ده عادت کوچیکی که در بلندمدت مدت اثر مثبت داره🤌
۱) هفتهای سه بار ورزش سنگین کنیم.
۲) هر روز برای فردا ۳-۴ اولویت کاری/فکری مشخص داشته باشیم.
۳) روزانه ۶۰ دقیقه مطالعه کنیم.
۴) روزانه ۳۰ دقیقه بنویسیم.
۵) هر روز ۷-۸ ساعت بخوابیم.
۶) هر روز ۳۰ دقیقه پیادهروی داشته باشیم.
۷) برنامه ی روزه ی گاه-به-گاه داشته باشیم و برای زمان طولانی (مثلا ۱۵-۱۶ ساعت) هیچ چیزی نخوریم
۸) در حال زندگی کنیم و تمرین حضور ذهن یا Mindfulness داشته باشیم.
۹) عشق و محبت به دیگران رو تمرین و تجربه کنیم.
۱۰) سیدرصد درآمدمون رو پسانداز کنیم
🍃
۱) هفتهای سه بار ورزش سنگین کنیم.
۲) هر روز برای فردا ۳-۴ اولویت کاری/فکری مشخص داشته باشیم.
۳) روزانه ۶۰ دقیقه مطالعه کنیم.
۴) روزانه ۳۰ دقیقه بنویسیم.
۵) هر روز ۷-۸ ساعت بخوابیم.
۶) هر روز ۳۰ دقیقه پیادهروی داشته باشیم.
۷) برنامه ی روزه ی گاه-به-گاه داشته باشیم و برای زمان طولانی (مثلا ۱۵-۱۶ ساعت) هیچ چیزی نخوریم
۸) در حال زندگی کنیم و تمرین حضور ذهن یا Mindfulness داشته باشیم.
۹) عشق و محبت به دیگران رو تمرین و تجربه کنیم.
۱۰) سیدرصد درآمدمون رو پسانداز کنیم
🍃
Unknown paths in life may seem frighteningly caliginous but you have to choose one of two things; stop and let it be the end, or step into the shadows and explore what the unknown brings
مسیرهای ناشناخته در زندگی ممکن است به طرز وحشتناکی خطرناک به نظر برسند، اما شما باید یکی از این دو چیز را انتخاب کنید:
توقف کنید و اجازه دهید به پایان برسید،
یا قدم در سایه ها بگذارید و کشف کنید که ناشناخته ها چه چیز هایی براتون به ارمغان می آورند.
☘
مسیرهای ناشناخته در زندگی ممکن است به طرز وحشتناکی خطرناک به نظر برسند، اما شما باید یکی از این دو چیز را انتخاب کنید:
توقف کنید و اجازه دهید به پایان برسید،
یا قدم در سایه ها بگذارید و کشف کنید که ناشناخته ها چه چیز هایی براتون به ارمغان می آورند.
☘
عزت نفس
از قشنگ ترین پژوهش هایی که اخیرا منتشر شده، مقاله دکتر چیکی دیویس از دانشگاه برکلی بود.
این پژوهشگر دنبال این بود ببینه چطور میشه با یه سری رفتار های به شدت ساده اما اثر گذار، یه تکونی به عزت نفس خودمون بدیم و حس خود ارزشمندی بیشتری تو زندگی داشته باشیم. مرور منابع دکتر دیویس نشون میده که خط اول خطای خیلی از ما وابسته کردن عزت نفس به عوامل بیرونیه. فکر اینکه با داشتن فلان مدل گوشی تو دستم، فلان عمل زیبایی، فلان مدل ماشین، فلان تیپ و لباس یا خونه، سفر لاکچری و پست و استوری کردن عکس هاش من آدم ارزشمندی خواهم بود.
در حالی که حس واقعی خود ارزشمندی، دوست داشتنی بودن و عزت نفسی که از درون میاد؛ موندگار تره و برای رسیدن بهش میشه از این چهار راه حل ساده اما اثرگذار استفاده کرد:
➖مورد اول
یادگیری رو مقدم بر عملکردت بدون.
وقتی زوم کنی روی عمل کرد و فقط نتیجه رو ببینی و ارزشمندیت رو مشروط به اون کنی، ترس از شکست پر رنگ تر میشه و نشدن ها مساوی با بی لیاقت بودنه! اما وقتی اولویتت میشه یادگیری و اوستای اون کار شدن، شکست میشه بخشی از اون کار و لیاقت میشه هنر یادگیری.
➖مورد دوم
یه چیزی به دنیا اضافه کن. تمرکز کردن روی خودت و یه چیزی اضافه کردن به خودت تا جایی خوبه که خودمحور نشی. خود محور شدی قافیه رو باختی و پوچی میاد سراغت. واسه بالا بردن حس بدرد بخور بودن، ارزشمندی، مفید و کافی بودن یه وقت هایی فکر کن؛ چیکار کنم یه خط به دنیا و آدماش اضافه بشه.
➖مورد سوم
هر چه بیشتر خودت رو با چیزایی که متعلق به تو نیست سرگرم کنی، به چیزایی که متعلق به دنیای توئه دیر تر میرسی. ظاهر قشنگ دنیای دیگران عکس، های کراپ شده، خونه های لوکس و لباسای مارک ویترین قشنگه؛ اما حواس پرتی و مقایسه کردن شدید میاره.
➖مورد چهارم
در نهایت نقطه ضعف هارو که همه میبینن، نقطه قوت چی داری؟! از خودت بپرس نقطه قوتم چیه و چطور میتونم تقویتش کنم. مهارت هام چیه و چطور میتونم بهترش کنم! هر چه بیشتر بهشون بپردازی کمتر خودت رو سرزنش میکنی.
در نهایت عزت نفس این نیست که فکر کنی از همه بهتر، سرتر و خفن تری. عزت نفس یعنی اصلا نیازی نداشته باشی خودت رو با بقیه مقایسه کنی. با آدم هایی بگرد که بهت چیزی اضافه کنن. اگه آدم های مسئله دار را به حریم شخصیت و خونه راه دادید، اون وقته که مجبور میشید جلوی در، راه خروج رو بهشون نشون بدید و کلی از عزت نفس و حس خود ارزشمندی شما رو توی جیبشون گذاشتن و با خودشون میبرن.
🌱
از قشنگ ترین پژوهش هایی که اخیرا منتشر شده، مقاله دکتر چیکی دیویس از دانشگاه برکلی بود.
این پژوهشگر دنبال این بود ببینه چطور میشه با یه سری رفتار های به شدت ساده اما اثر گذار، یه تکونی به عزت نفس خودمون بدیم و حس خود ارزشمندی بیشتری تو زندگی داشته باشیم. مرور منابع دکتر دیویس نشون میده که خط اول خطای خیلی از ما وابسته کردن عزت نفس به عوامل بیرونیه. فکر اینکه با داشتن فلان مدل گوشی تو دستم، فلان عمل زیبایی، فلان مدل ماشین، فلان تیپ و لباس یا خونه، سفر لاکچری و پست و استوری کردن عکس هاش من آدم ارزشمندی خواهم بود.
در حالی که حس واقعی خود ارزشمندی، دوست داشتنی بودن و عزت نفسی که از درون میاد؛ موندگار تره و برای رسیدن بهش میشه از این چهار راه حل ساده اما اثرگذار استفاده کرد:
➖مورد اول
یادگیری رو مقدم بر عملکردت بدون.
وقتی زوم کنی روی عمل کرد و فقط نتیجه رو ببینی و ارزشمندیت رو مشروط به اون کنی، ترس از شکست پر رنگ تر میشه و نشدن ها مساوی با بی لیاقت بودنه! اما وقتی اولویتت میشه یادگیری و اوستای اون کار شدن، شکست میشه بخشی از اون کار و لیاقت میشه هنر یادگیری.
➖مورد دوم
یه چیزی به دنیا اضافه کن. تمرکز کردن روی خودت و یه چیزی اضافه کردن به خودت تا جایی خوبه که خودمحور نشی. خود محور شدی قافیه رو باختی و پوچی میاد سراغت. واسه بالا بردن حس بدرد بخور بودن، ارزشمندی، مفید و کافی بودن یه وقت هایی فکر کن؛ چیکار کنم یه خط به دنیا و آدماش اضافه بشه.
➖مورد سوم
هر چه بیشتر خودت رو با چیزایی که متعلق به تو نیست سرگرم کنی، به چیزایی که متعلق به دنیای توئه دیر تر میرسی. ظاهر قشنگ دنیای دیگران عکس، های کراپ شده، خونه های لوکس و لباسای مارک ویترین قشنگه؛ اما حواس پرتی و مقایسه کردن شدید میاره.
➖مورد چهارم
در نهایت نقطه ضعف هارو که همه میبینن، نقطه قوت چی داری؟! از خودت بپرس نقطه قوتم چیه و چطور میتونم تقویتش کنم. مهارت هام چیه و چطور میتونم بهترش کنم! هر چه بیشتر بهشون بپردازی کمتر خودت رو سرزنش میکنی.
در نهایت عزت نفس این نیست که فکر کنی از همه بهتر، سرتر و خفن تری. عزت نفس یعنی اصلا نیازی نداشته باشی خودت رو با بقیه مقایسه کنی. با آدم هایی بگرد که بهت چیزی اضافه کنن. اگه آدم های مسئله دار را به حریم شخصیت و خونه راه دادید، اون وقته که مجبور میشید جلوی در، راه خروج رو بهشون نشون بدید و کلی از عزت نفس و حس خود ارزشمندی شما رو توی جیبشون گذاشتن و با خودشون میبرن.
🌱
Accept yourself, love yourself, and keep moving forward. If you want to fly, you have to give up what weighs you down.
خودت رو بپذیر، خودت رو دوست داشته باش و به حرکت رو به جلو ادامه بده.
اگر می خوای پرواز کنی،
باید از چیزی که تو رو سنگین می کنه، دست بکشی.
☘
خودت رو بپذیر، خودت رو دوست داشته باش و به حرکت رو به جلو ادامه بده.
اگر می خوای پرواز کنی،
باید از چیزی که تو رو سنگین می کنه، دست بکشی.
☘
اگر نمى دانيد مى خواهيد با زندگيتان چه بكنيد، احساس گناه نكنيد.
جالبترين آدم هايى كه در زندگى ام شناختم در ٢٢ سالگى نمى دانستند مى خواهند با زندگيشان چه كنند.
برخى از جالبترين ٤٠ ساله هايى هم كه مى شناسم هنوز نمى دانند.
ممكن است ازدواج كنيد، ممكن است نكنيد. ممكن است صاحب فرزند شويد، ممكن است نشويد.
ممكن است در چهل سالگى طلاق بگيريد، احتمال هم دارد كه در هشتاد و پنجمين سالگرد ازدواجتان رقصكى هم بكنيد.
هر چه مى كنيد، نه زياد به خودتان بگيريد، نه زياد خودتان را سرزنش كنيد.
انتخاب هاى شما بر پايه ى ٥٠ درصد بوده، همانطور كه براى همه بوده است.
👤كورت ونه گات
🌹
جالبترين آدم هايى كه در زندگى ام شناختم در ٢٢ سالگى نمى دانستند مى خواهند با زندگيشان چه كنند.
برخى از جالبترين ٤٠ ساله هايى هم كه مى شناسم هنوز نمى دانند.
ممكن است ازدواج كنيد، ممكن است نكنيد. ممكن است صاحب فرزند شويد، ممكن است نشويد.
ممكن است در چهل سالگى طلاق بگيريد، احتمال هم دارد كه در هشتاد و پنجمين سالگرد ازدواجتان رقصكى هم بكنيد.
هر چه مى كنيد، نه زياد به خودتان بگيريد، نه زياد خودتان را سرزنش كنيد.
انتخاب هاى شما بر پايه ى ٥٠ درصد بوده، همانطور كه براى همه بوده است.
👤كورت ونه گات
🌹
#تلنگر
این مطلب را استیفنز داویدُویتس نوشته است
و با عنوان «Don’t Let Facebook Make You Miserable» در وبسایت
نیویورک تایمز منتشر شده
دنیای واقعی آدمها خیلی با دنیای شبکه های اجتماعیشان تفاوت دارد
همۀ ما کموبیش آگاهیم که امکان ندارد دیگران آنقدر موفق، ثروتمند، جذاب،
خونسرد، روشنفکر و سرخوش باشند که در فیسبوک و اینستاگرام نشان میدهند.
اما بااینحال انگار دست خودمان نیست و زندگی درونیمان را با زندگی تزیینشدۀ
دوستانمان مقایسه میکنیم.
دنیای واقعی چقدر با دنیای رسانههای اجتماعی تفاوت دارد؟
در دنیای واقعی،هفتهنامۀ نشنال انکوایرر در سال حدود سه برابر بیشتر از ماهنامۀ
آتلانتیک به فروش میرسد
اما، در فیسبوک، آتلانتیک ۴۵ برابر محبوبتر است!
زمانیکه آمریکاییها صرف ظرف شستن میکنند شش برابر بیشتر از زمانی است
که گلف بازی میکنند
اما توییتهای مربوط به گلفبازی دو برابر بیشتر از توییتهای ظرف شستن است.
صاحبان ماشینهای لوکسی مانند بِ.ام.دابلیو و مرسدس حدود
دوونیم برابر بیشتر از دارندگان ماشینهای معمولی مدل ماشینشان را در فیسبوک و
اینستا اعلام میکنند.
جملات قصاری را که اعضای «الکلیهای گمنام» میگویند در نظر بگیرید:
«درون خود را با ظاهر دیگران مقایسه نکنید».
البته انجام این نصیحت دشوار است، چون هرگز درون دیگران را نمیبینیم.
من خودم طی پنج سال اخیر در لایههای درونی مردم سرک کشیدهام. در این سالها
مشغول مطالعۀ دادههای جستوجوهای گوگل بودهام.
مردم وقتی بینام و تنها کنار یک صفحۀ نمایش هستند
چیزهایی را به گوگل میگویند که در رسانههای اجتماعی فاش نمیکنند
حتی چیزهایی را به گوگل میگویند که به افراد دیگر هم نمیگویند.
گوگل نوعی سِرُم حقیقتیاب دیجیتال است.
کلماتی که در گوگل تایپ میکنیم بسیار صادقانهتر از عکسهایی هستند که در
فیسبوک یا اینستاگرام به اشتراک میگذاریم.
در رسانههای اجتماعی مثل اینستا ، در تکمیل کپشن ِجملۀ «شوهرم...»
بیشترین پاسخهای ارسالشده چنین مواردی بودند:
«بهترین است»، «بهترین دوستم است»، «فوقالعاده است»، «عالیترین است» و
«خیلی خوشتیپ است».
در گوگل اما وقتی میزنی شوهرم... اولین عبارتها اینها هستند:
شوهرم...
«کثافت است»، «آزاردهنده است»، «آشغال است» و «بدذات است».
چیزی را که دادههای گوگل به من آموخته است
میتوانم به این صورت خلاصه کنم:
همۀ ما یک افتضاح حسابی هستیم.
هربار که پس از کاوش فیسبوک در مورد زندگیتان حس بدی دارید
سری به گوگل بزنید و چیزهایی را در جعبۀ جستوجو تایپ نمایید.
تایپ کنید «من همیشه...»
و پیشنهاداتی را بر اساس جستوجوهای دیگر افراد میبینید :
«من همیشه احساس خستگی میکنم» _ «من همیشه اسهال دارم» «من همیشه افسرده م».
این تفاوتی آشکار با رسانههای اجتماعی است
که در آنها ظاهراً همه «همیشه» در حال گذران تعطیلات در کارائیب هستند.
پس: پستهای فیسبوکی دیگران را با جستوجوهای گوگلتان مقایسه نکنید.
🍃
این مطلب را استیفنز داویدُویتس نوشته است
و با عنوان «Don’t Let Facebook Make You Miserable» در وبسایت
نیویورک تایمز منتشر شده
دنیای واقعی آدمها خیلی با دنیای شبکه های اجتماعیشان تفاوت دارد
همۀ ما کموبیش آگاهیم که امکان ندارد دیگران آنقدر موفق، ثروتمند، جذاب،
خونسرد، روشنفکر و سرخوش باشند که در فیسبوک و اینستاگرام نشان میدهند.
اما بااینحال انگار دست خودمان نیست و زندگی درونیمان را با زندگی تزیینشدۀ
دوستانمان مقایسه میکنیم.
دنیای واقعی چقدر با دنیای رسانههای اجتماعی تفاوت دارد؟
در دنیای واقعی،هفتهنامۀ نشنال انکوایرر در سال حدود سه برابر بیشتر از ماهنامۀ
آتلانتیک به فروش میرسد
اما، در فیسبوک، آتلانتیک ۴۵ برابر محبوبتر است!
زمانیکه آمریکاییها صرف ظرف شستن میکنند شش برابر بیشتر از زمانی است
که گلف بازی میکنند
اما توییتهای مربوط به گلفبازی دو برابر بیشتر از توییتهای ظرف شستن است.
صاحبان ماشینهای لوکسی مانند بِ.ام.دابلیو و مرسدس حدود
دوونیم برابر بیشتر از دارندگان ماشینهای معمولی مدل ماشینشان را در فیسبوک و
اینستا اعلام میکنند.
جملات قصاری را که اعضای «الکلیهای گمنام» میگویند در نظر بگیرید:
«درون خود را با ظاهر دیگران مقایسه نکنید».
البته انجام این نصیحت دشوار است، چون هرگز درون دیگران را نمیبینیم.
من خودم طی پنج سال اخیر در لایههای درونی مردم سرک کشیدهام. در این سالها
مشغول مطالعۀ دادههای جستوجوهای گوگل بودهام.
مردم وقتی بینام و تنها کنار یک صفحۀ نمایش هستند
چیزهایی را به گوگل میگویند که در رسانههای اجتماعی فاش نمیکنند
حتی چیزهایی را به گوگل میگویند که به افراد دیگر هم نمیگویند.
گوگل نوعی سِرُم حقیقتیاب دیجیتال است.
کلماتی که در گوگل تایپ میکنیم بسیار صادقانهتر از عکسهایی هستند که در
فیسبوک یا اینستاگرام به اشتراک میگذاریم.
در رسانههای اجتماعی مثل اینستا ، در تکمیل کپشن ِجملۀ «شوهرم...»
بیشترین پاسخهای ارسالشده چنین مواردی بودند:
«بهترین است»، «بهترین دوستم است»، «فوقالعاده است»، «عالیترین است» و
«خیلی خوشتیپ است».
در گوگل اما وقتی میزنی شوهرم... اولین عبارتها اینها هستند:
شوهرم...
«کثافت است»، «آزاردهنده است»، «آشغال است» و «بدذات است».
چیزی را که دادههای گوگل به من آموخته است
میتوانم به این صورت خلاصه کنم:
همۀ ما یک افتضاح حسابی هستیم.
هربار که پس از کاوش فیسبوک در مورد زندگیتان حس بدی دارید
سری به گوگل بزنید و چیزهایی را در جعبۀ جستوجو تایپ نمایید.
تایپ کنید «من همیشه...»
و پیشنهاداتی را بر اساس جستوجوهای دیگر افراد میبینید :
«من همیشه احساس خستگی میکنم» _ «من همیشه اسهال دارم» «من همیشه افسرده م».
این تفاوتی آشکار با رسانههای اجتماعی است
که در آنها ظاهراً همه «همیشه» در حال گذران تعطیلات در کارائیب هستند.
پس: پستهای فیسبوکی دیگران را با جستوجوهای گوگلتان مقایسه نکنید.
🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بعضی از بیماران داستان زندگی خود را طوری تعریف میکنند که گویی همیشه قربانی بودهاند. این افراد در مورد عواقب بدی که در زندگی به آن گرفتار شدهاند هیچ مسئولیتی را نمیپذیرند. اغلب این افراد کج خلق و ناراضی هستند و همیشه هم اینطور باقی میمانند. این قبیل افراد به حدی وقت خود را صرف سرزنش دیگران میکنند که دیگر فرصتی برای جستجوی راه بهبود برای خود باقی نمیگذارند.
برخلاف این دسته، هر بار که با کسانی روبرو میشوم که بر مسئولیت خود انگشت میگذارند و بر آن تاکید میکنند، میفهمم که امکان بهبودی زیاد و زمان فرارسیدن آن کوتاه است.
آنا لمبکی، از کتاب ملت دوپامین
🍃
برخلاف این دسته، هر بار که با کسانی روبرو میشوم که بر مسئولیت خود انگشت میگذارند و بر آن تاکید میکنند، میفهمم که امکان بهبودی زیاد و زمان فرارسیدن آن کوتاه است.
آنا لمبکی، از کتاب ملت دوپامین
🍃
ناراحتي در روابط بين فردى
✍️ گاهی افراد نمی دانند که رفتارشان شما را ناراحت می کند. می توانید از احساستان به آنها بگویید و اجازه دهید واکنش شما را بدانند.
🔻خودتان تبدیل به شخصیت دشوار نشوید. قاطع باشید و ضمن حفظ حقوق خود به حقوق دیگری هم احترام بگذارید.
🔻قاطع باشید. از جملاتی که با "من" شروع می شود استفاده کنید. ناراحتی خود را در خلوت و نه در جمع مطرح کنید. تا جای ممکن این رفتار را پیش بینی و با آمادگی قبلی تحمل کنید.
🔻در موقعیتهای مناسب می توانید شوخی کنید. در به کار بردن این راهکار دقت زیادی به خرج دهید. اگر از موفقیت این روش مطمئن نیستید، از آن استفاده نکنید.
🔻وقتی رفتارهای متفاوتی دارند به آنها پاداش دهید. این کار را می توانید کلامی انجام دهید. برای مثال اگر طرف مقابل تلاش نکرد کنترلتان کند به او بگویید "سپاسگزارم که به من اعتماد کردید."
🔻می توانید مودبانه بخواهید که کنترلتان نکنند. " ممنونم که نظرت را به من گفتی اما..."
🔻اگر می توانید موقعیت را ترک کنید.
بی شک شخصیت های دشوار محدود به موارد فوق نیست ،اما در این مجال فرصت بیشتری وجود ندارد. برای آشنایی با سایر شخصیت های دشوار می توانید به منابع دیگر رجوع کنید و از کمک متخصصان سلامت روان بهره ببرید.
نکته مهم این است که در هر شرایط و موقعیت و در تعامل با هر فردی هفت رفتار مخرب زیر ممکن است با احتمال زیادی اوضاع را بدتر کند. لذا تلاش کنید از هفت رفتار مخرب زیر به هر شکل ممکن اجتناب کنید:
1️⃣ غرغر کردن
2️⃣ شکایت کردن
3️⃣ انتقاد کردن
4️⃣ سرزنش کردن
5️⃣ تهدید کردن
6️⃣ تنبیه کردن
7️⃣ باج دادن برای کنترل رفتار طرف مقابل
🌱
✍️ گاهی افراد نمی دانند که رفتارشان شما را ناراحت می کند. می توانید از احساستان به آنها بگویید و اجازه دهید واکنش شما را بدانند.
🔻خودتان تبدیل به شخصیت دشوار نشوید. قاطع باشید و ضمن حفظ حقوق خود به حقوق دیگری هم احترام بگذارید.
🔻قاطع باشید. از جملاتی که با "من" شروع می شود استفاده کنید. ناراحتی خود را در خلوت و نه در جمع مطرح کنید. تا جای ممکن این رفتار را پیش بینی و با آمادگی قبلی تحمل کنید.
🔻در موقعیتهای مناسب می توانید شوخی کنید. در به کار بردن این راهکار دقت زیادی به خرج دهید. اگر از موفقیت این روش مطمئن نیستید، از آن استفاده نکنید.
🔻وقتی رفتارهای متفاوتی دارند به آنها پاداش دهید. این کار را می توانید کلامی انجام دهید. برای مثال اگر طرف مقابل تلاش نکرد کنترلتان کند به او بگویید "سپاسگزارم که به من اعتماد کردید."
🔻می توانید مودبانه بخواهید که کنترلتان نکنند. " ممنونم که نظرت را به من گفتی اما..."
🔻اگر می توانید موقعیت را ترک کنید.
بی شک شخصیت های دشوار محدود به موارد فوق نیست ،اما در این مجال فرصت بیشتری وجود ندارد. برای آشنایی با سایر شخصیت های دشوار می توانید به منابع دیگر رجوع کنید و از کمک متخصصان سلامت روان بهره ببرید.
نکته مهم این است که در هر شرایط و موقعیت و در تعامل با هر فردی هفت رفتار مخرب زیر ممکن است با احتمال زیادی اوضاع را بدتر کند. لذا تلاش کنید از هفت رفتار مخرب زیر به هر شکل ممکن اجتناب کنید:
1️⃣ غرغر کردن
2️⃣ شکایت کردن
3️⃣ انتقاد کردن
4️⃣ سرزنش کردن
5️⃣ تهدید کردن
6️⃣ تنبیه کردن
7️⃣ باج دادن برای کنترل رفتار طرف مقابل
🌱
پذیرش مثبت مشروط: پذیرش مثبت مشروط (یا نگاه مثبت با قید و شرط) یعنی پذیرفتن دیگران با قید و شرط. مثلاً، وقتی یکی از والدین میگوید، «اگر سر و صدا کنی، دیگر تو را دوست نخواهم داشست »، کودک فکر می کند که، برای پذیرفته شدن از سوی والد، شرایطی خاص تحمیل می شود. مثال پیچیدهتر زمانی است که فرد به دوستش میگوید، «اگر مرا دوست داری باید به تمایلات جنسی من پاسخ مثبت بدهی.» در اینجا، گوینده، به معنای واقعی کلمه، برای دوستی و محبت خود قیمت تعیین می کند. یعنی، برای پذیرفتن طرف مقابل، شرط خاصی را در نظر میگیرد. می توان چنین مثالهایی را نوعی اخاذی عاطفی یا هیجانی دانست.
💥هر اندازه فرد به پذیرش مثبت مشروط بیشتر خو بگیرد و بیشتر با آن کنار بیاید، احتمال تعیین شدن خود - پنداره اش از سوی دیگران و تبدیل شدن به فردی که دیگران میخواهند، بیشتر و احتمال تبدیل شدن به فردی که خودش می خواهد، کمتر خواهد شد. چنین وضعیتی، یک مانع واقعی
بر سر راه خود - شکوفایی است.
💥پذیرفته شدن از سوی خود :
رشد شخصیت، تنها به روابط میان فردی با دیگران وابسته نیست به همین دلیل، راجرز، نیاز به پذیرش مثبت از سوی خود را نیز مطرح کرد
💥نیاز به پذیرش مثبت از سوی خود: نیاز به پذیرش مثبت از سوی خود یا خود-پذیرشی مثبت، به این معناست که فرد بتواند تجربههای خو را، با یک فرایند درونی ارزیابی کند، بپذیرد و قبول داشته باشد.
💥 اینجاست که هر کسی خودش را مورد قضاوت قرار می دهد و تعیین می کند که چه چیزی را دوست دارد و چه چیزی را دوست ندارد. هر کسی خودش تعیین می کند که چه چیزی را در خود - پنداره اش جای دهد و چه چیزی را جای ندهد. بر اساس نیاز به پذیرش مثبت از سوی خود، هر کسی، خود - پذیرشی و هویت منحصربهفردی را به دست می آورد. این فرآیند، به احتمال زیاد، زمانی روی می دهد که فرد پذیرش مثبت نامشروط از سوی دیگران را تجربه می کند. مثلاً، اگر فرد بخواهد شغلش را به طور موقت ترک کند تا به آرزوی دیرینهٔ خود برای هنرپیشگی در تئاتر بپردازد، همسرش با او مخالفت نخواهد کرد و حتی از تصمیم وی حمایت خواهد کرد.
💥شرایط ارزش یا استحقاق: افراد می توانند فرآیند خود - شکوفایی دیگران را، هم آسان سازند و هم با مانع روبرو کنند. شرایط ارزش یا استحقاق زمانی روی می دهد که افراد مهم زندگی فرد (مثلا، والدین، همسر)، به او عناوینی می دهند که در خود - پندارهٔ او جای می گیرد. این کار زمانی تحقق مییابد که فرد، به تدریج، پذیرش مثبت مشروط و خودپذیرشی مثبت را در تعادل نگه می دارد. یعنی، تنها زمانی احساس خود - پذیرشی میکند (زمانی برای خودش احترام و ارزش قایل می شود) که انتظارات دیگران (شرایط پذیرش) را برآورده می سازد. برای مثال، بعضی پسران جوان، تنها زمانی احساس مردانگی می کنند که، تحت فشار گروه، دست به جرمهای کوچک میزنند. شرایط استحقاق می توانند فرآیند ارزیابی ارگانیزمی واقعی را مختل سازند و، به همین دلیل، راجرز اعتقاد داشت که شرایط استحقاقی می توانند تلاش برای خود - شکوفایی را تهدید کنند.
💥 از دیدگاه راجرز، رشد شخصیت، فرآیندی مداوم است که با آن، فرد تلاش می کند تا خود - شکوفاییش را ارتقا دهد. برای این کار، او باید به درجه ای از آزادی تجربی (آزاد بودن درتجربه کردن و صادقانه برخورد کردن با تجربه ها) دست یابد.
🌱
💥هر اندازه فرد به پذیرش مثبت مشروط بیشتر خو بگیرد و بیشتر با آن کنار بیاید، احتمال تعیین شدن خود - پنداره اش از سوی دیگران و تبدیل شدن به فردی که دیگران میخواهند، بیشتر و احتمال تبدیل شدن به فردی که خودش می خواهد، کمتر خواهد شد. چنین وضعیتی، یک مانع واقعی
بر سر راه خود - شکوفایی است.
💥پذیرفته شدن از سوی خود :
رشد شخصیت، تنها به روابط میان فردی با دیگران وابسته نیست به همین دلیل، راجرز، نیاز به پذیرش مثبت از سوی خود را نیز مطرح کرد
💥نیاز به پذیرش مثبت از سوی خود: نیاز به پذیرش مثبت از سوی خود یا خود-پذیرشی مثبت، به این معناست که فرد بتواند تجربههای خو را، با یک فرایند درونی ارزیابی کند، بپذیرد و قبول داشته باشد.
💥 اینجاست که هر کسی خودش را مورد قضاوت قرار می دهد و تعیین می کند که چه چیزی را دوست دارد و چه چیزی را دوست ندارد. هر کسی خودش تعیین می کند که چه چیزی را در خود - پنداره اش جای دهد و چه چیزی را جای ندهد. بر اساس نیاز به پذیرش مثبت از سوی خود، هر کسی، خود - پذیرشی و هویت منحصربهفردی را به دست می آورد. این فرآیند، به احتمال زیاد، زمانی روی می دهد که فرد پذیرش مثبت نامشروط از سوی دیگران را تجربه می کند. مثلاً، اگر فرد بخواهد شغلش را به طور موقت ترک کند تا به آرزوی دیرینهٔ خود برای هنرپیشگی در تئاتر بپردازد، همسرش با او مخالفت نخواهد کرد و حتی از تصمیم وی حمایت خواهد کرد.
💥شرایط ارزش یا استحقاق: افراد می توانند فرآیند خود - شکوفایی دیگران را، هم آسان سازند و هم با مانع روبرو کنند. شرایط ارزش یا استحقاق زمانی روی می دهد که افراد مهم زندگی فرد (مثلا، والدین، همسر)، به او عناوینی می دهند که در خود - پندارهٔ او جای می گیرد. این کار زمانی تحقق مییابد که فرد، به تدریج، پذیرش مثبت مشروط و خودپذیرشی مثبت را در تعادل نگه می دارد. یعنی، تنها زمانی احساس خود - پذیرشی میکند (زمانی برای خودش احترام و ارزش قایل می شود) که انتظارات دیگران (شرایط پذیرش) را برآورده می سازد. برای مثال، بعضی پسران جوان، تنها زمانی احساس مردانگی می کنند که، تحت فشار گروه، دست به جرمهای کوچک میزنند. شرایط استحقاق می توانند فرآیند ارزیابی ارگانیزمی واقعی را مختل سازند و، به همین دلیل، راجرز اعتقاد داشت که شرایط استحقاقی می توانند تلاش برای خود - شکوفایی را تهدید کنند.
💥 از دیدگاه راجرز، رشد شخصیت، فرآیندی مداوم است که با آن، فرد تلاش می کند تا خود - شکوفاییش را ارتقا دهد. برای این کار، او باید به درجه ای از آزادی تجربی (آزاد بودن درتجربه کردن و صادقانه برخورد کردن با تجربه ها) دست یابد.
🌱
Please don't ever get tired of being a good person with a good heart... I know it sucks being taken advantage of and feeling like its better to be cold hearted but people like you matter and are so important to the world.
لطفا هرگز از خوب بودن و داشتن یه قلب خوب و مهربون خسته نشو... میدونم خیلی دردناکه که ازت استفاده بشه و حس کنی بهتره که یه آدم سنگدل باشی ولی آدمایی مثل تو خیلی ارزش دارن و برای کل دنیا اهمیت دارن ♥️
☘
لطفا هرگز از خوب بودن و داشتن یه قلب خوب و مهربون خسته نشو... میدونم خیلی دردناکه که ازت استفاده بشه و حس کنی بهتره که یه آدم سنگدل باشی ولی آدمایی مثل تو خیلی ارزش دارن و برای کل دنیا اهمیت دارن ♥️
☘
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو زندگی هر روزی که واسه دلت زندگی کردی بردی، حتی اگه اشتباه کرده باشی!...
صبح بخیر
🍃
صبح بخیر
🍃
«آزادی» نبودن مانع است و جامعهای را آزاد میتوان گفت که افراد آن برای دنبال کردن سعادت خود به موانع برخورد نکنند. این موانع ممکن است موانع سیاسی باشند و از ظلم حکمران ناشی شوند. ممکن است موانعی باشند که سلطنت دنیایی پیشوایان دین در راه مردم ایجاد کرده است. اما همچنان ممکن است موانعی باشند که اکثریت و عقاید عموم در مقابل اقلیت برپا کردهاند.
استوارت میل معتقد بود که پیشرفت سیاسی و اجتماعی تنها در نتیجه بهتر شدن افراد محقق میشود و بهتر شدن افراد تنها در این صورت ممکن است که آزادی داشته باشند استعدادهای خود را پرورش دهند و به کمال خود برسند. رسیدن به کمال فردی همان امکان رشد «فردیت» یعنی نمو صفاتی است که فردی را از فرد دیگر متمایز میکند.
در نظر میل چیزی مهمتر از این نیست که اجتماع اوضاع و احوالی فراهم کند که فرد بتواند استعدادهای خود را تکمیل کند و بروز دهد. چنان که مهمترین وظیفه باغبان آن است که موانع را برطرف کند و اوضاع و احوالی ایجاد نماید که هر یک از درختان بتوانند در نوع خود درخت کاملی شوند، در اجتماع نیز چنین است.
🍃
استوارت میل معتقد بود که پیشرفت سیاسی و اجتماعی تنها در نتیجه بهتر شدن افراد محقق میشود و بهتر شدن افراد تنها در این صورت ممکن است که آزادی داشته باشند استعدادهای خود را پرورش دهند و به کمال خود برسند. رسیدن به کمال فردی همان امکان رشد «فردیت» یعنی نمو صفاتی است که فردی را از فرد دیگر متمایز میکند.
در نظر میل چیزی مهمتر از این نیست که اجتماع اوضاع و احوالی فراهم کند که فرد بتواند استعدادهای خود را تکمیل کند و بروز دهد. چنان که مهمترین وظیفه باغبان آن است که موانع را برطرف کند و اوضاع و احوالی ایجاد نماید که هر یک از درختان بتوانند در نوع خود درخت کاملی شوند، در اجتماع نیز چنین است.
🍃
Forwarded from روانشناسی | HALEH
❤️افراد عاشق به وسواس مبتلا هستند، پزشکان برای معالجه افراد مبتلا به انواع اختلالات وسواس بی اختیار،انواع داروهایی که باعث افزایش میزان سروتونین در مغز می شود را تجویز می کنند.
از این رو تفکرات مداوم،غیر ارادی و مقاومت ناپذیر شخص عاشق در مورد مجبوبش ممکن است به کاهش میزان نوعی از این ماده شیمیایی مرکب (سروتونین)در مغز مربوط باشد.
در ساعت های پیاپی و بی وقفه ای که انسان به محبوب می اندیشد ممکن است میزان سروتونین جاری در رگ های بزرگ مغز کاهش یابد.
وقتی ارتباط عشقی به اوج می رسد،این تفکرات مقاومت ناپذیر و وسواس گونه نیز افزایش می یابند،به دلیل ارتباط معکوس سروتونین با دوپامین و نوراپینفرین( که افزایش آنها ارتباط مستقیمی با مسئله علاقه رمانتیک دارد).
با افزایش دوپامین و نوراپینفرین ممکن است سروتونین کم شود.
این شاید ثابت کند چرا شور رمانتیک فزاینده ی عاشق او را بیشتر و بیشتر به سوی خیالبافی و خیال پردازی و سر در گریبانی و تعمق و وسواس در مورد محبوب سوق می دهد.
همان گونه که افزایش سطح دوپامین و نوراپینفرین سبب احساس وجد، بالارفتن انگیزه رفتار هدفمند و گرایش فرد عاشق به یکه و منحصر به فرد محسوب کردن محبوب و .... می شود ،کاهش سروتونین سبب وسواس فکری و در شرایط بالاتر یاس و خشم نسبت به محبوب شود. دوپامین هسته های دمدار و دیگر بخش های سیستم پاداش مغز را فعال می کند یعنی شبکه نخستینی مغز را به فعالیت وا میدارد که باعث می شود شخص عاشق توجهش را بر جفتی که ممکن است DNA فرد را تا ابدیت دوام بخشد متمرکز کند.
از کتاب چرا عاشق می شویم؟
هلن فیشر
از این رو تفکرات مداوم،غیر ارادی و مقاومت ناپذیر شخص عاشق در مورد مجبوبش ممکن است به کاهش میزان نوعی از این ماده شیمیایی مرکب (سروتونین)در مغز مربوط باشد.
در ساعت های پیاپی و بی وقفه ای که انسان به محبوب می اندیشد ممکن است میزان سروتونین جاری در رگ های بزرگ مغز کاهش یابد.
وقتی ارتباط عشقی به اوج می رسد،این تفکرات مقاومت ناپذیر و وسواس گونه نیز افزایش می یابند،به دلیل ارتباط معکوس سروتونین با دوپامین و نوراپینفرین( که افزایش آنها ارتباط مستقیمی با مسئله علاقه رمانتیک دارد).
با افزایش دوپامین و نوراپینفرین ممکن است سروتونین کم شود.
این شاید ثابت کند چرا شور رمانتیک فزاینده ی عاشق او را بیشتر و بیشتر به سوی خیالبافی و خیال پردازی و سر در گریبانی و تعمق و وسواس در مورد محبوب سوق می دهد.
همان گونه که افزایش سطح دوپامین و نوراپینفرین سبب احساس وجد، بالارفتن انگیزه رفتار هدفمند و گرایش فرد عاشق به یکه و منحصر به فرد محسوب کردن محبوب و .... می شود ،کاهش سروتونین سبب وسواس فکری و در شرایط بالاتر یاس و خشم نسبت به محبوب شود. دوپامین هسته های دمدار و دیگر بخش های سیستم پاداش مغز را فعال می کند یعنی شبکه نخستینی مغز را به فعالیت وا میدارد که باعث می شود شخص عاشق توجهش را بر جفتی که ممکن است DNA فرد را تا ابدیت دوام بخشد متمرکز کند.
از کتاب چرا عاشق می شویم؟
هلن فیشر
هر آنچه که خیالش را میپروریم و هر آنچه که تمنایش را داریم، درواقع تجربهها، چیزها و افرادی هستند که از زندگی ما غایباند. غیاب آنچه نیاز داریم ما را وامیدارد تا به فکر فرو رویم، و عبوس و اندوهناک شویم. ما باید بدانیم که جای چه در زندگیمان خالی است، زیرا تنها زمانی میتوانیم به زندگی ادامه دهیم که امیال و اشتیاقهایمان کموبیش به کارمان بیایند. بهواقع، تنها هنگامی میتوانیم اشتیاقهایمان را تاب آوریم که دیگران را بر آن داریم تا دست به دست خواستههایمان دهند.
همیشه دو زندگی وجود دارد: یکی همان زندگیای که اکنون داریم، و دیگری آنکه همیشه در کنار زندگی فعلیمان بوده است؛ زندگی موازیای که هیچگاه از سر نگذراندهایم، زندگیهایی که تنها در ذهنهایمان آنها را زیستهایم، زندگی (یا زندگیهایی) که آرزویشان را داشتهایم، خطرهایی که نکردهایم و فرصتهایی که ازشان استفاده نکردهایم یا برایمان مهیا نبودهاند...
🍃
همیشه دو زندگی وجود دارد: یکی همان زندگیای که اکنون داریم، و دیگری آنکه همیشه در کنار زندگی فعلیمان بوده است؛ زندگی موازیای که هیچگاه از سر نگذراندهایم، زندگیهایی که تنها در ذهنهایمان آنها را زیستهایم، زندگی (یا زندگیهایی) که آرزویشان را داشتهایم، خطرهایی که نکردهایم و فرصتهایی که ازشان استفاده نکردهایم یا برایمان مهیا نبودهاند...
🍃