دیشب داخل موکبی درحال استراحت بودم ، از اونجایی که عرب ها یکسره کولرهاشون روشنِ و اصلا خاموشش نمی‌کنن ؛ شبا حدودایِ اذون صبح هوا یجوری میشه که حتما باید پتو داشته باشی و بدون پتو قطعا سرما می‌خوری ...
ساعت ۵,۳۰ صبح می‌خواستیم ادامه مسیر رو بریم ، بیدار که شدم دیدم یک پسر سه چهار ساله عرب دور خودش پیچیده از سرما و هیچی هم نداره 😞
منم دلم سوخت براش و پتویی که رو خودم بود رو رفتم انداختم روش ...
ساعت ۵,۳۰ صبح می‌خواستیم ادامه مسیر رو بریم ، بیدار که شدم دیدم یک پسر سه چهار ساله عرب دور خودش پیچیده از سرما و هیچی هم نداره 😞
منم دلم سوخت براش و پتویی که رو خودم بود رو رفتم انداختم روش ...
پروفایل حسینی|خاستگاری
دیشب داخل موکبی درحال استراحت بودم ، از اونجایی که عرب ها یکسره کولرهاشون روشنِ و اصلا خاموشش نمی‌کنن ؛ شبا حدودایِ اذون صبح هوا یجوری میشه که حتما باید پتو داشته باشی و بدون پتو قطعا سرما می‌خوری ... ساعت ۵,۳۰ صبح می‌خواستیم ادامه مسیر رو بریم ، بیدار که…
بعد که اینکار رو انجام دادم ، دیدم یه پسر عرب با مثلا حدود ۳۰ سال اومد سمتم 😐 ...
نزدیک کوله‌م شدم تا کوله‌ام رو بردارم و ادامه مسیر رو برم ، دیدم که زودتر از من کوله‌م رو برداشت !!!
با خودم گفتم ، کار من اشتباه بوده که اینکار رو داره می‌کنه ؟
بعداز چند ثانیه دیدم ، کوله رو به من داد و ازم کلی تشکر کرد و بغلم کرد ...
فهمیدم که داداشش بوده ...
اصلا توقع همچین رفتاری رو نداشتم 🤍
نزدیک کوله‌م شدم تا کوله‌ام رو بردارم و ادامه مسیر رو برم ، دیدم که زودتر از من کوله‌م رو برداشت !!!
با خودم گفتم ، کار من اشتباه بوده که اینکار رو داره می‌کنه ؟
بعداز چند ثانیه دیدم ، کوله رو به من داد و ازم کلی تشکر کرد و بغلم کرد ...
فهمیدم که داداشش بوده ...
اصلا توقع همچین رفتاری رو نداشتم 🤍
عرب ها شاید ظاهرشون بد باشه ، اما خیلی مهربون و خوش‌برخورد اند ...
طوری که مثلا حتی اگر بخوای ازشون فیلم بگیری ، هماهنگ میکنن باهات و ازت استقبال میکنن :)
این رفتارها برای من تو این سفر خیلی جالب و معنادار بود ...
طوری که مثلا حتی اگر بخوای ازشون فیلم بگیری ، هماهنگ میکنن باهات و ازت استقبال میکنن :)
این رفتارها برای من تو این سفر خیلی جالب و معنادار بود ...
پروفایل حسینی|خاستگاری
قهوه جوش بسیار در مسیر دیده میشه در اندازه‌های مختلف. اما این دیگه نوبر بود😍 ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
#ارسالی_اعضا
این قهوه جوشه نماد موکبیه که ما هر سال واسشون بار میبردیم🥹♥️
یعنی صاحب موکب که یه آدم عراقیه بسیار پولداره بنام محمد علی عطایی معروف به حاتم طائی ولی خودشون فوت شده و الان پسراش اونجا رو مدیریت میکنن
پدرم کامیون دارن و هر سال واسه این موکب بار میبردیم؛ یه موکب ایرانی عراقیه
ما خانوادگی با این نماد عکس داریم🥲💔
عمود 482
یادش بخیر🥲💔
پارسال هم پدر مادر و خواهرم رفتن ولی من نتونستم بخاطر کاری برم
امسال هم بخاطر اینکه بعد صفر عقدمه نتونستیم بریم😔💔
داغ دلم تازه‌تر شد
#جا_مانده‌ایم_حوصله_شرح_غصه_نیست
ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
این قهوه جوشه نماد موکبیه که ما هر سال واسشون بار میبردیم🥹♥️
یعنی صاحب موکب که یه آدم عراقیه بسیار پولداره بنام محمد علی عطایی معروف به حاتم طائی ولی خودشون فوت شده و الان پسراش اونجا رو مدیریت میکنن
پدرم کامیون دارن و هر سال واسه این موکب بار میبردیم؛ یه موکب ایرانی عراقیه
ما خانوادگی با این نماد عکس داریم🥲💔
عمود 482
یادش بخیر🥲💔
پارسال هم پدر مادر و خواهرم رفتن ولی من نتونستم بخاطر کاری برم
امسال هم بخاطر اینکه بعد صفر عقدمه نتونستیم بریم😔💔
داغ دلم تازه‌تر شد
#جا_مانده‌ایم_حوصله_شرح_غصه_نیست
ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
پروفایل حسینی|خاستگاری
همه همراهان به دلایل منطقی باید زودتر میرسیدن کربلا و با ماشین رفتن دیشب... موندیم منو خانومو خواهرزاده مهربونم... چندساعت پیش خواهرزادم هم مجبور بود بره کربلا و من مونده بودم چیکار کنم نه میتونستم بیخیال علاقه قلبیمو سختی راه بشم و باهاشون برم نه دلم میومد…
در تاریخ بنویسید:
کسی که عاشقانه و با پای خودش ۶۰۰ تا عمود اومده و برای راه رفتن هیچ مشکل جسمی نداره و هنوز چند روز برای برگشت فرصت داره رو نباید به زور با ماشین بفرستی کربلا.
کسی که عاشقانه و با پای خودش ۶۰۰ تا عمود اومده و برای راه رفتن هیچ مشکل جسمی نداره و هنوز چند روز برای برگشت فرصت داره رو نباید به زور با ماشین بفرستی کربلا.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۵۰۰تاعموداومدم ازدیشب رسیدم حدودای عمود۱۱۰۰به حدی خسته بودم که دیگه نمیتونستم قدم ازقدم بردارم.
دنبال یه جابودم حمام کنم ودوباره راه بیفتم.
رفتم داخل این موکب فقط یه حمام داشت اونهم برای خادم های خودشون بود که البته بعدافهمیدم...یه نفرشون خسته خسته داشت میرفت داخل حمام تامنودیدلبخندهمیشگیشونو آورد روی صورتشوبه فارسی گفت حبیبی پنج دقیقه صبر.
منوبرد روی صندلی خودشون جلوی کولراختصاصیشون نشوند.
کمتراز۵دقیقه اومدبیرون وحتی لباسهاشم نپوشیده بودوتوی دستش بودوکلی معذرت خواهی که ببخشیدطول کشید.
حمام۵دقیقه ایروفقط سربازهامیفهمن.
بعدچندروزمجبوری توی۵دقیقه خودتوبشوری وبری سرخدمت...
امااین بنده خدا نه سربازبودنه مجبور..
رفتم داخل و هردقیقه یه نفردرمیزد وبه عربی یه چیزی میگفت وهردفعه صدای اون خادم رومیشنیدم یه چیزی میگفت که وسطش زائر داشت و اون نفر دیگه درنمیزد و میرفت..
جوری رفتارکرد که خستگیم دررفت🤍
این مادربزرگها هم کنار گازتوی این گرماجوری نگاهم میکنن ومیخندنو وتعارف میکنن انگاریکی ازاعضای خانوادشونم خیلی چیزاش برای خیلی هاغیرقابل درکِ اربعین
قسمت همتون❤️
دنبال یه جابودم حمام کنم ودوباره راه بیفتم.
رفتم داخل این موکب فقط یه حمام داشت اونهم برای خادم های خودشون بود که البته بعدافهمیدم...یه نفرشون خسته خسته داشت میرفت داخل حمام تامنودیدلبخندهمیشگیشونو آورد روی صورتشوبه فارسی گفت حبیبی پنج دقیقه صبر.
منوبرد روی صندلی خودشون جلوی کولراختصاصیشون نشوند.
کمتراز۵دقیقه اومدبیرون وحتی لباسهاشم نپوشیده بودوتوی دستش بودوکلی معذرت خواهی که ببخشیدطول کشید.
حمام۵دقیقه ایروفقط سربازهامیفهمن.
بعدچندروزمجبوری توی۵دقیقه خودتوبشوری وبری سرخدمت...
امااین بنده خدا نه سربازبودنه مجبور..
رفتم داخل و هردقیقه یه نفردرمیزد وبه عربی یه چیزی میگفت وهردفعه صدای اون خادم رومیشنیدم یه چیزی میگفت که وسطش زائر داشت و اون نفر دیگه درنمیزد و میرفت..
جوری رفتارکرد که خستگیم دررفت🤍
این مادربزرگها هم کنار گازتوی این گرماجوری نگاهم میکنن ومیخندنو وتعارف میکنن انگاریکی ازاعضای خانوادشونم خیلی چیزاش برای خیلی هاغیرقابل درکِ اربعین
قسمت همتون❤️
پروفایل حسینی|خاستگاری
در تاریخ بنویسید: کسی که عاشقانه و با پای خودش ۶۰۰ تا عمود اومده و برای راه رفتن هیچ مشکل جسمی نداره و هنوز چند روز برای برگشت فرصت داره رو نباید به زور با ماشین بفرستی کربلا.
که عشق آسان نمود اول🤍 ❤️ولی افتاد مشکل ها و معضل ها و مصیبت ها و بیچارگی ها و .... 😐💔
پروفایل حسینی|خاستگاری
در تاریخ بنویسید: کسی که عاشقانه و با پای خودش ۶۰۰ تا عمود اومده و برای راه رفتن هیچ مشکل جسمی نداره و هنوز چند روز برای برگشت فرصت داره رو نباید به زور با ماشین بفرستی کربلا.
البته منظورشون ۶۰۰ عمود در ۳ روز کامله😉
با این سرعت پیش میرفتیم ماه صفر تموم میشد ما هنوز داشتیم مایِ بارِد میخوردیم توی جاده و دنبال جای خنک بودیم برای استراحت 😁
با این سرعت پیش میرفتیم ماه صفر تموم میشد ما هنوز داشتیم مایِ بارِد میخوردیم توی جاده و دنبال جای خنک بودیم برای استراحت 😁
حقیقتا طاقت ندارم اذیت شه
خودشم میدونه ولی بالاخره باید گلایه بکنه و حق داره👌
حلالمون کن بزرگوار
خودشم میدونه ولی بالاخره باید گلایه بکنه و حق داره👌
حلالمون کن بزرگوار
تا به حال چنین هوای گرمی رو تجربه نکردم.
هوا به قدری گرمه که تقریبا به هیچ عنوان نمیشه در طی روز از موکب خارج شد. و در موکب‌ها انقدر گرمه که کولرها جوابگو نیست و نفسمون بند میاد از گرما.
مثلا من هرروز قید ناهار رو میزنم و دنبالش نمیرم چون تحمل گرمای بیرون از تحمل گرسنگی واقعا سخت‌تره.
هوا به قدری گرمه که تقریبا به هیچ عنوان نمیشه در طی روز از موکب خارج شد. و در موکب‌ها انقدر گرمه که کولرها جوابگو نیست و نفسمون بند میاد از گرما.
مثلا من هرروز قید ناهار رو میزنم و دنبالش نمیرم چون تحمل گرمای بیرون از تحمل گرسنگی واقعا سخت‌تره.
پروفایل حسینی|خاستگاری
رسیدم کربلا الحمدالله... از خدا میخوام فاصله‌ت با حرم ارباب فقط انقدر👌 باشه ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
می‌رود دل به همان‌جا که تعلق دارد ...
نائب الزیاره همه اعضا هستیم
نائب الزیاره همه اعضا هستیم