Telegram Web Link
📜 این رابطه ها بیمارت میکنن :

- رابطه ای که برای دریافت عشق و توجه باید همجوره سرویس بدی و هر لحظه تلاش کنی
- رابطه ای که همیشه تو مقصر شناخته میشی و فقط تو مجبوری عذرخواهی کنی
- رابطه ای که راحت نمیتونی از اشتباهاتت بگی یا درددل کنی چون بعدا توسط حرف های خودت کلی سرزنش و مسخره میشی
- رابطه ای که تو و احساساتت فهمیده نمیشید مجبوری همه چی رو درون خودت بریزی همیشه
- رابطه ای که تو و احساس تو هیچوقت در اولویت نبوده و نیست.

💜
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
A reminder that you’re allowed to have bad days. you’re allowed to cry. you’re allowed to feel your feelings, and remind yourself that a bad day, or having bad feelings wont last forever. you will be okay. i promise.

یه یادآوری: تو اجازه داری روزای بدم داشته باشی.
اجازه داری گریه کنی.
اجازه داری عواطفتو احساس کنی و به خودت یادآوری کنی که یه روز بد یا احساسات بد برای همیشه ماندگار نخواهد بود.
تو خوب میشی، اینو بهت قول میدم.


بعضی دیگر از مراجعان، متوجه می‌شوند که رفته‌رفته از آنچه فرهنگ و اجتماع از آنان انتظار دارد دور می‌شوند. همان‌طور که وایت در کتاب اخیر خود موكدا یادآور می‌شود، در فرهنگ صنعتی کنونی ما، فشارهای بسیاری به افراد وارد می‌شود تا از آنان آدمک‌های تشکیلاتی (Organization Man) بسازد.

«بنابراین از شخص انتظار می‌رود که کاملا عضو گروه شود؛ فردیت خود را تابع نیازهای گروهی نماید؛ و سرانجام انسانی سازگار و همرنگ با دیگران بشود تا بتواند به‌نوبه خود افرادی سازگار و همرنگ با دیگران به بار آورد.»

دریافته‌ام که اگر مراجعان بتوانند در برابر فشارهایی که به منظور انطباق دادن و یا همرنگ کردن آنان با دیگران صورت می‌پذیرد، آزادانه واکنش نشان دهند، از طرز عمل و شیوه برخورد دانشگاه یا فرهنگ و اجتماع خود به خشم می‌آیند و کوشش‌هایی را که معطوف به هماهنگ کردن آنان با سایرین و نیز قالبی کردن نظام ارزش‌های آنان است مورد تردید قرار می‌دهند.

یکی از مراجعانم با هیجان زیادی می‌گوید: «مدت‌ها کوشیده‌ام بر طبق ملاک‌هایی که برای دیگران اهمیت داشته ولی هیچ مفهومی برای خودم نداشته است، زندگی کنم. من این احساس را در مواردی حتی خیلی بیش از این نیز داشته‌ام.» بنابراین او نیز همانند دیگران مایل است از آنچه دیگران از او انتظار دارند، اجتناب کند.

کارل راجرز، از کتاب هنر انسان شدن، ترجمه مهین میلانی
راه هایی برای مقابله با افکار منفی :

از امدن افکار مزاحم آگاه باشید ، از خودت بپرس چه احساسی رو داری تجربه میکنی(غم،خشم،نگرانی)
‌ریشه افکار منفی = از کجا میاد این افکار ؟ از کی شروع شده ؟ ایا یک موضوع واقعیه ؟یا باید حلش کنید یا بپذیری
‌به خودت نگو من نباید بهش فکرکنم این یعنی فاجعه فکر با قدرت بیشتر بهت حمله میکنه به جاش روزی ۱۰ دقیقه چشم ها بسته و اجازه بده هرفکری میخواد وارد ذهنت بشه هدف(عادت میکنه تایم زیادی فکرمنفی نکنی و به مرور عادی تر خواهد شد)
‌افکار منفی رو به چالش بکشین = اگه دوستتون با خودش همین طوری حرف بزنه چه طور بهش واکنش نشون میدین از خودت بپرس اگه اتفاقی بیفته چی میشه؟ نفس کشیدن = بهترین کار مکث کردن و نفس عمیق کشیدنه با این کار ضربان قلب کم شده و نگاه شما به مسئله خوش بیانه تر خواهد شد ، مثبت اندیشی = یک لیست از چیزهایی که به شما احساس خوب و مثبت میده رو تهیه کنید

🌱
روانشناسانی که روی انگیزه های افراد مطالعه میکنند دریافته اند که بسیاری از زنان موفق، پدرانی داشته اند که استعداد آن ها را پرورش داده و باعث شده اند تا از کودکی احساس جذابیت و دوست داشتنی بودن کنند.

"ماجوری لوزاف" دانشمند علوم اجتماعی به مدت چهار سال روی زنان موفق مطالعه کرد و به این نتیجه رسید که وقتی پدران با دختران خود مانند افراد جالب و شایسته‌ی احترام و تشویق رفتار میکنند آنها به زنان موفق تری بدل میشوند.

"احساس" زنانی که چنین رفتاری از جانب پدر خود میدیدند این بوده که پرورش استعدادها در آنها باعث به خطر افتادن زنانگی نمی شود.

این پدران علاقه زیادی به زندگی دختران خود نشان می دادند و آنها را تشویق می کردند تا بطور فعال به زندگی حرفه ای یا علاقمندی های خود در زمینه سیاست، ورزش یا هنر توجه نشان دهند.
زنانی که تایید و پذیرش پدر را احساس کرده اند، اطمینان دارند که از سوی دنیا پذیرفته خواهند شد.

📚 ژرفای زن بودن
👤مورین مرداک

🍃
راستی و یک‌رویی موهبتی است که به اندازه‌ی هوش و زیبایی نادر است
وبی‌انصافی است که انسان آن را از همه کس طلب کند.

#رومن_رولان

📚
⁉️سایه

نیمه تاریک وجود هر فرد در اعماق ناخودآگاه او قرار دارد و از خودش و سایرین پنهان است. این بخش از وجود ما در بردارنده هر آنچه خصوصیت منفی است که در نهایت ما را به نقطه‌ی «من خوب نیستم» یا «من ارزشمند نیستم» می‌رساند. برخی اوقات ما وجود اصلی‌مان را در پشت نقاب‌هایی پنهان می‌کنیم که گاهاً خودمان را نیز فریب می‌دهیم. احساسات و افکار منفی را که از ذهن ما می‌گذرند، سرکوب می‌کنیم و نتیجه‌ی این سرکوب تنها ایجاد یک «سایه» است...
سایه‌ی ما شخصیت اصلی ما اعم از نیک‌ و بد را در بر دارد. تا هنگامی که به تأیید و نظر دیگران توجه کنیم، دچار نقش بازی کردن، پنهان کردن، سرکوب کردن و در وضعیت نهایی دچار فرافکنی خواهیم شد و در این حالت دیگر خودمان نیستیم. باید با سایه خود روبرو شویم و خصایص منفی و مثبت خود را بی قضاوت در آغوش گیریم بدون ترس از چه بودن‌ها!
راز تغییر انسان در درک و پیدا کردن سایه‌اش نهفته است. به اعتقاد «لازاریس» درک سایه و پذیرش آن تحولی در سطح سلولی و تغییرات DNA پدید می‌آورد!
در حقیقت نیمه تاریک وجود ما مخزنی برای تمام جنبه‌های واقعی ولی نامطلوب و ناپذیرفتنی ماست. همه‌ی آنچه که مایه شرمندگی خود می‌دانیم و وانمود می‌کنیم که نیستیم و در واقع چهره‌ای که نمی‌خواهیم به دیگران نشان دهیم.
وقتی خصیصه‌ای را در خود داریم و آن را انکار می‌کنیم یا در برابر پذیرش آن مقاومت می‌کنیم، آن خصیصه در ما جان می‌گیرد و تقویت می‌شود بنابراین از حس ارزشمند بودنمان می‌کاهد. با حبس نمودن جنبه‌هایی از خود که دوست نداریم، ناخواسته ارزشمندترین موهبت را که بخشی از وجودمان است سرکوب و نابود می‌کنیم.
اینکه می‌گویم باید خصایص خوب و بد خود را یکجا در آغوش بکشیم کمی فراتر از پذیرش است. مثلاً اگر کسی قدرت‌طلب است، اینکه بگوید می‌دانم قدرت طلب هستم کافی نیست بلکه باید بداند که قدرت‌طلب بودن درس و حتی فوائدی هم دارد که باید به آن به دیده احترام نگریست. انسانی که سایه خود را رشد می‌دهد و بخش‌های ناخواستنی خود را سرکوب می‌کند، دچار دام «اگر»‌ها می‌شود. اگر چنین بود ... اگر چنان بود... و همیشه حس مغبون بودن دارد. باید بدانیم هر یک از جنبه‌های ما دارای موهبتی است که لازم بوده داشته باشیم و باید بدانیم این خصلت چه پیامی برایمان دارد. البته سایه فقط شامل ابعاد و خصایص منفی نیست. گاهی توان، قابلیت و اصالت در بخش سایه‌ی روشن جای می‌گیرند. مثلاً زنی که در محیط خشن و بی انعطافی زندگی و کار کرده است همچنان زن است و نیاز به دوست داشته شدن و نوازش دارد ولی این بعد از شخصیت زن و لطیف بودن خود را در بخش سایه‌ی روشن خود سرکوب و پنهان کرده است.
معمولاً سایه از دید ما پنهان است تا جایی که خصایص بخش سایه‌ی خود را در دیگران می‌بینیم! و جایی که بپذیریم هر آنچه در دیگران می‌بینیم به نوعی متفاوت ولی از همان جنس در خود ولی در بخش سایه‌ی خود داریم، نقطه شروع تغییرات سازنده‌ی ماست.
ما همه دارای وجودی شامل کل هستیم. انسان‌ها همگی از یک جوهره‌ی کل و مشترک پدید آمده‌اند و اینکه فکر کنیم نژاد یا رنگ ما را متمایز می‌سازد تفکری بس اشتباه است. هر یک از ما اگر خودخواهی را در کسی نکوهش می‌کنیم توانایی بالقوه آن را داریم که خودخواه باشیم. اگر از شجاعت کسی لذت می‌بریم، دلیلش وجود شجاعت در خودمان است.
پس راه حل رمزگشایی سایه‌ها مشخص است:
۱- سایه تاریک خود را با تهیه فهرستی از خصوصیاتی که در دیگران نمی‌پسندیم کشف کنیم.
۲- سایه‌ی روشن خود را با تهیه فهرستی از خصایصی که در دیگران می‌بینیم و حسرت می‌خوریم یا حسادت می‌کنیم بیابیم.
گاهی توانایی‌هایی که ما در دیگران می‌بینیم آینه‌ی تمام نمایی از توانایی‌های خودمان است و غافلیم...

🌱
‌چرا دست نیافتنی ها دست نیافتنی اند؟

🔻 اگرچه کسی که الان با شماست هیچوقت علاقه اش را از شما دریغ نکند ولی همیشه کسی در گذشته بوده که شما را با بی توجهیش نسبت به شما اسیر خود کرده. شاید دلیل این است که دست نیافتنی ها گرایشات رقابتی درونی شما را برانگیخته میکنند و موجب میشوند شما حس کنید که باید بروید و آنها را به دست آورید.

🔻شاید هم سرنخ در اتمسفر مرموزی است که آنها در اطراف خود در ذهن شما دارند و ذهن شما در تلاش است تا آنها را تحلیل کند و تصویر واضح تری بیابد که فکر شما را مشغول به حل معمای خود میکنند. یا شاید بتوان این قضیه را با عرضه و تقاضای اقتصاد مقایسه کرد که اجناسی که به تعداد محدود وجود دارند قیمتشان صرفنظر از اینکه چه کیفتیتی داشته باشند بالاتر از اقلام کثیر التعداد است.

🔻 در مطالعه ای که اخیرا انجام شده دست نیافتنی ها در یک آزمایشی شرکت داده شدند تا علت جذابیتشان به دست آید. بنابراین دست نیافتنی اینطور تعریف شد: دوستی که بی علاقگی یا کم توجهی نشان میدهد تا علاقه ی دیگران را به دست آورد. نتایجی که بدست آمد نشان داد که این استراتژی است که کار میکند ولی در کوتاه مدت.

🔻 این خصوصیت رفتاری در دراز مدت اصلا جذاب نیست. افراد اینچنین اغلب با عناوین سرد، سواستفاده کننده، خودخواه خوانده میشوند و به نظر علاقه ای به برقراری رابطه ی صمیمانه ندارند.

🔻دست نیافتنی ها اغلب نمیتوانند با دیگران و حتی خودشان عادل باشند. اگر کمی عمقی تر به مسئله نگاه کنیم آنها همیشه از نزدیک شدن به افراد دوری میکنند و اینکار را از سر علاقه به آزار دیگران انجام میدهند و اغلب دوست ندارند خود واقعی شان را نشان دهند.

🔻 وینبرگ میگوید در واقع استراتژی آنها این است که افراد را از خود دور نگه میدارند چون آنها عمیقا احساس نقص میکنند. پس ادای دست نیافتنی را در آوردن چون همراه با رفتارهای منفی است اصلا چیز خوبی نیست.

🔻در اثر شدیدا حساس بودن نسبت به حس طرد شدن یا بازیچه شدن، افراد دست نیافتنی خودشان را از تحقیر و خیانت حفظ میکنند. که این میتواند در اثر ترس دائم از بی توجهی والدین بوده باشد. حتی ممکن است ناشی از شخصیت نارسیستیک (خودشیفته) باشد که طرف میخواهد چیزی به دست آورد ولی به رابطه‌ی صمیمانه علاقه ای ندارد.

🔻 برای تست کردن این تئوری ها یک ارزش بندی ذهنی در افراد شرکت کننده بصورت ناخودآگاه القا شد که درباره ی برقراری رابطه ی صحیح با مردمی که نسبت به دست نیافتنی ها ضعیف بودند، بود. شرکت کننده ها به طور تصادفی یک مقاله میخواندند که در یکی از آنها رابطه ی صحیح به عنوان بهترین رابطه ی رمانتیک و در دیگری رابطه ای ناصحیح به عنوان الگوی این گونه روابط معرفی شده بود.

🔻 در مقاله ی رابطه ی صحیح گفته شده بوده که افراد در روابط رمانتیک وقتی بهترین حس را دارند که خود واقعیشان باشند. در مقاله ی رابطه ی ناصحیح ولی گفته شده بود افرادی که نیازها و وابستگی خود را پنهان کنند از کیفیت بیشتری در رابطه بهره میبرند.

🔻 تئوری این بود که افراد نارسیست و کسانی که ناامنی رابطه ای دارند و کسانی که از طرد شدن میترسند از ایده ی رابطه ی ناصحیح بیشتر دفاع کنند و در مقابل بقیه ی افراد از ایده ی رابطه ی صحیح حمایت کنند.

🔻تئوری درست از آب در آمد و افرادی که مشکل روانی خاصی ندارند از رابطه ی صحیح حمایت کردند حتی بعد از اینکه مقاله ی مربوط به رابطه ی ناصحیح بهتر است را خواندند. در طرف مقابل افرادی که مشکلات فوق الذکر را داشتند از رابطه ی ناصحیح حمایت کردند.

🔻بعنوان نتیجه گیری: از بین تمام استراتژی هایی که می‌تواند برای موفقیت در رابطه را بدست دهد ادای دست نیافتنی را در آوردن خیلی جالب نیست. برای کسانی که این نقش را برایتان بازی میکنند مدل رابطه‌ی صحیح را بازی کنید تا دفاعشان را بشکنند و خود واقعیشان را به شما نشان دهند.
🍃
🍃يكى از اشتباهات رايج ما در ارتباط اينست كه به جاي اينكه رك و راست حرفمان را بزنيم و احساساتمان را بيان كنيم در پي اين هستيم كه به شيوه اى ماهرانه و در لفافه حرف دلمان را با جملاتى با مضمون "تو در حق من ظلم كردى"
"من قربانى هستم"
"سعى كن ظلم به من نكنى"بزنيم
متاسفانه برچسب هايى كه پيام تو بدي را به فرد مقابلمان منتقل مى كنند اورا ناخودآگاه در ورطه ى بد بودن مى برند و در صفت بيان شده تقويت مى كنند
حالا با خودت رو راست باش دوست من !
چقدر از جملات :
تو بى مسئوليتى
تو قدر نشناسي
تو بي مهر و محبتى
تو بي لياقتى
تو وجدان ندارى
تو بى كفايتى
تو بدقولى
تو من رو دوست ندارى
تو براى من ارزش قائل نيستى
و ...
استفاده مي كني ؟؟؟
حالا كه مى دانى تكرار اين جملات باعث مى شود فرد در صفات ذكر شده تقويت شود آيا تكرارشان مى كني ؟!!!

🌱
فقط زندگی در جهانی را تصور کن که در آن آیینه نباشد! تو درباره ی صورتت خیال بافی می کنی و تصورت این است که : صورتت بازتاب آن چیزی است که در درون تو است .

و بعد وقتی چهل ساله شدی ،
کسی برای اولین بار آیینه ای در برابرت می گیرد وحشت خودت را مجسم کن!
تو صورت یک بیگانه را خواهی دید و به روشنی به چیزی پی خواهی برد که قادر به پذیرفتنش نیستی : صورتِ تو، خودِ تو نیست!

👤 میلان کوندرا

🌹
یکی از مهم‌ترین عوامل موثر در بروز اضطراب، خشم و افسردگی اعتقاد به سه باور زیر است:

🔸️من باید.....
🔸️تو باید......
🔸️دنیا باید......

این باورها موجب کاهش انعطاف‌پذیری و تاب‌آوری در برابر مشکلات و موانع می‌شود و احتمال نرسیدن به آرزوها و خواسته‌هایمان را افزایش می‌دهد.

وقتی انتظار داریم خود، دیگری و دنیا باید آن‌گونه که ما فکر می‌کنیم درست است عمل کند، ترس از محقق نشدن آن باعث بروز اضطراب می‌شود. روبرو شدن با آنچه خلاف باور ماست موجب خشم به دیگری و محیط اطراف می‌شود و احساس ناکامی حاصل از نرسیدن به چیزی که فکر می‌کردیم باید به آن می‌رسیدیم، ما را دچار افسردگی می‌سازد.

در صورتی که اگر به جای باید.... بگوییم: ترجیح می‌دهم..... کاشکی..... و در جهت رسیدن به خواسته‌ها برنامه‌ریزی و فعالیت کنیم، چون انتظار نداریم آنچه می‌خواهیم صد‌در‌صد محقق شود، اضطراب کاهش می‌یابد، نسبت به دیگری کمتر عصبانی می‌شویم و احساس ناکامی کمتری تجربه خواهیم کرد.

🌱
همان کاری که انجام دادنش ساده است، انجام ندادنش هم ساده است؛ سِحری در پیچیدگی کارها نیست، این سحر در پیوسته انجام دادن کارهای ساده است.

بزرگترین تفاوت بین افراد موفق و ناموفق این است که افراد موفق آنچه را افراد ناموفق دوست ندارند انجام می‌دهند.

اثر مرکب
🍃
فقط زندگی در جهانی را تصور کن که در آن آیینه نباشد! تو درباره ی صورتت خیال بافی می کنی و تصورت این است که : صورتت بازتاب آن چیزی است که در درون تو است .

و بعد وقتی چهل ساله شدی ،
کسی برای اولین بار آیینه ای در برابرت می گیرد وحشت خودت را مجسم کن!
تو صورت یک بیگانه را خواهی دید و به روشنی به چیزی پی خواهی برد که قادر به پذیرفتنش نیستی : صورتِ تو، خودِ تو نیست!

👤 میلان کوندرا

🌹
طلب عشق همیشه نوعی تردید در عشق است، و تمام تردیدها به شکل تردیدی در عشق آغاز می‌شوند. تمام داستان‌های عاشقانه داستان‌های سرخوردگی‌اند. به ورطه عشق افتادن شما را به یاد سرخوردگی‌ای می‌اندازد که نمی‌دانستید پیش‌تر داشته‌اید؛ انگار کسی را می‌خواسته‌اید، یا احساس می‌کردید از چیزی محرومتان کرده‌اند، و به نظرتان می‌رسد که دوباره همان اتفاق افتاده است.

و آنچه در این تجربه دوباره تکرار می‌شود، نوعی سرخوردگی شدید، و سپس نوعی رضایتمندی شدید است. گویی شما منتظر کسی بوده‌اید اما نمی‌دانستید منتظر چه کسی هستید تا اینکه او از راه می‌رسد.
🍃
❇️ چگونه در گفت و گو ها خوب عمل کنیم؟
(کمک به ارتباط موثر)

۱.حرف خود را به شکلی بزنید که بار منفی کمتری داشته باشد

۲.شنونده فعال باشید و هر از گاهی درباره صحبت نظر دهید

۳.اگر از حرفی ناراحت شدید احساستان را بیان کنید

۴.در گفت و گو ها تن صدای خود را بالا نبرید

۵.در گفت و گو، با کلمه ی «من» به جای کلمه ی «تو»  جمله ها را شروع کنید
برای مثال: به جای جمله ی«تو باید من را حمایت کنی» از جمله ی« من نیاز به حمایت دارم» استفاده کنید.

۶.حرف دیگری را قطع نکنید،اجازه بدهید صحبت شخص مقابل به اتمام برسد،بعد شروع به صحبت کنید.

🌱
ما تمایل داریم که دردها و رنج‌های دوران کودکی را کماکان زنده نگه داریم. این مسئله یکی از بینش‌های عمیق در روان‌درمانی‌های مبتنی بر روان‌تحلیل‌گری است. فروید به این پدیده، «اجبار به تکرار» (repetition compulsion) می‌گفت.

برای مثال فرزند یک فرد میگسار با کسی ازدواج می‌کند که میگسار است. کودکی که دوران کودکی‌اش با بدرفتاری اطرافیان روبرو شده است با فردی بددهن، گستاخ و پرخاشگر ازدواج می‌کند یا اینکه خودش از دیگران سواستفاده می‌کند.

فردی که دوران کودکی‌اش آزار جنسی را تجربه کرده است، در بزرگسالی ممکن است در دام روابط آشفته و بی‌هدف بیفتد‌. کودکی که تحت سلطه‌ی دیگران بوده است، ممکن است در دوران بزرگسالی به شدت دیگران را کنترل کند.

این پدیده در نگاه اول گیج‌کننده است. چرا ما دست به این کار می‌زنیم؟ چرا دوباره رنج‌ها و دردهایمان را زنده می‌کنیم و هر دم هیزمی بر این آتش می‌گذاریم؟

چرا نمی‌توانیم دست از این الگوها برداریم و زندگی بهتری برای خودمان تدارک ببینیم؟ در واقع هرکسی با متوسل شدن به روش‌های محکوم به شکست، به تداوم این الگوهای منفی دامن می‌زند.

این واقعیت تعجب‌برانگیز را درمانگران نیز قبول دارند. در دوران بزرگسالی، شرایط و موقعیت‌هایی ایجاد می‌کنیم که شبیه به شرایط و موقعیت‌های دوران کودکی‌مان است.
🍃
نقطه باخت هر آدمی
زمانیه که
دیگه خودشو دوست نداشته باشه
سعی کن هیچوقت نبازی...

📚
Forwarded from بهترین هارا با ما دنبال کنید
گروه درخواست رایگان فایل های روانشناسی+تبلیغات رایگان پرسشنامه
https://www.tg-me.com/+uNggvjXEoXo3YWJk
#ظرفیت_محدود
مردم نزد من می آیند و اگر به آنها بگویم مدیتیشن کنید، میگویند: "ما اصلا وقت نداریم." آنها وقت کافی برای فیلم دیدن، ورق بازی و انواع چیزها دارند
میتوانی آنها را در حال پوکر بازی کردن پیدا کنی، آنها برای چرت و پرت گفتن وقت دارند ، برای دعوا کردن، خشمگین شدن و آن روزنامه های احمقانه را خواندن و چقدر عمیق وارد آن روزنامه ها میشوند !

اما تا درباره مدیتیشن حرف بزنی فورا بدون هیچ درنگی این واکنش می آید: "ما اصلا وقت نداریم!"
آنها در واقع میگویند که به خودشان علاقمند نیستند و دوست ندارند یک ساعت در سکوت بنشینند و به وجود خودشان نگاه کنند.
همه به بیرون میروند، اما فقط وقتی به درون میروی میفهمی حقیقت چیست ...

👤 اشو

🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نیازم به صبح نیست؛
همین که تو باشی
خِیر است که از سَروکولِ لحظه هایم بالا میرود . .

🍃
2024/09/28 21:27:49
Back to Top
HTML Embed Code: