Forwarded from ایران ما
🔴🔴 خبرگزاری رویترز؛ توپخانه تبلیغاتی ضد ایران
✍ زهرا حسینیخو
◀ یک: «هند خرید نفت از ایران را متوقف میکند»، این خبری است که امروز بارها در سایتهای مختلف خبری داخلی کار شده و در هیاهوی خبر تهدید امریکا و فشار برای به صفر رساندن فروش نفت ایران، در فضای پر تنش امروز مخاطب را به خود جذب میکند و هراسی بر هراسهای این روزهای ما اضافه میکند که یک مشتری دیگر نفت ایران هم پرید و حلقه محاصره کشور تنگتر شد. همه رسانهها را که زیر و رو بکنید تنها منبعی که برای این خبر پیدا میکنید خبرگزاری رویترز است، رسانهای که به قول ظریف روزانه ۵۰ خبر دروغ درباره ایران منتشر میکند و رسانههای داخلی بدون واکاوی اصل ماجرا بلندگوی آن میشوند.
با جستجوی دقیقتر، حداقل دقیقتر از سردبیران برخی رسانههای داخلی، به اطلاعیه وزیر نفت هند بر میخوریم: وزیر نفت هند برخلاف انتشار برخی اخبار در رسانههای داخلی به نقل از او در مورد قطع واردات نفت از ایران، در واکنش به این خبر رویترز اعلام کرد که دولت این کشور براساس «منافع ملی» اقدام خواهد کرد.
◀ دو: سال گذشته پژوهشی در دانشگاه امآیتی امریکا بر روی محتوای خبرهای دروغی که در دوره انتخابات اخیر ریاستجمهوری امریکا منتشر شده، انجام شد. این پژوهش که مشخصا بر رفتارشناسی مخاطب صورت گرفته، نشان میدهد که برای بسیاری از مخاطبین دیگر خود خبر و منابع رسمی یا حتی منطقیبودن خبر عامل اعتماد به آن خبر نیست، آنچه راست و دروغ بودن خبر را تعیین میکند افراد و خبرگزاریها هستند که از خبر و منطق و عقل موثقترند. مثلا طرفداران حزب جمهوریخواه به خبرهای دروغی که از سوی جمهوریخواهان منتشر شود بیشتر از خبرهای درستی که دموکراتها منتشر کنند اعتماد دارند.
پژوهش دیگری که وزارت ارشاد در سال ۹۶ انجام داد، نشان میدهد که رویترز محبوبترین و پراستنادترین خبرگزاری در میان رسانهها و روزنامهنگاران ایرانیست، یعنی صرف انتشار خبری در رویترز، خبرنگاران داخلی را از صحت آن مطمئن میسازد، بی آنکه درصدد جستجو در منابع دیگر برآیند. خبرهایی که با کمی موشکافی بیشتر دروغ از آب در میآیند.
عامل اقبال به رویترز هر چه باشد، چه بیعملی و راحتطلبی رسانههای حاضریخور چه تلاش رسانههای مخالف دولت برای ماهی گرفتن از این گردابی که همه ما را در خود خواهد کشید، باید ما را به خود بیاورد. بر دستگاه عریض و طویل صداوسیما که حرجی نیست، صداوسیما مدتهاست منافع جناحی را به منافع ملی ترجیح داده و بهجای اینکه بازوی رسانهای ایران باشد شده خنجری که در پهلوی آگاهی مردم میرود.
روی صحبت اما با کرور کرور خبرنگار و خبرگزاری رنگارنگ است که رسالت خبرنگاری را که جستجوی حقیقت است به هیاهوی لایک و بازدید و هیجان شبکههای اجتماعی باختهاند. در فضای بیعملی ماست که رسانهای مانند رویترز، با آگاهی از میزان اعتباری که در میان جماعت خبری ما پیدا کرده، آرام آرام ما را مسموم میکند، ذهنمان را پرورش میدهد و ما در برابر هرخبری که بدهد، راست یا غالبا دروغ، مسخ میشویم.
روزهای سختی پیش رو داریم، حالا که دولت امریکا تمام توانش را برای تحمیل جنگ اقتصادی بر ایران بسیج کرده، پیاده نظام حمله رسانهایش نشویم.
به ایران ما بپیوندید: @iranmaa
✍ زهرا حسینیخو
◀ یک: «هند خرید نفت از ایران را متوقف میکند»، این خبری است که امروز بارها در سایتهای مختلف خبری داخلی کار شده و در هیاهوی خبر تهدید امریکا و فشار برای به صفر رساندن فروش نفت ایران، در فضای پر تنش امروز مخاطب را به خود جذب میکند و هراسی بر هراسهای این روزهای ما اضافه میکند که یک مشتری دیگر نفت ایران هم پرید و حلقه محاصره کشور تنگتر شد. همه رسانهها را که زیر و رو بکنید تنها منبعی که برای این خبر پیدا میکنید خبرگزاری رویترز است، رسانهای که به قول ظریف روزانه ۵۰ خبر دروغ درباره ایران منتشر میکند و رسانههای داخلی بدون واکاوی اصل ماجرا بلندگوی آن میشوند.
با جستجوی دقیقتر، حداقل دقیقتر از سردبیران برخی رسانههای داخلی، به اطلاعیه وزیر نفت هند بر میخوریم: وزیر نفت هند برخلاف انتشار برخی اخبار در رسانههای داخلی به نقل از او در مورد قطع واردات نفت از ایران، در واکنش به این خبر رویترز اعلام کرد که دولت این کشور براساس «منافع ملی» اقدام خواهد کرد.
◀ دو: سال گذشته پژوهشی در دانشگاه امآیتی امریکا بر روی محتوای خبرهای دروغی که در دوره انتخابات اخیر ریاستجمهوری امریکا منتشر شده، انجام شد. این پژوهش که مشخصا بر رفتارشناسی مخاطب صورت گرفته، نشان میدهد که برای بسیاری از مخاطبین دیگر خود خبر و منابع رسمی یا حتی منطقیبودن خبر عامل اعتماد به آن خبر نیست، آنچه راست و دروغ بودن خبر را تعیین میکند افراد و خبرگزاریها هستند که از خبر و منطق و عقل موثقترند. مثلا طرفداران حزب جمهوریخواه به خبرهای دروغی که از سوی جمهوریخواهان منتشر شود بیشتر از خبرهای درستی که دموکراتها منتشر کنند اعتماد دارند.
پژوهش دیگری که وزارت ارشاد در سال ۹۶ انجام داد، نشان میدهد که رویترز محبوبترین و پراستنادترین خبرگزاری در میان رسانهها و روزنامهنگاران ایرانیست، یعنی صرف انتشار خبری در رویترز، خبرنگاران داخلی را از صحت آن مطمئن میسازد، بی آنکه درصدد جستجو در منابع دیگر برآیند. خبرهایی که با کمی موشکافی بیشتر دروغ از آب در میآیند.
عامل اقبال به رویترز هر چه باشد، چه بیعملی و راحتطلبی رسانههای حاضریخور چه تلاش رسانههای مخالف دولت برای ماهی گرفتن از این گردابی که همه ما را در خود خواهد کشید، باید ما را به خود بیاورد. بر دستگاه عریض و طویل صداوسیما که حرجی نیست، صداوسیما مدتهاست منافع جناحی را به منافع ملی ترجیح داده و بهجای اینکه بازوی رسانهای ایران باشد شده خنجری که در پهلوی آگاهی مردم میرود.
روی صحبت اما با کرور کرور خبرنگار و خبرگزاری رنگارنگ است که رسالت خبرنگاری را که جستجوی حقیقت است به هیاهوی لایک و بازدید و هیجان شبکههای اجتماعی باختهاند. در فضای بیعملی ماست که رسانهای مانند رویترز، با آگاهی از میزان اعتباری که در میان جماعت خبری ما پیدا کرده، آرام آرام ما را مسموم میکند، ذهنمان را پرورش میدهد و ما در برابر هرخبری که بدهد، راست یا غالبا دروغ، مسخ میشویم.
روزهای سختی پیش رو داریم، حالا که دولت امریکا تمام توانش را برای تحمیل جنگ اقتصادی بر ایران بسیج کرده، پیاده نظام حمله رسانهایش نشویم.
به ایران ما بپیوندید: @iranmaa
Forwarded from علی دینی ترکمانی (ali dini)
🖊استیو هنکه و برآورد تورم ۱۴۷ درصدی ایران
علی دینی ترکمانی
🔸استیو هنکه، استاد اقتصاد دانشگاه بسیار معتبر جان هاپکینز، در برآوردی اعلام کرده میزان تورم سالیانه ایران در سال ۱۳۹۶ بهجای رقم اعلام شده ۹/۷ درصد، ۱۴۷ درصد است. یعنی بهطور متوسط قیمت کالاها و خدمات حدود دو و نیم برابر شده است.
🔸مبنای محاسبه وی افزایش نرخ دلار در بازار آزاد ارز است. دراینباره چند نکته وجود دارد:
اول، مرغ همسایه غاز است را باید کنار گذاشت که متأسفانه در جامعه ما بسیار رایج است. هنکه استاد دانشگاه برجسته جهانی است؛ اما در برآورد میزان تورم اشتباه فاحش میکند که تغییرات نرخ ارز را بیشازاندازه در محاسبه تورم دخالت میدهد؛
دوم، تردیدی نیست که با افزایش نرخ دلار، سطح عمومی قیمتها بیشتر میشود، اما بسته به نوع کالاها و مبنای ارزی آنها، با میزانهایی متفاوت؛ طبعاً بخشی از کالاها که با نرخ رسمی وارد میشوند، تورم کمتری دارند.
🔸علاوه بر این، شاخص تورم بر مبنای سبد حدود ۴۰۰ قلم کالایی برآورد میشود که در گروههای زیر طبقهبندی میشوند:
خوراکیها و آشامیدنیها
دخانیات
پوشاک و کفش
مسکن، آب و برق و گاز و سایر سوختها
اثاث، لوازم و خدمات مورد استفاده در خانه
بهداشت و درمان
حمل و نقل
ارتباطات
تفریح و امور فرهنگی
تحصیل
رستوران و هتل
کالاها و خدمات متفرقه
بر مبنای ترکیب متوسط هزینههای مصرفی خانوارها، سهم هر کدام از گروهها مشخص و از آن بهعنوان وزن در محاسبه شاخص تورم استفاده میشود. برای مثال، مسکن، آب و برق و گاز حدود ۳۵ درصد هزینههای خانوارها را بهطور متوسط در بر میگیرد. بنابراین، وزن آن در محاسبه شاخص تورم ۳۵ درصد است.
🔸با استفاده از این وزنها میتوان برآوردی تقریبی از تورم داشت. اگر هزینه مسکن، آب و برق و گاز دو برابر شود، از این محل، شاخص تورم ۳۵ درصد بیشتر میشود. اگر نیم برابر یعنی ۵۰ درصد افزایش یابد، شاخص ۱۷/۵ درصد از این محل بیشتر میشود. به همین صورت با داشتن درصد تغییرات قیمتهای گروههای کالایی و وزن آنها، بهصورت تقریبی میتوان برآوردی داشت. اگر قیمت همه کالاها در طول یک سال دقیقاً دو برابر شود، در این صورت میزان تورم ۱۰۰ درصد است.
🔸 میزان تورم باید بیشتر از آن چیزی باشد که بهطور رسمی اعلام میشود، ولی نه به اندازه ۱۵ برابر؛ اشتباه استیو هنکه در این است که نرخ دلار را به کل اقتصاد تعمیم میدهد و فرض را بر وجود ضریب همبستگی صد درصدی میان نرخ دلار و نرخ همه کالاها و خدمات میگذارد. این در حالی است که نرخ طلا و گوشی موبایل با ضریب همبستگی خیلی بالایی با نرخ دلار تغییر میکند و قیمت نان و مسکن با ضریب کمتری؛ اشتباه دیگر وی در این است که تفاوت نرخ دلار در ابتدا و انتهای سال را مبنای افزایش این نرخ میگیرد. درحالیکه باید تفاوت میانگین نرخ دلار در دو سال ۹۶ و ۹۵ یا دو سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ را مبنا بگیرد.
🔸 سه نکته پایانی:
۱. مرغ همسایه غاز نیست؛
۲. رعایت انصاف و صداقت در نقد و تحلیل وظیفه کارشناسی است؛
۳. با توجه به نبود معافیتهای تحریمی آمریکا برای خریداران نفت ایران و بنابراین کاهش شدید صادران نفت و درآمدهای ارزی، باید به انتظار بازگشت تورم سالهای ۹۱ و ۹۲ بود.
۹ تیر ۱۳۹۷
https://www.tg-me.com/alidinee
علی دینی ترکمانی
🔸استیو هنکه، استاد اقتصاد دانشگاه بسیار معتبر جان هاپکینز، در برآوردی اعلام کرده میزان تورم سالیانه ایران در سال ۱۳۹۶ بهجای رقم اعلام شده ۹/۷ درصد، ۱۴۷ درصد است. یعنی بهطور متوسط قیمت کالاها و خدمات حدود دو و نیم برابر شده است.
🔸مبنای محاسبه وی افزایش نرخ دلار در بازار آزاد ارز است. دراینباره چند نکته وجود دارد:
اول، مرغ همسایه غاز است را باید کنار گذاشت که متأسفانه در جامعه ما بسیار رایج است. هنکه استاد دانشگاه برجسته جهانی است؛ اما در برآورد میزان تورم اشتباه فاحش میکند که تغییرات نرخ ارز را بیشازاندازه در محاسبه تورم دخالت میدهد؛
دوم، تردیدی نیست که با افزایش نرخ دلار، سطح عمومی قیمتها بیشتر میشود، اما بسته به نوع کالاها و مبنای ارزی آنها، با میزانهایی متفاوت؛ طبعاً بخشی از کالاها که با نرخ رسمی وارد میشوند، تورم کمتری دارند.
🔸علاوه بر این، شاخص تورم بر مبنای سبد حدود ۴۰۰ قلم کالایی برآورد میشود که در گروههای زیر طبقهبندی میشوند:
خوراکیها و آشامیدنیها
دخانیات
پوشاک و کفش
مسکن، آب و برق و گاز و سایر سوختها
اثاث، لوازم و خدمات مورد استفاده در خانه
بهداشت و درمان
حمل و نقل
ارتباطات
تفریح و امور فرهنگی
تحصیل
رستوران و هتل
کالاها و خدمات متفرقه
بر مبنای ترکیب متوسط هزینههای مصرفی خانوارها، سهم هر کدام از گروهها مشخص و از آن بهعنوان وزن در محاسبه شاخص تورم استفاده میشود. برای مثال، مسکن، آب و برق و گاز حدود ۳۵ درصد هزینههای خانوارها را بهطور متوسط در بر میگیرد. بنابراین، وزن آن در محاسبه شاخص تورم ۳۵ درصد است.
🔸با استفاده از این وزنها میتوان برآوردی تقریبی از تورم داشت. اگر هزینه مسکن، آب و برق و گاز دو برابر شود، از این محل، شاخص تورم ۳۵ درصد بیشتر میشود. اگر نیم برابر یعنی ۵۰ درصد افزایش یابد، شاخص ۱۷/۵ درصد از این محل بیشتر میشود. به همین صورت با داشتن درصد تغییرات قیمتهای گروههای کالایی و وزن آنها، بهصورت تقریبی میتوان برآوردی داشت. اگر قیمت همه کالاها در طول یک سال دقیقاً دو برابر شود، در این صورت میزان تورم ۱۰۰ درصد است.
🔸 میزان تورم باید بیشتر از آن چیزی باشد که بهطور رسمی اعلام میشود، ولی نه به اندازه ۱۵ برابر؛ اشتباه استیو هنکه در این است که نرخ دلار را به کل اقتصاد تعمیم میدهد و فرض را بر وجود ضریب همبستگی صد درصدی میان نرخ دلار و نرخ همه کالاها و خدمات میگذارد. این در حالی است که نرخ طلا و گوشی موبایل با ضریب همبستگی خیلی بالایی با نرخ دلار تغییر میکند و قیمت نان و مسکن با ضریب کمتری؛ اشتباه دیگر وی در این است که تفاوت نرخ دلار در ابتدا و انتهای سال را مبنای افزایش این نرخ میگیرد. درحالیکه باید تفاوت میانگین نرخ دلار در دو سال ۹۶ و ۹۵ یا دو سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ را مبنا بگیرد.
🔸 سه نکته پایانی:
۱. مرغ همسایه غاز نیست؛
۲. رعایت انصاف و صداقت در نقد و تحلیل وظیفه کارشناسی است؛
۳. با توجه به نبود معافیتهای تحریمی آمریکا برای خریداران نفت ایران و بنابراین کاهش شدید صادران نفت و درآمدهای ارزی، باید به انتظار بازگشت تورم سالهای ۹۱ و ۹۲ بود.
۹ تیر ۱۳۹۷
https://www.tg-me.com/alidinee
Telegram
علی دینی ترکمانی
توسعه فراگیر و همهجانبه، بدون عملیاتی شدن رویکرد سوسیال دموکراسی رادیکال ممکن نمیشود. دموکراتیزه کردن سازمان تولید و نظام تصمیم سازی(توزیع قدرت اقتصادی و سیاسی) تنها راهکار تامین جامعهی متوازن، پیشرو و
باثبات است.
https://www.tg-me.com/alidin_alidni پل ارتباطی
باثبات است.
https://www.tg-me.com/alidin_alidni پل ارتباطی
Forwarded from شهروند خاورميانه ( فرهمند عليپور)
آمدنيوز (صداى مردم) با انتشار تصاويرى از تيراندازى ها نوشته كه مردم #خرمشهر مسلح شدند. البته "براى دفاع مشروع" از خود.
چطور عصر در خرمشهر اعتراضات شروع شد و شب بلافاصله "مردم"! مسلح شدند؟ مگر اسلحه خريدن، تهيه اسلحه و كاربرد اسلحه مثل خريد يك گوشى تلفن است؟ كه هر كس بتونه بخرد و استفاده كند؟ آنهم به اين سرعت؟ به اين سرعت "مسلح " شدند؟
اينها شايد براى شما عجيب باشد، براى من اما كه حوادث #سوريه را براى سالها دنبال كردم اين قصه ها بسيار آشناست.
خلاصه داستان همين است : يك عده نقشه كشيده اند كه با استفاده از كمبودها و فشارها و أعتراض ها، كل كشور را نابود كنند.
امروز براى ميليونها سورى آواره كه سقفى بر سر ندارند و در كمپ هاى آوارگان هستند، مهم نيست دقيقا روز اول داستان ، اين سربازها بودند كه كشته شدند يا تظاهرات كنندگان عادى.
براى آن نيم ميليون سورى كه جان دادند ديگر فرقى نميكند كه قطر و عربستان و داعش و آمريكا مقصر مرگ آنها بودند يا حكومت اسد و روسيه و ايران.
براى سوريه كه نياز به صدها ميليارد دلار سرمايه گذارى و دهها سال زمان است تا برگرد به وضعيت قبل از جنگ، به وضعيتى كه در سال ٢٠١٠ داشت، مهم نيست كه آتش را الجزيره و العربيه و سى آى اى و موساد بزرگ كردند يا افسران ارتش سوريه و دولت سوريه.
دوستان عزيز؛ همه ما كمبودها و ضعف ها رو داريم مى بينيم. همزمان همه داريم مى بينيم كه چه گروهايى و جريانى هايى در انتظار نشستن تا كشور رو به سمت نابودى به پيش ببرند. ما نسبت به بى آبى در خرمشهر و #آبادان معترضيم، اما موافق حركت هاى تجزيه طلبان و گروههاى مسلح و فعاليت هاى مسلح آنها نيستيم و خوب مى دانيم آنها از "مردم" نيستند و دغدغه آنها هم دغدغه مردم نيست!
ما اگر ناراضى هستيم چون ميهنى مى خواهيم با قدرت و رفاه و سربلندى بيشتر، آنها اما ايرانى مى خواهند تجزيه شده ، ويران و درگير در جنگها، مثل بوگوسلاوى ، مثل سوريه.
به اينها ميدان ندهيد. رسانه اى كه تجزيه طلبان را و فعاليت مسلحانه آنها را تبليغ مى كند و از مردم مى خواهد سلاح بردارند، دغدغه شما را ندارد، بلكه ماموريت ويران كردن خانه همه ما را دارد. وظيفه تك تك ماست كه هوشيار باشيم! بيش از هميشه هوشيار باشيم.
چطور عصر در خرمشهر اعتراضات شروع شد و شب بلافاصله "مردم"! مسلح شدند؟ مگر اسلحه خريدن، تهيه اسلحه و كاربرد اسلحه مثل خريد يك گوشى تلفن است؟ كه هر كس بتونه بخرد و استفاده كند؟ آنهم به اين سرعت؟ به اين سرعت "مسلح " شدند؟
اينها شايد براى شما عجيب باشد، براى من اما كه حوادث #سوريه را براى سالها دنبال كردم اين قصه ها بسيار آشناست.
خلاصه داستان همين است : يك عده نقشه كشيده اند كه با استفاده از كمبودها و فشارها و أعتراض ها، كل كشور را نابود كنند.
امروز براى ميليونها سورى آواره كه سقفى بر سر ندارند و در كمپ هاى آوارگان هستند، مهم نيست دقيقا روز اول داستان ، اين سربازها بودند كه كشته شدند يا تظاهرات كنندگان عادى.
براى آن نيم ميليون سورى كه جان دادند ديگر فرقى نميكند كه قطر و عربستان و داعش و آمريكا مقصر مرگ آنها بودند يا حكومت اسد و روسيه و ايران.
براى سوريه كه نياز به صدها ميليارد دلار سرمايه گذارى و دهها سال زمان است تا برگرد به وضعيت قبل از جنگ، به وضعيتى كه در سال ٢٠١٠ داشت، مهم نيست كه آتش را الجزيره و العربيه و سى آى اى و موساد بزرگ كردند يا افسران ارتش سوريه و دولت سوريه.
دوستان عزيز؛ همه ما كمبودها و ضعف ها رو داريم مى بينيم. همزمان همه داريم مى بينيم كه چه گروهايى و جريانى هايى در انتظار نشستن تا كشور رو به سمت نابودى به پيش ببرند. ما نسبت به بى آبى در خرمشهر و #آبادان معترضيم، اما موافق حركت هاى تجزيه طلبان و گروههاى مسلح و فعاليت هاى مسلح آنها نيستيم و خوب مى دانيم آنها از "مردم" نيستند و دغدغه آنها هم دغدغه مردم نيست!
ما اگر ناراضى هستيم چون ميهنى مى خواهيم با قدرت و رفاه و سربلندى بيشتر، آنها اما ايرانى مى خواهند تجزيه شده ، ويران و درگير در جنگها، مثل بوگوسلاوى ، مثل سوريه.
به اينها ميدان ندهيد. رسانه اى كه تجزيه طلبان را و فعاليت مسلحانه آنها را تبليغ مى كند و از مردم مى خواهد سلاح بردارند، دغدغه شما را ندارد، بلكه ماموريت ويران كردن خانه همه ما را دارد. وظيفه تك تك ماست كه هوشيار باشيم! بيش از هميشه هوشيار باشيم.
Forwarded from امتداد
✅مشاهدات یک خبرنگار خرمشهری از وقایع شنبه در گفتگو با امتداد: حضوردو فرد مسلح در میان معترضین شایعه بود / ماجرای اعتراض مردمی که سالهاست، "آب" میخرند!
📌امتداد - محمد جعفری: ماجرای کیفیت نامطلوب آب شرب اکثر شهرهای استان خوزستان داستان جدیدی نیست، اما در چند روز گذشته این کیفیت به وضعیت بغرنجی رسید تا همین مسئله نیز موجب اعتراض مردم اهواز و بخصوص خرمشهر شود. اعتراضاتی که شنبه شب، موجب التهاب در این شهر شده و برای ساعاتی، وضعیت را به سطح امنیتی رساند.
📌در همین رابطه غلامعباس کاظمی، خبرنگار خرمشهری که از نزدیک شاهد اتفاقات شنبه شب بود در گفتگو با امتداد گفت:
📌ماجرای آب شرب خرمشهر، از سالهای گذشته شرایط سختی را به مردم این منطقه تحمیل کرده بود که طی روزهای اخیر با مد دریا و ورود آب آن به کارون، میزان شوری آب آشامیدنی بسیار بالا رفت و عملا استفاده از آن را برای اهالی خرمشهر غیر ممکن کرد.
📌متاسفانه چند سالی است که مردم ما با توجه به کیفیت بسیار پایین آب شرب انشعابات، مجبورند هر روز با مراجعه به ایستگاههای آب فروشی در سطح شهر که با دستگاههای تصفیه آب قوی، آن را به در اختیار مشتریان قرار میدهند، آب شرب مورد نیاز خود را با کیفیتی کاملا معمولی _غیر قابل قیاس با مثلا آب شرب تهران _ با مظنه تقریبی هر گالن بیست لیتری به قیمت 1500 تومان تهیه کنند.
📌 در چند روز اخیر اما به دلیل شوری بیش از اندازه و غلظت املاح آب، ایستگاههای آب فروشی نیز حتی به مدد دستگاههای تصفیه بزرگ، نتوانستند آب قابل استفاده در اختیار مردم قرار دهند و با تعطیلی این ایستگاهها، همین مسئله نیز جرقه اعتراض عمومی و مدنی اهالی را در ابتدا روشن کرد.
📌از بدو تعطیلی ایستگاههای آب فروشی بود که در فضای مجازی پیامهایی میان مردم رد و بدل شده و نهایتا روز جمعه بود که اهالی با تجمع مقابل مسجدجامع خرمشهر، با سر دادن شعارهای اعتراضی و حتی بعضا تند، اعتراض خود را به وضعیت آب در شهر نشان دادند.
📌 البته باید به انصاف هم گفت که نیروهای انتظامی در تجمع روز جمعه با اینکه شعارهای تندی نیز از سوی مردم سر داده شد، با مدارا رفتار کرده و کوچکترین تنشی میان نیروی انتظامی و مردم بوجود نیامد.
📌روز شنبه حدود ساعت 8 شب به بعد بود که پیامهای فراخوانی برای تجمع اعتراضی بین مردم رد و بدل شد و تا حوالی ساعت 10:30 شب، شاهد اعتراضات بدون خشونت از سوی مردم و با مشایعت ناجا بودیم.
📌با گذشت زمان و تداوم حضور معترضین که عموما نیز سن کمی داشتند، حوال ساعت 11:30 شنبه شب این تجمعات پراکنده رفته رفته به فضای خشونت نزدیک شد. با آغاز شلیک تیرهای هوای از سوی مامورین برای متفرق کردن جمعیت و با توجه به وجود یک ساختمان در دست تعمیر در مجاورت محل اعتراضات، برخی از معترضین در پاسخ با شلیکها مصالح ساختمانی به سمت یگان ویژه سنگ پرانیهایی کردند.
📌در ادامه اما یک نفر فرد مسلح که از کوچههای فرعی منتهی به محل اجتماع معترضین بود، شروع به تیراندازی کرد و نهایتا به خیابان اصلی رسید. این تیراندازیها در ابتدا با شلیک تیرهای ممتد هوایی مامورین ناجا مواجه شد تا هم جمعیت متفرق شوند و نیز فرد مسلح تسلیم شود.
📌در ادامه با اصرار فرد مذکور مامورین با شلیک گلولهای که به پهلوی وی اصابت کرد، نامبرده را متوقف و به بیمارستان خرمشهر انتقال دادند که اکنون نیز حال عمومی و وضعیت جسمانی این فرد خوب و رو به بهبود گزارش شده است.
📌طبق شنیدهها، پس از ناآرامیهای شنبه شب در خرمشهر، نیروهای امنیتی با رصد دوربینهای مداربسته حوالی محل تجمع، تا کنون حدود 70 نفر از معترضین را بازداشت کردهاند که ادامه روند این بازداشتها چندان مشخص نیست.
✅برای خواندن متن کامل این گفت و گو روی دکمه "INSTANT" بزنید:
https://goo.gl/dppjX3
#امتداد
@emtedadnet
📌امتداد - محمد جعفری: ماجرای کیفیت نامطلوب آب شرب اکثر شهرهای استان خوزستان داستان جدیدی نیست، اما در چند روز گذشته این کیفیت به وضعیت بغرنجی رسید تا همین مسئله نیز موجب اعتراض مردم اهواز و بخصوص خرمشهر شود. اعتراضاتی که شنبه شب، موجب التهاب در این شهر شده و برای ساعاتی، وضعیت را به سطح امنیتی رساند.
📌در همین رابطه غلامعباس کاظمی، خبرنگار خرمشهری که از نزدیک شاهد اتفاقات شنبه شب بود در گفتگو با امتداد گفت:
📌ماجرای آب شرب خرمشهر، از سالهای گذشته شرایط سختی را به مردم این منطقه تحمیل کرده بود که طی روزهای اخیر با مد دریا و ورود آب آن به کارون، میزان شوری آب آشامیدنی بسیار بالا رفت و عملا استفاده از آن را برای اهالی خرمشهر غیر ممکن کرد.
📌متاسفانه چند سالی است که مردم ما با توجه به کیفیت بسیار پایین آب شرب انشعابات، مجبورند هر روز با مراجعه به ایستگاههای آب فروشی در سطح شهر که با دستگاههای تصفیه آب قوی، آن را به در اختیار مشتریان قرار میدهند، آب شرب مورد نیاز خود را با کیفیتی کاملا معمولی _غیر قابل قیاس با مثلا آب شرب تهران _ با مظنه تقریبی هر گالن بیست لیتری به قیمت 1500 تومان تهیه کنند.
📌 در چند روز اخیر اما به دلیل شوری بیش از اندازه و غلظت املاح آب، ایستگاههای آب فروشی نیز حتی به مدد دستگاههای تصفیه بزرگ، نتوانستند آب قابل استفاده در اختیار مردم قرار دهند و با تعطیلی این ایستگاهها، همین مسئله نیز جرقه اعتراض عمومی و مدنی اهالی را در ابتدا روشن کرد.
📌از بدو تعطیلی ایستگاههای آب فروشی بود که در فضای مجازی پیامهایی میان مردم رد و بدل شده و نهایتا روز جمعه بود که اهالی با تجمع مقابل مسجدجامع خرمشهر، با سر دادن شعارهای اعتراضی و حتی بعضا تند، اعتراض خود را به وضعیت آب در شهر نشان دادند.
📌 البته باید به انصاف هم گفت که نیروهای انتظامی در تجمع روز جمعه با اینکه شعارهای تندی نیز از سوی مردم سر داده شد، با مدارا رفتار کرده و کوچکترین تنشی میان نیروی انتظامی و مردم بوجود نیامد.
📌روز شنبه حدود ساعت 8 شب به بعد بود که پیامهای فراخوانی برای تجمع اعتراضی بین مردم رد و بدل شد و تا حوالی ساعت 10:30 شب، شاهد اعتراضات بدون خشونت از سوی مردم و با مشایعت ناجا بودیم.
📌با گذشت زمان و تداوم حضور معترضین که عموما نیز سن کمی داشتند، حوال ساعت 11:30 شنبه شب این تجمعات پراکنده رفته رفته به فضای خشونت نزدیک شد. با آغاز شلیک تیرهای هوای از سوی مامورین برای متفرق کردن جمعیت و با توجه به وجود یک ساختمان در دست تعمیر در مجاورت محل اعتراضات، برخی از معترضین در پاسخ با شلیکها مصالح ساختمانی به سمت یگان ویژه سنگ پرانیهایی کردند.
📌در ادامه اما یک نفر فرد مسلح که از کوچههای فرعی منتهی به محل اجتماع معترضین بود، شروع به تیراندازی کرد و نهایتا به خیابان اصلی رسید. این تیراندازیها در ابتدا با شلیک تیرهای ممتد هوایی مامورین ناجا مواجه شد تا هم جمعیت متفرق شوند و نیز فرد مسلح تسلیم شود.
📌در ادامه با اصرار فرد مذکور مامورین با شلیک گلولهای که به پهلوی وی اصابت کرد، نامبرده را متوقف و به بیمارستان خرمشهر انتقال دادند که اکنون نیز حال عمومی و وضعیت جسمانی این فرد خوب و رو به بهبود گزارش شده است.
📌طبق شنیدهها، پس از ناآرامیهای شنبه شب در خرمشهر، نیروهای امنیتی با رصد دوربینهای مداربسته حوالی محل تجمع، تا کنون حدود 70 نفر از معترضین را بازداشت کردهاند که ادامه روند این بازداشتها چندان مشخص نیست.
✅برای خواندن متن کامل این گفت و گو روی دکمه "INSTANT" بزنید:
https://goo.gl/dppjX3
#امتداد
@emtedadnet
Telegraph
مشاهدات یک خبرنگار خرمشهری از وقایع شنبه در گفتگو با امتداد: حضوردو فرد مسلح در میان معترضین شایعه بود / ماجرای اعتراض مردمی که…
امتداد - محمد جعفری: ماجرای کیفیت نامطلوب آب شرب اکثر شهرهای استان خوزستان داستان جدیدی نیست، اما در چند روز گذشته این کیفیت به وضعیت بغرنجی رسید تا همین مسئله نیز موجب اعتراض مردم اهواز و بخصوص خرمشهر شود. اعتراضاتی که شنبه شب، موجب التهاب در این شهر شده…
Forwarded from شبکه توسعه
🔳⭕️کافیست از مادرتان قهر کنید!
قصد توهین به هیچ روشنفکر راستینی را ندارم. ولی در مجموع آنها را به دو گروه تقسیم میکنم:
الف. روشنفکرِ نمی خواهم
ب روشنفکر ِ چه می خواهم
متاسفانه جامعه عقل گریز ما همیشه به «روشنفکران نمی خواهم» (امثال صادق هدایت) بها داده است و از «روشنفکر چه می خواهم» (امثال سید حسن تقی زاده و دکتر ارانی) با بی اعتنایی و گاه نفرت یاد کرده است. ولی آنها که سازندگان این سرزمین اند بیشتر همان «روشنفکران چه می خواهم» هستند. در ایران برای این که شما مصداق «روشنفکرِ نمی خواهم» شوید کافی است که از مادرتان قهر کنید و بگوید «خورشت بادمجان را دوست ندارم» و یک عدد رمان پست مدرن کذایی و یا چند شعر جیغ بنفشِ بی وزن بی قافیه و بی معنی هم در این عوالم مرتکب شوید و به تمام کائنات هم بد و بیراه بگویید و دهن کجی کنید ولی «روشنفکرِ چه می خواهم» شدن بسیار دشوار است و «خربزه خوردنی» است که حتی پس از مرگ هم باید پای لرز آن بنشینید. از نکات عبرت آموز یکی هم این است که فرنگی جماعت نیز برای روشنفکران نمی خواهم ما همیشه کف زده اند.
آنچه خواندیم، نوشته دردمندانه و درخشان دکتر شفیعی کدکنی در کتاب با چراغ و آینه است. برخی می گویند که ایرانی ها می دانند که چه نمی خواهند اما نمی دانند که چه می خواهند. بگذارید بیشتر به آن بپردازیم. اگر نوشته بالا را قبول ندارید لحظه ای به ده یادداشتی که اخیرا فوروارد (ارسال) کرده اید فکر کنید! چند مورد از آنان در مورد نقد وضعیت موجود بود؟ و چند مورد از آنان در مورد طرح ایده ای برای حل یک مساله مهم و مشخص. فضای رسانه های ما پر شده است از چالش ها، فراچالش ها، ابرچالش ها، بحران ها، تهدیدها و .... چرا چنین چیزی اتفاق می افتد؟
1- «اعتیاد به انتقاد»؛ ما عادت کرده ایم که خودزنی کنیم. انتقاد کنیم. مسخره کنیم. اگر یک روز یک مطلب انتقادی نخوانیم بدن مان درد می گیرد. فضای رسانه ای ما پر شده است از روشنفکران نمی خواهم.
2- عقیم بودن از طراحی عملی. بارها و بارها در معرض ایده های مختلف قرار گرفته ام. بیشتر آنان ایده های خوبی بودند اما یک مشکل مشترک بزرگ داشتند: بدون طراحی های جزیی بودند! یک ایده برای آن که اجرا شود باید زوایای مختلف را به خوبی دیده باشد.
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
فکر نکنیم که این تقسیم بندی «نمی خواهم» و «چه می خواهم» فقط در مورد روشنفکران معنی می دهد. این در مورد همه ماست. چه در اداره پستِ یک شهر دور افتاده کار کنیم یا در یک وزارت خانه در قلب تهران. چه در یک شرکت تولیدی بخش خصوصی باشیم یا در یک سازمان خدمات بخش عمومی. من و شما دو راه بیشتر پیش رو نداریم. یا اینکه با مادرمان قهر کنیم و بشویم روشنفکر نمی دانم و صد البته محبوب! و یا اینکه بخواهیم آینده را بسازیم و بشویم روشنفکر چه می خواهم. این دومی هم سخت تر است و هم اینکه محبوبیت اجتماعی پایین تری دارد.
اگر می خواهید جز «چه می خواهم» ها باشید و به جای انتقاد از وضعیت موجود، خالق وضعیت مطلوب باشید. چند نکته زیر را به خاطر بسپارید:
خواهید گفت مدیران چرا کاری نمی کنند؟ اکنون دانش و تجربه بسیار تخصصی شده است. امکان اینکه یک مدیر ارشد حتی با تجربه 40 سال از همه چیز در حوزه تحت مسوولیتش سر در بیاورد و برای آن ها طرح عملی داشته باشد تقریبا که نه! قطعا صفر است. دست به قلم شوید و منتظر بالادستی های گرفتار نمانید.
خواهید گفت که تا به حال صدبار ایده هایم را گفته ام و مسوولین بی توجهی کرده اند. کمی هم به خودتان شک کنید. شاید ایده شما کم کیفیت باشد یا عملی نباشد یا جزییات تکنیکی ندارد و در حد کلی گویی مانده است. از دوستان تان بخواهید ایده شما را صادقانه نقد کنند. کیفیت ایده هایتان را بالا ببرید و دوباره امتحان کنید
خواهید گفت ایده ها را اجرا نمی کنند. جواب این است که برای آن که یک ایده از روی کاغذ تبدیل شود به واقعیت. خیلی از متغیرها باید فراهم شوند. ولی تجربه نشان داده است که اگر ایده خوبی باشد و مکتوب شده باشد دیر یا زود دارد، سوخت و سوز ندارد.
خواهید گفت ما که نمی توانیم برای کشور تئوری بدهیم. جواب: باشد اما همه ما می توانیم خانه و سازمان و شهر و منطقه و حوزه تخصصی مان را بهبود دهیم. از این جا شروع کنیم!
کسی به طنز می گفت همه در این مملکت شده اند اپوزیسون (مخالف). همه مخالفند. چه کسانی که قدرت را در دست دارند. چه کسانی که مخالف طیف حاکمند و چه مردم عادی. ظاهرا همه دریافته اند که برای محبوبیت اجتماعی کافی است از مادرتان قهر کنید و بگویید خورشت بادمجان را دوست ندارم!!
در عمیق ترین لایه های وجودم، کسانی را می ستایم که با وجود تمام چالش ها و ابرچالش ها، زمان و انرژی خود را صرف طراحی وضعیت مطلوب می کنند. آن ها هستند که آینده ما را خواهند ساخت حتی اگر دوست شان نداشته باشیم.
مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
قصد توهین به هیچ روشنفکر راستینی را ندارم. ولی در مجموع آنها را به دو گروه تقسیم میکنم:
الف. روشنفکرِ نمی خواهم
ب روشنفکر ِ چه می خواهم
متاسفانه جامعه عقل گریز ما همیشه به «روشنفکران نمی خواهم» (امثال صادق هدایت) بها داده است و از «روشنفکر چه می خواهم» (امثال سید حسن تقی زاده و دکتر ارانی) با بی اعتنایی و گاه نفرت یاد کرده است. ولی آنها که سازندگان این سرزمین اند بیشتر همان «روشنفکران چه می خواهم» هستند. در ایران برای این که شما مصداق «روشنفکرِ نمی خواهم» شوید کافی است که از مادرتان قهر کنید و بگوید «خورشت بادمجان را دوست ندارم» و یک عدد رمان پست مدرن کذایی و یا چند شعر جیغ بنفشِ بی وزن بی قافیه و بی معنی هم در این عوالم مرتکب شوید و به تمام کائنات هم بد و بیراه بگویید و دهن کجی کنید ولی «روشنفکرِ چه می خواهم» شدن بسیار دشوار است و «خربزه خوردنی» است که حتی پس از مرگ هم باید پای لرز آن بنشینید. از نکات عبرت آموز یکی هم این است که فرنگی جماعت نیز برای روشنفکران نمی خواهم ما همیشه کف زده اند.
آنچه خواندیم، نوشته دردمندانه و درخشان دکتر شفیعی کدکنی در کتاب با چراغ و آینه است. برخی می گویند که ایرانی ها می دانند که چه نمی خواهند اما نمی دانند که چه می خواهند. بگذارید بیشتر به آن بپردازیم. اگر نوشته بالا را قبول ندارید لحظه ای به ده یادداشتی که اخیرا فوروارد (ارسال) کرده اید فکر کنید! چند مورد از آنان در مورد نقد وضعیت موجود بود؟ و چند مورد از آنان در مورد طرح ایده ای برای حل یک مساله مهم و مشخص. فضای رسانه های ما پر شده است از چالش ها، فراچالش ها، ابرچالش ها، بحران ها، تهدیدها و .... چرا چنین چیزی اتفاق می افتد؟
1- «اعتیاد به انتقاد»؛ ما عادت کرده ایم که خودزنی کنیم. انتقاد کنیم. مسخره کنیم. اگر یک روز یک مطلب انتقادی نخوانیم بدن مان درد می گیرد. فضای رسانه ای ما پر شده است از روشنفکران نمی خواهم.
2- عقیم بودن از طراحی عملی. بارها و بارها در معرض ایده های مختلف قرار گرفته ام. بیشتر آنان ایده های خوبی بودند اما یک مشکل مشترک بزرگ داشتند: بدون طراحی های جزیی بودند! یک ایده برای آن که اجرا شود باید زوایای مختلف را به خوبی دیده باشد.
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
فکر نکنیم که این تقسیم بندی «نمی خواهم» و «چه می خواهم» فقط در مورد روشنفکران معنی می دهد. این در مورد همه ماست. چه در اداره پستِ یک شهر دور افتاده کار کنیم یا در یک وزارت خانه در قلب تهران. چه در یک شرکت تولیدی بخش خصوصی باشیم یا در یک سازمان خدمات بخش عمومی. من و شما دو راه بیشتر پیش رو نداریم. یا اینکه با مادرمان قهر کنیم و بشویم روشنفکر نمی دانم و صد البته محبوب! و یا اینکه بخواهیم آینده را بسازیم و بشویم روشنفکر چه می خواهم. این دومی هم سخت تر است و هم اینکه محبوبیت اجتماعی پایین تری دارد.
اگر می خواهید جز «چه می خواهم» ها باشید و به جای انتقاد از وضعیت موجود، خالق وضعیت مطلوب باشید. چند نکته زیر را به خاطر بسپارید:
خواهید گفت مدیران چرا کاری نمی کنند؟ اکنون دانش و تجربه بسیار تخصصی شده است. امکان اینکه یک مدیر ارشد حتی با تجربه 40 سال از همه چیز در حوزه تحت مسوولیتش سر در بیاورد و برای آن ها طرح عملی داشته باشد تقریبا که نه! قطعا صفر است. دست به قلم شوید و منتظر بالادستی های گرفتار نمانید.
خواهید گفت که تا به حال صدبار ایده هایم را گفته ام و مسوولین بی توجهی کرده اند. کمی هم به خودتان شک کنید. شاید ایده شما کم کیفیت باشد یا عملی نباشد یا جزییات تکنیکی ندارد و در حد کلی گویی مانده است. از دوستان تان بخواهید ایده شما را صادقانه نقد کنند. کیفیت ایده هایتان را بالا ببرید و دوباره امتحان کنید
خواهید گفت ایده ها را اجرا نمی کنند. جواب این است که برای آن که یک ایده از روی کاغذ تبدیل شود به واقعیت. خیلی از متغیرها باید فراهم شوند. ولی تجربه نشان داده است که اگر ایده خوبی باشد و مکتوب شده باشد دیر یا زود دارد، سوخت و سوز ندارد.
خواهید گفت ما که نمی توانیم برای کشور تئوری بدهیم. جواب: باشد اما همه ما می توانیم خانه و سازمان و شهر و منطقه و حوزه تخصصی مان را بهبود دهیم. از این جا شروع کنیم!
کسی به طنز می گفت همه در این مملکت شده اند اپوزیسون (مخالف). همه مخالفند. چه کسانی که قدرت را در دست دارند. چه کسانی که مخالف طیف حاکمند و چه مردم عادی. ظاهرا همه دریافته اند که برای محبوبیت اجتماعی کافی است از مادرتان قهر کنید و بگویید خورشت بادمجان را دوست ندارم!!
در عمیق ترین لایه های وجودم، کسانی را می ستایم که با وجود تمام چالش ها و ابرچالش ها، زمان و انرژی خود را صرف طراحی وضعیت مطلوب می کنند. آن ها هستند که آینده ما را خواهند ساخت حتی اگر دوست شان نداشته باشیم.
مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
هر سلبریتی یک پوپولیست
صدرا محقق
تصور غالب این است که سلبریتیها روی مردم عادی تاثیرگذارند. اما در روزگاری که لایک و کامنت محور همه چیز است این قضیه برعکس شده. حالا این توده کاربران عادیاند که برای سلبریتیها تعیین میکنند از چه چیزی حرف بزنند یا نزنند.
اغلب همانها که گاه با لشکرکشی به صفحه فلان بازیگر یا داور خارجی او را به فحش میکشند، با کامنت باران صفحات سلبریتیها و فرستادن پیام به دایرکتشان آنها را وادار میکنند به فلان موضوع واکنش نشان دهند، اگر هم نظری متفاوت داشتند سهمشان فحش و توهین است.
نتیجه این شده که حالا در صفحات سلبریتیها، از بازیگر و ورزشکار بزرگ تا آنها که به خاطر دندانها یا دماغ یا فحشهایشان مشهور شدهاند، با هر سطحی از سواد و اطلاعات، درباره هر چیزی مطلب میبینیم. از واکنش به دعوای مردم ۲ شهر بر سر تقسیمات کشوری و مساله آب در شهری دیگر تا ترکیب تیمملی و دیدار ترامپ و کیمجونگ اون!
فرمول واکنش هم ساده است و نیاز به اطلاعات و تخصص ندارد؛ انتقاد و گلایه از مسئولان با چاشنی توصیههای سادهانگارانهای درباره حقوق مردم.
کسی هم به خودش زحمت نمیدهد از افراد مطلع بپرسد یا پرسوجو کند که مثلا در دعوای مردم ۲ شهر بر سر تقسیمات استانی (که حتی متخصصان هم ماندهاند چطور قضیه را حل و فصل کنند) صرفا به دلیل یک هشتگ، طرف مردم یک شهر را نگیرد و خواستههای مردم شهر دیگر را به هیچ حساب کنند.
یا وقتی مشکل آب در شهری رخ میدهد، پیگیر شوند و بپرسند آیا آب هست و به مردم نمیدهند یا اگر نیست، مشکل و مانع نرسیدنش چیست؟ و اگر جایی اعتراضی رخ داد و گلولهای شلیک شد صرفا با شنیدن خبر، با ترکیب خون و کشتن هشتگ نسازند. درباره همین موضوع مشکل آب خرمشهر، یک نفر در توییتر نوشت:«من که بچه خوزستانم با شناختی که از شرایط منطقه دارم خیلی محتاط اطلاعرسانی میکنم، فعال سیاسی و سلبریتیمون از تهران جنازه هم دیده»
با همه این واکنشهای احساسی و هیجانی خیلی از سلبریتیها دسترسیشان به مسئولان، متخصصان و افراد مطلع بالاست، کافیست به جای طعنه و نفرین و هشتگ از آنها پاسخ و توضیحات بخواهند، نتیجه را هم اطلاعرسانی کنند.
اما خب این کار زحمت دارد و لایک زیادی هم نمیگیرد. پس سر و ته قضیه را با یک پست اینستاگرامی و یک هشتگ انتقادی و ابراز تاسف هم میآورند تا به خیالی بشوند سلبریتی یا هنرمند مردمی.
ولی واقعیت این است که اسم این کار چیزی نیست جز پوپولیسم (عوامگرایی) و کسی که چنین کاری میکند یک پوپولیست معمولی است که صرفا باب طبع توده کاربران و فالوورهایش عمل میکند.
@sadramohaqeq
http://www.sharghdaily.ir/fa/main/detail/190722/
صدرا محقق
تصور غالب این است که سلبریتیها روی مردم عادی تاثیرگذارند. اما در روزگاری که لایک و کامنت محور همه چیز است این قضیه برعکس شده. حالا این توده کاربران عادیاند که برای سلبریتیها تعیین میکنند از چه چیزی حرف بزنند یا نزنند.
اغلب همانها که گاه با لشکرکشی به صفحه فلان بازیگر یا داور خارجی او را به فحش میکشند، با کامنت باران صفحات سلبریتیها و فرستادن پیام به دایرکتشان آنها را وادار میکنند به فلان موضوع واکنش نشان دهند، اگر هم نظری متفاوت داشتند سهمشان فحش و توهین است.
نتیجه این شده که حالا در صفحات سلبریتیها، از بازیگر و ورزشکار بزرگ تا آنها که به خاطر دندانها یا دماغ یا فحشهایشان مشهور شدهاند، با هر سطحی از سواد و اطلاعات، درباره هر چیزی مطلب میبینیم. از واکنش به دعوای مردم ۲ شهر بر سر تقسیمات کشوری و مساله آب در شهری دیگر تا ترکیب تیمملی و دیدار ترامپ و کیمجونگ اون!
فرمول واکنش هم ساده است و نیاز به اطلاعات و تخصص ندارد؛ انتقاد و گلایه از مسئولان با چاشنی توصیههای سادهانگارانهای درباره حقوق مردم.
کسی هم به خودش زحمت نمیدهد از افراد مطلع بپرسد یا پرسوجو کند که مثلا در دعوای مردم ۲ شهر بر سر تقسیمات استانی (که حتی متخصصان هم ماندهاند چطور قضیه را حل و فصل کنند) صرفا به دلیل یک هشتگ، طرف مردم یک شهر را نگیرد و خواستههای مردم شهر دیگر را به هیچ حساب کنند.
یا وقتی مشکل آب در شهری رخ میدهد، پیگیر شوند و بپرسند آیا آب هست و به مردم نمیدهند یا اگر نیست، مشکل و مانع نرسیدنش چیست؟ و اگر جایی اعتراضی رخ داد و گلولهای شلیک شد صرفا با شنیدن خبر، با ترکیب خون و کشتن هشتگ نسازند. درباره همین موضوع مشکل آب خرمشهر، یک نفر در توییتر نوشت:«من که بچه خوزستانم با شناختی که از شرایط منطقه دارم خیلی محتاط اطلاعرسانی میکنم، فعال سیاسی و سلبریتیمون از تهران جنازه هم دیده»
با همه این واکنشهای احساسی و هیجانی خیلی از سلبریتیها دسترسیشان به مسئولان، متخصصان و افراد مطلع بالاست، کافیست به جای طعنه و نفرین و هشتگ از آنها پاسخ و توضیحات بخواهند، نتیجه را هم اطلاعرسانی کنند.
اما خب این کار زحمت دارد و لایک زیادی هم نمیگیرد. پس سر و ته قضیه را با یک پست اینستاگرامی و یک هشتگ انتقادی و ابراز تاسف هم میآورند تا به خیالی بشوند سلبریتی یا هنرمند مردمی.
ولی واقعیت این است که اسم این کار چیزی نیست جز پوپولیسم (عوامگرایی) و کسی که چنین کاری میکند یک پوپولیست معمولی است که صرفا باب طبع توده کاربران و فالوورهایش عمل میکند.
@sadramohaqeq
http://www.sharghdaily.ir/fa/main/detail/190722/
روزنامه شرق
هر سلبريتي يک پوپوليست
صدرا محقق
Forwarded from شهروند خاورميانه ( فرهمند عليپور)
صدا و سيما توليد كننده نفرت است. بيخود نيست در هر تجمعى، چند فحش هم نصيب صدا و سيما مى شود.
Forwarded from ایران ما
♦ صداوسیما؛ ستون پنجم جنگ تبلیغاتی علیه ایران
✍🏻 احسان منصوری
🔹شبکه یک سیما اعترافات اجباری دختر جوانی که ویدئوهای رقصش را در صفحه اینستاگرامش قرار میداد منتشر کرد. دخترک جوان درحالی که گریه میکند اتهامات بازجو-مصاحبهگر را انکار میکند.
این نخستین بار نیست که همدستی مدیران صداوسیما و مسئولین امنیتی چنین شاهکاری میآفریند. پخش مصاحبههای اجباری به زنندهترین شکل و وادار کردن شهروندان عادی کشور به گریه و توبه و عذرخواهی بابت سادهترین امور جزء تخصصهای این رسانه است.
🔸انگیزههای متفاوتی در پس این اقدام وجود دارد. صداوسیما محصولاتی متناسب با نگرش تندروترین قشر سیاسی جناح محافظهکار ایران تولید میکند. حمله به منتقدان و اصلاحطلبان، سانسور اخبار، پروپاگاندای جهتدار و اقدامات امنیتی و غیراخلاقی مانند همین مصاحبه نشاندهنده گرایشات این سازمان است.
اما اشتباه بزرگیست اگر صداوسیما را نهادی ایدئولوژیک بدانیم.
سازمان مانند دهها ارگان دیگر حکومتی غرق در فساد و در چنبره محافل خاصی ست. این روزها تلاش برای فیلتر کردن اینستاگرام شدت گرفته و این شوی مهوع جزیی از این پروژه است. صداوسیما میخواهد یگانه تولید کننده محصولات دیداری-شنیداری در کشور باشد. در حوزه اپلیکیشنهای مجازی نیز با مسدود کردن ابزارهای رقیب قصد دارد مردم را وادار به عضویت در اپلیکیشنهای خود نماید.
🔹اهمیت ماجرا اما فراتر از فساد و سودجویی باندهای حاکم بر صداوسیماست. این سازمان امروز رسما تهدید امنیت ملی کشور است.
ایران در جنگ رسانهای-تبلیغاتی آشکار با محور غربی-عربی قرار دارد و بیبیسی، صدایآمریکا، رادیو زمانه، رادیو فردا، منوتو مشغول بمباران تبلیغاتی مردم ایران هستند. اما از داخل نه تنها توان مقابله با این جنگ تبلیغاتی نیست که اساسا صداوسیما (و سایر ارکان تبلیغاتی نظام) همچون ستون پنجم در راستا و در خدمت آن تبلیغات قرار دارند. این رسانهها چنان بیاعتبار اند که حتی کانال مبتذل تلگرامی مانند آمدنیوز نیز میتواند مدیریت افکار عمومی در ایران را در اختیار بگیرد.
فقط به اتفاقات اخیر نگاه کنید. چرا بازار شایعه و اخبار دروغ در ایران تا این حد پررونق است؟ چرا مردم هر خبر دروغی، از فروش آب ایران به بصره گرفته تا وجود ۱۴۸ میلیارددلار در حساب بانکی آقازادهها را باور میکنند؟ صداوسیما ۴۰ سال است باورهای مردم ایران را تخریب و به هر نوع خبر ضدایرانی مشروعیت بخشیده است.
🔸نفرت پراکنی صداوسیما (در کنار گشت ارشاد، تریبون نماز جمعه، و دهها سازمان دیگر) با آزار روزمره بخشی از جامعه چیزی جز تعمیق شکاف دولت-ملت در ایران نیست. بخشی از مردم روز به روز خود را بیپناه تر و مورد ظلمتر مییابند. نه تنها سبک زندگی آنها مورد احترام نیست بلکه به مهمانیهایشان هجوم برده میشود، گشت ارشاد به طور روزانه دختران و پسران را در خیابان آزار میدهد و دخترک نوجوانی که کاری جز انتشار ویدئو رقصیدنش انجام نداده وادار به گریه و اعتراف در برابر دوربین میشود. در این محیط مسموم چه چیزی رشد میکند جز امثال مسیح علینژاد؟ چرا تلوزیون کممایه منوتو با گرایشات سلطنتطلبانه میتواند با برنامه رقص و شام و آواز میلیونها بیننده ایرانی را به دنبال خود بکشد؟ ماجرای آنقدر وخیم است که حتی شخص نتانیاهو، یکی از منفورترین و پلیدترین سیاستمداران تاریخ معاصر میتواند با لبخندی در برابر دوربین بنشیند و بخشی از ایرانیان را به خود جذب کند.
🔹اگرچه مسئولان سازمان صداوسیما احترامی برای سبک زندگی و آزادی اجتماعی بخش بزرگی از جامعه قائل نیستند اما بعید است نگران امنیت نظام نباشند. پس چطور ممکن است تولید روزمره نفرت در داخل و هدایت افکار عمومی به سوی ترامپ و بنسلمان و نتانیاهو را درک نکرده و تغییر رویه ندهند؟
نکته جالب این ست که درست همین امشب گروهی از اکانتهای مجازی هوادار دخالت خارجی برای تحریم صداوسیما فراخوان داده بودند. آنها از ترامپ میخواهند تا صداوسیما را تحریم کند (و به این ترتیب حوزه تحریمها به بخش تکنولوژی و مخابرات وارد شود) این لشگر هدایت شده نیاز به همراهی مردم دارد تا بتواند پروژه خود را به پیش ببرد. درست در همین روز اعترافات یک دختر نوجوان احساسات عمومی را جریحه دار میکند.
🔸مدیران سازمان صداوسیما اگر ستون پنجم و جاسوسان آگاه دشمنان خارجی نباشند، دست کمی هم از آنها ندارند. خروجی عملکرد آنها چیزی جز تولید نفرت، تعمیق شکاف داخلی و زمینهسازی برای پذیرش تبلیغات خارجی نیست. امروز هرکسی که دغدغه ایران و امنیتش را دارد باید در برابر عملکرد مخرب این سازمان بایستد.
به ایران ما بپیوندید @iranmaa
https://www.aparat.com/v/B3Pvn/اعترافات_رقصنده_های_اینستاگرام%
✍🏻 احسان منصوری
🔹شبکه یک سیما اعترافات اجباری دختر جوانی که ویدئوهای رقصش را در صفحه اینستاگرامش قرار میداد منتشر کرد. دخترک جوان درحالی که گریه میکند اتهامات بازجو-مصاحبهگر را انکار میکند.
این نخستین بار نیست که همدستی مدیران صداوسیما و مسئولین امنیتی چنین شاهکاری میآفریند. پخش مصاحبههای اجباری به زنندهترین شکل و وادار کردن شهروندان عادی کشور به گریه و توبه و عذرخواهی بابت سادهترین امور جزء تخصصهای این رسانه است.
🔸انگیزههای متفاوتی در پس این اقدام وجود دارد. صداوسیما محصولاتی متناسب با نگرش تندروترین قشر سیاسی جناح محافظهکار ایران تولید میکند. حمله به منتقدان و اصلاحطلبان، سانسور اخبار، پروپاگاندای جهتدار و اقدامات امنیتی و غیراخلاقی مانند همین مصاحبه نشاندهنده گرایشات این سازمان است.
اما اشتباه بزرگیست اگر صداوسیما را نهادی ایدئولوژیک بدانیم.
سازمان مانند دهها ارگان دیگر حکومتی غرق در فساد و در چنبره محافل خاصی ست. این روزها تلاش برای فیلتر کردن اینستاگرام شدت گرفته و این شوی مهوع جزیی از این پروژه است. صداوسیما میخواهد یگانه تولید کننده محصولات دیداری-شنیداری در کشور باشد. در حوزه اپلیکیشنهای مجازی نیز با مسدود کردن ابزارهای رقیب قصد دارد مردم را وادار به عضویت در اپلیکیشنهای خود نماید.
🔹اهمیت ماجرا اما فراتر از فساد و سودجویی باندهای حاکم بر صداوسیماست. این سازمان امروز رسما تهدید امنیت ملی کشور است.
ایران در جنگ رسانهای-تبلیغاتی آشکار با محور غربی-عربی قرار دارد و بیبیسی، صدایآمریکا، رادیو زمانه، رادیو فردا، منوتو مشغول بمباران تبلیغاتی مردم ایران هستند. اما از داخل نه تنها توان مقابله با این جنگ تبلیغاتی نیست که اساسا صداوسیما (و سایر ارکان تبلیغاتی نظام) همچون ستون پنجم در راستا و در خدمت آن تبلیغات قرار دارند. این رسانهها چنان بیاعتبار اند که حتی کانال مبتذل تلگرامی مانند آمدنیوز نیز میتواند مدیریت افکار عمومی در ایران را در اختیار بگیرد.
فقط به اتفاقات اخیر نگاه کنید. چرا بازار شایعه و اخبار دروغ در ایران تا این حد پررونق است؟ چرا مردم هر خبر دروغی، از فروش آب ایران به بصره گرفته تا وجود ۱۴۸ میلیارددلار در حساب بانکی آقازادهها را باور میکنند؟ صداوسیما ۴۰ سال است باورهای مردم ایران را تخریب و به هر نوع خبر ضدایرانی مشروعیت بخشیده است.
🔸نفرت پراکنی صداوسیما (در کنار گشت ارشاد، تریبون نماز جمعه، و دهها سازمان دیگر) با آزار روزمره بخشی از جامعه چیزی جز تعمیق شکاف دولت-ملت در ایران نیست. بخشی از مردم روز به روز خود را بیپناه تر و مورد ظلمتر مییابند. نه تنها سبک زندگی آنها مورد احترام نیست بلکه به مهمانیهایشان هجوم برده میشود، گشت ارشاد به طور روزانه دختران و پسران را در خیابان آزار میدهد و دخترک نوجوانی که کاری جز انتشار ویدئو رقصیدنش انجام نداده وادار به گریه و اعتراف در برابر دوربین میشود. در این محیط مسموم چه چیزی رشد میکند جز امثال مسیح علینژاد؟ چرا تلوزیون کممایه منوتو با گرایشات سلطنتطلبانه میتواند با برنامه رقص و شام و آواز میلیونها بیننده ایرانی را به دنبال خود بکشد؟ ماجرای آنقدر وخیم است که حتی شخص نتانیاهو، یکی از منفورترین و پلیدترین سیاستمداران تاریخ معاصر میتواند با لبخندی در برابر دوربین بنشیند و بخشی از ایرانیان را به خود جذب کند.
🔹اگرچه مسئولان سازمان صداوسیما احترامی برای سبک زندگی و آزادی اجتماعی بخش بزرگی از جامعه قائل نیستند اما بعید است نگران امنیت نظام نباشند. پس چطور ممکن است تولید روزمره نفرت در داخل و هدایت افکار عمومی به سوی ترامپ و بنسلمان و نتانیاهو را درک نکرده و تغییر رویه ندهند؟
نکته جالب این ست که درست همین امشب گروهی از اکانتهای مجازی هوادار دخالت خارجی برای تحریم صداوسیما فراخوان داده بودند. آنها از ترامپ میخواهند تا صداوسیما را تحریم کند (و به این ترتیب حوزه تحریمها به بخش تکنولوژی و مخابرات وارد شود) این لشگر هدایت شده نیاز به همراهی مردم دارد تا بتواند پروژه خود را به پیش ببرد. درست در همین روز اعترافات یک دختر نوجوان احساسات عمومی را جریحه دار میکند.
🔸مدیران سازمان صداوسیما اگر ستون پنجم و جاسوسان آگاه دشمنان خارجی نباشند، دست کمی هم از آنها ندارند. خروجی عملکرد آنها چیزی جز تولید نفرت، تعمیق شکاف داخلی و زمینهسازی برای پذیرش تبلیغات خارجی نیست. امروز هرکسی که دغدغه ایران و امنیتش را دارد باید در برابر عملکرد مخرب این سازمان بایستد.
به ایران ما بپیوندید @iranmaa
https://www.aparat.com/v/B3Pvn/اعترافات_رقصنده_های_اینستاگرام%
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
اعترافات رقصنده های اینستاگرام!
فیلم اعترافات دو نفر از رقصنده های اینستاگرام که به شاخ های اینستا مشهور هستند را در مجموعه مستند بی راهه مشاهده می کنید.
🔴 ممنوعیتهای بی سود و پُر زیان
✍🏻 صدرا محقق
خیابانی به نام مصدق در تهران، خیابانی که حالا چهار ماهی میشود به این اسم رسمیت یافته و تابلوهایش هم نصب شده است. خیلیها - مثل من - از اینکه حالا نام رهبر جنبش ملی شدن نفت و یکی از نمادهای بزرگ و اصلی ملیگرایی و وطندوستی ایران در پایتخت کشور رسمیت یافته خرسندند. این چهار ماه که تابلویی به نام مصدق در تهران بالا رفته، البته پس از ۶۵ سال ممنوعیت رسمی و غیر رسمی و خط قرمز بودن حاصل شده است.
۲۵ سال از این مدت پیش از انقلاب بود که گذاشتن نام مصدق بر خیابان که هیچ، حتی به زبان آوردنش هم گاه برای گوینده عواقب داشت. ۴۰ سال دیگر این ممنوعیت البته به شکلی غیررسمی هم پس از انقلاب بود، منهای سالهای ۵۸ تا ۶۰ که خیابان پهلوی بعد از پیروزی انقلاب به مصدق تغییر نام داده شد اما از ۳۰ام خرداد ۶۰ شد ولیعصر.
نکته آنکه چرایی ممنوع بودن نام مصدق در دوران محمدرضا پهلوی که به کمک بیگانگان علیه او کودتا کردهبود و بعد تا زمان مرگ به حصرش انداخت، قابل فهم است اما اینکه در سالهای پس از سقوط رژیم وابستهی پهلوی به چه دلیل در همچنان بر همان پاشنه چرخید پرسیدن دارد.
در این سالها شورای شهر تهران، حتی گاه با محوریت اعضای اصولگرایش، چند باری برای گذاشتن نام مصدق بر یکی از خیابانهای شهر خیز برداشت اما هر بار به در بسته همان ممنوعیت و محدودیتهای نیمه رسمی و هرگز صریحا اعلام نشده خوردند و نشد.
تا اینکه عاقبت اعضای شورای کنونی - دور پنجم - در آخرین روزهای اسفند ۹۶ به موضوع رسمیت دادند و خیابان نفت را به نام مصدق تغییر دادند. تابلوهای آن هم نصب شد و حالا چهار ماه از آن موقع میگذرد و آسمانی هم به زمین نیامده است. به عقب که برمیگردیم و این همه سال ممنوعیت الکی را میبینیم خنده و تاسف همزمان نقش ناگزیر لب و ذهنمان میشود.
واقعیت این است که بسیاری از خطقرمزها و ممنوعیتهای جاری در کشور ما داستانی شبیه همین ماجرا دارند، چیزهایی ممنوع است که نه کسی علت دقیقی برایشان سراغ دارد و نه ممنوعیتشان منفعتی نصیب کشور یا حتی خود ممنوعکنندگان میکند. مثل همین قصهی گذاشتن نام مصدق بر یک خیابان هم اگر روزی بیخیال شوند و حکم به آزادی بدهند، مدتی بعد خواهند دید چه بیدلیل این همه سال بر موضع پُر زیان یا دستکم بیسودشان پامیفشردند.
پشتسر و پیشرو دنیای ما در ایران پر است از تجربه همین دست ممنوعیتها، بی سود و پر زیان: از حرام بودن ویدیو بگیر و بیا تا برسیم به انواع فیلترها و سانسورها و یا ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاهها و مسأله حجاب و...
@sadramohaqeq
https://www.instagram.com/p/Bk9xvogh1E7/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=6jb45thwzrsa
✍🏻 صدرا محقق
خیابانی به نام مصدق در تهران، خیابانی که حالا چهار ماهی میشود به این اسم رسمیت یافته و تابلوهایش هم نصب شده است. خیلیها - مثل من - از اینکه حالا نام رهبر جنبش ملی شدن نفت و یکی از نمادهای بزرگ و اصلی ملیگرایی و وطندوستی ایران در پایتخت کشور رسمیت یافته خرسندند. این چهار ماه که تابلویی به نام مصدق در تهران بالا رفته، البته پس از ۶۵ سال ممنوعیت رسمی و غیر رسمی و خط قرمز بودن حاصل شده است.
۲۵ سال از این مدت پیش از انقلاب بود که گذاشتن نام مصدق بر خیابان که هیچ، حتی به زبان آوردنش هم گاه برای گوینده عواقب داشت. ۴۰ سال دیگر این ممنوعیت البته به شکلی غیررسمی هم پس از انقلاب بود، منهای سالهای ۵۸ تا ۶۰ که خیابان پهلوی بعد از پیروزی انقلاب به مصدق تغییر نام داده شد اما از ۳۰ام خرداد ۶۰ شد ولیعصر.
نکته آنکه چرایی ممنوع بودن نام مصدق در دوران محمدرضا پهلوی که به کمک بیگانگان علیه او کودتا کردهبود و بعد تا زمان مرگ به حصرش انداخت، قابل فهم است اما اینکه در سالهای پس از سقوط رژیم وابستهی پهلوی به چه دلیل در همچنان بر همان پاشنه چرخید پرسیدن دارد.
در این سالها شورای شهر تهران، حتی گاه با محوریت اعضای اصولگرایش، چند باری برای گذاشتن نام مصدق بر یکی از خیابانهای شهر خیز برداشت اما هر بار به در بسته همان ممنوعیت و محدودیتهای نیمه رسمی و هرگز صریحا اعلام نشده خوردند و نشد.
تا اینکه عاقبت اعضای شورای کنونی - دور پنجم - در آخرین روزهای اسفند ۹۶ به موضوع رسمیت دادند و خیابان نفت را به نام مصدق تغییر دادند. تابلوهای آن هم نصب شد و حالا چهار ماه از آن موقع میگذرد و آسمانی هم به زمین نیامده است. به عقب که برمیگردیم و این همه سال ممنوعیت الکی را میبینیم خنده و تاسف همزمان نقش ناگزیر لب و ذهنمان میشود.
واقعیت این است که بسیاری از خطقرمزها و ممنوعیتهای جاری در کشور ما داستانی شبیه همین ماجرا دارند، چیزهایی ممنوع است که نه کسی علت دقیقی برایشان سراغ دارد و نه ممنوعیتشان منفعتی نصیب کشور یا حتی خود ممنوعکنندگان میکند. مثل همین قصهی گذاشتن نام مصدق بر یک خیابان هم اگر روزی بیخیال شوند و حکم به آزادی بدهند، مدتی بعد خواهند دید چه بیدلیل این همه سال بر موضع پُر زیان یا دستکم بیسودشان پامیفشردند.
پشتسر و پیشرو دنیای ما در ایران پر است از تجربه همین دست ممنوعیتها، بی سود و پر زیان: از حرام بودن ویدیو بگیر و بیا تا برسیم به انواع فیلترها و سانسورها و یا ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاهها و مسأله حجاب و...
@sadramohaqeq
https://www.instagram.com/p/Bk9xvogh1E7/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=6jb45thwzrsa
Instagram
SadraMohaqeq صدرا محقق
خیابانی به نام مصدق در تهران، خیابانی که حالا چهار ماهی میشود به این اسم رسمیت یافته و تابلوهایش هم نصب شده است. خیلیها از اینکه حالا نام رهبر جنبش ملی شدن نفت و یکی از نمادهای بزرگ و اصلی ملیگرایی و وطندوستی ایران در پایتخت کشور رسمیت یافته خرسندند.…
چقدر مایه مباهات است وقتی میبینی هنر یک هنرمند خوشسلیقه، تیزبین و نقاد اهل استان کهگیلویه و بویراحمد چنان موفق و تاثیرگذار میشود که ادارات رسمی هم برای فرهنگسازی و رساندن پیامشان دست به دامنش میشوند.
و چقدر خوشحال کنندهاست وقتی میبینی ادارات دولتی آن هم در جایی مثل مرکز استانی کوچک و کمتر توسعهیافته که به صورت پیش فرض انتظار داری مثل همه جا حداقل در کار روابطعمومی بدسلیقه و کُند و کهنه باشند به این شکل امروزی و جذاب و بامزه در پی انتقال پیام هستند.
توضیح اینکه این انیمیشن لریگرام از محبوبترینها در استان کهگیلویه و بویراحمد و استانهای همجوار است. شخصیتهای بینهایت بامزهاش با طراحی خالق خلاقشان با زبان و فرهنگ لری همیشه در کار نقد و دست گذاشتن روی نکات حساس و آموزندهاند.
اینجا هم کاراکتری به اسم «بو برقی» (بو در لری یعنی پدر یا بابا٬ همان بابابرقی) با آهنگ و ریتمی باحال در حال یادآوری لزوم صرفهجویی در مصرف برق به دیگر شخصیتهای شناخته شده انیمیشن است. کاراکتری که با کلاه و کتشلوار سبز نشسته هم از تُرکهای قشقایی استان است که از قدیم فرهنگ و روابط دوستانه و قوموخویشی و در هم تنیدهای با دیگر اهالی استان دارند. خلاصه جمع جور است.
https://www.tg-me.com/Lorigram/475
و چقدر خوشحال کنندهاست وقتی میبینی ادارات دولتی آن هم در جایی مثل مرکز استانی کوچک و کمتر توسعهیافته که به صورت پیش فرض انتظار داری مثل همه جا حداقل در کار روابطعمومی بدسلیقه و کُند و کهنه باشند به این شکل امروزی و جذاب و بامزه در پی انتقال پیام هستند.
توضیح اینکه این انیمیشن لریگرام از محبوبترینها در استان کهگیلویه و بویراحمد و استانهای همجوار است. شخصیتهای بینهایت بامزهاش با طراحی خالق خلاقشان با زبان و فرهنگ لری همیشه در کار نقد و دست گذاشتن روی نکات حساس و آموزندهاند.
اینجا هم کاراکتری به اسم «بو برقی» (بو در لری یعنی پدر یا بابا٬ همان بابابرقی) با آهنگ و ریتمی باحال در حال یادآوری لزوم صرفهجویی در مصرف برق به دیگر شخصیتهای شناخته شده انیمیشن است. کاراکتری که با کلاه و کتشلوار سبز نشسته هم از تُرکهای قشقایی استان است که از قدیم فرهنگ و روابط دوستانه و قوموخویشی و در هم تنیدهای با دیگر اهالی استان دارند. خلاصه جمع جور است.
https://www.tg-me.com/Lorigram/475
Telegram
Lorigram لری گرام
@Lorigram
@Lorigram
@Lorigram
Forwarded from ایران ما
♦ حرفهای گری در تحریف؛ نقش بیبیسی در تبلیغ علیه اصلاحات
✍🏻 احسان منصوری
🔹تحریف سخنان اخیر خاتمی در دیدار با جوانان اصلاحطلب یکی دیگر از هنرنماییهای بیبیسی علیه جریان اصلاحات ست. خاتمی در دیدار مذکور گفته اولویت اصلاحات نجات ایران و دفع خطر از کشور است. ما باید با همه جریانهای علاقهمند به کشور تعامل کنیم، باید برای مبارزه با یاس بکوشیم و نگذاریم مردم از اصلاحات ناامید شوند.
خاتمی درباره سپنتا نیکنام (عضو زرتشتی شورای شهر یزد) هم گفته عقب گرد کردهایم و صدسال پیش هم در جامعه اسلامی از حقوق اقلیتها دفاع میشد.
حال بیبیسی از میان همه این سخنان از قول خاتمی تیتر زده: «صدسال به عقب بازگشتیم».
🔸انتخاب این تیتر ابدا اتفاقی نیست.
اولا عمده سخنان خاتمی درباره ضرورت مقابله با یاس و ناامیدی برای بیبیسی نامطلوب است. بیبیسی بنا به تعریف و وظیفه ذاتیاش قرار نیست منتشر کننده و تبلیغ کننده چنان نظرات ایران دوستانهای باشد.
دوما بیبیسی این جمله «صدسال به عقب بازگشتیم» را از موضوع سپنتا نیکنام جدا کرده و به کل مواضع خاتمی نسبت میدهد تا القا کننده یاس و ناامیدی باشد (درست برخلاف هدف اصلی خاتمی).
سوم و مهمتر از همه آنکه تیتر درباره عقب گرد، آنهم از زبان رهبر جریان اصلاحات درست در خط تبلیغاتی جریان ضدایرانی ست. اگر به فضای مجازی سر زده باشید، ائتلاف گستردهای از کاربران ناشناس سازماندهی شده، با گرایشات مجاهد یا سلطنتطلب را میبینید که شبانه روز مشغول حمله به اصلاحات، امید مردم و چهرههای ملی مانند خاتمی و موسوی و کروبی هستند. مدعای محوری آنها این است که اصلاحات عامل عقبگرد بوده و حذف اصلاحطلبان مقدمه پیشرفت کشور است. تیتر بیبیسی، حرفهای و عامدانه در همین راستاست.
🔹عملکرد بیبیسی فارسی امروز روشنتر از هر زمان دیگری در جهت تخریب نیروهای موثر ملی، ایجاد ناامیدی و اعتبار بخشی به پروژههای ضدایرانی ست.
رسانهای که همزمان با انتخابات سال ۸۸ ظهور و در سانسور و سرکوب شدید داخلی به قدرتمندترین مرجع خبری معترضان تبدیل شد، در سالهای ابتدایی فعالیتش تلاش میکرد جایگاه خود را در میان بدنه اصلاحات-جنبش سبز تثبیت کند.
اما با فروکش کردن حضور خیابانی جنبش سبز، اندک اندک بیبیسی با اعتباری که در آن ۲ سال کسب کرده بود به بازوی اصلی جنگ روانی در دوره اوج تحریمهای ۹۱-۹۲ تبدیل شد. از انتشار هر روزه اخبار وخامت اوضاع اقتصادی تا مشروعیت بخشی به هرگونه فشار خارجی. مقایسه مداوم با جنگ ۸ ساله و تلقین آنکه ایران همیشه مقصر مشکلات خارجی ست و پروپاگانداهایی برای تجهیزات نظامی آمریکا.
🔸پیروزی روحانی در ۹۲ برای ۴ سال دوباره بیبیسی را ناچار به رفتاری متعادل تر و همگام نشان دادن خود با خواست اکثریت مردم ایران کرد. اما همگام با تغییر سیاستها در واشنگتن و به قدرت رسیدن جنگطلبان ضد ایرانی و به ویژه حوادث دیماه ۹۶، بیبیسی به تقابل علنی و حمله مستقیم به جریان اصلاحات، امید به تغییر و چهرههای ملی پرداخته است. چندواقعه مانند پوشش فوت دکتر یزدی و هاشمی، پوشش حوادث دیماه و تبلیغات موثر برای حملههای مجازی به محمدخاتمی با اعتراض برخی اصلاحطلبان روبرو شد.
با این حال هنوز بخش مهمی از افکار عمومی، بدنه اصلاحات و فعالان سیاسی تحولخواه، بیبیسی را رسانهای حرفهای میدانند و حرفهای بودن را معادل صداقت و بیطرفی فرض میکنند.
🔹آنچه خاتمی توصیه کرده، یعنی دفاع از کشور، رفع خطرات خارجی و مقابله با یاس و ناامیدی دقیقا در تقابل با پروژه بیبیسی فارسی ست. تعیین مصادیق اما باید با شجاعت و صراحت بیشتری صورت بگیرد. اگرچه قابل درک است که در فضای ساسور داخلی کسی تصور کند بیبیسی از معدود مراجعی ست که میتواند برای انتقال اخبار استفاده شود، اما با دسترسی گسترده مردم ایران به اینترنت و شبکههای مجازی، دیگر نیازی به شبکه تلوزیونی با آن دستورکار مشخص و ضداصلاحات نیست. فاصله گذاری، مرزبندی و تحریم این شبکه واکنشی ست ضروری از سوی تحولخواهان ملی (چه خود را اصلاحطلب بدانند و چه ندانند).
به ایران ما بپیوندید @iranmaa
https://ibb.co/f5kY1o
✍🏻 احسان منصوری
🔹تحریف سخنان اخیر خاتمی در دیدار با جوانان اصلاحطلب یکی دیگر از هنرنماییهای بیبیسی علیه جریان اصلاحات ست. خاتمی در دیدار مذکور گفته اولویت اصلاحات نجات ایران و دفع خطر از کشور است. ما باید با همه جریانهای علاقهمند به کشور تعامل کنیم، باید برای مبارزه با یاس بکوشیم و نگذاریم مردم از اصلاحات ناامید شوند.
خاتمی درباره سپنتا نیکنام (عضو زرتشتی شورای شهر یزد) هم گفته عقب گرد کردهایم و صدسال پیش هم در جامعه اسلامی از حقوق اقلیتها دفاع میشد.
حال بیبیسی از میان همه این سخنان از قول خاتمی تیتر زده: «صدسال به عقب بازگشتیم».
🔸انتخاب این تیتر ابدا اتفاقی نیست.
اولا عمده سخنان خاتمی درباره ضرورت مقابله با یاس و ناامیدی برای بیبیسی نامطلوب است. بیبیسی بنا به تعریف و وظیفه ذاتیاش قرار نیست منتشر کننده و تبلیغ کننده چنان نظرات ایران دوستانهای باشد.
دوما بیبیسی این جمله «صدسال به عقب بازگشتیم» را از موضوع سپنتا نیکنام جدا کرده و به کل مواضع خاتمی نسبت میدهد تا القا کننده یاس و ناامیدی باشد (درست برخلاف هدف اصلی خاتمی).
سوم و مهمتر از همه آنکه تیتر درباره عقب گرد، آنهم از زبان رهبر جریان اصلاحات درست در خط تبلیغاتی جریان ضدایرانی ست. اگر به فضای مجازی سر زده باشید، ائتلاف گستردهای از کاربران ناشناس سازماندهی شده، با گرایشات مجاهد یا سلطنتطلب را میبینید که شبانه روز مشغول حمله به اصلاحات، امید مردم و چهرههای ملی مانند خاتمی و موسوی و کروبی هستند. مدعای محوری آنها این است که اصلاحات عامل عقبگرد بوده و حذف اصلاحطلبان مقدمه پیشرفت کشور است. تیتر بیبیسی، حرفهای و عامدانه در همین راستاست.
🔹عملکرد بیبیسی فارسی امروز روشنتر از هر زمان دیگری در جهت تخریب نیروهای موثر ملی، ایجاد ناامیدی و اعتبار بخشی به پروژههای ضدایرانی ست.
رسانهای که همزمان با انتخابات سال ۸۸ ظهور و در سانسور و سرکوب شدید داخلی به قدرتمندترین مرجع خبری معترضان تبدیل شد، در سالهای ابتدایی فعالیتش تلاش میکرد جایگاه خود را در میان بدنه اصلاحات-جنبش سبز تثبیت کند.
اما با فروکش کردن حضور خیابانی جنبش سبز، اندک اندک بیبیسی با اعتباری که در آن ۲ سال کسب کرده بود به بازوی اصلی جنگ روانی در دوره اوج تحریمهای ۹۱-۹۲ تبدیل شد. از انتشار هر روزه اخبار وخامت اوضاع اقتصادی تا مشروعیت بخشی به هرگونه فشار خارجی. مقایسه مداوم با جنگ ۸ ساله و تلقین آنکه ایران همیشه مقصر مشکلات خارجی ست و پروپاگانداهایی برای تجهیزات نظامی آمریکا.
🔸پیروزی روحانی در ۹۲ برای ۴ سال دوباره بیبیسی را ناچار به رفتاری متعادل تر و همگام نشان دادن خود با خواست اکثریت مردم ایران کرد. اما همگام با تغییر سیاستها در واشنگتن و به قدرت رسیدن جنگطلبان ضد ایرانی و به ویژه حوادث دیماه ۹۶، بیبیسی به تقابل علنی و حمله مستقیم به جریان اصلاحات، امید به تغییر و چهرههای ملی پرداخته است. چندواقعه مانند پوشش فوت دکتر یزدی و هاشمی، پوشش حوادث دیماه و تبلیغات موثر برای حملههای مجازی به محمدخاتمی با اعتراض برخی اصلاحطلبان روبرو شد.
با این حال هنوز بخش مهمی از افکار عمومی، بدنه اصلاحات و فعالان سیاسی تحولخواه، بیبیسی را رسانهای حرفهای میدانند و حرفهای بودن را معادل صداقت و بیطرفی فرض میکنند.
🔹آنچه خاتمی توصیه کرده، یعنی دفاع از کشور، رفع خطرات خارجی و مقابله با یاس و ناامیدی دقیقا در تقابل با پروژه بیبیسی فارسی ست. تعیین مصادیق اما باید با شجاعت و صراحت بیشتری صورت بگیرد. اگرچه قابل درک است که در فضای ساسور داخلی کسی تصور کند بیبیسی از معدود مراجعی ست که میتواند برای انتقال اخبار استفاده شود، اما با دسترسی گسترده مردم ایران به اینترنت و شبکههای مجازی، دیگر نیازی به شبکه تلوزیونی با آن دستورکار مشخص و ضداصلاحات نیست. فاصله گذاری، مرزبندی و تحریم این شبکه واکنشی ست ضروری از سوی تحولخواهان ملی (چه خود را اصلاحطلب بدانند و چه ندانند).
به ایران ما بپیوندید @iranmaa
https://ibb.co/f5kY1o
ImgBB
1
Image 1 hosted in ImgBB
Forwarded from ایران ما
♦ شعبدهی اشک و دوربین
✍🏻 لیلا سامانی
🔹سه سال پیش بود که مسیح علینژاد دوربینش را روشن کرد و سناریوی گریستن بر روی سخنان محمدجواد ظریف را نقش خاطره زد تا اشکهایش را گواهی بگیرد برای بیزاریاش از دروغ. ویدئویی که هویتاش از اساس بر ضد آن چیزی بود که ادعا میشد یعنی یک نمایش دروغین برای تخطئهی دروغ. رویهی او در قلب حقیقت، گفتن بخشی از وقایع و پوشاندن عامدانهی قسمتهای دیگر، پخش مصاحبههای دستکاری شده و جعلی و افشای تصاویر و اطلاعاتی که گاه حتی مخفیانه از فعالین سیاسی به دست آمده بودند و مهم تر از همه به نام خود زدن تمام مبارزات و فعالیتهای زنان برای کسب شهرت و آوازه همگی خصایصیست که این برنامهساز صدای آمریکا را بدل به یک «شارلاتان» تمامعیار میکند.
🔸مبارزهی پرقدمت زنان ایران که برابری و آزادی را در تقابل با زندگی حقیقی هر روزه و مستمر و در جریان فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی میجوید، در دل نهادهای اجتماعی هوشمندانه خاکریزهایی بنا کردهاست که مسیح علینژاد با دستاندازی به آنها در حال ویران کردنشان است. او فعالیت زنان ایران را به قیمت بیحیثیت کردن تمامی دستاوردهای آنها، ملعبهی نام و آوازهی خود کرده و نشر کتاب غربیپسند «نبرد من برای آزادی در ایران» تنها مشت نمونه خروار این سودجوییهاست.
🔹اصرار او در تصاحب جنبش «دختران خیابان انقلاب» و تلاشش برای مصادرهی این حرکت به سود جریان رسانهای خاصی که آشکارا از نئوکانهای آمریکا تغذیه میشود، بزرگترین عامل به حاشیه رفتن این اعتراض مسالمت آمیز مدنی بود. آنقدر که برخی از زنان فعال این جنبش مثل نرگس حسینی و اعظم جنگروی برای در امان ماندن از گره خوردن با نام او با ناچار شدند پیش از برافراشتن پرچمشان از علینژاد و رویکردش اعلام برائت کنند. ماجرا به همینجا ختم نشده و بسیاری فعالان زنان، حتی کانالهای تلگرامی اطلاعرسانی حقوق زنان، دغدغه جدیدی پیدا کردهاند و آن گره نخوردن با علینژاد است.
🔸صدور حکم ناعادلانهی بیست سال حبس (دوسال تعزیری و ۱۸ سال تعلیقی) برای شاپرک شجریزاده به خاطر پیوستن به جنبش «دختران خیابان انقلاب» اگرچه بار دیگر برهانی بود بر بی کفایتی وظلم دستگاه قضایی ایران، اما از جهت دیگری هم برای افکار عمومی دلآزار و غمافزا بود. دیدن ویدئوهای زن اشکباری که میبایست کودکش را رها میکرد تا دو سال به زندان برود و به قول خودش «هجده سال خفه باشد» حس همدلی و تاثر را بیش از پیش در ذهن بیننده ایجاد میکرد. دیدن زنی و مادری که جلوی دوربین نشسته و به خاطر یک حرکت مدنی عاری از خشونت، از ترس خفقان و جدایی از فرزندنش اشک میریزد، بی شک لرزه بر تن مخاطب میاندازد.
اما وقتی فاش شد که او این اشکها را نه دروضعیت خطر که در موقعیت جستن از خطر ریخته و در حین ضبط ویدئوها خارج از ایران بوده، بیش از همه بر همدستی مسیح علینژاد با این روند مزورانه و تحریفشده صحه گذاشته شد. مسلما برگزیدن راه فرار و تن دادن به تبعید، معلول همان حکم ظالمانه و جاهلانهی کذاییست و ظلمی که برزنانی مثل شاپرک شجری زاده میرود، جای هیچ توجیه و تفسیری ندارد. اما فریب دادن مردم، فاش نکردن عامدانهی تمام حقیقت و سوار شدن بر موج احساسات مردم به تنگ آمده از خفقان با آن ظلم و زور شانه میساید.
🔹این رویه اگر برای یک حکومت تمامیتخواه زشت است، برای یک روزنامه نگار و یک فعال مدنی مدعی حقیقتجویی رقتبار است. روزنامهنگاری متعهد و فعالیت مدنی سالم، مبارزهایست پیوسته برای بازنمایی واقعیات جامعه، احوال راستین مردم و رخدادهای حقیقی، آن هم در قالب کارآ ترین و مستدل ترین صورتهای روایی. ارائهی گزارشهای مخدوش و مغلوط، بر تن کردن لباس شوالیهی سلحشورآزادیخواه و در همان حال شمشیر زدن در جبههای که جنگ و تحریم را برای ایران تجویز میکند، آن هم با فرسنگها فاصله از مردمی که زیربار فشارهای اقتصادی و اجتماعی کمر خم کردهاند نامش خانمانبراندازیست. کاش نقاب همدلی و غمخواری با مردم برداشته میشد پیش از آنکه آدمهای بیشتری قربانی بازی «به نام زنان، به کام ویرانیطلبان» شوند.
به ایران ما بپویندید @iranmaa
https://ibb.co/fXwbNT
✍🏻 لیلا سامانی
🔹سه سال پیش بود که مسیح علینژاد دوربینش را روشن کرد و سناریوی گریستن بر روی سخنان محمدجواد ظریف را نقش خاطره زد تا اشکهایش را گواهی بگیرد برای بیزاریاش از دروغ. ویدئویی که هویتاش از اساس بر ضد آن چیزی بود که ادعا میشد یعنی یک نمایش دروغین برای تخطئهی دروغ. رویهی او در قلب حقیقت، گفتن بخشی از وقایع و پوشاندن عامدانهی قسمتهای دیگر، پخش مصاحبههای دستکاری شده و جعلی و افشای تصاویر و اطلاعاتی که گاه حتی مخفیانه از فعالین سیاسی به دست آمده بودند و مهم تر از همه به نام خود زدن تمام مبارزات و فعالیتهای زنان برای کسب شهرت و آوازه همگی خصایصیست که این برنامهساز صدای آمریکا را بدل به یک «شارلاتان» تمامعیار میکند.
🔸مبارزهی پرقدمت زنان ایران که برابری و آزادی را در تقابل با زندگی حقیقی هر روزه و مستمر و در جریان فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی میجوید، در دل نهادهای اجتماعی هوشمندانه خاکریزهایی بنا کردهاست که مسیح علینژاد با دستاندازی به آنها در حال ویران کردنشان است. او فعالیت زنان ایران را به قیمت بیحیثیت کردن تمامی دستاوردهای آنها، ملعبهی نام و آوازهی خود کرده و نشر کتاب غربیپسند «نبرد من برای آزادی در ایران» تنها مشت نمونه خروار این سودجوییهاست.
🔹اصرار او در تصاحب جنبش «دختران خیابان انقلاب» و تلاشش برای مصادرهی این حرکت به سود جریان رسانهای خاصی که آشکارا از نئوکانهای آمریکا تغذیه میشود، بزرگترین عامل به حاشیه رفتن این اعتراض مسالمت آمیز مدنی بود. آنقدر که برخی از زنان فعال این جنبش مثل نرگس حسینی و اعظم جنگروی برای در امان ماندن از گره خوردن با نام او با ناچار شدند پیش از برافراشتن پرچمشان از علینژاد و رویکردش اعلام برائت کنند. ماجرا به همینجا ختم نشده و بسیاری فعالان زنان، حتی کانالهای تلگرامی اطلاعرسانی حقوق زنان، دغدغه جدیدی پیدا کردهاند و آن گره نخوردن با علینژاد است.
🔸صدور حکم ناعادلانهی بیست سال حبس (دوسال تعزیری و ۱۸ سال تعلیقی) برای شاپرک شجریزاده به خاطر پیوستن به جنبش «دختران خیابان انقلاب» اگرچه بار دیگر برهانی بود بر بی کفایتی وظلم دستگاه قضایی ایران، اما از جهت دیگری هم برای افکار عمومی دلآزار و غمافزا بود. دیدن ویدئوهای زن اشکباری که میبایست کودکش را رها میکرد تا دو سال به زندان برود و به قول خودش «هجده سال خفه باشد» حس همدلی و تاثر را بیش از پیش در ذهن بیننده ایجاد میکرد. دیدن زنی و مادری که جلوی دوربین نشسته و به خاطر یک حرکت مدنی عاری از خشونت، از ترس خفقان و جدایی از فرزندنش اشک میریزد، بی شک لرزه بر تن مخاطب میاندازد.
اما وقتی فاش شد که او این اشکها را نه دروضعیت خطر که در موقعیت جستن از خطر ریخته و در حین ضبط ویدئوها خارج از ایران بوده، بیش از همه بر همدستی مسیح علینژاد با این روند مزورانه و تحریفشده صحه گذاشته شد. مسلما برگزیدن راه فرار و تن دادن به تبعید، معلول همان حکم ظالمانه و جاهلانهی کذاییست و ظلمی که برزنانی مثل شاپرک شجری زاده میرود، جای هیچ توجیه و تفسیری ندارد. اما فریب دادن مردم، فاش نکردن عامدانهی تمام حقیقت و سوار شدن بر موج احساسات مردم به تنگ آمده از خفقان با آن ظلم و زور شانه میساید.
🔹این رویه اگر برای یک حکومت تمامیتخواه زشت است، برای یک روزنامه نگار و یک فعال مدنی مدعی حقیقتجویی رقتبار است. روزنامهنگاری متعهد و فعالیت مدنی سالم، مبارزهایست پیوسته برای بازنمایی واقعیات جامعه، احوال راستین مردم و رخدادهای حقیقی، آن هم در قالب کارآ ترین و مستدل ترین صورتهای روایی. ارائهی گزارشهای مخدوش و مغلوط، بر تن کردن لباس شوالیهی سلحشورآزادیخواه و در همان حال شمشیر زدن در جبههای که جنگ و تحریم را برای ایران تجویز میکند، آن هم با فرسنگها فاصله از مردمی که زیربار فشارهای اقتصادی و اجتماعی کمر خم کردهاند نامش خانمانبراندازیست. کاش نقاب همدلی و غمخواری با مردم برداشته میشد پیش از آنکه آدمهای بیشتری قربانی بازی «به نام زنان، به کام ویرانیطلبان» شوند.
به ایران ما بپویندید @iranmaa
https://ibb.co/fXwbNT
ImgBB
image
Image image hosted in ImgBB
Forwarded from اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی
💢 یک ایرانی زیر توییت ترامپ نوشته: آقای ترامپ! توی خوزستان آب نداریم
👤 یک آمریکایی هم زیر پستش نوشته: شبیه مردم ما در شهر Flint میشیگان که هنوز آب آشامیدن ندارند!
@ArmaneBozorg
#اکوتا
@cuiic
@CUIIC
👤 یک آمریکایی هم زیر پستش نوشته: شبیه مردم ما در شهر Flint میشیگان که هنوز آب آشامیدن ندارند!
@ArmaneBozorg
#اکوتا
@cuiic
@CUIIC
Forwarded from امتداد
🗒 متهم پرونده ثامنالحجج گریخت
✍🏻داوود حشمتی: خبر گریختن متهم پرونده 12 هزار و هشتصد میلیاردی موسسه ثامنالحجج را امروز ایرنا به نقل از مسئولان قوه قضائیه اعلام کرد و به سرعت در میان گروهها و کانالهای خبری بازنشر شد.
📌اما خوب است بدانید هیچ کدام از اینها تاکنون توجه نکرده بودند که هفت جلسه دادگاه متهمان این دادگاه برگزار شده و در تمام این هفت جلسه اعلام شده بود که متهم ردیف سوم از ایران گریخته است.
📌چند روز قبل به بهانه پخش اعترافات مائده و تبدیل شدنش به مساله اصلی همه مردم ایران نوشتم که مردم نسبت به این دادگاه بیتفاوت هستند. نوشتم که برای هیچ کس مهم نبود که جزئیات این دادگاه چیست. پولها چرا از ایران خارج شده است؟ چه کسانی وام گرفتند؟ کدام بیوت و آقازادههای قضایی (به اعتبار گفته آقای توکلی) از این موسسه وام گرفتند و پرداخته نمیکنند؟
📌حالا با وجود خبر امروز ایرنا باید فریاد واحسرتا سرداد که رسانهها نیز تاکنون نفهمیده بودند متهم ردیف سوم این پرونده از ابتدا گریخته بود. با این حال لازم است بدانید تاکنون هفت جلسه از دادگاه در بیخبری و بیتوجهی همه رسانهها برگزار شده است.
📌بعضی سلبریتیها هم از این صندوق وام گرفتند. متهم ردیف اول که نامش را هم هیچ کس جرات نمیکند بر زبان بیاورد با قرار وثیقه بازداشت است. (شما سئوال کنید چقدر وثیقه برای پرونده دوازده هزار میلیاردی لازم است؟)
📌متهم ردیف دوم، همسر متهم ردیف اول و دختر یکی از ائمه جمعه یکی از شهرستانهای استان خراسان رضوی است.
📌اگر صداوسیما و رسانههای آزاد داشتیم باید تمام محتوای جلسات این دادگاه به صورت زنده برای همه مردم پخش میشد تا به بخش مهمی از فسادهای اخیر پی ببریم. اما دریغ و درد که در بیتوجهی ما نسبت به این مسائل و واکنشهای تند و تیز نسبت به موارد دیگر گم میشوند.
📌نکته اینجاست یک طرف برای مردم سوژه سازی میکند و طرف دیگر هم به همان توجه میکند. یک روز حضور زنان در ورزشگاه روز دیگر اعترافات مائده. در سایه این سوژهسازی جلسات دادگاه یکی پس از دیگری در سکوت برگزار میشود و هیچ کس نمیپرسد: پولهای این موسسه چرا به پاکستان رفت و چگونه به نوعی دیگر به ایران بازگشت؟
#امتداد
@emtedadnet
✍🏻داوود حشمتی: خبر گریختن متهم پرونده 12 هزار و هشتصد میلیاردی موسسه ثامنالحجج را امروز ایرنا به نقل از مسئولان قوه قضائیه اعلام کرد و به سرعت در میان گروهها و کانالهای خبری بازنشر شد.
📌اما خوب است بدانید هیچ کدام از اینها تاکنون توجه نکرده بودند که هفت جلسه دادگاه متهمان این دادگاه برگزار شده و در تمام این هفت جلسه اعلام شده بود که متهم ردیف سوم از ایران گریخته است.
📌چند روز قبل به بهانه پخش اعترافات مائده و تبدیل شدنش به مساله اصلی همه مردم ایران نوشتم که مردم نسبت به این دادگاه بیتفاوت هستند. نوشتم که برای هیچ کس مهم نبود که جزئیات این دادگاه چیست. پولها چرا از ایران خارج شده است؟ چه کسانی وام گرفتند؟ کدام بیوت و آقازادههای قضایی (به اعتبار گفته آقای توکلی) از این موسسه وام گرفتند و پرداخته نمیکنند؟
📌حالا با وجود خبر امروز ایرنا باید فریاد واحسرتا سرداد که رسانهها نیز تاکنون نفهمیده بودند متهم ردیف سوم این پرونده از ابتدا گریخته بود. با این حال لازم است بدانید تاکنون هفت جلسه از دادگاه در بیخبری و بیتوجهی همه رسانهها برگزار شده است.
📌بعضی سلبریتیها هم از این صندوق وام گرفتند. متهم ردیف اول که نامش را هم هیچ کس جرات نمیکند بر زبان بیاورد با قرار وثیقه بازداشت است. (شما سئوال کنید چقدر وثیقه برای پرونده دوازده هزار میلیاردی لازم است؟)
📌متهم ردیف دوم، همسر متهم ردیف اول و دختر یکی از ائمه جمعه یکی از شهرستانهای استان خراسان رضوی است.
📌اگر صداوسیما و رسانههای آزاد داشتیم باید تمام محتوای جلسات این دادگاه به صورت زنده برای همه مردم پخش میشد تا به بخش مهمی از فسادهای اخیر پی ببریم. اما دریغ و درد که در بیتوجهی ما نسبت به این مسائل و واکنشهای تند و تیز نسبت به موارد دیگر گم میشوند.
📌نکته اینجاست یک طرف برای مردم سوژه سازی میکند و طرف دیگر هم به همان توجه میکند. یک روز حضور زنان در ورزشگاه روز دیگر اعترافات مائده. در سایه این سوژهسازی جلسات دادگاه یکی پس از دیگری در سکوت برگزار میشود و هیچ کس نمیپرسد: پولهای این موسسه چرا به پاکستان رفت و چگونه به نوعی دیگر به ایران بازگشت؟
#امتداد
@emtedadnet
Forwarded from پنشتا Panshtaa
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سال تحصیلی گذشته ۴۶۰هزار دانشآموزان خارجی در مدارس ایران تحصیل کردند که بخش زیادی از آنان کودکان خانوادههای مهاجر بدون مجوز اقامت بودند.
گزارشی در این رابطه:
🔴 گزارشهای ویدیویی صدراه @sadraaah
گزارشی در این رابطه:
🔴 گزارشهای ویدیویی صدراه @sadraaah
اعلامیه زدهاند به دیوار که آسانسور فقط برای استفاده اعضای هیات علمی است و طبیعتا کلی هم هزینه کرده و ورود و خروجش را به سیستم اثر انگشت مجهز کردند که دانشجوها نتوانند استفاده کنند. عکس را ببینید، اینجا یک محیط دانشگاهی است و اینطور یک تبعیض احمقانه را توی چشم نسل جوان فرو میکنند.
این اعلامیه را که دیدم یاد یک تبعیض سخیف مشابه اما رایج و عادی شده افتادم، سالنهای آمفیتئاتر نهادهای دولتی و حکومتی را حتما دیدهاید٬ در خیلی جاها صندلیهای ردیف جلو که مخصوص نشستن رییس و روسا است، بزرگتر، نرمتر و طبیعتا گرانتر هستند و صندلیهای ردیفهای دیگر که جای نشستن افراد عادیاند، معمولی و ارزانقیمت.
این کار اگر در یک سالن خصوصی کنسرت انجام بشود از نظر من نقدی به آن وارد نیست، کسی که پول دارد برای رفاه و لذت بیشتر مایل است روی صندلی راحتتر بنشیند و هزینهاش را هم از جیبش پرداخت میکند. اما در جایی دولتی/حکومتی که با بودجه عمومی سالن تجهیز شده و مسوولش با رای یا بدون رای ما، انتخاب شده و وظیفهاش کار کردن برای عموم است حق ندارد به این شکل تبعیضآمیز بودجه را صرف راحتی خودش بکند.
در خیلی از کشورهای توسعهیافته دنیا مسوولان ردهبالای دولتی مثل وزرا و نمایندگان مجلس و ... با وسایل نقلیه عمومی و قاطی مردم عادی رفت و آمد میکنند، در کشور ما ولی حتی یک رییس اداره در فلان شهرستان کوچک یا عضو ساده شورای شهر که مثلا نماینده مردم در زمینه مسائل شهری است و مسوولیتش هیچ اهمیت و حساسیت امنیتی هم ندارد ماشین و راننده اختصاصی از محل بودجه عمومی دارد.
همین اقدامات معمولی و کماهمیت اما به شدت تبعیضآمیز، بزرگترین و رساترین پیام را به مردم میدهد؛ اینکه مسوولان همه چیزشان با شما فرق میکند حتی جای چند دقیقه نشستنشان در یک مکان عمومی.
https://www.instagram.com/p/BlQOUw-BQLr/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1n4d8hfmkgesy
این اعلامیه را که دیدم یاد یک تبعیض سخیف مشابه اما رایج و عادی شده افتادم، سالنهای آمفیتئاتر نهادهای دولتی و حکومتی را حتما دیدهاید٬ در خیلی جاها صندلیهای ردیف جلو که مخصوص نشستن رییس و روسا است، بزرگتر، نرمتر و طبیعتا گرانتر هستند و صندلیهای ردیفهای دیگر که جای نشستن افراد عادیاند، معمولی و ارزانقیمت.
این کار اگر در یک سالن خصوصی کنسرت انجام بشود از نظر من نقدی به آن وارد نیست، کسی که پول دارد برای رفاه و لذت بیشتر مایل است روی صندلی راحتتر بنشیند و هزینهاش را هم از جیبش پرداخت میکند. اما در جایی دولتی/حکومتی که با بودجه عمومی سالن تجهیز شده و مسوولش با رای یا بدون رای ما، انتخاب شده و وظیفهاش کار کردن برای عموم است حق ندارد به این شکل تبعیضآمیز بودجه را صرف راحتی خودش بکند.
در خیلی از کشورهای توسعهیافته دنیا مسوولان ردهبالای دولتی مثل وزرا و نمایندگان مجلس و ... با وسایل نقلیه عمومی و قاطی مردم عادی رفت و آمد میکنند، در کشور ما ولی حتی یک رییس اداره در فلان شهرستان کوچک یا عضو ساده شورای شهر که مثلا نماینده مردم در زمینه مسائل شهری است و مسوولیتش هیچ اهمیت و حساسیت امنیتی هم ندارد ماشین و راننده اختصاصی از محل بودجه عمومی دارد.
همین اقدامات معمولی و کماهمیت اما به شدت تبعیضآمیز، بزرگترین و رساترین پیام را به مردم میدهد؛ اینکه مسوولان همه چیزشان با شما فرق میکند حتی جای چند دقیقه نشستنشان در یک مکان عمومی.
https://www.instagram.com/p/BlQOUw-BQLr/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1n4d8hfmkgesy
Instagram
SadraMohaqeq صدرا محقق
اعلامیه زدهاند به دیوار که آسانسور فقط برای استفاده اعضای هیات علمی است و طبیعتا کلی هم هزینه کرده و ورود و خروجش را به سیستم اثر انگشت مجهز کردند که دانشجوها نتوانند استفاده کنند. اینحا یک محیط دانشگاهی است و اینطور یک تبعیض احمقانه را توی چشم نسل جوان…
Forwarded from احسان سلطانی (Ehsan Soltani)
📌چرا از راهبرد و کارنامه درخشانمان در سوریه در دیگر حوزهها استفاده نمیکنیم؟
برخلاف بسیاری معتقدم حضور 7 ساله ایران در سوریه درخشانترین بخش کارنامه 40 ساله نظام در سیاست منطقه ای ماست.مدل سوریه را میشود و باید در تمامی ابعاد سیاست داخلی و خارجی تعمیم داد.
ایران در سوریه فقط مقاومت نکرد.مذاکره هم کرد؛با سرسختترین دشمنان خود در سوریه تعامل هم کرد.
ایران در طول حضور 7ساله اش در سوریه توانست کسانی را پای میز مذاکره بیاورد و با آنها به تفاهم و تعامل برسد که وعده 2 هفته ای سقوط سوریه را میدادند.کسانی که بدون کمک و حمایتهایشان شاید حوادث مارس 2011 مسیر دیگری مییافت و هیچگاه سوریه به شکل کنونی در نمیآمد.
ما در سوریه با ترکیه که در آغاز بحران نقش تعین کننده و محوری داشت و شدیدترین حملات را به ایران هدایت میکرد به نقطه اشتراک رسیدیم.در اوج بحرانهای داخلی رقیب منطقهای مان خوب دانستیم کجا بایستیم و در اوج جنگ نیابتی با آنها هیچگاه روابط سیاسی و اقتصادیمان را قطع نکردیم.
در حالی که آنها کماکان به حمایتشان از دشمنان ما ادامه میدادند با آنها بر سر تشکیل نقاط نظارت مشترک به تفاهم رسیدیم و همزمان دست از پیشرویهایمان برنداشتیم.توانستیم با قطر به عنوان یکی از مهمترین حامیان مالی تروریستها در سوریه در حوزه های دیگر به تعامل راهبردی برسیم.
توانستیم از سوریه یک سکوی پرش برای متحد راهبردیمان در لبنان بسازیم؛چنانکه موفقیت در مرزهای شرقی لبنان برایشان پلی شد برای فتح پارلمان آن کشور در زمانی که زیر شدیدترین حملات تبلیغاتی رقبا و دشمنان منطقه ای شان قرار داشتند.
متحدانمان در عراق(حشدالشعبی)که نیرهای ما دوشادوش آنها میجنگند،با کردها-کسانی که با متحد ما در سوریه میجنگند-بر سر تامین امنیت مرزها جایی که امثال حججی را سر بریدند به توافق میرسند و ما از این توافق که به ثبات منطقهمان کمک میکند صرف نظر از رویکرد کردها در سوریه حمایت میکنیم.
در حضور 7ساله مان در سوریه یکدنده و لجباز نبودیم.جایی که نیاز بود هوشمندانه،هم بودیم و هم بهانه دست دشمنان ندادیم.مثل درعا که برغم تلاش اسرائیل و شرکایش در عملیات آزادسازی بودیم اما درمذاکراتی که بر سر نبودنمان شکل گرفت سرسختی و لجاجت نکردیم اما در نهایت اهدافمان را پیش بردیم.
ما با آمریکا و حتی با اسرائیل میتوانیم با مدل سوریه به توافق برسیم و مبتنی بر منافع خود، همزمان با پیشبرد اهدافمان سر میز مذاکره بنشینیم. در سیاست داخلی مانند سوریه رقبا/دشمنانمان را نادیده نگیریم و همزمان با مقاومت، در مذاکره با آنها لجاجت و یکدندگی نکنیم.
برخلاف بسیاری معتقدم حضور 7 ساله ایران در سوریه درخشانترین بخش کارنامه 40 ساله نظام در سیاست منطقه ای ماست.مدل سوریه را میشود و باید در تمامی ابعاد سیاست داخلی و خارجی تعمیم داد.
ایران در سوریه فقط مقاومت نکرد.مذاکره هم کرد؛با سرسختترین دشمنان خود در سوریه تعامل هم کرد.
ایران در طول حضور 7ساله اش در سوریه توانست کسانی را پای میز مذاکره بیاورد و با آنها به تفاهم و تعامل برسد که وعده 2 هفته ای سقوط سوریه را میدادند.کسانی که بدون کمک و حمایتهایشان شاید حوادث مارس 2011 مسیر دیگری مییافت و هیچگاه سوریه به شکل کنونی در نمیآمد.
ما در سوریه با ترکیه که در آغاز بحران نقش تعین کننده و محوری داشت و شدیدترین حملات را به ایران هدایت میکرد به نقطه اشتراک رسیدیم.در اوج بحرانهای داخلی رقیب منطقهای مان خوب دانستیم کجا بایستیم و در اوج جنگ نیابتی با آنها هیچگاه روابط سیاسی و اقتصادیمان را قطع نکردیم.
در حالی که آنها کماکان به حمایتشان از دشمنان ما ادامه میدادند با آنها بر سر تشکیل نقاط نظارت مشترک به تفاهم رسیدیم و همزمان دست از پیشرویهایمان برنداشتیم.توانستیم با قطر به عنوان یکی از مهمترین حامیان مالی تروریستها در سوریه در حوزه های دیگر به تعامل راهبردی برسیم.
توانستیم از سوریه یک سکوی پرش برای متحد راهبردیمان در لبنان بسازیم؛چنانکه موفقیت در مرزهای شرقی لبنان برایشان پلی شد برای فتح پارلمان آن کشور در زمانی که زیر شدیدترین حملات تبلیغاتی رقبا و دشمنان منطقه ای شان قرار داشتند.
متحدانمان در عراق(حشدالشعبی)که نیرهای ما دوشادوش آنها میجنگند،با کردها-کسانی که با متحد ما در سوریه میجنگند-بر سر تامین امنیت مرزها جایی که امثال حججی را سر بریدند به توافق میرسند و ما از این توافق که به ثبات منطقهمان کمک میکند صرف نظر از رویکرد کردها در سوریه حمایت میکنیم.
در حضور 7ساله مان در سوریه یکدنده و لجباز نبودیم.جایی که نیاز بود هوشمندانه،هم بودیم و هم بهانه دست دشمنان ندادیم.مثل درعا که برغم تلاش اسرائیل و شرکایش در عملیات آزادسازی بودیم اما درمذاکراتی که بر سر نبودنمان شکل گرفت سرسختی و لجاجت نکردیم اما در نهایت اهدافمان را پیش بردیم.
ما با آمریکا و حتی با اسرائیل میتوانیم با مدل سوریه به توافق برسیم و مبتنی بر منافع خود، همزمان با پیشبرد اهدافمان سر میز مذاکره بنشینیم. در سیاست داخلی مانند سوریه رقبا/دشمنانمان را نادیده نگیریم و همزمان با مقاومت، در مذاکره با آنها لجاجت و یکدندگی نکنیم.
علی نورانی خبرنگار ایرانی ساکن ژاپن که اخیرا به این کشور رفته و آنجا زندگی و کار میکند در این کانال 👇 از تجربهها و دیدگاههای خود درباره ژاپن مینویسد:
Forwarded from کانال علی نورانی
💹 به مطالب نقل شده درباره ژاپن و مطالبی که برایم درباره این کشور میفرستند خیلی دقت میکنم. همه آنها طعم غلیظی از حسرت و خودتحقیری ملی در برابر ژاپنیها دارند.
این که ما خودمان را با ژاپن مقایسه کنیم قیاس غلطیست. پیشرفت ژاپن سابقه ای هفتاد ساله دارد، یعنی از بعد از جنگ جهانی دوم. این که فکر کنیم کشور ما، که در این هفتاد سال در بسیاری جهت ها بیشتر پسرفت داشته، ناگهان باید با ژاپن مقایسه شود و باید از خودمان و دولت عصبانی باشیم جز احساس یاس، خستگی و کرختی سودی ندارد.
اگر اینجا زندگی کنید متوجه میشوید که اولا ژاپن بهیچ وجه جامعه آرمانی نیست و ثانیا اینکه میگویند ژاپنی ها برای عذرخواهی از چند دقیقه تاخیر قطار نشست خبری برگزار میکنند (بر فرض که صحیح باشد، که قطار من بارها در توکیو تاخیر زیاد داشته و کسی عذرخواهی نکرده) اصلا ربطی به شرایط کشور ما ندارد.
ما اول باید:
- زیرساخت ها
- سیستم مدیریت
- نیروی انسانی
- فرهنگ سختکوشی
- سیستم یادگیری و اصلاح خطا، ...
شبیه ژاپن بسازیم، آنوقت از مسئولین توقع داشته باشیم برای تاخیر هواپیما و قطع برق عذرخواهی کنند. در شرایط امروزی اگر تمام مسولین کشور ۲۴ ساعته هم در حال عذرخواهی باشند باز هم فایدهای نخواهد داشت چون خطا در سیستم معیوب همیشگی و قابل انتظار است و اصلا عذرخواهی ندارد. به ژاپن باید به عنوان یک الگو نگاه کرد؛ الگوی کار ریشهای و حرفهای، نه آنکه نتایج هفت دهه تلاش و زحمت تاریخی آنها را ببینیم و دائم بهم نشان بدهیم و بگوییم وای بر ما.
تصور نکنیم این که هر چهار سال یکبار مچبند بنفش و سبز ببندیم و در انتخابات شرکت کنیم شاخ غول را شکستهایم و محق هستیم چهار سال شکایت کنیم که چرا ایران تبدیل به ژاپن نشد. بپذیریم مسئولین و مدیران بالادست ما هم از مریخ نیامدهاند از خود ما و شبیه اکثر ما هستند.
بیاید سرمان را از برف دربیاوریم و سعی کنیم عادت و لذت خودزنی و تحقیر خود را ترک کنیم! باور کنیم اگر قرار است رقیبی داشته باشیم همان همسایگان خودمان هستند که یک دنیا اشتراکات فرهنگی و زبانی با آنها داریم اما اصلا آدم حسابشان نمیکنیم. ژاپن رقیب ما نیست، آن را بر سر خودمان چماق و سرکوفت نکنیم.
✳️ در این کانال از زندگی در توکیو مینویسم:
@alirecommends
این که ما خودمان را با ژاپن مقایسه کنیم قیاس غلطیست. پیشرفت ژاپن سابقه ای هفتاد ساله دارد، یعنی از بعد از جنگ جهانی دوم. این که فکر کنیم کشور ما، که در این هفتاد سال در بسیاری جهت ها بیشتر پسرفت داشته، ناگهان باید با ژاپن مقایسه شود و باید از خودمان و دولت عصبانی باشیم جز احساس یاس، خستگی و کرختی سودی ندارد.
اگر اینجا زندگی کنید متوجه میشوید که اولا ژاپن بهیچ وجه جامعه آرمانی نیست و ثانیا اینکه میگویند ژاپنی ها برای عذرخواهی از چند دقیقه تاخیر قطار نشست خبری برگزار میکنند (بر فرض که صحیح باشد، که قطار من بارها در توکیو تاخیر زیاد داشته و کسی عذرخواهی نکرده) اصلا ربطی به شرایط کشور ما ندارد.
ما اول باید:
- زیرساخت ها
- سیستم مدیریت
- نیروی انسانی
- فرهنگ سختکوشی
- سیستم یادگیری و اصلاح خطا، ...
شبیه ژاپن بسازیم، آنوقت از مسئولین توقع داشته باشیم برای تاخیر هواپیما و قطع برق عذرخواهی کنند. در شرایط امروزی اگر تمام مسولین کشور ۲۴ ساعته هم در حال عذرخواهی باشند باز هم فایدهای نخواهد داشت چون خطا در سیستم معیوب همیشگی و قابل انتظار است و اصلا عذرخواهی ندارد. به ژاپن باید به عنوان یک الگو نگاه کرد؛ الگوی کار ریشهای و حرفهای، نه آنکه نتایج هفت دهه تلاش و زحمت تاریخی آنها را ببینیم و دائم بهم نشان بدهیم و بگوییم وای بر ما.
تصور نکنیم این که هر چهار سال یکبار مچبند بنفش و سبز ببندیم و در انتخابات شرکت کنیم شاخ غول را شکستهایم و محق هستیم چهار سال شکایت کنیم که چرا ایران تبدیل به ژاپن نشد. بپذیریم مسئولین و مدیران بالادست ما هم از مریخ نیامدهاند از خود ما و شبیه اکثر ما هستند.
بیاید سرمان را از برف دربیاوریم و سعی کنیم عادت و لذت خودزنی و تحقیر خود را ترک کنیم! باور کنیم اگر قرار است رقیبی داشته باشیم همان همسایگان خودمان هستند که یک دنیا اشتراکات فرهنگی و زبانی با آنها داریم اما اصلا آدم حسابشان نمیکنیم. ژاپن رقیب ما نیست، آن را بر سر خودمان چماق و سرکوفت نکنیم.
✳️ در این کانال از زندگی در توکیو مینویسم:
@alirecommends
Forwarded from جامعه نو
#یادداشت_مهمان
🔺آینده ایران چه خواهد شد؟
فرار از تله با 10 ظرفیت استراتژیک
🖌صادق الحسینی
▫️نگرانی های عمیقی از آینده کشور در جامعه در حال سربرآوردن است. در یک نظرسنجی معتبر در تهران 79 درصد پرسش شوندگان گفته اند که وضعیت کشور از این بدتر خواهد شد. اصل وجود نگرانی ها درست است. کشور شرایط خوبی ندارد. خصوصا که منابع کشور نسبت به چند دهه گذشته کاهش بسیاری داشته است. در دهه های گذشته، با وجود منابع سرشار عملا هیچ مساله ای را حل نکرده ایم و با انباشتگی و درهم تنیدگی بحران ها روبرو هستیم. از دیگر سو، دیوانگان در دنیا و منطقه دست بالا را دارند و بی مهار می تازند. بنابراین با بحران های داخلی و خارجی متفاوتی مواجهیم که بکلی با آنچه تابحال تجربه کرده ایم متفاوت است.
اما آنچه در این یادداشت می خواهم به آن بپردازم نیمه پر لیوان است. نگاه کردن به ظرفیت هایی است که بر بستر آنها می توان راه حل ساخت و از پتانسیل هایی می خواهم بگویم که ایران هنوز می تواند با کمک آنها به زمین نیفتد. در این فضای بدبینی و بدحالی می خواهم امید بدهم اما نه امید واهی. و البته ایران نشان داده است که در مواقع بحرانی از پتانسیل هایش بخوبی استفاده می کند (و البته فقط در مواقع بحرانی این کار را می کند!)
1️⃣ نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی در ایران بسیار پایین تر از استاندارد جهانی است. طبق آمار IMF نسبت بدهی خالص دولت به تولید ناخالص داخلی 29 درصد است. نکته مهم این است که بدهی خارجی نداریم و این حجم پایین از بدهی هم داخلی است که عملا سقفی به لحاظ ثبات مالی برای آن وجود ندارد. این ویژگی منحصربفرد می تواند به مهمترین ابزار برای ساختن یک راه حل برای برون رفت تبدیل شود. راه حلی که با انتشار اوراق دولتی هم به رونق اقتصاد کمک خواهد کرد، هم با عملیات بازار باز به مدیریت نرخ بهره کمک کرده و هم مشکل نظام بانکی را می تواند تخفیف می دهد.
2️⃣پنجره جمعیتی ایران تا سال 1420 باز است. این امکان کم نظیر می تواند به پتانسیلی عظیم برای رشد کشور بدل شود.
3️⃣مرزهای طبیعی و امتزاج قومی بالا از ویژگی های استراتژیک ایران است. همانطور که کاپلان در کتاب انتقام جغرافیا می گوید، ایران تنها کشور خاورمیانه است که مرزهای طبیعی و امتزاج بالای قومی دارد. این دو عامل سبب می شود در شرایط پرآشوب فعلی، خطر بزرگی تمامیت ارضی کشور را تهدید نکند.
4️⃣ایران برای چین بمنظور دسترسی به مدیترانه و اروپا اهمیت استراتژیک دارد. هرچند در طرح جاده ابریشم جدید راه های جدیدی هم پیش بینی شده که از بالای خزر می گذرد اما تنها راه اقتصادی راه ایران است. لذا بازنده بزرگ در ایجاد بحران داخلی در ایران، کشور چین است. چین در صورت ایجاد یا امکان ایجاد بحران یا ناآرامی در ایران همکاری های بسیار بیشتری خواهد کرد. به عبارت دیگر، کمک به ایران در صورت تشدید تحریم ها یک اجبار استراتژیک برای چین است. ایران باید به خوبی و به موقع با این کارت بازی کند.
5️⃣ترامپ می توانست بسیار هوشمندانه تر عمل کند. او می توانست با اعمال تحریم های کاتسا و بدون نقض برجام عملا ایران را فلج کند. اما او راهی را انتخاب کرد که پرستیژ بین المللی اروپا و شرق را نادیده می گرفت. لذا این شکاف فرصتی است که می تواند قدرت چانه زنی خوبی به ما برای گرفتن امتیازات مشخص اقتصادی بدهد.
6️⃣ایران تنها کشور منطقه است که امتیازاتی مشخص در سوریه، یمن، لبنان، عراق و افغانستان دارد.
7️⃣نظام سیاسی ایران آلترناتیو ندارد. لذا تصور درهم پیچیدگی ساختارها و از بین رفتن قدرت مرکزی تصوری خام اندیشانه است. این شرایط دست سیاستگذار را بازتر می کند و امکان سیاستگذاری های اصلاحی را در بحران کنونی به نظام تدبیر می دهد.
8️⃣وجود ساختارهای حمایتی نسبتا کارآمد که به سرعت قابل بهره برداری هستند از دیگر بسترهای مهم برای ساختن راه حل است. یارانه نقدی و وجود ساختار سبد کالا بصورت مدرن می تواند به عنوان یک چتر امنیت غذایی با کمترین فساد سیستمی در کل کشور پهن شود.
9️⃣دارایی های عظیم دولت ایران که حدود 18 هزار هزار میلیارد تومان تخمین زده می شود اهرمی است که برخی راه حل ها می تواند با اتکا به آن تعبیه و اجرا شود. دولت ها در همه کشورها این امکان را ندارند.
🔟ارتباط مویرگی با کشورهای همجوار همچون عراق و افغانستان و وجود مهاجران فراوان امکان خوبی برای کم اثر کردن برخی از انواع تحریم ها خواهد داد که خود مبنای برخی دیگر از سیاست ها می تواند باشد.
🔴ایران در بدترین شرایط هم امکان ها و ظرفیت های بزرگی دارد. قدر این کشور را بدانیم و در این گرگ و میش بین المللی و ضعف های داخلی به فکر ایران باشیم. اتحاد همه گروه های سیاسی، قومی و اقتصادی برای استفاده از این ظرفیت ها ضروری است.
🆔 @jameeno
🔺آینده ایران چه خواهد شد؟
فرار از تله با 10 ظرفیت استراتژیک
🖌صادق الحسینی
▫️نگرانی های عمیقی از آینده کشور در جامعه در حال سربرآوردن است. در یک نظرسنجی معتبر در تهران 79 درصد پرسش شوندگان گفته اند که وضعیت کشور از این بدتر خواهد شد. اصل وجود نگرانی ها درست است. کشور شرایط خوبی ندارد. خصوصا که منابع کشور نسبت به چند دهه گذشته کاهش بسیاری داشته است. در دهه های گذشته، با وجود منابع سرشار عملا هیچ مساله ای را حل نکرده ایم و با انباشتگی و درهم تنیدگی بحران ها روبرو هستیم. از دیگر سو، دیوانگان در دنیا و منطقه دست بالا را دارند و بی مهار می تازند. بنابراین با بحران های داخلی و خارجی متفاوتی مواجهیم که بکلی با آنچه تابحال تجربه کرده ایم متفاوت است.
اما آنچه در این یادداشت می خواهم به آن بپردازم نیمه پر لیوان است. نگاه کردن به ظرفیت هایی است که بر بستر آنها می توان راه حل ساخت و از پتانسیل هایی می خواهم بگویم که ایران هنوز می تواند با کمک آنها به زمین نیفتد. در این فضای بدبینی و بدحالی می خواهم امید بدهم اما نه امید واهی. و البته ایران نشان داده است که در مواقع بحرانی از پتانسیل هایش بخوبی استفاده می کند (و البته فقط در مواقع بحرانی این کار را می کند!)
1️⃣ نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی در ایران بسیار پایین تر از استاندارد جهانی است. طبق آمار IMF نسبت بدهی خالص دولت به تولید ناخالص داخلی 29 درصد است. نکته مهم این است که بدهی خارجی نداریم و این حجم پایین از بدهی هم داخلی است که عملا سقفی به لحاظ ثبات مالی برای آن وجود ندارد. این ویژگی منحصربفرد می تواند به مهمترین ابزار برای ساختن یک راه حل برای برون رفت تبدیل شود. راه حلی که با انتشار اوراق دولتی هم به رونق اقتصاد کمک خواهد کرد، هم با عملیات بازار باز به مدیریت نرخ بهره کمک کرده و هم مشکل نظام بانکی را می تواند تخفیف می دهد.
2️⃣پنجره جمعیتی ایران تا سال 1420 باز است. این امکان کم نظیر می تواند به پتانسیلی عظیم برای رشد کشور بدل شود.
3️⃣مرزهای طبیعی و امتزاج قومی بالا از ویژگی های استراتژیک ایران است. همانطور که کاپلان در کتاب انتقام جغرافیا می گوید، ایران تنها کشور خاورمیانه است که مرزهای طبیعی و امتزاج بالای قومی دارد. این دو عامل سبب می شود در شرایط پرآشوب فعلی، خطر بزرگی تمامیت ارضی کشور را تهدید نکند.
4️⃣ایران برای چین بمنظور دسترسی به مدیترانه و اروپا اهمیت استراتژیک دارد. هرچند در طرح جاده ابریشم جدید راه های جدیدی هم پیش بینی شده که از بالای خزر می گذرد اما تنها راه اقتصادی راه ایران است. لذا بازنده بزرگ در ایجاد بحران داخلی در ایران، کشور چین است. چین در صورت ایجاد یا امکان ایجاد بحران یا ناآرامی در ایران همکاری های بسیار بیشتری خواهد کرد. به عبارت دیگر، کمک به ایران در صورت تشدید تحریم ها یک اجبار استراتژیک برای چین است. ایران باید به خوبی و به موقع با این کارت بازی کند.
5️⃣ترامپ می توانست بسیار هوشمندانه تر عمل کند. او می توانست با اعمال تحریم های کاتسا و بدون نقض برجام عملا ایران را فلج کند. اما او راهی را انتخاب کرد که پرستیژ بین المللی اروپا و شرق را نادیده می گرفت. لذا این شکاف فرصتی است که می تواند قدرت چانه زنی خوبی به ما برای گرفتن امتیازات مشخص اقتصادی بدهد.
6️⃣ایران تنها کشور منطقه است که امتیازاتی مشخص در سوریه، یمن، لبنان، عراق و افغانستان دارد.
7️⃣نظام سیاسی ایران آلترناتیو ندارد. لذا تصور درهم پیچیدگی ساختارها و از بین رفتن قدرت مرکزی تصوری خام اندیشانه است. این شرایط دست سیاستگذار را بازتر می کند و امکان سیاستگذاری های اصلاحی را در بحران کنونی به نظام تدبیر می دهد.
8️⃣وجود ساختارهای حمایتی نسبتا کارآمد که به سرعت قابل بهره برداری هستند از دیگر بسترهای مهم برای ساختن راه حل است. یارانه نقدی و وجود ساختار سبد کالا بصورت مدرن می تواند به عنوان یک چتر امنیت غذایی با کمترین فساد سیستمی در کل کشور پهن شود.
9️⃣دارایی های عظیم دولت ایران که حدود 18 هزار هزار میلیارد تومان تخمین زده می شود اهرمی است که برخی راه حل ها می تواند با اتکا به آن تعبیه و اجرا شود. دولت ها در همه کشورها این امکان را ندارند.
🔟ارتباط مویرگی با کشورهای همجوار همچون عراق و افغانستان و وجود مهاجران فراوان امکان خوبی برای کم اثر کردن برخی از انواع تحریم ها خواهد داد که خود مبنای برخی دیگر از سیاست ها می تواند باشد.
🔴ایران در بدترین شرایط هم امکان ها و ظرفیت های بزرگی دارد. قدر این کشور را بدانیم و در این گرگ و میش بین المللی و ضعف های داخلی به فکر ایران باشیم. اتحاد همه گروه های سیاسی، قومی و اقتصادی برای استفاده از این ظرفیت ها ضروری است.
🆔 @jameeno