قــدرت تــغــیــیــرر...
چگونه ارزشهای فردی خودمان را بشناسیم؟ به اولویتبندی ارزشهای خودتان بپردازید. بهتر است شایستگیها و ارزشهای برتر خودتان را در اولویت قرار دهید. این مرحله میتواند دشوارترین مرحله باشد، اما واقعاً میتواند کمک نماید. زیرا باید به عمق وجود خودتان دقت نمایید…
ارزشهای فردی را به درستی شناسایی کنید.
بسیاری از اشخاص حتی پس از بررسی ارزشهای فردی اشتباه و جایگزین نمودن آنها، ارزشهای اشتباهی را درنظر میگیرند. سهم زیادی از این مشکل بدین علت است که آنها ارزشهای غیرقابل کنترل را انتخاب مینمایند. به عنوان مثال، شما هیچ کنترلی بر روی میزان محبوبیتتان پیش مردم ندارید، اما میتوانید تلاش نمایید که با آنها مهربان و صادق باشید. بدین سبب اگر محبوبیت، یکی از ارزشهای شما باشد بازهم با شکست مواجه خواهید شد. درنتیجه بهتر است برای یافتن ارزشهای فردی خود، آنها را به درستی تعیین کنید.
در مورد معنادارترین لحظات زندگی خود تفکر کنید.
لحظات معنادار و پرمفهوم، لحظاتی هستند که سرشار از احساس خوب بودید و احساس خوشحالی و خوشبختی داشتید. بهتر است به این لحظات در زندگی خودتان حتماً فکر نمایید. مثلاً فکر کنید که در لحظات با معنای زندگیتان کجا قرار داشتید؟ چه کارهایی را انجام میدادید؟ با چه افرادی یا فردی بودید؟ چه احساساتی داشتید؟ حتماً تمامی این لحظات را فهرست نمایید. زیرا زمانی که آنها را مینویسید یک موضوع و یک ارزش فردی برایتان ظاهر میگردد که آن یک مورد از ارزشهای شما است.
قدری به غمگینترین لحظات زندگی خودتان بیندیشید.
به لحظات و دقایقی که غمیگن و متأثر بودید، فکر کنید. به یاد بیاورید که آن دقایق دلیل ناراحتی شما چه چیزی بوده است؟ چه اشخاصی باعث رنجش شما شده بودند؟ بعد از گذراندن این رنج و اندوه چه دستاوردی بهدست آوردید؟ چراکه با نوشتن لحظات غمگین و تاریک، یک ارزش دیگر برای شما روشن خواهد شد. به عبارتی هنگامی که ناراحت هستید یکی از ارزشهای فردی شما زیرسؤال رفته است.
تمامی ارزشهای خودتان را زیرسؤال ببرید.
پیش از هر چیزی باید بتوانید تمامی ارزشهای فردی خودتان را به چالش بکشید. در این مرحله باید با آنچه که تابهحال برای شما پراهمیت بوده است، آشنا باشید. به عنوان مثال باید بدانید که تاکنون درآمد و پول برای شما یک ارزش بوده است. سپس برای هر کدام از آنها، چالشها و اتفاقاتی را در ذهنتان مرور نمایید که درنتیجه آن ارزش به وجود آمدهاند. مثلاً مرور نمایید که تفکر محض به کسب درآمد، چه صدماتی به زندگی شما وارد کرده و چه مزایایی برای شما داشته است. باید سعی داشته باشید، بهطور کامل منصفانه این موارد را برررسی نمایید تا بتوانید به نتیجه درستی برسید.
به شناسایی افراد الهامبخش بپردازید.
دکتر استیون هیز، بنیانگذار درمان مبنی بر پذیرش و تعهد، توصیه میکند برای کمک به شناسایی ارزشهای خودتان، قهرمانان خود را نام ببرید. حال زمان آن است که به افرادی که تحسینشان میکنید، نگاهی خارجی داشته باشید. این افراد امکان دارد کسانی باشند که شما شخصاً میشناسید. مثلاً خانواده، دوستان، همکاران و یا حتی ممکن است افرادی مشهور باشند که هرگز آنها را ندیدهاید. چراکه امروزه همه ما روزانه سبکهای زندگی گوناگونی را دنبال میکنیم.
توجه نمایید که در اطرافتان یا سوشال مدیا چه شخصی بر روی شما تأثیر میگذارد؟ چه فردی را بیشتر از همه دوست دارید؟ از چه شخصی الگوبرداری مینمایید؟ یا چه ویژگیهای شخصیتی اشخاص الهامبخش را دوست دارید و میخواهید شبیه آنها رفتار نمایید؟ هر موردی از آنها که موجب تحسین شما میشود را یادداشت نموده و درنظر بگیرید که آنها چه ارزشهایی را برای شما تجسم میکنند.
قبول کنید که بعضی از ارزشهای فردی شما اشتباه هستند.
بدون شک ارزشهای فردی هر شخصی سازنده هویت او هستند. به همین علت باور اینکه یکی از ارزشهایی که قبلاً به دنبال آن بودهایم اشتباه بوده، کمی برایمان سخت خواهد بود. در چنین شرایطی در ابتدا احساس پوچی و ناامیدی و گاهی خشم خواهیم کرد و گاهی هم ترجیح خواهیم داد تا دست از ارزش اشتباه خود برنداریم. اغلب خودمان را توجیه میکنیم و شرایط را مقصر میدانیم و گاهاً فکر مینماییم که مسیر رسیدن به ارزشهای فردی را اشتباه رفتهایم. ولی همه اینها فریب است و درحقیقت این مرحلهای است که باید ثبات داشته باشید و جلوی آن چیزی که برای شما اشتباه است، محکم بایستید.
به احساسات خودتان توجه بیشتری داشته باشید.
اغلب احساسات ما میتوانند سرنخهایی در مورد ارزشهای فردی به ما بدهند. توجه داشته باشید وقتی در موقعیتی قرار میگیرید که با ارزشهای شما در تضاد است، چه احساساتی دارید. به عنوان مثال، اگر برای صداقت ارزش بیشتری قائل هستید و شخصی به شما دروغ میگوید، امکان دارد که احساس عصبانیت یا ناامیدی کنید. بدین سبب اگر برای عدالت ارزش قائل هستید و با کسی ناعادلانه رفتار میکند، ممکن است ناراحت یا خشمگین شوید.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
بسیاری از اشخاص حتی پس از بررسی ارزشهای فردی اشتباه و جایگزین نمودن آنها، ارزشهای اشتباهی را درنظر میگیرند. سهم زیادی از این مشکل بدین علت است که آنها ارزشهای غیرقابل کنترل را انتخاب مینمایند. به عنوان مثال، شما هیچ کنترلی بر روی میزان محبوبیتتان پیش مردم ندارید، اما میتوانید تلاش نمایید که با آنها مهربان و صادق باشید. بدین سبب اگر محبوبیت، یکی از ارزشهای شما باشد بازهم با شکست مواجه خواهید شد. درنتیجه بهتر است برای یافتن ارزشهای فردی خود، آنها را به درستی تعیین کنید.
در مورد معنادارترین لحظات زندگی خود تفکر کنید.
لحظات معنادار و پرمفهوم، لحظاتی هستند که سرشار از احساس خوب بودید و احساس خوشحالی و خوشبختی داشتید. بهتر است به این لحظات در زندگی خودتان حتماً فکر نمایید. مثلاً فکر کنید که در لحظات با معنای زندگیتان کجا قرار داشتید؟ چه کارهایی را انجام میدادید؟ با چه افرادی یا فردی بودید؟ چه احساساتی داشتید؟ حتماً تمامی این لحظات را فهرست نمایید. زیرا زمانی که آنها را مینویسید یک موضوع و یک ارزش فردی برایتان ظاهر میگردد که آن یک مورد از ارزشهای شما است.
قدری به غمگینترین لحظات زندگی خودتان بیندیشید.
به لحظات و دقایقی که غمیگن و متأثر بودید، فکر کنید. به یاد بیاورید که آن دقایق دلیل ناراحتی شما چه چیزی بوده است؟ چه اشخاصی باعث رنجش شما شده بودند؟ بعد از گذراندن این رنج و اندوه چه دستاوردی بهدست آوردید؟ چراکه با نوشتن لحظات غمگین و تاریک، یک ارزش دیگر برای شما روشن خواهد شد. به عبارتی هنگامی که ناراحت هستید یکی از ارزشهای فردی شما زیرسؤال رفته است.
تمامی ارزشهای خودتان را زیرسؤال ببرید.
پیش از هر چیزی باید بتوانید تمامی ارزشهای فردی خودتان را به چالش بکشید. در این مرحله باید با آنچه که تابهحال برای شما پراهمیت بوده است، آشنا باشید. به عنوان مثال باید بدانید که تاکنون درآمد و پول برای شما یک ارزش بوده است. سپس برای هر کدام از آنها، چالشها و اتفاقاتی را در ذهنتان مرور نمایید که درنتیجه آن ارزش به وجود آمدهاند. مثلاً مرور نمایید که تفکر محض به کسب درآمد، چه صدماتی به زندگی شما وارد کرده و چه مزایایی برای شما داشته است. باید سعی داشته باشید، بهطور کامل منصفانه این موارد را برررسی نمایید تا بتوانید به نتیجه درستی برسید.
به شناسایی افراد الهامبخش بپردازید.
دکتر استیون هیز، بنیانگذار درمان مبنی بر پذیرش و تعهد، توصیه میکند برای کمک به شناسایی ارزشهای خودتان، قهرمانان خود را نام ببرید. حال زمان آن است که به افرادی که تحسینشان میکنید، نگاهی خارجی داشته باشید. این افراد امکان دارد کسانی باشند که شما شخصاً میشناسید. مثلاً خانواده، دوستان، همکاران و یا حتی ممکن است افرادی مشهور باشند که هرگز آنها را ندیدهاید. چراکه امروزه همه ما روزانه سبکهای زندگی گوناگونی را دنبال میکنیم.
توجه نمایید که در اطرافتان یا سوشال مدیا چه شخصی بر روی شما تأثیر میگذارد؟ چه فردی را بیشتر از همه دوست دارید؟ از چه شخصی الگوبرداری مینمایید؟ یا چه ویژگیهای شخصیتی اشخاص الهامبخش را دوست دارید و میخواهید شبیه آنها رفتار نمایید؟ هر موردی از آنها که موجب تحسین شما میشود را یادداشت نموده و درنظر بگیرید که آنها چه ارزشهایی را برای شما تجسم میکنند.
قبول کنید که بعضی از ارزشهای فردی شما اشتباه هستند.
بدون شک ارزشهای فردی هر شخصی سازنده هویت او هستند. به همین علت باور اینکه یکی از ارزشهایی که قبلاً به دنبال آن بودهایم اشتباه بوده، کمی برایمان سخت خواهد بود. در چنین شرایطی در ابتدا احساس پوچی و ناامیدی و گاهی خشم خواهیم کرد و گاهی هم ترجیح خواهیم داد تا دست از ارزش اشتباه خود برنداریم. اغلب خودمان را توجیه میکنیم و شرایط را مقصر میدانیم و گاهاً فکر مینماییم که مسیر رسیدن به ارزشهای فردی را اشتباه رفتهایم. ولی همه اینها فریب است و درحقیقت این مرحلهای است که باید ثبات داشته باشید و جلوی آن چیزی که برای شما اشتباه است، محکم بایستید.
به احساسات خودتان توجه بیشتری داشته باشید.
اغلب احساسات ما میتوانند سرنخهایی در مورد ارزشهای فردی به ما بدهند. توجه داشته باشید وقتی در موقعیتی قرار میگیرید که با ارزشهای شما در تضاد است، چه احساساتی دارید. به عنوان مثال، اگر برای صداقت ارزش بیشتری قائل هستید و شخصی به شما دروغ میگوید، امکان دارد که احساس عصبانیت یا ناامیدی کنید. بدین سبب اگر برای عدالت ارزش قائل هستید و با کسی ناعادلانه رفتار میکند، ممکن است ناراحت یا خشمگین شوید.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
Telegram
قــدرت تــغــیــیــرر...
@Kh_f_z فــرنــاز خــتــائیــلــر
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
بهدنبال گرفتن بازخورد از سایر افراد باشید.
گاهی اوقات، بازخورد گرفتن از سایر افراد جهت درک بهتر ارزشهای فردی شما میتواند مفید واقع شود. بهتر است که از اعضای خانواده، دوستان یا همکاران خودتان بپرسید که ارزشهای اصلی شما چیست. ممکن است از آنچه که آنها میگویند، شگفتزده شوید و این میتواند به شما کمک نماید تا دیدگاه جدیدتری نسبت به خودتان پیدا کنید.
@qodrattaqeer
گاهی اوقات، بازخورد گرفتن از سایر افراد جهت درک بهتر ارزشهای فردی شما میتواند مفید واقع شود. بهتر است که از اعضای خانواده، دوستان یا همکاران خودتان بپرسید که ارزشهای اصلی شما چیست. ممکن است از آنچه که آنها میگویند، شگفتزده شوید و این میتواند به شما کمک نماید تا دیدگاه جدیدتری نسبت به خودتان پیدا کنید.
@qodrattaqeer
قــدرت تــغــیــیــرر...
بهدنبال گرفتن بازخورد از سایر افراد باشید. گاهی اوقات، بازخورد گرفتن از سایر افراد جهت درک بهتر ارزشهای فردی شما میتواند مفید واقع شود. بهتر است که از اعضای خانواده، دوستان یا همکاران خودتان بپرسید که ارزشهای اصلی شما چیست. ممکن است از آنچه که آنها میگویند،…
شناخت ارزشهای فردی چه کمکی به ما میکند؟
هدفگذاری اثربخش
هدفگذاری اثربخش، یکی از جوانب پراهمیت است که با شناخت ارزشهای خود همگام میشود. احتمالاً شما هم تجربه کردهاید که وقتی اهدافتان با ارزشهای فردی هماهنگ هستند، انگیزه شما جهت رسیدن به آن اهداف بیشتر است. وقتی که ارزشهای شخصیتان با اهداف زندگی همخوانی دارند، به سرعت خواهید فهمید که هر اقدام و تصمیمی که میگیرید، در سمت تحقق اهداف اصلی شما هستند.
درنتیجه این انطباق باعث افزایش انگیزهتان شده و شما با احساس معنا و هدف، از انجام وظایف خودتان لذت خواهید برد. همچنین هدفگذاری اثربخش، سبب مدیریت بهتر زمان شما میگردد. زیرا ارزشهای فردی به عنوان راهنمایی در انتخاب اهداف و تعیین اولویتها عمل کرده و شما از انرژی و زمان خودتان به بهترین شکل بهرهمند خواهید شد.
افزایش رضایت و خشنودی
رضایت و خشنودی از جوانب اساسی و مهمی است که با شناخت ارزشهای فردی ارتباط مستقیم دارد. اگر شناخت ارزشها با زندگی شما هماهنگ باشند، احتمالاً بهراحتی متوجه خواهید شد که چگونه این هماهنگی میتواند به افزایش رضایت و خشنودی شما کمک نماید. وقتی که ارزشهایتان با اقدامات و تصمیمات روزمره شما همخوانی دارند، احساس معنا و ارتباط با زندگی به شما دست میدهد. این ارتباط نهتنها موجب افزایش رضایت از زندگی شده، بلکه خوشحالی و خشنودی شما را نیز تقویت مینماید.
افزایش اعتمادبهنفس
شناخت ارزشهای فردی و هماهنگ نمودن زندگی با آنها، یک پله روبه بالا جهت افزایش اعتمادبهنفس فردی محسوب میگردد. این اعتمادبهنفس از مطابقت میان اعتقادات فردی و ارزشهای فردی نشئت میگیرد و به شما اجازه میدهد تا با قدرت و اطمینان به دنیای اطراف نظاره نمایید. شناخت ارزشها میتواند به شما کمک کند تا در مواقع تصمیمگیری یا اجرای اقدامات، بهترین نسخه از خودتان را بروز دهید. زمانی که اعمالتان با ارزشهای فردی تطابق دارد، احتمال انجام کارها با اطمینان و موفقیت بیشتر، افزایش مییابد.
بهطور کلی، اعتمادبهنفس به عنوان یک نتیجه طبیعی از هماهنگی با ارزشهای فردی، به شما این امکان را خواهد داد که با چالشها و مشکلات زندگی بهتر کنار بیایید. معمولاً افراد با اعتمادبهنفس بالا، میتوانند بهترین تصمیمات را گرفته و به آسانی با موقعیتهای جدید مواجه شوند.
ارتقاء مهارتهای ارتباطی
آگاهی از ارزشهای فردی به عنوان یک راهنما و جهتدهنده در تعاملات انسانی عمل کرده و میتواند باعث بهبود ارتباطات شما با دیگران شود. هنگامی که این ارزشها بهخوبی شناخته شده و مورد احترام واقع گردد، به یک سری از اثرات مثبت در روابط اجتماعی شما منجر خواهد شد. همچنین ارتقاء مهارتهای ارتباطی به شما این امکان را میدهند که ابتکار بیشتری در گفتوگوها، مذاکرات و حل اختلافات داشته باشید. بهطور کلی با ارتقاء مهارتهای ارتباطی، توانایی بهتری جهت ارتباط مثبت با خانواده، دوستان و همکاران خود خواهید داشت.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
هدفگذاری اثربخش
هدفگذاری اثربخش، یکی از جوانب پراهمیت است که با شناخت ارزشهای خود همگام میشود. احتمالاً شما هم تجربه کردهاید که وقتی اهدافتان با ارزشهای فردی هماهنگ هستند، انگیزه شما جهت رسیدن به آن اهداف بیشتر است. وقتی که ارزشهای شخصیتان با اهداف زندگی همخوانی دارند، به سرعت خواهید فهمید که هر اقدام و تصمیمی که میگیرید، در سمت تحقق اهداف اصلی شما هستند.
درنتیجه این انطباق باعث افزایش انگیزهتان شده و شما با احساس معنا و هدف، از انجام وظایف خودتان لذت خواهید برد. همچنین هدفگذاری اثربخش، سبب مدیریت بهتر زمان شما میگردد. زیرا ارزشهای فردی به عنوان راهنمایی در انتخاب اهداف و تعیین اولویتها عمل کرده و شما از انرژی و زمان خودتان به بهترین شکل بهرهمند خواهید شد.
افزایش رضایت و خشنودی
رضایت و خشنودی از جوانب اساسی و مهمی است که با شناخت ارزشهای فردی ارتباط مستقیم دارد. اگر شناخت ارزشها با زندگی شما هماهنگ باشند، احتمالاً بهراحتی متوجه خواهید شد که چگونه این هماهنگی میتواند به افزایش رضایت و خشنودی شما کمک نماید. وقتی که ارزشهایتان با اقدامات و تصمیمات روزمره شما همخوانی دارند، احساس معنا و ارتباط با زندگی به شما دست میدهد. این ارتباط نهتنها موجب افزایش رضایت از زندگی شده، بلکه خوشحالی و خشنودی شما را نیز تقویت مینماید.
افزایش اعتمادبهنفس
شناخت ارزشهای فردی و هماهنگ نمودن زندگی با آنها، یک پله روبه بالا جهت افزایش اعتمادبهنفس فردی محسوب میگردد. این اعتمادبهنفس از مطابقت میان اعتقادات فردی و ارزشهای فردی نشئت میگیرد و به شما اجازه میدهد تا با قدرت و اطمینان به دنیای اطراف نظاره نمایید. شناخت ارزشها میتواند به شما کمک کند تا در مواقع تصمیمگیری یا اجرای اقدامات، بهترین نسخه از خودتان را بروز دهید. زمانی که اعمالتان با ارزشهای فردی تطابق دارد، احتمال انجام کارها با اطمینان و موفقیت بیشتر، افزایش مییابد.
بهطور کلی، اعتمادبهنفس به عنوان یک نتیجه طبیعی از هماهنگی با ارزشهای فردی، به شما این امکان را خواهد داد که با چالشها و مشکلات زندگی بهتر کنار بیایید. معمولاً افراد با اعتمادبهنفس بالا، میتوانند بهترین تصمیمات را گرفته و به آسانی با موقعیتهای جدید مواجه شوند.
ارتقاء مهارتهای ارتباطی
آگاهی از ارزشهای فردی به عنوان یک راهنما و جهتدهنده در تعاملات انسانی عمل کرده و میتواند باعث بهبود ارتباطات شما با دیگران شود. هنگامی که این ارزشها بهخوبی شناخته شده و مورد احترام واقع گردد، به یک سری از اثرات مثبت در روابط اجتماعی شما منجر خواهد شد. همچنین ارتقاء مهارتهای ارتباطی به شما این امکان را میدهند که ابتکار بیشتری در گفتوگوها، مذاکرات و حل اختلافات داشته باشید. بهطور کلی با ارتقاء مهارتهای ارتباطی، توانایی بهتری جهت ارتباط مثبت با خانواده، دوستان و همکاران خود خواهید داشت.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
Telegram
قــدرت تــغــیــیــرر...
@Kh_f_z فــرنــاز خــتــائیــلــر
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخن نهایی
ارزشهای فردی، همان باورهای اصلی شما هستند که فعالیتهایتان را هدایت مینمایند. این اصول بر روی رفتار و ویژگیهای شخصیتی شما تأثیر بسیاری میگذارد و شما را در زمانهای چالشبرانگیز هدایت مینماید. شما میتوانید این ارزشها را از اطرافیان خودتان یاد بگیرید و یا به تنهایی از طریق رشد شخصی، آنها را توسعه دهید. کودکان اغلب بیشتر ارزشهای خودشان را از اعضای خانواده در زندگی میگیرند، ولی با افزایش سن شروع به ساختن سیستمهای ارزشی خود مینمایند.
بهطور کلی شناخت ارزشها به شما کمک خواهد نمود تا زندگی رضایتبخشی داشته و خودآگاهی خودتان را افزایش دهید و درنهایت زندگی باکیفیتتری را تجربه کنید. درنتیجه برای دانستن ارزشهایتان بهتر است که بر اساس آنچه فکر میکنید صحیح است، زندگی نمایید.
@qodrattaqeer
ارزشهای فردی، همان باورهای اصلی شما هستند که فعالیتهایتان را هدایت مینمایند. این اصول بر روی رفتار و ویژگیهای شخصیتی شما تأثیر بسیاری میگذارد و شما را در زمانهای چالشبرانگیز هدایت مینماید. شما میتوانید این ارزشها را از اطرافیان خودتان یاد بگیرید و یا به تنهایی از طریق رشد شخصی، آنها را توسعه دهید. کودکان اغلب بیشتر ارزشهای خودشان را از اعضای خانواده در زندگی میگیرند، ولی با افزایش سن شروع به ساختن سیستمهای ارزشی خود مینمایند.
بهطور کلی شناخت ارزشها به شما کمک خواهد نمود تا زندگی رضایتبخشی داشته و خودآگاهی خودتان را افزایش دهید و درنهایت زندگی باکیفیتتری را تجربه کنید. درنتیجه برای دانستن ارزشهایتان بهتر است که بر اساس آنچه فکر میکنید صحیح است، زندگی نمایید.
@qodrattaqeer
اینکه الان مدرسه ها از ۲۳ اسفند تعطیل شدن خیلی هم خوبه
ولی زمان ما ۲۸ اسفند امتحان ریاضی ثلث دوم داشتیم
ولی زمان ما ۲۸ اسفند امتحان ریاضی ثلث دوم داشتیم
بعضی از دختر خانمها مخصوصا #پرسفون تایپها ( دختر مامان) یا کسانی که به طور مثال طرحواره محرومیت هیجانی و یا اطاعت دارند و باید در یک رابطه دائم باشند، نمی تونن تنها باش نمی تونن مستقل باشن
نیاز به یک حامی دارند
به جای اینکه بگیم برو کار کن و مستقل شو و پول در بیار و تنها باش و از تنهایت لذت ببر؛ بهش آموزش بدیم چطور رابطه را خوب حفظ کنه
حدو حریمش و بهش یاد بدیم
به قول مافیا بازها به اندازه ی کارتش بازی کنه ؛ شاخ بازی در نیاره ؛ تا بتونه بهترین سرویس عاطفی را تو رابطه بگیره
✅اینها رو بهش یاد بدیم
❌نه از این حرفهای دمده و شعاری مثل اینکه شما باید بفهمید که در سفر زندگی تنهایید و
باید اول خودت را دوست داشته باشی و آرامش درونی تنهایی را احساس کنی
شب بدون انتظار شب بخیر بخوابیم و فردا با لبخند و بخشش از خواب بیدار شوی.
از روحتون مراقبت کنید و عاشق خودتون باشید و مراقبت کنید و شما نیاز به شخص دیگر ندارید.
این حرفها برای همه کار نمی کنه 🚫
ابتدا باید خودشناسی ( شناخت شخصیت خود و دیگری ) صورت بگیره بعد وارد گام های بعدی شد.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
نیاز به یک حامی دارند
به جای اینکه بگیم برو کار کن و مستقل شو و پول در بیار و تنها باش و از تنهایت لذت ببر؛ بهش آموزش بدیم چطور رابطه را خوب حفظ کنه
حدو حریمش و بهش یاد بدیم
به قول مافیا بازها به اندازه ی کارتش بازی کنه ؛ شاخ بازی در نیاره ؛ تا بتونه بهترین سرویس عاطفی را تو رابطه بگیره
✅اینها رو بهش یاد بدیم
❌نه از این حرفهای دمده و شعاری مثل اینکه شما باید بفهمید که در سفر زندگی تنهایید و
باید اول خودت را دوست داشته باشی و آرامش درونی تنهایی را احساس کنی
شب بدون انتظار شب بخیر بخوابیم و فردا با لبخند و بخشش از خواب بیدار شوی.
از روحتون مراقبت کنید و عاشق خودتون باشید و مراقبت کنید و شما نیاز به شخص دیگر ندارید.
این حرفها برای همه کار نمی کنه 🚫
ابتدا باید خودشناسی ( شناخت شخصیت خود و دیگری ) صورت بگیره بعد وارد گام های بعدی شد.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
Telegram
قــدرت تــغــیــیــرر...
@Kh_f_z فــرنــاز خــتــائیــلــر
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
سلام
در آستانه سالی دیگر ایستادهایم. سالی که گذشت برای من به اضطراب و ترسی مداوم آمیخته بود و سرانجام در تلخی و اندوهی بیحد پایان یافت و من ماندم و وحشتِ جهانی بیحضور همسرم.
همه ما، یکروز در زندگی اندوه و دلتنگی را به خالصترین شکل آن تجربه خواهیم کرد. هیچ گریز و گزیری از این تقدیر نیست.
رنج همزاد آدمی است و شاید تنها چیزی که به ما کمک کند تا زیر صلیبمان تاب آوریم، معنا دادن به رنجهایمان باشد.
#یونگ جهان را ساختهشده از نظامهای دوقطبی و متضاد میدانست و به نظرم همین ماهیت پرگیردار و متضاد و متناقض زندگی است، که موجودی هوشمند و صاحب تعقل و تفکر و زبان را به جلو میراند و باعث میشود او در پیچاپیچ زندگیاش استحاله یابد و منی نو به دست آورد.
اگر خانه و کاشانهتان از چراغ وجود مادر و پدرو همسر، نور و گرما میگیرد از خدا میخواهم که به این نور عمری طولانی ببخشد و اگر عزیزانتان جزو رفتگان و درگذشتگانند و دامن از این سرای سپنج بیرون کشیدهاند، از خدا میخواهم که آنان را در جوار رحمتش بنشاند.
سال نو بر شما مبارک.
در آستانه سالی دیگر ایستادهایم. سالی که گذشت برای من به اضطراب و ترسی مداوم آمیخته بود و سرانجام در تلخی و اندوهی بیحد پایان یافت و من ماندم و وحشتِ جهانی بیحضور همسرم.
همه ما، یکروز در زندگی اندوه و دلتنگی را به خالصترین شکل آن تجربه خواهیم کرد. هیچ گریز و گزیری از این تقدیر نیست.
رنج همزاد آدمی است و شاید تنها چیزی که به ما کمک کند تا زیر صلیبمان تاب آوریم، معنا دادن به رنجهایمان باشد.
#یونگ جهان را ساختهشده از نظامهای دوقطبی و متضاد میدانست و به نظرم همین ماهیت پرگیردار و متضاد و متناقض زندگی است، که موجودی هوشمند و صاحب تعقل و تفکر و زبان را به جلو میراند و باعث میشود او در پیچاپیچ زندگیاش استحاله یابد و منی نو به دست آورد.
اگر خانه و کاشانهتان از چراغ وجود مادر و پدرو همسر، نور و گرما میگیرد از خدا میخواهم که به این نور عمری طولانی ببخشد و اگر عزیزانتان جزو رفتگان و درگذشتگانند و دامن از این سرای سپنج بیرون کشیدهاند، از خدا میخواهم که آنان را در جوار رحمتش بنشاند.
سال نو بر شما مبارک.
مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا چه چیزهایی هستند؟
متأسفانه باید اعتراف کنیم که در حق افراد درونگرا همیشه اجحاف شده است و در اجتماع همواره با رویکردی منفی روبهرو بودهاند. ولی چه کسی این برتری را به برونگراها داده و افراد درونگرا را مشکلساز دیده است؟ شاید بتوان گفت یکی از اصلیترین مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا این است که مدام زیر ذرهبین هستند. چرا اینقدر ساکتی؟ چرا انزواطلبی؟ چرا همش خجالت میکشی؟
اغلبِ شما بهعنوان فردی درونگرا و یا دیگران با چنین سؤالاتی از سوی همکاران و یا اطرافیان مواجه شدهاید. مطمئنا برای یکبار هم که شده به دلیل درونگرا بودنتان مورد قضاوت قرار گرفتهاید. زمانهایی که ترجیح میدهید بعد از یک مهمانی شلوغ در اتاق خودتان تنها باشید. اغلب از جمع و مهمانیهای پرسروصدا فاصله میگیرید، چون انرژیتان با اندکی تنها ماندن شارژ میشود. گاها متهم میشوید به خجالتی بودن درصورتیکه خودتان میدانید اینطور نیست. با هرکسی وارد تعامل و دوستی نمیشوید. خیلیها برچسب خجالتی بودن را به شما میزنند درصورتیکه شما با افراد غریبه همکلام نمیشوید. حتما دوستان کمی دارید اما روابطتان جدی و عمیق است.
عمیقا به حرفهای دیگران گوش میکنید و همدلی بالایی دارید. اطلاعات شخصیتان را با تعلل در اختیار افراد قرار میدهید و تقریبا مسائل زندگیتان را با هرکسی در میان نمیگذارید. قبل از هر تصمیمی بهخوبی فکر میکنید بعد به آن عمل میکنید. مشکلات درونگرایی ازآنجایی نشئت میگیرد که خیلی از اطرافیان متوجه این موضوع نیستند و بهشدت این افراد را مورد شماتت قرار میدهند.
اما چرا گاهی بهرهوری افراد درونگرا پایین میآید؟ چگونه میتوان مهمترین مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا را شناخت؟ یا اصلا چگونه میتوان به شناخت درست شخصیت این افراد دست پیدا کرد؟ افراد درونگرا چه راهکارهایی برای حل مشکلات شخصی و کاری خود درنظر گرفتهاند؟
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
متأسفانه باید اعتراف کنیم که در حق افراد درونگرا همیشه اجحاف شده است و در اجتماع همواره با رویکردی منفی روبهرو بودهاند. ولی چه کسی این برتری را به برونگراها داده و افراد درونگرا را مشکلساز دیده است؟ شاید بتوان گفت یکی از اصلیترین مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا این است که مدام زیر ذرهبین هستند. چرا اینقدر ساکتی؟ چرا انزواطلبی؟ چرا همش خجالت میکشی؟
اغلبِ شما بهعنوان فردی درونگرا و یا دیگران با چنین سؤالاتی از سوی همکاران و یا اطرافیان مواجه شدهاید. مطمئنا برای یکبار هم که شده به دلیل درونگرا بودنتان مورد قضاوت قرار گرفتهاید. زمانهایی که ترجیح میدهید بعد از یک مهمانی شلوغ در اتاق خودتان تنها باشید. اغلب از جمع و مهمانیهای پرسروصدا فاصله میگیرید، چون انرژیتان با اندکی تنها ماندن شارژ میشود. گاها متهم میشوید به خجالتی بودن درصورتیکه خودتان میدانید اینطور نیست. با هرکسی وارد تعامل و دوستی نمیشوید. خیلیها برچسب خجالتی بودن را به شما میزنند درصورتیکه شما با افراد غریبه همکلام نمیشوید. حتما دوستان کمی دارید اما روابطتان جدی و عمیق است.
عمیقا به حرفهای دیگران گوش میکنید و همدلی بالایی دارید. اطلاعات شخصیتان را با تعلل در اختیار افراد قرار میدهید و تقریبا مسائل زندگیتان را با هرکسی در میان نمیگذارید. قبل از هر تصمیمی بهخوبی فکر میکنید بعد به آن عمل میکنید. مشکلات درونگرایی ازآنجایی نشئت میگیرد که خیلی از اطرافیان متوجه این موضوع نیستند و بهشدت این افراد را مورد شماتت قرار میدهند.
اما چرا گاهی بهرهوری افراد درونگرا پایین میآید؟ چگونه میتوان مهمترین مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا را شناخت؟ یا اصلا چگونه میتوان به شناخت درست شخصیت این افراد دست پیدا کرد؟ افراد درونگرا چه راهکارهایی برای حل مشکلات شخصی و کاری خود درنظر گرفتهاند؟
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
Telegram
قــدرت تــغــیــیــرر...
@Kh_f_z فــرنــاز خــتــائیــلــر
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
قــدرت تــغــیــیــرر...
مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا چه چیزهایی هستند؟ متأسفانه باید اعتراف کنیم که در حق افراد درونگرا همیشه اجحاف شده است و در اجتماع همواره با رویکردی منفی روبهرو بودهاند. ولی چه کسی این برتری را به برونگراها داده و افراد درونگرا را مشکلساز دیده است؟…
اصطلاح درونگرایی از کجا آماده است؟
در سال ۱۹۲۰ روانشناس شهیر سوئیسی به نام کارل #یونگ از اصطلاح درونگرا و برونگرا استفاده کرد و درونگرایی را به این صورت تعریف کرد:
افراد درونگرا برای شارژ مجدد انرژی به درون خود سفر میکنند، چراکه آنها از تنهایی انرژی دریافت میکنند. طبق نظریهی روانشناس و فیزیولوژیست مشهور، «هانس آیزنگ» Hans Eysenck درونگرایی و برونگرایی حالت نسبی دارد و با وقایع خارجی زندگی انسانها مرتبط است. برای اینکه به شناخت درستی از مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا برسیم لازم است در ابتدا با انواع درونگرایی آشنا شوید.
۱ـ درونگرای اجتماعی:
یکی از مشکلات افراد درونگرا این است که دیگران آنها را خجالتی تصور میکنند. اما درحقیقت اینطور نیست. اجتناب از موقعیتهای اجتماعی آنها را خجالتی و ترسو جلوه میدهد. اینکه میگوییم فردی درونگرای اجتماعی است یعنی اینکه اهل مهمانیهای شلوغ نیست و علاقهای به جمعهای غریبه ندارد. او مضطرب نیست و تمایل دارد در خلوت انرژی خود را بهدست آورد. برای مثال یا کتاب میخواند و یا فیلم موردعلاقهاش را میبیند. نباید این خصیصه را با مضطرب بودن اشتباه گرفت.
۲ـ درونگرای متفکر:
خیلی وقتها این افراد عمیقا فکر میکنند و کاملا به هیجانات خود آگاه هستند. معمولا تصمیمات این افراد با منافع اطرافیان در تضاد است. اتفاقا یکی از رایجترین مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا این است که همکاران در محیط کار و آشنایان در خانواده فکر میکنند این افراد بیاحساس هستند.
۳ـ درونگرای مضطرب:
یکی از مشکلاتی که بعضی از افراد درونگرا با آن دستوپنجه نرم میکنند این است که در جمع حس خوبی ندارند. خصوصا جمعهایی که در آن غریبه باشند. معمولا مهارتهای برقراری رابطه را بلد نیستند. حتی در زمان تنهایی نشخوارهای فکری متعددی به سراغ درونگراها میآید و بهواسطه اضطرابی که تجربه میکنند، خودشان را در پیلهی تنهایی حبس میکنند.
۴ـ درونگرای مهارکننده:
این افراد به دلیل اینکه خیلی کُند با دیگران دوست میشوند از نظر اطرافیان خیلی سرد بهنظر میآیند. ازآنجاییکه خیلی دیر پیش میروند ممکن است دیگران از آنها فاصله بگیرند. خیلی بادرایت هستند و بهراحتی دم به تله نمیدهد.
حالا شما بگویید: درونگرا هستید یا
برونگرا؟
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
در سال ۱۹۲۰ روانشناس شهیر سوئیسی به نام کارل #یونگ از اصطلاح درونگرا و برونگرا استفاده کرد و درونگرایی را به این صورت تعریف کرد:
افراد درونگرا برای شارژ مجدد انرژی به درون خود سفر میکنند، چراکه آنها از تنهایی انرژی دریافت میکنند. طبق نظریهی روانشناس و فیزیولوژیست مشهور، «هانس آیزنگ» Hans Eysenck درونگرایی و برونگرایی حالت نسبی دارد و با وقایع خارجی زندگی انسانها مرتبط است. برای اینکه به شناخت درستی از مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا برسیم لازم است در ابتدا با انواع درونگرایی آشنا شوید.
۱ـ درونگرای اجتماعی:
یکی از مشکلات افراد درونگرا این است که دیگران آنها را خجالتی تصور میکنند. اما درحقیقت اینطور نیست. اجتناب از موقعیتهای اجتماعی آنها را خجالتی و ترسو جلوه میدهد. اینکه میگوییم فردی درونگرای اجتماعی است یعنی اینکه اهل مهمانیهای شلوغ نیست و علاقهای به جمعهای غریبه ندارد. او مضطرب نیست و تمایل دارد در خلوت انرژی خود را بهدست آورد. برای مثال یا کتاب میخواند و یا فیلم موردعلاقهاش را میبیند. نباید این خصیصه را با مضطرب بودن اشتباه گرفت.
۲ـ درونگرای متفکر:
خیلی وقتها این افراد عمیقا فکر میکنند و کاملا به هیجانات خود آگاه هستند. معمولا تصمیمات این افراد با منافع اطرافیان در تضاد است. اتفاقا یکی از رایجترین مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا این است که همکاران در محیط کار و آشنایان در خانواده فکر میکنند این افراد بیاحساس هستند.
۳ـ درونگرای مضطرب:
یکی از مشکلاتی که بعضی از افراد درونگرا با آن دستوپنجه نرم میکنند این است که در جمع حس خوبی ندارند. خصوصا جمعهایی که در آن غریبه باشند. معمولا مهارتهای برقراری رابطه را بلد نیستند. حتی در زمان تنهایی نشخوارهای فکری متعددی به سراغ درونگراها میآید و بهواسطه اضطرابی که تجربه میکنند، خودشان را در پیلهی تنهایی حبس میکنند.
۴ـ درونگرای مهارکننده:
این افراد به دلیل اینکه خیلی کُند با دیگران دوست میشوند از نظر اطرافیان خیلی سرد بهنظر میآیند. ازآنجاییکه خیلی دیر پیش میروند ممکن است دیگران از آنها فاصله بگیرند. خیلی بادرایت هستند و بهراحتی دم به تله نمیدهد.
حالا شما بگویید: درونگرا هستید یا
برونگرا؟
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
با برشی کوتاه از مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا آشنا شوید
بسیاری از افرادی که از آشنایان من هستند زمانیکه من خودم را درونگرا معرفی میکنم خیلی متعجب میشوند، زیرا آنها مرا بهعنوان کسی میبینند که بهنظر میرسد در هنگام سخنرانی در کلاس یا کنفرانس در محیط کاری بهراحتی سخنرانی میکنم، اغلب در کارهای گروهی شرکت میکنم و کاملا راحت بهنظر میرسم. واقعا این موضوع جای تعجب ندارد. چراکه درونگرایی به این معنا نیست که نمیتوانم این کارها را انجام دهم. بلکه تنها اتفاقاتی که در درون من میافتند کمی متفاوتتر است.
برای مثال: من بعد از هریک از این فعالیتها، ترجیح میدهم تنها به اتاق کارم بروم و چند نفس عمیق بکشم و در تنهایی خود کمی آرامش و انرژی دریافت کنم. تفاوت ما درونگرایان دقیقا همین جاست. که بعد از هر فعالیتی و در جمع بودنی باید کمی تنها باشیم تا انرژی از دست رفته خود را دوباره بهدست بیاوریم.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
بسیاری از افرادی که از آشنایان من هستند زمانیکه من خودم را درونگرا معرفی میکنم خیلی متعجب میشوند، زیرا آنها مرا بهعنوان کسی میبینند که بهنظر میرسد در هنگام سخنرانی در کلاس یا کنفرانس در محیط کاری بهراحتی سخنرانی میکنم، اغلب در کارهای گروهی شرکت میکنم و کاملا راحت بهنظر میرسم. واقعا این موضوع جای تعجب ندارد. چراکه درونگرایی به این معنا نیست که نمیتوانم این کارها را انجام دهم. بلکه تنها اتفاقاتی که در درون من میافتند کمی متفاوتتر است.
برای مثال: من بعد از هریک از این فعالیتها، ترجیح میدهم تنها به اتاق کارم بروم و چند نفس عمیق بکشم و در تنهایی خود کمی آرامش و انرژی دریافت کنم. تفاوت ما درونگرایان دقیقا همین جاست. که بعد از هر فعالیتی و در جمع بودنی باید کمی تنها باشیم تا انرژی از دست رفته خود را دوباره بهدست بیاوریم.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
۸ مورد از رایجترین مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا
۱ـ یکی از مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا این است که دیگران به خلوت و تنهاییشان اهمیتی نمیدهند.
بسیاری از اطرافیان فکر میکنند افراد درونگرا همیشه باید در محافل شلوغ حضور پیدا کنند. جالب اینجاست که افراد درونگرا نسبت یه این موارد بیتفاوت نیستند. بلکه فقط به آرامش نیاز دارند. واقعیت این است که دیگران انتظار دارند این افراد بعد از سخنرانی در کلاس یا کنفرانس و یا بعد از مهمانیهای شلوغ همچنان باید خوشانرژی باشند. درصورتیکه اینطور نیست و اکثرا ازاینجهت اذیت میشوند. درواقع آنها برای بازیابی انرژیشان نیاز به خلوت دارند اما افراد برونگرا چون خودشان از بودن در جمع انرژی میگیرند کمی برایشان سخت است آنها را درک کنند.
۲ـ افراد درونگرا چندان در برقراری ارتباط مؤثر ماهر نیستند.
