Telegram Web Link
نماهنگ ای مشک
محمد حسین حدادیان
ای مشک سالم برسی کاش
از من دیگه گذشت فکر العطش حرم باش
نکنه بشکنه بغضت و بباری
نکنه آبرومو نگه نداری

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
@madehin97
کریمی/آب به خیمه نرسید
🎧 بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم...

آب به خیمه نرسید
فدای سرت... فدای سرت...

حسین قامتش خمید، فدای سرت فدای سرت...

#حاج_محمود_کریمی
@Profile_MS
علمدارها، هیچ وقت امان نامه باز نمی‌کنند💔

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
Audio
Mehdi Mirdamad
علم افتاده و نیست علمدار حسین...
یا حسین...

#سید_مهدی_میرداماد
#یا_ابوالفضل_العباس
2.6 MB
چشم امید
حاج محمود کریمی
🏴 ابوالفضل مـن، علمدار مـن
نزارۍ بہ عشقت، جسارت ڪنن
نزارۍ یہ وقت، تا تو زنده‌اۍ
همین ڪوفیا، خیمه غارت ڪنن

یه مداحی پرطرفدار
#تاسوعای‌حسینی
@Profile_MS
سریع‌العبره
نامت را نبرده‌ام هنوز و...
تو در چشم‌های منی!

#پروفایل_حسینی
@Profile_MS
این همه شب روضه گوش دادیم تا دلامون آماده بشه برای سنگین‌ترین روضه...
🖤 ای ڪاش ڪہ انگشتر تو، زود درآید
در سنّت غارتگر انگشت، حیا نیست...😭

#محمود_ژولیده
#پروفایل_حسینی
@Profile_MS
#شب_عاشورا
#ادمین_نوشت‌

امام حسین یه شب از دشمن مهلت گرفت که با خدا راز و نیاز کنن. به یارانش فرمود هرکسی که اینجاست فردا به شهادت میرسه. اگه کسی میخواد بره شبانه ازینجا دور بشه چون بلاشک شهید خواهد شد.

اولین کسی که گفت نه مولای من، ما با شما میمونیم عباس بود... و تک تک یاران با شور و حرارت این سخن حضرت ابوالفضل رو تایید کردن.

حتی به یکی از یارای امام حسین خبر رسید که پسرش رو زندانی کردن. حضرت فرمودن برو و به زندگیت برس. گفت اقاجان پدر و مادرم به فدات من اومدم فدایی شما بشم، نخواه که برم...

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
یکی از غلامانی که با حضرت همراه شده بود، جون بود. امام فرمود: جون، من تورو ازاد کردم تو میتونی بری.
جون به گریه افتاد و گفت: مولا جان...
من سیاهم و بوی بدی دارم. اصل و نسبی هم ندارم. میخوام خونم با خون شما قاطی بشه. میخوام به واسطه فدایی شدن برای شما اصل و نسبی پیدا کنم و رویم سفید و بویم خوش بشه. من شمارو ترک نمیکنم....

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
به قول اقای پناهیان، حسین با مهربونی میگه عزیزدلم تو برو...
من نمیخوام اذیت بشی...

نمیخوام به زحمت بیفتی...

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
مثل امشبی، حضرت فرمود یارانم...
امشب رو غسل کنید و عبادت کنید که آخرین شب زندگی شما خواهد بود....

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
صبح عاشورا جنگ با تیری که عمرسعد به سوی لشکر امام پرتاب کرد، شروع شد.

یاران امام و بنی‌هاشم مردانه جنگیدند و به شهادت رسیدند...

عصر شد...
پیکرهای نامرتب هرکدام به کناری افتاده...
امام یکه و تنها...
فریاد زد: هل من ناصر ینصرنی....؟

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
صدایی برنخواست...

دیگر مردی جز حسین(ع) نمانده بود تا از حرم آل‌الله دفاع کند...

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
لشکر دشمن، هنوز هم از شیرمردی چون حسین می‌ترسید...

ناجوانمردها!
آخر یک نفر به چند هزار نفر؟؟؟؟😭

جنگ تن به تن آغاز شد...
پس از لحظاتی، نانجیبی سنگی به پیشانی حضرت پرتاب کرد...

خون از پیشانی مبارک ایشان جاری شد...
حضرت پیراهن عربی را بالا داد تا خون پیشانی را پاک کند که به ناگاه حرمله تیری به قلب نازنین امام پرتاب کرد...😭

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
حضرت فرمود: بسم الله و بالله و علی ملة رسول‌الله....

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
بقیه روضه گفتن ندارد😭
قلب نازنین امام زمان سخت در فشار است😭

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
گمان کنید که لشکری از کفتارها بر سر شیری بریزند....😭

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
عمرسعد خدا لعنتت کند😭

برای خوشامد یزید و ابن زیاد، دستور داد داوطلبانی بیایند تا با نعل تازه بر پیکر شهدا بتازند😭😭

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
یکی پیراهنش را ربود
یکی انگشت را با انگشتر برد😭😭
یکی خیمه آتش زد
دیگری گوشواره از گوش نازنین دخترش ربود😭

یا صاحب‌الزمان😭

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
2024/09/30 07:19:25
Back to Top
HTML Embed Code: