Telegram Web Link

پت و مت یکی از کارتون‌های محبوب است. در خلال همین کارتون بود که خیلی از الگوهای مخرب را کشف کردم. پت و مت اولین زوج کارتونی بودند که از حماقت تجسمی عینی ساختند و با تماشای داستان آنها بود که می آموختیم ایده‌ها تا از صافی نقد رد نشوند، تا خلاقیت به تفکر و دوراندیشی و احتیاط مجهز نباشد، هر چه از آن حاصل شود، به تخریب و نابودی می‌انجامد.

پت و مت نمونه بارز آدم‌هایی هستند که از فلسفه و چراچی و چگونگی کارهایی که می‌کنند و آنچه می‌خواهند، اطلاعی ندارند. آنها در یک لحظه به چیزی علاقه‌مند می‌شوند یا فکری به ذهنشان می‌رسد و تا خود نابودی برای تحقق آن پیش می‌روند. پت و مت مدام کارهایی را انجام می‌دهند که در آن هیچ سواد و دانشی ندارند و نوآوری‌شان را هم روش حماقت‌بارشان تباه می‌کند.

در واقع پت و مت در انجام کارهای زیان‌بار دکترا گرفته‌اند. آنها نه فقط خودشان را همه‌چیزدان و کارشناس همه امور می‌دانند که هیچ متخصصی را هم قبول ندارند. آیا در هیچ داستانی کسی جز این دو نفر را دیده‌اید که از او مشورت بگیرند یا به دانش و مهارت او اعتماد کنند؟ آدمی که از او کمک بگیرند، چاره بخواهند و یا از سواد و تخصصش استفاده کنند؟ و از همین جاست که این دو نفر به یک ماشین بزرگ خراب‌کاری تبدیل می‌شوند.

پت و مت با اعتماد به نفس‌ کاذبشان همه چیز را خراب می‌کنند. فکر می‌کنم پت و مت به شکل بارزی وجه حماقت‌بار اغلب ما را نشان می‌دهد. پت و مت سایه حماقت‌ ما هستند که پشت نقاب دلچسب دانایی پنهان شده‌اند. همه ما وقتی برای رسیدن به مطلوب‌مان چیزهای مفید و سالم را نابود می‌کنیم و درباره خودمان، دانش و کاردانی و توانمندی‌مان دچار توهم می‌شویم و آنها را با سخاوتمندی ارزیابی می‌کنیم پت و مت هستیم.

یکبار به جای اینکه صرفاً پت و مت را برای تفریح تماشا کنید، نقادانه نگاه کنید. آن وقت تعریف دقیقی از اشکال متنوع حماقت و اعتماد به نفس کاذب و قدرت تخریب آن به دست خواهید آورد.
در تحلیل رفتار متقابل، مفهومی وجود دارد به عنوان "تمبر جمع کردن" .

یعنی فرد همانطوری که آلبوم تمبر (یا هر کلکسیون دیگری) را جمع آوری میکند، خشمش را هم روی هم تلنبار می کند که در وقت "مناسب" از آن چماقی بسازد و به جان کسی بیفتد.

البته تخلیه خشم همواره با پرخاشگری یا حتی بیان سالم آن همراه نیست؛ بعضا افراد منفعلانه تنفر می ورزند و منفعلانه عمل می کنند.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به رابطه به چشم یه خانه مبله شده ای که حاضر و آماده هست تا واردش بشید نمیشه نگاه کرد.

رابطه بیشتر شبیه زمینی است که نیازه خانه خودتان را بر روی آن بسازید.

@qodrattaqeer
Havai Shodi
Mohsen Yeganeh
قــدرت تــغــیــیــرر...
Mohsen Yeganeh – Havai Shodi
🔝طرحواره ناسازگار خواننده در این آهنگ کدام است؟
Anonymous Quiz
21%
اطاعت
16%
استحقاق
35%
تنبیه
28%
بازداری هیجانی
اجتناب کردن همیشه به معنای انفعال نیست اعتماد دوباره نکردن به موقعیتی که پیش تر هم به ما آسیب زده و تروما ایجاد کرده، مراقبت از بقایای خویشتنی است که بارها آسیب دیده و مخدوش گردیده است.

فروپاشی روانی و تروماتایز شدن هم حد و اندازه ای دارد
نمیتوان مکرر پهن و دوباره جمع کرد !

@qodrattaqeer
امروز تحلیلی خواندم از آلن میلر که نتیجه گیری کرده بود؛

مرد، زنی را که عاشقش نیست ؛ دوست دارد.

در کتاب زنان شیفته هم به بررسی این موضوع پرداخته شده که مردان نسبت به محبت بی تناسب زنان و شیفتگی و وابستگی آنان ، سرد و بی اعتنا می شوند.

لکان می گوید : عشق و عاشقی در زمانهای نرسیدن معنا دارد وقتی رسید ازبین می رود.

بالزاک هم می گفت : زمانی که یک زن به یک مرد می چسبد او را از هویت مردانه اش دور می کند و آن وقت فقط یک راه باریک می ماند ؛ همانی که ارسطو می گوید : دوستی و تمام


در روانکاوی ، به افزوده شدن شیفتگی و میل ، با طرد شدن ها و دوری و بی اعتنایی ،بسیار پرداخته شده است.

جدا روانکاوی بسیار پیچیده و البته شاهکاری در بررسی روان انسان می باشد. ( هر چند به مردان بیشتر اززنان پرداخته است.)


#یونگ جمله ای داشت به این مضمون: ما نمی توانیم صبر کنیم ؛ که در علم آنقدر پیشرفت کنیم که انسان را علمی بررسی کنیم؛ بنابراین خودمان باید دست به کار شویم و روان انسان را کندو کاو کنیم ؛ و شروع به جستجوی اعمال و افکار و احساس بشردر اسطوره ، دین ، هنر و ادبیات و سنت و مذهب و کهن الگوها نمود.

گمان می کنم امروزه با پیشرفت علم بتوان به بسیاری از چرایی هایی که روانکاوی مطرح کرده پی برد.

و البته طرحواره درمانی هم برای آگاهی و به روز شدن علم نقش مهمی دارد.

https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
🌼تولد پیامبر اکرم مبارک.🌼

هشت سال پس از هجرت، پیامبر به مکه باز می گردد.
همه کسانی که بیست و سه سال از هیچ کاری برای شکست محمد (ص) فروگذار نکرده بودند، امان یافتند.
هرکس در خانه اش باشد و در خانه اش را ببندد؛
هرکس در مسجد الحرام باشد؛
هرکس در خانه ابوسفیان باشد؛
و هر کس زیر پرچم ابو رُوَیحه گرد آید
در امان است.
هنگامی که مسلمانان وارد مکه می شدند شعار الیوم یوم الملحمه (امروز روز در هم کوبیدن است) را سر داده بودند. پیامبر که این شعار را شنید فرمان داد، شعار را تغییر دهند و بگویند: الیوم، یوم المرحمه (امروز روز رحمت است).
 
پیامبر سالها دشمنی را از خاطر برد. حتی کسانی را که نام برده بود تا حتماً کشته شوند، مانند هند، همسر ابوسفیان و وحشی، قاتل حمزه‌ عموی پیامبر نیز بخشوده شدند.

فتح مکه از نادرترین نمونه هایی است که شهری تسخیر می شود و تنها شمار اندکی کشته می شوند و مال و عزت و آبروی افراد پاس داشته می شود.

حتی در غزوه حُنَین که پیامبر به سوی قبیله هوازن حرکت می کرد، در حنین که مورد هجوم ناگهانی افراد این قبیله قرار گرفت و سپاه از هم پاشید و چند زن مانند ام سلیط، ام حارث و ام سُلَیم دفاع از جان پیامبر را بر عهده گرفتند و پایداری پیامبر و شمار اندکی از مسلمانان، سپاه متلاشی شده را دوباره فراهم آورد و مسلمانان بر قبیله هوازن پیروز شدند، پیامبر همه اسرای این جنگ را که در منابع شش هزار تن نوشته شده اند، آزاد کرد.

امروز در روز میلاد پیامبر در کنج خانه ام نشسته ام و به خاورمیانه پر آشوب و اسیر در چنبر کین خواهی و تنفر و دشمنی ها، و به سرزمینم و به سرزمین‌هایی می اندیشم، که در کام جنگ و خونریزی و کشتار فرو رفته اند و از خودم می پرسم کی یوم الملحمه ما به سر خواهد رسید و باقی روزهایمان در رحمت و برکت سپری خواهد شد؟
Nist Sho
Alireza Ghorbani
من ذره و خورشید لقایی تو مرا بیمار غمم بیمار غمم عین دوایی تو مرا بی بال و پر در پی تو میپرم خدا خدا بی بال و پرم در پی تو میپرم من که شده من که شده‌ام چو کهربایی تو مرا ای دوست ای دوست ای دوست به دوستی قرینیم تو را هرجا که قدم نهی زمینیم تو را در مذهب عاشقی روا کی باشد روا کی باشد عالم به تو ببینیم و نه بینیم تو را امروز منو جام صبوحی در دست می افتم و میخیزم و میگردم مست با سرو بلند خویش من مستم و پست من نیست شوم تا من نیست شوم تا نبود جز وی هست
☑️ این روستای ماورایی که در ویلتشایر انگلستان واقع شده است، تنها ۳۵۶ نفر جمعیت دارد

همه کلبه‌ها سنگی هستند و عمدتاً ساختمان مدرن ندارد چون از حدود سال ۱۶۰۰ هیچ خانه جدیدی در اینجا ساخته نشده است.
اغلب به آن "جعبه شکلات" و "زیباترین دهکده انگلستان" می گویند.
چالش یادگیری دکتر #شهرام

از نظر جولیان راتر
افراد برای کاهش تنش یا جستجوی لذت برانگیخته نمیشوند،
بلکه بهترین توجیه برای رفتار انسان چیست؟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
طبیعت

ما تماس با طبیعت، ستاره‌ها، ابرها، دریاچه‌ها، پرنده‌ها و... را از دست داده‌ایم. هنگامی که تماس با همهٔ اینها از دست داده شد، آنگاه کشیشان به وجود آمدند و بین انسان و خدا واسطه شدند.

وقتی شخص ارتباط عمیق و صمیمانه با طبیعت را از دست می‌دهد، آنگاه معبد، مسجد و کلیسا مهم می‌شوند.

#جیدو_کریشنامورتی


فشم
@qodrattaqeer
قــدرت تــغــیــیــرر... pinned «آدمها را بزرگ نكنيد. وقتي آدمها را برای خودتان بزرگ مي كنيد، دردي را هم كه به شما مي دهند، بزرگ مي دهند، بزرگ مي كنيد.»
پرخاشگری منفعلانه چیست؟

برخی پرخاشگری ها بدون علامت های معمول مانند مشاجره و بالابردن صداو .. هستند به این نوع پرخاشگری پرخاشگری منفعلانه می گویند که با رفتارهای افراد خود را نمایان میسازد.
پرخاشگری منفعلانه یک نوع رفتار آزاردهنده در رابطه است. این نوع رفتار شامل همه رفتارهای پرخاشگرانه و خصومت‌هایی است که فرد آن را آشکارا نشان نمی‌دهد؛ طعنه، ترشرویی، انجام ندادن کاری یا تعلل در آن نوعی بیان غیر مستقیم خشونت و خصومت است. در چنین رابطه‌ای عملا نمی‌دانید چطور باید از افکار و احساسات فرد مقابل سر در بیاورید. او حرف نمی‌زند و احساساتش را آشکارا بیان نمی‌کند و شما هیچ تصوری از آنچه او دقیقا می‌خواهد ندارید.، شاید حتی با این که متوجه هستید چیزی در این ارتباط ناخوشایند است، متوجه نشوید که در رابطه‌ای پر از پرخاشگری پنهان قرار دارید.

فقدان خشم

یکی از مهم‌ترین چیزهایی که فرد در این نوع پرخاشگری پنهان می‌کند خشم است. هر آدمی در موقعیت‌هایی دچار خشم می‌شود. این مساله‌ای طبیعی است. خونسردی زیاد یا بی تفاوتی در شرایطی که هر آدمی خشمگین می‌شود اصلا عادی نیست.

در پرخاشگری منفعلانه خشم به شکلی کاملا متفاوت نشان داده می‌شود. آنها خشم عادی‌شان را پنهان می‌کنند تا زمانی که به شکلی بسیار آزاردهنده‌تر آن را ابراز کنند. آنها همچنین پنهان کردن خشم‌ را به عنوان راهی برای کنترل دیگران استفاده می‌کنند. شریک زندگی‌تان ممکن است در یک موقعیت بد خودش را خوشحال، خونسرد و بی تفاوت نشان بدهد. اما بالاخره این خشم به شکلی بسیار ناخوشایند و نامناسب بروز پیدا می‌کند‎.‎

ارتباطی مبهم

یکی از ویژگی‌های رفتارهای پرخاشگرانه ابهام واژه‌هاست. این سلاحی است که آنها برای محافظت از خود و برای کنترل دیگران استفاده می‌کنند، منظور و هدف آنها اصلا از میان چیزی که می‌گویند مشخص نیست. آنها با کلمات مبهم و گفته‌های نامشخص سعی می‌کنند اثر منفی آنچه می‌گویند را بر شنونده (شریک زندگی) کم کنند. مثلا شما ممکن است از این حرف ناراحت شوید که همسر یا دوستتان بگوید شما روزهایتان را هدر می‌دهید و خوب کار نمی‌کنید.

پرخاشگری منفعلانه رفتاری است که در بزرگسالی و در رابطه با افراد دیگر به ویژه در رابطه نزدیک با اعضای خانواده، همسر و دوستان قابل تشخیص است. وجود این نشانه‌ها در رفتار فرد مقابل شما هشدار دهنده است، چون این رفتارها عملا رابطه را دچار مشکل می‌کنند. این رفتارها سو تفاهم‌آمیز هستند و باعث خشونت‌های خانگی می‌شوند. اگر در چنین رابطه‌ای قرار دارید این علائم را جدی بگیرید. بهترین کار این است که با یک مشاور خانواده گفتگو کنید تا دلیل پیچیدگی‌های رفتاری شریک زندگی‌تان و تاثیر آن بر رابطه را بهتر بشناسید.
هر کسی که سایه ونورش را همزمان درک کند واز هردو جهت خود را دیده باشد ،قادر است که با ارزیابی در میانه تضادها بیاستد و آغاز به فهم ودرک خویشتن کند.(یونگ )

#یونگ
#سایه

@qodrattaqeer
یک صحبت، درخواست یا تاکیدی را یک بار نهایت دو بار به افراد ( فرزندان ، همسر، افراد مهم زندکی ، …) بگید
بیشتر از اون دیگه کار نمی کنه
مثل پیج رول پلاک روی دیوار که هر چی بیشتر می چرخونیم هرز می شه و کار برد نداره ، حرف هم اثر بخشیش را از دست می ده .

وقتی روشی جواب نمی ده نیازی نیست مدام تکرارش کنیم بلکه باید عوضش کنیم؛ یا رها کنیم.

#ختائیلر_فرناز
@qodrattaqeer
هرگز یک مادر‌ را سرزنش نکنید، چون خودش به اندازه کافی این کار را می‌کند.

‏دونالد وینیکات

@qodrattaqeer
#آنیما
بوی خوش زن
با بازی ابر ستاره محبوب هالیوود آل پاچینو

بوی خوش زن روایت دو داستان است. یکی داستان سرهنگ فرانک اسلید، افسر بازنشسته ارتش امریکا با رفتاری گستاخانه، زندگی سطحی و ولنگارانه و چارلز سیمز (کریس اودانل)، دانش آموز شهرستانی درسخوان، مبادی آداب و سخت کوش مدرسه بیرد. چالرز برای به دست آوردن سیصد دلار قبول می کند در غیاب دختر سرهنگ اسلید که به همراه همسر و دو کودکش برای تعطیلات به آلبانی می رود، از او مراقبت کند. سرهنگ اسلید علیرغم مخالفت چالرز و بدون اطلاع دخترش برنامه سفری دو نفره ترتیب داده تا در نیویورک در بهترین هتل اقامت کند، مشروب بنوشد و با زنی زیبا یک شب را سر کند و سپس در اتاق مجللش در هتل و بر روی تخت باشکوهِ بزرگش مغزش را منفجر کند. چالرز هم که برای به دست آوردن مقداری پول آن کار را قبول کرده بود در مدرسه دچار مشکل شده بود و باید یا علیه چند نفر از دوستانش که بچه پول دارهای بی مغزی بودند، شهادت می داد و به عنوان جایزه به هاروارد می رفت و یا کسی را نمی فروخت و از مدرسه اخراج می شد.

بوی خوش زن یک درام جذاب از کلیشه های قدیمی است: یک نظامی سرخورده، دانش آموزی فقیر در کالجی اشرافی، بچه پولدارهای تنبل و خودراضی، دعواها و دلخوری های خانوادگی، هیجان دیوانه وار رانندگی و سرانجام رقصی شکوهمند و افسانه ای، همه و همه موضوعات متداولی هستند که بارها و بارها در فیلم های مختلف تکرار شده است اما در بوی خوش زن که مغلمه ای از تمام این هاست دلنشین و تاثیرگذار می شود.

با اینکه فیلم "بوی خوش زن" نام دارد در آن با حضور مستمر "زن" مواجه نیستیم. در سناریوی اقتباسی این فیلم "زن" نه قهرمان است و نه ضد قهرمان و درواقع "بوی خوش زن" فاقد یک هنرپیشه زن اصلی و حتی مکمل است! با این همه در تمام فیلم رایحه ای زنانه به مشام می رسد. منظورم این است با این که هیچ زنی در فیلم نقش اصلی را ایفا نمی کند و هر کدام تنها برای دقایقی ظاهر می شوند، اما روحی زنانه در تمام فیلم موج می خورد. اصلاً نمی شود فیلم را تماشا کردو به زن نیندیشید.
ناگفته نماند که سرهنگ اسلید نابیناست. اما تفاوت اصلی این فیلم با فیلم های دیگری که شخصی نابینا نقش اصلی را ایفا می کند، این است که نقص جسمانی او در مرکز توجه قرار نمی گیرد و ببیننده گاه از یاد می برد که اسلید نابیناست. یعنی در فیلم چیزی که برای بیننده اهمیت ندارد، نابینایی اوست. در سراسر فیلم چشمان اسلید بی آنکه پلک بزند درست مثل دو تکه یخ به نظر می رسد. اما آل پاچینو (سرهنگ اسلید) با صدای باشکوهش یخ چشمانش را ذوب می کند. صدایی که گاه مانند غرش به گوش می رسد و گاهی پر از تحقیر و زمانی پر از تمناست و دقایقی مثل تیغی تیز می بُرد، در مقابل زنان ناگهان لطیف می شود. آنقدر لطیف که گویی اسلید نه در حال سخن گفتن که در حال زمزمه کردن شعری عاشقانه است.
یقین دارم هرکس که فیلم را دیده تایید می کند که دیدنی ترین و زیباترین بخش فیلم سکانس رقص تانگوی فرانک اسلید و زن جوانی به نام دونا است. سکانسی که تعریف و تمجید بسیاری از آن صورت گرفت. در تمام دقایقی که این سرهنگ نابینای بازنشسته با زن می رقصد آدمی دیگر را از اعماق وجود اسلید بیرون کشیده و به دیگران نشان می دهد. باور می کنی که این سرهنگ خشن و جدی ایالات متحده حتی هنگامی که به سربازانش تعلیم می داده در حال رقصیدن بوده است.
در این فیلم آل پاچینو که به راستی بار تمام فیلم بر دوش اوست، طیفی از احساساتِ ببیننده از تنفر تا عشق را بر می انگیزد. او درست خروش یک آتشفشان را دارد و نرمی و لطفات نسیم را.
در سکانس پایانی فیلم جایی که در نقش یک پدر فرو می رود. مردی که با گستاخی و بی ادبی در ابتدای فیلم شخصیت نه چندان خوشایندی از خود ارائه داد در پایان فیلم با وقار و جدیت در بیدادگاه مدرسه بیرد حاضر می شود و از چالرز دفاع می کند. سخنرانی او تحسین برانگیز است و به شکل سرافرازانه ای چالرز نجیب را نجات می دهد. او وظیفه پدرانه ای را در برابر چالرز انجام داد. جایی در فیلم به چالرز می گوید تو در این گرفتاری چرا اینقدر تنهایی. همان رایحه زنانه که دوست دارم آن را به #آنیما و موهبتی آنیمایی تعبیر کنم سرهنگ بد زبان و گستاخ بازنشسته ایالات متحده را به بیدادگاه بیرد کشاند و پسرک تنها و نجیبی را که نگذاشته بود او مغزش را منفجر کند از ستمی آشکار رهانده بود.
سرانجام فیلم در حالی به پایان می رسد که سرهنگ اسلید به خانه اش باز می گردد. شاید این بخش ناامید کننده به نظر برسد اما به نظر من هر پایان دیگری برای فیلم غیرقابل باور بود.

او به نیویورک رفت و به اندازه تمام سالهایی که نزیسته بود، زندگی کرد. همین بس بود.

هر سفری تمام می شود و آدم به جایی باز می گردد که از آن عزیمت کرده بود ؛ سفر قهرمان به همین صورت است به چالشی فراخوانده می شود، به سوی ناشناخته ها عزیمت کرده ، گاها در منزلگاهها با اژدها مواجه می گردد؛ می جنگد، ویران می کند، شهد عشق را می نوشد، پخته شده و دوباره به منزلگاه نخست باز می گردد؛ اما وقتی باز می گردد دیگر آن آدمی نیست که رفته بود. اسلید رایحه زنانه را با تمام وجود استشمام کرده بود و همین یعنی او دیگر "اسلید"ی نیست که در تاریکی دنیایش فرو می رفت، مشروب می نوشید و دیگران را تحقیر می کرد.

═══‌‌‌‌༻‌༺‌‌‌═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور
#یــونــگ
@qodrattaqeer
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
2024/09/26 04:58:02
Back to Top
HTML Embed Code: