Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ورود_به_شام
#اسارت


انا لله و انا الیه راجعون *سُبیَت زینب*

به پشت دروازه ساعات
معطله عمه ی سادات
قافله از شلوغترین راه
اومده در شام خرابات

میان همه برا تماشا
تو بازار برده فروشا
زینبو میزنن به پیش
چشمای ساقی العطاشا

انا لله و انا الیه راجعون *سُبیَت زینب*

نمونده بود هیچ احترامی
محله ها پر از حرامی
سر همه بچه یتیما
شکسته با سنگای شامی

به انتقام بدر و خیبر
ما رو زدن با بغض حیدر
سرا میفتاد زیر مرکب
حتی سر علیه اصغر

انا لله و انا الیه راجعون *سُبیَت زینب*

سوت و کف و هلهله بودو
خنده های حرمله بودو
دستا توی سلسله بسته
پاها پر از آبله بودو

کنار سرهای بریده
قامت دخترا خمیده
دروازه تا دم خرابه
صبح تا غرووب طول کشیده

انا لله و انا الیه راجعون *سُبیَت زینب*

آتیش رو معجرا میریختن
خاکستر از بالا میریختن
یه عده رقاصه ی شامی
به دور محملا می ریختن

جونمونو به لب رسوندن
دل یتیما رو سوزوندن
جلوی چشمای ابالفضل
سکینه رو خارجی خوندن

انا لله و انا الیه راجعون *سُبیَت زینب*


#مرتضی_کربلایی

@raziolhossein1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ورود_به_شام


پرده نشین خیمه‌ها ، افتاده بین ازدحام
بر ناقه‌های بی جهاز ، زینب رسیده شهر شام
بعد از غمِ کرب و بلا ، وای از غمِ شام بلا
زنانِ پستِ بی حیا ، سنگ زدن از روی بام

خدا کنه سنگ به سرها نخوره
خدا کنه دوباره نشکنه جبین
محاسنی از خون سر نشه خضاب
نیوفته از رو نیزه‌ها سری زمین

می‌رسد گریه‌ی
زنان و کودکان
بازوی عقیله
بسته بر ریسمان

یاحسین...

نامحرمان بهرِ تماشای حرم صف میزنن
پای سرِ بر روی نی ، زن‌های شام کف میزنن
شمره نگهبانِ حرم ، به لب رسید جانِ حرم
دور اسیرانِ حرم ، رقاصه‌ها دف میزنن

حرامزاده‌های شامی ، صدقه
نان و غذا میدن به ناموس خدا
به شادیِ اسارتِ مخدرات...
شراب پخش میکنن تو کوچه‌ها

میکِشَن با طناب
حرم رو بی هوا
زینبُ می‌زنن...
به بغض مرتضی

یاحسین...

خورده به جانِ مصطفی ، تیرِ غم و آزارِ شام
حسینا گریه کنید ، چقدر روضه داره شام
ای بر سرم خاک عزا ، شرمنده‌ام یا مرتضی
فریاد وا مُحَمَّدا ، زینب رسید بازارِ شام

چه ازدحامی شده اطراف حرم
میان بازار قیامتی به پاست...
دختر کبرای علی کمک میخواد
أینَ کَفِیل زینب؟ عباس کجاست؟...

در دلِ عقیله
غصه کرده رسوب
راهِ یک ساعته
طِی شده تا غروب

یاحسین...

#محمدعلی_انصاری

@raziolhossein1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ورود_به_شام


رسیده عمه ی سادات
دم دروازه ی ساعات
چه غوغایی به پا شد


میون کوچه های شام
اذیت ناسزا دشنام
نصیب عمه ها شد


سلام الله علی العطشان
سلام الله علی العریان
حسین جانم حسین جان


زدن رو چادراشون چنگ
یه عده میزدن با سنگ
شکستن حرمتا رو


یه عده نانجیب پست
نشون میدادن هی با دست
تمام اسرا رو


سلام الله علی العطشان
سلام الله علی العریان
حسین جانم حسین جان


حرم رو با دلی خونبار
با دسته بسته تو انظار
می بردن سمت بازار


برای عقده وا کردن
یهودی ها چه ها کردن
جلو چشم علمدار


سلام الله علی العطشان
سلام الله علی العریان
حسین جانم حسین جان

#عباس_قلعه


@raziolhossein1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#حضرت_رقیه_شور


جز تو کی میتونه خانوم
باشه دردونه ی ارباب
نور چشم ربابی و
برکت خونه ارباب

رقیه

بارون میشه چشمام
با روضه ی اسمت
زیر و رو کرد دل رو
معجزه ی اسمت

تو درستش کنی  آقا نگام میکنه
تو سفارش کنی  بازم صدام میکنه
تو یه خواهش کنی منو راهی کربلام میکنه

یارقیه یارقیه یارقیه جان

وقتی که میری رو دوشه
تکیه گاه بنی هاشم
آسمون تویی و ماهت
میشه ماه بنی هاشم

رقیه
تو جان و جانانی
سوره‌ی قرآنی
من رعیت اما تو
دختر سلطانی

اونی که با غمت شبش رو سر میکنه
بخدا که حسین  بهش نظر میکنه
آخرش هرکسی که نمیره برات ضرر میکنه

یارقیه یارقیه یارقیه جان

#علی_قالیباف

@raziolhossein1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#حضرت_رقیه_زمزمه


امشب مگه مهمون نداری
درهمی سامون نداری
من خیزرون خوردم عزیزم
تو چی شده دندون نداری

غصه خوردی مثل شمع آب شدی
اضطراب کشیدی بی‌تاب شدی
هر دفعه چشات می‌خواست خواب بره
داد زدن سر تو بد خواب شدی

چه موهایی سفید کردی یه روزه
با آتیش دلت عالم میسوزه
لباست پاره شد غصت نباشه
میگم عمه برات چادر بدوزه

سعی کن از خاک باباتو برداری
برگشتم من امشب بابا داری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دورو بر ما ازدحامه،رو سرم آتیش بامه
گوشواره‌های یادگاری،تو گوش دخترای شامه

بَده طفلی دست به دیوار بره
پابرهنه بین انظار بره
بده واسه ی یه پرده نشین
با لباس پاره بازار بره

زجر که آرزو رو از من گرفت
گل سر نه مورو از من گرفت
نمیدونم چراسیلی که زد
سراغ عمو رو از من گرفت

می‌بردم اسمتو سیلی می‌خوردم
میزد اما باز اسمت رو میبردم
سه ساله کشتنش زحمت نمیخواست
نمیزد باز من از دوریت می‌مردم

چهل منزل دست قاتل بودی
برگشتی حیف ای کاش کامل بودی

#ناصر_دودانگه

@raziolhossein1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#حضرت_رقیه_زمینه


بعد از تو هر لحظه
من اوضام بدتر شد
کوفه خیلی بد بود
اما شام بدتر شد

بازار نگو چه بازاری؟
ازار نگو چه ازاری
بزم شراب جه رفتاری
چوب تر و لب قاری

در اوردن اشک سقارو
زدن سیلی عمه مارو
ربابُ دروازه ساعات
ببین بابا کار دنیا رو


وقتی افتادم زجر
از پشت سر اومد
طوری زد تو گوشم
گوشوارم در اومد

واسم صداشو بالا برد
انگشترش تو چشمم خورد
زخمی دو چشم و ابروم شد
اینقدر زدم تا اروم شد

من ُ اون شب با عذاب اورد
برا دستم طناب اورد
همین نامرد تو اون مجلس
خودم دیدم شراب اورد


از اون شب باور کن
از سایم می ترسم
رفتی و من اینجا
تنهایم می ترسم

شد موی من سفید بابا
تو مجلس یزید بابا
بی یاور شهید بابا
رگهاتو کی برید بابا

چشام تاره زخمی پاهام
ببرمن رو خسته از دنیام
دبگه من هم باهات می یام
عمو عباسم رو من می خوام

#علی_زمانیان

@raziolhossein1
2024/09/30 06:25:18
Back to Top
HTML Embed Code: