌ افراد دارند، شکل غیرشفافی که براساس آن این اطلاعات توزیع و در جامعه مهندسی می‌شود، و رفتار غیرپاسخگویی که نسبت به مطالبات اجتماعی دارند، همچنین وابستگی اقتصادی و بوروکراتیکی‌شان به دولتهای قدرتمند، ماهیتاً این شرکت‌ها را به دروازه‌ای خطرناک برعلیه آزادی‌بیان تبدیل کرده است.

🔸بطور مثال چندی پیش در پایگاه "وورلد سوسیالیست" گزارشی جامع منتشر شد که نشان می‌داد چگونه تنظیمات جدید فیسبوک و گوگل بصورت کاملا هدفمند برخی وب‌سایت‌های متعلق به جناح چپ پیشرو آمریکا (که عموما مخالف سنتی‌ سیاست‌های داخلی‌ و بین‌المللی آمریکا است) را سانسور و تعداد بازدیدکننده آنرا به شدت محدود کرده است. در میان این رسانه‌ها وبسایت "دموکراسی نو" از شاخص‌ترین آنهاست که مرتبا میهمان اندیشمندانی از قبیل نوام چامسکی است (لینک۱). منتها این بدترین شکل سرکوب این شرکت نیست: بصورت مشخص این سرکوب‌ها، در مقوله اشغال فلسطین شفافتر و علنی‌تر است. بطور مثال سال قبل "اینترسپت" گزارشی منتشر کرد در مورد صفحات ضداشغالی که فیسبوک به درخواست اسراییل مسدود کرده است. همچنین حساب‌های شخصیت‌های فلسطینی (بالغ بر ۲۰۰ صفحه) که بدون ارائه هیچ توضیح و توجیه مشخصی‌ بسته شدند (لینک۲).

🔹البته همراهی فیسبوک با اسرائیل برعلیه فلسطین نه مساله جدیدی بود و نه مخفی‌؛ اواخر ۲۰۱۶ فیسبوک قراردادی با اسرائیل منعقد کرد تا متحدا محتوای صفحات فلسطینی بررسی شود و در مورد آنها تصمیمگیری شود (لینک۳). یکی از صفحاتی که بر این اساس بسته شد، صفحه حزب رسمی فتح بود که از طرف سازمان‌ملل و حتا خود آمریکا به عنوان دولت رسمی‌ فلسطین به رسمیت شناخته می‌شود. بعبارتی شورای‌‌نگهبانی با صدارت اسراییل و مسلط بر محتوای فیسبوک.

🔸این مساله شامل گوگل هم می‌شود، بطور مثال گوگل برخلاف مصوبه رسمی‌ سازمان‌ملل نام فلسطین را از "گوگل‌مپ" (نقشه گوگل) حذف کرده است و تنها نام اسرائیل را نشان می‌دهد و تا این لحظه، علیرغم اعتراضات اجتماعی حاضر نشده است آن را برگرداند (لینک۴). گزارشات زیادی وجود دارد که همانند برخورد موتور جستجو گوگل با جریانات چپ، جستجوها مساله فلسطین را کمرنگ یا به سمت چهره‌سازی از اسرائیل تحریف و مهندسی‌ می‌کنند. بطور مثال برای امتحان میزان بی‌طرفی موتورهای جستجو، نام کامل مقاله‌ای که درباره همین تبعیض‌ها تحقیق کرده بود را جستجو کردم. اما در کمال تعجب در صفحه اول تعداد زیادی مقاله نامربوط و حتا متضاد را دریافت کردم (لینک۵)

🔹سیاست‌های سیستم پرداخت آنلاین پی‌پال هم شامل این رفتار‌هاست؛ امسال و سال قبل پی‌پال تعداد زیادی از حساب‌های مربوط به فلسطینی‌ها، یا بنیاد‌هایی‌ که به فلسطینی‌ها برای تامین اساسیات اولیه زندگی‌ کمک می‌کرد را بست، درحالیکه که حساب‌های شهرک‌نشینان که برخلاف مصوبات سازمان‌ملل، در سرزمین‌های قصبی و اشغالی زندگی‌ میکنند را باز نگاه داشت (لینک۶).

لینک۱: https://goo.gl/jrp2gy
لینک۲: https://goo.gl/7Yp6w1
لینک۳: https://goo.gl/vrsvru
لینک۴: https://goo.gl/TCgzTh
لینک۵: https://goo.gl/RxFb6y
لینک۶: https://goo.gl/YVd1vc

به ایران‌ما بپیوندید @iranmaa
Forwarded from javad kashi
کلیشه‌های چهل ساله
**********
مسئولان جمهوری اسلامی پیش بینی پذیرترین شخصیت‌های عالم در سخن‌اند. یک سبد کد و نشانه و روال‌های کلیشه‌ای وجود دارند، با عمر چهل سال. برخی از کلیشه‌ها به شرح زیراند:
مردم هوشیارند، پشتیبان نظام و انقلاب‌اند. جناح‌ها و منازعاتی هم اگر هست، خیلی مهم نیست. جزئی و سلیقه‌ای است.مسئولان همه دلسوزند، علی الاصول دل به کار و خدمت به مردم سپرده‌اند. نظام بیدار است. به همه مشکلات کشور وقوف دارد. مشکلات یکی یکی حل می‌شوند. آینده و چشم اندازها روشن‌اند. آمار و ارقام همه نشانگر خدمات زیاد مسئولان و موفقیت‌های تحسین برانگیز آنان است. دست دشمن را باید در مشکلات کشور دید. بسیاری از مشکلات، مشکل نما و روانی است.
این همه را جمع کنید با چند کلیشه از سنخ زبان بدن. معمولاً لم می‌دهند چنانکه انگار هیچ دغدغه و نگرانی وجود ندارد، لبخند می‌زنند. وقتی سخنان مخالفین به آنها عرضه می‌شود، اولین واکنش، لبخند تمسخر آمیز است. شوخی می‌کنند، و .....
با این کدها که شمارشان کمی بیش از آنست که گفتم، همه آشناییم.
با این همه چهل سال است مردم عادت دارند وقتی مشکلات بیش از حد گریبانشان را گرفته، با هیجان و انتظار زیاد، پای گفتگوی با مسئولان بنشینند، شاید توضیح درخوری بشنوند. اما کافی است یکی دو جمله از طرف مسئول محترم عرضه شود، بقیه را همه در حافظه داریم. وقتی می‌بینیم حضرت مسئول در همان دالان کلیشه‌های همیشگی تشریف دارند، دیگر دقت مان را از دست می‌دهیم. گاهی بازی‌مان می‌گیرد. می‌توانیم پس از طرح هر سوال از طرف مجری، صدای تلویزیون را صفر کنیم و خودمان پاسخ دهیم. به احتمال خیلی زیاد مضامینی مشابه با آن مقام محترم عرضه می‌کنیم اگر چه شاید با کلماتی متفاوت.
میان دولت و ملت در سابقه تاریخی مردم ایران، شکاف‌های عدیده‌ای هست. زبان دیوار بلندی است که این فاصله را تداوم می‌بخشد و گاه ابدی می‌کند.
این زبان کلیشه، زبانی عاصی کننده است. مردم احساس می کنند دیواری بلند وجود دارد که صدای رنج‌های روزانه شان، هیچ‌گاه به آن بالا نمی‌رسد. این زبان کلیشه، یکی از ارکان مهم بیگانگی سیاسی مردم است. این زبان کلیشه، زبانی سرکوب کننده‌ است. زبانی است که نادیده گرفته شدن مردم را تجسد می‌بخشد. این زبان کلیشه توهین آمیز است، مخاطب احساس می‌کند شعورش به بازی گرفته شده است. این زبان کلیشه اقتدارگرایانه است. زبانی است که گوینده در فرایند ارتباط فقط زبان است و گوشی در کار نیست و مردم یکسره گوش‌اند و فاقد قدرت سخن گفتند. مهم‌تر از همه این زبان کلیشه ساختار بنیادینی از دروغ است حتی اگر کدها و اطلاعاتی که در آن عرضه می‌شوند همه راست باشند. بنابراین این ساختار زبانی یک ساختار غیر اخلاقی است و به خودی خود مولد فساد و تباهی در عرصه عمومی.
مصاحبه امشب آقای روحانی می‌توانست سیاقی دیگر داشته باشد. مردم می‌توانستند ببینند که مسئول اجرایی‌شان، خیلی بیشتر از آنها از مشکلات آگاه است. آمار و ارقام و موارد و مصادیقی را با مردم در میان بگذارد، که ده‌ها برابر بیش از آن چیزی است که مردم می‌دانند و احساس می‌کنند. رئیس جمهور می‌توانست به جای این چهره آرام و خندان، نشان دهد که چقدر نگران است و مشکلات چقدر پیچیده و دشوارند. می‌توانست اعلام کند که بخشی از این مشکلات برای این دولت قابل حل‌اند و بخش‌هایی از عهده آن خارج‌اند. می توانست از فرصت مصاحبه استفاده کند و اعلام کند که اگر نخبگانی هستند که می‌توانند در مسائل و بحران‌های مشخص به دولت کمک کنند دریغ نکنند. می‌توانست به طور مشخص به مردم بگوید از آنها چه می‌خواهد و در چه زمینه‌هایی به کمک مردم نیازمند است. آنگاه مردم که دقایق مهمی را به شنیدن سخنان رئیس جمهورشان اختصاص دادند، احساس می کردند به آنها احترام گذاشته‌اند. آنها را به حساب آورده‌اند.
این زبان را آقای حسن روحانی نساخته است. درست به عکس، این زبان کلیشه شده است که حسن روحانی را خلق کرده است. آقای روحانی به این زبان سخن نگفت، این زبان حسن روحانی را به سخن گفتن واداشت. من به این نظم کلیشه‌ای زبان حمله کردم. ساختاری که از عوامل اصلی مولد بی اعتمادی و بیگانگی سیاسی در ایران امروز است.
@javadkashi
Forwarded from راهبرد
‍ ‍‍ 👁‍🗨 نگاه تحليلگران: "خود را از چاه روحانی نجات دهیم"

👈 بهمن احمدی امویی، نویسنده و تحلیلگر اقتصادی، در یادداشتی نوشت:

دولت روحانی به تک تک آرای برآمده از جنبش سبز و جریان واقعی اصلاح‌طلبی خیانت کرده است.

رفتارها و تصمیم‌گیری‌های صورت گرفته این دولت - دست‌کم در پنج ماه گذشته و در حوزه اقتصاد کلان - نمونه بارز ناامید کردن و پشت پا زدن به امیدها و آرزوهای خلقی است که به دنبال زندگی آرام و باثبات و فساد کمتر، به او رأی دادند.

متأسفانه جریان اصلاح‌طلبی حکومتی که در برخی از گروه‌های سیاسی موجود کشور تبلور دارد؛ نسبت به این رفتارها و تصمیم‌گیری‌ها عکس‌العمل مناسب را نشان نداده و یا اینکه در بهترین حالت از کنار آن به‌سادگی عبور کرده‌اند.

این گروه‌های سیاسی هزینه‌های بسیاری بر جنبش سبز و جریان واقعی اصلاح‌طلبی وارد کرده‌اند و با سکوت و گاه همراهی و مشارکت در فساد سامانمند موجود، همه جریان اصلاح‌طلبی با سابقه ۲۰ساله را در معرض انتقاد قرار داده است.

شواهد و قرائن زیادی نشان می‌دهد که در تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی‌های چندماهه اخیر، تعمدی و یا غیرتعمدی بر باد دادن سرمایه‌های مادی و پس ‌از آن سرمایه انسانی و اجتماعی کشور، در دستور کار قرار داشته است.

از بهمن و اسفندماه سال گذشته نسبت به‌احتمال بروز چنین شرایطی برای اقتصاد سیاسی ایران به دولت روحانی هشدار داده شد.

افراد مختلف و کارشناسان موثق و باتجربه به ولی‌الله سیف، رییس وقت بانک مرکزی، نوبخت، رییس سازمان برنامه و عقل منفصل روحانی در حوزه اقتصاد، و واعظی، رییس دفتر وی، نامه نوشته‌ و هشدارهای لازم را دادند؛ اما کمترین توجهی به این اندرزها داده شد.

برخی اقتصاددانان نزدیک به رییس‌جمهور، می‌گویند چند ماهی است دیداری با او نداشته و بابت اتخاذ تصمیم مربوط به نرخ ارز ۴۲۰۰تومانی به‌شدت ناراحت هستند و آن را هدر دادن منابع مالی کشور می‌دانند.

برخی از نزدیکان دولت، طی نامه‌ای یک هفته پیش از اعلام نرخ ارز ۴۲۰۰تومانی پیشنهاد دادند اگر قرار است نرخی رسمی برای ارز اعلام شود دست‌کم باید بین ۴۷۰۰ تا ۴۸۰۰ تومان باشد؛ هرچند این نرخ هم در همان زمان فاصله زیادی با نرخ آزاد داشت.

از سوی دیگر، شنیده‌شده که اسحاق جهانگیری هم با نرخی ارز ۴۲۰۰تومانی که به نام او ثبت‌شده، مخالف بوده است.

برخی می‌گویند روحانی به جهانگیری رقم ۴۰۰۰تومان را داده؛ اما جهانگیری چون با آن مخالف بود و آن را کارشناسی‌شده نمی‌داند، در مسیری که برای اعلام نرخ رسمی می‌پیماید، خودش ۲۰۰تومان به آن اضافه می‌کند.

از همان روزها هشدارهای لازم در مورد این سیاست اشتباه، بارها و به شیوه‌های مختلف داده شد؛ تنها به دلیل وجود فضای رسانه‌های مجازی بود که پیامدهای فساد و بر باد دادن منابع کشور ناشی از تجربه تلخی که در دهه‌های ۶۰، ۷۰ و نیمه دوم ۸۰ بارها تکرار شده بود، در کمتر از سه ماه برملا شود.

این درحالی بود که درگذشته ماه‌ها و سال‌ها از در پیش گرفتن چنین تصمیمی می‌گذشت و کسی هم خبردار نمی‌شد چه بلایی بر سر کشور آمده است.

در ابتدای دهه۶۰ بی‌تجربگی و ناآگاهی نسبت به اداره امور کشور در کنار شرایط ناشی از جنگ داخلی، جنگ خارجی و تحریم‌های آمریکا که پس از تسخیر سفارت آمریکا وضع ‌شده بود، از یک‌سو و فضای بین‌المللی دوقطبی و گرایش به اقتصاد دولتی، از سوی دیگر، موجب شد که در مقاطعی هفت و ۱۰ نوع نرخ ارز رسمی برای کالاهای متفاوت وجود داشته باشد؛ نرخ‌هایی که با نرخ بازار آزاد فاصله زیاد داشت.

شاید بتوان به دلایل متعدد اجرای این سیاست را در دوران جنگ توجیه کرد؛ اما این سیاست سال‌های بعد هم در دهه۷۰ و در دولت آقای هاشمی با نرخ‌های چندگانه تکرار شد.

تنها دولت خاتمی توانست باسیاست تک‌نرخی ارز این معضل را از بین ببرد؛ اما آن‌هم موقتی بود و در دولت دوم احمدی‌نژاد دوباره نرخ‌گذاری بر ارز رواج یافت و در دولت روحانی نیز برای چندمین مرتبه تکرار شد.

جالب اینکه تقریبا همه‌کسانی که در دولت روحانی تن به ایجاد چنین وضعیتی دادند، خودشان تجربه مستقیم و غیرمستقیم پیامدهای منفی اجرای این سیاست را درگذشته داشتند و بارها هم با آن مخالفت کرده بودند.

ازاین‌رو، به نظر می‌رسد با توجه به تجربه‌های ناکام گذشته در این زمینه و پیش چشم بودن هزینه‌ها و فساد و دزدی و غارت منابع کشور، رو آوردن چندباره به اجرای این سیاست نوعی خیانت به آرمان‌های مردمی است که برای کاهش فساد و افزایش شفافیت به او رأی دادند و یک جرم علنی و آشکار در زمینه فساد و از بین بردن عمدی و آگاهانه منابع مالی کشور است.

همه اصلاح‌طلبان واقعی باید مرزبندی مشخص خود را با این دولت نشان دهند و بیش از این با طناب دولت روحانی به چاه بی‌بازگشت به مردم نیافتند.
@javadrooh
منتقدان نخوانده و ناخوانده

در گذشته رسم بود وقتی کسی می‌خواست فیلم یا کتاب یا مقاله و گزارشی را نقد کند ابتدا و در قدم اول آن فیلم و کتاب یا گزارش را می‌دید و می‌خواند بعد شروع به نقد می‌کرد. اما به نظر دوره این لوس‌بازی‌ها گذشته است و علامه‌هایِ دهرِ منتقد، ندیده و نخوانده می‌توانند با قیافه‌‌ای حق به جانب همه چیز را نقد کنند.

تیتر یک امروز شرق گزارشی است که شهرزاد همتی خبرنگار گروه جامعه شرق نوشته. گزارش درباره برکناری فرهاد رهبر بود و تیتر مطلب این است «تیتر برکناری» و با اشاره به مطلب اصلی صفحه یک شماره روز یکشنبه روزنامه فرهیختگان متعلق به دانشگاه آزاد است که در مصاحبه‌ای با حميدرضا مقدم‌فر، رئيس دفتر نظارت بر امور فرهنگی دانشگاه آزاد به انتقاد صریح از فرهاد رهبر و دوره و شیوه مدیریتی او پرداخته بود.

طبیعتاً نیازی به توضیح نیست، ولی گویا بعضی وقت‌ها از توضیح واضحات ناچاریم: به لحاظ خبری اینکه یکی از مسوولان دانشگاه آزاد با روزنامه دانشگاه آزاد مصاحبه کند و علیه رییس دانشگاه آزاد انتقاد سفت و سخت کند و مطلب به تیتر یک روزنامه بدل شود از لحاظ خبری بسیار واجد اهمیت است. به خصوص که مصاحبه صبح منتشر شد و رییس دانشگاه ظهر آن روز برکنار شد. 

امروز دیدم اکبر منتجبی مدیر کانال تلگرامی باشگاه روزنامه‌نگاران درباره این تیتر در کانالش چنین چیزی نوشته است : « تیتر اول شرق هم از جمله عجایب بزرگ امروز بود. احتمالا قرار بوده تیتری برای برکناری فرهاد رهبر زده شود که به هر دلیلی فراموش شده است.» 

به وضوح مشخص است اکبر مطلب را نخوانده و صرفا بر اساس تیتر، چنین چیزی نوشته است. در حالی که شهرزاد به موضوع تیتر‌ یک فرهیختگان در همان ابتدا و لید گزارشش اشاره کرده است و بعید است کسی با خواندن گزارش متوجه نکته تیتر شرق نشود.
▪️پیکر سوخته این پروانه ها را به اختلاسگران نان و ایمان مردم نشان دهید

احسان محمدی

▪️چهار مرد امروز در میان آتش سوختند. در #مریوان، هنگام تلاش برای خاموش کردن آتشی که به جان جنگل افتاده بود.

▪️خیلی هایمان هیچوقت اسم شان را نشنیده بودیم. نه کسی به آنها مدال داده بود، نه مدعی #ژن_خوب بودند، نه به کسی گفتند اگر نمی توانید پول در بیاورید #بروید_بمیرید، نه جای مهر روی پیشانی شان را به دوربینی نشان دادند، نه از چفیه سو استفاده کردند... اما پسران راستین این سرزمین بودند.

▪️اگر لابلای کُنده های زغال شده، چیزی از پیکر سوخته این چهار مَرد مانده، نشان اختلاسگران، غارتگران ایمان و دزدان امید مردم بدهید.

▪️نشان آنها که فقط ادعای وطن پرستی دارند اما کاسب تحریم اند، نشان آنها که #داروها را انبار می کنند و از پرپر شدن بچه های بیمار روی دست پدرها و مادرهای ناامید شرم نمی کنند، نشان آنها که #دلار و #سکه انبار می کنند و می گویند گور بابای مملکت، آدم باید زرنگ باشه!

▪️تن های سوخته شان را نشان آنها بدهید که این کشور را لقمه چربی می دانند برای بلعیدن اما حاضر نیستند برای آبادی اش قدمی بردارند.

▪️این چهار نفر اما جان عزیزشان را فدای بلوط ها کردند، فدای درخت ها و بوته های این سرزمین، فدای طبیعت اش...

▪️ این چهار نفر شهیدان طبیعت ایران هستند. آنها نتوانستند تاب بیاورند و سوختن گوشه ای از سرزمین مادری شان را نظاره کنند... بر پیکر شما باید سجده کرد، پسران راستین ایرانِ در آتش.

1⃣ محمد پژوهی فرزند احمد
2⃣ رحمت حکیمی‌نیا فرزند امین
3⃣شریف باجور فرزند بایزید
4⃣ امید حسین‌زاده (کهنه‌پوشی) فرزند احمد
🖋 @ehsanmohammadi95
2024/09/29 12:27:55
Back to Top
HTML Embed Code: