Telegram Web Link
نازلی کاموری:
«مهران مصطفوی پژوهشی عالی در مورد برنامه هسته‌ای ایران و تخریب‌های اسرائیل پیش از انقلاب ۱۳۵۷ انجام داده که نشون می‌ده دعوای ژئوسیاسی ایران-اسرائیل محدود به ج. ا نمی‌شه و در زمان پهلوی خیلی بوده. مصطفوی خودش از منتقدان جدی برنامه هسته‌ای ج.ا است و این خاستگاه حمایت از ج.ا نیست.
بیشتر از این منظر این را نوشتم که عزیزان برانداز که مقاله زاهدی در نیویورک تایمز را درک نمی‌کنند باید بدانند که آدم هایی مانند زاهدی در زمان پهلوی دوم بحران جدی مبارزه با تبلیغات اسرائیل علیه ایران را داشتند. اینها جنگ منطقه‌ای بود برای اینکه کی ژاندارم منطقه بشه و منافع ژئوسیاسی.»

https://twitter.com/inazkam/status/1002668168039432192
Forwarded from نور سیاه
بی‌بی‌سی فارسی و بحث «غلبه» زبان فارسی

برنامه "پرگار " بی‌بی‌سی فارسی بحثی داشت با موضوع: «زبان فارسی چطور در ایران غلبه یافت؟» برخی از دوستان پیغام گذاشتند که چیزی درباره محتوای ضد ایرانی این برنامه بنویسم. دوستی نوشت تو معلم زبان فارسی هستی و «نان زبان فارسی را می‌خوری، چرا سکوت کردی؟» پاسخ من این بود که اولاً این حرفها تازه نیست و دانشمندان به آنها پاسخ داده‌اند. دیگر اینکه آن‌قدر متخصص و زبان‌شناس کاربلد و دانشمند هست که نوبت به امثال من نرسد.

همچنین راستش را بخواهید اساساً اعتقاد ندارم که این یک برنامه علمی بوده‌باشد. یک برنامه سیاسی بود که هدف سیاسی مشخصی را دنبال‌می‌گرفت. هدفش هم تخریب انسجام و وحدت ملی و آسیب زدن به تمامیت ارضی ایران بود. تیغ‌هایی را برای روز مبادا تیز می‌کرد. به نظر من آن دانشمندی که می‌فرمود زبان فارسی با زور «غلبه» یافته است و با شوق از بی‌بی‌سی فارسی حقگزاری می کرد که لغت «غلبه» را به درستی به کار برده تا وجه غالب و مغلوبی و زور را برساند، از حقایق تاریخی و مسلّمات علمی بی‌خبر نبود. دانسته علم و حقیقت را زیرپا می گذاشت.
آیا آن دانشمند مهمان بی‌بی‌سی فارسی این‌قدر نمی‌دانست اگر زور بود کدام زور سلطان محمود غزنوی را مجبور کرده بود تا در دربارش آن چنان به شعر فارسی بها بدهد و آن‌قدر شاعران را حمایت کند که بشود نمونه آرمانی حمایت از شعر فارسی و شاعران در تاریخ ادبیات ایران. که شاعران صاحب قبول دربارش بشوند رشک خاقانی و انوری که شاعر مثل عنصری فراوان هست اما ممدوحی مثل محمود کجاست؟ کدام شمشیر محمود را ناچار کرده بود؟ خلیفه عباسی؟! امرای سامانی؟ سلاطین هند؟!
آیا آن دانشمند مهمان بی‌بی‌سی فارسی این‌قدر نمی‌دانست اگر زور بود کدام زور ملکشاه و سنجر سلجوقی را وادار کرده بود که شعر فارسی را خریدار باشند و حامی ادبیات فارسی شوند؟ سلجوقیان از ترس کدام شمشیر در دربارشان شاهنامه‌خوان داشتند و بر فرزندان‌شان نام‌های شاهنامه‌ای می‌نهادند. تا به آنجا که سراینده "علی نامه" را به این وهم بیندازد که حمایت از شاهنامه برای برجسته کردن رستم است و به محاق بردن امیرمؤمنان علی.
چرا محمود غزنوی و ملکشاه و سنجر مثل یعقوب لیث، یک‌بار به شاعر دربار خود نگفتند به زبان ما سخن بگو. یک قصیده ترکی بگو. از که می‌ترسیدند؟ شمشیر که بر گرده‌شان بود؟ ناصرالدین‌شاه از که می‌ترسید که چندهزار صفحه خاطرات به زبان فارسی نوشته و با زنان ایرانی و فرنگی به زبان فارسی مغازله کرده است؟
در عهد ایلخانان، زین قدسی به چهار زبان فارسی و عربی و ترکی و مغولی در مدح پادشاه مغول شعر سرود. در همان عصر پوربهاء جامی چند شعرش را لبریز از لغات و اصطلاحات مغولی کرده بود. چرا ؟ لابد این کار در آن زمان نزد آن حکومت بی‌خریدارنبود. پس چرا غزنویان و سلجوقیان و خوارزم‌شاهیان و دیگران و دیگران خریدار این‌نوع شعرها نبودند؟ نکند از چکمه رضاشاه می‌ترسیدند؟

نه... آن آقای دانشمند و صحنه‌پردازان بی‌بی‌سی فارسی این‌ها را خوب می‌دانند اما می‌گویند و بازمی‌گویند و باز... سخن ایشان علمی نیست که پاسخش مقاله علمی باشد. سخن ایشان سیاسی است و باید پاسخ مناسب به آن داده شود.

پاسخ مناسب هم این است که ما مردم ایران با هم مهربان‌تر باشیم. اختلاف‌هایمان را به رسمیت بشناسیم. یکدیگر را تحمل کنیم. به هم احترام بگذاریم. اصلاً به جای یادداشت نوشتن و درفضای مجازی با بدخواهان ایران مجادله کردن، بیاییم با همکار و همدرس و همسایه‌ی سنی و شیعه و مسیحی و زرتشتی و و کلیمی و لائیک خود – به حکم اینکه انسان است و ایرانی است – لبخند بزنیم و مهربان‌تر و دردآشناتر باشیم. از هرگونه اهانت و تحقیر قومیتی پرهیز کنیم. سخن نژادپرستانه نگوییم. زبان فارسی و نیز موسیقی و صنایع‌دستی و آداب و رسوم اقوام ایرانی را بیشتر قدربدانیم. به چشم دیدیم که این موج انسان‌دوستانه ملی که برای کمک به هموطنان زلزله زده کرد برخاست، چقدر دل‌ها را به هم نزدیک کرد. بی‌شعار و بی‌جدل عملاً وحدت ملی را تحکیم کرد.

نفع حکومت هم در تقویت انسجام ملی است. بهترین راه تقویت انسجام ملی، بسط رفاه و رفع تبعیض است. یک شغل که در کردستان ایجاد شود، بیشتر از هزار مقاله، وحدت و امنیت ملی را تقویت می‌کند. پاسخ یاوه‌گویان، ترمیم و بهبود وضع محیط زیست خوزستان است . احیاء دریاچه ارومیه است. حضور بیشتر اقلیتهای دینی و مذهبی در سطوح مختلف مدیریت کشور است. همین روزها رسماً اعلام شد که تغذیه در بلوچستان مناسب نیست و مردم در مضیقه شدید هستند. گرسنگی در هرجای ایران ویرانگر و موجب شرمساری است و درسیستان بیشتر.

استاد بدیع‌الزمان فروزانفر می‌گفت معنای وطن‌دوستی واقعی این است که وطن را به حدی از آبادی و آزادی و رفاه برسانیم که شایسته عشق ورزیدن باشد. راه این است...
https://www.tg-me.com/n00re30yah
Forwarded from ایران ما
مسیح علینژاد و نژادپرستی چپ غربی

✍🏻 احسان منصوری

🔹روزنامه گاردین رپورتاژ آگهی عجیبی در تمجید از کتاب مسیح علینژاد منتشر کرده، مملو از دروغ‌های شاخدار. علینژاد خود را زندانی سیاسی نامیده و مدعی شده از ۷ سالگی علیه حجاب اجباری مبارزه کرده. او می‌گوید در ایران پس از انقلاب ریش گذاشتن و پوشیدن چادر مشکی اجباری بوده است.

🔸گاردین روزنامه چپ و لیبرال اروپایی ست. اما از جذبه برتری تمدنی (و در واقع برتری نژادی) که از قصه علینژاد احساس می‌کند نمی‌تواند بگذرد. گیرم که مانند فاکس نیوز مدافع حمله نظامی به ایران نباشد. اما درجایگاه روزنامه چپگرای جهان متمدن، از مبارزه دخترکِ روستاییِ غربی شده ذوق زده می‌شود.
علینژاد راه رشد در رسانه غربی را خوب می‌شناسد و خودش را به عنوان محصول به رسانه می‌فروشد: تصویر یک قربانی که حالا نماینده قربانی‌های دیگر شده.

🔹پیشتر نوینسدگانی مانند اسد‌ بیگ نقدهای درخشانی درباره برکشیدن ملاله یوسف‌زی در غرب نوشته بودند که عینا درباره علینژاد قابل انطباق است. دختر روستایی که در خانواده‌ای مذهبی و جغرافیایی بدوی به دنیا آمده و تحت سلطه حاکمان متحجر محبوس بوده. حالا پایش به غرب، این تنها جزیره تمدن، رسیده و موهایش را در باد رها کرده. او می‌خواهد باقی دختران روستا را از دست مردانی وحشی نجات دهد تا آن‌ها هم باد را در موهایشان احساس کنند.

🔸شوهای علینژاد همان چیزی ست که غرب برای ارضای نژادپرستی و مشروع سازی مداخلاتش در شرق نیاز دارد؛ آنها باید به شرق بیایند تا زنان مظلوم این سرزمین‌ها را از دست مردان عقب مانده‌شان و حکومت‌های متحجرشان نجات دهند. درست در این لحظه ست که حجاب تبدیل به اسلحه می‌شود. اسلحه‌ای تبلیغاتی.
علینژاد در کتابش می‌گوید “من موهای زیادی داشتم، صدای بلندی داشتم، من برای آنها زیادی زن بودم” و در ادامه زنان ایران را "گروگان" می‌نامد. این همان تکنیک استفاده از جاذبه زنانه در آگهی‌های بازرگانی ست. آگهی بازرگانی که پیروزمندانه و مفتخرانه می‌گوید ما با فشار بر ایران داریم این زنان گروگان را آزاد می‌کنیم.

🔹علینژاد از سوئد تا بلژیک و از انگلستان تا آمریکا در سفر است و سیاستمداران را با این اسلحه تحت فشار می‌گذارد تا به ایران نروند و با ایران مراوده نکنند. چرا که زنان بسیاری منتظر کمک غربی‌های متمدن برای از سر برداشتن حجاب اند. و برداشتن حجاب همانا و سعادت زن ایرانی همان.
آنچه که رسانه غربی بازگو نمی‌کند، صدها هزار زن ایرانی‌اند که در اثر تحریم‌ها و فشارهای خارجی، در تغذیه، بهداشت، تحصیل و همه شاخص‌های زندگی‌شان آسیب دیده‌اند. غرب در حالی به حمایت خود از کمپین علینژاد می‌بالد که ۴۰ میلیون زن ایرانی را تحریم تمام عیار اقتصادی کرده بود.

🔸موهای رها شده در بادِ علینژاد، تصویر آن زن بیمار که دسترسی به دارو ندارد، یا آن دختر تحصیل‌کرده که شغلش در اثر تحریم از بین رفته را محو می‌کند. آن زنی سوژه رسانه غربی باید بشود که تایید کننده برتری تمدنی و اخلاقی آنها باشد. تصویری که به فشار و حتی جنگ علیه ایران مشروعیت بدهد.
این الگوی کلاسیک استعماری ست. اروپایی‌ها وقتی آمریکای جنوبی، هند یا آفریقا را غارت می‌کردند، خود را مشغول «متمدن کردن» جوامع بدوی می‌دانستند. حالا هم از فاکس نیوز تا گاردین، رابطه غرب با شرق را به مثابه رابطه «متمدن» و «بربر» نمایش می‌دهند. نه آنچنان که باید مانند «متجاوز» و «قربانی».

🔹علینژاد یک پروژه است. با حمایت و پول مستقیم رسانه دولت ترامپ (صدای آمریکا)، لابی سلطنت‌طلب‌ها (من‌وتو) و لابی اسرائیل (یو ان واچ). وقتی ترامپ نمی‌تواند کشورهایی مانند سوئد و بلژیک را وادار به قطع رابطه با ایران بکند، علینژاد به آن کشور‌ها می‌رود و اسلحه حجاب را بر پیشانی سیاستمدارانشان می‌گذارد.
در پارلمان سوئد سیاستمداران این کشور را مواخذه می‌کند که وقتی در ایران حجاب داشتید به زن ایرانی پشت کردید.
اینگونه علینژاد تلاش می‌کند معدود ارتباطات اقتصادی ایران را تحت الشعاع حجاب قراردهد. درست مانند لابی «اتحاد علیه ایران هسته‌ای» که تمام شرکت‌های غربی برای معامله با ایران تحت فشار می‌گذارد.

🔸موسسه «یو ان واچ» (لابی اسرائیل در شورای حقوق بشر) و عده‌ای از سیاستمداران ضد اسلامی مبلغان و حامیان او هستند.
حاصل کار علینژاد روشن است. غرب هیچ کمکی به بهبود وضع حجاب نخواهد کرد اما با قطع رابطه، اعمال تحریم و فشار همه جانبه به زندگی ۴۰ میلیون زن ایرانی آسیب خواهد زد.
این آسیب نه تنها شاخص‌های زندگی زنان ایرانی را شدیدا کاهش می‌دهد بلکه تلاش ۴۰ ساله آنها برای رفع حجاب اجباری را مختل می‌کند.
هرقدر که حجاب به مثابه اسلحه‌ای علیه امنیت ایران به کار رود، مقاومت حکومت و شدت عملش در برابر جنبش مبارزه با حجاب اجباری نیز افزایش خواهد یافت.

به ایران ما بپیوندید @iranmaa

https://ibb.co/nkNzNo
🔻نامه پدر آتنا اصلانی به خانواده بهاره، دختر بچه ای آزاردیده در خمینی شهر

بهنام اصلانی پدر آتنا دختر پارس آبادی که چندی پیش به وی تجاوز شده بود وقاتلش به دار مجازات آویخته شد، نامه ای خطاب به خانوداه بهاره دختر بچه ای که مورد تجاوز در خمینی شهر قرار گرفته بود، نوشت.

به نام یکتای بی همتا

در چند روز گذشته بود که خبر ناراحت کننده تجاوز به دختر عزیزتان بهاره را شنیدم.

پدر و مادر بهاره، خواهر و برادر عزیزم من این درد بی پایان را چشیده ام و به این آگاه هستم که اکنون شما در چه وضعیتی هستید.

خدا را گواه می گیرم که به همان اندازه که برای وداع تلخ دخترم، آتنا تحت تاثیر قرار گرفتم، ماجرای پیش آمده برای بهاره نیز مرا متاثر کرد.

می خواهم بدانید ملت شریف ایران همانقدر که بخاطر آتنای من تلخی و درد چشیدند برای بهاره شما نیز ناراحتند، اما در این میان تفاوت مهمی وجود دارد، آتنا میان خاک آرام گرفت و نبود تا نظاره گر سرانجام قاتل شیطان صفتش باشد اما خوشبختانه بهاره شما زنده است و شانس این را دارد تا فرجام آن فرد کثیف را ببیند، بنابراین امیدوارم تا این آرزو به دل شما و او نماند.

و جمله آخر اینکه من، به عنوان پدر آتنای ایران، به شما می گویم که در کنار شما ملتی ایستاده است که نگاهشان جدای از مرزها، نژادها و فرهنگ ها است، شما در ایران تنها نیستید.

برادرتان، بهنام اصلانی
منبع: رکنا

@irannewspaper
Forwarded from ایران ما
🔴 ای براندازان و پشیمانان من از شما نمی‌ترسم!

خشایار دیهیمی (برگرفته از صفحه فیسبوک نویسنده)

🔸 نگرانم و ضروری است از این نگرانی‌ام بنویسم. جو ارعابی که براندازان و پشیمانان به راه انداخته‌اند به هیچ روی دست کمی از ارعاب پلیسی و امنیتی حکومتیان ندارد.

🔹 اگر تسلیم این جو ارعاب شویم هرگز نخواهیم توانست در برابر آن ارعاب دیگر بایستیم. اینان یا فراموشکارند یا فراتر از نوک دماغشان را نمی‌بینند یا جز به خوشان نمی‌اندیشند و بدتر هم آنکه سنگ ملت را به دروغ به سینه می‌زنند.

🔸 اینان یا دوران نکبت احمدی‌نژادی را ندیده‌اند یا به همین زودی آن را به دست فراموشی سپرده‌اند. ای پشیمانان و ای انقلابیون! من هر روز کیهان حسین شریعتمداری را می‌خوانم تا یادم نرود چه فاصله‌ی اندکی با فاجعه‌ی تمام عیار داریم تا یادم بیاید که اگر رئیسی الان رئیس حکومت بود چه حال و روزی داشتیم. من از شما نمی‌ترسم. از تهمت‌هایتان، از کوته‌بینی‌تان نمی‌ترسم. برای من هر روز زندگی این مردم و آینده‌شان مهم است.

🔹 این آینده از نظر من از مسیر امروزهایمان می‌گذرد. از مسیر روزنه‌های کوچکی که با اصلاحات و تحولات کوچک و ایستادگی‌های راستین باز می‌شود تا به اصلاحات اساسی‌تر برسیم. من چشمم بر مصایب موجود بسته نیست اما فایق آمدن بر این مصایب را هم جز از طریق باز شدن تدریجی راه تنفس و آگاهی بیشتر همین مردم میسر نمی‌دانم.

🔸 من هیچ روزی از روزهای گذشته‌مان را فراموش نمی‌کنم. زمانی که به روحانی رای دادم در خواب و خیال نبودم و الان هم رویا نمی‌بافم. جبونانه نمی‌توان زیست و جبونی تن دادن به ارعاب است‌، چه ارعاب حکومت باشد چه ارعاب انقلابیون. چهل سال از عمرم را صرف مقابله با این هر دو ارعاب کرده‌ام و همچنان پشیمان نیستم. اگر شما از حرفهای ترامپ بوی کباب شنیده اید من به چشمم می‌بینم که دارند خر داغ می‌کنند!

به ایران ما بپیوندید @iranmaa

https://www.facebook.com/khashayar.dayhimi/posts/10214695742643987
Forwarded from ایران ما
اسرائیل؛ از دریچه منافع ملی

احسان منصوری

🔹شکست تبلیغات رسمی در اقناع بخش مهمی از جامعه سبب شده تا درگیری با اسرائیل بیش از هر مساله‌ای غیر عقلانی و مضر به حال منافع کشور به نظر بیاید. به ویژه مردم تصور می‌کنند اگر نظام دیگری بر ایران حاکم بود روابط دوستانه با اسرائیل می‌داشت.
آیا روابط دو کشور در نبود جمهوری اسلامی دوستانه خواهد شد؟
ایران عضو کمیته بررسی طرح تقسیم در سازمان ملل بود و با تقسیم فلسطین و بعدتر با عضویت اسرائیل در سازمان ملل مخالفت کرد. روابط دو کشور در دوره مصدق قطع و تنها پس از کودتای ۲۸ مرداد برقرار شد.

🔸ایران و اسرائیل (متحدان آمریکا) در مقابل مصر، عراق و سوریه (متحدان شوروی) نیاز به تقویت یکدیگر داشتند. با این حال اسرائیل هیچ‌گاه ایران را به عنوان شریک نزدیک نگاه نکرد. چند مورد کلاه برداری اسرائیل از حکومت شاه نشان دهنده فهم اسرائیلی‌ها از تخاصم ذاتی بین دو کشور بود.
مهمترین پروژه نظامی مشترک «پروژه شکوفه» با هدف توسعه موشک‌های حامل سلاح هسته‌ای راه افتاد. ایران ۱ میلیارد دلار در پروژه هزینه کرد اما اسرائیل با کلاه برداری از ایران، موشک‌های خود را توسعه داد و تنها به دنبال انتقال تکنولوژی از رده خارجی به ایران بود.
در مهمترین پروژه اطلاعاتی مشترک «طرح کریستال» موساد و ساواک برای نفوذ در کشورهای عربی همکاری کردند. پایگاه‌های تاسیس شده در ایران و تربیت جاسوس برای نفوذ به عراق، شبکه گسترده‌ای در اختیار موساد قرار داد که ناگهان هدایت آن را به اسرائیل منتقل و دستان ایران را خالی گذاردند.

🔹محمدرضا شاه در اواخر حکومتش اعتماد به نفس بیشتری یافت و به دنبال ایفای نقش مهمتری در منطقه بود. اینجا به طور طبیعی نگاه او نسبت به اسرائیل تغییر کرد. شاه در ۱۹۷۳ در تحریم کشورهای حامی اسرائیل مشارکت کرد. در ۱۹۷۵ به قطعنامه نژادپرستانه دانستن صهیونیسم رای مثبت داد.
در ۱۹۷۵ شاه گفت: "به اسرائیل هشدار دادیم که نمی‌تواند تمام دنیای عرب را تحت سلطه بگیرد. برای دستیابی به این هدف باید جمعیتی حدود ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر داشته باشد… اسرائیل کنترل تمام اعراب را می‌خواهد."

🔸اسرائیل یک رژیم نژادپرست توسعه طلب تهاجمی ست. اگر فکر میکنید ایران به خاطر شیعه گرایی در مقابل نظام یهود ایستاده، پس حتما تصور می‌کنید درگیری اروپا با روسیه بر سر منطقه کریمه، درگیری بین کاتولیک‌ها و اورتودوکس‌ها ست! هیچ کشوری توسعه طلبی ارضی یکی از همسایگانش را تحمل نمی‌کند.
ایران یا می‌خواهد کشوری ضعیف و وابسته در منطقه باشد (مانند آنچه در عمده دوره قاجار یا حکومت محمدرضا پهلوی بود) یا کشوری بلندپرواز و به دنبال توسعه نفوذ و قدرتش (مانند دوره جمهوری اسلامی یا اواخر دوره رضاشاه). در حالت دوم، منافع ملی ایجاب می‌کند در مقابل تهدید اسرائیل بایستد.

🔹ایران حتی اگر عطای نفوذ منطقه‌ای را به لقایش ببخشد از تهدید به دور نیست. اسرائیل یک دولت ایدئولوژیک مذهبی ست که به خاطر وعده ارض موعود، با جنایت کشورش را بنا کرده و حالا به دنبال تحقق اسرائیل بزرگ ست. راهکار اسرائیل برای تشکیل سرزمینی از نیل تا فرات، حذف همه قدرتمندان منطقه ست. ایجاد درگیری‌های قومی-مذهبی و تجزیه کشورهای خاورمیانه طرح محبوب اسرائیلی هاست. مانند طرح یینون، طرح برنارد لوییس، حمایت از حمله نظامی به عراق، ارتباط نزدیک با تجزبه طلبان کرد، لابی برای تجزیه منطقه از طریق موسسات وابسته (مانند اف‌دی‌دی) و ...
در ۲۰۰۶ که اسرائیل به لبنان حمله کرد، کاندولیزا رایس از «خاورمیانه جدید» سخن گفت. دشوار نیست تصور کنیم چه سهمی برای ما در آن خاورمیانه درنظر گرفته شده بود. اما ۲۰۰۶ همان سالی ست که ماجرا معکوس و اسرائیل در مرز لبنان متوقف شد. یک گام مهم برای دور کردن ارتش بوش از حمله به ایران.

🔸همه از شرارت‌های اسرائیل در ترور دانشمندان هسته‌ای، ویروس استاکس نت، لابی برای تحریم ایران و حمله مداوم به ایران در سوریه آگاهند. «ساده‌لوحان» ایرانی ادعا می‌کنند همه اینها نتیجه ایدئولوژی جمهوری اسلامی ست. اما مگر یک ایران سکولار دموکرات چه می‌تواند دربرابر اسرائیل بکند؟
اسرائیل همواره مانع قدرت گیری هر کشوری در خاورمیانه بوده. حتی مانع فروش تکنولوژی غنی‌سازی هسته‌ای و اف-۳۵ به عربستان (مهمترین متحد امروزش) می‌شود. به دنبال تجزیه و زمین زدن همسایگان از جمله ترکیه و ایران است و از سلفی‌های سوریه حمایت می‌کند.

🔹زیباکلام‌ها می‌پرسند چه کسی ماموریت مقابله با اسرائیل را به ما داده؟ پاسخ این ست: همان کسی که ماموریت مقابله با هیتلر را به انگلستان داد.
منافع ملی ایران و پیشگیری از تجزیه و نابودی کشور، ضرورت مقابله با اسرائیل را ایجاب می‌کند. (بدیهی ست چگونگی مقابل مساله قابل بحثی ست)

به ایران ما بپیوندید @iranmaa

https://ibb.co/na45Ho
🔴 آب‌گيری در ترکيه، بی‌آبی در عراق، گردوغبار در ايران

صدرا محقق

↙️⁩ سد ايليسو در ترکيه، يکی از بزرگ‌ترين سازه‌های آبی جهان که حجم مخزنش سه برابر بزرگ‌تر از بزرگ‌ترين سد ايران (کرخه) است، در آستانه آب‌گيری قرار گرفت. اين خبر البته در روزهای گذشته با تيتر «آغاز آب‌گيری» منتشر شد، اما کمی بعد تکذيب شد. اما حتی همين خبر تکذيب‌شده هم واکنش‌ها و تبعات گسترده‌ای را در پی داشت چراکه حجم آب ورودی به رودخانه دجله در عراق حکايت از آن داشت که اين اتفاق رخ داده است.

↙️⁩ با اين حال هم در خود ترکيه که محل ساخت سد است و هم در عراق که بيشترين ضربه را از اين سد خواهد خورد و هم در ايران که تبعات زيست‌محيطی ناشی از آن دامنش را به شکل بحران‌های بزرگ و ترسناک طبيعی خواهد گرفت، اعتراضات و واکنش‌های زيادی به خبر آب‌گيری سد ايليسو آغاز شد.

↙️⁩ موضوع از اين قرار است که ترکيه بالاخره به ساعت صفر آب‌گيري اين سد غول‌پيکر که روي رودخانه دجله ساخته است، رسيده؛ سدی که ۲۰ سال صرف ساختش کرد و قرار بود در سال ۲۰۱۹ آب‌گيری شود اما پايان کارش يک سال زودتر اتفاق افتاد. محاسبات نشان مي‌دهد با پايان کار عمراني اين سد و آغاز آب‌گيری، نزديک به ۶۰ درصد (به صورت دقيق ۵۶ درصد) از حجم ورود آب دجله به عراق کاسته خواهد شد. اين در حالي است که اين رودخانه منبع تأمين آب آشاميدنی حداقل سه شهر بزرگ عراق از شمال تا جنوب اين کشور، يعنی موصل، بغداد و بصره است.

↙️⁩ به اين موارد بايد منبع کشاورزی و تأمين آب آشاميدنی صدها روستا را هم اضافه کرد. به غير از اين، رودخانه دجله در انتهای مسير خود به رودخانه اروند می‌پيوندد و اصلی‌ترين محل تأمين آب يکي از بزرگ‌ترين تالاب‌های خاورميانه يعنی هورالعظيم است. همين‌جا نقطه‌ای است که ايران از اين سد در ترکيه آسيب می‌بيند. کم‌شدن آب ورودی به هورالعظيم يعنی خشک‌شدن بخش بيشتری از اين تالاب و اين موضوع مساوی است با افزايش شديد حجم گردوغبارهايی که همين الان هم استان‌های غربی و جنوب غربی ايران و به‌ویژه خوزستان را به‌شدت تحت تأثير قرار می‌دهند.

↙️⁩ البته اثر مخرب اين سد غول‌پيکر فقط اين مورد نيست، کاهش حجم آورد آب دجله يعني کاهش کشاورزی و رطوبت خاک در عراق و همين هم يعني افزايش گردوغبارهای بلندشده از سرزمين مرکزی اين کشور همسايه ايران.

↙️⁩ مجموعه تبعات سد ايليسو و خبر آب‌گير‌ی‌اش باعث شد موج بلندی از واکنش‌ها و اعتراضات در روزهای اخير نسبت به آن از ترکيه تا عراق و ايران آغاز شود.

@sadra_mohaqeq

◀️⁩ گزارش کامل درباره این واکنش‌ها را در لینک زیر بخوانید:

http://www.sharghdaily.ir/fa/Main/Detail/188919
Forwarded from ایران ما
میوه‌‌های گندیده اسراییلی

پگاه ش.

🔹این میوه‌ها روی قفسه فروشگاهی (Carrefour) در فرانسه ماندند و خراب شدند. کسی آن‌ها را نخرید. چرا؟ چون محصول دزدیده شده‌ی سرزمین‌های اشغالی بود. محصولات اسراییلی در بسیاری از سوپرمارکت‌های اروپا روی دست فروشندگانش باد می‌کنند. حالا معلوم شده، طرح بایکوت محصولات اسراییلی اگر همه‌گیر شود می‌تواند چیزی در حدود یازده میلیارد دلار در سال به اقتصاد اسراییل ضرر بزند.
این میوه‌ها، در قلب اروپا، پاریس، همزمان با گندیدنشان نام اسراییل را هم به گند می‌کشند.

🔸اما برای من که شهروند ایرانم و تحت لوای جمهوری اسلامی، بزرگ‌ترین دشمن اسراییل، زندگی می‌کنم این سوال پیش می‌آید که چطور قفسه‌های فروشگاه‌های کشورم پر از محصولات رنگارنگ اسراییلی‌ یا شرکت‌های حامی اسرائیل است و این هیچ واکنشی نه در حکومت، بلکه حتی در میان شهروندانی که دغدغه فلسطین دارند برنمی‌انگیزد؟
جواب تا حدودی برمی‌گردد به روز قبل: تظاهرات روز قدس در ایران!
تظاهراتی که به‌جای جاذبه، دافعه ایجاد می‌کنند، گروه‌های دغدغه‌مند ضداسراییلی را با شعارهایی تند و جناحی از خود می‌رانند، به اعضای کابینه دولت که با رای مستقیم مردم بر سر کارند حمله می‌کنند، به‌جای این‌که پلاکاردهای ضد اسراییلی در دست بگیرند شعارهایی ضد گروه‌ها و جناح‌های سیاسی سر می‌دهند و در نهایت این مراسم را به ابتذال جینگیلی می‌کشند.
این تظاهرات کاریکاتوری شاید بیش از آن‌که به ضرر رژیم آدم‌خوار اسراییل باشد به نفعش تمام شود. همان‌طور که امروز انعکاس این اقدامات را در رسانه‌های غربی دیدیم. در واقع به‌جای تمرکز بر اسراییل و جنایت‌هایش و مظلومیت فلسطین پیام دیگری به دنیا مخابره شد.

🔹اما در قلب اروپا و حتی بخش‌هایی از آمریکا شهروندان با اقداماتی کوچک و مسئولانه به کمپین بایکوت اسراییل می‌پیوندند. بدون هیچ فشار دولتی و فقط با فشار افکار عمومی در والنسیا، پاریس و فراتر از آن در آرژانتین بازی دوستانه بین آرژانتین و اسراییل در سرزمین‌های اشغالی لغو می‌شود.
پتانسیل این شهروندان مسئول در ایران اما به‌کل نادیده گرفته می‌شود. حتی معدود آنانی که با همه این مسائل تصمیم به شرکت در راهپیمایی می‌گیرند با خلق چنین صحنه‌هایی سرخورده می‌شوند. آیا هنوز زمان آن نرسیده است تا روز قدس و اعتراض به اسرائیل به عنوان حربه‌ای برای تصفیه حساب داخلی و برخورد با منتفدان داخلی استفاده نشود؟

🔸شیوه تبلیغات و استفاده از مساله فلسطین در رقابت سیاسی داخلی، حساسیت ایرانیان را نسبت به اسرائیل کاهش داده تا آنجا که کمپین علیه اسرائیل به حمایت از سیاست‌های حکومتی و دفاع از نظام تعبیر می‌شود. تلوزیون‌های فارسی خارج کشوری مانند بی‌بی‌سی و من‌وتو به ذهنیت ایرانیان بریده و خسته از صداوسیما شکل می‌دهند و روایتی از تاریخچه اسرائیل ارائه می‌دهند که با واقعیت فاصله بسیاری دارد.

🔹این وظیفه جامعه مدنی ست که نسبت به آگاه سازی جامعه و خنثی سازی تبلیغات مخرب رسمی و حکومتی اقدام کند. پیوستن به فعالیت‌های مدنی مانند کمپین تحریم اسرائیل یکی از این راه هاست. کمپین «زنده‌باد فلسطین» (قابل دسترسی از طریق اپلیکیشن موبایلی buycott) که در هر ثانیه ده حامی جدید پیدا می‌کند، ابزار موثری برای شناسایی محصولات اسرائیل و حامیان اش است. در صورتی‌ که محصولی اسراییلی باشد،تاریخچه و علت بایکوت محصول را در این برنامه می‌بینید.

به ایران ما بپیوندید @iranmaa

https://ibb.co/nuUf2o
خودخواهى ها را كنار بگذاريد

آن دسته از دوستان اصلاح طلب - به معنى جريان و انديشه و نه الزاما احزاب - كه از "ديگه تمومه ماجرا" و "پايان اصلاحات " حرف ميزنند، يا دچار كينه و بغض شخصى شده اند يا احساس مسوليتشان نسبت به وضعيت كشور و جامعه را از دست داده اند.
اين دوستان با تزريق نااميدى در جامعه، خواسته يا ناخواسته، باعث ناهموار تر شدن راه اصلاح و بهتر شدن وضع كشور و جامعه مى شوند.

بايد از اين دوستان پرسيد كه خب ، به فرض وضعيت همانگونه است كه شما مى بينيد، راه حل شما چيست؟ ايده اصلاح را رها كنيم، به چه چيزى چنگ بزنيم؟

وقتى شما حكم به پايان اصلاح طلبى در ايران مى دهيد و بقيه را ترغيب مى كنيد تا بپذيرند و متقاعد شوند كه مسير اصلاح طلبى و اصلاحات در ايران بسته شده، دقيقا به چه كسى كمك مى كنيد و راه را براى چه كسانى باز مى كنيد؟

راه مخالفان و گروههاى سوگند خورده عليه اصلاحات و اصلاح طلبى در داخل كشور؟

يا راه بن سلمان ، نتانياهو و ترامپ كه در مسير نااميدى جامعه ايران و ميوه چينى از وضعيت ياس و سرخوردگى و آشفتگى در ايران هستند؟

وقتى شما مرگ مسير و جريانى را سر مى دهيد، چه گزينه اى را پيش چشم جامعه قرار مى دهيد؟ چه چشم اندازى ارائه مى كنيد؟

شما به تن جامعه زهر ياس و نااميدى تزريق مى كنيد تا از هر تلاشى بايستد و راه را مسدود شده ببيند، بعد مى خواهيد اين جامعه مسموم شده و مريض را بدون هيچ نسخه و راه حلى رها كنيد، در آشوب و اضطراب و سرخوردگى.

آنهم درست در زمانى كه جامعه ايران بيش از هميشه به اتحاد و انسجام و اميد نياز دارد.
اين دقيقا از عدم مسوليت اجتماعى و عدم احساس مسوليت اين دوستان نسبت به كشور و جامعه خبر ميدهد و يا ترجيح دادن خود بر جمع، ترجيح دادن فرد و خانواده بر جامعه و ميهن، آنهم زمانه اى كه كليت جامعه و ميهن در تهديد آشكار قرار گرفته است. خودخواهى ها را كنار بگذاريم و باور كنيم كه ميهن فراتر از فرد و خانواده و حزب و گروه است.
Forwarded from کامبیز نوروزی-حقوق و جامعه (Kambiz Norouzi)
🔴دریای ملّت و کاسۀ سیما و فوتبال " ملّی"

تلویزیون ایران همیشه واقعیتها را در ظرفهای غیر واقعی می ریزد و چیزی از واقعیت نشان می دهد که واقعی نیست.
🔲واقعیت مسابقۀ دیشب فوتبال ایران و مراکش دو قسمت داشت . یکی نبرد سخت و جانانۀ پسران ایران در زمین چمن که با پاهای گرفته و دندۀ مصدوم دنبال افتخار برای نام ایران بودند . دوم ، ایرانیانی که از تلویزیون یا در ورزشگاه نگاههای تشنه خود را به لحظه لحظه های بازی دوخته بودند و در ساق و سر پسران خود ، امید و افتخاری را می جستند که خود را شایستۀ آن می دانند .
🔲ایرانیان زیادی در ورزشگاه سن پطرزبورگ نفسهایشان را به نفسهای 11 پسر ایرانی داده بودند که در زمین مثل اسبهای دشتهای وحشی نفسِ افتخار می زدند . انگار که می خواهند نفسهایشان را به آنها وام دهند . این یعنی یک بازی "ملی" به تمام معنای کلمه . یک بازی بایک قلب و 80 میلیون نبض .
🔲اما تیغ سانسور تلویزیون ایران چیزی که نمی شناسد مفهوم "ملت" است . سانسور بی رحم تلویزیون در پخش مستقیم این مسابقه کاری کرد که انگار هیچ ایرانی در ورزشگاه سن پطرزبورگ نیست . کاری کرد که وقتی از صفحه تلویزیون ورزشگاه را می دیدی ، انگار که همه تماشاگران ، طرفداران مراکشند و هیچ ایرانی نبوده که بخاطر نام کشور و لذت فوتبال "ملی"اش به ورزشگاه رفته باشد .
🔲اما نکتۀ شیرین ماجرا این است که مردم ایران خودشان می دانند چه خبر است . تلویزیون می خواهد حذف کند ، بکند . زنان را به ورزشگاه راه نمی دهید ، ندهید . از تجمع جمعیت در ورزشگاه برای دیدن همین مسابقه جلوگیری می کنند ، بکنند و... مردم در ورزشگاه سن پطرزبورگ و خیابانهای شهرها و خانه های ایران نشان دادند که "ماهستیم" . "همۀ" ما با هر نوع سلیقه و علاقه هستیم. هستیم ، خیلی بزرگتر از آنچه سیما نشان می دهد.
🔲پخش تلویزیون ، ایرانیان را از ورزشگاه سن پترزبورگ حذف کرد . اگر نبود گزارش درخشان و بی نظیر و مردمی عادل فردوسی پور ، چه بسا که یادمان می رفت این یک بازی ملی است که چشم و نفس ملت ایران به آن است .
🔲از نظر تلویزیون ، ملت ایران همان مقدار است که مدیران تلویزیون دوست دارند . این رویۀ مستمرسیماست . تلویزیون ایران ، برای دریای ملت ایران فقط به اندازۀ یک کاسه جا دارد . کاسه ای که درآن فقط دوستان مدیران صدا و سما جا می گیرند .
🔲اصل هفتادوپنجم قانون اساسی ، از یادهاشان رفته است که صدا وسیما متعلق به ملت است نه یک گروه و حزب و یک جریان فکری .✔️
@kambiznouroozi
بی‌اعتماد به نفس‌ها

حمیدرضا ابک

فوتبال ندیده‌ها؛ بی‌اعتماد به نفس‌ها؛ نیمی از تیم‌های جام جهانی تا الان مثل ما بازی کرده‌اند. به روش ما؛ نه ما؛ به روش عالی‌جناب کیروش.

حالا هی مزه بریزید که گل به خودی بود؛ هی هوار بزنید که نود دقیقه دفاع کردیم. یادتان نیست روزی را که یونان قهرمان اروپا شد به ضرب یک هیچ‌های دوست نداشتنی‌اش. یادتان نیست روزی را که ویتنام، با فقر و فاقه‌اش، به خاک مالید پوزه تمام سیاستمدارانی را که در ینگه دنیا نشسته بودند و گمان می‌کردند برای جهان تصمیم می‌گیرند.

می‌دانم. روزگارتان خوش نیست. حالتان خوب نیست. اما باور کنید رویا سقف و حد ندارد. بسیاری از شما نشسته بودید تا مراکش ویرانمان کند و بعدش بگویید «دیدید گفتم؟». مگر جز این است؟

ما صعود نمی‌کنیم؟ به جهنم. کی کردیم که این بار بکنیم. ما ضعیفیم؟ به درک؟ کی قوی بودیم درین نهصد و هزار سال که حالا. اما مگر نه اینکه به عشق همان گل به خودی روزهاست که سرمستیم؟ دریغ نکنیم از خودمان شادی را. دریغ نکنیم از خودمان لحظه‌های بهروزی را. دریغ نکنیم از خودمان تکه‌پاره‌های لبخند را که هر از گاه، به اتفاق، بر سرزمینمان نازل می‌شوند.

این را کسی می‌گوید که مدتهاست شادی برایش حسرت و لبخند برایش آرزو شده است. هر اتفاقی هم که بیفتد، ما می‌توانیم که بایستیم و لبخند بزنیم. کاش باور کنید.

https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=10155976102908411&id=527478410
Forwarded from ایران ما
تحریم‌ها؛ ابزار شکنجه دولت/ملت ایرانی

یاشار یشمی - برگرفته از توییتر نویسنده

🔹کتابِ «هنرِتحریم‌ها» نوشته‌ی ریچارد نفیو اثر مهمی است. نویسنده یکی از ارکان اصلی تحریم‌ها علیه ایران و مذاکرات برجام است و تئوری منحصر به فرد خودش در مورد طراحی، اجرا و بازبینی تحریم‌ها را در این کتاب عرضه می‌کند.
نویسنده مفهومِ جدیدی از «درد» در سیاست واقعی را طرح می‌کند. این مفهوم به خوبی بیان می‌کند که هدف تحریم‌ها ایجاد احساس درد در دولت-ملتِ هدف است. هیچ تحریمی موفق نمی‌شود مگر این که دولت-ملت را چون ارگانیسمی قابلِ درد کشیدن ببینیم.

🔸چنانچه نویسنده اشاره می‌کند، درد دادن نوعی شکنجه است و هدفش وادادن طرف مقابل است. نفیو بارها تاکید می‌کند که کشورِ تحریم‌کننده باید بداند که برای چه چیزی تحریم می‌کند، هدف خودش را پیشاپیش مشخص کند و سناریوهای بدیل را پیش‌بینی کند. هر چند نتایج ثانویه و گاه اولیه‌ی تحریم‌ها به خاطر مکانیزم پیچیده‌ی جهانی/دولت-ملتیِ آن همیشه قابل پیش‌بینی نیست.

🔹به گمان من تئوری ایجاد درد در یک دولت-ملت را می‌توان بسط داد. در واقع «هنرِ تحریم» را می‌توان به «هنرِ شکنجه» بسط داد؛ چه آنکه تحریم تنها یکی از ابزارهای شکنجه است.
به باور من چهار سطح از درد بایست به رسمیت شناخته شوند:
اول) گزگزکننده: مانند درد گزش پشه‌ها.
دوم) عاصی‌کننده: مانند درد دندان
سوم) نگران کننده: مانند درد قلب
چهارم) فلج کننده: مانند قطع نخاع یا درد سرطان

🔸هنرِ ایجادِ درد یک صناعتِ راستین است: ما نباید اجازه دهیم که کشور یا شخص هدف درد را بدل به نوعی آرمان کند و نباید اجازه دهیم که درد بدل به عادت شود. درد کشیدن باید همواره نوعی «بلای نازل شده» به نظر بیاید. هنرِ تحریم‌ها یعنی خلاقیت در ایجادِ درد.
به گمان من ایالات متحده به دنبال فروپاشی جمهوری اسلامی نبود و حاضر به پذیرش هزینه‌های آن نبود. بنابراین دردهای فلج کننده‌ای مثل تحریم‌های تا سال ۲۰۱۴ به سود ایالات متحده نبود. برجام توافق بسیار خوبی برای این کشور بود: رسیدن به یک سری هدف اولیه.

🔹اما اهداف ثانویه (محدود کردنِ کامل جمهوری اسلامی) با برجام میسر نمی‌شد. ایالات متحده نیازمندِ یک برنامه‌ی متفاوت و خلاق جهتِ ایجاد درد بود: این که درد های گزگز‌کننده، عصبی‌کننده، نگران‌کننده و فلج‌کننده در یک وحدتِ کامل با یکدیگر پیش روند.
نفیو در کتاب می‌گوید که در تمام دوران تحریم، به ایران اجازه داده می‌شد که سرویس‌های تک‌استفاده‌ی مخابراتی را توسعه دهد: جهتِ افزایش ارتباطات ‌میان مردم. به گمان من هدف روشن است: ایجاد شرایطِ تولیدِ دردهای گزگز‌کننده. توییتر چه چیزی است جز یک کلونی زنبور؟

🔸خروج از برجام یک درد عصبی کننده است. رشد قیمت ارز یک درد نگران‌کننده است (نفیو بارها می‌گوید که مقامات ج.ا کمک بسیاری به طراحی نظام تحریم‌ها می‌کردند) و همه‌ی ما منتظر دردِ پایانی ترامپ یعنی تحریم‌های فلج کننده هستیم.
به گمان من شکی در این نیست که جمهوری اسلامی اکنون زیر شدیدترین شکنجه‌ی تاریخ علیه یک دولت-ملت است.

🔹نفیو مفهوم استقامت را در مقابل مفهوم شکنجه و درد مطرح می‌کند. مسئله همواره بر سر این است که کی و کجا استقامت یک دولت-ملت می‌شکند؟
در نهایت اگر بسط این ایده را بپذیریم در می‌یابیم که «برد-برد» بودن برجام را بایست در بافتاری دیگر فهمید: بردِ ایالات متحده اطمینان از عدم گسترش فناوری هسته‌ای در ایران نبود، بل اطمینان از شرایطی بود که در آن بتواند دوباره درد ایجاد کند. برد جمهوری اسلامی هم یافتن یک مسکن برای افزایش نیروی استقامت بود که در ایده‌های اقتصاد مقاومتی بسط و توسعه یافت. لکن به نظر می‌آید که شکنجه‌گر اکنون در موضع برتر است و چند قدم جلوتر از جمهوری اسلامی حرکت می‌کند.

🔸ممکن است که بسط ایده‌ی مقاومت/شکنجه بتواند راهِ چاهی برای جمهوری اسلامی در مقابل سیاست‌های کلان ایالات متحده ایجاد کند. توسعه‌ی نیروی نظامی در لبنان و سوریه که به درستی مقاومت خوانده می‌شود، ایجاد کردن شرایطی است که مقاومت‌ کننده بتواند خلاقیت‌های مقاومت را طرح‌ریزد.
بنابراین در مقابل هنرِ شکنجه‌ها بایست به هنرِ مقاومت نیز توجه داشت.

به ایران ما بپیوندید @iranmaa

https://ibb.co/iqvJ7y
لینک دانلود کتاب «هنر تحریم‌ها» نوشته ریچارد نفیو که به معمار تحریم‌های ایران مشهور است، او در این کتاب از جزییات و تاکتیک‌های اعمال تحریم علیه ایران و شیوه‌های بستن منافذ و راه‌‌های اقتصاد کشور توضیح می‌دهد.
او در جایی از کتاب توضیح می‌دهد که چگونه در عین تحریم اقلام مختلف، واردات کالاهای لوکس را از تحریم مستثنا کرده تا به احساس اجتماعی تحریم‌شدگی مردم ایران بیشتر دامن بزند، یا مثلاً چگونه افزایش قیمت مرغ در ایران، موضوعی که هدف تحریم نبوده، به افزایش فشار تحریم‌ها کمک کرده است یا مثلاً چطور واردات برخی اقلام را منع نکرده تا ذخیره ارزی ایران با سرعت بیشتر و زودتر تحلیل برود.

فایل زیر پی‌دی‌اف نسخه فارسی این کتاب است.
به پرچم روی گونه‌های این مادر جوان و دخترکش نگاه کنید، با همه جزییاتش، او یکی از تماشاگران ایرانی هوادار تیم‌ملی در ورزشگاه کازان بود که دیشب جانانه تیم را تشویق کردند. ‌‌
‌‌
دیشب هزاران نفر مثل او آنجا بودند با پرچم‌هایی روی صورت‌شان و یا روی دوش‌شان. اما این تصاویر با همه زیبایی‌شان، با همه تنوع و گونه‌گونی‌شان که مشت نمونه خروار مردم دوست‌دار و عاشق این کشورند، جایی در رسانه‌های رسمی وطن ندارند. نه تلویزیون و نه حتی ما به عنوان روزنامه‌ای اصلاح‌طلب اجازه انتشارشان را نداریم.

داخل کشور هم حضور مادران و دخترانی مثل او در ورزشگاه با اصراری زورگویانه ممنوع است (کاش کسی حتی یک دلیل منطقی برای این ممنوعیت عصبی‌کننده می‌آورد). ‌‌

هر چند شبکه‌های اجتماعی بی‌خیال سانسورها و ممنوعیت‌ها کار خودشان را می‌کنند و گوش‌شان خوشبختانه بدهکار دستورات نیست. اما دیدن این تصاویر، این مردم و این واقعیت‌ها از رسانه‌های رسمی و در ورزشگاه‌های کشور خودمان لذت بخش است.

تصمیم‌گیران تنگ‌نظر باید ذهن‌ها و چشم‌های بسته‌شان را باز کنند و این همه عشق و شوق را که موتور محرکه ایران، نه فقط در فوتبال که در همه‌چیز است، که تضمین‌کننده آینده وطن است، ببینند و به رسمیت بشناسند. قبل از آنکه خیلی دیر شود. قبل از آنکه خودشان از رسمیت بیافتند.

https://www.instagram.com/p/BkR-poVBb0y/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1tyfwq132qym6
آزادی «وطن» با کمک مردم

صدرا محقق

همین روزها که قیمت دلار و سکه با سرعتی مهار نشدنی دقیقه به دقیقه بالا و بالاتر می‌رود و بی‌ثباتی اقتصاد و تورم، نگرانی را به جان خیلی‌هایمان انداخته و اندک داریی‌هایمان در حال آب رفتن است. همین روزها که از گوشه‌کنار بازار و سایت‌ها و کانال‌ها دم به دم خبر تحریم و احتکار و گرانفروشی و رانت‌خواری عده‌ای به گوش‌مان می‌رسد. در گوشه‌ای از دنیای اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، به مدد کارزاری آنلاین که چند فعال محیط‌زیستی کلید زده‌اند (اعضای صندوق گنجه‌ پشتيبان زيست‌بوم ايران، محیط‌بان احمد بحری، محمد درویش، میترا حجار، هدیه تهرانی و...) کسانی با فیش‌های واریزی ۱۰ ، ۲۰ و ۵۰ هزار تومانی یا با فروش انگشتر و گشواره‌های طلا و دست زدن به پس‌اندازهای روز مبادای خود، مبلغ ۵۴۰ میلیون تومانی برای آزادی یک محیط‌بان زندانی محکوم به اعدام را جمع و جور کردند.

محیط‌‌بانی که از قضا نامش «وطن» است، «وطن نوروزی» که  از چهار سال پیش تا کنون به دلیل آنکه ناخواسته باعث مرگ یک شکارچی غیرمجاز در منطقه حفاظت شده‌‌ای در استان فارس شد، در زندان و زیر تیغ اعدام بوده است.

خانواده شکارچی مقتول ابتدا برای رضایت‌دادن درخواست دریافت ۲ میلیارد پول کردند که پس از چک و چانه‌زنی بسیار این مبلغ به ۷۵۰ میلیون تومان رسید. سازمان حفاظت محیط‌زیست پرداخت ۲۱۰ میلیون تومان - مبلغ دیه رسمی، طبق قانون- را می‌دهد اما ۵۴۰ میلیون تومان دیگر تکلیفش معلوم نبود.

تا اینکه صندوق گنجه‌ پشتيبان زيست‌بوم ايران که پیش از این دو محیط‌بان دیگر را با جمع‌آوری کمک مالی از زندان آزاد کرد، برای کمک فراخوان داد. تا اواسط خرداد که این فراخوان فراگیر نشده بود حدود ۱۰۰ میلیون از این پول جمع شد. بعد از آن که کار به شبکه‌های اجتماعی کشیده شد در مدتی کمتر از ۲ هفته، ۵۴۰ میلیون تومان با کمک‌های ریز و درشت مردمی جمع شد و حالا محیط‌بان دربند در آستانه آزادی است.

اگر چه ما، هم در رسانه و هم در شبکه‌های اجتماعی و شوخی و جدی‌های‌مان، رسم فراگیری داریم که بیشتر از وجوه بد و منفی جامعه و خودمان حرف می‌زنیم، یا رفتار یک فرد یا گروه خاصی را به کل جامعه تعمیم می‌دهیم (به یاد بیاورید در این مدت چه بسیار متن‌ها و نوشته‌هایی را که در نکوهش رفتار مردم و جامعه خواندیم و برای هم فروارد کردیم) اما واقعیت این است که بخش مهمی از هویت و ویژگی اجتماعی مردم ایران همین نوع‌دوستی‌ها و کمک‌ها به همدیگر در مواقع لزوم است.

چه در حوادثی مثل زلزله که کرور کرور پول و کمک مردمی راهی مناطق زلزله زده می‌شود و چه حالا که در شرایط به شدت نگران‌کننده اقتصادی نیم میلیارد تومان پول لازم برای آزادی یک محیط‌بان زندانی به نام «وطن» در جنوب استان فارس ظرف ۲ هفته، با کمک‌های مردمی از سراسر کشور جمع می‌شود.

بی‌تردید وطنی به نام «ایران» هم به خصوص در این روزها به همراهی و دست‌به‌دست هم دادن‌های این‌گونه‌ی همین مردم، با هر مرام و مسلکی پشتش گرم است و بیشتر از همیشه هم نیاز دارد.

http://www.sharghdaily.ir/fa/main/detail/189988
Forwarded from ایران ما
ولنگاری زبانی مجریان و گزارشگران ورزشی

کوروش جنتی/ زبان‌شناس

🔹تایمینگ، پرس، های‌پرس، کات بک، کُرنر، سِیو، کلین شیت، کول، آیتم، فان، شوآف، کام بک، پِلِی آف، فوروارد، هَند، هِد و... این واژه‌ها مشتی از خروار واژه‌هایی هستند که در چند سال اخیر بر زبان مجریان ورزشی صداوسیما جاری شده و رفته‌رفته بر زبان توده مردم نیز جاری می‌شود.
مجریان و گزارشگرانی که از به کار بردن واژه‌های پارسی با بهانه‌هایی چون ناآشنایی و خنده‌داری و... پرهیز می‌کنند، سخت‌ترین و ناآشناترین واژه‌های انگلیسی را بر زبان می‌آورند.

🔸در زبان شناسی اصطلاحی وجود دارد به نام «تفاخر»؛ تفاخر یعنی مردمانی که از نظر فرهنگی، اقتصادی و... احساس فرودستی می‌کنند و می‌کوشند تا آنجایی که می‌شود خود را به رنگ جامعه‌ای فرادست دربیاورند. کنار گذاشتن واژه‌های خودی و به کاربردن واژه‌های زبان فرادست، یکی از همین راه‌هاست. در گذشته نیز زبان عربی برای بخش بزرگی از مردم ایران نقش زبان فرادست را داشت و برخی از سرآمدان و نویسندگان ایرانی می‌کوشیدند تا آنجا که می‌شود در نوشتن و گفتن به جای واژه‌های فارسی از واژه‌های عربی بهره ببرند. این خودکم‌بینی هویتی و فرهنگی در پهنه زبان نتیجه فاجعه‌باری به همراه داشت، تا جایی که در برخی نوشته‌ها شمار واژه‌های عربی به ۸۰ درصد رسید.

🔹با برپایی فرهنگستان، نخست در سال ۱۳۱۴ بسیاری از واژه‌های پارسی جایگزین واژه‌های عربی شدند و واژه‌هایی چون «شهرداری»، «بهداری»، «آمار»، «بازپرس»، «بخشنامه» و «دماسنج» جایگزین واژه‌های عربی «بلدیه»، «صحیّه»، «احصائیه»، «مفتّش»، «متحدالمآل»، «میزان الحراره» شدند. این نوواژه‌های پارسی در آغاز مانند هر چیز تازه‌ای بسیار ناآشنا و خنده‌دار به نظر می‌آمدند ولی با گذر زمان در زبان جا افتادند.

🔸با این توضیحات به نظر می‌سد امروز بخشی از مجریان و گزارشگران ورزشی همان راه ویرانگری را می‎روند که روزگاری برخی از نویسندگان و سرامدان ایران رفته بودند، با این دیگرسانی (تفاوت) که امروز جای زبان عربی را زبان انگلیسی گرفته است. می‌توان پذیرفت که فرهنگستان زبان و ادب فارسی (فرهنگستان سوم) و کارشناسان واژه‌گزینی در زمینه برابریابی برای برخی از واژه‌های ورزشی کم‌کاری کرده‌اند. همچنین می‌توان پذیرفت که شماری از وام‌واژه‌ها، مانند واژه «فوتبال» چندان جاافتاده و پرکاربرد هستند که جایگزینی آن‌ها با واژه‌ای پارسی چندان نیز آسان نیست و چه‌بسا بتوان آن‌ها را به فرنام(عنوان) وام‌واژه پذیرفت؛ بااین‌همه، این اندازه ولنگاری و بَلبَشوی زبانی در زبان گزارشگران و مجری‌های برنامه‌های ورزشی، به ویژه ورزش پرهواداری چون فوتبال، شگفت‌آور و مایه دریغ و افسوس است.

🔹آیا در نهاد بزرگی چون صداوسیما با آن بودجه‌های میلیاردی کسی نیست تا بر این ولنگاری زبانی نظارت کند؟
لازم است رسانه‌های همگانی و به ویژه نهاد مهمی چون صداوسیما، نظارت بیشتری بر گفتار مجریان و گزارشگران خود داشته باشد.
همچنین بایسته است مجری‌ها و گزارشگران به یاد داشته باشند که کاربرد واژه‌های انگلیسی به جای واژه های فارسی نشانه توانمندی آن‌ها در زبان انگلیسی نیست بلکه نشانه ناتوانی آن‌ها در زبان پارسی است.

به ایران ما بپیوندید @iranmaa

https://goo.gl/o8W6Eq
دلار تا کجا بالا می رود؟

🖋صادق الحسینی

در این یادداشت سعی می کنم به چند سوال پرتکرار درباره بحران ارزی، سیاست های ما و آینده حرکت نرخ های ارز پاسخ بدهم.

1️⃣سوال اول: بهترین سیاست ارزی در شرایط بحرانی فعلی چیست؟

پاسخ: بهترین سیاست، سپردن قیمت ارز به بازار و عدم تخصیص هرگونه یارانه ارزی است. برای کمک به اقشار ضعیف می توان یارانه ریالی پرداخت کرد. این یارانه می تواند در قالب سبد کالا و محدودیت خرید برخی کالاهای خاص که حداقلی از پروتئین، ویتامین و ... را تامین کند، پرداخت شود. کمبود اصلی در بحران فعلی، کمبود ارز است و بهتر است قیمت آن کاملا واقعی باشد تا مکانیسم قیمت ها خودش سبب کاهش تقاضای ارز و جایگزین شدن کالاهای خارجی با کالاهای واقعی شود. الانه دیگر این استدلال که واقعی شدن نرخ ارز تورم ایجاد می کند، صحیح نیست. چرا که ارز در بازار سیاه به 9 هزار تومان هم رسید و تمام کالاها (چه کالاهایی که یارانه ارزی می گرفتند و چه غیر آن) خود را با نرخ 9 هزار تومانی تعدیل کرده اند و اثر تورمی اش را گذاشته است. پس حالا که چوبش را خورده ایم پیاز را هم نخوریم!

2️⃣سوال دوم: راه حلی خوبی (نه بهترین راه) که دولت انگیزه بیشتری برای اجرای آن داشته باشد، کدام است؟

پاسخ: اگر دولت اصرار داشته باشد که یارانه ارزی بدهد، یعنی 4200 تومان را حفظ کند می توان طرحی داشت که طی آن 1) 4200 تومن فقط به 10 الی 15 میلیارد دلار واردات اساسی نظیر سویا، ذرت، کنجاله و... داده شود 2) قیمت مابقی ارز مورد نیاز در بازار آزاد تعیین شود 3) واردکنندگان با ارز 4200 تومانی صرفا باید به عنوان حق العمل کار دولت عمل کنند و مکانیسم توزیع کالا کاملا در اختیار خود دولت باشد تا سوبسید ارزی به مصرف کننده نهایی منتقل شود 4) پیمان سپاری ارزی به منظور جلوگیری از خروج سرمایه اجرا شود. هرچند با قیمت های بالای ارز، انگیزه خروج ارز از کشور به شدت کاهش خواهد یافت.

3️⃣سوال سوم (که پرتکرارترین سوالی است که پرسیده می شود): نرخ ارز تا کجا افزایش می یابد؟

پاسخ: مدل های مختلف اقتصادی نشان می دهد که نرخ واقعی دلار که با تورم داخلی و خارجی در بازه های زمانی مختلف تعدیل شده باشد حدود 6000 الی 7000 تومان است. پس اگر دولت بازار را آزاد بگذارد نرخ به این محدوده بازخواهد گشت. بنابراین کسانی که دلار و سایر ارزها را خریده اند ضرر خواهند کرد.

4️⃣سوال چهارم: چرا نرخ ارز بیش از نرخ واقعی افزایش یافته است؟

پاسخ: نرخ ارز در میان مدت و بلندمدت صرفا براساس فاکتورهای اقتصادی تعیین می شود. اما نرخ در کوتاه مدت صرفا تحت تاثیر فاکتورهای اقتصادی نیست و عوامل سیاسی، ریسک ها و یا سیاستهای مختلف دولت می تواند نرخی بالاتر یا پایین تر از نرخ واقعی را رقم بزند. یکی از عوامل اصلی افزایش شدید نرخ دلار، سیاست ممنوعیت خرید و فروش دلار در بازار آزاد بود که باعث شکل گیری بازار سیاه شد، صادرکنندگان را ترغیب به نگهداشتن ارزشان در خارج و مردم را تشنه دلار کرد. اگر این سیاست غلط لغو شود یک تعدیل جدی در دلار خواهیم داشت. همانگونه که نسیم کاهش شدت آن باعث افت شدید دلار در دو روز گذشته شد.

5️⃣سوال: عامل اصلی جهش نرخ ارز چه بود؟

پاسخ: چیزی که ماشه افزایش را کشید، شوکی بود که آمریکا به کانالهای انتقال ارزی ما در خارج از کشور وارد کرد. اما پتانسیل افزایش نرخ به دلیل سرکوب نرخ ارز در 5 سال گذشته کاملا وجود داشت. به همین دلیل چند سال است مداوم می گویم و می نویسم که حتما باید نرخ ارز را افزایش دهیم. تنها در صورت واقعی بودن نرخ می توان در شرایط بحرانی از آن دفاع کرد، در غیر این صورت امکان دفاع از بین می رود. فشرده شدن فنر نرخ ارز، امکانی را برای آمریکایی ها ایجاد کرد تا بتوانند بدون هیچ اقدامی و صرفا با تهدید، نرخ برابری دلار به ریال را در عرض 2 ماه تا 200 درصد افزایش دهند! این افزایش شدید و بی حساب، آمریکایی ها را نسبت به تاثیرگذاری فشارهایشان مطمئن، مردم ایران را نگران و مسئولین را دستپاچه کرد. خوشحالی مقامات آمریکا باعث شد آنها نسبت به برآورد کارایی اقدماتشان دچار اشتباه شوند! نگرانی مردم باعث شد تا به بازار دارایی های مختلف از جمله دلار و طلا هجوم ببرند. از همه بدتر، دستپاچگی مسئولین سبب شد تا تصمیمات اشتباه بگیرند. با تک نرخی کردن دلار در 4200 تومان منابع ارزی ارزشمند کشور را هدر و فساد را توسعه دادیم. همچنین کلیه کالاهایی که با این نرخها وارد شد هم در بازار به قیمت آزاد فروخته شد و رانت آن به جای خزانه دولت به جیب عده ای خاص رفت. پیش فروش سکه در قیمت های غیرواقعی فشار جدی به ذخایر طلای کشور وارد ساخت و قس علی هذا.

@sadra_mohaqeq
Forwarded from BBCPersian
🔻 حمایت ۳۳ مقام آمریکایی از طرح سازمان مجاهدین خلق برای تغییر در ایران

🔸 ۳۳ مقام پیشین آمریکا در بیانیه ای از طرح مریم رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق، برای تغییرات در ایران حمایت کرده اند.

🔸 در میان امضا کنندگان این بیانیه -که در قالب یک آگهی سیاسی در روزنامه نیویورک تایمز چاپ شده- نام رودی جولیانی، از وکلای آقای ترامپ، و تام ریج وزیر سابق امنیت داخلی به چشم می‌خورد.

🔸 امضاکنندگان بیانیه گفته اند که روز شنبه (۳۰ ژوئن/۹ تیر) در گردهمایی سازمان مجاهدین در پاریس، حاضر خواهند بود. بسیاری از این افراد تائید کرده‌اند که برای سخنرانیهای پیشین شان در جمع مجاهدین، پول گرفته اند.
@BBCPersian
2024/09/29 20:15:06
Back to Top
HTML Embed Code: