✳️ دوستی و عشق✳️
قلمروی دوستی،سرزمینی صاف و پر از پناهگاه و فراموشخانه و جبران است.
قلمروی عشق، سنگلاخی پر از غارهای ناشناخته و حیوانات عجیب و هیجانات زیبا و
بیحوصلگیهای بی پایان است.
گذار از دوستی به عشق، هرچه دوستی طولانیتر باشد، دشوارتر است. و گذار از عشق به دوستی، توهمی است که سرانجام ندارد؛ فریبی است برای گولاندن خود تا دیگری فریفته شود.
عشق، معمولا یکطرفه است:
یکی اهل وفا و دیگری اهل جفا، یکی گریزپا و دیگری جوینده، یکی به اندک چیزی برمیآشوبد و دیگری خنجر میخورد و جرئت و جگر اعتراض ندارد،یکی میکشد و بیگناه است و دیگری در خون خود میغلتد و گناهکار:
عجیب واقعهای و غریب حادثهای
انا اصطبرت قتیلا و قاتلی شاکی...
مردا، کدام و زنا؟! که پشتش نٓخٓمانٓد عشق...در این زمانهی بیعشق...
مردا، کدام؟ زنا، کدام؟ نامش بزمزمه بگویید تا من در میدان شهر، به همهمه،نمازشان برم...
عشق بیبهاست...نازنین...خوشا خوش آن روزان که در نموریِ چشم عاشق، مغروق میتوانستیم شد...خوشاخوش...
دریغا دریغ...
#دکتر_حسن_بلند
عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان
@rraavvaann
قلمروی دوستی،سرزمینی صاف و پر از پناهگاه و فراموشخانه و جبران است.
قلمروی عشق، سنگلاخی پر از غارهای ناشناخته و حیوانات عجیب و هیجانات زیبا و
بیحوصلگیهای بی پایان است.
گذار از دوستی به عشق، هرچه دوستی طولانیتر باشد، دشوارتر است. و گذار از عشق به دوستی، توهمی است که سرانجام ندارد؛ فریبی است برای گولاندن خود تا دیگری فریفته شود.
عشق، معمولا یکطرفه است:
یکی اهل وفا و دیگری اهل جفا، یکی گریزپا و دیگری جوینده، یکی به اندک چیزی برمیآشوبد و دیگری خنجر میخورد و جرئت و جگر اعتراض ندارد،یکی میکشد و بیگناه است و دیگری در خون خود میغلتد و گناهکار:
عجیب واقعهای و غریب حادثهای
انا اصطبرت قتیلا و قاتلی شاکی...
مردا، کدام و زنا؟! که پشتش نٓخٓمانٓد عشق...در این زمانهی بیعشق...
مردا، کدام؟ زنا، کدام؟ نامش بزمزمه بگویید تا من در میدان شهر، به همهمه،نمازشان برم...
عشق بیبهاست...نازنین...خوشا خوش آن روزان که در نموریِ چشم عاشق، مغروق میتوانستیم شد...خوشاخوش...
دریغا دریغ...
#دکتر_حسن_بلند
عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان
@rraavvaann
حدود دو دهه پیش یک دانشآموخته علوم انسانی، پژوهشی انجام داده بود راجع به آراء و اندیشههای یکی از استادان دوران تحصیلش.
استادی که در چهار دهه زندگی دانشگاهی اش، آثار و نوشتههای ارزشمندی را گردآوری و ترجمه کرده بود، و به جامعه علمی ارائه داده بود. در تمام عمرم دردناک تر و پریده رنگ تر از آن پژوهش، تابلویی ندیده بودم.
نویسنده مقاله با شوقی سوزان، ده صفحه از آراء و اندیشههای فیلسوفان و اندیشمندان جهان غرب را بی آنکه، نامی از آنها ببرد، به عنوان شاهدی بر اندیشه های استاد آورده بود. آن استاد در تمام این سالها، نه مفهومی آفریده بود، نه نظریه ای ارائه داده بود، و نه قلمرو مفهومی در رشته خود گسترانده بود.
بلکه در طی این چند دهه عمر پر تلاش خویش، مانند همه استادان علوم انسانی و اجتماعی در دانشگاههای کشور،اندیشه های دیگران را،در کلاس ها،کتاب ها،مقاله ها همایش ها و گردهمایی ها،چون آموزش گری مشتاق،ارائه داده بود.
بیشتر استادان دانشگاه های کشور در حوزههای فلسفه،جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد،تعلیم و تربیت،سیاست،اسیر رنجی گرانند. دوکان پررونقی ساخته اند اما تهی از آفرینشگری،تهی از خلاقیت و تهی از نظریه پردازی.
#دکترمحمدرضانیستانی
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان
@rraavvaann
استادی که در چهار دهه زندگی دانشگاهی اش، آثار و نوشتههای ارزشمندی را گردآوری و ترجمه کرده بود، و به جامعه علمی ارائه داده بود. در تمام عمرم دردناک تر و پریده رنگ تر از آن پژوهش، تابلویی ندیده بودم.
نویسنده مقاله با شوقی سوزان، ده صفحه از آراء و اندیشههای فیلسوفان و اندیشمندان جهان غرب را بی آنکه، نامی از آنها ببرد، به عنوان شاهدی بر اندیشه های استاد آورده بود. آن استاد در تمام این سالها، نه مفهومی آفریده بود، نه نظریه ای ارائه داده بود، و نه قلمرو مفهومی در رشته خود گسترانده بود.
بلکه در طی این چند دهه عمر پر تلاش خویش، مانند همه استادان علوم انسانی و اجتماعی در دانشگاههای کشور،اندیشه های دیگران را،در کلاس ها،کتاب ها،مقاله ها همایش ها و گردهمایی ها،چون آموزش گری مشتاق،ارائه داده بود.
بیشتر استادان دانشگاه های کشور در حوزههای فلسفه،جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد،تعلیم و تربیت،سیاست،اسیر رنجی گرانند. دوکان پررونقی ساخته اند اما تهی از آفرینشگری،تهی از خلاقیت و تهی از نظریه پردازی.
#دکترمحمدرضانیستانی
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان
@rraavvaann
🍃🍃🍃
یاد بگیریم آدم های به موقعی باشیم !
آدمهایی که سر وقت در برابر احساس ها و رفتارها عکس العمل نشان می دهند
به موقع محبت می کنند و به موقع گله و شکایت …
یاد بگیریم که در برابر ترس، ناکامی نگرانی ،خشم
و دلخوری … سکوت نکنیم
و پنهان کردن احساسات یا به اصطلاح "در خودمان ریختنشان" را دور بریزیم …
اگر انسان را به زمین تشبیه کنیم
یک زلزله قوی می تواند همه چیز را نابود کند اما پس لرزه های خفیف خیلی هم برای آن مفیدند !!
پس از واکنش ها نترسیم …
اگر حال خوبی داریم شادیمان را
و اگر از چیزی دلخوریم ناراحتی مان را نشان دهیم…
همین احساس های سرکوب شده ، همین حرفهایی که به موقع گفته نشده در
انسان ها تبدیل به عقده می شوند!
و آدمی که در طول زندگیش عقده های زیادی را با خودش حمل
می کند
هرگز نمیتواند زیبا زندگی کند …!!.
@rraavvaann
یاد بگیریم آدم های به موقعی باشیم !
آدمهایی که سر وقت در برابر احساس ها و رفتارها عکس العمل نشان می دهند
به موقع محبت می کنند و به موقع گله و شکایت …
یاد بگیریم که در برابر ترس، ناکامی نگرانی ،خشم
و دلخوری … سکوت نکنیم
و پنهان کردن احساسات یا به اصطلاح "در خودمان ریختنشان" را دور بریزیم …
اگر انسان را به زمین تشبیه کنیم
یک زلزله قوی می تواند همه چیز را نابود کند اما پس لرزه های خفیف خیلی هم برای آن مفیدند !!
پس از واکنش ها نترسیم …
اگر حال خوبی داریم شادیمان را
و اگر از چیزی دلخوریم ناراحتی مان را نشان دهیم…
همین احساس های سرکوب شده ، همین حرفهایی که به موقع گفته نشده در
انسان ها تبدیل به عقده می شوند!
و آدمی که در طول زندگیش عقده های زیادی را با خودش حمل
می کند
هرگز نمیتواند زیبا زندگی کند …!!.
@rraavvaann
🌸روزی زﻥ ﻭﺷﻮﻫﺮﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﻍ ﻭﺣﺶ ﺭﻓﺘﻨﺪ.
ﻣﯿﻤﻮﻥ ﻧﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﺟﻔﺘﺶ بازی ﻣﯽ ﮐﺮﺩ.ﺯﻥ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﮔﻔﺖ: ﭼﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﻭﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﻱ!!
🌸 ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻗﻔﺲ ﺷﯿﺮﻫﺎ ﺭﻓﺘﻨﺪ، ﺷﯿﺮ ﻧﺮ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻧﺪﮐﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﻧﺪﮎ ﺍﺯ ﺟﻔﺘﺶ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ...زﻥ ﮔﻔﺖ :ﭼﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﯼ ﺍﻧﺪﻭﻫﺒﺎﺭﯼ!
🌸ﺷﻮﻫﺮﺵ با لبخندی ﮔﻔﺖ:
ﺍﯾﻦ ﺑﻄﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺷﯿﺮ ماده ﺑﯿﻨﺪﺍﺯ ﻭ ﺑﺒﯿﻦ ﺷﯿﺮ ﻧﺮ ﭼﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻠﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ؟!
🌸ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺯﻥ ﺷﯿﺸﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺷﯿﺮ ﻣﺎﺩﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ، ﺷﯿﺮ ﻧﺮ ﻓﻮﺭﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺟﻔﺘﺶ، ﺑﺎ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺳﭙﺮ ﺍﻭ ﮐﺮﺩ.
🌸ﺍﻣﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﯿﻤﻮﻥ ﻣﺎﺩﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ، ﻣﯿﻤﻮﻥ ﻧﺮ ﺍﺯ ﺟﻔﺘﺶ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﺩﻭﯾﺪ، ﺗﺎ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺨﻮﺭﺩ!!
🌸ﺷﻮﻫﺮ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ :
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺩﺭﻭﻏﯿﻦ ﻭ ﻇﺎﻫﺮﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﯾﺒﺪ.️
🌸ﺑﺮﺧﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺩﺭﻭﻏﯿﻦ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﺮﯾﺒﻨﺪ، هرگز ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻓﺮﯾﺐ ﻇﺎﻫﺮﻧﻤﺎﯾﯽ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ.
🌸ﺑﺮﺧﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﺎﻃﻦ ﻭ ﻋﻤﻖ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ، ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﻫﻨﺮﻇﺎﻫﺮ ﺳﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ...
⏬🔽⏫🔽
https://chat.whatsapp.com/KbXpoJ0pG5W3punDQuhe0J
ﻣﯿﻤﻮﻥ ﻧﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﺟﻔﺘﺶ بازی ﻣﯽ ﮐﺮﺩ.ﺯﻥ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﮔﻔﺖ: ﭼﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﻭﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﻱ!!
🌸 ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻗﻔﺲ ﺷﯿﺮﻫﺎ ﺭﻓﺘﻨﺪ، ﺷﯿﺮ ﻧﺮ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻧﺪﮐﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﻧﺪﮎ ﺍﺯ ﺟﻔﺘﺶ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ...زﻥ ﮔﻔﺖ :ﭼﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﯼ ﺍﻧﺪﻭﻫﺒﺎﺭﯼ!
🌸ﺷﻮﻫﺮﺵ با لبخندی ﮔﻔﺖ:
ﺍﯾﻦ ﺑﻄﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺷﯿﺮ ماده ﺑﯿﻨﺪﺍﺯ ﻭ ﺑﺒﯿﻦ ﺷﯿﺮ ﻧﺮ ﭼﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻠﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ؟!
🌸ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺯﻥ ﺷﯿﺸﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺷﯿﺮ ﻣﺎﺩﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ، ﺷﯿﺮ ﻧﺮ ﻓﻮﺭﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺟﻔﺘﺶ، ﺑﺎ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺳﭙﺮ ﺍﻭ ﮐﺮﺩ.
🌸ﺍﻣﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﯿﻤﻮﻥ ﻣﺎﺩﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ، ﻣﯿﻤﻮﻥ ﻧﺮ ﺍﺯ ﺟﻔﺘﺶ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﺩﻭﯾﺪ، ﺗﺎ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺨﻮﺭﺩ!!
🌸ﺷﻮﻫﺮ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ :
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺩﺭﻭﻏﯿﻦ ﻭ ﻇﺎﻫﺮﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﯾﺒﺪ.️
🌸ﺑﺮﺧﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺩﺭﻭﻏﯿﻦ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﺮﯾﺒﻨﺪ، هرگز ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻓﺮﯾﺐ ﻇﺎﻫﺮﻧﻤﺎﯾﯽ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ.
🌸ﺑﺮﺧﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﺎﻃﻦ ﻭ ﻋﻤﻖ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ، ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﻫﻨﺮﻇﺎﻫﺮ ﺳﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ...
⏬🔽⏫🔽
https://chat.whatsapp.com/KbXpoJ0pG5W3punDQuhe0J
WhatsApp.com
زندگی ایده آل
WhatsApp Group Invite
حلقه های فکری بیشتر استادان دانشگاه، در حوزه ی علوم انسانی( کلاس ها همایش ها گردهمایی ها و وبینارها) با تمام گردن فرازی و به رخ کشیدن ها بی تکلیف و سرگردان است.
تا جایی که می باید شوربختانه بگوییم در روزگار بی حاصلی، و در آستان کم مایگی،به سر میبریم، در کلاسها و حلقههای بحث و گفتگو.
و امروزه در فضای مجازی بی آن که اندیشه ای نو،مفهومی جدید و قلمرو تازه ای به میدان معرفت بیاوریم، فقط حیران زده و سرافکنده، اندیشه های متفکران غربی را، با آلایش های کلامی به اشکال مختلف بیان می کنیم.
در زمانه ای که تمام حلقه های فکری، در این مرز و بوم، فقط راجع به نظریه ها مفاهیم و اندیشههای دیگران است، دانشجویان جوان ما در آینده چگونه خواهند توانست آتش شوق اندیشه ورزی، و خلاقیت را برافروزند، و مرزها و قلمرو های نوآورانه ای را در علوم انسانی و اجتماعی بگشایند؟
#دکترمحمدرضانیستانی
هیئت علمی و استاد دانشگاه
دکتری از دانشگاه لیون فرانسه
تایپ و تهیه : توحید اکبری طارسی
@rraavvaann
تا جایی که می باید شوربختانه بگوییم در روزگار بی حاصلی، و در آستان کم مایگی،به سر میبریم، در کلاسها و حلقههای بحث و گفتگو.
و امروزه در فضای مجازی بی آن که اندیشه ای نو،مفهومی جدید و قلمرو تازه ای به میدان معرفت بیاوریم، فقط حیران زده و سرافکنده، اندیشه های متفکران غربی را، با آلایش های کلامی به اشکال مختلف بیان می کنیم.
در زمانه ای که تمام حلقه های فکری، در این مرز و بوم، فقط راجع به نظریه ها مفاهیم و اندیشههای دیگران است، دانشجویان جوان ما در آینده چگونه خواهند توانست آتش شوق اندیشه ورزی، و خلاقیت را برافروزند، و مرزها و قلمرو های نوآورانه ای را در علوم انسانی و اجتماعی بگشایند؟
#دکترمحمدرضانیستانی
هیئت علمی و استاد دانشگاه
دکتری از دانشگاه لیون فرانسه
تایپ و تهیه : توحید اکبری طارسی
@rraavvaann
✳️ کنترلگری
☑️ کنترلگری، یکی از ویروسهای نابود کنندهی تقریباً هر رابطهی انسانی است، خصوصاً روابط زناشویی و دوستی.
🔘این ویژگی، معمولاً به صورت خزنده و پنهان، راه خود را به درون رابطه پیدا میکند و ممکن است در نهایت، یک رابطهی سالم را به یک رابطهی ناسالم، پرهزینه و آزارنده تبدیل کند.
🔘یکی از مشکلات مرتبط با این موضوع آن است که فرد کنترل کننده، از کنترلگری خود، تقریباً بیاطلاع است و هر تلاشی برای آگاهاندن او، عموماً خصمانه و نادرست برداشت میشود.
🔘مشکل دیگر آن است که افراد کنترلگر، چنان با ویژگیهای کنترلگرانهی خود خو میگیرند که تلاش برای تغییر آنها، معمولا بینتیجه است؛
🔘مسئلهی دیگر، تنسپردن فرد کنترلشونده به خواستها و برنامههای فرد کنترلگر است که معمولاً به شکل وابستگی ناسالم در روابط، خود را نشان میدهد؛
🔘مطلب چهارم آن است که چنین رابطهای تقریباً همیشه آزارنده و ناخوشایند است و معمولا فرد قربانی، بارها برای رهایی از سلطهی طرف مقابل، اقدام میکند ولی به نتیجه نمیرسد؛
🔘مطلب پنجم آن است که این نوع رابطه، مانع از رشد هر دو طرف میشود و خشم، آزردگی، لجبازی و خیانت از پیامدهای متعارف این نوع روابط است.
🟣 برخی از ویژگیهای افراد کنترلگر را میتوان چنین برشمرد:
1✔️همیشه باید حرف آنها پذیرفته شود؛
2✔️تلاش زیادتر از حد متعارفی میکنند تا نظر خود را به کرسی بنشانند؛
3✔️اگر اوضاع بر مبنای نظر آنها نباشد، به نحوی واکنش منفی نشان میدهند؛
4✔️همیشه خیر و صلاح شما را از خودِ شما بهتر میدانند؛
5✔️حریم شخصی دیگران را زیر پا میگذارند و به خود حق میدهند؛
6✔️نسبت به انتقاد، حساسیت غیر متعارف دارند؛
7✔️وقتی اوضاع مطابق برنامه آنها پیش نمیرود، بسیار آشفته میشوند؛
8✔️معتقدند اگر انسانها را رها کنی، به تباهی و بدی میگرایند؛
9✔️اگر بتوانند،حتما پیامهای خصوصی همسر یا دوستشان را، بدون اجازه، میخوانند؛
10✔️برای انسانهای دیگر، واقعاً، نه در شعار، حق آزادی قائل نیستند؛
11✔️همیشه حق بجانب هستند، هر چند وقتی زیرکتر هستند، این حق بجانبی را با ظرافت نشان میدهند و به کرسی مینشانند؛
12✔️تقریباً همیشه دیگران را قضاوت میکنند، هرچند ممکن است بر زبان نیاورند؛
🔘دقت بفرمایید که کنترلگر هم، به اندازهی کنترل شونده، از رابطه آسیب میبیند و کنترل شونده هم، به اندازهی کنترلگر، در ایجاد و حفظ این رابطهی معیوب مسئولیت دارد.
🔘حقیقت را با تعداد قطرات اشک یا شدت نعرههای بندگسل، اندازه نمیگیرند. حقیقت طرفِ هیچکس نیست؛ طرفِ خودش است!
🔘بعضی با اشک، بر جنازهی نیمسوختهی همسرشان قهقهه میزنند و برخی با نعره، التماس میکنند.
🟡 دنیای غریبی است.
#دکتر_حسن_بلند
هیئت علمی و استاد دانشگاه
@rraavvaann
☑️ کنترلگری، یکی از ویروسهای نابود کنندهی تقریباً هر رابطهی انسانی است، خصوصاً روابط زناشویی و دوستی.
🔘این ویژگی، معمولاً به صورت خزنده و پنهان، راه خود را به درون رابطه پیدا میکند و ممکن است در نهایت، یک رابطهی سالم را به یک رابطهی ناسالم، پرهزینه و آزارنده تبدیل کند.
🔘یکی از مشکلات مرتبط با این موضوع آن است که فرد کنترل کننده، از کنترلگری خود، تقریباً بیاطلاع است و هر تلاشی برای آگاهاندن او، عموماً خصمانه و نادرست برداشت میشود.
🔘مشکل دیگر آن است که افراد کنترلگر، چنان با ویژگیهای کنترلگرانهی خود خو میگیرند که تلاش برای تغییر آنها، معمولا بینتیجه است؛
🔘مسئلهی دیگر، تنسپردن فرد کنترلشونده به خواستها و برنامههای فرد کنترلگر است که معمولاً به شکل وابستگی ناسالم در روابط، خود را نشان میدهد؛
🔘مطلب چهارم آن است که چنین رابطهای تقریباً همیشه آزارنده و ناخوشایند است و معمولا فرد قربانی، بارها برای رهایی از سلطهی طرف مقابل، اقدام میکند ولی به نتیجه نمیرسد؛
🔘مطلب پنجم آن است که این نوع رابطه، مانع از رشد هر دو طرف میشود و خشم، آزردگی، لجبازی و خیانت از پیامدهای متعارف این نوع روابط است.
🟣 برخی از ویژگیهای افراد کنترلگر را میتوان چنین برشمرد:
1✔️همیشه باید حرف آنها پذیرفته شود؛
2✔️تلاش زیادتر از حد متعارفی میکنند تا نظر خود را به کرسی بنشانند؛
3✔️اگر اوضاع بر مبنای نظر آنها نباشد، به نحوی واکنش منفی نشان میدهند؛
4✔️همیشه خیر و صلاح شما را از خودِ شما بهتر میدانند؛
5✔️حریم شخصی دیگران را زیر پا میگذارند و به خود حق میدهند؛
6✔️نسبت به انتقاد، حساسیت غیر متعارف دارند؛
7✔️وقتی اوضاع مطابق برنامه آنها پیش نمیرود، بسیار آشفته میشوند؛
8✔️معتقدند اگر انسانها را رها کنی، به تباهی و بدی میگرایند؛
9✔️اگر بتوانند،حتما پیامهای خصوصی همسر یا دوستشان را، بدون اجازه، میخوانند؛
10✔️برای انسانهای دیگر، واقعاً، نه در شعار، حق آزادی قائل نیستند؛
11✔️همیشه حق بجانب هستند، هر چند وقتی زیرکتر هستند، این حق بجانبی را با ظرافت نشان میدهند و به کرسی مینشانند؛
12✔️تقریباً همیشه دیگران را قضاوت میکنند، هرچند ممکن است بر زبان نیاورند؛
🔘دقت بفرمایید که کنترلگر هم، به اندازهی کنترل شونده، از رابطه آسیب میبیند و کنترل شونده هم، به اندازهی کنترلگر، در ایجاد و حفظ این رابطهی معیوب مسئولیت دارد.
🔘حقیقت را با تعداد قطرات اشک یا شدت نعرههای بندگسل، اندازه نمیگیرند. حقیقت طرفِ هیچکس نیست؛ طرفِ خودش است!
🔘بعضی با اشک، بر جنازهی نیمسوختهی همسرشان قهقهه میزنند و برخی با نعره، التماس میکنند.
🟡 دنیای غریبی است.
#دکتر_حسن_بلند
هیئت علمی و استاد دانشگاه
@rraavvaann
از ۶ و ۷ سالگی با سینما📽 مانوس بوده ام. از آن زمانی که پدر خدا بیامرزم،جلوی درب سینماهای🎭 منرژ و سعدی بجنورد،زمستان ها نخود گرم و تابستان ها، یخ در بهشت می فروخت.
فیلم هندی شعله را به گمانم در سال ۱۳۵۸ نخستین بار در هفت سالگی در سینمای سعدی دیدم.
از سینما در زندگی و نوشتن خیلی بهره برده ام، از این رو، تاجاییکه سوادم قد داده، کوشیده ام که فرزندانم را نیز از کودکی با سینما آشنا کنم.
گفتگو، تحلیل و نقد فیلم،فرصتی است تا ما با چشم اندازها و تجربه هایی آشنا شویم که در دنیای واقعی کمتر برایمان فراهم است. سینما همچین علاوه بر ارائه دنیایی خیال انگیز و اندیشه ورزانه میتواند در آینده درمان گر لحظه های تنهایی ما در میان سالی و کهن سالی باشد.
#دکترمحمدرضانیستانی
📸این عکس در سخنرانی آقای دکتر نیستانی در دانشگاه گیلان، با عنوان جلوه های انسان دانشگاهی گرفته شده است.
@rraavvaann
فیلم هندی شعله را به گمانم در سال ۱۳۵۸ نخستین بار در هفت سالگی در سینمای سعدی دیدم.
از سینما در زندگی و نوشتن خیلی بهره برده ام، از این رو، تاجاییکه سوادم قد داده، کوشیده ام که فرزندانم را نیز از کودکی با سینما آشنا کنم.
گفتگو، تحلیل و نقد فیلم،فرصتی است تا ما با چشم اندازها و تجربه هایی آشنا شویم که در دنیای واقعی کمتر برایمان فراهم است. سینما همچین علاوه بر ارائه دنیایی خیال انگیز و اندیشه ورزانه میتواند در آینده درمان گر لحظه های تنهایی ما در میان سالی و کهن سالی باشد.
#دکترمحمدرضانیستانی
📸این عکس در سخنرانی آقای دکتر نیستانی در دانشگاه گیلان، با عنوان جلوه های انسان دانشگاهی گرفته شده است.
@rraavvaann
✔️خوبِ شخصی، بدِ اجتماعی
هرچیزی که در سطح شخصی خوب باشد، لزوماً در سطح اجتماعی خوب نیست.
اگر در خانه خود، «سیگار کشیدن» را ممنوع کنید خیلی خوب است، اما یک کشور نمیتواند و نباید «سیگار کشیدن» را ممنوع کند. حوزه شخصی با حوزه اجتماعی فرق دارد.
برای هر کدام از ما «قناعت» یک ویژگی بسیار خوب است، اما نمیتوان آن را برای یک جامعه توصیه کرد. زیرا آنگاه با جامعهای مواجه خواهیم شد که انگیزهای برای تولید ندارد.
یک شخص ممکن است بسیار ریسکپذیر باشد و همین ویژگی عامل موفقیتش محسوب شود، اما ریسکپذیری بالا در سطح یک جامعه ممکن است به بیثباتی تبدیل شود.
ماجرای باورها و اعتقادات مذهبی و سنتی نیز همین است. مذهب ممکن است به زندگی هر شخص معنا بدهد. سنت میتواند برای یک خانواده کارکرد داشته باشد. اما همینها ممکن است در زندگی شخص و خانوادهی دیگری بیمعنا و بیکارکرد باشند. بنابراین، نمیتوان از جامعه انتظار اعتقاد مشترک را داشت.
هر کسی این اختیار را دارد که بر مبنای سنت و باورهای خود، مثلاً با کسی ازدواج کند که فردی مؤمن باشد. اما نمیتوان این نسخه را برای یک جامعه تجویز کرد.
منبع الهامبخش برای ادارهی زندگی یک شخص ممکن است ایمان باشد، اما نمیتوان یک جامعه را صرفاّ بر مبنای ایمان اداره کرد و به توسعه دست یافت. اساس اداره جامعهای که در فرآیند توسعه حرکت میکند، کارآمدی است.
توسعهی یک جامعه بر مبنای قواعد بهروز، روشن، علمی و جامعهشناسانه پیش میرود؛ آن هم زمانی که این قواعد، مورد توافق همه باشد.
اگر به دنبال توسعه هستیم، باید توان تشخیص و تفکیک حوزههای شخصی و اجتماعی را داشته باشیم.
#سنت
#مدرنیته
#فرد
#جامعه
@rraavvaann
هرچیزی که در سطح شخصی خوب باشد، لزوماً در سطح اجتماعی خوب نیست.
اگر در خانه خود، «سیگار کشیدن» را ممنوع کنید خیلی خوب است، اما یک کشور نمیتواند و نباید «سیگار کشیدن» را ممنوع کند. حوزه شخصی با حوزه اجتماعی فرق دارد.
برای هر کدام از ما «قناعت» یک ویژگی بسیار خوب است، اما نمیتوان آن را برای یک جامعه توصیه کرد. زیرا آنگاه با جامعهای مواجه خواهیم شد که انگیزهای برای تولید ندارد.
یک شخص ممکن است بسیار ریسکپذیر باشد و همین ویژگی عامل موفقیتش محسوب شود، اما ریسکپذیری بالا در سطح یک جامعه ممکن است به بیثباتی تبدیل شود.
ماجرای باورها و اعتقادات مذهبی و سنتی نیز همین است. مذهب ممکن است به زندگی هر شخص معنا بدهد. سنت میتواند برای یک خانواده کارکرد داشته باشد. اما همینها ممکن است در زندگی شخص و خانوادهی دیگری بیمعنا و بیکارکرد باشند. بنابراین، نمیتوان از جامعه انتظار اعتقاد مشترک را داشت.
هر کسی این اختیار را دارد که بر مبنای سنت و باورهای خود، مثلاً با کسی ازدواج کند که فردی مؤمن باشد. اما نمیتوان این نسخه را برای یک جامعه تجویز کرد.
منبع الهامبخش برای ادارهی زندگی یک شخص ممکن است ایمان باشد، اما نمیتوان یک جامعه را صرفاّ بر مبنای ایمان اداره کرد و به توسعه دست یافت. اساس اداره جامعهای که در فرآیند توسعه حرکت میکند، کارآمدی است.
توسعهی یک جامعه بر مبنای قواعد بهروز، روشن، علمی و جامعهشناسانه پیش میرود؛ آن هم زمانی که این قواعد، مورد توافق همه باشد.
اگر به دنبال توسعه هستیم، باید توان تشخیص و تفکیک حوزههای شخصی و اجتماعی را داشته باشیم.
#سنت
#مدرنیته
#فرد
#جامعه
@rraavvaann
اگر میخواهی خوشبخت باشی ،
جز آنکه برایت مهیاست ، آرزو مکن . . .
زمستان هیچ وقت ماندنی نیست ،
حتی اگر تمام شب ها یلدا باشد . . .
غرور کسی را که دوستش داری بشکن ،
ولی دل کسی رو که دوست داری ،
به خاطر غرورت نشکن
خداوندا ، تو میدانی که انسان بودن و
ماندن در این دنیا چه دشوار است
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است
و از احساس سرشار است . .
سعی نکن ترس از شکست ،
مانع از حضورت در میدان شود . . .
کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم
به یاد ماندنی ٬ نه حاشیه ای فراموش شدنی .
برای پی بردن به ارزش یک دوست ٬
او را از دست بده . . .
شمع محفل شاهان شدن ذوقی ندارد ٬
ای خوشا شمعی که روشن میکند ویرانه ای را .
در راه رسیدن به اوج با مردم مهربان باش
چرا که هنگام سقوط با همان مردم روبرو خواهی شد.
@rraavvaann
جز آنکه برایت مهیاست ، آرزو مکن . . .
زمستان هیچ وقت ماندنی نیست ،
حتی اگر تمام شب ها یلدا باشد . . .
غرور کسی را که دوستش داری بشکن ،
ولی دل کسی رو که دوست داری ،
به خاطر غرورت نشکن
خداوندا ، تو میدانی که انسان بودن و
ماندن در این دنیا چه دشوار است
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است
و از احساس سرشار است . .
سعی نکن ترس از شکست ،
مانع از حضورت در میدان شود . . .
کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم
به یاد ماندنی ٬ نه حاشیه ای فراموش شدنی .
برای پی بردن به ارزش یک دوست ٬
او را از دست بده . . .
شمع محفل شاهان شدن ذوقی ندارد ٬
ای خوشا شمعی که روشن میکند ویرانه ای را .
در راه رسیدن به اوج با مردم مهربان باش
چرا که هنگام سقوط با همان مردم روبرو خواهی شد.
@rraavvaann
برای یه کار اداری رفته بودم شهرداری،
توی اون قسمتی که به کار من مربوط میشد یه خانوم جوان کارمند حضور داشت که قبل از هر چیزی،
قبل از کارمند بودن، قبل از دختر خانواده بودن و حتی به نظرم قبل از همسر بودن یه مادر بود...
یه زن وقتی مادر میشه اولویتش میشه فرزند...
این خانوم مجبور بود برای چند ساعت از دخترش توی محل کار نگهداری کنه.
اره میدونم اداره جای این کارا نیست
اما حتما مجبور شده بود
حواسم بهش بود، تمام سعیش رو میکرد یه موقع کارش عقب نیفته
آدم خوب رو از حرکات سر و دست و گردن میشه شناخت...
یه دختر بچه یکی دو ساله رو با لباس زمستونی صورتی تصور کن، بچه ها همشون شیرینن، خواستنی ان، این بچه هم تو دل برو بود، هر کس میومد داخل نگاهش که میکرد لبخند مینشست روی لبش
یه مقدار سرما خورده بود
توی اون چند دقیقه ای که اونجا بودم با چشمای خودم دیدم که مادرش با چه سختی داروهاش رو میداد و ازش مراقبت میکرد
خیره شدم به چشمهای مهربون و پاک اون دختر بچه
میدونی به چی فکر میکردم؟
به اینکه بیست سال دیگه این بچه این روزا رو یادش نمیاد
اون شبایی که باعث بی خوابی مادرش شده
اون نه ماه که راحتی رو ازش سلب کرده...
هزار تا چیز دیگه
اینارو یادش میاد؟ نمیاد!
آخه پریشب یه دختر بیست ساله دیدم توی همین میدون ولیعصر داشت با یه لحن بد سر مادرش غر میزد که
اه، مامان اینجا میدونه، دوتا چهارراه بعدی باید پیاده میشدیم، اونجا میشه چهارراه ولیعصر....
من ذوق رو توی چشمای مادرش دیدم که حالش خوب بود از اینکه با دخترش اومده بیرون...
کسی که ذره ذره آب شده تا اون بچه ذره ذره قد بکشه....
خیلی دلم خواست از اون دختر بپرسم اگه با دوستاتم بیرون میومدی از پیاده روی دوتا چهارراه عصبانی میشدی یا خوشحال؟
از کجا میدونی؟ شاید مامانت دلش میخواست چهارقدم باهات راه بره...نگاهت کنه
حواست هست رفیق؟
میترسم یه وقتی به خودمون بیاییم که دیر شده...
@rraavvaann
توی اون قسمتی که به کار من مربوط میشد یه خانوم جوان کارمند حضور داشت که قبل از هر چیزی،
قبل از کارمند بودن، قبل از دختر خانواده بودن و حتی به نظرم قبل از همسر بودن یه مادر بود...
یه زن وقتی مادر میشه اولویتش میشه فرزند...
این خانوم مجبور بود برای چند ساعت از دخترش توی محل کار نگهداری کنه.
اره میدونم اداره جای این کارا نیست
اما حتما مجبور شده بود
حواسم بهش بود، تمام سعیش رو میکرد یه موقع کارش عقب نیفته
آدم خوب رو از حرکات سر و دست و گردن میشه شناخت...
یه دختر بچه یکی دو ساله رو با لباس زمستونی صورتی تصور کن، بچه ها همشون شیرینن، خواستنی ان، این بچه هم تو دل برو بود، هر کس میومد داخل نگاهش که میکرد لبخند مینشست روی لبش
یه مقدار سرما خورده بود
توی اون چند دقیقه ای که اونجا بودم با چشمای خودم دیدم که مادرش با چه سختی داروهاش رو میداد و ازش مراقبت میکرد
خیره شدم به چشمهای مهربون و پاک اون دختر بچه
میدونی به چی فکر میکردم؟
به اینکه بیست سال دیگه این بچه این روزا رو یادش نمیاد
اون شبایی که باعث بی خوابی مادرش شده
اون نه ماه که راحتی رو ازش سلب کرده...
هزار تا چیز دیگه
اینارو یادش میاد؟ نمیاد!
آخه پریشب یه دختر بیست ساله دیدم توی همین میدون ولیعصر داشت با یه لحن بد سر مادرش غر میزد که
اه، مامان اینجا میدونه، دوتا چهارراه بعدی باید پیاده میشدیم، اونجا میشه چهارراه ولیعصر....
من ذوق رو توی چشمای مادرش دیدم که حالش خوب بود از اینکه با دخترش اومده بیرون...
کسی که ذره ذره آب شده تا اون بچه ذره ذره قد بکشه....
خیلی دلم خواست از اون دختر بپرسم اگه با دوستاتم بیرون میومدی از پیاده روی دوتا چهارراه عصبانی میشدی یا خوشحال؟
از کجا میدونی؟ شاید مامانت دلش میخواست چهارقدم باهات راه بره...نگاهت کنه
حواست هست رفیق؟
میترسم یه وقتی به خودمون بیاییم که دیر شده...
@rraavvaann
❖
کارگری پشت گاریش نوشته بود:
به کارم نخند ، محتاج روزگارم...
نخند...
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت
را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !
به پسرکی که آدامس می فروشد
و تو هرگز نمی خری ، نخند !
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت
راه می رود و شاید چند ثانیه ی
کوتاه معطلت کند ، نخند !
به دبیری که دست و عینکش گچی
ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند !
به دستان پدرت...
به جارو کردن مادرت...
به راننده ی چاق اتوبوس...
به رفتگری که در گرمای تیر ماه
کلاه پشمی به سر دارد...
به راننده ی آژانسی که چرت می زند...
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی...
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان...
نخند...
نخند که دنیا ارزشش را ندارد...
که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ
و پر دردسری دارند:
آدم هایی که هر کدام برای خود و
خانواده ای، همه چیز و همه کسند.
آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند...
بار می برند...
بی خوابی می کشند...
کهنه می پوشند...
جار می زنند...
سرما و گرما را تحمل می کنند...
و گاهی خجالت هم می کشند...
خیلی ساده
هرگز به آدم هایی که تنها پشتیبانشان
خداست، نخند
@rraavvaann
کارگری پشت گاریش نوشته بود:
به کارم نخند ، محتاج روزگارم...
نخند...
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت
را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !
به پسرکی که آدامس می فروشد
و تو هرگز نمی خری ، نخند !
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت
راه می رود و شاید چند ثانیه ی
کوتاه معطلت کند ، نخند !
به دبیری که دست و عینکش گچی
ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند !
به دستان پدرت...
به جارو کردن مادرت...
به راننده ی چاق اتوبوس...
به رفتگری که در گرمای تیر ماه
کلاه پشمی به سر دارد...
به راننده ی آژانسی که چرت می زند...
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی...
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان...
نخند...
نخند که دنیا ارزشش را ندارد...
که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ
و پر دردسری دارند:
آدم هایی که هر کدام برای خود و
خانواده ای، همه چیز و همه کسند.
آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند...
بار می برند...
بی خوابی می کشند...
کهنه می پوشند...
جار می زنند...
سرما و گرما را تحمل می کنند...
و گاهی خجالت هم می کشند...
خیلی ساده
هرگز به آدم هایی که تنها پشتیبانشان
خداست، نخند
@rraavvaann
بزرگترین آفت ها، در حوزه علوم انسانی، ناگشودگی ذهن، فقدان آفرینندگی،و پاره پاره کردن فکر است. امروز مواجهیم با روانشناسانی که جامعه شناسی بلد نیست، و جامعه شناسانی که از تعلیم و تربیت چیزی نمی دانند و بیشتر اندیشمندان علوم تربیتی که نسبت به هر سه این ها ناآگاهند.
بیشتر افرادی که در حوزه علوم انسانی نفس میکشند، کمتر از فلسفه، ادبیات و هنر هم می دانند، برای همین هم هست که اندیشمندان علوم انسانی، قدرت و مفهوم سازی، نظریه پردازی و قلمرو آفرینی، ندارند.
و همیشه چشم دوخته است به نظریههای غربی.
حقیقت در پدیده های انسانی و اجتماعی در علوم انسانی، به گفته سقراط مانند آینه ای است،که افتاده و شکسته و هر کدام از ما قسمتی از این آیینه آشفته را به دست گرفته ایم.
#محمدرضانیسانی
بیشتر افرادی که در حوزه علوم انسانی نفس میکشند، کمتر از فلسفه، ادبیات و هنر هم می دانند، برای همین هم هست که اندیشمندان علوم انسانی، قدرت و مفهوم سازی، نظریه پردازی و قلمرو آفرینی، ندارند.
و همیشه چشم دوخته است به نظریههای غربی.
حقیقت در پدیده های انسانی و اجتماعی در علوم انسانی، به گفته سقراط مانند آینه ای است،که افتاده و شکسته و هر کدام از ما قسمتی از این آیینه آشفته را به دست گرفته ایم.
#محمدرضانیسانی
لحظه هایی که انسان دانشگاهی را در وضعیت تیره ای میبینم، که گرفتار شمارش تعداد مقاله ها، کتاب ها،و همایش ها شده است، لحظه های بسیار دشواری است، و در این لحظه است که آرزو می کنم،ای کاش در موج نگاه های پرسنده ی دانشجویانم نابهنگام حقیقت معرفت، راه خود را پیش بگیرد و همه ما را، از ورطه بیهودگی برهاند.
#محمدرضانیستانی
#محمدرضانیستانی
#تمرین_زبان_انگلیسی
#جملات_کوتاه_روانشناسی
کسی که تنبیه شده تمایل کمتری ندارد که به شیوه معینی رفتار کند او در بهترین حالت یاد می گیرد،چگونه از تنبیه اجتناب کند.
بروس فردریک اسکینر.
#جملات_کوتاه_روانشناسی
کسی که تنبیه شده تمایل کمتری ندارد که به شیوه معینی رفتار کند او در بهترین حالت یاد می گیرد،چگونه از تنبیه اجتناب کند.
بروس فردریک اسکینر.
توصیه آقای #یحیی_سید_محمدی :
اگر فقط روزی یک پاراگراف در زمینه متون تخصصی روانشناسی،کار کنید می دانید ماهی چند صفحه می شود؟ فقط باید انگیزه و پشتکار داشته باشید،همین. نه به کلاس رفتن نیاز دارید و نه به هزینه کردن.
اگر فقط روزی یک پاراگراف در زمینه متون تخصصی روانشناسی،کار کنید می دانید ماهی چند صفحه می شود؟ فقط باید انگیزه و پشتکار داشته باشید،همین. نه به کلاس رفتن نیاز دارید و نه به هزینه کردن.
🟣 برای حل و فصل رابطهی مبتنی بر کنترل، دو راه پیش روست که یکی «حل» (ترمیم رابطه) است و دیگری «فصل» (پایان دادن به رابطه).
🟡 ترمیم یا به پایان رساندن سالم رابطهی کنترلگرانه، کار بسیار دشواری است که از یک سو، کارآزمودگی و چربدستی درمانگر و از دیگر سو، خواست و شکیباییِ درمانجویان را طلب میکند.
🔴 در دیگر سوی، ستون رابطهی کنترلگرانه، نابرابری است و در چنین شرایطی، هماهنگی و همداستانی و همدلیِ صادقانهی طرفین برای درمان، بیشتر به آرزو شبیه است تا شرطی که با تحققش در واقعیت، درمان تازه آغاز میشود (و این مطلبی است که اغلب درمانها را با شکست مواجه میکند).
⚫️ مسئله پایاندهی ناسالم به رابطه هم، معضل کوچکی نیست: اگر فرد کنترلگر یا کنترل شونده، بدون گذراندن مراحل درمان از هم جدا شوند، هر دو، این الگوهای ناسالم را در روابط جدیدشان ادامه میدهند و این چرخه، گاه تا پایان عمر، ادامه پیدا مییابد و فرصت زندگی سالم، از هر دو طرف، دریغ میشود.
🔵 شاید شما هم تجربه کرده باشید که الگوی ثابتی از شکست ارتباطی، مدام شما را به نفطهی آغاز باز میگرداند، البته نومیدتر، خستهتر و اندوهگینتر.
🟢 چیزی باید تغییر کند؛ زندگی کوتاهتر از آن است که امیدوار باشیم، تغییرات به صورت تصادفی و دلخواه روی خواهند داد؛ کاش چنین بود. اما نیست.
🟢 چیزی باید تغییر کند؛ مهم هم نیست که تازیانه، دست کیست! در نهایت ما، هر دو، خسته و رنجور و نومید، بازی را به سرنوشت واگذار میکنیم.
🟠 هر ساعت که از زندگی ما میگذرد، سرنوشتِ ما، قطعیتر و تغییر آن سختتر میشود. بهترین زمان برای شروع، دیروز بود، بدترین زمان، فرداست و تنها زمانی که در اختیار داریم، امروز، الان و اینجاست؛
⚫️ فردا، از یک ثانیهی دیگر شروع میشود و تا هفت هزار سال، طول میکشد!
🔴 همین الان و همین زمان! وگرنه، در حال فریفتن خودمان هستیم. کاری که هر اندازه از آن دست برداریم، رشدیافتهتر میشویم؛ کاری که بدون تحمل درد و رنج، ممکن نیست.
زندگی غیر منصفانه نیست! ما هستیم!
#دکتر_حسن_بلند
عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان
🟡 ترمیم یا به پایان رساندن سالم رابطهی کنترلگرانه، کار بسیار دشواری است که از یک سو، کارآزمودگی و چربدستی درمانگر و از دیگر سو، خواست و شکیباییِ درمانجویان را طلب میکند.
🔴 در دیگر سوی، ستون رابطهی کنترلگرانه، نابرابری است و در چنین شرایطی، هماهنگی و همداستانی و همدلیِ صادقانهی طرفین برای درمان، بیشتر به آرزو شبیه است تا شرطی که با تحققش در واقعیت، درمان تازه آغاز میشود (و این مطلبی است که اغلب درمانها را با شکست مواجه میکند).
⚫️ مسئله پایاندهی ناسالم به رابطه هم، معضل کوچکی نیست: اگر فرد کنترلگر یا کنترل شونده، بدون گذراندن مراحل درمان از هم جدا شوند، هر دو، این الگوهای ناسالم را در روابط جدیدشان ادامه میدهند و این چرخه، گاه تا پایان عمر، ادامه پیدا مییابد و فرصت زندگی سالم، از هر دو طرف، دریغ میشود.
🔵 شاید شما هم تجربه کرده باشید که الگوی ثابتی از شکست ارتباطی، مدام شما را به نفطهی آغاز باز میگرداند، البته نومیدتر، خستهتر و اندوهگینتر.
🟢 چیزی باید تغییر کند؛ زندگی کوتاهتر از آن است که امیدوار باشیم، تغییرات به صورت تصادفی و دلخواه روی خواهند داد؛ کاش چنین بود. اما نیست.
🟢 چیزی باید تغییر کند؛ مهم هم نیست که تازیانه، دست کیست! در نهایت ما، هر دو، خسته و رنجور و نومید، بازی را به سرنوشت واگذار میکنیم.
🟠 هر ساعت که از زندگی ما میگذرد، سرنوشتِ ما، قطعیتر و تغییر آن سختتر میشود. بهترین زمان برای شروع، دیروز بود، بدترین زمان، فرداست و تنها زمانی که در اختیار داریم، امروز، الان و اینجاست؛
⚫️ فردا، از یک ثانیهی دیگر شروع میشود و تا هفت هزار سال، طول میکشد!
🔴 همین الان و همین زمان! وگرنه، در حال فریفتن خودمان هستیم. کاری که هر اندازه از آن دست برداریم، رشدیافتهتر میشویم؛ کاری که بدون تحمل درد و رنج، ممکن نیست.
زندگی غیر منصفانه نیست! ما هستیم!
#دکتر_حسن_بلند
عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان
https://www.instagram.com/reel/CsgF_C3gjX0/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
اگه علاقمند به یادگیری زبان هستین
حتماً این کلیپ و سایر کلیپ های
پیج شون رو تماشا کنین.
بی نهایت آموزنده و عالی است
👌👌👌👌👌👌👌
من خودم که خیلی برام مفید بوده❤️
اگه علاقمند به یادگیری زبان هستین
حتماً این کلیپ و سایر کلیپ های
پیج شون رو تماشا کنین.
بی نهایت آموزنده و عالی است
👌👌👌👌👌👌👌
من خودم که خیلی برام مفید بوده❤️
🌺۴ روش برای مواجه با کارهای پر استرس :
↙️از قبل خودتون رو برای انجام کار پر استرس آماده کنید (مثلا به صورت ذهنی اون رو تمرین کنید تا بدونید انتظار چه چیزی رو باید داشته باشید و چطور اون رو مدیریت کنید یا از خودگویی های مثبت استفاده کنید و به خودتون نیرو بدید تا اون کار رو به انجام برسونید.
↖️کار رو به قسمت های کوچک تقسیم کنید و در بین انجام کار به فعالیت هایی که براتون لذت بخش هست بپردازید.به این ترتیب مجبور نیستید یک باره و زمان زیادی رو صرف انجام اون کار پر استرس کنید.
↙️زمان بازیابی برای خودتون در نظر بگیرید تا بتونید استراحت کنید و قبل از پرداختن به کار بعدی انرژی بگیرید.
↖️با فردی که میتونه بهتون کمک کنه و در انجام اون کار مهارت داره صحبت کنید تا اون کار رو برای شما انجام بده و در عوض شما هم کاری براش انجام بدید.
@rraavvaann
↙️از قبل خودتون رو برای انجام کار پر استرس آماده کنید (مثلا به صورت ذهنی اون رو تمرین کنید تا بدونید انتظار چه چیزی رو باید داشته باشید و چطور اون رو مدیریت کنید یا از خودگویی های مثبت استفاده کنید و به خودتون نیرو بدید تا اون کار رو به انجام برسونید.
↖️کار رو به قسمت های کوچک تقسیم کنید و در بین انجام کار به فعالیت هایی که براتون لذت بخش هست بپردازید.به این ترتیب مجبور نیستید یک باره و زمان زیادی رو صرف انجام اون کار پر استرس کنید.
↙️زمان بازیابی برای خودتون در نظر بگیرید تا بتونید استراحت کنید و قبل از پرداختن به کار بعدی انرژی بگیرید.
↖️با فردی که میتونه بهتون کمک کنه و در انجام اون کار مهارت داره صحبت کنید تا اون کار رو برای شما انجام بده و در عوض شما هم کاری براش انجام بدید.
@rraavvaann