Telegram Web Link
راستی و یک‌رویی موهبتی است که به اندازه‌ی هوش و زیبایی نادر است
وبی‌انصافی است که انسان آن را از همه کس طلب کند.

#رومن_رولان

📚
⁉️سایه

نیمه تاریک وجود هر فرد در اعماق ناخودآگاه او قرار دارد و از خودش و سایرین پنهان است. این بخش از وجود ما در بردارنده هر آنچه خصوصیت منفی است که در نهایت ما را به نقطه‌ی «من خوب نیستم» یا «من ارزشمند نیستم» می‌رساند. برخی اوقات ما وجود اصلی‌مان را در پشت نقاب‌هایی پنهان می‌کنیم که گاهاً خودمان را نیز فریب می‌دهیم. احساسات و افکار منفی را که از ذهن ما می‌گذرند، سرکوب می‌کنیم و نتیجه‌ی این سرکوب تنها ایجاد یک «سایه» است...
سایه‌ی ما شخصیت اصلی ما اعم از نیک‌ و بد را در بر دارد. تا هنگامی که به تأیید و نظر دیگران توجه کنیم، دچار نقش بازی کردن، پنهان کردن، سرکوب کردن و در وضعیت نهایی دچار فرافکنی خواهیم شد و در این حالت دیگر خودمان نیستیم. باید با سایه خود روبرو شویم و خصایص منفی و مثبت خود را بی قضاوت در آغوش گیریم بدون ترس از چه بودن‌ها!
راز تغییر انسان در درک و پیدا کردن سایه‌اش نهفته است. به اعتقاد «لازاریس» درک سایه و پذیرش آن تحولی در سطح سلولی و تغییرات DNA پدید می‌آورد!
در حقیقت نیمه تاریک وجود ما مخزنی برای تمام جنبه‌های واقعی ولی نامطلوب و ناپذیرفتنی ماست. همه‌ی آنچه که مایه شرمندگی خود می‌دانیم و وانمود می‌کنیم که نیستیم و در واقع چهره‌ای که نمی‌خواهیم به دیگران نشان دهیم.
وقتی خصیصه‌ای را در خود داریم و آن را انکار می‌کنیم یا در برابر پذیرش آن مقاومت می‌کنیم، آن خصیصه در ما جان می‌گیرد و تقویت می‌شود بنابراین از حس ارزشمند بودنمان می‌کاهد. با حبس نمودن جنبه‌هایی از خود که دوست نداریم، ناخواسته ارزشمندترین موهبت را که بخشی از وجودمان است سرکوب و نابود می‌کنیم.
اینکه می‌گویم باید خصایص خوب و بد خود را یکجا در آغوش بکشیم کمی فراتر از پذیرش است. مثلاً اگر کسی قدرت‌طلب است، اینکه بگوید می‌دانم قدرت طلب هستم کافی نیست بلکه باید بداند که قدرت‌طلب بودن درس و حتی فوائدی هم دارد که باید به آن به دیده احترام نگریست. انسانی که سایه خود را رشد می‌دهد و بخش‌های ناخواستنی خود را سرکوب می‌کند، دچار دام «اگر»‌ها می‌شود. اگر چنین بود ... اگر چنان بود... و همیشه حس مغبون بودن دارد. باید بدانیم هر یک از جنبه‌های ما دارای موهبتی است که لازم بوده داشته باشیم و باید بدانیم این خصلت چه پیامی برایمان دارد. البته سایه فقط شامل ابعاد و خصایص منفی نیست. گاهی توان، قابلیت و اصالت در بخش سایه‌ی روشن جای می‌گیرند. مثلاً زنی که در محیط خشن و بی انعطافی زندگی و کار کرده است همچنان زن است و نیاز به دوست داشته شدن و نوازش دارد ولی این بعد از شخصیت زن و لطیف بودن خود را در بخش سایه‌ی روشن خود سرکوب و پنهان کرده است.
معمولاً سایه از دید ما پنهان است تا جایی که خصایص بخش سایه‌ی خود را در دیگران می‌بینیم! و جایی که بپذیریم هر آنچه در دیگران می‌بینیم به نوعی متفاوت ولی از همان جنس در خود ولی در بخش سایه‌ی خود داریم، نقطه شروع تغییرات سازنده‌ی ماست.
ما همه دارای وجودی شامل کل هستیم. انسان‌ها همگی از یک جوهره‌ی کل و مشترک پدید آمده‌اند و اینکه فکر کنیم نژاد یا رنگ ما را متمایز می‌سازد تفکری بس اشتباه است. هر یک از ما اگر خودخواهی را در کسی نکوهش می‌کنیم توانایی بالقوه آن را داریم که خودخواه باشیم. اگر از شجاعت کسی لذت می‌بریم، دلیلش وجود شجاعت در خودمان است.
پس راه حل رمزگشایی سایه‌ها مشخص است:
۱- سایه تاریک خود را با تهیه فهرستی از خصوصیاتی که در دیگران نمی‌پسندیم کشف کنیم.
۲- سایه‌ی روشن خود را با تهیه فهرستی از خصایصی که در دیگران می‌بینیم و حسرت می‌خوریم یا حسادت می‌کنیم بیابیم.
گاهی توانایی‌هایی که ما در دیگران می‌بینیم آینه‌ی تمام نمایی از توانایی‌های خودمان است و غافلیم...

🌱
‌چرا دست نیافتنی ها دست نیافتنی اند؟

🔻 اگرچه کسی که الان با شماست هیچوقت علاقه اش را از شما دریغ نکند ولی همیشه کسی در گذشته بوده که شما را با بی توجهیش نسبت به شما اسیر خود کرده. شاید دلیل این است که دست نیافتنی ها گرایشات رقابتی درونی شما را برانگیخته میکنند و موجب میشوند شما حس کنید که باید بروید و آنها را به دست آورید.

🔻شاید هم سرنخ در اتمسفر مرموزی است که آنها در اطراف خود در ذهن شما دارند و ذهن شما در تلاش است تا آنها را تحلیل کند و تصویر واضح تری بیابد که فکر شما را مشغول به حل معمای خود میکنند. یا شاید بتوان این قضیه را با عرضه و تقاضای اقتصاد مقایسه کرد که اجناسی که به تعداد محدود وجود دارند قیمتشان صرفنظر از اینکه چه کیفتیتی داشته باشند بالاتر از اقلام کثیر التعداد است.

🔻 در مطالعه ای که اخیرا انجام شده دست نیافتنی ها در یک آزمایشی شرکت داده شدند تا علت جذابیتشان به دست آید. بنابراین دست نیافتنی اینطور تعریف شد: دوستی که بی علاقگی یا کم توجهی نشان میدهد تا علاقه ی دیگران را به دست آورد. نتایجی که بدست آمد نشان داد که این استراتژی است که کار میکند ولی در کوتاه مدت.

🔻 این خصوصیت رفتاری در دراز مدت اصلا جذاب نیست. افراد اینچنین اغلب با عناوین سرد، سواستفاده کننده، خودخواه خوانده میشوند و به نظر علاقه ای به برقراری رابطه ی صمیمانه ندارند.

🔻دست نیافتنی ها اغلب نمیتوانند با دیگران و حتی خودشان عادل باشند. اگر کمی عمقی تر به مسئله نگاه کنیم آنها همیشه از نزدیک شدن به افراد دوری میکنند و اینکار را از سر علاقه به آزار دیگران انجام میدهند و اغلب دوست ندارند خود واقعی شان را نشان دهند.

🔻 وینبرگ میگوید در واقع استراتژی آنها این است که افراد را از خود دور نگه میدارند چون آنها عمیقا احساس نقص میکنند. پس ادای دست نیافتنی را در آوردن چون همراه با رفتارهای منفی است اصلا چیز خوبی نیست.

🔻در اثر شدیدا حساس بودن نسبت به حس طرد شدن یا بازیچه شدن، افراد دست نیافتنی خودشان را از تحقیر و خیانت حفظ میکنند. که این میتواند در اثر ترس دائم از بی توجهی والدین بوده باشد. حتی ممکن است ناشی از شخصیت نارسیستیک (خودشیفته) باشد که طرف میخواهد چیزی به دست آورد ولی به رابطه‌ی صمیمانه علاقه ای ندارد.

🔻 برای تست کردن این تئوری ها یک ارزش بندی ذهنی در افراد شرکت کننده بصورت ناخودآگاه القا شد که درباره ی برقراری رابطه ی صحیح با مردمی که نسبت به دست نیافتنی ها ضعیف بودند، بود. شرکت کننده ها به طور تصادفی یک مقاله میخواندند که در یکی از آنها رابطه ی صحیح به عنوان بهترین رابطه ی رمانتیک و در دیگری رابطه ای ناصحیح به عنوان الگوی این گونه روابط معرفی شده بود.

🔻 در مقاله ی رابطه ی صحیح گفته شده بوده که افراد در روابط رمانتیک وقتی بهترین حس را دارند که خود واقعیشان باشند. در مقاله ی رابطه ی ناصحیح ولی گفته شده بود افرادی که نیازها و وابستگی خود را پنهان کنند از کیفیت بیشتری در رابطه بهره میبرند.

🔻 تئوری این بود که افراد نارسیست و کسانی که ناامنی رابطه ای دارند و کسانی که از طرد شدن میترسند از ایده ی رابطه ی ناصحیح بیشتر دفاع کنند و در مقابل بقیه ی افراد از ایده ی رابطه ی صحیح حمایت کنند.

🔻تئوری درست از آب در آمد و افرادی که مشکل روانی خاصی ندارند از رابطه ی صحیح حمایت کردند حتی بعد از اینکه مقاله ی مربوط به رابطه ی ناصحیح بهتر است را خواندند. در طرف مقابل افرادی که مشکلات فوق الذکر را داشتند از رابطه ی ناصحیح حمایت کردند.

🔻بعنوان نتیجه گیری: از بین تمام استراتژی هایی که می‌تواند برای موفقیت در رابطه را بدست دهد ادای دست نیافتنی را در آوردن خیلی جالب نیست. برای کسانی که این نقش را برایتان بازی میکنند مدل رابطه‌ی صحیح را بازی کنید تا دفاعشان را بشکنند و خود واقعیشان را به شما نشان دهند.
🍃
🍃يكى از اشتباهات رايج ما در ارتباط اينست كه به جاي اينكه رك و راست حرفمان را بزنيم و احساساتمان را بيان كنيم در پي اين هستيم كه به شيوه اى ماهرانه و در لفافه حرف دلمان را با جملاتى با مضمون "تو در حق من ظلم كردى"
"من قربانى هستم"
"سعى كن ظلم به من نكنى"بزنيم
متاسفانه برچسب هايى كه پيام تو بدي را به فرد مقابلمان منتقل مى كنند اورا ناخودآگاه در ورطه ى بد بودن مى برند و در صفت بيان شده تقويت مى كنند
حالا با خودت رو راست باش دوست من !
چقدر از جملات :
تو بى مسئوليتى
تو قدر نشناسي
تو بي مهر و محبتى
تو بي لياقتى
تو وجدان ندارى
تو بى كفايتى
تو بدقولى
تو من رو دوست ندارى
تو براى من ارزش قائل نيستى
و ...
استفاده مي كني ؟؟؟
حالا كه مى دانى تكرار اين جملات باعث مى شود فرد در صفات ذكر شده تقويت شود آيا تكرارشان مى كني ؟!!!

🌱
فقط زندگی در جهانی را تصور کن که در آن آیینه نباشد! تو درباره ی صورتت خیال بافی می کنی و تصورت این است که : صورتت بازتاب آن چیزی است که در درون تو است .

و بعد وقتی چهل ساله شدی ،
کسی برای اولین بار آیینه ای در برابرت می گیرد وحشت خودت را مجسم کن!
تو صورت یک بیگانه را خواهی دید و به روشنی به چیزی پی خواهی برد که قادر به پذیرفتنش نیستی : صورتِ تو، خودِ تو نیست!

👤 میلان کوندرا

🌹
یکی از مهم‌ترین عوامل موثر در بروز اضطراب، خشم و افسردگی اعتقاد به سه باور زیر است:

🔸️من باید.....
🔸️تو باید......
🔸️دنیا باید......

این باورها موجب کاهش انعطاف‌پذیری و تاب‌آوری در برابر مشکلات و موانع می‌شود و احتمال نرسیدن به آرزوها و خواسته‌هایمان را افزایش می‌دهد.

وقتی انتظار داریم خود، دیگری و دنیا باید آن‌گونه که ما فکر می‌کنیم درست است عمل کند، ترس از محقق نشدن آن باعث بروز اضطراب می‌شود. روبرو شدن با آنچه خلاف باور ماست موجب خشم به دیگری و محیط اطراف می‌شود و احساس ناکامی حاصل از نرسیدن به چیزی که فکر می‌کردیم باید به آن می‌رسیدیم، ما را دچار افسردگی می‌سازد.

در صورتی که اگر به جای باید.... بگوییم: ترجیح می‌دهم..... کاشکی..... و در جهت رسیدن به خواسته‌ها برنامه‌ریزی و فعالیت کنیم، چون انتظار نداریم آنچه می‌خواهیم صد‌در‌صد محقق شود، اضطراب کاهش می‌یابد، نسبت به دیگری کمتر عصبانی می‌شویم و احساس ناکامی کمتری تجربه خواهیم کرد.

🌱
همان کاری که انجام دادنش ساده است، انجام ندادنش هم ساده است؛ سِحری در پیچیدگی کارها نیست، این سحر در پیوسته انجام دادن کارهای ساده است.

بزرگترین تفاوت بین افراد موفق و ناموفق این است که افراد موفق آنچه را افراد ناموفق دوست ندارند انجام می‌دهند.

اثر مرکب
🍃
فقط زندگی در جهانی را تصور کن که در آن آیینه نباشد! تو درباره ی صورتت خیال بافی می کنی و تصورت این است که : صورتت بازتاب آن چیزی است که در درون تو است .

و بعد وقتی چهل ساله شدی ،
کسی برای اولین بار آیینه ای در برابرت می گیرد وحشت خودت را مجسم کن!
تو صورت یک بیگانه را خواهی دید و به روشنی به چیزی پی خواهی برد که قادر به پذیرفتنش نیستی : صورتِ تو، خودِ تو نیست!

👤 میلان کوندرا

🌹
طلب عشق همیشه نوعی تردید در عشق است، و تمام تردیدها به شکل تردیدی در عشق آغاز می‌شوند. تمام داستان‌های عاشقانه داستان‌های سرخوردگی‌اند. به ورطه عشق افتادن شما را به یاد سرخوردگی‌ای می‌اندازد که نمی‌دانستید پیش‌تر داشته‌اید؛ انگار کسی را می‌خواسته‌اید، یا احساس می‌کردید از چیزی محرومتان کرده‌اند، و به نظرتان می‌رسد که دوباره همان اتفاق افتاده است.

و آنچه در این تجربه دوباره تکرار می‌شود، نوعی سرخوردگی شدید، و سپس نوعی رضایتمندی شدید است. گویی شما منتظر کسی بوده‌اید اما نمی‌دانستید منتظر چه کسی هستید تا اینکه او از راه می‌رسد.
🍃
❇️ چگونه در گفت و گو ها خوب عمل کنیم؟
(کمک به ارتباط موثر)

۱.حرف خود را به شکلی بزنید که بار منفی کمتری داشته باشد

۲.شنونده فعال باشید و هر از گاهی درباره صحبت نظر دهید

۳.اگر از حرفی ناراحت شدید احساستان را بیان کنید

۴.در گفت و گو ها تن صدای خود را بالا نبرید

۵.در گفت و گو، با کلمه ی «من» به جای کلمه ی «تو»  جمله ها را شروع کنید
برای مثال: به جای جمله ی«تو باید من را حمایت کنی» از جمله ی« من نیاز به حمایت دارم» استفاده کنید.

۶.حرف دیگری را قطع نکنید،اجازه بدهید صحبت شخص مقابل به اتمام برسد،بعد شروع به صحبت کنید.

🌱
ما تمایل داریم که دردها و رنج‌های دوران کودکی را کماکان زنده نگه داریم. این مسئله یکی از بینش‌های عمیق در روان‌درمانی‌های مبتنی بر روان‌تحلیل‌گری است. فروید به این پدیده، «اجبار به تکرار» (repetition compulsion) می‌گفت.

برای مثال فرزند یک فرد میگسار با کسی ازدواج می‌کند که میگسار است. کودکی که دوران کودکی‌اش با بدرفتاری اطرافیان روبرو شده است با فردی بددهن، گستاخ و پرخاشگر ازدواج می‌کند یا اینکه خودش از دیگران سواستفاده می‌کند.

فردی که دوران کودکی‌اش آزار جنسی را تجربه کرده است، در بزرگسالی ممکن است در دام روابط آشفته و بی‌هدف بیفتد‌. کودکی که تحت سلطه‌ی دیگران بوده است، ممکن است در دوران بزرگسالی به شدت دیگران را کنترل کند.

این پدیده در نگاه اول گیج‌کننده است. چرا ما دست به این کار می‌زنیم؟ چرا دوباره رنج‌ها و دردهایمان را زنده می‌کنیم و هر دم هیزمی بر این آتش می‌گذاریم؟

چرا نمی‌توانیم دست از این الگوها برداریم و زندگی بهتری برای خودمان تدارک ببینیم؟ در واقع هرکسی با متوسل شدن به روش‌های محکوم به شکست، به تداوم این الگوهای منفی دامن می‌زند.

این واقعیت تعجب‌برانگیز را درمانگران نیز قبول دارند. در دوران بزرگسالی، شرایط و موقعیت‌هایی ایجاد می‌کنیم که شبیه به شرایط و موقعیت‌های دوران کودکی‌مان است.
🍃
نقطه باخت هر آدمی
زمانیه که
دیگه خودشو دوست نداشته باشه
سعی کن هیچوقت نبازی...

📚
Forwarded from بهترین هارا با ما دنبال کنید
گروه درخواست رایگان فایل های روانشناسی+تبلیغات رایگان پرسشنامه
https://www.tg-me.com/+uNggvjXEoXo3YWJk
#ظرفیت_محدود
مردم نزد من می آیند و اگر به آنها بگویم مدیتیشن کنید، میگویند: "ما اصلا وقت نداریم." آنها وقت کافی برای فیلم دیدن، ورق بازی و انواع چیزها دارند
میتوانی آنها را در حال پوکر بازی کردن پیدا کنی، آنها برای چرت و پرت گفتن وقت دارند ، برای دعوا کردن، خشمگین شدن و آن روزنامه های احمقانه را خواندن و چقدر عمیق وارد آن روزنامه ها میشوند !

اما تا درباره مدیتیشن حرف بزنی فورا بدون هیچ درنگی این واکنش می آید: "ما اصلا وقت نداریم!"
آنها در واقع میگویند که به خودشان علاقمند نیستند و دوست ندارند یک ساعت در سکوت بنشینند و به وجود خودشان نگاه کنند.
همه به بیرون میروند، اما فقط وقتی به درون میروی میفهمی حقیقت چیست ...

👤 اشو

🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نیازم به صبح نیست؛
همین که تو باشی
خِیر است که از سَروکولِ لحظه هایم بالا میرود . .

🍃
برای بقایمان در خانه ای با والدین نابالغ ما راهکارها و استراتژیهای متفاوتی را برمبنای شخصیت مان پذیرفتیم، اما تاثیر وارونگی نقش کودک و والدین فراتر از تنها دوران کودکی ست.
بعضی از ما با ساختن جوکها و شوخیها تبدیل به یک کمدین در خانواده ی مان شدیم حال ما نمی دانیم چگونه آسیب پذیر بودنمان را بدون طنز و شوخی به دیگران نشان دهیم.
بعضی دیگر با تبدیل شدن به یک کودک آسان و بی دردسر بیش از حد #سازگار شدیم ما به این باور رسیدیم که خدمت کردن، کمک رساندن و نجات دادن وظیفه ی ماست و این الگو در بزرگسالی ما هم ادامه پیدا کرد وقتی تبدیل به افرادی شدیم که دیگران را مدام راضی نگه داریم و از تعیین کردن مرزهایمان ناتوان بودیم
بعضی از ما خانه را برای یافتن آزادیمان خیلی زود ترک کردیم اما این تروما هرگز ما را رها نکرد ممکن است به دلیل ترسمان از روابط و نزدیک شدن به دیگران خودمان را از عشق و صمیمیت محروم کنیم.
تعداد دیگری از ما با جدیت تمام مسئولیتها را به عهده گرفتیم و تبدیل به بزرگسالانی کمال گرا شدیم که قادر به رها کردن و آرام شدن نیستند. اگر والدین ما نه تنها در دسترس نبودند بلکه از لحاظ عاطفی بی ثبات بوده باشند ما خودمان را جوری تربیت کردیم که همیشه گوش به زنگ و مراقب باشیم و همیشه مواظب نشانه های غم و ناراحتی و #عصبانیت در اطرافیانمان باشیم.
ما ممکن است برای اشتباه پیش رفتن هر چیز خودمان را مقصر بدانیم و #مسئولیت ناتوانی و بدبختی دیگران را به عهده بگیریم ما دائما در تلاشیم که همه چیز را درست کنیم و حتی نیازهایمان را در این مسیر نادیده میگیریم و وقتی که همه چیز آن گونه که میخواهیم پیش نرود یا خطای کوچکی از ما سر بزند، در چرخه ی گناه و شرم غرق میشویم.

برگرفته از مقاله Parentification : Healing from the trauma of having to grow up too soon
ترجمه : پانیذ رضوی


🌱
هنگامی که عاشق کسی باشید، می‌خواهید به او چیزی بدهید که بتواند شادش کند. گران‌بهاترین چیز برای پیشکش کردن به معشوق‌تان همان «حضور» شما در کنار اوست. اگر در کنار او حضور ندارید چگونه می‌توانید عشق بورزید؟! برای عشق ورزیدن باید کنار او حضور داشته باشید. حضور تمام‌وکمال در کنار دیگری، به‌خودیِ‌خود، بخشی از مهارت شادکامی است. ارزشمندترین چیزی که می‌توانید به عزیزتان پیشکش کنید همین حضور تمام‌وکمالتان در کنار اوست و این چیزی نیست که بتوانید با پول از فروشگاه بخرید!

🌱
| کمال‌گرایی؛ قاتل این روزها |

کمال‌گرایی شما را وادار می‌کند در خانه بمانید، مانع از آن می‌شود که از فرصت‌ها استفاده کنید. و انجام پروژه‌هایتان را به تأخیر می‌اندازد، باعث می‌شود فکر کنید زندگی‌تان از آنچه که در واقعیت هست، بدتر است؛ نمی‌گذارد خودتان باشید؛ به شما استرس می‌دهد؛ آنچه خوب است را در نظرتان بد جلوه می‌دهد؛ و سیر طبیعی انجام کارها را تکذیب می‌کند. کمال‌گرایان با انتظارات غیر واقعی‌شان برای آنکه اقدام به انجام کاری کنند، به دنبال طرح برنامه‌ای در حد کمال می‌گردند. اگر بخواهند کتابی بنویسند، احتمالاً فقط هنگامی که انرژی بالایی داشته باشند، چنین خواهند کرد زیرا از نظر آن‌ها، انرژی پایین بیشتر مناسب تماشا کردن تلویزیون است و انجام کاری فعالانه، مقدار انرژی سطح بالایی می‌طلبد. همچنین، آن‌ها خود را ملزم می‌کنند که حتماً با انگیزه باشند (باید بخواهند تا چنین کاری را انجام دهند)، فقط وقتی که در مکان ایده‌آل‌شان نشسته باشند و فقط با دستگاه تایپ مورد علاقه‌شان، خواهند نوشت. حتماً باید قهوه و غذا آماده باشد! و در شبی مهتابی می نویسند. اینگونه افراد، زیاد نمی‌توانند بنویسند. هنگامی که چنین فلسفه‌ای زندگی کسی را پوشش می‌دهد، درست مثل کره بیش از حدی که سطح نان را می‌پوشاند، می‌تواند خفه‌کننده باشد. آن‌ها نمی‌خواهند در موقعیت‌های غیر ایده‌آل قرار گیرند. اما نکته‌ای را فراموش کرده‌اند. نکته مهم برای انجام چیزی این است که فقط شروع کنید به انجام دادنش!


🌱
| حمایت افراطی در روابط |

بسیاری از ما در روابطمان در الگوهای رفتاری خاصی گیر می‌افتیم. مثل اصلاح کردن یا درست کردن دیگران یا محافظت از آن‌ها در برابر مواجه شدن با عواقب کارهایشان. برای خروج از این الگوهای رفتاری در اینجا چند نکته یادآوری می‌شود:

۱. حمایت کردن از یک شخص به این شکل است که در کارهایی که نمی‌تواند انجام دهد، کمکش کنیم. یا او را یاری کنیم تا توانایی بیشتری کسب کند. تلاش برای به اصطلاح «درست کردن» یا محافظت از دیگران مانع این می‌شود که آن‌ها با عواقب رفتارهای خود مواجه شوند. همچنین این اجازه را به آن‌ها می‌دهد که به رفتارهای آسیب‌زای خود ادامه دهند. چه آسیب رساندن به خودشان چه دیگران.

۲. دلیل اینکه می‌خواهیم دیگران را درست کنیم یا از آن‌ها محافظت بیجا کنیم، بیشتر به خود ما بر می‌گردد. دلیل این رفتار می‌تواند میل عمیق ما به دوست داشته شدن و ارتباط داشتن، باشد. بسیاری از ما سعی می‌کنیم که این نیازهای طبیعی‌مان را به این روش‌ها مرتفع کنیم، ولی متاسفانه در اکثر اوقات در نهایت با احساس عدم ارتباط یا عصبانیت مواجه می‌شویم.

۳. عشق واقعی زمانی شکل می‌گیرد که دو فرد در موضع یکسان به هم می‌پیوندند تا به رشد، درمان و تکامل یکدیگر کمک کنند. اما وقتی یک فرد دارای الگوی رفتاری «درست کردن» یا «نجات دادن» است، قدرت طرفین در رابطه نامتوازن می‌شود و موضع یکسانی نخواهند داشت. به همین خاطر است که در این روابط شکل‌گیری خشم و رنجش امری رایج است.

۴. اگر ما در کودکی یاد گرفته باشیم که مسئول وضعیت احساسی والدین خود هستیم، باعث می‌شود در ادامه زندگی، بیش از حد احساس مسئولیت کنیم و این الگوی رفتاری را در روابط بزرگسالی‌مان نیز تکرار کنیم.

🌱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبح را با دیر بیدار شدن کوتاه نکنید؛
به ‌صبح مانند پنجمین عنصر حیات بنگرید که قدری نیز مقدس است.
🍃
2024/09/28 19:21:32
Back to Top
HTML Embed Code: