نسرین شاکرمی مادر جاوید نامنیکا شاکرمی در دومین سالگرد قتل حکومتی فرزندش از حضور ماموران امنیتی به تعداد زیاد در جاده ویران و قبرستان حیات الغیب ،بستن جاده و ممانعت از عبور و مرور خبر داده است.
خانم شاکرمی قید کرده است :
هیچ فراخوانی ندادم چون نمیخواستم مثل پارسال بگیر و ببند و مزاحمتی ایجاد شود
@raadiofarhang
خانم شاکرمی قید کرده است :
هیچ فراخوانی ندادم چون نمیخواستم مثل پارسال بگیر و ببند و مزاحمتی ایجاد شود
@raadiofarhang
جمعه ۳۰ شهریورماه ساعت ۵ بعدازظهر مراسم دومین سالگرد قتل محمدرسول مومنیزاده است.
مزار او در شهر رشت مسجد سلیمانداراب (محل مزار میرزا کوچک) واقع شده است.
ادامه خبر👇👇👇
@raadiofarhang
مزار او در شهر رشت مسجد سلیمانداراب (محل مزار میرزا کوچک) واقع شده است.
ادامه خبر👇👇👇
@raadiofarhang
رادیو فرهنگ گوتنبرگ
جمعه ۳۰ شهریورماه ساعت ۵ بعدازظهر مراسم دومین سالگرد قتل محمدرسول مومنیزاده است. مزار او در شهر رشت مسجد سلیمانداراب (محل مزار میرزا کوچک) واقع شده است. ادامه خبر👇👇👇 @raadiofarhang
جوانی ۲۴ ساله که در آغوش برادرش جان داد. از پشت به او تیر زدند، بیشتر از ۳۰ نفر موتورسوار با باتوم به او حمله کردند.
محمدرسول از اصابت ضربات باتوم به یک خانم جلوگیری کرده بود، اما با شلیک مستقیم گلوله از فاصله چند قدمی در خیابان به قتل رسید و در آغوش برادرش جان داد.
لحظه مرگ محمدرسول اینگونه تعریف شده است: «بعد از اینکه محمد تیر خورده توی همون حال نیروهای گاردی ریختن و محمد تیرخورده و برادرش رو هم کتک زدن..!»
برادرش میگوید: «خودم را به روی محمدرسول انداختم که پهلوی شکسته و تیرخوردهاش که غرق خون بود، لگد نخورد.»
زهرا کریمی، مادر محمدرسول، به یکی از رسانهها گفته است:
«وقتی به بیمارستان رفتم پر از لباس شخصی بود و وقتی که جنازه کسی را در آنجا دیدم گفتم خدا به پدرومادرش رحم کند. پسر دیگرم به من گفت که این محمدرسول است. من قبول نمیکردم. نیروهای امنیتی نگذاشتند پیکر بچهام را ببینم و همینطوری در بیمارستان و حیاط و خیابان من را با زور و کشانکشان میبردند.»
او اضافه کرده: «چرا بچه مرا از یک متری با اسلحه کشتید؟ مگر او چه کار کرده بود؟ من چه کنم که خون او پایمال نشود؟ من حتی اجازه نداشتم فرزند خودم را ببینم و ببوسم.»
یکی از مخاطبان رسانه توانا از شهر رشت میگوید: «مادر محمدرسول خیلی مورد آزار قرار گرفته است. او را تهدید کردهاند که پسر دیگرش را هم از او میگیرند. نیروهای اطلاعاتی چه سر مزار محمد رسول و چه اطراف خانهشان مزاحمت ایجاد میکنند، چند بار صفحه اینستاگرامشان (مادر و برادر محمدرسول) را بستهاند تا صدای دادخواهی آنها را خاموش کنند، لطفا صدای خانوادههای دادخواه باشید و آنها را فراموش نکنید.».
#محمدرسول_مومنی
@raadiofarhang
محمدرسول از اصابت ضربات باتوم به یک خانم جلوگیری کرده بود، اما با شلیک مستقیم گلوله از فاصله چند قدمی در خیابان به قتل رسید و در آغوش برادرش جان داد.
لحظه مرگ محمدرسول اینگونه تعریف شده است: «بعد از اینکه محمد تیر خورده توی همون حال نیروهای گاردی ریختن و محمد تیرخورده و برادرش رو هم کتک زدن..!»
برادرش میگوید: «خودم را به روی محمدرسول انداختم که پهلوی شکسته و تیرخوردهاش که غرق خون بود، لگد نخورد.»
زهرا کریمی، مادر محمدرسول، به یکی از رسانهها گفته است:
«وقتی به بیمارستان رفتم پر از لباس شخصی بود و وقتی که جنازه کسی را در آنجا دیدم گفتم خدا به پدرومادرش رحم کند. پسر دیگرم به من گفت که این محمدرسول است. من قبول نمیکردم. نیروهای امنیتی نگذاشتند پیکر بچهام را ببینم و همینطوری در بیمارستان و حیاط و خیابان من را با زور و کشانکشان میبردند.»
او اضافه کرده: «چرا بچه مرا از یک متری با اسلحه کشتید؟ مگر او چه کار کرده بود؟ من چه کنم که خون او پایمال نشود؟ من حتی اجازه نداشتم فرزند خودم را ببینم و ببوسم.»
یکی از مخاطبان رسانه توانا از شهر رشت میگوید: «مادر محمدرسول خیلی مورد آزار قرار گرفته است. او را تهدید کردهاند که پسر دیگرش را هم از او میگیرند. نیروهای اطلاعاتی چه سر مزار محمد رسول و چه اطراف خانهشان مزاحمت ایجاد میکنند، چند بار صفحه اینستاگرامشان (مادر و برادر محمدرسول) را بستهاند تا صدای دادخواهی آنها را خاموش کنند، لطفا صدای خانوادههای دادخواه باشید و آنها را فراموش نکنید.».
#محمدرسول_مومنی
@raadiofarhang
یاد رفیق شاهرخ زمانی را در سالگرد قتل حکومتی او گرامی میداریم
شاهرخ زمانی نقاش ساختمانی و فعال کارگری بود. وی عضو هیئت مدیرهٔ کمیته پیگیری برای ایجاد تشکلهای مستقل کارگری، عضو هیئت بازگشایی سندیکای کارگران ساختمان و نقاشان و زندانی سیاسی نیز بودهاست. وی در شرایطی که در بند سیاسی زندان رجاییشهر کرج پنجمین سال حبس بدون مرخصی خود را سپری میکرد، در روز ۲۲ شهریور ۱۳۹۴ در زندان به علت سکته مغزی (به گفتهٔ مسئولان زندان) توسط جمهوری اسلامی در زندان به قتل رسید.
@raadiofarhang
شاهرخ زمانی نقاش ساختمانی و فعال کارگری بود. وی عضو هیئت مدیرهٔ کمیته پیگیری برای ایجاد تشکلهای مستقل کارگری، عضو هیئت بازگشایی سندیکای کارگران ساختمان و نقاشان و زندانی سیاسی نیز بودهاست. وی در شرایطی که در بند سیاسی زندان رجاییشهر کرج پنجمین سال حبس بدون مرخصی خود را سپری میکرد، در روز ۲۲ شهریور ۱۳۹۴ در زندان به علت سکته مغزی (به گفتهٔ مسئولان زندان) توسط جمهوری اسلامی در زندان به قتل رسید.
@raadiofarhang
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صحبت های مادر جاوید نام مریمآروین در کنار مزار فرزندش
مریم آروین، وکیل چند تن از معترضان در شهرستان سیرجان واقع در استان کرمان بود. وی در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ بازداشت شد و چند روز پس از آزادی از زندان جان باخت. مادر مریم آروین در مصاحبهای علت مرگ دخترش را تزریق سرم در زندان عنوان کرده بود..
@raadiofarhang
مریم آروین، وکیل چند تن از معترضان در شهرستان سیرجان واقع در استان کرمان بود. وی در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ بازداشت شد و چند روز پس از آزادی از زندان جان باخت. مادر مریم آروین در مصاحبهای علت مرگ دخترش را تزریق سرم در زندان عنوان کرده بود..
@raadiofarhang
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این کلیپ زیبا را یک بانوی مصری با استفاده از تصاویر مهسای ایرانی... ساخته با عنوان:
*«مهسای ما از زلیخای مصر مشهورتر و عزیزتر شد »*
*«مهسای ما از زلیخای مصر مشهورتر و عزیزتر شد »*
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصاویری از حضور جاویدنام نیکا شاکرمی در جریان انقلاب
آیدا شاکرمی، خواهر زندهیاد نیکا شاکرمی در دومین سالگرد جاودانگی خواهرش با انتشار این ویدئو نوشت:
دو ساله شبحی شدم که زمان، مکان و اسمها رو فراموش میکنه و لحظه به لحظه تو رو دنبال میکنه. کارگر، کشاورز، وصال و ولیعصر. تمام خیابونها رو بالا پایین میکنه و دوباره برمیگرده به نقطه اول. این لوپ هرگز شکسته نمیشه. تکون نمیخورم نیکا...تکون نمیخورم.
@raadiofarhang
آیدا شاکرمی، خواهر زندهیاد نیکا شاکرمی در دومین سالگرد جاودانگی خواهرش با انتشار این ویدئو نوشت:
دو ساله شبحی شدم که زمان، مکان و اسمها رو فراموش میکنه و لحظه به لحظه تو رو دنبال میکنه. کارگر، کشاورز، وصال و ولیعصر. تمام خیابونها رو بالا پایین میکنه و دوباره برمیگرده به نقطه اول. این لوپ هرگز شکسته نمیشه. تکون نمیخورم نیکا...تکون نمیخورم.
@raadiofarhang
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در دومینسالگرد قتل حکومتی جاویدنام نیکا شاکرمی، آتش شاکرمی خاله ی نیکا با انتشار این ویویو در اینستاگرام خود نوشت
ادامه خبر👇👇👇👇
@raadiofarhang
ادامه خبر👇👇👇👇
@raadiofarhang
رادیو فرهنگ گوتنبرگ
در دومینسالگرد قتل حکومتی جاویدنام نیکا شاکرمی، آتش شاکرمی خاله ی نیکا با انتشار این ویویو در اینستاگرام خود نوشت ادامه خبر👇👇👇👇 @raadiofarhang
قشنگم
جوجوى
بادپا دليرﹺ
دو سال پیش در چنین روزى ساعت پنج و پانزده دقیقه عصر روز سه شنبه بیست و نهم شهریور ماه ۱۴۰۱ تو با کوله پشتی کوچک ات از خانه بیرون رفتی و دیگر بر نگشتی.
دوسال پیش این ساعت تو در بلوار کشاورز تو در حال دویدن، شعار دادن، سنگ پرتاب کردن به سمت نیروهای سرکوبگر و آتش زدن شال ات هستی، و من با دلشوره در حال زنگ زدن به تو و تو در اوج مبارزه ات گوشی ات را جواب نمی دهی.
دوسال پیش در چنین روزی زن و مرد جوانی ( نفوذی های اطلاعات در میان انقلابیون) شماره تلفن و آدرس به تو و دوستانت می دهند.
اعتمادتان را جلب می کنند و به شما می گویند بعد از تظاهرات همه آنحا جمع می شویم برای برنامه ریزی فردا.
و تو نیمه شب برای گریختن از دست سرکوبگران به آن دامپا می گذاری و زنده از آن خانه بیرون نمی آیی.
و در طی این دو سال هر بار اخبار جعلی به توسط خود حکومت به دست رسانه ها رسیده تا ذهن ها را از شیوه ربودن معترضینمنحرف و سناریوی های جهت دارشان را به خورد مردم بدهند.
دوسال آست که من می دانم تو توسط نفوذی ها پا به چه دامی گذاشتی که برون رفت از آن ناممکن بود.
روله قشنگم
تو آنجا هم جنگیدی
و در نهایت با زدو خور وحشیانه کشته شدی.
پیکرت را از یکی از بالکن های همان خانه به حیاط ساختمان مجاور انداختند...
دو سال است تو در درخشان ترین لحظه ی بودن ات جاودانه شدی و من در تاریکترین ظلمات زمینگیرم
@raadiofarhang
جوجوى
بادپا دليرﹺ
دو سال پیش در چنین روزى ساعت پنج و پانزده دقیقه عصر روز سه شنبه بیست و نهم شهریور ماه ۱۴۰۱ تو با کوله پشتی کوچک ات از خانه بیرون رفتی و دیگر بر نگشتی.
دوسال پیش این ساعت تو در بلوار کشاورز تو در حال دویدن، شعار دادن، سنگ پرتاب کردن به سمت نیروهای سرکوبگر و آتش زدن شال ات هستی، و من با دلشوره در حال زنگ زدن به تو و تو در اوج مبارزه ات گوشی ات را جواب نمی دهی.
دوسال پیش در چنین روزی زن و مرد جوانی ( نفوذی های اطلاعات در میان انقلابیون) شماره تلفن و آدرس به تو و دوستانت می دهند.
اعتمادتان را جلب می کنند و به شما می گویند بعد از تظاهرات همه آنحا جمع می شویم برای برنامه ریزی فردا.
و تو نیمه شب برای گریختن از دست سرکوبگران به آن دامپا می گذاری و زنده از آن خانه بیرون نمی آیی.
و در طی این دو سال هر بار اخبار جعلی به توسط خود حکومت به دست رسانه ها رسیده تا ذهن ها را از شیوه ربودن معترضینمنحرف و سناریوی های جهت دارشان را به خورد مردم بدهند.
دوسال آست که من می دانم تو توسط نفوذی ها پا به چه دامی گذاشتی که برون رفت از آن ناممکن بود.
روله قشنگم
تو آنجا هم جنگیدی
و در نهایت با زدو خور وحشیانه کشته شدی.
پیکرت را از یکی از بالکن های همان خانه به حیاط ساختمان مجاور انداختند...
دو سال است تو در درخشان ترین لحظه ی بودن ات جاودانه شدی و من در تاریکترین ظلمات زمینگیرم
@raadiofarhang
براساس گزارش دریافتی از مریوان، بامداد پنجشنبه ٢٩ شهریور ١٤٠٣، درگیری میان نیروهای سپاه پاسداران و پیشمرگههای کومله زحمتکشان در ارتفاعات مرزی «سورین» مریوان روی داده است.
در این درگیری، بخش وسیعی از جنگلهای اطراف روستاهای «ئهسکول» و «سیاناو» بر اثر توپباران سپاه پاسداران دچار آتشسوزی شده و تاکنون مهار نشده است.
همچنین کومله زحمتکشان کردستان با انتشار اطلاعیهای اعلام کرده که در این درگیری، ریبوار کریمیان، عضو کمیته مرکزی این حزب جان خود را از دست داده است.
تصویری بالا از ریبوار کریمیان، فرمانده ارشد کومله که در مرز ایران کشته شد می باشد
@raadiofarhang
در این درگیری، بخش وسیعی از جنگلهای اطراف روستاهای «ئهسکول» و «سیاناو» بر اثر توپباران سپاه پاسداران دچار آتشسوزی شده و تاکنون مهار نشده است.
همچنین کومله زحمتکشان کردستان با انتشار اطلاعیهای اعلام کرده که در این درگیری، ریبوار کریمیان، عضو کمیته مرکزی این حزب جان خود را از دست داده است.
تصویری بالا از ریبوار کریمیان، فرمانده ارشد کومله که در مرز ایران کشته شد می باشد
@raadiofarhang
سالگرد کشته شدن جاویدنام رضا شهپرنیا، معترضی که بیش از صد گلوله ساچمه ای شلیک کردند
ادامه خبر👇👇👇
@raadiofarhang
ادامه خبر👇👇👇
@raadiofarhang
رادیو فرهنگ گوتنبرگ
سالگرد کشته شدن جاویدنام رضا شهپرنیا، معترضی که بیش از صد گلوله ساچمه ای شلیک کردند ادامه خبر👇👇👇 @raadiofarhang
«به رضا گفتم: روله! تو هم برارمی و هم باوامی، نری تو شلوغی!
گفت: بابا ای چه حرفیه میزنی؟ مهسا هم یه دانه بود. تا خونی ریخته نشه، انقلابی شکل نمیگیره»
سخنان بالا را پدر رضا در مراسم خاکسپاری او گفته است، دوم فروردین تولد رضا شهپرنیا است، او که در آخرین مکالمه قبل از کشته شدن با بیش از صد ساچمه بر بدن، صورت و دندانهایش به مادرش گفت: «برای شام ماکارونی شکلی بپز» اما رضا دیگر هیچگاه به خانه بازنگشت.
مادر رضا نیز در پیامی خطاب به نیروهای امنیتی گفت: «صد ساچمه در بدن پسر من که دست خالی بود، خالی کردید.من خواهان خون فرزندم هستم و تا خونخواهی او از پای نمینشینم.»
خانواده رضا در روز ۲۹ شهریور مطلع نبودند که او در اعتراضها شرکت خواهد کرد، اما آن روز رضا به خانه برنگشت، پدر و مادرش نگران میشوند، اما در پی سرکوب اعتراضها، شهر کرمانشاه حالت ویژهای به خود گرفته است. به کلانتری میروند، به آنها میگویند که «امشب اصلا بازداشتی نداشتیم.»
خانواده اما سراسیمه به بیمارستان مراجعه، در بیمارستان «گفتند دو فوتی داشتیم؛ یه خانم و یه آقا و آقاهه حدودا ۳۵ ساله هست.» خانواده رضا، این جوان ۲۲ ساله، امیدوار میشوند که جوانشان دستکم در بین فوتیها نیست.
خانواده تا صبح در جستجوی رضا به نهادهای مختلفی مراجعه میکنند تا رد و نشانی از او پیدا کنند. ساعت حدود ۴ بعد از ظهر روز بعد مأموری از اداره آگاهی با خانواده رضا تماس میگیرد و میپرسد که آیا رضا در "اغتشاشها" شرکت کرده؟ پدر خانواده برای پاسخ "به یک سری سوالها" به اداره آگاهی احضار میشود. مادر خانواده آنچنان امیدوار میشود که حتی داروهای پسرش را نیز به پدر خانواده میدهد تا بلافاصله به دست رضا برسد.
سرانجام دایی رضا، تلفنی برای تشخیص هویت یک جسد احضار میشود.
رضا اما همان مرد بهظاهر ۳۵ ساله در سردخانه بیمارستان است، اما صورت این پیکر آنچنان غرق در خون بوده که در نگاه اول، کسی قادر به شناساییاش نشده است.
پیکر رضا شهپرنیا روز ۳۱ شهریورماه به خاک سپرده شد. مادر تنها یک لحظه، هنگام خاکسپاری، پیکر تنها پسرش را دید؛ خواهر هم تنها برادرش را: «یه لحظه فقط کفن رو باز کردن تا مادر رضا، صورت پسرش رو ببینه.»
در جریان خیزش سراسری، بالغ بر ۶۰۰ تن از معترضان با شلیک گلولههای جنگی و ساچمهای کشته شدند، بر اساس اصل ۲۷ قانون اساسی، اعتراض حق طبیعی هر شهروندی است و ماموران امنیتی باید حافظ جان، مال و ناموس معترضان باشند.
#رضا_شهپرنیا
دادبان
@raadiofarhang
گفت: بابا ای چه حرفیه میزنی؟ مهسا هم یه دانه بود. تا خونی ریخته نشه، انقلابی شکل نمیگیره»
سخنان بالا را پدر رضا در مراسم خاکسپاری او گفته است، دوم فروردین تولد رضا شهپرنیا است، او که در آخرین مکالمه قبل از کشته شدن با بیش از صد ساچمه بر بدن، صورت و دندانهایش به مادرش گفت: «برای شام ماکارونی شکلی بپز» اما رضا دیگر هیچگاه به خانه بازنگشت.
مادر رضا نیز در پیامی خطاب به نیروهای امنیتی گفت: «صد ساچمه در بدن پسر من که دست خالی بود، خالی کردید.من خواهان خون فرزندم هستم و تا خونخواهی او از پای نمینشینم.»
خانواده رضا در روز ۲۹ شهریور مطلع نبودند که او در اعتراضها شرکت خواهد کرد، اما آن روز رضا به خانه برنگشت، پدر و مادرش نگران میشوند، اما در پی سرکوب اعتراضها، شهر کرمانشاه حالت ویژهای به خود گرفته است. به کلانتری میروند، به آنها میگویند که «امشب اصلا بازداشتی نداشتیم.»
خانواده اما سراسیمه به بیمارستان مراجعه، در بیمارستان «گفتند دو فوتی داشتیم؛ یه خانم و یه آقا و آقاهه حدودا ۳۵ ساله هست.» خانواده رضا، این جوان ۲۲ ساله، امیدوار میشوند که جوانشان دستکم در بین فوتیها نیست.
خانواده تا صبح در جستجوی رضا به نهادهای مختلفی مراجعه میکنند تا رد و نشانی از او پیدا کنند. ساعت حدود ۴ بعد از ظهر روز بعد مأموری از اداره آگاهی با خانواده رضا تماس میگیرد و میپرسد که آیا رضا در "اغتشاشها" شرکت کرده؟ پدر خانواده برای پاسخ "به یک سری سوالها" به اداره آگاهی احضار میشود. مادر خانواده آنچنان امیدوار میشود که حتی داروهای پسرش را نیز به پدر خانواده میدهد تا بلافاصله به دست رضا برسد.
سرانجام دایی رضا، تلفنی برای تشخیص هویت یک جسد احضار میشود.
رضا اما همان مرد بهظاهر ۳۵ ساله در سردخانه بیمارستان است، اما صورت این پیکر آنچنان غرق در خون بوده که در نگاه اول، کسی قادر به شناساییاش نشده است.
پیکر رضا شهپرنیا روز ۳۱ شهریورماه به خاک سپرده شد. مادر تنها یک لحظه، هنگام خاکسپاری، پیکر تنها پسرش را دید؛ خواهر هم تنها برادرش را: «یه لحظه فقط کفن رو باز کردن تا مادر رضا، صورت پسرش رو ببینه.»
در جریان خیزش سراسری، بالغ بر ۶۰۰ تن از معترضان با شلیک گلولههای جنگی و ساچمهای کشته شدند، بر اساس اصل ۲۷ قانون اساسی، اعتراض حق طبیعی هر شهروندی است و ماموران امنیتی باید حافظ جان، مال و ناموس معترضان باشند.
#رضا_شهپرنیا
دادبان
@raadiofarhang
دومین سالگرد جاوید نامحنانه کیا کجوری
۳۰ شهریور
حنانه بیست و دو ساله بود که در خیزش ۱۴۰۱ ایران، با اصابت گلوله نیروهای مزدور رژیم به پهلویش در نوشهر کشته شد.
به گفته یکی از نزدیکان حنانه کیا، او چهارشنبه سی شهریور ۱۴۰۱ در حالیکه به دندانپزشکی رفته بود و قصد بازگشت به خانه را داشت، بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به سمت معترضان کشته شد.
او سه ماه پیش از جانباختن نامزد کرده بود.
@raadiofarhang
۳۰ شهریور
حنانه بیست و دو ساله بود که در خیزش ۱۴۰۱ ایران، با اصابت گلوله نیروهای مزدور رژیم به پهلویش در نوشهر کشته شد.
به گفته یکی از نزدیکان حنانه کیا، او چهارشنبه سی شهریور ۱۴۰۱ در حالیکه به دندانپزشکی رفته بود و قصد بازگشت به خانه را داشت، بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به سمت معترضان کشته شد.
او سه ماه پیش از جانباختن نامزد کرده بود.
@raadiofarhang
سالگرد کشته شدن جاوید نام مینو مجیدی
مینو مجیدی، روز بیست و نهم شهریور ۱۴۰۱ با شلیک گلولههای ساچمهای در جریان خیزش سراسری در کرمانشاه کشته شد.
مهسا پیرایی، فرزند مینو پیشتر گفته بود:«بدن مادرم از پشت سر تا کمر گلولهباران بود، آنچنانکه بیش از صد و شصت و هفت گلوله ساچمهای به مادرم شلیک شده بود.
مینو پنجاه و پنج سال داشت، دختر او بارها از لحظات نخستینی نوشته که چگونه نگران و پر از تشویش دنبال مادر میگشتند.
او درباره مادرش میگوید: «وقتی مادرم از خانه خارج میشد، پدرم نگرانش بود، اما مادرم به زبان کردی به او گفت: «من نرم، تو نری، جوان مردم بره، کشتهشه، بعد بگیم ما انقلاب کردیم.»
مینو مجیدی اهل قصرشیرین بود، در میانه جنگ ایران و عراق جنگزده شدند، او در سال شصت بدون دلیل، از حق تحصیل و کار معلمی محروم شد.»
رویا یکی از دختران مینو پس از کشته شدن مادرش موهایش را تراشید و عکس او با گیسوانش در دست بالای آرامگاه مادرش انعکاس جهانی داشت.
@raadiofarhang
سالگرد کشته شدن جاوید نام مینو مجیدی
مینو مجیدی، روز بیست و نهم شهریور ۱۴۰۱ با شلیک گلولههای ساچمهای در جریان خیزش سراسری در کرمانشاه کشته شد.
مهسا پیرایی، فرزند مینو پیشتر گفته بود:«بدن مادرم از پشت سر تا کمر گلولهباران بود، آنچنانکه بیش از صد و شصت و هفت گلوله ساچمهای به مادرم شلیک شده بود.
مینو پنجاه و پنج سال داشت، دختر او بارها از لحظات نخستینی نوشته که چگونه نگران و پر از تشویش دنبال مادر میگشتند.
او درباره مادرش میگوید: «وقتی مادرم از خانه خارج میشد، پدرم نگرانش بود، اما مادرم به زبان کردی به او گفت: «من نرم، تو نری، جوان مردم بره، کشتهشه، بعد بگیم ما انقلاب کردیم.»
مینو مجیدی اهل قصرشیرین بود، در میانه جنگ ایران و عراق جنگزده شدند، او در سال شصت بدون دلیل، از حق تحصیل و کار معلمی محروم شد.»
رویا یکی از دختران مینو پس از کشته شدن مادرش موهایش را تراشید و عکس او با گیسوانش در دست بالای آرامگاه مادرش انعکاس جهانی داشت.
@raadiofarhang
در دومین سالگرد جاوید نام غزاله چلابی یاد و خاطر او را گرامی می داریم
سیام شهریور ۱۴۰۱، غزاله چلابی معترض و شهروند خبرنگاری که با شعار «نترسید ما همه با هم هستیم» اعتراضات را ثبت می کرد از داخل فرمانداری آمل هدف گلولۀ جنگی قرار گرفت .
غزاله با گوشی تلفن همراه خود در حال مستند کردن اعتراضات بود که گلولهای که بر پیشانی او نشست و لحظه مرگ خود را ثبت کرد.
او یکی از شناخته شدهترین چهرههای کشته شده در اعتراضات است.
غزاله روز پنج عصر روز سیام شهریور از خانه بیرون رفت و مورد اصابت گلوله جنگی قرار گرفت، در بخش آیسییو بیمارستان ۱۷ شهریور آمل بستری شد. ۵ روز در کما بود و درگذشت. نیروهای امنیتی پیکر او را شستشو داده در گوشهای دورافتاده و پرت در امامزاده قاسم آمل دفن کردند. ابتدا دور مزار او نرده کشیدند و به دلیل ادای احترام مردم و گردهمایی بر مزار او نیروهای امنیتی میلهها را کنده و دور مسیر منتهی به مزار او را دیوار کشیدند.
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #غزاله_چلابی
@raadiofarhang
سیام شهریور ۱۴۰۱، غزاله چلابی معترض و شهروند خبرنگاری که با شعار «نترسید ما همه با هم هستیم» اعتراضات را ثبت می کرد از داخل فرمانداری آمل هدف گلولۀ جنگی قرار گرفت .
غزاله با گوشی تلفن همراه خود در حال مستند کردن اعتراضات بود که گلولهای که بر پیشانی او نشست و لحظه مرگ خود را ثبت کرد.
او یکی از شناخته شدهترین چهرههای کشته شده در اعتراضات است.
غزاله روز پنج عصر روز سیام شهریور از خانه بیرون رفت و مورد اصابت گلوله جنگی قرار گرفت، در بخش آیسییو بیمارستان ۱۷ شهریور آمل بستری شد. ۵ روز در کما بود و درگذشت. نیروهای امنیتی پیکر او را شستشو داده در گوشهای دورافتاده و پرت در امامزاده قاسم آمل دفن کردند. ابتدا دور مزار او نرده کشیدند و به دلیل ادای احترام مردم و گردهمایی بر مزار او نیروهای امنیتی میلهها را کنده و دور مسیر منتهی به مزار او را دیوار کشیدند.
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #غزاله_چلابی
@raadiofarhang
دومینسالگرد جاویدنام حدیثنجفی
۳۰ شهریور
حدیث نجفی یکی از معترضان در خیزش ۱۴۰۱ ایران بود که در سی شهریور ماه ۱۴۰۱ در مهرشهر، کرج توسط نیروهای جمهوری اسلامی به قتل رسید و شبانه به خاک سپرده شد. مرگ او بازتاب گستردهای در رسانههای بینالمللی داشته و حدیث نجفی نیز مانند مهسا امینی به نمادی از قدرتمندی زنان و اعتراضات مداوم علیه جمهوری اسلامی تبدیل شد.
یاد و خاطرش گرامی باد
@raadiofarhang
۳۰ شهریور
حدیث نجفی یکی از معترضان در خیزش ۱۴۰۱ ایران بود که در سی شهریور ماه ۱۴۰۱ در مهرشهر، کرج توسط نیروهای جمهوری اسلامی به قتل رسید و شبانه به خاک سپرده شد. مرگ او بازتاب گستردهای در رسانههای بینالمللی داشته و حدیث نجفی نیز مانند مهسا امینی به نمادی از قدرتمندی زنان و اعتراضات مداوم علیه جمهوری اسلامی تبدیل شد.
یاد و خاطرش گرامی باد
@raadiofarhang
دومین سالگرد جاویدنام جواد حیدری
شنبه ۳۱ شهریور
جواد حیدری معترضی بود که در سی و یک شهریور ماه ۱۴۰۱ در خیزش انقلابی زن زندگیآزادی، توسط نیروهای سرکوبگر نظام جمهوری اسلامی در نزدیکی پارک ملت قزوین، خیابان حکمآباد، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بعد از چند ساعت به دلیل شدت جراحات و عدم رسیدگی پزشکی جان باخت
@raadiofarhang
شنبه ۳۱ شهریور
جواد حیدری معترضی بود که در سی و یک شهریور ماه ۱۴۰۱ در خیزش انقلابی زن زندگیآزادی، توسط نیروهای سرکوبگر نظام جمهوری اسلامی در نزدیکی پارک ملت قزوین، خیابان حکمآباد، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بعد از چند ساعت به دلیل شدت جراحات و عدم رسیدگی پزشکی جان باخت
@raadiofarhang
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برگزاری دومین سالگرد قتل حکومتی جاوید نامعرفان خزائی
عرفان خزائی، جوان کُرد اهل شهر کنگاور بود که در خیزش مردمی ۱۴۰۲ در شهریار تهران، توسط نیروهای حکومتی کشته شد.
در مراسم برگزاری دومین سالگرد او خانواده های دادخواه جاویدنامان یلدا آقافضلی... محمد رضا اسکندری.... سپهر اعظمی... محمد جامعه بزرگ.... سیاوش محمودی... پژمان قلی پور.. نویدبهبودی.. فرزین معروفی ... محسن شکاری... ابولفضل امیر عطایی.... محسن جعفر پناه.. مصطفی کریمبیگی.... فرهاد مجدم... امیر رضا همت آزاد . آسیب دیده چشمی.. و حسین نادربیگی حضور داشتند
@raadiofarhang
عرفان خزائی، جوان کُرد اهل شهر کنگاور بود که در خیزش مردمی ۱۴۰۲ در شهریار تهران، توسط نیروهای حکومتی کشته شد.
در مراسم برگزاری دومین سالگرد او خانواده های دادخواه جاویدنامان یلدا آقافضلی... محمد رضا اسکندری.... سپهر اعظمی... محمد جامعه بزرگ.... سیاوش محمودی... پژمان قلی پور.. نویدبهبودی.. فرزین معروفی ... محسن شکاری... ابولفضل امیر عطایی.... محسن جعفر پناه.. مصطفی کریمبیگی.... فرهاد مجدم... امیر رضا همت آزاد . آسیب دیده چشمی.. و حسین نادربیگی حضور داشتند
@raadiofarhang