افراد درونگرا در محیط کار بهدلیل اینکه شلوغ و پرحرف نیستند، نگرانند که زحمتشان دیده نشود. بههمین خاطر ذهنشان مشوش است. چون برای بعضی از درونگراها سخت است که ارتباطات شغلی مؤثری برقرار کنند. اگر دقت کرده باشید در محیط کار کسانیکه در حوزهی ارتباطات گرم و صمیمی هستند و شبکهی گستردهای با دیگر اعضا دارند موفقیتشان بیشتر است. درواقع یکی از مهارتهای نرم در پیدا کردن شغل یا ارتقاء شغلی، همین شبکهسازی ارتباطی است. زیرا باعث میشود مهارتهای شما دیده شوند و مدیران و مسئولان با تواناییهای شما بیشتر و بهتر آشنا میشوند.
۳ـ دیگران فکر میکنند افراد درونگرا اغلب افسرده و خجالتی هستند.
ازجمله مشکلات افراد درونگرا این است که اغلب تصور میکنند درونگراها یا افسرده هستند یا خجالتی. درحالیکه این تصور کاملا اشتباهی است. درونگراها معمولا از حضور در جمع هم لذت میبرند، چون شنوندههای بسیار خوبی هستند. به جزئیات خیلی دقت میکنند. اما تمایل ندارند دائما صحبت کنند. درواقع برایشان خوشایند نیست که زیاد حرف بزنند. چراکه از نظر آنها خیلی موضوع جذاب برای شنیدن در جمع وجود دارد که بتوانند از آن بهره ببرند. البته خیلی وقتها سکوت زیاد و حرف نزدن به ضررشان تمام میشود. زیرا دیگران در جمع گمان میکنند که این افراد از آن فضا خوششان نمیآید و یا نمیتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند. اما اگر دنیای درونگراها را بشناسید، به این پی میبرید که آنها دنیای درونی و خیالاتشان آنقدر برایشان مجذوب کننده است که طبیعی است نتوانند با جمع ارتباط خوبی برقرار نکنند.
۴ـ یکی دیگر از جالبترین مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا این است که خیلی زود خسته میشوند.
تصور کنید شخصی کنار یک فرد درونگرا بنشیند و مدام حرف بزند. فکر میکنید چه اتفاقی میافتد؟ قاعدتا فرد درونگرا بهسرعت خسته و کلافه میشود. دقیقا این افراد هرچقدر هم که شنوندههای خوبی باشند در زمان شنیدن افت انرژی پیدا میکنند. درنتیجه نیاز دارند به سکوت و آرامش و خلوتی که دیگران مزاحمشان نشوند. هرچند در کل آنها بازهم شنیدن را به صحبت کردن ترجیح میدهند.
۵ـ اگر درونگراها در جایگاه شغلی مناسب با شخصیتشان قرار نگیرند بهسرعت بهرهوریشان پایین میآید.
افراد درونگرا صرفا هدفشان کسب درآمد نیست و دوست دارند از شغلی که در آن انجام وظیفه میکنند لذت ببرند. خیلی از مدیران به این دلیل که شناخت مناسبی از این افراد ندارند نقشهایی را برایشان تعیین میکنند که متأسفانه این افراد بهسرعت افت میکنند. برای مثال بعضی از موقعیتهای شغلی مثل روابط عمومی و پاسخ به سؤالات مراجعهکنندگان برای یک فرد درونگرا خیلی سخت است. چون مدام باید با افراد مختلف در تعامل باشند. ممکن است تحریکپذیر شوند و ارتباط مناسبی با افراد و مشتریها برقرار نکنند. اگر شما هم درونگرا هستید بهتر است با شناخت بهتر خود، احساس ضعف نکنید و درونگرایی خود را بپذیرید و در جایگاهی قرار بگیرید که بیشترین تناسب را با شخصیت و روحیه شما دارد.
۶ـ بعضی مردم فکر میکنند که رفتارهای درونگرایان ناشی از اهمیت ندادن و بیاحترامی آنان است.
درونگرایان در اجتماع و در تعامل با بقیه، انرژی خودشان را از دست میدهند. آنها تمام تلاششان را میکنند که بتوانند در اجتماع رفتارهای بهنجاری داشته باشند، اما گاهی اوقات به دلیل خستگی بیشازحد ناشی از تعاملات زیاد، دیگر انرژی برای تعامل با دیگران ندارند برای همین ممکن است رفتارشان سرد و خشک تلقی شود و بقیه فکر کنند که این فرد درونگرا، از افراد آن جمع خوشش نمیآید و یا خودشیفته است. درحالی که طرف فقط باتری انرژی اجتماعیاش تمام شده و شاید حتی برای آن جمع ارزش زیادی قائل باشد. در این مواقع سعی کنید خیلی پاپیچ افراد درونگرا نشوید و به آنها زمان بدهید تا انرژیشان را به دست بیاورند و دوباره مثل قبل ارتباط برقرار کنند.
۱ـ یکی از مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا این است که دیگران به خلوت و تنهاییشان اهمیتی نمیدهند.
بسیاری از اطرافیان فکر میکنند افراد درونگرا همیشه باید در محافل شلوغ حضور پیدا کنند. جالب اینجاست که افراد درونگرا نسبت یه این موارد بیتفاوت نیستند. بلکه فقط به آرامش نیاز دارند. واقعیت این است که دیگران انتظار دارند این افراد بعد از سخنرانی در کلاس یا کنفرانس و یا بعد از مهمانیهای شلوغ همچنان باید خوشانرژی باشند. درصورتیکه اینطور نیست و اکثرا ازاینجهت اذیت میشوند. درواقع آنها برای بازیابی انرژیشان نیاز به خلوت دارند اما افراد برونگرا چون خودشان از بودن در جمع انرژی میگیرند کمی برایشان سخت است آنها را درک کنند.
۲ـ افراد درونگرا چندان در برقراری ارتباط مؤثر ماهر نیستند.
افراد درونگرا در محیط کار بهدلیل اینکه شلوغ و پرحرف نیستند، نگرانند که زحمتشان دیده نشود. بههمین خاطر ذهنشان مشوش است. چون برای بعضی از درونگراها سخت است که ارتباطات شغلی مؤثری برقرار کنند. اگر دقت کرده باشید در محیط کار کسانیکه در حوزهی ارتباطات گرم و صمیمی هستند و شبکهی گستردهای با دیگر اعضا دارند موفقیتشان بیشتر است. درواقع یکی از مهارتهای نرم در پیدا کردن شغل یا ارتقاء شغلی، همین شبکهسازی ارتباطی است. زیرا باعث میشود مهارتهای شما دیده شوند و مدیران و مسئولان با تواناییهای شما بیشتر و بهتر آشنا میشوند.
۳ـ دیگران فکر میکنند افراد درونگرا اغلب افسرده و خجالتی هستند.
ازجمله مشکلات افراد درونگرا این است که اغلب تصور میکنند درونگراها یا افسرده هستند یا خجالتی. درحالیکه این تصور کاملا اشتباهی است. درونگراها معمولا از حضور در جمع هم لذت میبرند، چون شنوندههای بسیار خوبی هستند. به جزئیات خیلی دقت میکنند. اما تمایل ندارند دائما صحبت کنند. درواقع برایشان خوشایند نیست که زیاد حرف بزنند. چراکه از نظر آنها خیلی موضوع جذاب برای شنیدن در جمع وجود دارد که بتوانند از آن بهره ببرند. البته خیلی وقتها سکوت زیاد و حرف نزدن به ضررشان تمام میشود. زیرا دیگران در جمع گمان میکنند که این افراد از آن فضا خوششان نمیآید و یا نمیتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند. اما اگر دنیای درونگراها را بشناسید، به این پی میبرید که آنها دنیای درونی و خیالاتشان آنقدر برایشان مجذوب کننده است که طبیعی است نتوانند با جمع ارتباط خوبی برقرار نکنند.
۴ـ یکی دیگر از جالبترین مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا این است که خیلی زود خسته میشوند.
تصور کنید شخصی کنار یک فرد درونگرا بنشیند و مدام حرف بزند. فکر میکنید چه اتفاقی میافتد؟ قاعدتا فرد درونگرا بهسرعت خسته و کلافه میشود. دقیقا این افراد هرچقدر هم که شنوندههای خوبی باشند در زمان شنیدن افت انرژی پیدا میکنند. درنتیجه نیاز دارند به سکوت و آرامش و خلوتی که دیگران مزاحمشان نشوند. هرچند در کل آنها بازهم شنیدن را به صحبت کردن ترجیح میدهند.
۵ـ اگر درونگراها در جایگاه شغلی مناسب با شخصیتشان قرار نگیرند بهسرعت بهرهوریشان پایین میآید.
افراد درونگرا صرفا هدفشان کسب درآمد نیست و دوست دارند از شغلی که در آن انجام وظیفه میکنند لذت ببرند. خیلی از مدیران به این دلیل که شناخت مناسبی از این افراد ندارند نقشهایی را برایشان تعیین میکنند که متأسفانه این افراد بهسرعت افت میکنند. برای مثال بعضی از موقعیتهای شغلی مثل روابط عمومی و پاسخ به سؤالات مراجعهکنندگان برای یک فرد درونگرا خیلی سخت است. چون مدام باید با افراد مختلف در تعامل باشند. ممکن است تحریکپذیر شوند و ارتباط مناسبی با افراد و مشتریها برقرار نکنند. اگر شما هم درونگرا هستید بهتر است با شناخت بهتر خود، احساس ضعف نکنید و درونگرایی خود را بپذیرید و در جایگاهی قرار بگیرید که بیشترین تناسب را با شخصیت و روحیه شما دارد.
۶ـ بعضی مردم فکر میکنند که رفتارهای درونگرایان ناشی از اهمیت ندادن و بیاحترامی آنان است.
درونگرایان در اجتماع و در تعامل با بقیه، انرژی خودشان را از دست میدهند. آنها تمام تلاششان را میکنند که بتوانند در اجتماع رفتارهای بهنجاری داشته باشند، اما گاهی اوقات به دلیل خستگی بیشازحد ناشی از تعاملات زیاد، دیگر انرژی برای تعامل با دیگران ندارند برای همین ممکن است رفتارشان سرد و خشک تلقی شود و بقیه فکر کنند که این فرد درونگرا، از افراد آن جمع خوشش نمیآید و یا خودشیفته است. درحالی که طرف فقط باتری انرژی اجتماعیاش تمام شده و شاید حتی برای آن جمع ارزش زیادی قائل باشد. در این مواقع سعی کنید خیلی پاپیچ افراد درونگرا نشوید و به آنها زمان بدهید تا انرژیشان را به دست بیاورند و دوباره مثل قبل ارتباط برقرار کنند.
Telegram
قــدرت تــغــیــیــرر...
@Kh_f_z فــرنــاز خــتــائیــلــر
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
۷ـ تعاملات زیاد و در اجتماع بودن باعث کاهش تمرکز آنها میشود.
درونگرایان وقتی زیاد در اجتماع قرار بگیرند، دیگر نمیتوانند کارهایشان را به درستی انجام دهند و بهرهوری آنها کاهش پیدا میکند. طبیعتا کاهش عملکرد باعث میشود خیلی بیشتر از قبل احساس خستگی کنند. فکر کنید که شما دارید انرژی زیادی را برای یک کار میگذارید اما همچنان عملکردتان خیلی پایین است. این به شما احساس سرخوردگی میدهد و اعتمادبهنفستان را خدشهدار میکند! پس تعاملات زیاد خیلی بیشتر از یک خستگی ساده روی زندگی یک شخص تأثیر میگذارند.
۸ـ بیرون آمدن از منطقه امن برایشان خیلی سختتر از بقیه است.
همه ما آدمها یک منطقه امن داریم، محدودهای که در آن احساس امنیت و آرامش میکنیم چون برایمان آشناست. به عبارتی انجام دادن کارهایی که همیشه انجام میدادهایم و داشتن تجربههای همیشگی و دوری از ریسک کردن برای تجربههای جدید باعث میشود که در منطقه امن خود باقی بمانیم. معمولا درونگراها بیشتر دوست دارند در منطقه امن خود باقی بمانند و از ریسک کردن دوری میکنند. هرچند این در مورد همه درونگراها صادق نیست اما بیشترشان این ویژگی را دارند.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
درونگرایان وقتی زیاد در اجتماع قرار بگیرند، دیگر نمیتوانند کارهایشان را به درستی انجام دهند و بهرهوری آنها کاهش پیدا میکند. طبیعتا کاهش عملکرد باعث میشود خیلی بیشتر از قبل احساس خستگی کنند. فکر کنید که شما دارید انرژی زیادی را برای یک کار میگذارید اما همچنان عملکردتان خیلی پایین است. این به شما احساس سرخوردگی میدهد و اعتمادبهنفستان را خدشهدار میکند! پس تعاملات زیاد خیلی بیشتر از یک خستگی ساده روی زندگی یک شخص تأثیر میگذارند.
۸ـ بیرون آمدن از منطقه امن برایشان خیلی سختتر از بقیه است.
همه ما آدمها یک منطقه امن داریم، محدودهای که در آن احساس امنیت و آرامش میکنیم چون برایمان آشناست. به عبارتی انجام دادن کارهایی که همیشه انجام میدادهایم و داشتن تجربههای همیشگی و دوری از ریسک کردن برای تجربههای جدید باعث میشود که در منطقه امن خود باقی بمانیم. معمولا درونگراها بیشتر دوست دارند در منطقه امن خود باقی بمانند و از ریسک کردن دوری میکنند. هرچند این در مورد همه درونگراها صادق نیست اما بیشترشان این ویژگی را دارند.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
Telegram
قــدرت تــغــیــیــرر...
@Kh_f_z فــرنــاز خــتــائیــلــر
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
قــدرت تــغــیــیــرر...
۷ـ تعاملات زیاد و در اجتماع بودن باعث کاهش تمرکز آنها میشود. درونگرایان وقتی زیاد در اجتماع قرار بگیرند، دیگر نمیتوانند کارهایشان را به درستی انجام دهند و بهرهوری آنها کاهش پیدا میکند. طبیعتا کاهش عملکرد باعث میشود خیلی بیشتر از قبل احساس خستگی کنند.…
چند پیشنهاد ویژه برای حل مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا
۱ـ لطفا هدفمند باشید
برای خودتان هدفی تعیین کنید. برای مثال در مهمانی حضور داشته باشید به این جهت که مشارکت شما مشخص شود. با افراد تعامل برقرار کنید تا احساس ناهنجاری کمتری را تجربه نمایید. نقشی را برعهده بگیرید که بتوانید ارتباط مؤثر با افراد حاضر برقرار کنید. در اجتماع قرار گرفتن را برای خود هدف قرار دهید. اگر میخواهید ایدههای خود را پرورش دهید، هرگز از مطرح کردن آنها نترسید.
۲ـ سایر افراد درونگرا را در اطرافتان شناسایی کنید
فکر نکنید در این دنیا فقط شما درونگرا هستید. هزاران آدم دیگر هستند که مانند شما درونگرا هستند. قطعا آنها هم همچون شما با قرارگرفتن در یک رویداد یا جمعی، احساس نگرانی میکنند. یکی از روشهایی که میتوانید برای کاهش استرس امتحان کنید، این است که: به یکی از افراد شبیه به خودتان در مهمانی، تیم کاری و یا در محیط کارتان نزدیک شوید. زیرا این حس به شما منتقل میشود که او شبیه شما است و متوجه میشوید که در این حس ناخوشایند تنها نیستید.
۳ـ بیشتر با افرادی مراوده داشته باشید که درونگرایی را میشناسند
هنوز که هنوزه بسیاری از افراد شناخت مناسبی نسبت به ماهیت درونگرایی ندارند و این باعث رنجیدن شما میشود. درعینحال برخی دیگر از افراد نسبت به شخصیت شما شناخت دارند و کاملا درک میکنند که چگونه باید در جمع ناآشنا طوری رفتار کنند تا شما احساس غریبی نکنید. بدون شک این افراد خیلی ارزشمند هستند و باعث میشوند شما احساس راحتی کنید. پس اگر شما خودتان را کامل بشناسید میتوانید در انتخاب دوست، این مطلب را موردتوجه قرار دهید.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
۱ـ لطفا هدفمند باشید
برای خودتان هدفی تعیین کنید. برای مثال در مهمانی حضور داشته باشید به این جهت که مشارکت شما مشخص شود. با افراد تعامل برقرار کنید تا احساس ناهنجاری کمتری را تجربه نمایید. نقشی را برعهده بگیرید که بتوانید ارتباط مؤثر با افراد حاضر برقرار کنید. در اجتماع قرار گرفتن را برای خود هدف قرار دهید. اگر میخواهید ایدههای خود را پرورش دهید، هرگز از مطرح کردن آنها نترسید.
۲ـ سایر افراد درونگرا را در اطرافتان شناسایی کنید
فکر نکنید در این دنیا فقط شما درونگرا هستید. هزاران آدم دیگر هستند که مانند شما درونگرا هستند. قطعا آنها هم همچون شما با قرارگرفتن در یک رویداد یا جمعی، احساس نگرانی میکنند. یکی از روشهایی که میتوانید برای کاهش استرس امتحان کنید، این است که: به یکی از افراد شبیه به خودتان در مهمانی، تیم کاری و یا در محیط کارتان نزدیک شوید. زیرا این حس به شما منتقل میشود که او شبیه شما است و متوجه میشوید که در این حس ناخوشایند تنها نیستید.
۳ـ بیشتر با افرادی مراوده داشته باشید که درونگرایی را میشناسند
هنوز که هنوزه بسیاری از افراد شناخت مناسبی نسبت به ماهیت درونگرایی ندارند و این باعث رنجیدن شما میشود. درعینحال برخی دیگر از افراد نسبت به شخصیت شما شناخت دارند و کاملا درک میکنند که چگونه باید در جمع ناآشنا طوری رفتار کنند تا شما احساس غریبی نکنید. بدون شک این افراد خیلی ارزشمند هستند و باعث میشوند شما احساس راحتی کنید. پس اگر شما خودتان را کامل بشناسید میتوانید در انتخاب دوست، این مطلب را موردتوجه قرار دهید.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
Telegram
قــدرت تــغــیــیــرر...
@Kh_f_z فــرنــاز خــتــائیــلــر
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
آیا درونگرایی یک ضعف محسوب میشود؟
ازآنجاییکه درونگرایی ضعف محسوب نمیشود و نیمی از مردم دنیا چنین ترجیح شخصیتی دارند، بد نیست که به چند مورد از تیپ شخصیتی افراد موفق و برتر دنیا اشاره کنیم: یکی از چهرههای مشهور دنیا ایلان ماسک است که تیپ شخصیتی او بر طبق تست شخصیت شناسی INTJ است. درواقع این افراد بهطور ذاتی رهبر، متفکر، خلاق و بسیار باهوش هستند. خیلی از افراد مشهور دیگر در این دسته جای میگیرند. برای مثال مالک فیسبوک مارک زاکر برگ، نیکولا تسلا همگی متفکر و برنامهریز هستند. مطمئنا تا اینجا پی بردهاید که دنیای درونگراها چقدر جذاب است.
فقط کافی است خودتان را خوب بشناسید تا در انتخاب شغل و در تعامل با همکاران دچار دردسر نشوید.
در ادامه به چند شغل متناسب با شخصیت افراد درونگرا اشاره میکنیم:
معمولا مشاغلی که افراد در تعامل کمتری با مردم هستند مناسب افراد درونگرا هستند. برای مثال برنامهنویس کامپیوتر، نقاش، کتابدار، معمار، حسابدار، نویسندگی و عکاسی محقق و پژوهشگر، مشاغلی هستند که مناسب افراد درونگراست. یکی از مشکلات افراد درونگرا این است که علایق و استعداد خود را دنبال نمیکنند. اگر بتوانید در این بخش با دقت پیش بروید حتما موفق خواهید بود.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
ازآنجاییکه درونگرایی ضعف محسوب نمیشود و نیمی از مردم دنیا چنین ترجیح شخصیتی دارند، بد نیست که به چند مورد از تیپ شخصیتی افراد موفق و برتر دنیا اشاره کنیم: یکی از چهرههای مشهور دنیا ایلان ماسک است که تیپ شخصیتی او بر طبق تست شخصیت شناسی INTJ است. درواقع این افراد بهطور ذاتی رهبر، متفکر، خلاق و بسیار باهوش هستند. خیلی از افراد مشهور دیگر در این دسته جای میگیرند. برای مثال مالک فیسبوک مارک زاکر برگ، نیکولا تسلا همگی متفکر و برنامهریز هستند. مطمئنا تا اینجا پی بردهاید که دنیای درونگراها چقدر جذاب است.
فقط کافی است خودتان را خوب بشناسید تا در انتخاب شغل و در تعامل با همکاران دچار دردسر نشوید.
در ادامه به چند شغل متناسب با شخصیت افراد درونگرا اشاره میکنیم:
معمولا مشاغلی که افراد در تعامل کمتری با مردم هستند مناسب افراد درونگرا هستند. برای مثال برنامهنویس کامپیوتر، نقاش، کتابدار، معمار، حسابدار، نویسندگی و عکاسی محقق و پژوهشگر، مشاغلی هستند که مناسب افراد درونگراست. یکی از مشکلات افراد درونگرا این است که علایق و استعداد خود را دنبال نمیکنند. اگر بتوانید در این بخش با دقت پیش بروید حتما موفق خواهید بود.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
Telegram
قــدرت تــغــیــیــرر...
@Kh_f_z فــرنــاز خــتــائیــلــر
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
قــدرت تــغــیــیــرر...
آیا درونگرایی یک ضعف محسوب میشود؟ ازآنجاییکه درونگرایی ضعف محسوب نمیشود و نیمی از مردم دنیا چنین ترجیح شخصیتی دارند، بد نیست که به چند مورد از تیپ شخصیتی افراد موفق و برتر دنیا اشاره کنیم: یکی از چهرههای مشهور دنیا ایلان ماسک است که تیپ شخصیتی او بر…
سخن آخر
گرچه پرداختن به مشکلات افراد درونگرا در یک مقاله نمیگنجد. بنابراین سعی کردیم به برخی از مهمترین مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا اشاره کنیم. افراد درونگرا اکثرا تدابیر و تصمیمهایشان در درون ذهنشان اتفاق میافتد و این امر خیلی طبیعی است که بیشتر در درون خودشان باشند. درونگراها میتوانند سخنرانان بسیار خوبی باشند ولی باید بپذیریم که این افراد معمولا از گپوگفتوگوهای بیهدف پرهیز میکنند، چراکه همواره بهدنبال معنا و عمق گفتوگو هستند.
اگر شما فردی درونگرا هستید باتوجه به درک و شناختی که از شخصیت خودتان دارید سعی کنید، شما هم دیگران را درک کنید. بهیاد داشته باشید که درونگراها نقاط قوتی دارند که آنها را از دیگر افراد متمایز میکنند. چنانچه درونگرا نیستید، اما کارفرما، دوست و یا همسر یک فرد درونگرا هستید، سعی کنید تا جایی که میتوانید با جزئیات مشکلات شخصی و شغلی درونگراها آشنا شوید.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
گرچه پرداختن به مشکلات افراد درونگرا در یک مقاله نمیگنجد. بنابراین سعی کردیم به برخی از مهمترین مشکلات شخصی و شغلی افراد درونگرا اشاره کنیم. افراد درونگرا اکثرا تدابیر و تصمیمهایشان در درون ذهنشان اتفاق میافتد و این امر خیلی طبیعی است که بیشتر در درون خودشان باشند. درونگراها میتوانند سخنرانان بسیار خوبی باشند ولی باید بپذیریم که این افراد معمولا از گپوگفتوگوهای بیهدف پرهیز میکنند، چراکه همواره بهدنبال معنا و عمق گفتوگو هستند.
اگر شما فردی درونگرا هستید باتوجه به درک و شناختی که از شخصیت خودتان دارید سعی کنید، شما هم دیگران را درک کنید. بهیاد داشته باشید که درونگراها نقاط قوتی دارند که آنها را از دیگر افراد متمایز میکنند. چنانچه درونگرا نیستید، اما کارفرما، دوست و یا همسر یک فرد درونگرا هستید، سعی کنید تا جایی که میتوانید با جزئیات مشکلات شخصی و شغلی درونگراها آشنا شوید.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
Telegram
قــدرت تــغــیــیــرر...
@Kh_f_z فــرنــاز خــتــائیــلــر
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
چگونه برای خود حدومرزهای سالم تعیین کنیم؟
همهی ما میدانیم که داشتن مرزهای شخصی تاچه حد میتواند به تعادل کار و زندگی ما منجر شود و کمک کند تا روابط لذتبخشتری با دیگران داشته باشیم. این را میدانیم ولی گاهی حدومرزهای سالم را نادیده میگیریم زیرا:
•مرزهایمان را بیان نمیکنیم.
•میترسیم که دیگران را ناراحت کنیم.
•فکر میکنیم که آنها باید مرزهای ما را از پیش بدانند و حدس بزنند.
•خودمان را جدی نمیگیریم.
•با لحنی بیثبات و مبهم صحبت میکنیم ۰فکر میکنیم که گفتن یک بارهی حدومرزهایمان کافی است.
درصورتی که مرزبندیهای سالم راه ورود و دروازهای به سوی ایجاد شفافیت، امنیت، درخواست نیاز و کمک هستند .
در این مقاله با نیمنگاهی به کتاب «حدومرزت را تعیین کن تا آرامشت را بیابی» اثر ندراگلاور تواب میخواهیم به این بپردازیم که مرزهای شخصی چرا مهم هستند و چگونه باعث رشد ما میشوند؟ مرزها چه قلمروهایی را در برمیگیرند؟ چه انواعی دارند؟ از کجا میتوانیم دریابیم که مرزهای سالمی نداریم و برای مرزبندی باید چه کارهایی انجام دهیم؟
@qodrattaqeer
همهی ما میدانیم که داشتن مرزهای شخصی تاچه حد میتواند به تعادل کار و زندگی ما منجر شود و کمک کند تا روابط لذتبخشتری با دیگران داشته باشیم. این را میدانیم ولی گاهی حدومرزهای سالم را نادیده میگیریم زیرا:
•مرزهایمان را بیان نمیکنیم.
•میترسیم که دیگران را ناراحت کنیم.
•فکر میکنیم که آنها باید مرزهای ما را از پیش بدانند و حدس بزنند.
•خودمان را جدی نمیگیریم.
•با لحنی بیثبات و مبهم صحبت میکنیم ۰فکر میکنیم که گفتن یک بارهی حدومرزهایمان کافی است.
درصورتی که مرزبندیهای سالم راه ورود و دروازهای به سوی ایجاد شفافیت، امنیت، درخواست نیاز و کمک هستند .
در این مقاله با نیمنگاهی به کتاب «حدومرزت را تعیین کن تا آرامشت را بیابی» اثر ندراگلاور تواب میخواهیم به این بپردازیم که مرزهای شخصی چرا مهم هستند و چگونه باعث رشد ما میشوند؟ مرزها چه قلمروهایی را در برمیگیرند؟ چه انواعی دارند؟ از کجا میتوانیم دریابیم که مرزهای سالمی نداریم و برای مرزبندی باید چه کارهایی انجام دهیم؟
@qodrattaqeer
علامتهایی که نشان میدهند شما به مرزبندی سالم نیاز دارید:
گروهی از افراد معمولا با مشکلات خودمراقبتی، تعارض و درگیری با دیگران، مشکلات مدیریت زمان یا تأثیرگذاری شبکههای اجتماعی بر زندگی عاطفی خود وارد اتاق درمان میشوند درحالی که مشکل اصلی آنها این موارد نیست بلکه آنها در تعیین حدومرزهای سالم مشکل دارند.
یک درمانگر خوب به این قبیل مراجعان کمک میکند تا:
• آنها کشف کنند در چه زمانهایی حدومرزهایشان را نقض میکنند یا دیگران این کار را در حق آنها انجام میدهند؟
• چگونه میتوانند یاد بگیرند که حدومرزهایشان را با دیگران درمیان بگذارند؟
• چگونه میتوانند با عواقب تعیین حدومرزها کنار بیایند؟
علامتهای زیادی وجود دارند تا شما بتوانید پی ببرید که مشکل تعیین مرزهای شخصی دارید اما پنج تا از مهمترین آنها عبارت انداز:
• درماندگی
• رنجش
• اجتناب
• نداشتن خودمراقبتی
• پایین آمدن عزت نفس
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
گروهی از افراد معمولا با مشکلات خودمراقبتی، تعارض و درگیری با دیگران، مشکلات مدیریت زمان یا تأثیرگذاری شبکههای اجتماعی بر زندگی عاطفی خود وارد اتاق درمان میشوند درحالی که مشکل اصلی آنها این موارد نیست بلکه آنها در تعیین حدومرزهای سالم مشکل دارند.
یک درمانگر خوب به این قبیل مراجعان کمک میکند تا:
• آنها کشف کنند در چه زمانهایی حدومرزهایشان را نقض میکنند یا دیگران این کار را در حق آنها انجام میدهند؟
• چگونه میتوانند یاد بگیرند که حدومرزهایشان را با دیگران درمیان بگذارند؟
• چگونه میتوانند با عواقب تعیین حدومرزها کنار بیایند؟
علامتهای زیادی وجود دارند تا شما بتوانید پی ببرید که مشکل تعیین مرزهای شخصی دارید اما پنج تا از مهمترین آنها عبارت انداز:
• درماندگی
• رنجش
• اجتناب
• نداشتن خودمراقبتی
• پایین آمدن عزت نفس
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
Telegram
قــدرت تــغــیــیــرر...
@Kh_f_z فــرنــاز خــتــائیــلــر
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
قــدرت تــغــیــیــرر...
علامتهایی که نشان میدهند شما به مرزبندی سالم نیاز دارید: گروهی از افراد معمولا با مشکلات خودمراقبتی، تعارض و درگیری با دیگران، مشکلات مدیریت زمان یا تأثیرگذاری شبکههای اجتماعی بر زندگی عاطفی خود وارد اتاق درمان میشوند درحالی که مشکل اصلی آنها این موارد…
درماندگی:
آیا احساس میکنید از پا در آمدهاید یا دیگر توانی ندارید؟ این علامت درماندگی است و از رایجترین نشانههای عدم وجود حدومرزهای سالم در زندگی شخصی افراد است. بگذارید یک روایت از زندگی فردی به نام سعید برای شما تعریف کنیم: «سعید مشغول نگهداری از والدین پیرش است. او به خاطر گرفتاریهای مسائل مربوط به پرستاری نمیتواند عملکرد خوبی در محل کارش داشته باشد، تأخیر و غیبت زیادی دارد و رئیسش از او ناراضی است. این درحالی است که او یک برادر دیگر هم دارد. اما او به سعید در این کار کمک نمیکند. سعید نمیتواند مشکلش را با برادرش درمیان بگذارد و میترسد او عصبانی و دلخور شود. اگر سعید را که دچار درماندگی شده است در یک محیطی مورد مشاهده قرار دهید متوجه میشوید که همیشه غرق در فکر است و مدام خودش را بابت برنامههای کاری از پیش تعیین شدهای که نمیتواند آنها را به سرانجام برساند تحت فشار قرار میدهد.
او فکر میکند زمانش در حال از دست رفتن است و وقت چندانی برایش باقی نمانده است. ازطرفی احساس بسیار زیاد خستگی و بیحوصلگی بر روان او سایه انداخته است. چیزی که سعید باید یاد بگیرد این است که زمان مسئلهای ثانویه است و در مرحلهی اول باید سلامت روحی و جسمی خودش را در اولویت قرار دهد. درصورتی که بتوانند در رابطهی خود با برادرش تعیین مرز کند و بخشی از مسئولیت والدین پیرش را به او بسپارد یا تقسیم وظایف کنند مشکل مدیریت زمان هم برایش حل میشود و میتواند صددرصد به کاری بپردازد که باید انجام دهد.»
رنجش:
سعید از کمک بیوقفه و دست تنها بودن خود احساس دلخوری میکند و در نبود برادرش غر میزند و از او شکایت میکند. واضح است سعید نسبت به برادرش احساساتی چون خشم، ناامیدی و مورد سوء استفاده قرار گرفتن را تجربه میکند و از او رنجیده است. رنجش باعث میشود تا نحوهی برخورد ما با دیگران تحت تأثیر قرار بگیرد و نتوانیم در رابطهی خود با آنها عملکرد خوبی داشته باشیم. این برخورد، تعارض ایجاد میکند، شک و بیاعتمادی ما را برمیانگیزد و باعث میشود تا در درک مقاصد و نیتهای دیگران دچار کجفهمی شویم.
رنجش ناشی از عدم تعیین مرزهای شخصی، ما را از لذت بردن از کارهایمان محروم میکند و بجای اینکه با عشق کاری را انجام دهیم صرفا از سر وظیفه و تعهد آن را انجام میدهیم.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
آیا احساس میکنید از پا در آمدهاید یا دیگر توانی ندارید؟ این علامت درماندگی است و از رایجترین نشانههای عدم وجود حدومرزهای سالم در زندگی شخصی افراد است. بگذارید یک روایت از زندگی فردی به نام سعید برای شما تعریف کنیم: «سعید مشغول نگهداری از والدین پیرش است. او به خاطر گرفتاریهای مسائل مربوط به پرستاری نمیتواند عملکرد خوبی در محل کارش داشته باشد، تأخیر و غیبت زیادی دارد و رئیسش از او ناراضی است. این درحالی است که او یک برادر دیگر هم دارد. اما او به سعید در این کار کمک نمیکند. سعید نمیتواند مشکلش را با برادرش درمیان بگذارد و میترسد او عصبانی و دلخور شود. اگر سعید را که دچار درماندگی شده است در یک محیطی مورد مشاهده قرار دهید متوجه میشوید که همیشه غرق در فکر است و مدام خودش را بابت برنامههای کاری از پیش تعیین شدهای که نمیتواند آنها را به سرانجام برساند تحت فشار قرار میدهد.
او فکر میکند زمانش در حال از دست رفتن است و وقت چندانی برایش باقی نمانده است. ازطرفی احساس بسیار زیاد خستگی و بیحوصلگی بر روان او سایه انداخته است. چیزی که سعید باید یاد بگیرد این است که زمان مسئلهای ثانویه است و در مرحلهی اول باید سلامت روحی و جسمی خودش را در اولویت قرار دهد. درصورتی که بتوانند در رابطهی خود با برادرش تعیین مرز کند و بخشی از مسئولیت والدین پیرش را به او بسپارد یا تقسیم وظایف کنند مشکل مدیریت زمان هم برایش حل میشود و میتواند صددرصد به کاری بپردازد که باید انجام دهد.»
رنجش:
سعید از کمک بیوقفه و دست تنها بودن خود احساس دلخوری میکند و در نبود برادرش غر میزند و از او شکایت میکند. واضح است سعید نسبت به برادرش احساساتی چون خشم، ناامیدی و مورد سوء استفاده قرار گرفتن را تجربه میکند و از او رنجیده است. رنجش باعث میشود تا نحوهی برخورد ما با دیگران تحت تأثیر قرار بگیرد و نتوانیم در رابطهی خود با آنها عملکرد خوبی داشته باشیم. این برخورد، تعارض ایجاد میکند، شک و بیاعتمادی ما را برمیانگیزد و باعث میشود تا در درک مقاصد و نیتهای دیگران دچار کجفهمی شویم.
رنجش ناشی از عدم تعیین مرزهای شخصی، ما را از لذت بردن از کارهایمان محروم میکند و بجای اینکه با عشق کاری را انجام دهیم صرفا از سر وظیفه و تعهد آن را انجام میدهیم.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
Telegram
قــدرت تــغــیــیــرر...
@Kh_f_z فــرنــاز خــتــائیــلــر
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
قــدرت تــغــیــیــرر...
درماندگی: آیا احساس میکنید از پا در آمدهاید یا دیگر توانی ندارید؟ این علامت درماندگی است و از رایجترین نشانههای عدم وجود حدومرزهای سالم در زندگی شخصی افراد است. بگذارید یک روایت از زندگی فردی به نام سعید برای شما تعریف کنیم: «سعید مشغول نگهداری از والدین…
اجتناب کردن:
سعید از برقراری مکالمهی تلفنی و حضوری با برادرش طفره میرود. زیرا میترسد برادرش وظیفهی جدیدی بر دوش او بگذارد و نتواند نه بگوید. او مدام به این فکر میکند که همهچیز را رها کند و ناپدید شود. اجتناب کردن یعنی ناپدید شدن، نادیده گرفتن یا قطع رابطه و دوری از افراد. اجتناب واکنشی مبتنی بر ترس و یک روش پرخاشگرانهی منفعلانهای برای این است که ما آن رنجش ناشی از همیشه در دسترس بودن را نشان دهیم. اما این راه کمکی به حل مسئلهی ما نمیکند. تنها باعث میشود همان مسائل بارها در روابط مختلف ما ظاهر شوند و فرآیند عمل اجتنابناپذیر تعیین حدومرزهای شخصی را در زندگی ما طولانی میکند.
سعید با یاد گرفتن قاطعیت در تعیین محدودیتها برای دیگران میتواند این کار را متوقف کند و جلوی دورههای افسردگی و اضطراب آینده را بگیرد. شفاف بودن سعید با برادرش نجات دهندهی حدومرزهاست و میتواند کلید ورود آن دو به رابطهای سالم باشد. بسیاری از مواقع افراد نمیدانند ما چه میخواهیم و در ذهنمان چه میگذرد و این مهم است که بتوانیم نیازهای خود را به گوش آنها برسانیم و با این ترس که شاید از ما عصبانی و دلخور شوند مقابله کنیم.
نداشتن خودمراقبتی:
ریشهی بیتوجهی به خودمراقبتی عدم تعیین حدومرزهاست. بعضی از افراد بارها برای کمک به دیگران یا برآورده کردن نیازهای آنها بله میگویند اما اگر از آنها بپرسید که زمانی را برای خودتان میگذارید یا خیر؟ پاسخشان به برآورده کردن نیازهای خود همیشه نه است.
درحالی که نگاه آنها به این موضوع باید مثل همان حرف مهمانداران هواپیما باشد: «اگر وارد بحران و سقوط شدیم اول ماسک نجات را روی صورت خود بگذارید و بعد دیگران.»
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
سعید از برقراری مکالمهی تلفنی و حضوری با برادرش طفره میرود. زیرا میترسد برادرش وظیفهی جدیدی بر دوش او بگذارد و نتواند نه بگوید. او مدام به این فکر میکند که همهچیز را رها کند و ناپدید شود. اجتناب کردن یعنی ناپدید شدن، نادیده گرفتن یا قطع رابطه و دوری از افراد. اجتناب واکنشی مبتنی بر ترس و یک روش پرخاشگرانهی منفعلانهای برای این است که ما آن رنجش ناشی از همیشه در دسترس بودن را نشان دهیم. اما این راه کمکی به حل مسئلهی ما نمیکند. تنها باعث میشود همان مسائل بارها در روابط مختلف ما ظاهر شوند و فرآیند عمل اجتنابناپذیر تعیین حدومرزهای شخصی را در زندگی ما طولانی میکند.
سعید با یاد گرفتن قاطعیت در تعیین محدودیتها برای دیگران میتواند این کار را متوقف کند و جلوی دورههای افسردگی و اضطراب آینده را بگیرد. شفاف بودن سعید با برادرش نجات دهندهی حدومرزهاست و میتواند کلید ورود آن دو به رابطهای سالم باشد. بسیاری از مواقع افراد نمیدانند ما چه میخواهیم و در ذهنمان چه میگذرد و این مهم است که بتوانیم نیازهای خود را به گوش آنها برسانیم و با این ترس که شاید از ما عصبانی و دلخور شوند مقابله کنیم.
نداشتن خودمراقبتی:
ریشهی بیتوجهی به خودمراقبتی عدم تعیین حدومرزهاست. بعضی از افراد بارها برای کمک به دیگران یا برآورده کردن نیازهای آنها بله میگویند اما اگر از آنها بپرسید که زمانی را برای خودتان میگذارید یا خیر؟ پاسخشان به برآورده کردن نیازهای خود همیشه نه است.
درحالی که نگاه آنها به این موضوع باید مثل همان حرف مهمانداران هواپیما باشد: «اگر وارد بحران و سقوط شدیم اول ماسک نجات را روی صورت خود بگذارید و بعد دیگران.»
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
Telegram
قــدرت تــغــیــیــرر...
@Kh_f_z فــرنــاز خــتــائیــلــر
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
قــدرت تــغــیــیــرر...
اجتناب کردن: سعید از برقراری مکالمهی تلفنی و حضوری با برادرش طفره میرود. زیرا میترسد برادرش وظیفهی جدیدی بر دوش او بگذارد و نتواند نه بگوید. او مدام به این فکر میکند که همهچیز را رها کند و ناپدید شود. اجتناب کردن یعنی ناپدید شدن، نادیده گرفتن یا قطع…
پایین آمدن عزت نفس
فرض کنید برادر سعید از روی عمد و قلدری یا به خاطر کنترلگری به سعید کمک نکند، او را بابت کوچکترین تغییری در اوضاع جسمی پدر و مادرش ملامت کند و سعید در مقابل او همچنان سکوت کند. چه اتفاقی برای روح و روان سعید میافتد؟ در این حالت سعید به خودش احترام نگذاشته است، حقوق و نیازهای خودش را نادیده گرفته است و رفتار ناعادلانه و نامناسب برادرش را قبول کرده است. تکرار این رفتارها باعث میشود ناخودآگاه او کمکم باور کند که آدم بیارزشی است و از خودش انتقاد کند. درنتیجه اعتمادبهنفس و عزتنفس او پایین میآید و دیگر خودش را همانطور که هست نمیپذیرد و دوست ندارد.
سعید باید یک سری قوانین شخصی و خط قرمز در مورد نوع برخورد دیگران با خودش داشته باشد و هر کجا دید که دیگران از آن رد شدند به آنها تذکر دهد و از خودش مراقبت کند.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
فرض کنید برادر سعید از روی عمد و قلدری یا به خاطر کنترلگری به سعید کمک نکند، او را بابت کوچکترین تغییری در اوضاع جسمی پدر و مادرش ملامت کند و سعید در مقابل او همچنان سکوت کند. چه اتفاقی برای روح و روان سعید میافتد؟ در این حالت سعید به خودش احترام نگذاشته است، حقوق و نیازهای خودش را نادیده گرفته است و رفتار ناعادلانه و نامناسب برادرش را قبول کرده است. تکرار این رفتارها باعث میشود ناخودآگاه او کمکم باور کند که آدم بیارزشی است و از خودش انتقاد کند. درنتیجه اعتمادبهنفس و عزتنفس او پایین میآید و دیگر خودش را همانطور که هست نمیپذیرد و دوست ندارد.
سعید باید یک سری قوانین شخصی و خط قرمز در مورد نوع برخورد دیگران با خودش داشته باشد و هر کجا دید که دیگران از آن رد شدند به آنها تذکر دهد و از خودش مراقبت کند.
https://www.tg-me.com/qodrattaqeer
Telegram
قــدرت تــغــیــیــرر...
@Kh_f_z فــرنــاز خــتــائیــلــر
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی